توحید عملی | قسمت 11 - صفحه 42 (به ترتیب امتیاز)

1225 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 940 روز

    به نام تنها خدای قدرتمندم به نام خدایی که این جهان رو آفریده با تمام زیبایی و فراوانیش با قوانین ساده و راحت و لذت بخشش خدایا شکرت سپاسگزارتم

    سلام به بهترین استاد توانا و آگاهم

    سلام به مریم عزیزم

    خیلی خوشحالم که یکی از شاگردان پر و پا قرص استاد هستم

    استاد عزیزم من با توحید عملی ها جون گرفتم ایمانم و بردم بالا قدرت خدا رو باور کردم

    من قبلا از اینا هر موقع میخواستم کاری کنم از خداوند هدایت نمیخواستم یعنی آگاهی نداشتم مثلا میگفتم بسم الله الرحمن الرحیم همین و بس

    از درونم قدرتشو حس نکرده بودم باور نداشتم شاید هم نشونه ای میدومد اما نمی‌فهمیدم چون آگاهانه هر کاری رو انجام نمی‌دادم قوانین رو یاد نداشتم

    اما به شکر خداوندو هدایتش قدم در مسیری گذاشتم که هر لحظه آگاهانه قدم بر میدارم و برای هر کاری از قدرت او کمک میخوام

    چون من قدرت و توانایی ندارم و واقعا وقتی میسپاری به خودش چقدر قشنگ برات میچینه

    من توحید عملی ها رو زیاد گوش میدم و خیلی چیزها رو در درونم زنده کرد باورهام درست شد

    ایمانمو بهبود بخشیدم

    توکلم به خدا بیشتر شده

    قدرتشو حس میکنم

    پارسال وقتی میخواستم برم برای مغازه ام جنس بیارم میگفتم میرم این سری یه جنسهای قشنگ میارم فکر میکردم من میتونم خودم انجام بدم غافل از اینکه اون کارها رو هم خدا برام انجام می‌داد من متوجه نبودم بعضی اوقات خوب از آب در نمیومد با گرون هم میخریدم

    اما امسال عید برای مسافرت که رفتیم تهران گفتم جنس هم بخرم

    وقتی میخواستم برم خرید به خدا گفتم من نمیشناسم مغازه دارها رو تو بهتر میشناسی منو به جاهایی هدایت کن که بهترین خرید رو با پول کمم بخرم که هم برم داخل مغازه بچینم مشتریهای بیاین خرید کنن که نیازشون باشه و نقد خرید کنن و همین هم شد بهترین خرید رو انجام داد برام و الان هم بهترین مشتریها رو برام میفرسته میان نقد خرید میکنن و اینها همه قدرت و توانایی خداوندست

    خدایا کمکم کن که یادم باشد هر چه که دارم رو تو به من دادی من هیچ قدرت و توانایی ندارم من به محتاجم من به تو وابسته ام

    خدایاشکرت سپاسگزارتم برای آگاهی هر روزم که به من عطا میکنی و فرصت تجربه بهترینها رو به من نشان می‌دهی

    استادم ممنونتم خداوند نگهدارت باشه با این کمک و راهنماییهات که با هیچ زبانی و هیچ کاری نمی‌توانیم تشکر کنیم فقط و فقط خداوند اجررو پاداشت دهد

    بهترینها نصیبتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    محبوبه حسن پور گفته:
    مدت عضویت: 1760 روز

    به نام خداوند زیبایی ها

    با سلام خدمت استاد نازنینم و بانو شایسته زیبا و عرض تبریک سال نو

    استاد نازنینم نمیدونی هرروز که از خواب بیدار میشم فقط اول سایت رو چک میکنم بعد تلگرام وارد میشم تا نتایج بچه ها رو بخونم تا روزم رو با انگیزه فراوان شروع کنم یعنی یه جورایی معتاد استاد عباس منش شدم استاد عزیزم در رابطه با این فایل جدید بگم که چقدر این روزها محتاج نگاه خداوند به خودم بودم تا اینکه چند روز پیش دیدم فایل توحید عملی قسمت 11 بارگزاری شد روی سایت سراز پا نشناخته سریع دانلود کردم تا در زمان مناسب گوش بدم استادم امروز که اول صبحم رو با توحید عملی شروع کردم در لحظه ای که داشتم فایل رو گوش میدادم به صورت شما نگاه میکردم و با خودم گفتم چقدر این مرد بزرگ میتونه توحیدی باشه و اعتقاد به خداوند بزرگ داشته باشه که با توجه به اینکه در ایران نیست و هیچ هزینه ای نمیکنه اما میتونه اینقدر مورد توجه قرار بگیره و بزرگ باشه در ایران و اونجا بود که گفتم با خدا باش و پادشاهی کن

    استاد بزرگم واقعا سپاسگزار خداوندم که سخنان به این زیبایی رو بر دل شما مینشاند و شما با سخاوت تمام در اختیار ما قرار میدهیددر انتها بگم که به دقایق پایان فایل که رسیدم میخواستم قطع کنم و کاری انجام بدهم که حسی به من گفت تا اخرین دقیقه رو گوش بده استادم بخدا قسم فقط با پایان فایل شما و شنیدن اللهم لبیک و دیدن اون تصاویر زیبا تنم لرزید و بلند بلند گریه کردم و خدارو میلیاردها مرتبه شکر کردم بخاطر این آگاهی ها و وجود با برکت شما در تک تک زندگی ما استادم از صمیم قلب برای شما و تمامی کسانی که در کنار شما هستن تا ما بتونیم در هرلحظه و راحت به سخنان شیرین و گرانبهای شما دسترسی داشته باشیم بهترین ها رو ارزو میکنم

    عاشقانه دوستت دارم استاد بزرگ توحید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    نگین نگین گفته:
    مدت عضویت: 2157 روز

    سلام به همه دوستان بخصوص استاد عزیزم و مریم خانم نازنین.

    «تو همون قدم اول باید به عجز در مقابل خدا برسم، نه اینکه راه حلهای خودم رو امتحان کنم بعد از خدا کمک بخوام، همون راه حلهای تو ذهنم رو هم خدا پیش روم گذاشته بوده»

    استاد سال گذشته من از لحاظ مالی به شددت امیدم به خدا بود، من درآمدی ندارم فقط پولی بود که همسرم و بابام میاهانه بهم میدادن اما خرجهایی داشتم که بیشتر از این پول بود نوشتمشون و نکته مهم اینجا بود که من نمیییخواااستم از کسی پول بگیرم، گفتم خدایا خودت برام پول جور کن و تماام اون چیزهایی که احتیاج داشتم خریده شد، هدیه هایی که برای تولد اطرافیانم باید میخریدم خریده شد با قیمت بالاتر از هر سال، دوره روانشناسی ثروت یک روخریدم، بیمه سال گذشته رو کامل پرداخت کردم، و همش از اینجا اومد که میگفتم خدایا من نمیدونم تو برام پول جور کن و برام جور کرد (یادمه دوبار شب موقع خواب از خدا پول خواستم و صبح که بیدار شدم دیدم پول به حسابم واریز شده) و باور من رو به اینکه خدا رزاقه بیشتر کرد، خدایا شکرت، تو چیزهایی میدونی که من نمیدونم، من فقط کافیه بهت اعتماد کنم، من قبلا همیشه مقداری بیشتر از نیازم پول تو حسابم داشتم اما سال گذشته با خریدهایی که کردم فقط امیدم به خدا بود که پول برام جور کنه که چیزهای بیشتری که میخوام رو بخرم، درسته که الان میگم به خدا اعتماد کردم و ازش خواستم اما چون راه دیگه ای هم برای پول درآوردن نداشتم، و نمیخواستم از کسی پول بگیرم یکم این مسیر برام استرس زا بود، راهی بود که من نمیدونستم، همون ایمان به غیب که خدا میگه، من چیزی نمیدیدم اما ازش میخواستم بهم برسونه و الان که بهش فکر میکنم در کنار لذت، استرس هم داشتم ولی هی با خودم تکرار میکردم خدا درستش میکنه خدا درستش میکنه و در نهایت درستش هم کرد. خدایا ازت متشکرم.

    مریم خانم و استاد از شما هم ممنونم بخاطر کلیپ زیبای آخر فایل اگه جای دیگه میدیدمش حتما ردش میکردم ولی اینجا تمام بدنم با دیدنش لرزیدو خدای واقعی رو حس کردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2260 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به تمامی دوستان عزیزم استاد عباس منش گرامی و خانم شایسته‌ی گرامی

    من در مورد موبایلی فعلیم Redmi note 11 و موبایل های قبلیم همیشه اعتبار این سالم موندن گوشیم طی چندین و چند سالی که دستم هست رو می دادم به خدا ، هنوز هم همین کار رو می کنم

    و به لطف خدا الان همین موبایل دو سال و نیمه که صبح تا شب و شب تا صبح دستمه ، از محافظ صفحه نمایش یا همون گلس هم هیچ وقت استفاده نمی کنم (گلس جذابیت موبایلم رو کم می کنه :)) ) و به لطف خدا هیچ وقت حتی ذره ای گوشه‌ی صفحه نمایش موبایلم هم آسیب ندیده و مثل روز اول شیک و سالمه ، من فقط از یه قاب معمولی استفاده می کنم ، پیش اومده که موبایلم از دستم افتاده ها … هم توی خونه روی فرش و موکت و هم بیرون روی سنگ و آسفالت !!! ولی به لطف الله هیچی نشده و شدت ضربه خیلی کم بوده

    ولی در مورد بقیه‌ی وسایل دیجیتالی مثل ساعت هوشمندم یا هندزفری هام ، این باور رو قلبا ندارم و همیشه رو عقل خودم حساب می کنم!!! میگم من وسیله نگه دارم !! خب نتیجه هم مشخصه دیگه … تا به حال چندین و چند هندزفری بلوتوث خراب کردم و چندین و چند هندزفری سیم دار

    یا در مورد پاور بانکم هم همینطور

    یا در مورد شارژر… خیلی جالبه همیشه شارژر های موبایل های من مثل ساعت کار می کنه خیلی هم ازشون محافظت می کنم ولی در مورد سیم شارژر قضیه فرق می کنه… من مغرور میشم و دیگه از یه جایی به بعد سپاسگزارِ این نعمت نیستم ، منظورم از عدم سپاسگزاری فقط کلامی نیست

    در مورد سیم شارژر یا پاور بانک از یه جایی به بعد دیگه من درست ازشون استفاده نمی کنم و بی ملاحظه بودن من باعث خراب شدنشون میشه و من فکر می کنم این رفتار های من از غرور که من بلدم و یا عدم قدر دانی از این نعمت باعث میشه که از دستش بدهم

    خداوند یار و نگهدار و هدایتگرمون باشه به سمت زیبایی های بیشتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      فرشته شریفی گفته:
      مدت عضویت: 1315 روز

      سلام دوست عزیزم

      چقدر زیبا گفتید

      من تا به حال به لین رفتارم که چطور از گوشی و وسایلم استفاده میکنم میکنم فکر نکرده بودم

      من بیش از 4 ساله گوشیم آ20اس هست

      و از همون روز اول تا به امروز که خریدمش فقط یک کابل عوض کردم و دوتا گلس

      کسایی که با من گوشی خریدن توهمون یکی دوسال اول گوشیشون خراب شد

      اما برا من هنوز حتی هنگ نمیکنه

      و به نسبت چیزی که ازش استفاده میکنم عالیی کارمیکنه

      حالا دلیلش رو هم بنویسم

      من تو این 4 سال همیشه تو شارژ بودن گوشیم برام محم بوده

      مثلا 2:45دقیقه شارژش پرمیشه

      من هواسم هست که تایمم دقیق باشه

      شبا میزارمش رو هشدار و از خداوند میخام بیدارم کنه ک از شارژ درش بیارم

      و خداوند بیدارم میکنه

      خیلی جالب بود برام

      من همیشه سپاسگزاری میکنم برای بودن این نعمتهام اما در عمل هم با حس قدردانی ازشون استفاده میکنم

      مثلا ایرپادم رو 1 ساعت گفته شارژ باشه تواین چندماهی که خریدمش هواسم بوده که بیشتر از 1 ساعت تو شارژ نباشه

      شده بعضی وقتا یادم رفته اما همیشه به خدا میسپارم و اون یادم میاره

      واقعا سپاسگزارتونم که موضوعی به این محمی رو بمن یاداوری کردید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    ندا رنجبری گفته:
    مدت عضویت: 3385 روز

    من عاشق این قسمت سری فایل های توحید عملی هستم خلاصه هایی از این فایل رو کراپ کردم و تقریبا شده یه ربع و توی پیاده روی هام هندزفری میزارم و هر روز تکرار میکنم، امروز بین دو تا مسیر مونده بودم کدومو برم یه دلم میگفت مسیر جدید رو انتخاب کن یه دلم هم میگفت همون مسیر قبلی رو برو، هدفم رسیدن به پارک مد نظرم بود اما ترس داشتم که اصلا مسیر جدید رو برم میرسم به پارک یا نه، همش ترس ها میگفت نکن دختر گم میشی معلوم نیست شاید وسط این مسیر بیابون باشه تو دختر تنها این موقع شب فلان بیسار، رفتم تو اینترنت زدم مسیریاب آنلاین اما قبل از اینکه بزنم سرچ همینجوری که این فایل پخش میشد، اونجایی رسید که استاد میگه فکر میکنی خودت حالیته فکر میکنی استادت حالیته فکر میکنی چت جی پی تی حالیشه یا فکر میکنی خدا حالیشه، گفتم باید با هدایت الله برم هر جی قلبم گفت بی خیال مسیریاب آنلاین، ترس هامو کنترل کردم و راه افتادم، این روزا که تازه وارد دوره ی قانون سلامتی شدم ترس از دست دادن آب بدن باعث شده که خیلی آب مصرف کنم مسیر پیاده روی سابق جایی نبود که سرویس بهداشتی داشته باشه و هر بار پیاده روی رو برام توام با عجله میکرد و اونطور که باید لذت نمیبردم و زود باید برمیگشتم خونه امروز به خدا گفتم به دلم انداختی مسیر جدید بیام خودت هدایتم کن هم مسیر سرراست تر و نزدیک تر باشه هم توی مسیر سرویس بهداشتی باشه هم مسیر امن و سیف باشه و خلاصه کلا راحت باشه و لذت ببرم با اینکه اصلا به نظر نمیومد اینطوری باشه، مسیر قبلی حدودا باید پنجاه دقه یک ساعت پیاده میومدم تا به پارک زیبای مدنظرم برسم مسیر جدید بعد از سی و پنج دقیقه پیاده روی رسیدم به یه مسجد رفتم داخل سرویس بهداشتیش اینقدر تمیز بود که منم مثل مریم جون ذوق داشتم از سرویس فیلم بگیرم بس که تمیز و نو و خوشبو بود، وقتی میخواستم از مسجد خارج بشم دیدم یه درب دیگه هم داره بیخیال درب قبلی که وارد شده بودم شدم و از در جدید خارج شدم و مات و مبهوت جلوم رو نگاه کردم پارک مدنظرم دقیقا جلوی پام بود، همش میگفتم چطور یعنی اینقدر نزدیک بود چجوری اومدم خدای خوبم چطور به اینجا رسیدم من حالا حالاها باید پیاده روی میکردم تازه اگر شانس میاوردم راه رو گم نمیکردم در بهترین حالت باید یه ساعت دیگه میرسیدم به مقصد چطور این مسیر نزدیک تر بود چرا نمیدونستم اینو، اینقدر خوشحال شدم و به هدایت خدا ایمان آوردم که نگو، توی مسیری که میومدم ذهنم خیلی جفتک میپروند که نه این راه رو نرو اون یکی کوجه رو برو اون یکی خیابون شلوغتره امن تره اما من اجازه دادم خدا هدایتم کنه همینطور که این فایل توی گوشم بود گوش میدادم و خودم رو سپردم به خدا و بدون ترس رفتم و اینقدر ساده و راحت رسیدم به مقصدم اینقدر ذوق دارم که دوست دارم هنین مسیر رو پیاده برگردم برنامه ی همیشه ام اینه که پیاده بیام پارک برگشتنی همسرم بیاد دنبالم امروز بهش پیام دادم که خودم میگردم، امروز احساس میکنم بزرگتر شدم آخه من خیلی نسبت به جاها و مسیرهای ناشناخته خصوصا خیابون ها و کوچه های تاریک و بدون روشنایی ترس دارم و ذهنم به شدت مقاومت میکنه امروز حس میکنم این روبرو شدن با ترسم این سپردن خودم به جریان هدایت و این اعتماد کردن و بالطبع نتیجه ی خوب گرفتن باعث شد احساس کنم یه مدار جامپ کردم، خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    حسن زنگنه گفته:
    مدت عضویت: 1427 روز

    به نام تنها تنها تنها فرمانروایی زمین آسمان خدای مهربان بخشنده

    چه بسا آنچه شما دوست دارید خیر شما در آن نباشد

    و چه بسا آنچه شما دوست ندارد خیر شما در آن باشد

    و شما نمی‌دانید و خداوند دانا حکیم است خداوند. به همه چیز آگاهاهی دارد

    سلام به استاد عزیزم خاله مریم گران قدر

    مدتی است به یک تضادی بر خوردم نمی‌خوام درباره اش صحبت کنم چون می‌خوام زمانی که نتیجه گرفتم برای شما باز گو کنم

    اما از زمانی که این تضاد برای من رخ داد همین طور اتفاقات قشنگ اتفاقات فدقالعاد عالی داره برای من رخ میدهد

    اول از همه این که من شرک خفیفی داشتم قشنگ خوردم چک لگد سیلی همه با هم خوردم چون حق بود چون باید می‌خوردم بجای این که بیام برم سراغ خدا قدرت اون بودن قدرت داد بودم به عوامل بیرونی قدرت داد بودم به آدمها قدرت داد بودم به فعلان شخص و قشنگ خودم میدونم که این تضاد ها این چک لگد ها از کجا آب میخورد قشنگ میدونم که این شرک چه می‌کنه با آدم و نوش جانم چون من باید این چک لگد می‌خوردم

    اما اتفاق جالب این جاست بازم دست من ول نکرد این خدای که رحمان این خدای که قدرت تمام جهان است این خدای که همواره پشتیبان یار یاور همراه من است بازم دستم ول نکرد بازم هدایت کرد من را از لنج زار شرک از لنج زار شرک بیرون کشید و من هدایت کرد

    می‌گفت مگه من هر چیزی خواستی بهت ندادم مگه ایده نخواستی بهت داد مگه ابزار این ایده بهت ندادم مگه آدم ها رو دورت جمع نکردم مکه سرمایه میخواستی بهت ندادم مگه اعتبار میخواستی بهت ندادم مگه تو عزیز نکردم مگه بهت عزت ندادم مگه بهت هر آنچه که خواستی بهت ندادم مگه بهت مشتری ندادم چقدر من تو رو هدایت کردم

    چی شد که تو فکر کردی من نمیتونم به تو بدم من تواناییش ندارم اما فعلان فرد می‌تونه چطور تو فکر کردی فعلان آدم می‌تونه برای تو کاری انجام بده چطوری شد که تو فکر کردی این آدمها هستن به واسطه پول به واسطه قدرت که همه اینها رو من در اختیارشان قرار داد تو رفتی به شرک ورزیدی

    مگه من قبل از این که تو جانت را به خاطر از دست بدی با صدای بلند رسا بهت نگفتم

    برو جلو درب سوله درب هم باز کن

    و موج انفجار تمام شیشه ها دیوار ساختمان خراب کرد اما حتی غباری هم روی صورت تو نشست

    من که به وضوح تو از خطر آگاه نکردم حالا چی شد که من فراموش کردی به غیر من درخواست می‌کنی و به من شرک می ورزی

    و من به چنان اتفاقات شرایط بر خوردم که از زمین زمان برای من اتفاقات ناخواسته بر می‌خوردم

    اولیش آنقدر ذهنم مقاومت داشت آنقدر حالم بد بود شب تا صبح صبح تا شب حالم بد بود بی خوابی نجواهای ذهنی پشت سر هم و شرایط بد شرایط بد شرایط بد

    و تنها کاری که میکردم با وجود تمام نجوا ها این بود که فایلهای باورهای توحیدی گوش میدادم

    مخصوصا اون فایلی که شعر پروین اعتصامی استاد خونده بودن

    و اون فایلی که درباره این بود که گفت بود شادی هم ربط داره به دی آن ای

    صبح تا شب اینارو گوش میدادم البته فایلهای دیگه هم گوش میدادم اما اون 10 فایل رایگان توحیدی یک چیز دیگه بود

    هی گوش میدادم حالم خوب میشد بعد شب میخواستم بخوام دوباره نجوا ها شروع میکرد به تو گوش صحبت کردن هم چیز خراب شد همه چیز بد شد به زور ساعات پنج صبح می‌خوابیدم به. صبح که از خواب بلند میشدم ذهنم شروع میکرد به نجوا کردن آنقدر که حتی نفس کشیدن هم برای من سخت بود حتی توان نفس کشیدن هم از من می‌گرفت

    اما ادامه میدادم هی گوش میدادم چون تنها راه حل در این میدونستم که الان من فایل هارو گوش بدم

    و هی آرام آرام یک چیزی درون من داشت تغییر میکرد مثل چند روز یکبار حال من بهتر میشد احساس من نسبت به چند روز قبل بهتر میشد کم کم این اتفاق میفتاد به. زمانی که نزدیک عید شدیم بعد نمی‌خواستم با هیچ کس صحبت کنم با هیچ کس به. از خدا خواستم که یکجای من هدایت کن که فقط خودم باشم خودت هیچ کس دیگه نباشد

    دقیقا روز دوم عید بود خواهر من به من گفت حسن ما می‌خواهیم بریم مسافرت چند روز مراقب خانه من باشه حالا خونه کجاست خواهر من معلم است به. سازمانی بهش یک خونه داخل مدرسه دادن به. این پیشنهاد داد اولش یک ذره مقاومت کردم گفتم این یک نشانه است این یک نشانه تر طرف خداست گفتم باشه بعد رفتم خونه تحویل گرفتم از صبح تا شب عید فقط روی خودم کار میکردم فقط روی باورهای توحیدی میرفتم تو حیاط می‌چرخیدم صحبت میکردم با خدای خودم از صبح تا شب اتفاقا تو حیاط مدرسه کلی درخت است اما تو گوشی از مدرسه یک باغچه خیلی بزرگ داشت که نمی‌دونستم درخت های چی هستن به. شکوفه داده بودن آنقدر این درخت ها قشنگ شده بود که آدم لذت میبرد از این زیبای بعد داشتم به این درخت ها و شکوفه ها نگه میکردم دیدم که زنبور عسل چندین تا روی این شکوفه ها نشستن بعد از خدا پرسیدم خدایا این زنبور ها از کجا میفهمند که گل ها کجا هستند چجوری میفهمند چیه این داستان شون بعد دوباره شروع کردم قدم زدن چجوری به این شکل که پغور حیاط می‌چرخیدم حرف میزدم را خدا به. از کنار این باغچه هم رد میشدم

    به. اتفاقی که افتاد نزدیک که شدم

    بوی گلها به بینی من خورد بعد با صدای بلند بهم گفت این شکلی از بوی گلها زنبور ها متوجه میشوند کجا گل است

    اصلا وقتی این صدا شنیدم آنقدر احساس خوب آنقدر حال خوب آنقدر احساس بی نظیری در من کاری شد چون خیلی وقت بود من به وضوح این شکلی صدای خدا نشنیده بودم ابن طوری درخواست نکرده بودم و د یافت نکرد بودم البته همیشه داره هدایت می‌کنه اما من متوجه نمی‌شدم

    خلاصه آنقدر حال من خوب بود به. هر روز حالم بهتر احساس من فدقالعاد تر احساس من پر از زیبای به. نزدیک های تمام شدن عید بود یعنی روز سیزده بدر بود که اومدن بعد . از خدا خواستم گفتم من می‌خوام من دوباره این می‌خوام هدایت کن من من جای خلوت می‌خوام می‌خوام جای باشه فقط خودم باشم خودت هدایت خدا نگاه کن بعد خان داداشم زنگ زد گفت حسین داداشم کلید هارو گذاشت اینجا من دارم میام اون ور بهت بدم آقا خلاصه نزدیک یک هفته هم اون طور تو یکجای خلوت بدور از هیچ کس من بودم خدای خودم این اتفاقات قشنگ و ساختن باورهای توحیدی به. اونها هم اومدن

    اما اتفاقی که افتاد قشنگ این به وضوح متوجه شدم انگار رفتار هم با من فرق کرد رفتار خانواده رفتار دوستان حتی رفتار آدمهای غریب هم با من فرق کرد اصلا به یک شکلی با احترام با خنده با لبخند هم صحبت می‌کند بعد میخواستم یک کاری انجام بدم یکی از نزدیکانم که اصلا تحت هیچ شرایطی برای کسی کاری انجام نمی‌داد صحبت افتاد گفتم این طور می‌خوام دنبال سالن برای کارم باشم گفت باشه فردا بهم زنگ بزن باهم بریم من همین طوری مونده بودم خلاصه فرداش رنگ زدم گفت کجای گفتم خونه منتظر شما هستم بعد گفت من پایین هستم بیا خلاصه رفتم اون هم یک شریک داشت باور کن کن حتی خیلی جا ها از ماشین پیدا نمی‌شدم بعد این شریک میرفتن سوال میکردن می‌پرسیدن جستجو میکردم برای من اصلا همه چیز برای من یک شکل دیگه شده همه با من بتن با عطوفت اصلا یک جنس دیگه باور کن نیاز جاها خودم میرم طرف کلی زحمت می‌کشه چشم من پیگری میکنم بران و واقعا انجام میدهند

    و آنقدر اتفاقات قشنگ دیگه که برام رخ داد

    دیشب از خدا خواسته گفتم هدایت کن من نمی‌دونم بعد گفتم بزار تو قرآن نگاه کنم بعد گفتم بزار فال قرآن بگیرم

    گفتم خدایا من نمی‌دونم تو بهم بگو هدایتم کن بعد فال گرفتم

    وسوره انفال آیه 65 اومد

    ای پیامبر مومنان را برای جنگ برانگیز که اگر از شما بیست نفر صابر باشند بر دویست نفر. چیره میشوند و اگر دویست نفر صابر باشند بر هزار نفر کافران چیره میشوند زیرا آنان گروهی هستن که حقایق و توحید و قدرت خداوند را نمی‌فهمند

    اصلا من چنان محوه شده بودم بعد ساعت چند ساعت 3, صبح

    بعد در ادامه یک کلید دیگه هم داشت که گفت بود

    و گاهی پیام های خداوند از طریق فرشتگان به ما القا میگرد و خداوند پر از عشق نور است اگر به او دل ببندیم ما هم لبریز از این عشق نور می‌شویم و اگر فکر میکنید عشق نیست آرامش وجود ندارد شما از خدای متعال فاصله گرفتید و برای همین روحتان مضطرب نگران است مانند فردی یا عزیزی از شما دور شد است

    و هیچ وقت از یادتان نرود که الا بذکر الله تطمئن القلوب

    یاد خدا همواره آرام بخش دلهاست

    البته این خدا نیست از ما دور میشود خدا همواره باماست

    و این ما هستیم که گاهی نمی‌خواهیم خدای خود را ببینیم و گوش جان بسپاریم و فرشتگان هیچ وقت پیام منفی به شما نمی‌فرستند چون خداوند هیچ گاه پیام منفی به فرشتگان نمی‌دهد

    حالا یک کلید داد گفت سوال دارید بپرسید و دکمه بزنید و جواب چی بود

    پیام این بود تو اگر مراقب خودت باشی همه چیز اکتفا میکند امروز برای تو اتفاقی رخ میدهد که اعصابت راحت میشود و مقدر شد به صورت یک پیام یا به صورت یک آبتنی در دریا

    خلاصه این فال قرآنی بود که دیشب گرفتم من اصلا فال نمی‌دونستم چیه تا به حال فال قرآن نگرفته بودم دیشب بهم الهام شد این کار انجام بدم و این پیام دریافت کنم

    به. صبح که بلند شدم تمرین ستاره قطبی بعد شکرگزاری با یک احساس عالی بعد این دوباره به ذهنم اومد گفتم خدا امروز میخواد به من هدیه بدهد من منتظر هستم

    و بعد الهام شد به من استاد خیلی وقت فایل جدید نگذاشته و اومدم بار کردم دیدم ای بابا فایل جدید فایل توحیدی خدایا من آنقدر ذوق کردم حتی یادم نمیاد چه کاری داشتم انجام میدادم گذاشتم کنار شروع کردم به گوش دادن و اصلا این فایل که که شما صحبت میکردی یک احساس عجیب دیگه داشتم یک حس عجیب دیگه داشتم انگاری داشتم با گوشت پوست استخوان کلمه به کلمه حرف های شما درک میکردم انگاری تو خونم تزریق میشد و وقتی یادم میفتاد چه شرک های داشتم چه اتفاقاتی پشت سر گذاشتم و باز هم این رحمت این قدرت این الله این فرمانروایی زمین آسمان یا‌د شعر پروین اعتصامی افتادم که استاد میخوند به مادر موسی می‌گفت کی بهتر از ما هدایتی می‌کنه که بهتر از ما موسی دوست داره تو چی فکر کردی موسی هدایت شد رسید به جای که باید بره تو فکر نکن که تو الان داری گهواره تو آب میندازی ما از قبل از این کارها و انجام دادیم و این به حکم خدا مقدر شد

    واقعا تو زندگی چه کارهای انجام میدم که حتی از بنده بودنم خودم پیش خدا شرمسارم حال بهم میخوره حتی بعضی وقت که بگم بنده خدا هستم من که صاحب منصب تمام جهان فرمانروایی زمین آسمان قدرت جهان پشتبان من است اون داره هدایت می‌کنه بعد من از یکی دیگه توقع دارم بعد یکی دیگه بهم قول میده میگه فردا فعلان کار انجام بده اگر نکنی اینجوری میشه اونجوری میشه بعد طرف تلفن خاموش میکنم به. هنوز من منتظر اون طرفم خدای من خدای من واقعا کجا بودم چه کردم و تو چقدر رحیم تو چقدر قدرتی که تو بازم هدایت می‌کنی بازم دستم رها نکردی

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت آنقدر حالم خوب آنقدر احساس خوبی دارم آرزو دارم برای همه شما عزیزان در سایت دوست دارم شما هم مثل حال کنونی من آنقدر حال دلتون خدای باشه بخدا همه چیز خودش است بخدا همه چیز خودش پول خودش است زندگی خودش است خوشبختی خودش است هر آنچه که بخواهی خودش است ما دنبال چی میگردیم کجا داریم دنبال میگردیم اون همه چیز فقط کافی باهاش صحبت کنی به زبان ساده هیچ ادعا خواستی ندارد هیچ وضوع گرفتن تا کمر خم شدن نمی‌خواد فقط باهاش صحبت کنید حرف بزنید مثل بچه که بلد نیست صحبت کنه ولی حرف میزنه من نمی‌فهمیم اون چی میگه اما بهش می‌خندیم و لذت می‌بریم اما با خدا این نیاز حتی به صحبت نیست فقط تو دل تو صحبت کنید بخدا سال گذشت من چنان چک لگدی خوردم حق بود اول فکر میکردم این همه تضاد چرا تو زندگی من است شاکی بودم تازه طلبکار هم بودم از خدا بعد که من آرام شدک بعد که به خودم اومدم دیدم چه لطف های که به من کرد من نمی‌دانستم از چه شرهای من دور کرد من نمی‌دونستم و وقتی فهمیدم که قلبم آرام شد قلب من آرام شد چه بار های خدا از روی دوش من برداشت داشت من له میکرد خورد میکرد کمر من داشت می‌شکست

    و هر وقت یک ذره جای برام سخت میشه نمی‌فهمم این آیه یادم میاد

    چه بسا آنچه شما دوست دارید و خیر شما در آن نباشد

    چه بسا آنچه شما دوست ندارد و خیر شما در آن باشد

    و شما نمی‌دانید و خداوند میداند او دانا حکیم است و به همه جهان اشراف کامل دارد و خداوند خیر شما را می‌خواهد

    به خدا برای من همین آیه اتفاق افتاد اتفاق افتاد

    شما به تنها کسی که بهش اعتماد کامل دارم میسپارم و آروزی خوشبختی سلامتی موفقیت برای شما دارم در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    معید ماندگار گفته:
    مدت عضویت: 900 روز

    استاد چقدر در مورد هوش مصنوعی ها درست میگفتید. منم دقیقا همینطوری بودم در موردشون

    یادمه هر روز چندین سوال از chatGPT میکردم و چقدر خوشحال بودم که چقدر خووب جواب میده و چقدر کارمو راحت تر میکنه.

    در این حد که حتی مهارت پیدا کردم که چطور بهش در مورد موضوعی که میخوام تحقیق کنم بهش شخصیت بدم و شخصی سازیش کنم و کلی ویدیو نگاه کردم که بهتر و سازنده تر جواب بده.

    به جایی رسید که تو حوزه کاریم متخصص تر میشدم و مطالب تخصصی تر و نمیتونستم به chatGPT منظورمو بگم. اون موقع چون این باورو داشتم که میتونه بهم کمک کنه، کلی زور میزدم و کلی مطلب و توضیحات براش آماده میکردم که بفهمه چی میخوام. به مرور زمان اذیت میکرد و اونچیزی که میخواستمو نمیداد

    یک روز یهویی این تو ذهنم پاپ آپ (الهام) شد که معید آیا این باور بهتر نیست که « من جواب سوالات تخصصی و غیر تخصصیم رو دریافت میکنم بدون نیاز به گوگل و هوش مصنوعی» ؟

    گفتم چرا خیلی خووبه این باور، باور قدرتمند کننده اس و خیلی قوی تر از قبلی هاست.

    و استاد نتایجم تو این باور فوق العاده بوده. شاید بیشتر از سه چهار ماهه که رو این باور کار میکنم و حتی به جایی رسید که من بدون اینترنت و بدون گوگل و هوش مصنوعی و بدون پول، پول میساختم. همونطور که میگفتید، ثروت رو از هیچ خلق میکردم و چقدررررر ممنون دار اون زمان بی پولیم هستم که باعث شد این باور بره تو وجودم و دیگه نترسم از اینکه پولام کم بشه. چون میتونم بسازم . من خالقم

    من برنامه نویس امنیت هستم و کد پروژه رو میخونم و امنیتشو بالا میبرم. تقریبا کلا کارم همینه.

    ماه هایی که بی پول بودم واقعا و حتی بدهی قبض هام هم نداشتم، و صدالبته اینترنت هم نداشتم، به خودم گفتم این باور خوب رو باید جدی بگیرم و بیشتر باورش کنم.

    و وقتی پروژه با اون کد های پیچیده رو میخوندم، سوالی برام ایجاد میشد یا به یک اررور برمیخوردم که ذهنم اذیتم میکرد که میگفت « نمیتونی حلش کنی چون اینترنت نداری. حتی اگر اینترنت داشته باشی هم نمیتونی به جواب برسی و خیلی راه حل این اررور سخته و…»

    همینطور اینارو میگفت و من آگاهانه همین باور خوب رو نشخوار میکردم.

    خیلی زود من نتایجم رو از این باور گرفتم. جواب سوالات به وضوح از ناکجاآباد بهم الهام میشد. حتی از یک سرنخ هم شروع نمیشد.

    روز ها گذشت و این روند ناکجاآباد ادامه داشت در حدی که دیگه واقعا خیلی طبیعیه برام اینجور الهامات

    الان خیلی شده که هرموقع بخشی از پروژه رو میخونم و سوال مهمی برام پیش میاد که ذهنم میگه این جواب نداره، اون موقع نمیچسبم به جواب خدا یا منتظر جواب خدا نمیمونم. میرم و ادامه پروژه رو میخونم و بارها شده که یک قسمتی از پروژه رو خوندم که اصن ربطی به قبلیا و اونجاهایی که سوال برام پیش اومده اصلا نداشته، و همون موقع جواب سوال بهم الهام میشد.

    به خودم گفتم من چقدر با باورهام قویم و این اینترنت و هوش مصنوعی و اینا اصن برتری در مقابل خداوند ندارند.

    حتی من لپتاپم هم مال خودم نیست و خدا بخاطر حرکت کردن ها و تو دل ترس ها رفتن ها، بطور جادویی رایگان بهم بهترین لپتاپ رو برای برنامه نویسی داده و تمام نیاز های یک برنامه نویس رو برآورده میکنه. وقتی من حرکت میکردم و دیگه دست از کمال گرایی برداشتم، خدا یکی از دستانش رو فرستاد و اون بنده خدا گفت من این لپتاپو اصن نیاز ندارم و اگر میخوای میتونی استفاده کنی و اینا.

    گفتم خدایا شکرت بابت این همه نعمت.

    واقعا باورها و تواضع به خداوند داره همه اینکارارو میکنه نه پول و اینترنت و هوش مصنوعی و لپتاپ.

    و با اون باورهای خوب تونستم از درآمد صفر برسم به 50 میلیون تومن با پنج روز کاری. پنج روز کاری ای که عاشقشه یاد کردنشم چون تو اون پنج روز خیلی لذت بردم از کار کردن و عشق دنیا رو کردم و زمان برام خیلی زود گذشت. و در آمد ها بعدش هم ادامه داشت و حتی تو پروژه های بعدی من راحت تر از اون پنج روز کاری من پول درآوردم.

    مهم تر از همه اینها ، وقتی تواضعت رو هر روز و هرلحظه نشون میدی به خداوند، لذتی که اون داره مهم تر از همه چیز هست و من خیلی این شیوه زندگی رو دوست دارم. اصن برام مهم نیست اعتبار چیزی بنام خودم باشه احساس میکنم نیاز به توجه دارم اگر بخوام اعتبار چیزی بنام خودم باشه ولی من تو دنیای خودمم و لذت میبرم از یادآوری این اگاهی ها و این لذت ها و واقعا تمام سعیم رو میکنم همین امروز لذت ببرم و اصن کاری به فردا نداشته باشم. خدایا خدایا خدایا شکرت بابت این قوانین جادوییت

    کاری کن متواضع تر بشم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 995 روز

      سلام و درود بر معید ماندگار عزیز و دوست داشتنی

      سپاس از اینکه تونستی بری تودل ترس و از هیچ ثروت خلق کنی اونم اینجوری زیبا و عالی و راحت که گفتی تونستی بهترین لپ تاپ و مجانی جذب کنی تا بهم ثابت بشه دیدی شد دیدی میشه بله وقتی باورت توحید باشه از هیچ ثروتها میتوان خلق کرد فقط باید باور کرد و ازت ممنونم که باور کردی و نتیجه رو برای خودت خلق کردی تا دلمون گرم بشه به خدایی که هرچی داریم ازوست

      رفیق ممنونم ازت ممنوووووونم که موفقیتو زیبا به اشتراک گذاشتی الهی شکررررررت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 1015 روز

    به نام الله هدایتگرم

    سلام به شما استاد عزیز و همه دوستان

    خیلی خیلی خوشحالم که بعد از چند وقت یه فایل بی نظیر از جنس خدا و توحید گذاشتید روی سایت و چقدر اگاهی دهنده بود .

    بله دقیقا درسته وقتی تمام زندگیمون رو میسپاریم به خداوند همه چیز برامون عالی پیش میره و وقتی میخایم خودمون زندگی رو با تلاش بیشتر پیش ببریم میبینیم که هیچ حرکتی نکردیم فقط سرجامون موندیم اگر که به عقب برنگردیم.

    بعد از ده سال که برای دیگران کار میکردم و فکر میکردم خوب باید کار کنی تا زنده بمونی اونم برای دیگران هیچ پیشرفتی تو زندگیم نداشتم اما از سال گذشته که تمام اون افکار و باورهارو کنار گذاشتم و یه تصمیم مهم تو زندگیم گرفتم و از کارخونه اومدم بیرون و شغل مورد علاقم رو شروع کردم نمیدونم دیگران چی درموردم فکر میکردن اما من ازادی ارامش لذت حال خوب و تجربه جدید از زندگی جدید رو میخاستم و خیلی راحت خداوند بهم میگفت که چکار کنم یا حتی وقتی میرفتم توی کار گاه و هیچ سفارشی نداشتم بهم میگفت که برو بیرون و از طبیعت لذت ببر و همون وقت عمل میکردم اما منطق میگفت که نه وایسا شاید کسی بیاد چیزی سفارش بده ولی تو نیستی اما من به الهامی که حالم رو خوب میکرد گوش میدادم و بعد از اون لذت خدا برام کارهارو انجام میداد و برام سفارش میاورد.

    همیشه وقتی فردی میاد برای خرید یا سفارش دادن به خودم میگم ببین این کار خداونده من هیچ تبلیغی نکردم خدا داره از طریق دستان خودش برام تبلیغ میکنه .

    یا وقتی میخاستم محصولی تولید کنم هیچ ایده ای نداشتم چون میخاستم خودم به زور و تلاش کاری برای بهتر شدن و یا درامدم کنم اما حالا فهمیدم که باید خدا هدایت و الهام کنه تا از مسیر لذت ببریم اگر بگیم که خودم همه چیز بلدم یا خودم این کارو کردم هیچی به سرانجام نمیرسه.

    خدایا همیشه خودت هدایتم کن من چیزی بلد نیستم

    در پناه الله یکتا شادو ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    مجتبی جعفری گفته:
    مدت عضویت: 979 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جان شایسته

    و دوستان عزیزم

    استاد بی نهایت ازتون سپاسگزارم بابت این فایل واقعا وقتی حرف از توحید میشه چقدر حال آدم خوب میشه قبلاً که با قانون آشنا نبودم هروقت حرف ازین چیزا میشد میزدم می‌رفت حتی تا اوایل هم که اومده بودم تو سایت از این دسته فایل ها گوش نمی‌کردم ولی الان با اشتیاق گوش میدم به آرامش میرسم به این حس میرسم که عجله نکن همه چیز در جای خودش و در زمان خودش درست میشه تو فقط رو خودت کار کن خودت رو بهبود بده ضعفات رو شناسایی کن بهبودشون بده خدا رو تو وجودت پیدا کن قلبت رو صاف کن تا هدایت ها رو بهتر متوجه بشی ب خدا ایمان داشته باش ب هدایت هاش به نشانه هاش ب دستانش خودت رو فقیر بدون در برابر این عظمت و بزرگی من این فایل رو تقریبا نصفه گوش کردم اما به قدری الان خوشحالم که بعد از تمرین ستاره قطبی اومدم یه سر ب سایت بزنم و هدایت شدم ب نوشتن این کامنت وقتی حرف از توحید میشه دلم آرومه قلبم بازه داره می‌خنده حسش میکنم و از اعماق وجودم خوشحالم واقعا راست گفتید وقتی خودمون رو خودمون حساب نکنیم خیلی راحت همه چیز حل میشه و گره ها ب راحتی باز میشه ب قول شما

    باید پارو نزد وا داد باید دل را ب دریا داد

    خودش میبرتت هرجا دلش خواست

    به هرجا برد بدون ساحل همونجاست

    من مجتبی جعفری اینجا ب خودم قول میدم و تعهد میکنم که هرگز روی خودم حساب نکنم و در این مسیر تکامل زندگی فقط و فقط به خدا ایمان داشته باشم و از اون هدایت بخوام و نشانه های پروردگار رو دنبال کنم و از راه حل های پروردگار برای حل مسائل خودم استفاده کنم و هدایت خداوند را با جان و دل انجام بدم

    شکر شکر شکر

    ممنونم از شما که این حال خوب رو هدیه دادید ب ما سپاسگزارم از خدای مهربان و بزرگم ک با تمام وجود عاشقشم و هدایت هاش همیشه من رو فرسنگ ها ب جلو برده

    این کامنت رو گذاشتم تا نشانه ای باشه برای خودم که از الان به بعد واقعا هر لحظه رو از خدا با تمام وجود هدایت بخوام و بدون هیچ تردیدی ب اون ها عمل کنم و در این مسیر هم قدم ب قدم تکامل خودم رو طی کنم و قوی بشم

    عاشقتونم مراقب خودتون باشید

    امسال رو می‌خوام خیلی از نتایج و هدایت های خداوند بنویسم که تو زندگیم رخ داده چون واقعا حالم خوب هست و همه چی خوبه و عاشقانه تر از قبل دارم زندگیم رو پیش میبرم و عزت نفس رو در خودم دارم ب وجود میارم به قدری الان قلبم باز شده که قابل وصف نیست

    شکرت خدا جونم

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      مهشید گفته:
      مدت عضویت: 1669 روز

      سلام آقا مجتبی

      امیدوارم که خوب باشید

      آقا مجتبی خیلی اتفاقی به کامنت شما هدایت شدم و خیلی به دلم نشست و اینارو یه نشونه از طرف خداوند برای خودم دونستم:

      عجله نکن

      همه چیز در جای خودش و در زمان خودش درست میشه

      تو فقط رو خودت کار کن

      خودت رو بهبود بده، ضعفات رو شناسایی کن، بهبودشون بده

      خدا رو تو وجودت پیدا کن

      قلبت رو صاف کن تا هدایت ها رو بهتر متوجه بشی

      به خدا ایمان داشته باش: به هدایت هاش، به نشانه هاش، به دستانش.

      خودت رو فقیر بدون در برابر این عظمت و بزرگی

      وقتی خودمون رو خودمون حساب نکنیم، خیلی راحت همه چیز حل میشه و گره ها به راحتی باز میشه:

      باید پارو نزد وا داد باید دل را ب دریا داد

      خودش میبرتت هرجا دلش خواست

      به هرجا برد بدون ساحل همونجاست

      و چه کار خوبی کردید که برای خودتون توی سایت نشانه و ردپا گذاشتید. مطمئن باشید یه روزی در بهترین زمان به کامنت خودتون هدایت میشید، و از خوندنش شگفت زده میشید.

      براتون سلامتی و شادی و حال خوش از خدا آرزو میکنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        مجتبی جعفری گفته:
        مدت عضویت: 979 روز

        سلام و درود به شما مهشید خانوم خیلی خیلی از شما ممنونم و واقعا چه زمان مناسبی هدایت شدم به سایت و این کامنت زیبای شما رو خوندم

        چقدر نیاز داشتم که این جملات رو یه بار دیگه بخونم واقعا هرروز باید خوند

        خداوند درست گفته که انسان فراموشکار هست

        و چقدر خوبه وقتی آدم خودش رو ارزشمند می‌دونه در زمانی که نجواها میاد خداوند هدایت می‌کنه که آروم بشی ب یاد بیاری و این لیاقت و ارزشمند بودن ما هست که میتونیم این رو بشنویم

        واقعا خداروشکر که الان هدایت شدم به کامنت شما و این جملات رو خوندم و تمام وجودم غرق در آرامش شد و باز یادم افتاد که روی خدا حساب باز کن نجواها رو بریز دور

        خداروشکر خداروشکر خداروشکر

        سپاسگزارم از کامنت زیباتون بسیار بسیار تاثیر گذار بود برام و زمان. مناسبی بهش برخورد کردم

        همیشه موفق و سربلند و شاد و ثروتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    مریم رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 1063 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام استاد عزیزم

    نمی‌دونم از دیروز که این فایل و گوش کردم انگار یک اتفاق درمن رخ داده تمام حرفهاتون تو ذهنم می‌چرخه

    یک جوری شدم انگار چیزی بزرگی دروجودم شکست وخورد شد

    وهمش دارم گریه میکنم العان داشتم تمرین ستاره قطبیم رو می‌نوشتم ولی اشکها امانم نمی‌دن

    استاد این چه فایلی بود تمام ستونم درهم ریخت

    انگار تازه چشمهایم باز شد انگار تازه خدارو فهمیدم

    انگار فاصله ام باخدا خیلی کمتر شد ..

    به شکل زیبایی درکش برام راحتر شده ..

    هرچی بهش فکرمی‌کنم میبینم به هرجای زندگیم میرسم هدایت کرده منو

    من برای کار همسرم که به مسأله ای برخورد وکارش به پاسگاه وداداسرا رسید …

    باگوش کردن فایل توحیدی شما قبل این فایل .یک آرامش بسیار خوبی خدا بهم داد

    خدا بهم وعده ی امید وشادی داد …

    وخداخودش شاهد که یک جوری کار همسرم رو درست کرد که هربار بهش فکرمی‌کنم ایمانم بیشتر میشه

    جوری این کار انجام شد بدون هیچ کارت شناسایی همسرم رو آزاد رو کردن ..

    من چه کاری کردم جز توکل بر خودش جز اینکه خودش بهم وعده ی امید داد و بهم احساسی ازارامش و اطمینان داد که برو حل میشه وخیالت راحت باشه ..

    قدرتی بالاتر از آرامش درونی من رو حفظ می‌کرد باتمام وجودم داشتم حسش میکردم …

    یابرای زمینی که خواهرای همسرم بهش دادن

    قشنگ من دستهای خدارو دیدم که چطور شرایط رو برای ما قشنگ‌جورکرد تا ما مجبور نشیم مغازمون رو خراب کنیم که در ورودی برای باغمون داشته باشیم …

    همیشه همسرم وقتی داره غرمیزنه بهش میگم

    رضا کارهای مارو خدا انجام داده قشنگ‌تودستهای خدا هستیم و داره ازمون محافظت می‌کنه

    کی می‌تونست اینقدر دقیق به موقع کارهایی رو برامون انجام بده که اصلا امیدی به انجامش نبود ..

    ویا وقتی که خدا من رو ازیک‌مسیری که داشتم میرفتم و کاملا اشتباه بود و داشتم آگاهانه خودم رو تودردسر می‌انداختم وفقط خودش می‌دونه چی بود .ونجاتم داد …

    ویا وقتی که دوره ی دوازده قدم رو میخواستم بخرم اصلا من تلاشی نکردم پولشو خودش جور کرد این قدمهارو راحت خریدم …

    چطور میتونم رو خودم حساب کنم ..

    چقدر میتونم جاهل باشم منی که جز خیروبرکت ازبچگی تابه العان ازخدا ندیدم .

    چطور مغرور شدم وفکرکردم کسی هستم ….

    این فایل منو درخودم شکست هرآنچه ارمن بود ریخت …

    واقعا احساس میکنم تازه به دنیا آمدم

    احساس میکنم تازه خدا رو فهمیدم ..

    خیلی حال خوبی دارم خدایا شکرت …

    استاد شما دستان خداهستی برای من …

    یه روزی بود غصه می‌خوردم وقتی به نعمتهای کشور نگاه میکردم .می‌دیدم توچه‌کشوری دارم زندگی میکنم که ارزش داشته هاش رو نمی‌دونیم بلد نیستم ازنعمتی که خدابهمون داده استفاده کنیم .

    و فکرمیکردم دارم تواین کشور حروم‌میشم وپیش خودم‌مدام میگفتم آخه چرا باید تواین کشور بااین‌همه محدودیت زندگی کنم .

    ویا وقتی کتابهای موفقیت رو می‌خوندم

    کتاب راندا برن وخیلیهای دیگه که العان خاطرم نیست …

    قشنگ حس میکردم که یک چیزی که اصله همه ی این حرفهاست کمه ..

    ومدام باخودم میگفتم کاش یه کتاب بهتر پیدا کنم که بهتر توضیح بده اون چیزی رو که می‌خوام …

    وتوذهنم فقط نویسنده های به نام خارجی بودن …

    وهمش به خدا میگفتم خدایا منو به یه کتابی آدمی هدایت کن

    حرفشو بفهمم فن بیانش خوب باشه صداش وحرفهاش قابل درک باشه

    ومن مگه میدونستم یه همچین انسانی به نام استاد عباسمنش وجود داره ….

    واین انسان بزرگ وشر یف وخدایی که دستان خداوند هست .

    یک ایرانی هست ازهمبن کشور به زبان فارسی

    داره حرفهایی میزنه که من سالهاست به دنبالش بودم

    تا یک سری چیزها رو بفهمم.

    وخداچقدر دقیق واسان هدایتم کرد …

    اینقدر استاد واضح روشن وبافن بیان خوب صحبت می‌کنه دقیقا همونی که از خداخواستم ….

    این اسمش هدایت نیست پس چیه ؟

    این اسمش دستان خدا نیست پس چیه ؟

    چطور میتونم روی کله ی پوکم حساب کنم…..

    خدایا من هیچم دربرابر تو ….

    تمام این حرفها ازخداست برای من برای همه ی ما که دراین مسیر هستیم ……

    به خودم میگم همیشه مریم ازاین بهتر نمیشد هدایت بشی ….

    به این آگاهی وعشقی که خدا داره بهم میده واگه عمل نکنم به اینها حتما جزوه پشیمانها و گمراهان میشم …..

    چقدر خوبه یادگرفتم ازخدا بهتر بخوام ….

    همین جمله ها که هرروز میگم خدایا می‌خوام ترو بفهمم ترودرک‌کنم بهم بگو چطور.

    میشه این فایل میشه این آگاهی که اولش با رانندگی ماشین شروع میشه

    باخودم میگم این چه ربطی به توحید داره ‌

    ووقتی قشنگ‌ گوش کردم تاانتها میبینم …

    من هیچی ازخدا نفهمیدم …

    چقدر نادان بودم که رو خودم حساب کردم ….

    خدابازبان ساده داره بهم میگه ….

    که من نزدیکم بهت بخوان مرا تااجابت کن تورا …..

    که من نزدیکم ….

    تازه میفهمم چرا توقران هیچ وقت نمیگه پیامبرها سواد خواندن داشتن یانه ..

    چون اگه ازخدا بخوابم میشه

    اگه باورش کنم که بهم میگه چطور بخونم بهم میگه چون مهم نیست چقدر مدرک دانشگاهی دارم

    مهم اون درک وایمانی هست که به خدا دارم .

    چقدر باور دارم که خدا می‌تونه جواب سوال امتحانی بهم بگه چقدر؟

    توی امتحان گواهینامه چه شهری چه آیین نامه

    خداخودش شاهده خودش بهم گفت به قلبم الهام کرد توامتحان شهری رو دوتا موضوع کارکن همینا ازت پرسیده میشه ..

    و همینطور شد خدایا چطور میتونم این هارو فراموش کنم وفکرکنم خودم کردم ….

    توامتحان آیین نامه هم همینطور .‌.

    من بارها و بارها ازخدا کمکم خواستم هرجا که باورم بهش بیشتر بود کمکمش رو قشنگ واضح دیدم هرجاهم که فراموشش کردم اون عشق ورحمتش رو ندید گرفتم چون فکرکردم خودم این یکیو بلدم

    برام نشد خراب شد زندگی سخت شد اذیت شدم غصه خوردم سرش غرزدم …

    من هیچی نیستم

    درمقابل اینهمه فضل و کرم ورحمتش

    چطور تمام این سالها اینو درک نکردم ….

    ولی انگار این فایل یه زندگی دوباره بهم هدیه داد

    به خدا انگار تازه به دنیا آمدم وقراره خیلی اتفاقات خوب رو تجربه کنم …

    چون همین العان دوباره حسی بهم گفت اماده ای قراره کلی سوپرابز بشی شاد بشی این تازه اولشه …

    استاد به خدا گریه امانم نمیده ..

    ازت ممنونم استاد ..

    فقط میتونم بگم دست خدا همیشه همراهت باشه خدا همیشه پشت و پناهت باشه ..

    شما وجودت برام پراز خیرو‌رحمته خدا این خیررو هزاران برابر به زندگیتون برگردونه …..

    استاد دوستت دارم

    خدایا ای مهربانترین مهربانان تنها ترو میپرستم تنها تورا

    وتنها ازتو یاری میجوییم ای مهربانترین مهربانان

    ازت می‌خوام ودوست دارم هدایتم کنی به مسیر درست راه راست

    راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه راه گمراهان وغضب شده گان ….

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 995 روز

      سلام و درود بر مریم عزیز

      خواهر کلم کامنتتو خوندم و از راه دور نور الهی و انرزی مثبتی که انتشار کردی رو گرفتم و کیف کردم و لذت بردم انشالله همیشه زندگی به کامتون باشه با همسر عزیزت در آغوش خدا هر روز از رزق پاکش تناول کنین خیلی لذت بردم از هدایتی که گرفتی و شر کردی و ایمانم و بالا بردی و دلمو به خدای وهاب و خدای رحمان و خدای رحیم گرم کردی واقعا ما بنده ناآگاهیم که باید بداتیم که نمیدانیم که اینو بفهمیم و درک کنیم بقول استاد بالاترین مراقبه رو انجام دادیم که مارو مستقیم هرلحظه به منبع اصلیمون وصل میکنه خداروشکررررر که با خوندن کامتتتون حال دلم بهتر شد دلم گرم شد به او که هرچه داریم ازوست خواستم ازتون تشکر کنم که بهم فهموندی هیچی نیستیم و روی کله پوکمون هیج حسابی نکنیم که مستحق عداب الیم خواهیم شد.وسلام

      متشکرم ممنونم سپاسگزارم خواهر گلم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: