توحید عملی | قسمت 10 - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

1163 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 915 روز

    به نام خدای مهربانم خدایی که مظهر عشق ست مظهر زیباییست مظهر خوبیها و مهربانی هاست مظهر فراوانیست

    سلام به استاد عشق سلام به استاد مهربانیها سلام به استاد زیباییها که به منبع وصل ست و عشق خداوند در درونش مثل چشمه می‌جوشد سلام به استاد عزیزم که صفات خداوند در درونش شعله ورست و از این چشمه جوشان ما رو هم سیراب می‌کند با مهربانی و بی منت و بی توقع

    روز عاشقا بر استاد عزیزم بر مریم مهربونم و بر تمامی دوستانم مبارک

    تو این سایت همه عاشق خدا هستن همه یه عشق رو میپرستن همه صفات خداوند رو دارن و به دنبال خوبیها هستن

    همه تو این سایت به دنبال این هستن که از نتایج مثبتشون بیاین بنویسند و ما هم راه درست عزیزان رو بریم همه به ثروت برسیم همه بی منت و بی توقع می‌نویسن از استاد عزیزم گرفته تا دوستان گلم

    خداوندا اینجا سایتی هست همه فرشتگانت اینجا جمع شدند همه تو رو میپرستند و میخواهن با قدرت تو قدرت بگیرین صفات تو رو تو وجودشون بیارن

    وقتی تو رو دارن یعنی به همه چیز رسیدن با تو به سلامتی و خوشبختی و شادی و آرامش و پول و ثروت رسیدن ست وقتی تو رو پیدا کنیم دیگه هیچی نمی‌خواهیم خدایا شکرت سپاسگزارتم

    استاد عزیزم این فایلت عالی ست من که لذت میبرم وقتی فایلهای توحید عملی رو گوش می‌کنم نه یک بار بلکه هزار بار هم گوش کنی کمه من تو عرض ده روز بالای بیست بار گوش دادم و هر بار یه چیز تازه یاد میگیرم و هربار خدا رو بهتر میفهم و درکش میکنم قدرتشو در زندگیم حس میکنم هر بار باگوش دادن یه آرامش خاصی میگیرم و خدا همونجا بهم‌میگه آرام باش من برات قشنگ درست میکنم فقط ایمان به من داشته باش و صبور باش خدایا عاشقتم خدایا فقط تو را میپرستم و از تو یاری می‌جویم هدایتم کن استاد دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      رضا ملتفت گفته:
      مدت عضویت: 1988 روز

      سلام به شما دوست عزیزم، کبری خانم مشتاقی عزیز، امیدوارم حالتون عالی باشه.

      تحسینتون میکنم که امروز رو به استاد و همه دوستان تبریک گفتید، تحسینتون میکنم که خاطرتون بود و تحسینتون میکنم که این جسارت رو داشتید که این روز رو تبریک بگید،

      من هم روز عشق رو به شما همفرکانسی عزیز تبریک میگم، امیدوارم حالتون همیشه عالی باشه.

      واقعا کامنتتون فوق‌العاده زیبا بود، خیلی لذت بردم. تحسینتون میکنم که عالی روی فایل‌ها دارید کار می‌کنید.

      استاد جان روزتون مبارک، خانم شایسته عزیز روزتون مبارک، دوستای عزیزم روزتون مبارک.

      بهترین‌ها رو براتون آرزو دارم.

      عاشقتونم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    Masume گفته:
    مدت عضویت: 1824 روز

    بنام خدای مهربانی که هرچه داریم از اوست

    سلام به استاد عزیزی که همیشه در بهترین زمان ارزشمند ترین فایل ها رو آماده میکنی

    امشب تولد 31 سالگی منه و این فایل بهترین کادوی خداوند بمن بود

    وقتی عنوان فایل رو دیدم واقعا اشک توی چشمام جمع شد “توحید عملی” چیزی که توی این روزها واقعا بهش نیاز داشتم

    5 سال پیش زمانی که تازه با شما آشنا شدم توی خونه ای زندگی میکردیم که البته خونه نبود بیشتر شبیه زیرزمینی بود تا خونه

    پر بود از موریانه‌هایی که بیشتر وسایلمون رو نابود کرده بودن

    داشتیم به این فکر میکردیم که چطوری میشه از اینجا بریم و توی ی خونه بهتر زندگی کنیم

    اونموقع اصلا به اینکه خونه چقدر بزرگ یا کوچیک باشه فکر نمیکردم فقط دلم میخاست جایی باشه که حداقل بشه توش زندگی کرد چون ما اونجا واقعا زندگی نمیکردیم‌.

    همین موقع ها بود که همسرم شغلشو از دست داد و بیکار شد

    دخترم تازه بدنیا اومده بود و واقعا کنترل احساس تقریبا غیرممکن بود و مجبور شدیم برای اینکه زندگیمون بگذره ماشینمون رو بفروشیم

    اون زمان ی فایلی ازتون دیدیم که مثال اون مرد رو زدید که به شاگردش میگه برای کمک به زنی که شب بهشون پناه داده بُزش رو بکشه

    اونجا گفتید خدا بعضی مواقع داشته ها رو ازتون میگیره تا پایه ای محکم تر بسازه برای اینکه نعمت های بیشتری بهتون بده

    همسرم خیلی تحت تأثیر فایل قرار گرفت و من ته دلم بهش میخندیدم(اینم بگم که همسرم در عمل به قوانین و کنترل احساسش واقعا از من بهتره )

    اون موقع ها همش میگفت بیا چیز هایی که دوست داریم داشته باشیم رو بگیم

    میگفت دلم میخاد شغلم جوری باشه که بتونم توی خونه انجامش بدم، دلم میخاد هر لحظه واسم پیامک واریز بیاد، دلم میخاد آزادی زمانی داشته باشم که هروقت هرجا دلم خواست برم، دلم میخاد سالی چند بار ماشینمو عوض کنم و یکی از ویژگی هاش این باشه که حتماصفر کیلومتر باشه

    منم با اینکه اصلا امیدی نداشتم ولی میگفتم دوس دارم خونمون بزرگ باشه، حیاط داشته باشه، فضای نشیمن و پذیرایی جدا باشه، آشپزخونش پنجره بزرگ داشته باشه که بتونم بیرونو ببینم، دلم میخاد خونه غرق نور باشه و هر روز با نور خورشید از خواب بیدار شم

    الان بعد پنج سال تک تک چیزایی که هرروز بهم میگفتیم رو داریم

    همسرم به آزادی کامل زمانی رسیده، توی خونه با گوشی کارشو انجام میده،و توی همین یک سال چندین بار ماشینشو عوض کرده، حتی تونسته چند تا مغازه و زمین دیگه هم که حتی بهشون فکر نمیکرد رو بخره

    الان 3 ساله که توی همون خونه ای که هر روز راجع بهش حرف میزدم زندگی میکنم و تک تک اون ویژگی ها رو هم داره

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    چه کسی غیر از تو میتونست این کارها رو برامون انجام بده؟

    چه کسی غیر از تو توانایی و قدرتشو داشت ؟

    ما سال های قبلش خیلی تلاش کرده بودیم ولی هیچ پیشرفتی نکردیم اما وقتی تسلیم شدیم (البته خیلی کم ) و پذیرفتیم که هر اتفاقی بیفته بنفع ماست شرایط هم به همون اندازه بنفع ما تغییر کرد

    این ها رو برای خودم نوشتم چون ذهنم ای روزها کنترلش کمی سخت شده ، نوشتم که یادم نره از کجا به کجا رسیدیم، اگه تونستیم از اون مرحله بگذریم قطعا بازم میشه فقط باید تسلیم باشیم و صبور

    خدای عزیزم همه این ها از لطف و مهربانی تو بوده و کمکمون کن تا همیشه‌ در برابر تو تسلیم و متواضع باشیم

    استاد عزیز از شما هم بسیار ممنونم و سپاسگزارم

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  3. -
    هدیه همتی گفته:
    مدت عضویت: 1429 روز

    سلام استاد عزیزم خدایا سپاسگزارم

    استاد من چند وقتی هستش به تضادی. برخوردم. از خداوند خواستم هدایت ام کنه وجالب این بود فایل توحید عملی قسمت 10 برام اومد با وجود اینکه این فایل وچندین بار گوش داده بودم باز هم دو باره گوش دادم. متوجه شدم که این تضاد واین شرایط که به نظر من خیلی سخت هستش اما خداوند بهم الهام کرد این شرایط سخت برای اینه که تو هدیه از این تنهایی وشرایط سخت به سمت من بیایی برای اینه که بفهمی نزدیکترین افراد زندگیت ترا به راحتی فراموشت میکنند هدیه فقط خداوند هستش همیشه حواسش بهت هست وبرایت راه ومسیر وباز می کنه خدایا می خواهم که توحیدی تر زندگی کنم باید از همه چیز ببرم وبنده متواضع خداوند باشم.

    خدایا شکرت به خاطر این آگاهی ناب به خاطر اینکه توخدای عزیزم همه چیز هستی

    ایمان دارم خداوند مرا به راحتی از این شرایط سخت به راحتی وسادگی هدایت می کند چون وظیفه من وفقط تواضع بندگی است و بقیه کارا با خدای مهربانم است.سپاسگزارم از استاد عزیزم ودوستان هم فرکانسی ام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
  4. -
    امیری گفته:
    مدت عضویت: 1517 روز

    به نام حضرت دوست که هر چه دارم از آن اوست..

    درود بر استاد عزیزم و خانم شایسته بزرگوار،مدیرفنی بزرگوار و بقیه دوستان که این بستر را فراهم کردند برای ما

    بریم سراغ ادامه داستان زندگی من یادمه که سال 86 از صفر صفر مطلق شروع کردم و توانستم با عمل به قانون در سال 88 بشوم یکی از کار آفرین های جوان استان یزد و تبدیل به یک کارخانه دار،

    خداوند تمام کائنات الهی را اطراف من دونه به دونه جمع کرد و هر چی رفتیم جلوتر غروره شروع کرد به نمایان شدن و اونجا بود که کم کم کتاب باز من بسته شد فایل هایی که گوش میدادم کم کم بسته شد یک سری الگوبرداری کرده بودم از سبک خداوند و از اون اولگوها توی شب های قدر خودم استفاده میکردم و اون شب قدر ها اینجوری بود که فکر میکردم خداوند برای بست جهانش به انسانهای هدفمند و قدرتمند و درست کار نیاز داره و اصلا خودش عاشق آدمهای بلد پروازه و یک جورای داشتم زندگی به سبک خداوند را زندگی میکردم در نیمه های شب یه دوش میگرفتم بهترین لباس خودم را میپوشیدم و جا نماز رو مینداختم و میرفتم که ایده هامو بهش بگم و برام اجرا کنه انگاری درک کرده بودم که اگه ما اول به خودمان ایمان بیاریم خداوند هم به ما ایمان میاورد و تیکه ای از جهان هستی را به میسپارد میگه حسن جان این کارخانه برا تو این نیروها براتو این املاک برا تو، برای تویی که شایستگی را داری و این قدرت را داری که مدیریت کنی

    و خلاصه کلی با هم صحبت میکردیم کلی باهم همفکری میکردیم و من فردای اون روزش حضورش رو پر رنگ در رندگیم میدیدم ،میدیدم که نیرو هارو اون میفرسته آدمها رو اون میفرسته

    ولی ولی وقتی که به ثروت های اولی رسیدم وقتی ماشین ایرانی شد خارجی وقتی یک دفتر شد دوتا وقتی شروع شد به سرمایه گزاری کم کم رفتارم با پرسنل عوض شد باهاشون با لحن تند صحبت میکردم ،مگه نگفتم بهمان کارو انجام بدین چرا فلان کارو انجام دادین کم کم سر کله غرور پیدا شد توی زندگیم یکی از شهر ها رفته بودم سر به دفترم بزنم یه دختر هیجده ساله منشیم بود یه دختر به شدت مسولیت پذیر ولی من چی شده بودم یه آدم متکبر بهش گفتم چک ها و پول ها رو بیارید میخوام برم .

    برگشت گفت آقا بردم خونه گفتم خدای نکرده مشکل پیش نیاد،من مغرور و متکبر بهش گفتم چیییی برا چییی و کلی دعوا دختره شروع کرد به گریه کردن و این جریان گذشت.

    از بسته شدن کتاب هایی که مطالعه میکردم و ویس های که گوش میکردم 3ماه گذشته بود نه شب قدری نه یاد خدایی نه هیچی و این رفتار کم کم به وجود آمده بود چرا چون از کوزه همان تراود که در اوست زمانی که ما توحیدی هستیم زمانی که ما داریم فایل گوش میدیم و به قانون عمل میکنیم طراوش اطراف کوزه میشه مشتری میشه انسانیت میشه عمل صالح میشه رابطه رویایی میشه صمیمیت وووو

    ولی متاسفانه همه چی کم رنگ شده بود اولش همش میگفتم خدا همش میگفتم ببین خدا چطوری چیده ببین چطوری فلانی رو وارد زندگیم کرد تحسینش میکردم تائید میکردم که معجزه هست سپاسگزارش بودم .

    ولی کم رنگ شد تا جایی که یه بار تو روی بابام ایستادم چون بابام به داداشم گفت بلد شو نمازتو بخون و داشتند با هم کلنجار میرفتند من هم به بابام گفتم بابا ول کن مسخره کردی خودتو حالا تو اینقدر نماز خوندی چی داری چکار کردی تو زندگیت خلاصه بابا اشک گشت تو چشماش و رفت سوار ماشینش شد و رفت

    و این تکبر و خود بزرگ بینی داشت برای خودش میتازوند فکر میکرد به قول استاد دیگه همه چی تمومه تو ثروتمند شدی و کسی دیگه نمیتونه تورو زمین بزنه حتی خدا اینجا من شدم 30 ساله یک سی ساله خام و دم نکشیده سال 92 بود که پروژه های من به قشم هم رسیده بود و از بیرون هر کسی از آشنا و غریبه که میخواست مثال بزنه که از صفر به ثروت رسیده میگفتند حسن

    و اینجا دیگه اون سوخت داشت تموم میشد راستی یه نکته کلیدی و طلایی به خودم یاد آوری کنم آهای خودم و کسانی که با این آموزه ها آشنا میشوید شما دارید سوخت جت مصرف میکنید و با سوخت چت به آسمان ها و قله های موفقیت و خوشبختی پرت میشوید نکنه خدایی نکرده توی اوج پرواز سوخت تون را قطع کنید نکنه با سوخت چت برید به آسمان بعد دیگه سوخت گیری نکنید و بخواهید به جتتون بنزین بدین قبول نمیکنه و سقود میکنید مثل من و وقتی سوخت گیری نمیکنید باعث میشه مغزتون قفل بشود و تصمیمات اشتباه بگیرید و با تصمیمات اشتباه کیش و در نهایت مات بشوید .

    من با یه تصمیم اشتباه یک شریک مالی برای خودم گرفتم و این شراکت مرا از عرش به فرش رساند و باعث شد سال 92 تمام ثروتم را از دست بدم و یادمه وقتی شب خوابیدم و فرداش بیدار شدم هیچ کدام از رویاهای من نبود آره نبود

    من ماندم و کلی بدهی اونجا بود که یاد حرف رندی کیج افتادم که میگفت اگه یه شب خوابیدی و فرداش بیدار شدی و دیدی هیچ کدام از رویاهای تو نیست چه میکنی آیا تو سر خودت میزنی و افسردگی و خودکشی را انتخاب میکنی یا اینکه بلند میشوی و از نو میسازی

    بنازم استاد را که چقدر با تفکر نقالانه موضوعات را عالی باز میکنه و بار دیگر مرا به فکر آن روزها فرو برد و داستان اینجا تمام نشد و من با این جمله جور دیگری شروع کردم چرخ بر هم زنم گر غیر مرادم گردد من نه آنم که زبانی کشم از چرخ و فلک ،

    زمین و زمان را به هم میدوزم به لطف الله دوباره

    و اینجا بود که تضادها مرا به سمت وضوح سوق داد تکبر جای خود را داد به یک غرور ملیح

    و ایمان و توکل خود را باره دیگر نمایان کرد تواضع و فروتنی به شدت رفت بالا بد رفتاری به خوش رفتاری دیگه وقتی که با خدای خودم احد بستم و گفتم خدا جونی اگه یک باره دیگه مرا به جابگاه ثروتمندی برسانی میرم و به آدم هات میگم که جور دیگه ای هم میتوان زیست

    چقدر تواضع و فروتنی عالی بود استاد ،

    و اینجا بود که من از نوع متولد شدم و تولد جدید من سال 99با استاد عباس منش اوج گرفت و در حال حاظر به نام حضرت دوست که هر چه دارم از آن اوست و در حال حاظر یک رابطه بسیار رویایی با خدای خودم که نگم براتون و شبهای قدر دوباره شروع شد کتاب بسته باز شد آموزش ها از صفر قوی تر شروع شد یک رابطه رویایی و دخترای نازنینم فرانک 15ساله و فرحناز 12ساله خدارو شکر از لحاظ ثروت در یک جایگاه خوب که هنوز به قول استاد خیلی راه داره

    او شخص آنقدر تغییر کرد که تبدیل شد به یک استاد مهربان و دوست داشتنی به لطف خدا ثروتمند شد به لطف خدا و هر چه امروز دارم مدیون خدا هستم و به معنی واقعی هر کاری را که استاد داره انجام میده دارم در زندگیم پیاده سازی میکنم بزرگترین الگوی زندگیم استاد عباس منس هست من از سال 1386با قانون جذب آشنا شدم اکثر اساتیدایران کوچ شخصی من بودند ولی ولی بارها و بارها گفتم راستگوه ترین،

    درست کارترین متخصص ترین استادی که در دنیا نظیر ندارد استاد عباس منش عزیز است و من با افتخار شاگردی این چنین استادی را میکنم با وجود این که خود هزاران شاگرد دارم در زمینه رشد و توسعه فردی و با افتخار مکبت استاد را دنبال میکنم و از سال 99 که با استاد آشنا شدم دیگه به هیچ عنوان یک کلام از هیچ استاد دیگه ای نشنیدم چون ایشون کاملترین متد را آموزش میدهد

    و من نیز وقتی که خداوند را تنها منبع اصلی خود دانستم بدون واسطه

    وقتی معنی سوره حمد را درک کردم در واقع زندگیم را به سبک خدا پیش بردم ،

    و امروزه بسیار خوشحالم که امروزم هیچ شباهتی بر گذشته ب ناکامم ندارد و دوستان عزیز من و امسال من توانستند پس شما هم میتوانید .

    بسم الله به شرطی که غرور و تکبر نداشته باشید

    عاشقانه دوستتان دارم و بی نهایت از استاد عزیزم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  5. -
    Sorur Yaghubi گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و‌ دوستان

    فک میکنم حدود دو سال قبل بود که توی یک کانال تلگرام یه سری فایل های رایگان از شما بود که اتفاقا اونجا با شما آشنا شدم

    دقیقا همین صحبت رو در مورد دریافت الهامات روی استیج زمان سمینارها بود و اینکه میگفتین اگه سوالی هست الان که اینجام بپرسین بیام پایین دیگه جوابا نمیاد… اون موقه که اصلا درک نکردم و برام عجیب بود که الهام چیه و اصلا چه ربطی به استیج و پایین استیج داره … اما الان که دو سال میگذره کامل میدونم یعنی چی و چه مفهومی داره و چقدر عالی که سر منشا رو «خدا» میدونین نه اینکه به خودتون غره بشین مث خیلیا

    *طی این مدت که روی باورها کار کردم ‌و متمرکز روی این سایت و‌ آگاهی هاش چقدررررر حال من بهتره و بدون شک بخش اعظمش رو ربط میدم به «باورهای توحیدی» …

    اگه اشتباه هم یادم نباشه اول از فایل های «توحید عملی» شروع کردم و چقدر همون فایل ها مدار من رو عوض کرد . تازه اون موقع «خدا» برای من بوجود اومد، و خیلی وقته که اون خدایی که اصلا نبود از زندگیم رفت که فقط در مواقع سختی یادش میفتادم اونم‌‌بدون درک و یا احساس خاصی …

    *باورهای توحیدی به زندگی در تمام ابعاد رونق میده

    احساس عجیبی به آدم میده ، قوی میشی چون میدونی خدا همیشه هست اونم کسی که بهترین ها رو برات می‌خواد نه حسادتی داره و نه کمبود بصیرت و شعور .. یه نیروی کامل مطلق .. هر وقت بهش تکیه کردم مسیرم هم هموار شد و هم لذت بخش

    که البته باید «آگاهانه» باشه چون نجواهای شیطانی جوری چمبره زده توی ذهن ما که باید تمرکز لیزری کنیم به خدای درونمون تا صداش بلند تر باشه برامون

    *من هر زمان کانون توجهم به یه سمت خاصی بود و یا درونم میخواست روی موضوع خاصی فایلی بشنوم یا مطلبی بخونم هدایت شدم‌به این سایت

    از عدم احساس لیاقت رنج میبردم با اینکه روی عزت نفس خوب کار کرده بودم ولی ایده ای برای کار بر روی احساس لیاقت نداشتم و از وقتی این احساس شکل گرفت تا روزی که دوره اومد روی سایت حدود 2 ماه زمان برد

    *یا خواستم روی زیبایی ها کار کنم تا مسافرت جذب کنم چون خیلی دوست داشتم اب و هوا عوض کنم .. و شما رفتین سفر که فایل های «سفر به دور امریکا» اومد روی سایت …جوری میدیدم که حافظه بیناییم ثبت و ضبط کنه و اتفاقا خودتون هم در یه قسمت توضیح میدادین که ببینین این زیبایی ها رو تا به زیبایی ها هدایت بشین.. و تقریبا 4 هفته بعدش رفتم مسافرت که بهترین سفرم تا به امروز بوده و خیلی از چیزهایی که دیدم در اون سریال، به نوعی دیدم که مدام در ذهنم تایید میکردم که ببین کانون توجهت چقدر خوب کار میکنه .. ببین قانون چه خوب عمل میکنه و….

    * یا وقتی یه سیکل معیوب رو داشتم ادامه میدادم با اینکه خودم میدونستم!! ولی وقتی فایل های «الگوهای تکرار شونده» اومد روی سایت ، از خواب پریدم! همون روز اول اون روش رو قطع کردم و روند زندگیم هم متفاوت شد ..

    از این مثال خیلی زیاد دارم که هرچی میخواستم روی این سایت بلافاصله میدیدم و انگار مخاطب فقط من بودم … خداروشکر

    سپاسگزار استاد عزیزم و خانم شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  6. -
    بهاره صرام گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    بسم الله الرحمن الرحبم

    میدونی یه چیزی متوجه شدم همونی که داخل قران گفته شده ، ما در واقع فقط کالبد خداوند روی زمین هستیم ….!

    تمام اون راه های ارزشمندی که میریم ، تمام اون عشق هایی که میدیم ، تمام کلمات خوبی که به کار مبریم ، فکرهای خوبی که میکنیم داریم کالبد خدارو زندگی میکنیم ،

    امااااا وقتایی که حالمون خوش نیست ، روابطمون خوب نیست ، افسرده شدیم از کالبد خدایی اومدیم بیرون و داریم به سمت جسم شیطانی میریم ، در واقع دو تا کالبد خدایی و شیطانی داریم .

    باید مراقب خودمون و کالبد خداییمون باشیم که از مسیر خارج نشه ، حیفه واقعا.

    خدای بزرگی که هرچی داریم از اون داریم ، باید تمام ارزش هاشو زندگی کنیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  7. -
    سمیرا سعادتمند گفته:
    مدت عضویت: 1513 روز

    بنام خدای مهربانم

    این دومین کامنتی هست که تو این فایل توحیدی دارم میزارم ، امروز در 1000 امین روز عضویتم در سایت ، وقتی به گذشته ای که هنوز عضو این سایت نبودم نگاه میکنم ، چقدر در جای جای زندگی ام مشرک بودم ، الان که فکر میکنم خدای خالق و وهاب و غنی ، از لحظه ای که من را آفرید با من بوده ولی من نمیدمش

    بارالها تنها تورا دارم ‌‌تنها لز تو یاری میجویم هر آنچه دارم از آن توست من فقط به تو دلبسته و وابسته ام ،لحظه ای مرا به حال خودم‌وامگذار

    امروز چقدر خوشحالم و به خودم میبالم که عضو این سایت الهی و توحیدی ام

    به خودم افتخار میکنم که شاگرد این دانشگاه توحیدی ام و این کلام عشق و توحید را از زبان استادم اینجا در این مکان مقدس و به قول دوستانم در این غار حرا شنیدم و درک کردم .

    اولین بار واژه توحید و معنویت و هماهنگی ذهن و روح ، شکرگزاری واقعی و کنترل ذهن (تقوی ) رو از استادم آموختم

    چه جاهایی در زندگی در سلامتی ، خلق ثروت ، کارو شغلم و خرید خونه و ماشین، اومدن افراد مناسب در زندگی ام ، ….تک تک لحظات زندگی ام رد پای خداوند همراه من بوده .کردیت و‌اعتبار تمام زندگی ام با خالق جهان هستی است ، نه هیچ کس و هیچ عامل بیرونی حتی خودم

    استاد وقتی از مفهوم هدایت هاتون حتی در خواب برامون بارها گفتید ، چقدر به این حد از توحید عملی شما غبطه میخورم . همیشه شاکر خداوندم که در فرکانس و مدار شنیدن این آگاهی های ناب ارزشمند الهی از زبان شما هستم

    از خداوند یکتای توانمند و قدرتمند میخوام ، هرروز و هر لحظه در خواب و بیداری ، نشانه ها و هدایت الهی اش را بر زندگی ام بتاباند .

    در سجده هایم در خدابازی و عشق بازی با پروردگارم ،همیشه تسلیم‌ ، متواضع و خاشع ، فروتن و‌نیازمند و محتاج درگاهشم .

    پروردگارا هزاران‌مرتبه شاکر و‌سپاسگزارت هستم که در قلب و‌روح و‌جسم و‌جان‌منی

    مرا لحظه ای حتی آنی به خودم وامگذار

    بارالها ، من به خیری از جانب تو فقیرم

    مرا آسانم کن بر آسانی ها و در بهترین زمان‌و‌مکان مناسب که خودت میدونی و آگاهی و توانا، افراد و شرایط و اتفاقات عالی و همزمانی هایت را بر زندگی ام جاری ساز .

    آرامش و احساس خوب بودن و‌ایمان و‌توکل و‌اعتماد به ذات مقدس الهی ات را با تموم وجودم لمس میکنم .

    تو تنها تکیه گاه و نقطه امن و آرامش حقیقی من هستی و خواهی بود تا ابد . عاشقانه ترین و لذت بخش ترین رابطه ام با توست

    روز عشق بر عشق حقیقی و‌ابدی ام که توئی، بر خودم که از وجو‌دت و تیکه ای از تو هستم مبارک‌

    خالق بی انتهای من ، عاشقانه و بینهایت به اندازه جهان هستی ات دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      کبری مشتاقی گفته:
      مدت عضویت: 915 روز

      سلام به سمیرای عزیزم سلام به بهترین و عزیزترین بندگان خداوند که اینجا دور هم جمع شدند و از بودن با هم و از آگاهی‌های همدیگه لذت می‌برند و درس می‌گیرند

      چقدر زیبا و عاشقانه با خداوند نیایش کردین اینجا سایت خداشناسی ست در کنار این استاد عزیز استادی که عاشقانه هر چیزی که در وجود و ذهن و قلبش هست با ما در میان می‌گذارد

      ممنون و سپاسگزارم از شما دوست توحیدیم واقعا همینطوره ما هر آنچه که داریم از آنه اوست ما در برابر قدرت و بزرگی خداوند مهربان تسلیم هستیم و هر روز صبح باید این جملات رو تکرار کنیم که مبادا در روز یادمون برود و بر خودمان ببالیم و خدایی نکرده شرک بورزیم

      خدایا شکرت سپاسگزارتم که هر لحظه هدایتمون میکنی از شما سمیرا عزیزم تشکر میکنم بهترینها نصیبت ثروت و خوشبختی سلامتی شادی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فریبا فاضلی گفته:
    مدت عضویت: 2120 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام

    خیلی خوشحالم که دوباره بعد از مدتها میخوام یه کامنت دیگه بنویسم خدایا شکرت

    من این فایل رو شاید بیش از ده بار گوش دادم اصلا سیر نمیشم. با گوش دادن به این فایل به آرامش میرسم

    اصلا حسو حالم عوض میشه

    الان نمیدونم چی باید بنویسم

    آخه من خیلی اهل نوشتن نیستم

    بااینکه اکثر روزها حداقل دوساعت تو این سایتم بیشتر کامنت میخونم و فایل گوش میدم

    ولی میخوام بنویسم

    دوست دارم بنویسم ولی بخاطر کمالگرایی میترسم

    همش میخوام یه چیز خوب بنویسم

    اینم پاشنه آشیل منه دیگه

    ولی همون حرفهای استاد رو مینویسم که اصلا برام تکراری نمیشه

    خدایا من به هر خیری که برام بفرستی فقیرم

    خدایا من به تو محتاجم من در مقابل تو متواضعم

    همش اینارو بخودم میگم که بشه گفتگوهای ذهنی م

    خدایا تو آگاهی تو دانایی تو سمیعی تو بصیری تو مهربانی تو همه چیز منی

    من اصلا بلد نبودم باتو حرف بزنم

    خدایا شکرت که منو با این استاد الهی آشنا کردی که به ما این آگاهی هارو آموزش میده به سادگی

    خدایا کمک کن که یادم بمونه که هرچی دارم از آن توست وتو به من دادی

    تو منو به این سایت الهی هدایت کردی

    تو به من نعمت وثروت تو زندگی دادی من از خودم هیچی ندارم آخه من به چه چیز خودم در مقابل تو مغرور بشم

    خدایا من میخوام بنده خوب تو باشم میخوام بیشتر باهات گفتگو کنم بیشتر سپاسگزارت باشم که تو هم ازم راضی باشی و منو رو دوش خودت سوارکنی وبه تمام آرزوهای قشنگم که همراه با آرامش باشه برسونی

    خداجونم بخاطر خانواده خوبم ازت ممنونم بابت سلامتی م ازت ممنونم

    بابت سقف بالاسرم

    برای همه چیزهای خوبی که توزندگی‌دارم وتو اونارو به من دادی

    خدایا من نمیدونم چه جوری ولی تو منو هدایت کن یاد بگیرم که فقط باتو حرف بزنم دلم میخواد تو گفتگوی ذهنیم فقط تو باشی ومن

    اینروزا خیلی مواظب گفتگوهای ذهنیم هستم تا نجواها میان شروع کنن فورا به خودم یادآوری میکنم که یادت نره تو میخوای فقط با خدا صحبت کنی پس حرفای مثبت بزن و ذهنت روبه سمت چیزای خوب ببر و خیلی زود نجواها فراموش میشن چون این جملاتی که استاد تو این فایل گفتن رو با خودم و خدا زمزمه میکنم

    خدایا من از خودم هیچی ندارم و هیچی نمی دونم تو منو هدایت کن تو راه رو نشونم بده، خدایا من امورم رو به تو می سپرم تسلیم تو هستم و به هر خیری که از تو برسه فقیرم

    اینا رو هی تکرار می کنم و بخودم یادآوری می کنم تا بصورت باور به عمق جانم بشینه

    خدایا شکرت که کمکم کردی تا بتونم این کامنت دلی رو بنویسم

    ممنون ازهمه دوستان که هستین واینقد خوب مشارکت میکنین و کامنتای عالی مینویسین و ممنون از استاد عزیز و بانو شایسته گرامی

    خدایا شکرت وممنونم که تورو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
    • -
      عباس کریمی نژاد گفته:
      مدت عضویت: 2612 روز

      واقعا متاسفم بابت این دیدگاه تون….بله جایگاه خداوند متعال بسیار بسیار بالاست

      اما چرا وجود خودتون رو نادیده میگیرید خداوند در قرآن ما رو به عنوان خلیفه خودشان معرفی کردند جایگاه ما بسیار بالاست و از هر موجود دیگه ای بالاتره…

      شما دارید به خدا میگید من از خودم هیچی ندارم چرا اینقدر منفی حقیر و ذلیل…پس احساس قدرت و لیاقت کجاست

      شما دارید میگید من هیچی نمیدونم واقعا فقط جای تاسف داره

      .

      ‌.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    فرشته شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1290 روز

    کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را

    کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را

    غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور

    پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را

    با صد هزار جلوه برون آمدی که من

    با صد هزار دیده تماشا کنم تو را

    بالای خود در این چشم من ببین

    تا باخبر ز عالم بالا کنم تو را

    .

    چه کردی با من خدایا؟

    بنظر من بالاتر از این احساس وجود نداره

    شایدم داره ولی من هنوز نرسیدم اون مدار

    خدایا من هنوز نمیدونم که چجوری الان احساسم رو بیان کنم ؟

    الهی من قربون اون روی ماهت بشم قربون اون مهربونیت بشم قربون اون لطف و کرمتت بشم

    اخه تو چقدر من رو دوست داری

    راستشو بگو همه جهانت رو بیخیال شدی و فقط افتادی دنبال من؟

    مجنونت شدم دلبر ک

    معشوقت شدم

    از همه بریدم الان تنها کسی ک تو زندگیه فرشته بودنش مهم هست فقط خداست

    استاد تو دوره عزت نفس میگی کسی ک عزت نفس داره از تنهایی با خودش لذت میبره

    وقتی تنهایی خیلی بیشتر بهش وصل هستی

    راست میگی!

    تنها که باشی بهش وصلی وقتی بهش وصلی بهت عزت میده

    من این رو با تمام پوست و گوشت و استخونم حس کردم

    من تو تنهایی ها و خلوتهام خدارو یافتم

    .

    می توانم بعد از این با این خدا

    دوست باشم دوست، پاک و بی ریا

    می توان با این خدا پرواز کرد

    سفره ی دل را برایش باز کرد

    می توان در باره ی گل حرف زد

    صاف و ساده مثل بلبل حرف زد

    چکه چکه  مثل باران  راز گفت

    با دو قطره صد هزاران  راز گفت

    می توان  با او صمیمی حرف زد

    مثل یاران قدیمی حرف زد

    می توان تصنیفی از پرواز خواند

    با الفبای سکوت آواز خواند

    می توان مثل علف ها حرف زد

    با زبانی بی الفبا حرف زد

    می توان در باره ی هر چیز گفت

    می توان شعری خیال انگیز گفت

    .

    استاد اجازه میخام برای نوشتن یک کامنت طولانی

    چون خدا بخاطر من این فایل رو به شما الهام کرد ک بزارید

    دوست دارم بگم اره من دختره خدام من عشق خدام من بنده عزیز و خوشبخت خدام و دختر زیبای خدام و آرهههههه خدا این فایل رو بمن هدیه داد

    .

    من یک هفتس ک از خدا میخام کمکم کنه

    داستان رو میگم

    تصمیم گرفته بودم تو اینستام از تمریناتم بزارم و ی پیج کاری درست کنم

    اما…..

    اروم اروم همکارا رو فالو کردم اروم اروم گفتم همش ک از نمیشه از تمرینام بزارم

    چندباری یکی دوتا استوری گذاشتم از آسمون و زیبایی ها و سپاسگزاری ها

    اروم اروم احساسه بد شد

    اروم اروم کم تاقت شدم

    دیگ نمیفهمیدم خودم رو

    همش از خدا کمک میخاستم

    همش گفتم چرا اینجوری شدم

    بااینکه دوره عزت نفس رو شروع کرده بودم اما نمیتونستم حتی فایل گوش کنم

    قشنگگگگگگ فهمیدم دلیلش اینستاس

    قطش کردم

    گفتم خدایا کمکم کن

    امروز تو ستاره قطبیم نوشتم

    و بومب……..

    .

    استاد اگر بدونی چه کردی با من

    استاد شما درست میگید واقعن درست میگید من به این فایل احتیاج داشتم

    این فایل پاسخ من بود

    .

    با هربار تمرین من بهتر میشدم و هرروز بیشتر به خودم افتخار میکردم

    به چی افتخار میکنی ؟ غیر از اینه ک خدا داره تمرینت رو انجام میده ؟

    خدا داره هرروز منو تو شنیون بهتر میکنه

    هرروز راحتتر شنیون میزنم

    زمانش کمتر و زیباییش بیشتر تمیز تر

    یچیزی میگم یچیزی میشنوید

    خداوند هرروز بمن کمک میکنه

    ولی من چکار کردم؟

    گفتم خودم خودم خودم

    منم ک تمرین میکنم

    منم ک دارم بهتر میشم

    منم ک تلاش میکنم

    منم ک

    منم

    منم

    منم

    و این منم منم کردنا هرروز داشت حالمو بدتر میکرد

    من نشستم فکر کردم که چرا وقتی تو فضای مجازی نیستم و اصلا راجب زندگیم به کسی چیزی نمیگم‌یا ….اینقدر حالم عالیتره؟

    بیشتر تو مسیرم

    بیشتر توحیدی ام و ساده تر به خاسته هام‌میرسم

    اون چراغ خاموش روشن شد

    بخاطر اینکه من سبک زندگی ساده خودم رو خیلی بیشتر دوستدارم تااینکه فخر بفروشم

    من ازینکه زندگیم هرروز در معرض دید بقیه باشه خوشم نمیاد

    خوشم نمیاد کسی بدونه امروز تو شهر ما هوا ابریه و من پیاده روی کردم

    دوست دارم وقتی میرم کافه و کیک و قهوه سفارش میدم فوری عکس نگیرم بزارم اینستا ی جمله هم بنویسم کنارش و از خوب بودن خودم بگم(هیچوقت اینکارو نکردم من فقد درحد ی اسمون استوری کردن بود)

    ولی بهرحال من زندگیه ساده و دور از حاشیه خودم رو دوست دارم

    من دوست دارم برای خودم دور از همه حواشی اطراف زندگی کنم

    آره این سبک رو دوست دارم

    اره من فرشته دوست دارم همیشه تسلیم باشم

    دوستدارم درونم زندگی کنم ن بخاطر 4تا چیزی ک دارم فخر بفروشم به بقیه

    همه این وسایل هایی ک دارمم خدا بمن داده

    غیر از اینه؟

    همشون امانتهای خودشن و هروقت خاست میگیره ازم امانتیشو

    هیچ مشکلی نداره

    خدایا شکرت چقدر سبک شدم

    خدایا شکرت چقدر اروم شدم

    گم گشتمو پیدا کردم

    یافتمش خدایا شکرت

    من اینقدر دوست دارم این گریه های وقت و بی وقتم رو

    اینقدد دوست دارم این احساس خداییم رو

    من عاشقتم خدای مهربونم

    خیلیییییییی حالم خوب شد خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
    • -
      B گفته:
      مدت عضویت: 1991 روز

      فرشته ی قشنگم سلام

      چقد زیبا گفتی در مورد اینستاگرام و سبک شخصی

      منم دقیقا اینطوری بودم و هستم و الان دارم کم کم می‌پذیرم تفاوت‌ها رو

      حتی اگه تمام مردم جهان با هم دوست داشته باشن همیشه همه چیو به اشتراک بذارن با بقیه مهم نیس من راه خودم رو میرم مهم آرامش و راحتی و احساس خوب خودمه هرکاری اگر بهم حس خوبی داد انجام میدم

      من داشتم فکر میکردم چرا انقد زجر میکشیدم یه مدت زیادی

      و فهمیدم چقد آروم آروم رفته بودم تو یه فضای دیگه ای و فرمون رو داده بودم دست خودم

      بعد منتظر بودم همین خودم تو این راه همه چیو درست کنه نمیدونم چرا متوجه نبودم واقعا

      انقد ریز و مخفی بود به هرچیزی فکر میکردم غیر این

      چون فرض رو بر این مبذاشتم آره خب خدا درست میکنه خدا میگه

      اما باز تقلا میکردم و دنبال این بودم من کارا رو انجام بدم

      خیلی عجیبه

      و مهم ترین موضوع زندگی همینه.شاید اگه یک نکته رو هرگز یادم نره همینه

      که 100درصد قدرت و اعتبار دست خداست

      ممنونم برامون نوشتی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    نجمه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 1922 روز

    به نام خداوند مهربان

    کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؟

    کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؟

    کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؟

    «ن و القلم و ما یسطرون »

    …همیشه با خودم تکرار میکنم «به مو میرسه ولی پاره نمیشه»

    خدا برای بدست آوردن شغل خیلی بهم کمک کرده چون بهش امید داشتم ، تو روزایی که هیچ پولی درنمیاوردم امیدم رو از دست ندادم ،وقتی به بالاترین طبقه برج در حال ساختی که اونجا کار میکردم، میرسیدم با خدا خلوت میکردم و ازش حمایت میخواستم و احساسم خوب بود ، پاهام از خستگی به دلیل پایین اومدن از پله های 21 طبقه تجاری و نظارت در تموم اون طبقات نای حرکت نداشت اما من شور و هیجان داشتم، ته دلم گرم بود میدونستم قرار نیست همیشه اینجوری پیش بره، روزی که حتی پول نداشتم کرایه بدم خیلی سختم بود ولی انگار امیدم محکم بود ، بعد از مدت کمی شغل خوبی سراغم اومد چشمام برق زد و لبم خندون شد هنوز یادمه چه حس خوبی داشتم چون در سختترین لحظاتم امیدم رو از دست ندادم ،خدا بود که برام شغل شده بود.

    … تو محیط کار با همکارم بحث و تنشی داشتم حق با من بود ولی به دلیل سابقه اش نمیخاست قبول کنه و از راه دیگه ای وارد شد یعنی تهدیدم کرد با اینکه کمی نگران شدم(چون همکارم آقا بود، من تو اون شهر غریب بودم و اینجور افکار تو ذهنم رژه میرفت) اما خودمو آروم کردم و سعی کردم فقط به خدا توکل کنم و از چیزی نترسم،شرایط جوری پیش رفت که چندنفر از مدیران و مسئولین در جریان بحث ما قرار بگیرند و تموم اونها بدون اینکه من بدونم در جریان حرفهای منطقی ام ،همکارم رو متقاعد کرده بودن که اشتباه رفتار کرده و باید کوتاه بیاد و دیگه نباید ادامه بده ،تو این شرایط خداوند مهربان، حامی و‌پشتیبانم بود .

    …در جریان سوتفاهمی که تو محیط کارم پیش اومده بود به شدت حالم روحیم خراب بود و نگران قضاوتها بودم با اینکه میدونستم فقط سوتفاهمه ولی نگرانیم تمومی داشت ، با خدای خوبم خلوت کردم و خواسته سلول به سلول وجودم بود که خدایا کمکم کن فقط خودت میتونی درستش کنی، و مجدد این اتفاق اونقدر قشنگ پیش رفت که هیچ آسیبی بهم وارد نشد و واقعا در نوع خودش ی معجزه بود.

    …خیلی جاها به خدا توکل کردم و کارها عالی پیش رفته و برنامه ریزیش عالی بوده مثلا وقتی خودمو کاملا به خدا سپردم و هرجا هدایتم کرد قدم برداشتم، تو بهترین نقطه تهران تو ولنجک ی خونه عالی فول امکانات برای اقامتم فراهم کرد ولی وقتی خودم منم منم کردم و خواستم شرایط رو مدیریت کنم ی خونه تو جای پایینتر با کلی دردسر گیرم اومد و خیابونش انقد شلوغ بود که شبا از سروصدای ماشینا خوابم نمیبرد و هندزفری میذاشتم تا بتونم کمی بخوابم!

    …وقتی تموم نشونه ها حاکی ازاین بود که باید حواسمو جمع کنم و به هرفردی الکی اعتماد نکنم ، من نخاستم به نشونه ها اهمیت بدم و روی اون فرد حساب کردم ،نتیجه این شد که بهش پول قرض داده بودم بدون مدرک و درنتیجه پولمو برد و کلا ناپدید شد.

    حتی تو آشپزی وقتی به خدا توکل میکردم بهترین مزه ها رو در میاوردم ولی وقتی غرورم غالب میشد غذا مزه خوبی نمیداد و این مورد خیلی خیلی ملموسه برام .

    …در جریان ی ورزشی خدا بهم گفت برای امروز بسه چندساعته روی پاهاتی،خسته شدی ادامه نده ولی من احساس غرور داشتم و گفتم نه من پرانرژی ام من خسته نمیشم خدارو فراموش کردمو خودمو فقط دیدم ، فقط نیم ساعت بعد از اون الهام، ورزش رو ادامه دادم و نتیجه این شد که پام آسیب دید و یکماه استراحت مطلق بودم!

    در پناه رب تعالی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای: