«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

1867 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    راضیه راضیه گفته:
    مدت عضویت: 3436 روز

    به نام خالق زیبایی

    روز ۴۳:

    نکات مهم فایل

    1-بحث دعا: هر دعای خیری به خود ما بر می

    گرده، کسی که در مدار درسته نیاز نداره من براش دعا کنم، چه من دعا بکنم و چه نکنم،اون خیر و‌خوشی خوشبختی براش به وجود میاد.

    ۲-سیستمی بودن خدا: کسایی که مسخرمی کنند، مومنان صدقه دهنده را خدا آنها را مسخره می کنه، نه این که خدا بره مسخره کنه بگه بهشون بخندین،این آینه اعمالشون براشون به وجود میاد، خدا (سیستم) واکنش می دهد به رفتار و باورهای ما.

    ۳-خدا یک آینه است که داره به تو بازخورد میده…. اگر به کوه فحش میدی کوه هم فحش رو بهت بر می گردونه.

    ۴-خداوند بارها به پیامبر در قرآن گفته این جوری نیست که‌تو بخوای برای کسی استغفار کنی، هر کسی نتیجه اعمال خودش میگره….چه پیامبر استغفار کنه و‌چه نکنه…..

    ۵-این شرکه که کسی که‌گهنکار خودش طلب آمرزش نکنه و‌از کسی دیگه بخواد براش این کار انجام بده.

    ۶-کسی که قوانین رو میشناسه ، مدار و‌فرکانس رو میشناسه می دونه که قوانین با حرف من تغییری نمی کنه.

    ۷-قرآن را با قرآن بفهمید……

    ۸-چه پیامبر و‌هر فرد دیگه از خیانتکار دفاع کردی ، آن دنیا چی؟؟؟ این دنیایی که ما انقدر بزرگش کردیم در مقابل ابدیت آن دنیا یک‌پلک زدن هم نیست،ما تصویر بزرگتر نمی بینم به خاطر همین درک نمی کنیم‌خداوند رو….

    ۹-تو مسئول افکارت ، مسئول اعمالت هستی نه کسی دیگه…..

    ۱۰-وقتی به خدا وصل باشی ، هر کسی هر بلاییی بخواد سرت بیاره ، خودش دچار اون بلا میشه، چون در مدار اونا نیستی، چون حرفاشون باور نکردی، بحث نکردی…..آرامشت حفظ کردی…….

    ۱۱-در مدار غلط که باشی هر چیزی می فهمی غلط برداشت می کنی.

    ۱۲-کسی که باور داره خزائن زمین و آسمان در دست خداست، چه نیازی داره به آدم ها…. کسی نمی توانه بلایی سرش بیاره.

    ۱۳-وقتی فرکانس درک‌کنیم همه قرآن درک می کنیم.

    ۱۴-کلمه حق ناس در قرآن وجود نداره و این به این معنا نیست که بخوایم کسی رو اذیت کنیم، اگر معنای حق ناس اینه که اگر حقی از کسی ضایع کنیم، توانستیم مسیر زندگی اون رو عوض کنیم به هیچ عنوان وجود نداره…. ما نمی توانیم کسی رو از مسیر خودش خارج کنیم، بلا سرش بیاریم، سرنوشتش عوض کنیم، اگر به کسی ظلم می کنیم به خودمون ظلم‌می کنیم، چه بسا بدی ما باعث پیشرفت آن ادم ها بشه……

    ۱۵-کسی که در مدار درسته ، و ایمان داره خدا راهی رو براش پیدا می کنه، خداوند راه گشای او خواهد بود…..

    ۱۶-هر کجا ظالم میبینم حتما مظلوم هست در نبود مظلوم ظالم به وجود نمیاد، اگر می بینی کسی داره بهش ظلم میشه آن هم خودش خدا رو باور نکرده…..

    ۱۷-اگر من باور داشته باشم تنها فرمانروای جهان خداست، من دیگه نگران نیستم ، از کسی نمی ترسم، وقتی از کسی می ترسیم می توانه روی زندگی ما تاثیر بذاره،…… چون می ترسی اون افراد می توانند کنترلت کنند…..

    ۱۸-وقتی کسی کار زشتی انجام میده به خودش ظلم می کنه… و‌اگر از خدا طلب بخشش کنند ، خدا می بخشد.

    ۱۹-نگاه قرآنه اینه که وقتی کاری مثل کشتن یک فرد هم انجام میشه، تو به خودت ظلم کردی….. سرنوشت اون فرد تغییر ندادی، حق ناس به این‌معنا که می توانیم حق کسی رو بگیریم و از خوشبختی دورش کنیم، در قرآن وجود نداره…..

    ۲۰-کسی به ما ظلم نمی کنه خودمون داریم به خودمون ظلم می کنیم با بی ایمانیمون با باورهامون… با ترس ، نگرانی و‌احساس گناه…..خودمون در مداری قرار میدیم که بلا سرمون میاد….. به این‌معنا نیست که آن آدم ها دارن بلا سر ما میارن ما رفتیم جاییی که بلا هست…. و اگر باورهامون تغییر بدیم و‌در جای مناسب قرار بگیریم، جایی میریم که فقط عشق ، خوشبختی وجود داره……

    ۲۱-ما فقط می توانیم‌خودمون خوشبخت یا بدبخت کنیم.

    ۲۲- برای درک بهتر قران باید فیزیک کوانتوم و قوانین حاکم برانرژی رو درک کنیم.

    ۲۳- در آن دنیا شیطان هم مسئولیت کار ما رو به عهده نمیگره…..

    ۲۴-شیطان میگه من بر شما سلطه ای نداشتم فقط وعده دادم وشما پذیرفتین.

    ۲۵- کسی که فکر می‌کنه‌کسی‌می توانه‌چشمش بزنه داره به شیطان قدرت میده.

    ۲۶-خدا به کسی ستم‌نمی‌کنه مردم به خودشون ظلم می کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2736 روز

      سلام راضیه جانم

      چقدر عالی نکات بی نظیر این فایل رو برون کشیدی و با ما به اشتراک گذاشتن

      یکبار دیگه با کامنتت فایل برام مرور شد ممنونم عزیز دلم

      تحسینت می کنم برای این همه تمرکزت بر نکات مثبت و هدایت های خدا

      دوستت دارم عزیز دلم

      از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایت خواستارم 😘😘🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        راضیه راضیه گفته:
        مدت عضویت: 3436 روز

        سلام مرضیه عزیزم ، خوشحالم که نکاتی که نوشتم بهت کمک کرده، خدا رو هزاران بار شکرررررر، منم تحسین می کنم شما دوست گلم که همه کامنتها رو می خونی و از هیچ نکته ای نمیگذری….. عاشقتم و بهترین ها رو برات از خدای مهربونم خواستارم ♥

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2197 روز

      خانم راضیه راضیه

      درود به شما دوست و هم خانواده ی عباسمنشی

      چقدر قشنگ این مبحث قرآنی رو توضیح دادید و درک شما از این قوانین قرآنی به آگاهی بیشتری رسیدیم

      و خیلی ممنون که فهرست وار تمام این فایل استاد رو به شیوه ی خیلی روان درک کردین

      هدایت الهی رو در مدار درک و فهم قوانین جهان هستی این سیستم الهی رو برای همه مون آرزومندم

      ممنون و تشکر

      🙏🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🥀🥀🥀🥀🥀🥀🍀🍀☘️☘️☘️🥀

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    Shirin گفته:
    مدت عضویت: 2224 روز

    به نام خدای مهربونم

    سلام استاد خوبم

    چقدر این صحبتای شما دلنشین و دوست داشتنی بود با هر بار گوش دادن بهشون آگاهی های که دریافت می کنم از جانب خدای بزرگم خیلی خوشحال می شم تمام وجودم لرزه شادی می افته استاد کیفیت فایلاتون بینظیره این بار برای بار هزارم شنیدم تازه واضح تر بیناتر دیدم دیگه باید چطوری گفت ؟! خداوند بزرگ خیلی واضح همه چیز رو برای من آشکار کرده و بارها و بارها تکرار کرده ای بنده من تو خالق زندگی خودت هستی احساس کردم این فایل اختصاصی مال منه

    به قول مولانا: هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی

    این فکر رو از ذهنت بیرون کن که تو می تونی زندگی کسی رو آباد و یا خراب کنی و یا کسی می تونه این کار رو بکنه تو خودتی که با این تفکر مسموم قدرت می دی زندگیت خوراب بشه و بیار توی دایره زندگیت این اتفاقا اگه هر کاری که بکنی چه خوب چه بد بازخوردش توی زندگی خودت متجلی می شه پی مراقب زبانت و فکرت باش و این همون نکته ریزی که به ظاهر کوچیکه و گذارا و کمتر کسی بهش توجه می کنه و فقط انسانهای آگاه هوشمند و باهوش این درس ریز رو می گیرن چون خیلی ساده از کنارش رد می شن و در واقعه با ذهن خودشون بازش می کنند ولی غافلن که خدا همیشه آسانترین و و ساده ترین راه ها رو پیش پای ما قرارداده ولی خود ما هستیم که اختیار رو به این ذهن و فکر پیچیدمون دادیم و اینجاست که اون برای من مشخص می کنه که کجا بریم و کجا نریم و یه جوری گاهی سردرگمون کرده که مثل کلاف گره می خوریم استاد خوبم شما توی اتفاقا درس سوم قدم یازدم هم بهش اشاره کردید خیلی زیبا برای من بی نهایت دلنشین بود تنها تکراریه که هیچ وقت تکراری نمی شه خدا بارها تکرار میکنه و حتی توی سند واضحی که در اختیار من مسلمان گذاشته از اولی که متولد شدم توی این دنیا تا به الان مرتب تکرار کرده ای انسان تو خودت زندگیت رو می سازی کسی رو محکوم نکن تفکر کن و تعقل کن و اهمیت این جمله و کلمه ها رو بارها بارها تکرار می کنه که کسی نمی تونه زندگی کسی رو تصرف کنه و یا عوض کنه بازخورد رفتار همه آدما به خودشونه توی این سند واقعی همون قران کریم

    توی آیه ۹ بقره می فرمایند :

    یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ ﴿٩﴾

    [به گمان باطلشان] می خواهند خدا و اهل ایمان را فریب دهند، در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند، ولی [این حقیقت را] درک نمی کنند. (۹)

    اگه بیماری اگه ورشکسته شدی اگه هر چیز نادلخواهی توی زندگیت هست استپ کن بایست و برگرد ببین خودت چیکار کردی این دنیا مثل بومرگ می مونه ببین چه کردی که عاقبتش این شده چطوری بومرنگت رو پرتاپ کردی که الان مستوجب از این قبیل اتفاقها هستی وای که چقدر برام دلنشین بود یه جورایی انگار همه این سالای زندگیم جلوی چشمام رژه می رفت

    حتی مراقب کلامی که از دهنت خارج می شه باش لذت بردم وقتی گفتید قران رو با خود قران بفهمید و دیدم کاملا درسته یه کتابیه که خودش با مثال برات همه چیز رو واضح و روشن می کنه تا زمانی که خودت رو به خواب بزنی چیزی برات اتفاق نمی افته تصمیم گرفتم بیشتر حواسم جمع کنم آخرتمو تمیز بی نقص بسازم که فردای قیامت شرمنده ماموریتی که داشتم اومدم توی این دنیا نباشم حواسم به کانون توجه ام باشه

    ممنونم از شما استاد بی نظیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
  3. -
    Maryam R گفته:
    مدت عضویت: 3213 روز

    خداروشکر میکنم بخاطر آگاهیهای بینظیر این فایل که یکی از بنیادی ترین باورها رودر من شکل داد و من و زندگیم و از جهالتهای وحشتناکی که داشتم نجات داد…

    جهالت های من باور نداشتن به قوانین زیر بود :

    1- من مسئول صددرصد اتفاقات زندگی خودم هستم: (عدم اعتقاد به این باور باعث شده بود من سالها خانواده و شرایط زندگیم و دلیلی برای ناکامیها و ناشادی های زندگیم بدونم و با وجود هر تلاشی شرایط زندگیم و حال روحیم همیشه بد باشه، از پدر و مادرم ناراضی باشم و اونا رو مقصر بدونم، بابت شرایط زندگیم غصه بخورم، ازدواجم که کردم همسرم و مسئول خوشبخت کردن خودم بدونم و ازش طلبکار باشم و چیزی که درون خودم باید باشه و خودم باید خلق کنم و از اون بخوام و قائدتاً چون تواناییش و نداره از اونم متنفر بشم و همیشه ازش طلبکار بشم و خودم و قربانی نشون بدم و بهش احساس گناه و عذاب وجدان بدم.

    2- من هیچ مسولیتی در مورد زندگی دیگران حتی نزدیکترین و عزیزترین افراد زندگی ام ندارم چرا که توانایی تغییر آدمها رو خالقم در وجودم قرار نداده…اگر خودشون نخوان نه میتونم بهشون ضربه بزنم نه میتونم بهشون کمک کنم: (عدم شناخت این قانون نیز باعث شد من بابت سختیهایی که خانوادم برای من کشیده بودن، فداکاریها و قربانی شدنها(!!) خودم و مسئول تغییر شرایط زندگی،شادی و خوشبختی اونا بدونم ولی طبق قانون چون خودشون نمیخواستن و خودم هم حال خوبی نداشتم هیچ تغییری جز تلاشهای بیهوده و روح فرسا برام باقی نگذاشت و فقط من و به سمت خود کم بینی، احساس گناه و عذاب وجدان بیشتر و درنهایت افسردگی و ناکامیها و شکستهای متوالی در زندگیم سوق داد…

    من که سالهای سال از زندگیم و در گیر این باور مخرب بودم و نمیدونستم که هیچ تاثیری در بهبود شرایط دیگران نمیتونم بذارم، میتونم بفهمم که این آگاهییها چقدر ارزشمندن و واقعا اونا رو باید با طلا نوشت… منیکه بخاطر ندانستن این آگاهیهای ارزشمند از زمان و انرژی و پول و آسایش خودم برای تغییر و خوشحالی پدر و مادر و برادرم دریغ نکردم و نتیجش چیزی جز هدر دادن زمان و انرژی و پول و عمرم و در یک کلام قربانی کردم خودم و ظلم در حق خودم نبود… نتیجش چی شد؟ افسردگی و ناکامی برای من و تثبیت وضعیت خانوادم به روالی که داشتن و شاید بدتر هم شدن…

    حدودا تا سن 34 سالگی از این قوانین بیخبر بودم و نتایجمم مشخص بود…

    قانون بنیادینی که عدم اعتقاد و شناختم نسبت بهش بصورت زنجیر وار من و وارد فرکانس خود کم بینی و افسردگی و احساس گناه و عذاب وجدان و قربانی بودن و مظلوم واقع شدن کرده بود!

    ولی حالا وقتی این فایل و بعد از 4 سال آشنایی با سایت و آموزشها گوش کردم حرفهای استاد برام مبرهن بود! و یادم رفته بود تا قبل از اون چجور آدمی با چه طرز فکری بودم ، خوشحالم خیلی خوشحالم و شکرگزا که با مدد این آموزشها حداقل در این زمینه دیگه هیچ ربطی به گذشتم ندارم و تقریبا آگاهیهای این فایل تا حد زیادی در من نهادینه شده ولی میدونم هنوز هم باید مراقبش باشم هنوز هم باید باورهای اشتباه جامانده در عمق ناخودآگاهم مثل پیچکهای ریز هنوز وجود دارن و هرس کنم با بمباران کردن ذهنم با باورهای درست و کنترل ورودیهای ذهنم در هر لحظه چرا که این باورها اینقدر قدیمی هستن و مثل سیمان به ذهنم چسبیدن و بدون اینکه خودمو متوجه بشم گاهی در رفتارها و تصمیماتم تاثیر خودش و میذاره و مثل یه ترمز جلوی پیشرفت بیشترم و گرفته.

    حالا با این تغییر باور حال روحی من قابل مقایسه با قبل نیست و خبری از افسردگی در من نیست، احساس گناه های من نمیتونم بگم صفر شده، شاید در ناخودآگاهم وجود داشته باشه که مطمانم وقتی بطور مداوم روی خودم کار کنم کم کم خودشون و که نشون بدن میتونم بهشون آگاه بشم و شکارشون کنم و با ایجاد باورهای درست کم کم این حس و به صفر برسونم…الان خیلی خیلی کمتر از قبل دنبال کمک کردن به اطرافیانم، دلسوزی براشون هستم که بازم دارم روی این هم بیشتر کار میکنم.

    تقریبا ذهنم و عادت دادم با هر رفتار نامناسب یا اتفاق ناخواسته تکراری که برام پیش میاد سریع به این فکر میکنه که “چه باوری باعث شده این اتفاق و این رفتار برام پیش بیاد” و خودم و مسئول میدونم و تقریبا دیگه انگشتم به سمت کسی نشونه نمیره، از هیچکس طلبکار نیستم از آدما کمتر دلخور میشم، به اونا هم احساس گناه نمیدم، خودم و هم قربانی نشون نمیدم و بقول استاد یجورایی بهم دیگه برمیخوره اگه حس قربانی بودن بخواد بهم دست بده، برای من پیشرفت بزرگیه به این نقطه رسیدن! خداروشکر میکنم واقعاً.

    * اثرات این باور مثل تار عنکبوت هنوز هم در گوشه های ذهنم تنیده شدن، من الان مثل جنگلی هستم که درختا و علفهای هرز بزرگ و تو چشم و هرس کردم و حالا یسری از درختا که کنده نمیشن بواسطه پیچکهای ریز و محکمی هستن که حالا باید دنبال قطع کردن اونا باشم تا باورهای وابسته بهشون قطع بشن و پاک بشن. مثل پاکسازی پارادایس در سریال زندگی در بهشت که چقدر برام آموزندس. خدایا شکرت.

    در این مورد مثال واقعی دارم که اینجا میخام خیلی ریشه ای به همه مقاومتهای ذهنیم در موردش اعتراف کنم:

    من نسبت به تغییر باورهام تو این 4 سال موفقیتهای خوبی بدست آوردم و بعد از مدتی حس کردم پیشرفتم کند شده وقتی در قدم اول 12 قدم به جلسه هدفگذاری رسیدم دوره هدفگذاری و که قبلا تهیش کرده بودم و هم شروع کردم به گوش دادن و انجام تمریناتش و رسیدم به تمرینی که جواب سوالش بهم نشون داد من هنوز احساس گناه در وجودم هست… خیلی خوشحالم که این تمرین احساس گناهی که خودمم ازش اطلاع نداشتم و برام آشکار کرد و این مورد همون پیچک محکم منه که براش برنامه و زمان گذاشتم و یکم برام زمانبر بوده ولی ارزشش و مطمانم داره… حتی دلیل اینکه این کامنت و خواستم بنویسم یکیش اینه که با مرور و یادآوری قوانین برای از بین بردن این حس گناه و مسئولیت به خودم کمک کنم تا بصورت ریشه ای از بین ببرمشون…

    داستان من: “باورهای گذشتم باعث از دست دادن سرمایه مالی برای من و چند نفر از اطرافیانم که بواسطه من معرفی شدن شده، این سرمایه هنوز برنگشته و مراحل حقوقیش و داره میگذرونه و با تمرینی که انجام دادم فهمیدم من نسبت به از دست دادن سرمایه این آدما هنوز احساس گناه دارم و همین باعث استپ شدن من شده. انگار این مساله تو ناخودآگاهم مانعی شده برای اینکه هنوز با خودم در صلح کامل نباشم و قطعا روی احساس لیاقتم هم تاثیر گذاشته که در مسائل مالی دیگه پیشرفت نمیکنم…خب شروع کردم یسری کارای عملی براش انجام دادم… با اون آدما صحبت کردم و ازشون حلالیت خواستم… خیلی سخت بود اولش ولی وقتی انجام دادم به خودم افتخار کردم… خدا کمکم کرد و بیشترشون با حس خوب باهام برخورد کردن و 2 نفرشون خیلی حس اینکه من و واقعا ببخشیدن بهم ندادن! بابت بقیه خداروشکر کردم و بخاطر این شخص هم دارم روی خودم کار میکنم، دنبال باورهایی هستم که حسم و خوب کنه…

    همین باور که این مساله از دست رفتن پولشون بخاطر باورهای اشتباه خودشون بوده و اگه خودشون باورهای درستی داشتن من نمیتونستم عاملی برای از دست رفتن پولشون بشم، بهم خیلی کمک کرده که البته الآن هم که نگاه میکنم میبینم این اولین و آخرین اشتباه مالیشون نبوده که انجام دادن ظاهراً. و کاری که من ازم برمیاد پیگیری پرونده حقوقی برای برگرداندن حقشونه که در حا ل انجامه(البته من از نظر ذهنی رهاش کردم و شخصی از طرف من کاراش و انجام میده و من سعی کردم بخدا بسپارم و شخص بدهکارم بخشیدم).

    اینجاست که یکم مساله برام پیچیده شده و من دقیقا نمیدونم بجز این باور، چه باور دیگه ای میتونه بهم کمک کنه تا احساس مسئولیت نسبت به این مالباخته ها رو کاملا از خودم دور کنم…

    نمیدونم در همین حد که ازشون حلالیت طلبیدم و پیگیر احقاق حقشون از شخص بدهکار هستم کافیه که مسئولیتم و انجام بدم یا باید کار دیگه ای هم انجام بدم بصورت عملی؟

    و بجز باور به اینکه “من توانایی ضربه زدن به شخص دیگه ای و ندارم” باور دیگه ای هست که بیشتر بهم کمک کنه؟

    میدونید الان تو شرایط من وقتی این باور و روش کار میکنم با اینکه بواسطه ایجاد این باور خیلی جاهای دیگه موفق بودم و نتیجه گرفتم ، بازم اینجا ته ذهنم یه باورنادرست دیگه هست که نمیذاره باور اصلیه کار خودش و انجام بده و من و به آرامش قطعی و صلح با خودم برسونه…

    گفتگوی ذهنیم و میخوام اینجا برای خودم و شما مینویسم تا هم به خودم کمک کنم و هم نظرات و کمکهای شما رو در موردش بدونم:

    ذهنم: ” به همین راحتی فقط میگی اونا خودشون خواستن و تو توان اینکه بهشون آسیب بزنی و نداری؟؟؟ بابت همه اینا میگی “مسئولش خودشون بودن؟” آدم باید سیب زمینی باشه که اینا روش تاثیر نذاره؟

    من: قانون میگه با اینکار به اونا بدی نکردی بلکه به خودت بدی کردی، تاوانش و هم با اتفاقات و ناخواسته هایی که وارد زندگیت شد پس دادی، اما بعدش هدایت خدا رو دریافت کردی و توبه کردی و بهش پناه بردی و بخاطر تمام افکار شرک آلود و اشتباهاتت ازش آمرزش طلبیدی و روی خودت و باورات کار کردی و خیلی خیلی تغییر کردی. طوریکه اگر این اتفاق برات نمیفتاد و اگر این اشتباه و انجام نمیدادی شاید با همون فرمون تا ناکجاباد میرفتی و جوری سرت به سنگ میخورد که راه برگشتت صد برابر سخت تر از حالا بود. اما وقتی خودت و ببخشی و روی خودت و باورهای توحیدیت کار کنی میتونی به موفقیت برسی، و تا به موفقیت نرسی که نمیتونی چیزی و جبران کنی. اگر تو احساس گناه و سرزنش خودت بمونی با سرعت هر چه تمام از موفقیت و خواسته ها دورتر و دورتر میشی و اشتباهاتت و بازم تو زندگی تکرار میکنی و بازم احساس گناهت بیشتر میشه و بازم بیشتر مرتکب همون جنس اشتباهات میشی و میفتی توی دور مخرب که تهش فقط حال بد و نابودیه… اما میدونم انتخابت این نیست… پس باوری و بپذیر که در راستای انتخابت باشه!!!

    ذهنم: “پس این همه سختی که تو این چهار سال بابت از دست دادن پولشون کشیدن چی میشه؟؟”

    من: تو باید باور داشته باشی که اونا هم خدایی داشتن که کمکشون کنه و تنها نبودن و نگرانی تو یعنی شرک. اگر به فراوانی رزق خدا ایمان داشته باشی به این فکر نمیکنی که با از دست دادن مقداری از پولشون دیگه بیچاره و بدبخت شدن، روزیشون که قطع نشده و تو این چهار سال زندگیشون گذشته، سختی که کشیدن بابت باورهای نامناسبشون نسبت به پول و تمرکزشون بر روی کمبود بوده. شاید این بخش بمن مربوط نباشه ولی همین کافیه که یادت باشه که حق نداری نگران آدما باشی و مشرک باشی. چرا که دقیقا همین باور تو رو الان تو جایگاهی که هستی قرار داده و تو دیگه نمیخوایش!!

    ذهن: “دلخوری که آدما ازت دارن چی میشه؟؟؟ تصویر بدی که ازت توی ذهنشون دارن چی میشه؟؟؟ این همه فشاری که بابت این قضیه برای مادر و پدر و همسرت از لحاظ روحی پیش آوردی چی میشه؟؟؟

    من: من با این باور که مهمترین رابطه ای که باید برام اهمیت داشته باشه رابطه من با خدا هست دیگه نظر و قضاوت و حس آدما برام باید کمرنگ و گمرنگ تر بشه و تأثیری روی حال درونی من نداشته باشه، منم نباید اونا رو قضاوت کنم و انتظار داشته باشم من و درک کنن و نسبت بمن حس خوبی داشته باشن اونا هم شرایط خودشون و گذروندن. با این دیدگاه، بعد از طلب بخشش ازشون دیگه نیازی نیست بخوای نظر مثبتشون و جلب کنی… چون بعضی از اونا کلا نقش خودشون و تو این ماجرا نادیده گرفتن و خودشون و میخوان قربانی نشون بدن و مظلوم نمایی کنن یا آدم خوبه نشون بدن و بعضیا نگاهی که بهم دارن اینه که خیلی بیشتر از تو میفهمیم چون تو اشتباه کردی… اما تو زندگیشون که نگاه میکنم میبینم این اولین اشتباهشون نبوده، و قبل از من از روشهای دیگه ای به این ناخواسته رسیدن ولی بازم فقط بقیه رو مقصر میدونن و خودشون و قربانی. و هیچ تغییر خاصی توی باورهای کلیشون هم نمیبینی و همون رفتار و همون حرفایی و میزنن که قبل از این اتفاق میزدن… بنابراین چرا باید نظرشون برای تو اهمیت داشته باشه و چرا باید انتظار داشته باشی تو رو درک کنن اونا حتی رفتار و باورهای اشتباه خودشون و نتونستن و نخواستن درک کنن پس انتظار بیجایی ازشون داری و از همه مهمتر اینکه وقتی خودت، من و بخشیده باشی و باور کنی خدا هم تو رو بخشیده آیا برات کافی نیست؟!!

    ذهن: ” اونایی که من ومقصر میدونن و نمیبخشن چی؟؟”” این همه حرف و حدیث که پشت سرت زدن چی؟؟؟”

    من: من پیش اونا به اشتباهم اقرار کردم، ازشون خواستم من و ببخشن و میدونن پیگیر احقاق پولشون هستیم، اونا جای من نبودن و حق دارن هر جوری که باور دارن قضاوت کنن و انتخاب کنن من و ببخشن با نبخشن…مهم اینه که من خودم و ببخشم و ایمان داشته باشم خدا من و میبخشه… و از طرفی منم نباید اونا رو قضاوت کنم و بخاطر نبخشیدنم ازشون دلخور باشم.. چرا که قانون میگه “هر کسی با باورهای خودش اتفاقات زندگیش و رقم میزنه،” و اینکه “نظر آدما هیچ تأثیری تو زندگی من نخواهد داشت” و “اهمیت دادن به قضاوت دیگران و بزرگ کردن آدما تو ذهنم دقیقا مصداق بارز شرک هست” که از خدا میخوام که من و ازش دور نگه داره.

    چون ما انسانها موجودات فرکانسی هستیم و فقط و فقط با افکار و باورهامون شرایط “خودمون” و “فقط خودمون” و خلق میکنیم، آدمایی ک من راجع بهشون فکر میکنم خودشون توی مدار این شکست بودن، با بی ایمانی، افسردگی، شرک…

    من به اونها ظلمی نکردم بلکه اونا با باورای خودشون به خودشون ظلم کردن، منم با افکار اشتباهم فقط به خودم ظلم کردم، ما با بی ایمانی، با ترس با افسردگی، با احساس گناه خودمون و در مداری قرار دادیم که بلا سرمون اومد

    ذهن: چرا “من” آدمی بودم که این اتفاق و برای اونا رقم زده؟

    من: سوالت از ریشه و اساس مشکل داره! چون تو فقط اتفاقات و برای خودت رقم زدی و اصلا نمیتونی برای دیگران چیزی و رقم بزنی!!

    ولی اینکه ظاهر قضیه نشون میده که “تو” در مظان اتهام هستی و در کنار ناکامیهایی که برای خودت بوجود آوردی یسری آدما هم هستن که تو رو مسئول و بدهکار در این ماجرا میدونن اینه که: من خودم خواستم تا این حد هدایت بشم! سالهای بسیار بسیار زیادی از زندگیم و در بیخبری گذرونده بودم و باورهای اشتباه تثبیت شده زیاد و سنگینی و با خودم حمل میکردم که شاید نیاز به ضربه شدیدی داشت که اینا رو خورد کنه!!

    چون “من” میخواستم با قوانین خالص جهان آشنا بشم و درکشون کنم، چون تلاشهای خودم برای پیدا کردن راه درست بدون تجربه ناخواسته هام میسر نشده بود و من هیچ الگویی از اونچیزی که میخواستم تو زندگیم ندیده بودم، اصلا خواسته هام برام خیلی ناواضح و مبهم بود، هیچ الگوی توحیدی نداشتم، و بدجوری در جهل بسر میبردم و فقط ناخواسته ای با این حجم عظیم میتونست این حجم از جهل من و بهم نشون بده و درس “روی آدما حساب نکن” و هزاران باور نجاتبخش و برام به وضوح کامل برسونه.

    خداروشکر میکنم بخاطر وجود این سایت و این همه آگاهی و آموزشهای سرنوشت سازی که در اختیار داریم.

    دوستتون دارم.

    پایدار، خوش حال و سرافراز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
    • -
      ندا گفته:
      مدت عضویت: 2836 روز

      باسلام خدمت دوست عزیز وهم فرکانسیم

      خداوند رو شاکرم که درروز دوم ازسفرم این فایل بینظیر رو که چندروزه درگیرشم، میبینم و البته هدایت شدم به کامنت شما، اونچیزی که قلبم وقت خوندن کامنتتون بمن گفت براتون مینویسم:

      قبل ازهرچیز تاکید میکنم لینک زیررو حتما تماشاکنید:

      باورهایی که این فایل درشما ایجادمیکنه تاحدزیادی احساس گناه وعذاب وجدان رو درشما ازبین میبره.

      abasmanesh.com

      اونطور که من متوجه شدم، هنوزباورهای قدیمی شما درذهنتون درحال فعالیته، مثل حقالناس، رضایت دیگران، بخشیدن یابخشیده شدن و…

      ببینید درجهانی که بافرکانسهای ماعمل میکنه چنین موضوعاتی عملا بی معناست.

      باورکنید که شماهیچ قدرتی برای بدبخت کردن اون آدمهانداشتید وندارید. میتونید درمقابل اینها به آدمهایی هم فکرکنید که بهیچ وجه اون پیشنهاد مالی شمارو نپذیرفتن. وبراحتی پای باورهای درست خودشون موندن.

      وخودماچقدر ازاین پیشنهادها بودکه ردکردیم در زندگی، وچندبارهم پذیرفتیم؟؟

      ولی آیا اون آدم پیشنهاد دهنده مقصربود؟؟؟

      قطعا خیر.

      ما دعوتش روپذیرفتیم.

      وقتی خداوند درقران صراحتا میفرماید، حتی شیطان هم مسوول اعمال شمانیست، وفقط یک دعوت کنندست. منه انسان که جای خود دارم. من چه قدرتی دارم که فردی رومجبوربه کاری کنم؟ من چه قدرتی دارم که بتونم سرنوشت کسی و تغییربدم؟ یاخوشبخت یابدبختشون کنم؟

      شک نکنیداون افراد اون پول رو درهرصورت ازدست میدادن، چون این اتفاق با باورهایی که داشتن رقم خورده، پس درهرشکل طبق قوانین جزوی ازتجربشون میشد.

      اصلا همینکه درمسیر پیشنهادشماقرار گرفتن ولبیک گفتن صددرصد انعکاسی ازباورهایی بوده که درذهن داشتن.

      مگه ما میدونیم درذهن بقیه چی میگذره؟

      وقتی خداوند همه گناهان رو وقتی ما پشیمان باشیم میبخشه، انسانها چکاره هستن که ماروببخشن یانبخشن؟

      شما عذرخواهیت روکردی وعملتم حاکی ازندامت هست، وتمام.

      دربند این نباشین که اونها چه نظری دارن نسبت بشما!

      که اگر احساس خوبتون رو منوط به بخشیدنشون بکنید، سعادت دنیا وآخرتتون رو ازدست میدید.

      و بقول قران فقط دارید بخودتون ستم میکنید.

      چون احساس گناه وعذاب وجدان بدترین فرکانس رو درجهان داره.

      باآرزوی بهترینها برای شما دوست خوبم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        Maryam R گفته:
        مدت عضویت: 3213 روز

        سلامی پر از عشق به شما خواهر نازنینم که اینقدر ساده و در عین حال کامل و تاثیرگذار برام کامنت گذاشتی.

        که قطعا باعث تثبیت باورهای درستی که بیان کردی، در ذهن من و باقی دوستانی که به این متن هدایت میشن خواهد شد.

        بابت فایل پیشنهادی هم بینهایت ازت ممنون و سپاسگزارم.

        امروز توی تمرین ستاره قطبیم از خداوند هدایتی و خواسته بودم که جوابش و از طریق شما دوست نازنینم با معرفی این فایل بهم هدیه کرد و قطعا مطمانم جوابم و در صحبتهای استاد

        داخل این فایل پیدا میکنم. خدایا شکرت.

        برات آرزوی تکامل و هدایت شدن لحظه به لحظه و رفتن به سمت مدارهای بالا و بالاتر رو دارم.

        دوستون دارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نرگس پرورش گفته:
      مدت عضویت: 2200 روز

      مریم رجبی عزیزم 🌸

      خواهرم نازنین عباس منشی من 🌺

      خیلی خیلی خوب بود 👌

      اشتراک این گفتگوی ذهنی با من و ما .

      تحسین ت می کنم جسارت ت رو در پذیرش اشتباهات و باورهای محدودکننده 👏 این نقطه ی نقطه ی پرواز کردن رو در خودش داره همون طور که تو در حال تجربه ش هستی .

      واقعا عالیه 👌👏

      من همین چند روز پیش کاملا هدایتی داستان هدایت ت رو خوندم و الان با این نوشته ت رو به رو شدم .

      باهات احساس نزدیکی داشتم .

      احساس صمیمیت . و این باعث شد با عشق بخونم، باعث شدم ببینم موفقیت و پیشرفت ت در درک و اجرای قوانین الهی رو و انگار هی به خودم هم افتخار می کردم برای داشتن خواهر نازنینی مثل تو ⁦☺️⁩🙏

      خدا رو شکر می کنم 🙏🌸

      خدا رو شکر می کنم که روند جهان رو به پیشرفت و گسترش هست 🙏🌸

      خدا رو شکر می کنم که این سیستم اینقدر دقیق و عالی عمل می کنه.🙏🌸

      خدا رو شکر می کنم که با نجواهای ذهنی ت شریک شدم ، و فهمیدم که ما چقدر شبیه هم هستیم و چقدر این ذهن شبیه عمل می کنه در سرزنش ما ، در تخریب ما ، در حرکت دادن ما به سمت حس بد …

      و خدا رو شکر می کنم که به قول استاد بیشتر دارم این بچه غول باهوش و قدرتمند و شیطون رو دارم می شناسم و حربه هاش رو فهمیدم و حتا می تونم اینطور مثل تو با صلح باهاش گفتگو داشته باشه باشم و متقاعد ش کنم .🙏🌸

      و اما زمانی منطقی میشه و ساکت که الگو ببینه ، که افرادی رو شبیه اون باورهایی که داری بهش میگی رو ببینه تا باور کنه که هست و اینطور ه که تو داری میگی .

      و این کلید مهمی هست .

      که من هم خیلی زمان برد تا از لای آموزشهای استاد و دیدن زندگی عادی ش در زندگی در بهشت بهتر بفهمم م ش …

      ما باید ذهن رو با دادن الگوها منطقی و ساکت کنیم تا با ما همراه بشه و رام .

      خدا رو شکر که خدا قدرت کنترل ذهن رو هم خداوند در دستان ما قرار داده و ما باید این قدرت رو بیشتر و بیشتر بشناسیم ‌و به کار ببندیم .🙏🌸

      احساس م گفت برات بنویسم .و من هم نوشتم چون باور دارم نوشتن به خودم و به عزیزان کمک بزرگی می کنه در وضوح بیشتر و هدایت بهتر .

      خدا رو شکر که به احساس م عمل کردم 🙏🌸

      دوستت دارم جان ِ مریم 🙏

      و بهت تبریک میگم 👏

      و تحسین ت می کنم عزیزم 🌼🙏

      جسارت و شجاعت و قدرت ت رو .

      خداوند عاشق توست⁦❤️⁩

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Maryam R گفته:
        مدت عضویت: 3213 روز

        سلام نرگس عزیزم

        چقدر با عشق برام نوشتی و چقدر احساسات خوبی و بهم انتقال دادی

        چقدر این جملت و دوست داشتم: “خواهر نازنین عباس منشی من 🌺”

        (چون خواهر ندارم این جملت بهم حس دلگرمی زیادی داد… )

        وقتی به عنوان یکی از اعضا-واقعا صمیمی عباسمنشی-این جمله رو بشنوی خیلی حس عالی بهت دست میده خب!

        ممنونم ازت

        نرگس نازنیم نکته ای که در مورد الگو بهش اشاره کردی تو ذهنم چراغی روشن کرد تا برای ریشه کن کردن ته مونده های باورهای مخربم در مورد احساس گناه،

        ازش به عنوان یه ابزار قویتر و برای مرحله آخر استفاده کنم.

        واقعا کامنتت برام ارزشمنده و سپاسگزار خداوندم که حس خوب و راهکار عالی و از طریق خواهر نازنینی چون شما بمن هدیه داد.

        آرزو میکنم هر لحظه آماده دریافت هدایتهای ناب الهی باشی و در حال رشد و تکامل و سرشار از حس خوشبختی و سعادت.

        دوستون دارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2200 روز

    لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ؛

    ناخودآگاه بعد از خوندن متن خانم شایسته ی عزیز یاد این بخش از یکی از آیات قرآن افتادم .

    عزیزم !

    باید باور کنی که خداوند سیستم ه ، سیستمی که احساسی عمل نمی کنه . یعنی خشمگین نمیشه و بخاطر خشم از انسان ها انتقام نمی گیره . یا دلش به رحم نمیاد و به خاطر دلسوزی به انسان ها لطف نمی کنه . خداوند سیستم ه و فقط مثل یک آینه فرکانس و باورهای تو رو به شکل اتفاق و شرایط وارد زندگی تو می کنه .

    می دونم پذیرفتن این حقیقت ممکنه برات کمی سخت باشه . چون تو یک عمر چیز دیگری شنیدی . شنیدی که مثلا : اگر نون رو زیر پات بذاری خدا کورت می کنه . یا مثلاً : اگر فلان عمل اشتباه رو انجام بدی خدا کمرت رو می شکنه . مثلا : اگر دروغ بگی خدا دشمن ت میشه و بلا سرت میاره . مثلا : اگر به حرف پدر و مادرت گوش نکنی خدا عذابت می کنه. مثلا: اگر به دیگران خوبی کنی خدا دلش به رحم میاد و و بهت پاداش میده و هزاران وعظ مذهبی دیگه این باور رو به تو داده که خداوند انسانی هست قوی و قدرتمند و البته سطحی که کاملا تحت تاثیر عمل تو احساس خاصی رو تجربه می کنه و از سر احساس واکنش نشون میده .

    اصلا این عبارت ضرب المثل رایجی هست که وقتی چالشی به وجود میاد افراد استفاده می کنن که : «خدا رحم کنه » و در واقع اگر رحم نکنه معلوم نیست که چه مصیبت و بلایی در پیش رو وجود داشته باشه و سرمون نازل بشه .

    آره می دونم که این باور : که خداوند سیستم ه اینقدر باور خالص و نابی هست که شاید در ابتدا تو رو بترسونه. بترسی از اینکه از زیر بار یه عالمه قید و بند بسته شده به پای وجودت رها میشی و در نگاه اول احساس کنی بدون قید و بند ترس از خداوند ، فقط هرج و مرج و ناهنجاری بر زندگی ت حاکم میشه . و تو می مونی و بی خدایی.

    اما عزیزدلم ! قرار نیست که تو بخاطر ترس از خداوند ، مقید به اصول دروغین و اشتباه توهمی باشی که تو رو تا آخر عمر سطحی و پایین نگه می داره . باید در ابتدا ترس خارج شدن از پیله ی امن تنیده شده به دورت رو بپذیری تا زیبایی پروانه شدن و پرواز کردن رو تجربه کنی .

    باید با این حقیقت رو به رو بشی که قوانینی بر این جهان حاکم هست و اگر تو با این قوانین هماهنگ بشی با قدرت و عظمت بی انتهایی هماهنگ میشی که کل این سیستم رو خلق کرده و بر طبق این قوانین همیشه می تونی به یک نتیجه ی عالی و ابدی برسی . و همه ی کار تو هم همینه.

    در واقع سیستمی بودن جهان و خداوند خیال ت رو راحت می کنه که تو با اصولی مثل ریاضی سر و کار داری که اگر یه ورودی مشخص دریافت کنه قطعا یه خروجی مشخص رو به تو خواهد داد و این بهت آرامش بی انتهایی میده . آرامش قدرت داشتن . قدرت تغییر خروجی ها با تغییر ورودی ها . اون وقت دیگه احساس قربانی بودن پوچ و بی معنی میشه . قربانی یه نیرو و حاکم قدرتمند که دلش نمی خواد تو موفق بشی. قربانی شرایط و محیط ت که مجبور به بودن درش هستی . قربانی داشتن این اسم و مذهب و خانواده و … که نقشی در انتخاب ش نداشتی …

    اونوقت می تونی کمی بالاتر بری و تصویر بزرگ تر رو ببینی و بفهمی که با این قوانین وضع شده بر جهان ، عدالت خداوند برات معنا میشه و تو برابر میشی با تمام افراد موفق و ثروتمند و خوشبخت در جهان چرا که می فهمی تنها عامل تعیین کننده ورودی هایی هست که باید به این سیستم داده بشه و پردازش ورودی ها طبق یه سری اصول انجام میشه که همیشگی و بدون تغییر هست و خروجی قطعا هربار و هربار می تونه برای همه یکسان باشه و عادلانه و تکرار شونده.

    و اونوقت تو میشی فرمانروای مطلق جهان خودت. جهانی که آکبند و نو هر روز که روح به بدنت برمی گرده در اختیارت قرار می گیره و تو قدرت دخل و تصرف در هر گوشه و کنارش رو داری . و اونوقت رسیده گی به تمام جنبه های زندگی ت و بهبود دادنشون و رشد دادن خودت و بالا کشیدن خودت میشه برات مثل یه بازی . یه بازی که از همه ی مراحل ش لذت می بری و خوشحال و راضی هستی و هربار که نتیجه اون چیزی نشد که تو می خواستی ، می تونی مثل یه شطرنج باز ماهر برگردی و حرکات ت رو بررسی کنی و ضعف هات رو استخراج کنی و اون ها رو آروم آروم رفع کنی و نتیجه رو به نفع خودت تغییر بدی .

    عزیزدلم !

    این باور که « تو هستی که تعیین کننده ای و نه هیچ کس دیگه » بهت قدرت میده . بهت احساس سبکی میده . بهت آرامش میده . آره بیشتر از همه بهت آرامش میده . و اونوقت می دونی از هرجایی که هستی فقط تویی که باید راضی ش کنی و فقط تو هستی که باید باهات همراه بشه و تو هستی که همراه باهاش می تونی دست به کار بشی و شروع کنی به اصلاح و بهبود همه ی آنچه هست .

    « در این عشق چو مردید، همه روح پذیرید »

    و اونوقت از نو متولد میشی .

    و اونوقت خودت بعلاوه ی خداوندی که هر لحظه در وجودت هست و تو با باورت بهش شکل میدی می‌شید قدرتمندترین خلق کننده ها که بدون محدودیت همه امکانات کیهان رو در اختیار دارن تا هرچه می خوان رو خلق کنند .

    نازنین من !

    نگران نباش . تو یه دفترچه راهنمای عالی داری برای استفاده از امکاناتی که در اختیار داری و اون قرآن هست . قرآنی که بسیار ساده و قابل فهم از طرف خالق هستی نازل شده تا تو بخونی و حقیقت ها رو بفهمی . قوانین رو از توش درک کنی و به کار ببری و از این سیستم هوشمند نتایج عالی بگیری .

    قرآن رو با قرآن بفهم.

    ریشه ها و عبارت هاش رو کشف کن .

    کلید ها رو براساس تکرار ها کشف کن .

    و بدون که در این راه فقط تو هستی و خدا .

    باور کن که

    اگر وصل باشی به منبع

    اگر تسلیم باشی

    اگر خدا را بپذیری

    اگر به خدا ایمان بیاری

    اگر درگیر نشی

    اگر آرامش ت رو حفظ کنی

    اونوقت در مقابل هر صدمه ای مصون میشی . اونوقت هر شکست و هر ضربه ای عاملی میشه برای رشد بیشتر تو .

    بدون و باور کن که هر کس در این فضا قرار بگیره لطف خداوند بهش عظیم و بزرگ هست و خداوند کتاب و حکمت رو بهش آموزش میده .

    بدون که تمام وظیفه ی تو اینه که با افکارت خودت رو در مدار درست قرار بدی . در مدار درست هرچه تو بخوای هست و تو باهاش لاجرم برخورد می کنی . و اگر در مدار نادرست باشی هرچیزی که بشنوی اشتباه درک می کنی و ممکنه حتا با قرآن هم گمراه بشی.

    عزیز من !

    تو به هیچ کس نیاز نداری.

    خداوند خودش در قرآن میگه : آنکه باور دارد خزاین آسمان ها و زمین در اختیار خداوند هست به هیچ کس نیاز ندارد.

    پس همینطور پیش برو .

    نگران ناشناخته ها نباش.

    از پیش رفتن نترس .

    مطمین باش که به شفافیت و وضوح خواهی رسید .

    تو اگر مشتاق حقیقت باشی حقیقت خودش رو بر تو آشکار خواهد کرد ولی اگر از حقیقت اعراض کنی چیزی نمی شنوی .

    «تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی

    گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش»

    فقط کافیه که خودت رو آشنای این فضا کنی . اون وقت بدون که خداوند مشتاق تر از تو به توست و بیشتر از تو رشد و گسترش تو رو می خواد چون این هم قانون ه : رشد و گسترش همیشگی

    فقط کافیه که خودت با موانع دهنی خودت جلوی دریافت طبیعی هدایت خداوند و درک و آگاهی رو نگیری و اون وقت درک می کنی حقیقت هایی که باید درک بشن .

    « تو خود حجاب خودی حافظ ! از میان برخیز »

    فقط کافیه که حجاب و حایل بین خودت و خداوند رو برداری تا هرآنچه نادیدنی بوده رو ببینی و هرآنچه لازم هست رو قدم به قدم درک کنی .

    چرا که رشد هم تدریجی .

    درک هم تدریجی .

    تکامل تدریجی .

    تو خود پای در راه نه …

    باید صبور باشی و آرام تا با انرژی منبع هماهنگ باشی و به اصل متصل بشی .

    عجله نکن و آرام باش و اجازه بده که خداوند کار خودش رو انجام بده .

    و ایمان داشته باش .

    بینا باش .

    مشاهده گری رو یاد بگیر .

    تحقیق کن ،

    درک کن و ببین جهان چطور عمل می کنه .

    فکر کن .

    بیندیش .

    خداوند بارها در قرآن این توصیه رو تکرار کرده که هدایت یافته گان تعقل کننده گان و تقوا پیشگان هستند .

    در مورد تقوا هم صحبت زیادی دارم که باید با هم انجام بدیم .

    ایمان بیار کسی که در مدار درست هست خداوند راهگشای او خواهد بود .

    وصل بودن به منبع ،

    ایمان داشتن به خداوند به عنوان تنها قدرتمند جهان ،

    نپذیرفتن ظلم و سختی و رنج و ناخوشی ها ،

    سه عامل اصلی دریافت هدایت و حمایت خداوند و خارج شدن از فضای تاریک ظلم به خود و غلبه ی بر ترس ها و تاریکی هاست .

    و برعکس

    بی ایمانی

    ترس

    نگرانی

    احساس گناه

    تو را در مداری قرار میده که بلاها را تجربه کنی.

    که عقب و عقب تر بری و از خداوند و قدرت درونی خودت دور و دورتر بشی. و اونقت احساس تنهایی و‌ضعف تو رو فرامی گیره …

    قوانین حاکم بر انرژی را بیشتر بشناس تا قرآن را بهتر درک کنی . تا خداوند را بهتر بشناسی.

    محقق و پژوهشگر باش .

    فکر کن.

    و بدان که در هر لحظه دو دعوت کننده تو را به خود فرا می خوانند : «خداوند و شیطان»

    پس با پذیرفتن دعوت شیطان برای قدرت خداوند شریک نیار تا همه چیز را نبازی و به سوی بدبختی و غم سرازیر نشی .

    می دونم !

    که تو الان از شنیدن و خوندن این نوشته ها به احساس نابی رسیدی ، پس باز هم به گفتگوی با من بیا و اجازه بده تا با هم در مورد قوانین خداوند هم کلام بشیم تا این احساس ناب را همیشه تجربه کنی . و خودت رو به مدارهای بالاتر ببری .

    دوستت دارم نازنین من ❤️

    خداوند عاشق توست ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 57 رای:
    • -
      نسترن بهداروند گفته:
      مدت عضویت: 2141 روز

      نرگس عزیزم سلام نازنین🌹🌹🌹

      چه زیبا اتصالی داشتی و انشاالله داری با الله که از تابش نور این اتصال،روشنم کردی🙏

      چه زیبا گفت و گفتی که :

      ((باور به اینکه خداوند یک سیستمه، اونقدر ناب و خالصه که شاید در ابتدا ازش بترسی،از این بترسی که اگر از این همه قید و بندی که به خودت بستی، رها شی، اونوقت تو میمونی و یه عالمه هرج و مرج.تو میمونی و بی خدایی.

      خدارو شکر میکنم که یادم اومد که آره من از این مرحله عبور کردم و یا حداقل میتونم بگم درکش کردم و سعیم بر عمل کردن بهش هست. اینکه باور کنم آزادی به معنیه هرج و مرج نیست. آزادی روحه که میتونه انسان رو به آرامش به خوشی به خدا برسونه. اصلا چیزهایی که قبل از رسیدن به این باور در مورد آزادی قبول داشتم خیلی هاش الان دیگه برام یه سوتفاهم حساب میشه. خدارو هزاران مرتبه شکر.

      چقدر در کامنتت احساس کردم خداوند داره. مستقیم باهام حرف میزنه، چه زیبا و روان.

      نازنینم ممنونم که به قلبت گوش دادی و نوشتی تا بمونه به جا این دل آگاهی ناب.

      در پناه تک تکیه گاه هستی، شاد و سلامت و سعادتمند دنیا و آخرت باشی و باشیم عزیزم.❤️❤️❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نرگس پرورش گفته:
        مدت عضویت: 2200 روز

        سلام نسترن بهداروند عزیزم 🌸

        خواهر نازنین عباس‌منشی‌ام 🌼

        سپاسگزارم برای دیدگاه ارزشمند ت و محبت و عشقی که به من بخشیدی چرا که قلبم رو سرشار کرد .

        خدا رو شکر می کنم برای این هدایت و نوشتن و برجا گذاشتن اثر و ردپا.🙏🌸

        خدا رو شکر می کنم برای حضور مون در این جمع نازنین .🙏🌸

        خداوند هدایتگر و حمایتگر مون باشه در این مسیر بهشت 🙏

        دوستت دارم ❤️

        خداوند عاشق توست ❤️

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سیدمصطفی میردهقان گفته:
      مدت عضویت: 1891 روز

      سلام

      نرگس خانم

      خداییش لذت بردم وشیفته مطالب شماشدم

      واقعا مشخصه خوب روخودتون کارکردید من عمق مطالب شما رودرک کردم با وجودم حسشون کردم که چقدرآگاهانه نوشتید

      ودر آخرهم خوشحال شدم که دعوتم کردید که بازهم درموردقوانین صحبت کنیم

      من عاشق مدارهای بالاترهستم

      بزن بریم به سرعت برق وباد بزن بریم ازاینجا

      بیشترش رویادم نبود

      ثروتمندباشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم جهانبخش گفته:
      مدت عضویت: 3074 روز

      سلام نرگس عزیزم

      چقدر جملاتی که نوشتید پرمعنا بود انگار خداوند داشت اینها رو به من میگفت

      اره من دوباره متولد شدم دوروزه که احساس ارامش دارم آرامشی که تمام غمها وناامیدهای رو ازبین برده

      آرامشی که این همه سال تجربه نکردم یک ارامش خاص تازه دارم متولد میشم تازه دارم میفهمم که چطور هر ثانیه روی خودم کار کنم چقدر این دوباور مریم جان که نوشته بودند من رو متحول کرد هرلحظه که میخوام خشمگین بشم داد بزنم یا ناراحت بشم یک ندای درونی بهم میگه آرام مریم جان تو با عصبانیت با خشمت با ناراحتی داری به خودت ظلم میکنی تاثیری در زندگی دیگران نمیزاره فقط خودت رو مورد ستم قرار میدی

      وقتی دارم کارهای خونه رو انجام میدم و یک حس بدی نسبت به اطرافیانم بهم دست میده که چرا همش خونه رو بهم میریزند ومن باید تمیز کنم یک حس درونی میگه اگر میخوای موفق بشی باید به همه عشق بورزی چون باعث پیشرفت میشه اگر کینه داشته باشی یا نفرت داشته باشی داری به خودت ظلم میکنی مریم تو نمی تونی توی زندگی دیگران تاثیر بزاری تو فقط میتونی خودت رو تغییر بدی

      تو حتی نمی تونی به خانواده ات کمک کنی نه درجهت خیر ونه درجهت شر تا وقتی که خودشون نخواند

      وقتی اینجوری فکر میکنم سعی میکنم طبق قوانین عمل کنم ارامش میگیرم و سکوت میکنم وسریع احساسم خوب میشه خدایا هزاران بار شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حجت گفته:
      مدت عضویت: 1453 روز

      خانم نرگس پرورش، ماشالله بهت… واقعا کیف کردم، واقعا لذت بردم، واقعا سرشار از شور و شوق شدم… جملاتت خیلی گیرا بود و این گیرایی از یه فرکانس تمیز و شفاف در وجودت داشت خبر میداد… یه جاهایی میگفتم خدایا چقدر خوب این خانم قانون رو درک کرده، چقدر قشنگ داره بیانش میکنه، چقدر زیبا ابعاد مختلف موضوع رو توضیح میده، آفرین به شما، آفرررررررررررین به شما…

      من واقعا لذت میبرم از خوندن کامنتِ آدم هایی که انقدر قشنگ رو خودشون کار کردن و انقدر خوب میتونن قضیه رو بیان کنن… دمت گررررررررررم… واقعا مشعوف شدم(خیلی بالاتر از کیف کردن)

      یه خودافشایی هم بکنم: من یه زمانی یه باوری داشتم که ما مردها از زن ها بالاتریم😂، و یجورایی زورم میومد که یه خانم جلوتر از من باشه… اما خب رو خودم کار کردم و خیلی خیلی بهترم الان، امروز با خوندن کامنت شما از تمام وجودم به شما به عنوان یه خواهری که تونسته اینقدر خوب بنویسه(که نشان از فرکانس های درست و حسابی اش هست) افتخار کردم…

      آفرررررررررررین…

      ایشالا همیشه سرفراز و سرزنده باشی و پر از پول

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      امامی گفته:
      مدت عضویت: 2660 روز

      سلام نرگس عزیز، از شما سپاسگزار هستم که این گفتگو بی نظیر رو نوشتی، خدلوند یک سیستمه که به ورودی تو پاسخ میدهد و تمام. ورودی خوب = خروجی خوب. به ندای خداوند گوش کنیم و اون رو مذلک و سرپرست خودمون بدونیم. به خاطر درک و تعهدت بهت تبریک میگم. دعا میکنم که بهترین اتفاقات و معجزات خداوند رو در زندگیت به صورت پایدار تجربه کنی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    صدیقه گفته:
    مدت عضویت: 1937 روز

    به نام یگانه قدرت هستی

    ظلم

    واژه ای که انرژی منفی منتقل می کنه، به معنی بدی، ستم، شاید تاریکی

    باید یه اعترافی بکنم

    و بپذیرم

    که هنوز در مسیر تکاملم

    من سالهاست که قرآن رو تقریبا هر روز تلاوت می کردم و سعی می کردم به ترجمه دقت و توجه کنم اما اکثر اوقات بسیار سطحی بود.

    البته گاهی به بعضی آیات بینا می شدم و دریافت های خوبی داشتم اما اندک بود.

    امسال دیگه قرائت قرآن انجام نمی دم و از خدا خواستم توفیق مطالعه، درک و فهم عمیق قرآن رو بهم بده، اما سعی می کنم از رادیو ترتیل گوش بدم به قرائت قرآن.

    و انصافا لذت بیشتری نسبت به قبل می برم و بهتر درک می کنم.

    اما….

    چند بار سعی کردم شروع کنم به مطالعه و برای خودم موضوع هم انتخاب کردم، آیات درآوردم ودسته بندی کردم، اما دلم باهام نبوده، داشتم زور می زدم و رها کردم

    چندباری تکرار شده و دیدم نه

    هنوز محرم نشدم

    گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

    باید تکامل رو طی کنم

    و اگر در مسیر درست باشم هدایت میشم

    آیه ای در قرآن هست که میگه

    لا یمسه الا المطهرون

    باید پاکتر بشم

    باید ببخشم، رها کنم، زیبا بین بشم

    از ظلم به خودم دست بردارم

    اونوقت هدایت میشم به مطالعه و درک و فهم و دریافت

    و اما این فایل، استاد من رو چقدر شجاع تر کرد، چشمم رو بازتر کرد،

    شرک خفی رو در وجود خودم شناختم

    و چقدر آگاه تر شدم

    فهمیدم در یک لحظه

    وقتی آنچه آموخته بودم به زبانم جاری شد

    که خداوند تنها روزی رسان من است

    چرا من فکر می کردم سر سفره ی همسرم هستم

    نه خیر خداوند روزی من را از طریق او به من می رساند، او نباشد از راه های دیگری بهترین ها را برایم رقم می زند

    اگر من موحد باشم و با تمام وجودم باورش داشته باشم

    امروز خودم را مشاهده کردم و گفتم وااای برمن

    و چقدر جسارت و شجاعت پیدا کردم برای احقاق حقم و به راحتی ایستادم و از حق خودم دفاع کردم

    خدای من ایمان و باور به تو و به آیات نورانیت چه شجاعتی می بخشد

    خودمم باورم نمی شد

    اما آگاهی که دریافت کرده بودم ناااااب بود

    اگر به من ظلم شده خودم اجازه دادم

    ظالم همیشه جایی هست که مظلومی باشه

    دارم کم کم درک می کنم

    هر روز به آگاهی های جدیدی می رسم

    و چقدر خوشحالم

    گاهی فکر می کنم خواب می بینم

    من و این همه آگاهی

    من و این همه خوشبختی

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    که لایق دریافت هستم

    سپاسگزارم

    سپاسگزارم

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 64 رای:
    • -
      دریا هدایت شده گفته:
      مدت عضویت: 2570 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      منم مثل شما قران را هر شب میخوندم ولی امسال به دلیل انحراف از مسیر خودم رها شد الن هم هر چی میام بحونم اون درک قبلی را ندارم

      و ازتون تشکر میکنم که بهم یا اورری کردین که باید بیشتر روی خودم کار کنم که دوباره به فرکانس و حالت قبلی ام بر گردم 🌹🌹❤❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1748 روز

    به نام خدایی که جبران میکند…

    خدای جبران کننده…

    چه اسمِ قشنگی…

    تجلی این اسمِ زیبایِ خدا را میتوانیم در یک استخوان شکسته شده ببینیم که خدا به گونه ای آن را ترمیم میکند که انگار نه انگار که شکسته شده بود…

    یا میتوانیم تجلیِ این اسمِ قشنگِ خدا را در پوست خراش برداشته یا زخم شده خود ببینیم که چگونه ترمیم میشود که انگار نه انگار که این پوست ، خراش یا زخمی برداشته بود…

    به بچگی های خود که نگاه میکنم ، یادم می آید که دستم دچار شکستگی شده بود ولی الان هیچ اثری از آن نیست که نیست…

    یادم می آید که در آن دوران ، در اثر بازی های کودکانه ای که داشتم چه زخم ها و جراحت هایی برداشتم ولی الان هیچ اثری از آن ها نیست…

    همین الان که این متن را مینویسم ، انگشت اشاره دست راستم دچار یک بریدگی جزئی شده و در حال ترمیم شدن است و طبیعتا تا چند روز آینده هیچ اثری از آن بجا نمیماند…

    پاک و منزه است این خدایی که اثر بعضی از زخم ها و شکستگی ها را به طور کامل از بین نمیبرد و یک اثر کوچولو از آن بروی بدن ما بجای میگذارد تا دائم جلوی چشمانمان باشد و حامل این پیام برای ما باشد که…

    ای انسانِ فراموشکار ، هیچ گاه این اسمِ خدای جبران کننده را فراموش مکن و بدان که او برای تو جبران میکند

    آری ، او به گونه ای جبران میکند که انگار نه انگار یا بهتر است بگوییم که شتر دیدی ندیدی….

    یکی دیگر از نام ها زیبای خدا “غَفُور” است که در زبان عربی از ریشه “غفر” است و اگر بخواهیم عبارتی فارسی را برای معنایِ این ریشه در نظر بگیریم که حقِ مطلب را ادا کند ، همین عبارت است که…

    شتر دیدی ندیدی

    حال همین ریشه غفر ، وارد وزنِ فعول شده و تبدیل به غفور شده و این وزن در زبانِ عربی معنای مبالغه میدهد و این بدین معناست که معنایِ غفور میشود بسیار بسیار بسیار بخشنده…

    البته این معنای بسیار بخشنده برای غفور ، حق مطلب را ادا نمیکند و باید آن را شرح و بسط داد ، بدین صورت که…

    اوست خدایی غفور ، یعنی به گونه ای تو را میبخشد و پاک میکند که انگار نه انگار که در گذشته چنین فرکانسِ خطایی را در بایگانی خدا ثبت کرده ای ، حال او به گونه ای غفور است که اگر یک میلیارد بار هم خطا کنی و به آغوش او پناه ببری ، با آغوش باز تو را میپذیرد…، زیرا که او غفور است یعنی بسیار بسیار بسیار بخشنده است….

    این پاراگراف معنای کلمه غفور بود و کمی هم خطرناک است ، زیرا که شیطان از همین معنای غفور بودنِ خدا استفاده میکند و انسان ها را فریب میدهد و در مسیر انسان هایِ خداجو ، پارازیت میاندازد بدین صورت که این نجوا را در گوش آنها زمزمه میکند که…

    ای انسان ، ببین چه خدای بخشنده ای داری که هر بار خطاهایت را نادیده میگیرد ، حالا برو فلان کارِ نازیبا را بکن و بعدش توبه کن و….

    واقعا پناه بر خدا از اینکه اسیر این تله شیطان شویم و یک روزی به خود بیاییم و ببینیم که ای دل غافل ، چقدر این اسارتِ شیطانی ، به من ضربه های سنگین زده و….

    و این بود گوشه از معنای غفور که با این اوصاف معنای آیه زیر چقدر دل نشین تر میشود…

    (قُلۡ یَـٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُوا۟ عَلَىٰۤ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُوا۟ مِن رَّحۡمَهِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ)

    و ای محمد به بندگانم اینگونه بگو که ای بندگانِ من که با انحراف از حق ، در زیان به خویش ؛ زیاده روی کرده اید ، هیچ گاه از رحمتِ الله ناامید مشوید ؛ زیرا که خدا همه گناهان شما را به صورت یکجا میبخشد ، همانا که او بسیار بخشنده و مهربان است…

    [سوره الزمر 53]

    چنین خدایِ عاشقی ، پرستیدنی است ؛ خدایی که امید را در زندگی ما جاری میکند و ناامیدی از درگاهش را بزرگترین گناه میداند…

    دوست دارم نوشته خودم در مورد ظلم بر خویشتن را با این عبارت حضرت علی علیه السلام در دعای کمیل شروع کنم که ایشان در عاشقانه هایش با رب العالمین میفرمایند…

    ظَلمتُ نَفسِی…

    من بر خویشتن ستم کردم…

    چقدر من به خود ظلم کردم و خود را محروم کردم از رحمت و فضل خدا…

    آری ، من به خویشتن ستم کردم و با صحبت کردن در مورد افزایش قیمت خیارسبز و تحلیل نرخ دلار و مصوباتِ مجلس و دولت و…. و تاثیر آن بر زندگی ام ، قدرت رزاقیت خدا را زیر سوال بردم و آن را نادیده گرفتم و اسیر شرک خفی شدم و زندگی ام را تبدیل به یک باتلاق از مشکلات کردم…

    آری ، این خودِ خودِ خودِ من بودم که خود را وابسته محبتِ هر شخصی کردم إلا خدا و گدای محبت از مخلوقات خدا شدم  و نتیجه اش شد جهنمی از روابط داغون که هر کسی آمد و ضربه ای به من زد و…

    آری ، این خود من بودم که دستور خدا را مبنی بر “کُلُوا۟ مِنَ ٱلطَّیِّبَـٰتِ” نادیده گرفتم و بجای تغذیه از مواد غذایی سالم ، به خوردن مواد غذایی ناسالم روی آوردم و نتیجه اش شد جهنمی از قرص و بیماری و از این دکتر به آن دکتر رفتن و….

    آری ، این خود من بودم که اندیشه کمبود و عدم لیاقت را به صفحه ذهن خود راه دادم و نتیجه اش این شد که خودم را از بهشتِ دنیا و آخرت محروم کردم و….

    حکایت ما ، حکایت حضرت آدم و همسرش است که خدا به آنها گفت که  ساکن بهشت شوید و لذت ببرید ولی به این درخت نزدیک نشوید ولی آنها به آن درخت نزدیک شدند و از مدار بهشت خارج شدند و….

    حال ما هم مثل حضرت آدم و همسرش شدیم ، غرق در نعمت بودیم و خدا به ما دستور داد که فقط رویِ من حساب کنید و لذت ببرید از بهشت دنیا و آخرت و هرگز نزدیک به اندیشه های شرک آلود نشوید که….

    ولی ما چه کردیم؟روی همه چیز حساب کردیم الا خدا و در مجالس دورهمی ای که داشتیم ، در مورد همه چیز حرف زدیم و تحلیل کردیم غیر از قدرتِ نیرویِ برتری که در حال مدیریتِ کیهان است…

    و نتیجه اش را دیدیم ولی الان پشیمانیم و به سوی او برمیگردیم و به مانند حضرت آدم و همسرش میگوییم…

    (قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَاۤ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَـٰسِرِینَ)

    و آن دو اینگونه گفتند که پروردگارا ، ما به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی ؛ یقینا از زیان کاران خواهیم بود

    [سوره اﻷعراف ٢٣]

    آری ؛ ما به خود ظلم کردیم…

    هر بدی که هست از خود ما است و لاغیر ، به قول حافظ شیرازی…

    هر چه هست از قامتِ ناسازِ بی اندامِ ماست

    ور نه تشریف  تو بر بالایِ کَس  کوتاه نیست

    و به قول قرآن کریم…

    وَمَاۤ أَصَابَکَ مِن سَیِّئَهࣲ فَمِن نَّفۡسِکَ

    و آنچه که از بدی به تو میرسد ، بخاطر خودت می باشد

    [سوره النساء 79]

    چقدر این فراز از این آیه سنگین است…؛ آخه چطور باور کنیم که هر بدی ای که به ما میرسد از سمت خودمان است

    خدایا یه سوال؟؟؟!!!

    خدایا قربونت برم من ؛ مگر ندیدی که من داشتم مثل آدم زندگی میکردم ، بعدش فلانی آمد و چنان چوبی لای چرخ زندگی من انداخت که نمیتونم کمر صاف کنم؟ آخه من چه گناهی کرده بودم؟ من که نماز و روزه ام  را هم درست و اصولی میخوانیم و میگیرم ، آخه چرا من؟؟؟!!!

    و در اینجا خدا جواب میدهد که این عبارت آخه من چه گناهی کرده بودم؟ را از صفحه ذهنت پاک کن و احساس قربانی بودن را از خود دور کن و این ذکر مقدس یونسیه را بر سر زبان بیاور که…

    لا إِلَـٰهَ إِلَّاۤ أَنتَ سُبۡحَـٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّـٰلِمِینَ

    هیچ خدایی جز تو نیست ای خدای یگانه و پاک و منزهی از اینکه برای من بِبُری و بدوزی و اتفاقات زندگی مرا خلق کنی ، همانا این خودِ خودِ خودِ من بودم که بر خویشتن ظلم کردم و چنین اتفاقی را برای خودم خلق کردم

    [سوره اﻷنبیاء ٨٧]

    درک این مطلب خیلی مشکل است برای همه ما که آخه خدایا ، چجوری من به خودم ظلم کردم در حالیکه آن شخص آمد و زندگی مرا به باد داد ، آخه مگر‌من چه گناهی کردم؟من که دارم مثل آدم زندگی میکنم

    و در اینجا خدا لبخندی میزند و میگوید…

    (ذَ ٰ⁠لِکَ بِمَا قَدَّمَتۡ یَدَاکَ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَیۡسَ بِظَلَّـٰمࣲ لِّلۡعَبِیدِ)

    آن اتفاق بخاطر آن فرکانسی بود که قبلا آن را فرستاده بودی و در بایگانی من ثبت شده بود و تو آن را با توبه اصلاح نکرده بودی و الان زمان بازگشت آن فرکانس به صورت اتفاق در زندگی ات بود ، همینی که هست و همه چی به خودت بستگی دارد و منِ خدا به هیچ یک از بندگان ظلم نمیکنم بلکه فقط جواب میدهم به فرکانس هایِ ارسالیِ شما

    [سوره الحج ١٠]

    پس هر چه هست بخاطر خودمان است و تمااام ، باید بنشینیم و فکر کنیم که چه فرکانس نامناسبی را از دنیای درون خود ارسال کرده ایم که چنین نتیجه ای را در دنیای بیرونِ خود مشاهده کرده ایم و آن را اصلاح کنیم تا در چرخه تکراری آن اتفاقات بد قرار نگیریم…

    در اینجا به قانون بسیار بسیار بسیار مهمی میرسیم بنام قانون انعکاس یا قانون آینه که به ما میگوید…

    بیرون شما ، آینه یا انعکاسی از درون شماست…

    اگر بیرونِ شما گل و بلبل و بوستان است یعنی درون شما اینچنین است و اگر بیرونِ شما پر از اتفاقات تلخ و ناگوار است یعنی….

    مولانا یک تک بیتی زیبا دارد که کل قانون انعکاس در آن نهفته شده است و عمل به آن شجاعت وصف ناشدنی میخواهد…

    چونک قُبحِ خویش دیدی ای حَسَن

    اَندر     آیینه     بر     آیینه     مزن

    مولانا میگوید که اگر فردی به تو بدی کرد ، به او حمله ور نشو و او را متهم مکن زیرا که او آینه ای از درون توست ، بلکه به خودت حمله ور شو و خودت را متهم کن و دادگاهی برای خودت تشکیل ده که من چه فرکانسی ارسال کردم که چنین رفتاری را در بیرون دیدم؟!

    و در ادامه ، یک تک بیتی زیبایِ دیگری از مولانا که در تکمیل آن بیت قبلی است که…

    و آن گُنه در وی ز جِنس جُرم  تُست

    باید آن خو را ز طبعِ خویش شُست

    و چه زیبا مولانا میگوید که رفتار بد دیگران با تو ، حکایت از بدیِ درون تو دارد و این اتفاق بیرونی حاملِ یک پیام برای تو است که باید درون خود را پاک کنی و فرکانس های خود را به حالت تنظیمات کارخانه برگردانی…

    چه زیباست این قانون انعکاس به شرط اینکه پذیرش بالایی داشته باشیم به اینگونه که در مواجه شدن با هر اتفاقِ بدی ، اینگونه بگوییم که…

    من مسوول این اتفاق بد هستم و هیچ عامل دیگری به غیر از من مقصر نیست که نیست

    و بعد به کاوش در درون خود بپردازیم که چه عاملی در درون من موجب چنین اتفاقی در بیرون شده است؟؟؟!!!

    قانون انعکاس یک معیار و ابزار است که در خدمت قانون فرکانس است و به ما کمک میکند تا بفهمیم که…

    در درون ما چه خبر است و در حالِ ارسالِ چه فرکانس هایی هستیم؟!

    حال انسان ها در مواجهه با این قانون  به دو دسته تقسیم میشوند…

    دسته اول با کمال میل میپذیرند که این خودشان بوده اند که خالق چنین اتفاقی بودند و انگشت اتهام به سمت خویش روانه میکنند و آن اتفاق بیرونی را یک رسول از سمت خدا میدانند که چکابی از درون آنها به آنها نشان داده و تمام تلاشِ خویش را به کار میگیرند که درون خویش را اصلاح کنند

    دسته دوم که اصلا نمیتوانند قبول کنند چنین امری را ،  با جملاتی مانند این جمله که آخه خدایا من چه گناهی کردم؟! و… ؛ احساس قربانی بودن را در خود پرورش میدهند و و طبق قانون ، با این احساس قربانی بودن ، لایق دریافت اتفاقات مشابهی میشوند تا این احساس قربانی بودن در آنها بیشتر و بیشتر تقویت شود….

    امیدوارم که خدا توفیق دهد که جزو دسته اول باشیم و در مواجه شدن با اتفاق بدی در بیرون ، این بیت زیبای نظامی را به خود یادآوری کنیم که

    آینه  چون  نقش تو  بنمود  راست

    خود شکن آیینه شکستن خطاست

    و خود را بشکنیم و ذکر شریف یونسیه را بر سر زبان جاری کنیم که

    لا إِلَـٰهَ إِلَّاۤ أَنتَ سُبۡحَـٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّـٰلِمِینَ

    و حس ختامی بر این آگاهی یک سخن گهربار از شخصیتی که در ابتدای این نوشته با عبارت ظلمت نفسی  از او یاد شد

    یک سخن بسیار گهربار از حضرت علی علیه السلام که در نهج البلاغه ثبت شده است  که عمل به همین سخن ، زندگی هر انسانی را تغییر اساسی میدهد و آن سخن این است که…

    مَنْ أَصْلَحَ سَرِیرَتَهُ، أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِیَتَه

    هر کس که نهان و درون خویش را اصلاح کند ، خدا آشکار و بیرون او را اصلاح میکند

    چه سخن زیبایی که به ما میگوید…

    دست از تغییر دادن بیرون بردار و بچسب به درون خویش و آن را اصلاح کن ، آن وقتی میبینی که بیرون هم عوض شد

    مثلا نشین و غصه بخور که قیمت خیارسبز از کیلویی 10 هزارتومان تبدیل شد به 11 هزار تومان و کمپین راه نینداز که #نه – به – گرانی – خیار -سبز و… ، بلکه بجای اینکارها بنشین و روی باورهای مالی خویش کار کن که به چنان درآمد سرشاری برسی که اگر خیارسبز کیلویی 30 میلیون تومان هم شود تو هیچ مشکلی برای خریدِ خیار سبز نداشته باشی…

    مثلا تمرکز نکن بروی رفتارهای نازیبای همسرت که او را اصلاح کنی ، زیرا که اینکار هیچ فایده ای ندارد جز اینکه خودت را خسته تر کنی ، بلکه بیا و بنشین و فکر کن که من چه چیزی را باید در درونم اصلاح کنم که رفتارهای همسرم در بیرون عوض شود؟! فکر کن و کار کن و اصلاح کن و بعد از یه مدت میبنینی که رفتارهای همسرت هم 180 درجه عوض شد

    خلاصه باید جهاد اکبر به راه انداخت و  کار کرد و اتفاقات بیرونی را یک رسول از سمتِ خدا بدانیم و…. ، به قول مولانا…

    چونک غم‌ بینی تو استغفار کن

    غم  بامر   خالق  آمد    کار  کن

    غم هم یک رسولی است که از جانب الله می آید تا ما پیام او را دریافت کنیم و استغفار کنیم و اصلاح کنیم…

    (فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُوا۟ رَبَّکُمۡ إِنَّهُۥ کَانَ غَفَّارࣰا)

    [سوره نوح ١٠]

    یا حق

    تقدیم به خودم و تمام دوستان نازنینی که در مدار خواندن این آگاهی هستند ، دوستانی که همصحبتی با آنان بسیار دل نشین و زیبا است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 84 رای:
    • -
      مریم حسینی مطلق گفته:
      مدت عضویت: 987 روز

      بنام روزی رسان نهنگها

      سلام اقای احمدی

      باز هم همزمانی اتفاقات زندگی من و کامنت شما

      اقای احمدی

      من امروز به شدت احساس قربانی بودن کردم

      راستش بی نهایت گریه هم کردم بعداز مدددددتها

      امروز زودتر از سرکار اومدم خونه و میگم کاش نمیومدم

      و به جرو بحث بی خود و الکی با پدرم منجر شد که من هم شروع کننده نبودم

      من سعی میکنم بر نکات مثبتش توجه کنم

      ولی شایدم نه

      فک میکنم که دارم اینکارو میکنم

      ولی الان میخوام بگم من میبخشم همه چیو

      چون مقصر من نبودم

      اهاا یادم رفت فرکانسهای ما همه کارست و اینکه بگم من مقصر نبودم مسخره است.

      اقای احمدی عزیز به نظر شما چه چیزها و باورهایی رو باید با خودم تکرار کنم که این تبعیضی که پدرم بین من و خواهرم میزاره رو گذر کنم ازش؟؟

      من همیشه حضرت داوود رو برای خودم مثال میزنم

      و یا میگم در عوض پدرم که دوستم نداره،خداوند دوستم داره و کی از خداوند بالاتر

      دروغ نگم ولی وقتی صرف نمیکنم که به نکات مثبت پدرم توجه کنم درحالی که سرشار از نکات مثبته ولی از تبعیض و تفاوتهایی که حتی در کلامشم مشهوده که بین من و خواهرم میزاره به شدت اذیت میشم

      امروز ظهر گریه کردم گریه کردم گریه کردم و به مامانم گفتم اسم بابام فقط نو شناسنامه ام هست وگرنه هیچ حمایت پدرانه ای نمیشم

      میدونم اینم بخاطر فرکانس های خودمه

      ولی اینقد دیگه برام بی اهمیت شده که حتی میگم وقت صرف بهبود رابطه نکنم

      وللش

      بزار سرم تو زندگی خودم باشه و راه خودمو برم و با موفقیتام نشون بدم که عوض همه من خدارو دارم

      و واقعا هم دارم همین کارو میکنم

      ولی پدرم هنوز میخواد تصمیم گیرنده زندگیه من و همه بچه هاش باشه

      میدونم از دوست داشتنه

      ولی خب منم بچه دو ساله نیستم و به حدی بزرگ شدم که بدونم چی درسته و چی غلط

      امروز حالم خیلی بد شد و تا قبل از کامنت شما درد پهلو هم گرفتم

      احساس میکنم بخاطر عصبی شدنم بود که خداروشکر الان عالی شدم به لطف الله

      مگه اخه میشه تمرکز ادم روی خداوند بره و حالش خوب نشه

      این جمله خیلی حالمو خوب کرد

      « چنین خدایِ عاشقی ، پرستیدنی است ؛ خدایی که امید را در زندگی ما جاری میکند و ناامیدی از درگاهش را بزرگترین گناه میداند…»

      سپاسگزارم

      سپاسگزارم

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        رضا احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1748 روز

        به نام هدایتگر زنبور عسل…

        به نام هدایتگر پرستوهای مهاجر…

        به نام هدایتگر شترانِ در صحرا

        بنامِ هدایتگر…

        سلام بر شما مریم خانم عزیز و بزرگوار…

        مریم خانمی که در یک سکانس امتحان الهی قرار گرفته بود تا عیار و نمره او در عرصه تسلیم بودن در برابر قوانونِ بدون تغییر خداوند مشخص شود و به خودش نمایش داده شود ، امتحانی که شاگردش مریم خانم بود و امتحان گیرنده یِ این سکانس ؛ خدا بود که از طریقِ پدرِ بزرگوارِ ایشان ، این امتحان را گرفت…. ، حال ایشان چه نمره ای گرفت را ؛ خود ایشان میداند و بس ، به قول قرآن…

        (ٱقۡرَأۡ کِتَـٰبَکَ کَفَىٰ بِنَفۡسِکَ ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکَ حَسِیبࣰا)

        خودت کتابِ خود را بخوان که در این لحظه ، خودت برای حسابرسی خودت کافی هستی….

        [سوره اﻹسراء ١4]

        این پاراگرافِ شما که فرمودین

        اقای احمدی عزیز به نظر شما چه چیزها و باورهایی رو باید با خودم تکرار کنم که این تبعیضی که پدرم بین من و خواهرم میزاره رو گذر کنم ازش؟؟

        مرا برانگیخته کرد تا بنویسم…

        حقیقت این است که این آقای احمدی هم ، چیزی را نمیداند تا جوابِ سوال شما باشد ولی یک چیزی را میدانم که به شرط باور و ایمانِ به آن و به کارانداختن آن در زندگی ، ما را به جایگاه بهشت دنیا و آخرت میرساند و تمااامی مسائل ما را حل میکند.

        کل چیزی را که میخواهم بگویم در همین دو آیه ی زیبای قرآن نهفته است که…

        (وَأَوۡحَىٰ رَبُّکَ إِلَى ٱلنَّحۡلِ أَنِ ٱتَّخِذِی مِنَ ٱلۡجِبَالِ بُیُوتࣰا وَمِنَ ٱلشَّجَرِ وَمِمَّا یَعۡرِشُونَ ۝  ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَ ٰ⁠تِ فَٱسۡلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلࣰاۚ یَخۡرُجُ مِنۢ بُطُونِهَا شَرَابࣱ مُّخۡتَلِفٌ أَلۡوَ ٰ⁠نُهُۥ فِیهِ شِفَاۤءࣱ لِّلنَّاسِۚ إِنَّ فِی ذَ ٰ⁠لِکَ لَـَٔایَهࣰ لِّقَوۡمࣲ یَتَفَکَّرُونَ)

        و پروردگارت به زنبور عسل وحی کرد که از شکاف خانه ها و درختان و آنچه که آدمیان از بناهای بلند میسازند ، خانه ای برگیر سپس از شهدِ گلِ همه میوه ها بخور و برای تهیه آن از راه هایِ هموارِ پروردگارت روان شو ، حال از درونِ شکم زنبور عسل ؛ شربتی به رنگ های ترکیبات مختلف بیرون آید که در آن موادی مناسب برای شفای مردم است ؛ همانا در این امر نشانه ای است برای مردمی که تفکر میکنند

        [سوره النحل 68 – 69]

        واقعا این دو آیه مثل الماس هستند که اگر از کل قرآن همین دو آیه برای ما نازل میشد ، برای هدایت ما کافی بود….

        حال در انتهای این دو آیه ، خدا یک کد زیبا به همه ما میگوید که…

        إِنَّ فِی ذَ ٰ⁠لِکَ لَـَٔایَهࣰ لِّقَوۡمࣲ یَتَفَکَّرُونَ

        همانا در این امر زنبور عسل نشانه ای است برای گروهی که تفکر میکنند

        و باز هم تفکر ، تفکر و تفکر…

        خب باید تفکر کرد تا عصاره ی این دو آیه را بیرون بکشیم و ساده از کنار آن نگذریم

        و خدایی که با زنبور عسل صحبت میکند و ریز به ریز و با جزئیات به او میگوید که برو فلان جا و از فلان گل و شکوفه تغذیه کن و….

        حال که چنین نیروی برتری که ما ایرانیان اسم آن را خدا گذاشته ایم ؛ با زنبور عسل چنین میکند با انسانی که اشرف مخلوقات است و او را بر سایر موجوداتِ خویش برتری داده چه میکند؟

        آیا این خدا قادر نیست ریز به ریز و با جزئیات تمام ، به ابهامات و سوالات مریم خانم در قبال پدربزرگوارشان و  من و آقایx و خانمy در قبال مسائل و ابهاماتی که داریم ؛ جواب دهد و ما را به راه و روش صحیح هدایت کند؟

        اوست خدایی قادر که در همین لحظه در حال هدایت زمینِ به این به عظمت ، به دور خورشید و… است ، حال آیا قادر به هدایت کردن و مشورت دادن به من برای پیداکردن ابهاماتِ من نیست؟

        اوست خدایی قادر و هدایتگر که در همین لحظه در حال هدایت خون در رگ های من هست به گونه ای که 200cc خون به دست چپ من برود و 200cc خون به دست راست من و اگر تقارن این دو بهم بخورد من دچار معلولیت میشوم ، حال آیا چنین خدایی قادر نیست که وجود مرا هدایت کند به جواب سوالاتم؟

        اوست خدایی که…(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

        حال که چنین است باید از خود این سوال را بپرسیم که…

        چرا من صدای او را نمیشنوم؟ چرا من هدایت های او را دریافت نمیکنم؟

        واقعا چرا؟

        اوست خدایی که هر لحظه در حال توجه کردن به من و سخن گفتن با من است تا مرا از تاریکی های نجات دهد به سمت روشنایی ، به قول قرآن

        هُوَ ٱلَّذِی یُصَلِّی عَلَیۡکُمۡ وَمَلَـٰۤائکَتُهُۥ لِیُخۡرِجَکُم مِّنَ ٱلظُّلُمَـٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ  [سوره اﻷحزاب 43]

        و به قول عطار نیشابوری…

        دوست یک دَم نیست خاموش از سخن

        گوش    کو     تا     بشنود     آواز    او؟

        ولی چرا ما نمیشنویم؟

        جواب در این است که این سنسور دریافت پیامی را که خدا در وجود ما گذاشته ، خراب کردیم و بروی آن زنگار ایجاد کردیم ، زنگاری از جنس شرک و ظلم به خود و…

        حکایتِ سنسور زنگار گرفته ماست که مانع شده از اینکه ندای او را از ملکوت بشنویم…

        باید زنگارها را شست تا دوباره ببینیم آنچه را نمیدیدیم و بشنویم آنچه را که نمیشنیدیم

        این کلمه زنگار مرا یاد ماشینم انداخت که چند وقت پیش شتابِ ماشینم کم شده بود به گونه ای که احساس میکردم ماشینم را کسی از عقب گرفته و نمیگذارد که با راحتی و قدرت تمامِ خود حرکت کند…

        آنرا نزد مکانیک بردم و به من گفت که مشکلِ ماشین از این سنسور است که از مدارِ ماشین خارج شده و چنین مشکلی را برای ماشین ایجاد کرده…

        و سنسور را بیرون آورد و با اسپری مخصوص آن را شستشو داد و دوباره آن را نصب کرد و ماشین من خوب خوب شد…

        این اتفاقی که برای ماشینم افتاد برای من الهام بخش بود از آنجا که اگر من صدایِ رب العالمین را نمیشنوم ، حکایت از همین سنسور زنگ زده ی درون من دارد که مرا از مدارِ شنیدن سخن خدا خارج کرده است و گرنه که او هر لحظه در حال صحبت با من است و…

        حال باید پناه برد به آغوش خدایی که مطهِّر و پاک کننده است تا بشوید این زنگارهای ایجاد شده بروی سنسورهای ما را تا….

        إِنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیُذۡهِبَ عَنکُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَیۡتِ وَیُطَهِّرَکُمۡ تَطۡهِیرࣰا

        همانا خدا اراده کرده است تا هر گونه ناپاکی و پلیدی را از شما اهل بیت پیامبر بزداید و شما را پاکِ پاکِ پاک کند.

        [سوره اﻷحزاب 33]

        بگذریم…

        و نکته آخر از همان دو آیه ابتدایی و زنبور عسل…

        نکته زیبا در اینجاست که زنبور عسل طبقِ هدایت الله یکتا جلو میرود و نتیجه چنین تسلیم بودنی میشود بهترین نتیجه ، نتیجه ای از جنس عسل که خدا از آن به عنوان فِیهِ شِفَاۤءࣱ لِّلنَّاسِ یاد میکند و تنها ماده ای که در قرآن از آن به عنوان شفابخشی یاد شده همین عسل است….

        حال اگر ما مثل زنبورعسل طبق هدایت الله جلو برویم چه میشود؟ آری ؛ نتیجه کار ما میشود بهترین نتیجه ای که میتوانستیم بگیریم ، نتیجه کار برای مریم خانم میشود بهترین پاسخ به این سوال که من در قبال رفتار پدرم چه باید بکنم که بین من و خواهرم تبعیض قائل نشود؟

        و تمااام

        باشد که قدردران این نیرو در زندگی خود باشیم و با او ارتباط بگیریم و او را اولویت اول و آخر زندگی خویش قرار دهیم و او را در زندگی خویش فعال کنیم

        همانا خسارت سنگین و بزرگ برای من ، زمانی است که بفهمم چه عظمتی در اختیار من بود و ای دل غافل…

        ای دل غافل بخاطر اینکه بجای اینکه با این نیرو در ارتباط باشم و قدرتش را باور کنم ، انرژی خود را صرف تحلیل افزایش قیمت خیار سبز از 10 هزارتومان به 11 هزارتومان کردم که خیارسبز گران شد و بدبخت شدیم و رفت…

        ای دل غافل بخاطر اینکه بجای اینکه برای ارتباط با این نیرو وقت بگذارم و با او سخن بگویم ، وقت خود را صرف دورهمی هایی کردم که در آنجا صحبت از تحلیل مصوبات مجلس و دولت و نرخ دلار و… بود و یادی از قدرت خدا در آن دورهمی ها نبود که نبود

        ای دل غافل بخاطر اینکه بجای اینکه…(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

        سپاسگزارم از شما مریم خانم عزیز و بزرگوار بابت تک تک پاسخ هایی که به من داده اید…

        من قلب پاک و سنسور جلادیده شما را تحسین میکنم که اینقدر با یاد خدا به لرزه میفتد و اشک بر چشمانتان جاری میکند

        و بالاخره این پاکی دل شما کار خودش را میکند و لحظه ای فرا میرسد که تمامی حجاب ها را کنار بزنید و مثل حضرت محمد بشنوید که…

        ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلَّذِی خَلَقَ [سوره العلق ١]

        و مثل حضرت موسی شوید که…

        وَ کَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَکۡلِیمࣰا…

        و یقینا خدا با موسی سخن گفت…

        [سوره النساء ١64]

        حضرت محمد و موسی هم بشری بودند مثل ما ، اگر آنها توانستند ، ما هم میتوانیم….

        قُلۡ إِنَّمَاۤ أَنَا۠ بَشَرࣱ مِّثۡلُکُمۡ….

        ای محمد ، به آنها اینگونه بگو که من بشری مثل شما هستم….

        [سوره الکهف ١١٠]

        خدایا شکرت

        یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
        • -
          مریم حسینی مطلق گفته:
          مدت عضویت: 987 روز

          بنام خداوند مهربان

          سلام اقای احمدی عزیز

          از قضا جمله ای که خیییلی عمیقا بهش فکر میکنم و از اعماق قلبم بهش باور دارم اینه که

          «حامی من خداونده»

          وقتی ی اتفاقی میفته میگم خدایا پدر من تویی

          مادر من تویی

          همه کس من تویی.

          اون کامنت رو در حالی گذاشتم که به شدت عصبانی بودم

          ولی الان نه

          و در حالت هماهنگی بیشتری با خداوند هستم‌

          ازینکه دوباره این کامنت خودمو خوندم از خودم تعجب کردم که چرا اینهارو حتی فکر کردم چه برسه به اینکه کامنتش کنم.

          ولی خب حالا به این نتیجه رسیدم که حال ادم لحظه ای میتونه تغییر کنه

          به قول شاعر

          دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

          من وقتی حالم بهتر شد

          به خودم گفتم پدرم ایییین همه کار خوب کرده برای من

          چرا اونارو ندیدم

          متاسفانه این نجواهای شیطان در لحظات عصبانیت شدیدتره

          و اینقد نقاط منفی پدرمو بولد کرد برام که پاااک تمام کارهای خوبش رو فراموش کردم

          من به لطف الله احساس متکی بودن یا مشرک بودن ندارم

          ولی بحث مقایسه کردن رو باید خیلی روش کار کنم که توی دوره لیاقت در موردش استاد صحبت کردن

          بحث مقایسه اس بیشتر در درون من تا شرک ورزیدن و اینکه پدرمو حامی خودم بدونم.

          اتفاقا اصلا اینجوری نیستم

          من خواهرمو خیلی دوست دارم

          چون ذاتا دختر خوبیه

          پدرمم همینطور

          از خداوند طلب مغفرت میکنم بخاطر بی خودی عصبانیت شدنم.

          از شما سپاسگزارم برای کامنت زیباتون و آیه های فوق العاده

          بحث مقایسه این بحث فوق العاده

          باید خیییلی روش کار کنم

          فقطم در مورد رفتارها و تفاوت تو خانوادم حساسم

          ولی اینو ایمان دارم که خدایا تو برای من کافی هستی

          تو پدر منی

          تو مادر منی

          تو همه کس منی

          همه کس

          همین که تو حامی من هستی کافیه

          به الله قسم دیدگاهم همینه

          از خدا میخوام که در رفتار و اعمالمم بیشتر این نمودار بشه

          این خواسته قلبیمه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        جواد یوسفی گفته:
        مدت عضویت: 2736 روز

        سرکار خانم مریم والا مقام

        سلام

        لم تقولون ما لا تفعلون

        فکر کنم معنیش میشه چرا به چیزی که میگین عمل نمیکنین؟

        بابا کیه؟

        مادر کیه ؟

        خواهر و برادر و همسر و بچه و قوم و خویش و همسایه و دوست و آشنا کیه؟

        الیس الله بکاف عبده؟

        آف کرس که کافیه

        مگه تو سوره خودتون مریم خانوم خدا نگفته تنهایی پیش ما میاین؟

        همه ی این روابط کشکه

        بهترین رفیق کیه؟

        مگه آدم بابا میخاد برا چی؟برا سرپرست ؟ مگه خدا نعم المولا نیست ؟

        برا کمک؟ مگه خدا نعم النصیر نیست؟برا پشتوانه مالی؟مگه کلید گنج اسمانها و زمین دستش نیست ؟

        برا لقمه نون؟مگه خدا رزاق نیست؟

        بقول سعیده خانم کجا دنبال چی بگردیم؟

        و بقول پیغمبر شرک در دل مومن و نه کافر مثل راه رفتن مورچه رو سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهانه

        یا رفیق من لا رفیق له

        یا شفیق من لا شفیق له

        یا انیس من لا انیس له…

        کی مواظبتونه؟

        والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین

        شبتون بخیر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
        • -
          مریم حسینی مطلق گفته:
          مدت عضویت: 987 روز

          بنام خداوند مهربان

          سلام اقای یوسفی

          از قضا جمله ای که خیییلی عمیقا بهش فکر میکنم و از اعماق قلبم بهش باور دارم اینه که

          «حامی من خداونده»

          وقتی ی اتفاقی میفته میگم خدایا پدر من تویی

          مادر من تویی

          همه کس من تویی.

          اون کامنت رو در حالی گذاشتم که به شدت عصبانی بودم

          ولی الان نه

          و در حالت هماهنگی بیشتری با خداوند هستم‌

          ازینکه دوباره این کامنت خودمو خوندم از خودم تعجب کردم که چرا اینهارو حتی فکر کردم چه برسه به اینکه کامنتش کنم.

          ولی خب حالا به این نتیجه رسیدم که حال ادم لحظه ای میتونه تغییر کنه

          به قول شاعر

          دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

          من وقتی حالم بهتر شد

          به خودم گفتم پدرم ایییین همه کار خوب کرده برای من

          چرا اونارو ندیدم

          متاسفانه این نجواهای شیطان در لحظات عصبانیت شدیدتره

          و اینقد نقاط منفی پدرمو بولد کرد برام که پاااک تمام کارهای خوبش رو فراموش کردم

          من به لطف الله احساس متکی بودن یا مشرک بودن ندارم

          ولی بحث مقایسه کردن رو باید خیلی روش کار کنم که توی دوره لیاقت در موردش استاد صحبت کردن

          بحث مقایسه اس بیشتر در درون من تا شرک ورزیدن و اینکه پدرمو حامی خودم بدونم.

          اتفاقا اصلا اینجوری نیستم

          من خواهرمو خیلی دوست دارم

          چون ذاتا دختر خوبیه

          پدرمم همینطور

          از خداوند طلب مغفرت میکنم بخاطر بی خودی عصبانیت شدنم.

          و اینکه ماهم انسان هستیم

          ما هم دوست داریم دوست داشته بشیم

          به قول استاد آدم احساسات داره و اینا همش طبیعیه

          نباید اینو شرک بدونیم

          ما دوست داریم پدرمون ،مادرمون و اطرافیانمون دوستمون داشته باشن و لذت میبریم ولی نباید دلیلی باشه برای اینکه اگر دوستمون نداشتن حالمون بد بشه و بد بمونه

          نباید وابسته باشیم به افراد

          اینارو بیشتر دارم به خودم میگم که یادم بیاد.

          ممنونم از کامنتتون

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آرزو گفته:
      مدت عضویت: 1298 روز

      سلام آقای احمدی عزیز

      چقدر این کامنتتون هماهنگ با حال درونی من

      حالی که دگرگون بود سر در گم بود

      جالبه میدونستم مسیرم اشتباه ولی نمیتونم راه درست که میدونم چیه رو برم راهی که خدا با نشانه هاش داره بهم میگه

      ولی این کامنت حالم دگرگون کرد مخصوصا آگاهی در مورد زنبور عسل

      آره من باید به خودم اینو بارها بگم که خدا هر لحطه داره به من میگه چیکار کنم و اون حال دگرگون به خاطر پیروی از مسیر شیطان کا هر روز پراز حس نگرانی وغم هستم

      وقتی پیام شما رو خوندم به یکباره آروم شدم

      ازتون سپاسگزارم قاطعانه حرف های الله رو به من رسوندین

      خدایا ممنونم که هیچ وقت منو تنها نمیزاری

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فاطمه تیموریان گفته:
      مدت عضویت: 972 روز

      درود بیکران الله برشما جناب احمدی عزیز

      واقعا از خوندن کامنت بسیار پربار سخنان دلنشین شما لذذذت بردم.

      چقدر ریز بینانه ب این مساله نگاه کردید و موشکافانه برای افزودن اگاهی ما سخن گفتید ک بر اعماق قلب و ذهنم نشست،چ نشستنی.

      باید بارها بخونم کامنت پرمغز و روان شما رو.

      تحسین میکنم این همه رشد و اگاهی شما رو

      و براتون موفقیتهای روز افزون خواستارم.

      ایام ب کام

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2616 روز

    این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا

    همونطور که خانم شایسته گفتن …

    تغییرات اساسی در زندگی ما از جایی شروع می شود که این دو مفهوم را به خوبی می پذیریم و درک می کنیم:

    1.ما توانایی کاملی بر خلق زندگی دلخواه مان داریم

    2.ما از ایجاد هر تغییری در زندگی دیگران- خواه در جهت مثبت و خواه در جهت منفی- ناتوانیم

    بریم سراغ منطقی کردن مورد اول، یعنی ما توانایی کاملی برای خلق زندگی مان داریم! چرا ما توانایی خلق کامل شرایط زندگی مون رو داریم؟! چی باعث میشه خانم شایسته این حرفو بزنن؟! از باوری اصلی و اساسی سرچشمه میگیره که میگه : بدون شک من خالق صد درصد زندگی خودم هستم

    یعنی اول باید به این باور برسیم که این ماییم که زندگی مون رو خلق میکنیم نه کس دیگه، بعدش بیایم سراغ مسائل دیگه. این پایه و اساس همه چیه. اما به شرطی که با این باور برسیم نه اینکه فقط تکرارش کنیم.

    چه طوری باور کنیم؟!

    با منطقی کردنش برای ذهن خودمون. یعنی همین کاری که الان دارم برای ذهن خودم انجام میدم. بگردم تا میتونم دلیل منطقی برای ذهن خودم بیارم تا قانعش کنم و با الگو و مثال ها کاری کنم به نشانه ی تایید سرشو تکون بده! اینجوری ذهن باور میکنه نه با تکرار کردنی که بر پایه منطق ذهنم نباشه. چون ذهن من خیلی باهوش تر از این حرفاست! مثل یک انسانه که همینطوری هر حرفی رو باور نمیکنه تا براش اثبات نکنی، چیزی رو قبول نمیکنه! و باید بدونیم فقط خود ماییم که اخلاق ذهنمون رو میشناسیم… مثل پدری که بچه ی خودشو بهتر میشناسه! و این ماییم که باید ذهنمون رو اینجوری تربیت کنیم نه کس دیگه. این ماییم که به فرکانسهای ارسالی به جهانمون دسترسی داریم و میدونیم که چی تحویل دادیم نه کس دیگه! به همین خاطر خانم شایسته در مورد دوم گفتن که ما هیچ قدرتی برای تغییر زندگی دیگران نداریم و همینطور دیگران هیچ قدرتی ندارن

    چون وقتی باور داشته باشم که تمام اتفاقات رو خوده من با ذهنم دارم برای خودم رقم میزنم، دیگه حرفا و فرکانسها و کارای دیگران در زندگی من تاثیری نداره! تاثیر نداره یعنی چی!؟ یعنی جهان برای تحویل دادن یک نتیجه ( خوب یا بد) فقط فرکانسهای خودمون رو قبول میکنه! چون قراره نتایج رو به زندگی خودمون وارد کنه! پس جهان کارها و فرکانسهای دیگران رو برای تغییر زندگی ما و تغییر نتایج ما دریافت نمیکنه و اتفاقا به خودشون برمیگردونه! چون طبق قانون، فرکانسه که من دارم در لحظه تحویل جهانم میدم(چه خوب و چه بد) فقط در نتیجه ی زندگی من موثره و نه هیچ کس دیگه! به همین خاطر حتی اگه قرار باشه با کارم به کسی ظلم کنم، در نهایت به خودم ظلم خواهم کرد! به همین خاطره که هیچ کس توانایی تغییر زندگی کسی رو نداره ( جه خوب و چه بد) و همینطورطبق قانون دسترسی نداره که به خواد به کسی ظلمی بشه! و اگه کسی داره ظلم رو تجربه میکنه، حاصل فرکانسهای خودشه! حاصل کارهای خودشه! یک کلام تقصیر خودشه!

    مثال: اگه صاحب کار من دستمزد منو نداد که به خیال خودش بخواد منو اذیت کنه و آسیبی به من بزنه، به خودش ظلم کرده و آسیب زده ! چون جهان هرکس، آیینه فرکانسهای اون شخصه و صاحب کار من با این کارش به خودش ظلم کرده! چرا؟! چون با این کارش باعث شد نیرویی همه چی تمام و ناب و تمام عیار مثل من رو از دست بده! باعث شد گوهری مثل من رو از دست بده! تمام پل ها رو خراب کرد و دیگه هیچ همکاری بین من و ایشان نخواهد بود! این ضربه ای که بخودش زد، نتجیه ی ضربه ای بود که به خیال خودش میخواست به من بزنه اما غافل از اینکه قانون چیز دیگه ای میگه !

    و من … چون در مدار درستم و چون باور دارم که الخیر فی ما وقعه تلاش کردم ذهنم رو کنترل کنم و نگران این موضوع نباشم و با آراشم ذهنم گوش به زنگ الهامات خداوندم باشم تا قدم بعدی رو بهم نشون بده.

    چون در مدار درستم، باور دارم که اون شخص نمیتونه به من ظلم کنه و این اتفاق به ظاهر بد، به نفع من تمام خواهد شد! چون من باور دارم تضادها برای رشد من امدن! اما کی به این باور میرسم؟!زمانی که باور کنم این اتفاق فقط ظاهرش بده و در نهایت به نفع من تمام خواهد شد.

    کسی که بخواد به من ظلم کنه، به خودش ظلم کرده و من چون باور دارم که میتونم با تغییر زاویه دید و کنترل ذهنم اتفاقات رو به نفع خودم تغییر بدم، همین ضربه، ضربه ی پرتاب من به پله های بالاتری خواهد شد که اگه نبود معلوم نبود قراره کی این اتفاق بیفته!

    این مثال، مثال واقعی خودم بود! و الان فقط یک ماه میگذره اما، به قدری سرعت اوج گرفتن خودم رو دارم میبینم که زبانم قاصره! همین اتفاق بود که باعث شد کلی ایده ی جدید به ذهنم بیاد و ایده هامو بتونم عملی کنم. خبرای خوب نتایج در راه است … . الان اون مبلغ طلب رو، بهای پیئدا کردن راهم و روشن تر شدن مسیرم میدونم. بهای رشد جهش وار خودم میدونم. خیلی هم شکرگزار این اتفاق هستم چون اگه نبود، معلوم نبود که چه زمانی پله های رشد رو با عملی کردن الهاماتم طی کنم! شاید اون اوایل آدوم نتونه بابت تضادش شکرگزار باشه اما وقتی ذهنتو کنترل کنی و نذاری تو حال بد بمونی، طلای این اسنگ طلای تضاد رو پیدا میکنی!

    به همین خاطر میگم فقط خوده ما میتونیم با دلایل و مثالها ذهن خودمون رو منطقی کنیم. مثالی که من برا یخودم در اینجا زدم، ذهن من رو قانع تر از قبل کرد که حتی اگه کسی بخواد به من ضربه ای بزنه، به نفع من خواهد بود! اگر من کنترل ذهن کنمو عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

    مثال بعدی، یکی از هزار مثال استاده … وقتی قبلا میخواستن بهش ضربه بزنن و سایتشون دچار مشکل شد، استاد باکنترل ذهنشون تونستن همین اتفاق رو به نفع خودشون تموم کنن و سایت و متعلقاتش رو از ایران خارج کنن.

    یا اینکه هربار کسی خواسته محصولات استاد رو کپی کنه و بفروشه، اتفاقا به نفع استاد تموم شده چون خیلیا که استاد رو نمیشناسن با استاد آشنا میشن و سمت سایت میان و تولد دوباره شون شروع میشه! نمونه بارزش خوده خوده من که استاد رو اصلا نمیشناختم و زمانی که یکی از محصولات ایشون به دستم رسید، کنجکاو شدم و سمت سایت اومدم و فهمیدم محصولات کپی بوده و پاک کردم و ثبت نام کردم و شروع کردم به کار کردن روی خودم با ایشون. از این مثال میشه یه جور دیگه هم درس گرفت … . این خوده من بودم که در مداری بودم که دنبال تغییر بودم و به سبب سلسه اتفاقاتی با استاد آشنا شدم نه اینکه استاد بخواد خودش منو تغییر بده!

    پس هیچ کس هیچ توانایی برای تغییر زندگی دیگران نداره چه تغییر منفی (ضربه زدن) و چه تغییر مثبت !

    مورد شماره دو خانم شایسته رو منطقی کردیم اما مورد اول هنوز مونده …. ( هرچند همیشه هر چیزی جای بهتر شدن داره)

    در مورد باور اول که خودمون خالق شرایط خودمون هستیم، مثال خودم رو به خودم یادآوری میکنم که من نسبت به دوسال پیشم یچ تغییری نکردم به جز تغییر ذهنیت و طرز تفکرم. یعنی من پیش همون خانواده هستم و همون خونه زندگی میکنم. هیچ خوابی هم ندیدم که بیاد یک شبه دست منو بگیره و داهل نور ببره و از این حرفا … .از وقتی به صورت تکاملی یه سری درس ها رو گرفتم و طرز فکرم رو عوض کردم، به همون اندازه که درک کردم، باورام عوض شد و به مهمون میزان عملکردم عوض شد که شرایط زندگی من نسبت به دوسال قبل کلی تغییر کرد! به طوری که وقتی یاد دوسال پیشم میفتم از یه سری کارام واقعا خندم میگیره … .خنده که چه عرض کنم، پوز خند میزنم به طرز تفکرم و کارایی که میکردم و نتایجی که داشتم.

    اصلا چرا دوسال پیش؟! همین امسال! یعنی اسفند 98 بود که من با تعهدی قلبی خواستم از نو روی خودم کار کنم و پشیمون بودم از وقفه ای که افتاده بود. گفتم خدایا من نمیدونم تو هدایتم کن که از کجا شروع کنم و چیکار کنم … . طی همین شیش ماه، هیچی رو خارج از خودم تغییر ندادم که! فقط متعهدانه تر از قبل روی خودم (ذهن خودم) کار کردم طوری که رشد جهشی خودم رو دارم به چشم میبینم. ایده ها و الهاماتی که داره بهم کفته میشه، نتایج ریز و درشتم، روشنی بیشتر راهم(انگار که نورافکن در مسیرم نصب شده ) و … . همه ی این تغییر شرایط وقتی حاصل شد که من روی ذهن خودم متعهدانه تر کار کردم و عمل کردم همین باعث شد که یزدان 98 با 99 به اندازه چندسال فرق کنه! میبینی ذهن عزیزم؟! میبنی که خودمون خالق همه چی هستیم!؟ مگه جز این بود که این مدت همش خونه بودیم و روی خودمون کار کردیم؟! چرا این ایده ها و الهامات، این وضوح هدایتها و الهامات رو پارسال نداشتی؟! حالا فقط ادامه بدیم که نتایج قابل مشاهده مون هم قد علم کنه. فقط بیا ادامه بدیم.

    .

    .

    .

    (جالبه … هنوز نه تنها فایلو ندیدم، بلکه فقط پاراگراف اول کپشن خانم شایشته رو خوندم که منو به نوشتن وادار کرد و گفتم همینجا منطقی شون کنم.

    بریم سراغ کپشن … )

    .

    .

    .

    باورهای سمّی و خانمان سوز با نام «احساس گناه»، «احساس قربانی بودن و مورد ظلم واقع شدن» را در وجودت از ریشه بخشکانی و راه را برای ساختن عزت نفس‌ات هموار نمایی و درهای زندگی ات را به روی نعمت ها و فرصت هایی بگشایی که پشت این سدّهای بتونی جمع شده بود

    اینو که خوندم با خودم گفتم: برای ما متفاوتا که مثل عموم مردم نیستیم و یادگرفتیم که احساس گناهکار بودن رو از خودمون دور کنیم، این کاملا درسته اما … احساس گناه ما دیگه فرق میکنه! احساس گناهی که ما متفاوتا داریم دیگه بخاطر انجام دادن و یا ندادن یه سری مسائل نیست! بلکه به خاطر انجام ندادن ایده و االهامات خداوند، روی هم جمع شدن کارهایی که باید انجام بدیم و به تعویق افتاده و پشت گوش انداختن کارهاست! کارهایی که میدونیم باید انجام بدیم و به هر دلیلی ( علی الخصوص کماگرایی) انجامشون نمیدیم. برای ما متفاوتا احساس گناه یعنی همین! این خیلی عزت نفس ما رو خدشه دار میکنه که لیستی از کارهای عقب افتاده داشته باشیم(ریز یا درشت).

    برای ما متفاوتا، هر چیزی که بخواد عزت نفس ما رو خدشه دار کنه یعنی احساس گناه و سرزنش! خواه ندیدن فلان فایل استاد باشه و یا عقب افتادن جلسات محصولی که تهیه کردیم.

    باید دنبال راهی باشیم که اولا کارهایی که به عزت نفس ضربه میزنه رو شناسایی کنیم، دوما کاری کنیم از همین الان، دیگه اونا رو انجام ندیم.

    یک نمونه از کارهایی که به عزت نفس ضربه اساسی مزنه روگفتم. اما با عیب نداره … مهم نیست تا الان چقدر کار عقب افتاده داری و چقدر کارها جمع شده. تنها کاری که باید انجام بدیم اینه که خودمون رو ببخشیم. مثل خداوند توبه پذیری که هر لحظه، مشتاق و پذیرای بنده هایی هست که به سمتش میرن و میگه هیچ وقت دیر نیست! از همین لحظه حواسمون باشه کاری که بهمون گفته میشه انجام بدیم رو در کوتاه ترین زمان ممکن عملی کنیم و ببینیم که انجام دادن هر کار، چقدر در بالارفتن عزت نفس ما و بهتر شدن احساس ما موثره.

    توضیحات خانم شایسته عالی و کامل بود و من درک فوق العاده ی ایشون از قانون رو تحسین میکنم.

    بریم سراغ فایل استاد …

    دعاهای خیر و آرزوهای شما برای دیگران به خودتون برمیگرده

    چرا؟! دقیقا به همون دلیلی که اول کامنت باهم بررسی کردیم که نتایج زندگی ما رو فرکانسهای ما میسازن و فرکانسهای دیگران هیچ تاثیری در زندگی ما نداره. پس وقتی فرکانس ثروت و خوشبختی رو برای دیگران آرزو میکنیم، خیلی طبیعی و قانونیه که نتیجش به خوده ما برگرده! چون ما به دیگران دسترسی نداریم! نه فرکانسهای اونا و نه نتایج اونا!

    به همین خاطر خداوند میگه کسی که دیگران رو مسخره میکنه، خداوند مسخرشون میکنه! با آیینه بازتاب فرکانسشون!

    الان خیلی منطقی و قشنگ تر درک میکنیم و بهتر این باورها رو درک میکنیم. درسته؟! چون ذهنمون رو اول کامنت با دلایل منطقی کردیم.

    خیلی برام جالبه … همین که هدایت شدم قبل از دیدن فایل، باورهای کپشن خانم شایسته رو برای ذهنم منطقی کنم، همین که منطقیش کردم، دیگه هر آنجه استاد داره تو آیه هها اشاره میکنه رو درک میکنم.

    میشه گفت با دلایل و الگو و مثال برای خودم منطقیش کردم و الان همه این آیات داره منطقی ترش مکینه! یعنی حتی آیات قرآن میتونه در پروسه باور سازی خیلی کمکمون کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 92 رای:
    • -
      خانواده ی رضایی گفته:
      مدت عضویت: 1853 روز

      سلام آقای یزدان نظری عزیز

      این نقطه نظر شما که گفتید ما بابت چیزهای متفاوتی از عموم جامعه احساس گناه می کنیم و مثالی که زدید برام خیلی آشنا و جالب بود.

      واقعا ما در مدارهای مختلف به تضادهای متفاوتی میخوریم و اینطور نیست که احساس گناه رو بشه کاملا رفع کرد و انگار همه جا با خودمون می بریمش حتی به مدارهای بالاتر و فقط شکل اش تغییر میکنه.

      من هم از انجام ندادن کارهام و درست کردن لیست کارهای عقب افتاده احساس گناه بهم دست میده و شده ترمز من برای شروع موضوعات جدید، به این صورت که وقتی میخوام وارد ایده ی جدیدی بشم ذهنم بهم میگه ولش کن تو که اخرش نصفه کاره ولش میکنی.

      و چندین بار شده به خاطر عقب انداختن ایده ای به خاطر کمالگرایی، وقتی خودم رو کشوندم پای کار، اون ایده لوس شده و من به تضاد خوردم با خودم.

      و اینجور وقت ها به خودم یادآوری میکنم که ایده ها تاریخ انقضا دارند.

      و اینکه اومدند که حال من رو خوب یا بهتر کنند.

      و من رو دوست داشتند که اومدند پیش من! پس اگر من هم خودم رو دوست دارم باید اجرا شون کنم.

      که هم ایده ها رو به مقصدشون برسونم هم خودم رو به مرحله بعد ببرم.

      اینجوری ایده ها هم می فهمند که من آدم انجام دادن شون هستم و مشتری ثابت ام میشن!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2197 روز

      آقای یزدان نظری

      با درود به شما دوست و هم خانواده ی عباسمنشی

      خیلی خیلی عالیییییی

      خیلی ممنون و سپاسگذارم که طرز تهیه ی منطقی کردن باورها رو اینقدر قشنگ و دقیق مورد بررسی قرار دادید

      با گفتن دلایل و الگو ها و مثالها

      واقعا جای تحسین داره که شما به حد از آگاهی رسیدید که برای باور سازی اول باید اون افکارو به این طریق سوال و جواب برای ذهن منطقی کنید که سرمان را با تکان دادن تایید کنه ..🤗🤗🤗

      واقعا ممنون از شیوه و راهکار تون برای اینکه باور سازی هامون عمیق تر و پر بار تر باشه و به مدار بالاتر هدایت شویم .

      ممنون و سپاس برای این آگاهی که از شما دریافت کردم ..

      عشق و نور و شادی و خوشحالی و سلامتی و قدرت و ثروت پایدارو برای همه مون آررومندم و از اینکه بطور مدام و مستعمر در مدار هدایت الهی هستیم خدارو شکر می گویم

      🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🍀🍀🍀🍀🥀🍀🍀🍀🍀🍀🥀🥀🥀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🥀🥀🙏🙏🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    Reyhane AR گفته:
    مدت عضویت: 3683 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان و هدایتگر

    سلام بر استاد عزیز

    ظلم به خود در قرآن .

    قانون خداوند میگه حاصل افکار و باورهای شما فرکانس هاییه که شما به جهان هستی ارسال میکنید و جهان اتفاقات مشابه فرکانس شما رو به خودتون و زندگیتون برمیگردونه .

    در اصل قانون مثل آیینه عمل میکنه .بازتاب اعمالتون رو به خودتون برمیگردونه .

    قانون یا همون سیستم میگه اگر به دیگران خوبی کنی بهت خوبی میدم .اگر ضرر به دیگران بزنی به تو ضرر میزنم .هر کاری بکنی به خودت سود و زیانش میرسه .

    با ظلم کردن به دیگران در اصل به خودت ظلم میکنی .

    وقتی دروغی میگی یا تهمتی میزنی در مدار غم و ناراحتی قرار میگیری .قانون میگه احساس بد اتفاق بد پس وقتی وارد مدار بد قرار میگیری اتفاقات بد رو جذب میکنی .

    خداوند در قرآن فقط میخواد انسانها همه در مسیر صراط مستقیم بیان تا به بهشت و نعمات بینهایت برسند .

    انتخاب رو به عهده ی بنده هاش گذاشته که جزء مومنان باشند یا جزء مشرکان .

    این سیستم به همه کمک میکنه چون قانون بدون تغییر .چه به کسانی که میخوان به بهشت برن .چه کسانی که به جهنم برن .

    برای هرکسی دعای خیر کنیم به خودمون برمیگرده .

    برای هر کسی هم ناله و نفرین کنیم باز هم به خودمون برمیگرده .

    ما نمیتونیم با دعا کردن یا نفرین کردن سرنوشت کسی رو عوض کنیم .ما فقط مسوول زندگی خودمون هستیم .

    ما نمیتونیم به زور کسی رو خوشبخت یا بدبخت کنیم .

    هر کسی مدار زندگیش رو با باورهاش میسازه .اگر در مسیر خوشبختی باشه خوشبخت میشه و اگر در مسیر بدبختی باشه با دعای تو مسیرش تغییر نمیکنه

    خداوند میگه اگر کسی رو مسخره کنی .من تو را مسخره میکنم

    اگر خوبی کنی .بهت خوبی برمیگردونم .

    اگر بدی کنی بهت بدی برمیگردونم .

    ما اگر اشتباه یا گناهی میکنیم باید خودمون استغفار کنیم .خودمون از خداوند طلب آمرزش کنیم .هیچ کسی نمیتونه برای ما طلب آمرزش کنه .

    خداوند حتی به پیامبرش هم میگه اگر اشتباه میکنی استغفار کن .اگر توبه کنید خداوند را توبه پذیر مهربان میبینید .

    وقتی کسی رو میبینید که مشرک و از مسیر خودش نمیخواد برگرده رهاش کنید و از مدارش خارج بشید حتی اگر پدر یا مادر یا فرزندتون باشه .چون باعث میشن که شما هم از مدار خودتون خارج بشین و مشرک بشین .

    کتاب قرآن واضح ترین کتاب هست به شرطی که هر کس خودش درست تحقیق کنه تا به حقیقتش برسه و از تفسیر دیگران تقلید نکنه .در مورد موضوعی فقط به یک آیه بسنده نکنه و آیه های قبل و بعدش رو هم بخونه .

    پیامبر یک انسان درستکار و موحد بود .بااعمال صالح و عمل به ایمانش در مدار انسان توحیدی قرار گرفت و خداوند اون رو جزء انسانهای صالح قرار داد .قرآن بر قلب پیامبر الهام شده و پیامبر انتشار این الهامات رو رسالت خودش دونست .

    هر کسی به این الهامات عمل کند در مسیر توحیدی قرار میگیرد .

    هر کس ایمان به دنیای پس از مرگ داشته باشه و بدونه که این دنیا به اندازه ی پلک زدنی در برابر ابدیت دیگه به کسی ظلم نمیکنه .خیانت نمیکنه .دروغ و تهمت .غیبت نمیکنه چون تمام این اعمال ظلم به خودش .و باعث میشه که در مدار شرک و بدبختی قرار بگیره .و اون دنیا هم ادامه ی همین دنیاست .

    وقتی هنگام مرگ که برسه .فرشتگان میپرسن که بنده ی خدا در دنیا چطور زندگی کردی ؟

    اگر بنده بگوید خار و زبون زندگی کردم .فرشته خواهد گفت مگر زمین خداوند پهناور نبود چرا هجرت نکردی ؟مگر به خدا ایمان نداشتی که هدایتت میکرد ؟ حال برو که جهنم واقعی در انتظارت هست …

    وقتی انسانی مثل پیامبر که به منبع اصلی یعنی خداوند وصل بود .هیچ کسی نتونست بهش ضرر و زیانی برسونه .هر کس هر ظلم و خیانت و ستمی هم کرد فقط به خودش کرد و خداوند همیشه نگهدار و هدایتگر پیامبر بود .

    هر انسانی هم اگر بتونه درک کنه که خداوند سیستمی عمل میکنه میفهمه که بین پیامبر و انسانهای دیگه فرقی نبوده .فرق فقط تو باور و ایمان پیامبر به این قوانین و سیستم بوده .

    خداوند میگه وقتی زنت رو طلاق دادی راحت ازش جدا شو و اذیتش نکن .و بهش آزار نرسون .بهش ظلم نکن .چون بازتاب تمام این رفتارات به خودت برمیگرده .

    اگر کسی در مسیر درست باشه اصلا بهش ظلم نمیشه .وقتی تو مسیر استباه باشه میشه مظلوم و کسی هم پیدا میشه که بهش ظلم کنه .چون باورش اینه یک قربانیه .پس بهش ظلم میشه .چون نخواسته که از حقش دفاع کنه .

    ظلم به دیگران ظلم به خودت هست .حتی موسی هم که زد کسی رو کشت به درگاه خداوند استغفار کرد و گفت من به خودم ظلم کردم .با اینکه هدفش کشتن اون شخص نبود .میخواست از طرفدارش دفاع کنه .

    حق الناس در قرآن نیست .و حق الناس به این معنی نیست که ما کسی رو که در مدار درست هست رو بخواهیم حقش رو تباه کنیم تا اون بدبخت یا نابود بشه .ما هیچ وقت نمیتونیم همچین کاری بکنیم .با این کار ما خودمون رو بدبخت میکنیم .به خودمون ظلم میکنیم .

    حتی شیطان هم روز قیامت به بنده های گنهکار میگه من از شما بیزارم که از من تبیعیت کردید و به من قدرت دادید.من فقط دعوت کننده بودم .شما خودتون به خودتون ظلم کردید .نه شما فریاد رس من هستید و نه من فریادرس شما …..

    خداوند ذره ای به بنده هاش ظلم نمیکنه .

    هرکس با رفتار و اعمال خودش به خودش ظلم میکنه .

    با درک صحیح قرآن به سیستمی بودن خداوند بیشتر پی میبریم

    استاد سپاسگزارم .

    کلام الله بالاترین کلام هاست .

    وقتی با خدا باشی خدا برایت کافیست .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 196 رای:
    • -
      احمد سلیمی ترکمانی گفته:
      مدت عضویت: 2288 روز

      سلااااامم دوست عزیزم

      وااای بی نهایت عالی نوشتید

      چقدر عالی قانون رو درک کردین و چقدر عالی با آیات قرآن ظلم به خود رو توضیح دادین

      من احساس خرسندی و افتخار میکنم که با شما دوستان عزیزم هم فرکانس هستم و به دنبال این هست که وجودم رو از همه چیز ناشایست پاک کنم تا هدایت بشوم

      به قول استاد خدا پاک میکند و بعد نعمت عطا میکند غفور رحیم

      من اینو یاد گرفتم که هر وقت از کسی رنجش گرفتم در حق اون طرف دعا کنم و برایش از خدا خیر و برکت بطلبم اون موقع هست که رنجشم از بین میرود

      در حالی که میتوانم نفرینش کنم و اون موقع هست که اون نفرین بر علیه خودم اجرا میشه

      بازم ازتون ممنونم بابت کامنت بی نظیرتون

      بهترین هارو براتون از خدا خواستارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      فرزانه دستوریان گفته:
      مدت عضویت: 2256 روز

      سلام دوست عزیز

      ممنون ازاینکه درس های که یاد گرفتید به اشتراک گاشتید .

      ممنون که اینقدر قشنگ توضیح دادین خیلی خوب وواضح متوجه شدم یه دنیا سپاس خیلی یاد گرفتم سپاسگزارم

      من یادداشتشون کردم بسیار عالی بودند ممنون

      همیشه شاد و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      عبدالعظیم معیدی نیا گفته:
      مدت عضویت: 1757 روز

      💖سلام به خدای مهربون سلام به دوستای گلم. به هم فرکانسیهای باعشق ومحبت. به کسایی که توی تغییر روی خودشونن. دوست خوبم چقدرعالی توصیف کردید. چقدرزیبا نوشید.واقعا جای سپاسگذاری داره که امروز دوستایی مثه شماهارودارم که حرف ازحرکت به سوی هدایت الله روبه زبان وقلبشون میارن. هیچوقت این حرفاروازهیچ منبرومجلس وکتابی که بخواد روی من تاثیر بگذاره نشنیده ونخونده بودم. چقدرزیبا بیان کردید. امیدوارم درپناه الله مهربان شادوپیروزوثروتمندباشید🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      عبدالعظیم معیدی نیا گفته:
      مدت عضویت: 1757 روز

      سلام به شما دوست گرامی. سلام به همه اعضای خانواده عباس منشیها. خانم ریحانه ازاینکه اینهمه با توجه کامل به گفته های استاد عباس منش گوش دادید وتمام اون مطالب رو به روی این صفحه اوردید که من باخوندنشون توجهم وایمانم رونسبت به درک واگاهی ازاین کلامهای الهی که از زبان استاد میشنوم بسیار خوشحال وخرسندم. امیدوارم همیشه درهرگوشه ای از جهان هستی قرار میگیری برقرار وسلامت وارزشمند درهر زمینه ای باشی. بهترین ها رو براتون ازخداوندمهربان وبخشنده ووهاب طلب دارم🙏🙏🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مریم وحدتپور گفته:
      مدت عضویت: 1361 روز

      سلام دوست و هم فرکانسی عزیز خداروشکر این لحظه فراهم شد این فایل صوتی استاد گوش دادم و چقد نکته نوشتم و آموختم خداروشکر و مرا بسیار خدا کافیست هر دعای هر فرکانسی به خودمون برمیگرده و واقعا خزائن آسمان و زمین در دست رب است از خداوند سپاسگزارم منو هدایت میکنه به سمت باورهای توحیدی و شنیدن نظرات دوست یه موهبت خیلی بزرگه 💌از بانو شایسته عزیز،استاد جانان و تمام هم فرکانسی عزیز سپاسگزارم در پناه الله جان شاد و سلامت باشید.در این ویس متوجه شدم مفهوم قربانی،ترس،چشم زخم ،حق الناس،تاثیر کلام و فکر در زندگی دنیا و آخرت ،من خالق زندگی خودم هستم،من زندگی مو با توانایی و فعالیت خداگونه خلق میکنم .خدایاشکرت 💞💓💕عاشقتم الله جانم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      Serveh گفته:
      مدت عضویت: 941 روز

      سلام ریحانه جان

      خواستم ازت تشکر کنم انقدر قشنگ و واضح درکتو از مطالب استاد نوشتی که دو بار خوندم با وجودی که عجله داشتم و پیامتو کپی کردم تا هر وقت نیاز داشتم باز بخونم ..

      هر کسی میتونه تو مسیر هدایتگر بقیه باشه اگر دو طرف در مدارش باشن خیلی ممنون هم مداری عزیزم از خداوند برات بهترینهارو میخوام…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      بهاره صرام گفته:
      مدت عضویت: 1234 روز

      سلام ریحانه عزیز

      این کامنت بی نظیرت مروری دوباره ای بود و همبن جور چکیده ای از کل مطالب صحبت های استاد ،

      مثل ابن بود که قشنگ میخوایم از روش زیراکس بگیریم یکی نشسته خلاصه نویسی کرده واسمون ،

      ممنون از لطفت و خداقوت برای اینکه نظر قشنگتو اینجا نوشتی که ماهم استفاده کنیم و بهره ببریم ،

      در پناه خدای بزرگ همیشه شاد و موفق و بی نظیر زندگی کنید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    سید محمدامین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2752 روز

    به نام الله یکتا

    سلام خدمت شما استاد عزیزم

    فکر نمیکنم کسی الان شکی در این داشته باشه که الان یه گنج اینجاست.

    گنجی که شاید قبلا به خاطر حالا اسم نامناسبش، از چشم ها دور بود ولی از دلها نه.

    اما الان دیگه هر کس نگاهش کنه، میبینه که بزرگ روش نوشته گنج

    هیچ کس هیچ قدرتی توی زندگی ما نداره، هیچ کس، هیچ قدرتی

    ما به هیچ عنوان توی زندگی دیگران هیچ قدرتی نداریمهیچ وقت،هیچ قدرتی

    کار ما، سمت ما، وظیفه اینه که خودمونو بدبخت، یا خوشبخت کنیم.

    هر کاری بکنیم به خودمون برمیگرده

    هر دعایی بکنیم به خودمون برمیگرده.

    این باور و قانون رو وقتی اولین بار شنیدم، شاید نتونستم کامل درکش کنم، ولی هرچقدر اومدم جلو، اونم به لطف الله یکتا، یه جورایی اصلا این قانون شروع کرد برام جا بیفته.

    الان به لطف الله طوری شدم، که هروقت از دست کسی عصبانی میشم، تا میام یه نفرینی چیزی بکنم، همون لحظه توی ذهنم میاد که به خودم برمیگرده؛ در نتیجه همون لحظه سریع (به لطف الله) رویه رو عوض میکنم و میرم تو خط دعا.

    هرچقدر عصبانیتر باشم، خیلی سنگین تر دعا میکنم، خیلی هم انصافا انرژی میخواد که از دست یکی عصبانی باشی، بعد آگاهانه براش آرزوی هدایت و موفقیت و ثروتمندی کنی.

    یادمه که توی فایل بخشش(قدیمی)، استاد گفتن که از ته دلت باید براش دعا کنی، از ته دلت باید آرزوی موفقیت کنی، اصلا اینو که شنیدم اصلا انگار مفهومش این بود که دهنمو ببندم به روی سخن لغو، پرهیز کنم از دری وری گفتن، و واقعا هر وقت این کار رو میکنم، خیلی سریعتر میتونم به حالت پایدار و احساس خوب برگردم.

    چقدر به ما از بچگی گفتن که بپا مدر مادرت نفرینت نکنن، مواظب باش فلانی از دستت ناراحت نشه که نفرینت کنه اون وقت بدبخت میشی،

    چقدر از این مزخرفات رو شنیدیم و باور کردیم. چقدر فقط از ترس نفرین نشدن مواظب کارهامون بودیم.

    چقدر وقتی یه نفر نفرین میکرد سریع میترسیدیم که حالا بدبخت شدم، وای چیکار کنم، بعدم میرفتیم با هر بدبختی میگفتیم که حلالمون کنه، اونم مگه این جوری بود که بگه باشه؟ نه! پاشو میکرد تو یه کفش که نه! من نفرینت کردم! دیگه خلاصی!

    (حالا نه اینکه بریم بقیه رو اذیت کنیم بگیم خب الان طوری نمیشه!)

    حالا قانون چی میگه؟

    میگه هر دعایی بکنید به خودتون برمیگرده.

    هر کاری انجام بدید، هر فرکانسی بفرستید، از اساس همون فرکانس وارد زندگیتون میشه.

    کسی که شما رو نفرین میکنه، به شما که نمیتونه ضربه بزنه، داره خودشو بدبخت میکنه و از موفقیت دور میکنه.

    نمیدونم از کجا در آوردن این مسخره بازیا رو که یارو میاد جلو دوربین میگه من هرچی دارم از دعای پدر مادرم دارم!

    آخه بنده خدا، اگه تاثیری داشت که الان اونایی که ننه بابا نداشتن که باید کارتن خواب میبودن.

    پس چرا یتیم هایی هم داریم که مولتی میلیاردرن!

    اگه این جوری بود که تا یه نفر والدینش فوت میکردن که باید با کله سقوط میکرد.

    شمایی که الان به یه موفقیتی رسیدی، این به خاطر یه ایمانیه که به خدا داشتی، به خاطر یه سری باور درستیه که ساختی، به خاطر عمل به یه سری الهاماتت بوده، و گرنه اگه تو ایمان نداشتی والدینت که هیچ، کل فک و فامیلت هم جمع میشدن واست دعا میکردن هیچ اتفاقی نمی افتاد.

    دعای این دعای اون یعنی چی؟

    خدا داره به ما نعمت میده.

    خداوندی که خزائن ثروت آسمانها و زمین در دست اونه و کلیدش رو دو دستی تقدیمت کرده تا هروقت، هرچیزی، هرچقدر که میخوایی ازش برداری هیچی! بعد دعای فلانی همه چیز؟

    خدایی که هر لحظه داره خیر و شرمونو بهمون الهام میکنه هیچی، بعد دعای اون یارو، اون بزرگه، حتی اون سیده همه چیز!

    حتی پیامبرم باشی نمیتونی کاری کنی خدا کسی رو ببخشه.

    پیامبرم خودش مسئول زندگی خودشه.

    چقدر آدم هر ساله میرن سراغ امام ها و معصومین و زار زار تو سرشون میزنن و میخوان که اونا شفاعتشونو پیش خدا بکنن؟

    غافل از اینکه دیگه امام و معصومی وجود نداره، همشون پیوستن به منبع اصلیشون، همه دوباره یکی شدن، دیگه امام رضایی به صورت جداگونه وجود نداره، الان امام رضا شده خدا. پاره ای از وجود خدا بوده که الان برگشته پیش همون.

    هرچی میخوایی رو باید از خدا بخوایی. نمیدونم میگن که اونا رو واسطه بدونیم و کسایی بدونیم که از طرف خدا اجازه دارن کارا رو انجام بدن و این چیزا.

    انگار الان تو بارگاه الهی چند تا جایگاه درست کردن که اماما نشستن اونجا و درخواست ها رو میگیرن میبرن پیش آقای رئیس یا مثلا ازش اجازه میگیرن که کار یه نفرو انجام بدن.

    خب برادر من، استاد دیگه چجوری اینو بگه؟

    این شرکه.

    بله خیلی هم جدیه.

    چه بزرگ فامیل، چه حاج آقا محلتون، چه امام چه پیامبر.

    فقط خدا.

    توکل فقط روی رب.

    حساب کردن فقط روی خدا.

    درخواست فقط از خدا.

    خدا گفته بندگان من باید من رو اجابت کنن، من رو بخوانن، به من ایمان بیارن،

    نگفته که برن فرستاده های منو بخوانن که!

    حتی نگفته برن پیامبرشو بخوانن که.

    گفته من!

    گفته فقط رب. فقط الله.

    فقط یه انرژی. فقط یه قدرت. فقط یه نیرو‌

    حتی اونایی که پیامبرو آزار میدادن داشتن به نفع ایشون کار میکردن.

    حتی اون کسایی که امام حسین رو به شهادت رسوندن، ایشونو به خواستشون رسوندن.

    خدا میگه در این جهان به هیچ کس هیچ ظلمی نشده.

    اون وقت یه عمره مظلوم فلانی، مظلوم بهمانی.

    حتی انسانهای معمولی حق ندارن جایی بمونن که دارن توش اذیت میشن، باید مهاجرت کنن، هیچ بخششی وجود نداره اگه بمونی یه جا و بگی باید بسوزم و بسازم.

    نه خیر!

    خدا میگه بیا اونور تا سوختن واقعی رو نشونت بدم. اینجا داری گشنگی میکشی، بیا گشنگی واقعی رو اونجا بهت بفهمونم.

    داری زجر میکشی؟ بیا اونور بهت بگم زجر واقعی یعنی چی.

    حالا چون یارو خیلی با غصه و غم و اندوه از زندگیش میگه دلیل نمیشه که حق داره.

    نه خیر. به هیچ عنوان هیچ حقی نداره.

    ببین چجوری قرآن محکم گفته که جاش توی دوزخه

    بدون ذره ای رحم و دلسوزی، گفته قانون قانونه. اگه کسی الان وضعش بده، به قولی مستضعفه، خودش خواسته. انتخاب خودش بوده.

    هر کسی هم که الان وضعش خوبه و توی یه وضعیت مناسبی تا حالا زندگی میکنه، باز هم انتخاب خودش بوده.

    میگن که خانوادش به اینجا رسوندنش که الان اینطوری زندگی کنه، ولی نخیر. هر کس دیگه ای هم به جای خانواده فعلیش بودن، ایشون همین نتیجه رو میگرفت.

    امیدوارم بتونم خوب بیانش کنم.

    اون دور و بریای اون شخص، دستای خدا هستن. اگه اون ها نبودن هم این به چیزی که انتخاب کرده بود میرسید.

    کسی که توی وضعیت بدی به دنیا میاد، خودش انتخاب کرده که اونطوری باشه. حالا دلیلش رو نمیدونه که خب باید بپذیره خودش خواسته.

    بگه خب من خودم خواستم که اینطوری باشه، الان میخوام طور دیگه ای باشه.

    به قول خانم شایسته که گفتن من یه بار تصمیم گرفتم که توی ایران به دنیا بیام، و دوباره میخوام تصمیم بگیرم که توی آمریکا باشم.

    یا هر جای دیگه ای.

    کسی که قانون رو درک کرده، کسی که به خداوندش، ربش ایمان داره، دیگه نگرانی نداره از اینکه وضعیتش الان چیه.

    دیگه ترسی نداره که الان بدبخته یا نه.ترسی نداره که کارش میشه یا نه.

    اون میگه من خدا رو دارم. خودم با اختیار و قدرت خلق کنندگی که خدا بهم عطا کرده، هر آنچه رو که میخوام در زندگیم میسازم. فارغ از اینکه بقیه بخوان یا نخوان.

    خودمو دوست دارم فارغ از اینکه بقیه دوست دارن یا ندارن.

    به راهی که میرم ایمان دارم و میدونم درسته فارغ از اینکه بقیه مسخره ام میکنن یا نه.

    حتی شیطان هم روی ما تسلطی نداره. کار شیطان فقط اینه که دلتو آب کنه.

    مثل این که یه آکهی تبلیغاتی میبینی و دلت آب میشه که بری مثلا اون محصولو بخری، حس میکنی که محصوله زیاد همچین مالی نیست یا به دردت نمیخوره، ولی دلت آب میشه بری بخریش، چرا؟ چون مثلا تبلیغه خیلی دل آب کنه. ولی یقه تو نگرفته بگه یا محصولمو میخری یا بیچارت میکنم.

    میاد میگه ببین چقدر محصولم خوبه!چقدر قشنگه! چقدر باحاله!

    به خدا من تا به امروز نفهمیده بودم که شیطان گفته که از مشرکان بیزاره.

    خداوکیلی نگاه کن!حتی شیطان هم از آدم مشرک بیزاره

    ببین چه قدر بعضی جاها ما کثیف رفتار میکنیم.

    خدای من میبینی! چقدر تاحالا من این آیه رو حفظ کرده بودم! چقدر خونده بودم ولی اصلا تا حالا نشنیده بودم که شیطان از مشرکان بیزار باشه.

    خدای من شکرت. این نشانه پیشرفت فرکانسه.

    که به لطف الله انجام شده. و این نشانه اییه از اینکه راه درسته! باید ادامه بدی. باید ادامه بدی.

    مبادا یه وقت بگی کافیه که اگه گفتی همون نقطه میشه جایی که با کله سقوط میکنی.

    چون تو این جهان، آدم یا داره میره بالا، یا داره سقوط میکنه. یا با جریان همواره رو به جلوی جهان، سیستم، خداوند همراه میشی و باهاش پیش مری، یا جا میمونی و زیر چرخاش له میشی.

    خدارو شکر میکنم که هدایتش هر لحظه به تمام بندگانش میرسه.

    هر لحظه خیر و شر بندگانش رو بهشون الهام میکنه و اونها فقط باید بندگیشون رو بکنن.

    هر چقدر بنده تر باشی برای خدا، تو رو بیشتر به پادشاهی جهدن هستی میرسونه.

    اما در عوض هرچقدر منیت بیشتری داشته باشی، خوار و خفیف تر میشی.

    افتادگی آموز اگر طالب فیضی.

    خدایاشکرت که به لطف خودت میتونم الان جزو محرمان درگاهت باشم، به لطف تو میتونم پیغام سروش رو با جان و دل بشنوم.

    و همش به لطف توئه پروردگار من. فرمانروای من. همش لطف تو.

    خدایاشکرت.

    شکرت که فرصتی دادی تا باز هم همسفر این قطار توحید باشم.

    عضوی از این تور خودبینی توحیدی باشم.

    شاگرد این مکتب و ماجراجوی سفرنامه خانوادمون باشم.

    خدایاشکرت

    دوستت دارم خداجون

    دستتون در دست الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 333 رای:
    • -
      محمد نمازیان گفته:
      مدت عضویت: 3499 روز

      سلام دوست عزیزم

      دیدم دیدگاهتون لایک شده و تعداد روز عضویتت 1001 بود گفتم به به گرفتم نشانتو خدا جون میخای چی بگی بهم تو این کامنت

      با جون و دل نشستم کامنتت رو خوندم و بسیار لذت بردم آفرین احسنت بر این همه آگاهی و جمع بندی زیبا از همه قوانین

      واقعا که با خدا زندگی لذت بخش میشه و همه چیز ممکن میشه بسادگی و زیبایی و بیخدا بودن در یک کلام فقط رنج است

      توحیدی بودن به زندگی قدرت و لذت توامان میبخشه

      با ارزوی بهترین ها در سایه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      محمدعلی مهرجوی گفته:
      مدت عضویت: 2163 روز

      سلام دوست عزیز 🌹

      نمی‌دونم چه جوری احساسم را بیان کنم

      یکی از ناب ترین ،زیباترین و بهترین ،دیدگاهی که تو این مدت عضویتم خواندم این دیدگاه سراسر آگاهی و کلام زیبا و کلام خدایی بود

      دستت طلا مرد ،خدا بهت عزت بده

      چقدر زیبا نوشتی ،،پسر تو فوق‌العاده هستی👏👏👏👏👏

      در عین سادگی و روانی،این نوشته بینهایت درس داشت

      خدا بهت خیر برکت عطا کنه ،امیدوارم در پناه الله یکتا به همه آرزوهات

      دست پیدا کنی 💝🙏🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      زهرا مهدوی گفته:
      مدت عضویت: 2261 روز

      سلام دوست عزیز

      ممنونم از بیان واضح و شفاف تون از صحبت های استاد

      و خداروشکر میکنم بابت بالاتر رفتن فرکانس های خودم و دوستانم

      واقعا گنجی هست این مطالب که دست هرکسی بهش نمیرسه

      واقعیت من بخاطر باورهای مذهبی نمیتونستم بپذیرم که پس جایگاه امامان چی میشه

      اما از وقتی توی این مسیر افتادم خیلی بهتر این موضوع رو درک میکنم

      و توصیه میکنم به دوستان که اگر اوناهم مثل من هستن حتما فارسی زیارتنامه ها رو بخونن متوجه میشن با کلام خداوند یکی هست و حتی امامان ما هم از ما نخواستن که به اونا متوسل بشیم بلکه تماما توجه مارو به سمت خدا میبرن و ما رو متوجه میکنن که اوناهم انسان هستن و تونستن مدارو فرکانسشون رو بالا نگه دارن و ما بخاطر این سطح از معرفت و فرکانس تحسین و احترام میزاریم

      و این دیدگاه که با گریه و ناله میگیم خدا که برامون کاری نمیکنه و توجه نمیکنه اماما خودت کاری بکن!

      یا این عرض ارادت ها و …

      که اگر حداقل درست بود وضع فهم و معرفت و زندگی ما این نبود

      واقعا این دیدگاه خیلی خیلی کمک میکنه که بهتر بفهمیم و درست و حسابی ادم مومن و مذهبی باشیم

      نه اینکه خسر دنیا و اخرت باشیم

      نه این دنیا خودمون زندگی کنیم نه اون دنیا بخیال خودمون کسی شفاعت مون رو نکنه !

      حتی شیطان رو هم نمیتونیم مقصر کنیم دیگه این حساب و کتاب و معامله های دینی با خدا و ائمه جای خود دارد

      این ظاهرسازی ها خدایی اگر درست بود حداقل دل خودمون رو آروم میکرد اما خودمون بهتر میدونیم داریم با خودمون چکار میکنیم

      من از وقتی این دیدگاه رو درست کردم وقتایی که میرم زیارت و حرم

      اینقدر از محیط و فضا ارامش میگیرم اینقدر با ادب صحبت میکنم اینقدر خوشحال و خندانم اینقدر سعی میکنم از شرک دوری کنم اینقدر فراوانی و نعمت میبینم در زندگی خودم و راضی ام از خدای خودم که میفهمم این دیدگاه واقعا درست تره

      تا اینکه من گله و شکایت خدای خودم رو ببرم پیش کسی

      گریه کنم و بگم ببینید چقدر بدبختم!

      واویلا قبلا چجوری فکر میکردم

      خداروشکر من از بچگی همیشه مواخذه میشدم چون همش به آینه کاری ها و در و دیوار حرم نگاه میکردم و همش بهم میگفتن بیچاره پاشو یه دعایی بخون یه گریه و زاری کن که حاجتت رو بدن اما من نمیتونستم ولی بزرگتر که شدم یجاهایی هم ظاهرسازی میکردم

      جالبه که همیشه بهم میگفتن زهرا هرچی میخاد زود خدا بهش میده و دعاش مستجاب میشه با اینکه اهل دعا هم نیست!

      خداروشکر که میتونم بفهمم و درک کنم این شرک خفی رو

      و خداروشکر که توان تغییر رو پیدا کردم و جسارتش رو

      و خداروشکر که الان میتونم توانایی مسئولیت زندگیم رو برعهده بگیرم و بابت هر قدم و هر اتفاق و هر نعمت اگاهانه زندگی کنم

      ممنونم از شما دوست خوبم بابت کامنت تاثیرگذارتون

      در پناه الله یکتا 🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      علی هاشم بیکی گفته:
      مدت عضویت: 2931 روز

      سلام دوست عزیز

      خیلی عالی بود

      واقعا که چقدر قانون را خوب فهمیدی و فهموندی

      دو بار خوندم کامنتای دیگه رو نکات مهمش را مینوشتم

      ولی کامنت تو رو انگار همشو باز نویسی کردم

      و همچنین نشانش کردم که بارها بخونمش

      امیدوارم در پناه حق همیشه شاد و خرسند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      ندا گلی گفته:
      مدت عضویت: 1813 روز

      کسی که قانون رو درک کرده، کسی که به خداوندش، ربش ایمان داره، دیگه نگرانی نداره از اینکه وضعیتش الان چیه.

      عااااالییی بووود دوست عزیییز، راستش منم اونجایی که متوجه شدم شیطان هم میگه برو عمو رو دیوار کی یادگاری نوشتی اصلا یه لحظه گفتم اگه داری تو مسیرش حرکت میکنی حقته که اینو ازش بشنوی راه مستقیم و ول کردی رفتی سراغ بیراهه که میدونی مسیر درست نیست فقط رنگ و لعاب داره اما گول رنگ و لعابش و میخوری؟؟؟

      میدونی فرکانس چیه باور چیه میدونی احساس خوب اتفاقات خوب اما میخوای به نجواهای شیطان گوش کنی؟؟

      حتی شیطانم ماموریتش و تو زمین داره درست انجام میده اونوقت تو نمیخوای زندگی زمینی تو خداگونه زندگی کنی؟

      ( هر چقدر بنده تر باشی برای خدا، تو رو بیشتر به پادشاهی جهدن هستی میرسونه.)

      در پناه حق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      حمید رجایی گفته:
      مدت عضویت: 2727 روز

      سلام دوست عزیز من خیلی باحالی شاد و روبه راهی؟

      خدارو شکر آفرین به شما و این کامنت توحیدی برگرفته از کلام خدا

      آفرین کلی انرژی گرفتم خدا پشت و پناهت و اصلا این کلام قرآن که مثل پتک روم کوبنده شد

      که شیطان هم از مشرکان بیزاری می‌جوید.

      من حمید رجایی افتخار میکنم با چنین دوستانی دارم این مسیر توحیدی رو با لذت ادامه میدم

      خدارو شکر

      در پناه رب العالمین شاد و سلامت و ثروتمند و وجودتون لبریز از توحید باشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مصطفی خدابخشی گفته:
      مدت عضویت: 2042 روز

      دیدگاهت عالی بود دوست عزیز و هنفرکانسی ام.

      خداوند رو شاکرم بخاطر هدایتش. مچکرم بابت کیفیت فوق العاده ای که کامنتت داشت. دوست عزیز دیدگاهت کاملا با قانون مطابقت داشت و باید چندین بار مطالعش کنم.

      میخواستم خودم کامنتی بزارم اما تصمیم گرفتم چند باری کامنت های شما عزیزان رو مطالعه کنم.

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سهیلا نوری گفته:
      مدت عضویت: 1217 روز

      سلام دوست توحیدی

      آفرین دیدگاهتون عالی بود خیلی کامل و توحیدی بود

      واقعا همه را با جون و دل خوندم لذت بردم

      و تحسینتون کردم

      انشاله که در عمل بتونیم اجرا کنیم

      خیلی عالی بود

      دستمریزاد مرد خدا

      چه سالها که هر وقت خواسته ای داشتیم میرفتیم امام رضا را واسطه میکردیم و از اون کمک و اجابت میخاستیم در حالی که خودمون در مداری نبودیم برای دریافت اون خواسته

      دریغ از اینکه باید از خدا میخاستیم و فقط تنها اجابت کننده خود خداوند بود و بس

      چقدر به دیگران التماس دعا میگفتیم در صورت اجابت نشدن دعا در اثر مدار و فرکانسی که در راستای اون خواسته نبود سرخورده و افسرده شدیم

      چقدر این جمله تاثیر پذیر بود برام که خود شیطان هم از کسانی که شرک ورزیدند بیزاری میجوید

      واقعا چقدر جای تعقل و تفکر داره

      چقدر به خاطر اینکه مورد نفرین قرار نگیریم و ترس از غیر خدا داشتیم به درخواست دیگران که بر خلاف میلمان بود تن دادیم

      من واقعا ترس زیادی داشتم که مورد نفرین مادرم قرار نگیرم

      و اگر نفرین مادرم را نسبت به خودم می شنیدم بسیار ترس داشتم و همه چیز را تمام شده میدیدم

      و سرنوشت خودم را نابود شده می دیدم

      ولی الان میفهمم که تنها چیزی که در سرنوشت من تاثیر دارد افکار و باور و فرکانس خودم است و از طریق هیچ کس آسیبی به من نمیرسد اگر به خدا ایمان داشته باشم و در مسیر فرکانس درست قرار داشته باشم

      بازم از دیدگاه شما که اینقدر زیبا و کلی و توحیدی بود متشکرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      صفورا کوشککی گفته:
      مدت عضویت: 1177 روز

      محمد امین عزیز سلام

      دیدگاهت بسیار زیبا و پربار بود خط به خط و جمله به جمله اش ولی نکته ای تو کامنتت برام خیلی جالب و کاربردی بود مثالی بود که در مورد وسوسه های شیطان زدی که مثل تبلیغات تلویزیون میمونه اونا که اسلحه نذاشتن بیخ گلوت که حتما باید از محصولات ما بخری تو به راحتی با زدن یه دکمه و تغییر کانال میتونی به چیزی که دوست داری توجه کنی و یه شبکه ی دیگه رو ببینی.به همین راحتی.در برابر وسوسه های شیطان هم اصلا قرار نیست کار پیچیده ای کنیم فقط کافیه کانالو عوض کنیم و بزنیم شبکه ی توجه به خواسته ها

      به همین راحتی

      محمد امین عزیز ازت سپاسگذارم و آرزوی بهترینهارو دارم برات

      چون لایق بهترینهایی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زینب ندرلو گفته:
      مدت عضویت: 1001 روز

      سلام دوست عزیز خیلی ازت سپاسگزارم که آنقدر واضح و روان قانونی که فهمیدی با ما به اشتراک گذاشتی.

      چه نکته های نابی گفتی همه رو یادداشت کردم تا همش به خودم یاد آوری کنم

      همیشه فک میکردم کسی که به وجود خدا منکر بشه مشرک نمی‌دونستم چه شرک های مخفی تو وجودمون هست که ازش خبر ندارم.حتی شیطان هم از مشرکین بیزاره چقدر بهمون گفتن از امام حسین بخواه هدایت بشی نذر کن برای فلان امام فلان خواسته است رو بده غافل از اینکه همه ی اینها شرک بود و ما فک میکردیم کار درست همینه و ما پیش خدا ،اونم خدایی که عاشق هممونه جایگاهی نداریم و باید از کسی دیگه بخواهیم و چقدر قشنگ گفتین که الان اما برگشتن پیش خدا و به منبع اصلی وصل شدن ،حالا کمی معنی این جمله رو بهتر فهمیدم که ما از خداییم و به سمت او بازمیگردیم

      اشاره کردین به ترس از نفرین شدن و ما چه کارایی رو نکردیم از ترس نفرین شدن که وای فلانی نفریتم می‌کنه بدبخت میشم اگر این شرک نیس پس چیه قدرت رو به یه کلام اون می‌دیم و خدای مهربونمون غافلیم ،غافل از اینکه هیچ کس هیچ‌کس در. زندگی من قدرتی نداره و با نفرین کردن فقط به خودمون بدی میکنیم و داریم به خودمون ظلم میکنیم.این یه قانونه که ما هر کاری کنیم به خودمون بر میگرده

      هر چی رو می‌خواهیم از خدا فقط بخواهیم از منبع اصلی از قدرت اصلی،که اگه به خدا ایمان بیاریم و باورش کنیم ما رو به پادشاهی می‌رسونه و دیگه نظر دیگران و کارهای اونا برامون مهم نمیشه من توی این زمینه خیلی مشکل دارم و به خودم قول میدم متعهدانه رو خودم کار کنم

      ممنون از شما دوست عزیز با این دیدگاه زیبات

      خدایا شکرت برای هدایتت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سید محمدامین حسینی گفته:
        مدت عضویت: 2752 روز

        سلام و درود خدمت شما دوست و یار همفرکانسی عزیزم

        بسیار خوشحالم و خدارو سپاسگزارم که این کامنت تونسته براتون مفید باشه

        بسیار سپاسگزارم ازتون که وقت گذاشتید خوندید و اینقدر زیبا نوشتید تا منم لذت ببرم از خواندن کامنت شما

        بهترین ها رو براتون از خداوند میخوام

        دستتون در دست الله یکتا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سحر دیزجانی گفته:
      مدت عضویت: 1295 روز

      سلام ودرود بی نهایت خدمت شما، آقای حسینی ،خیلی عاااالی توضیح دادین، امروز تو تمرین ستاره قطبی از خدا خواستم که با یک کامنت زیبا متوجه یک موضوع بشم ،که هدایت شدم به کامنت زیبا و کامل شما، خیلی شفاف و روشن توضیح داده بودین ،ممنونم از شما ،هرچند که این کامنت مال ۲ سال پیشه ولی خواستم تشکر کنم

      و همچنین از مریم بانو که اینقدر قشنگ در مورد احساس گناه نوشته بودن ،من با اینکه در جلسه دوم عزت نفس در موردش خونده بودم و کلی هم دقت میکردم که دیگه به دیگران حس گناه منتقل نکنم ولی امروز با توضیح واضح مریم جون دقیقا متوجه شدم و فکر کنم که یک باگ بزرگ برام باز شد، خدایاااااا ازت سپاسگزارم که هم به تمرین ستاره قطبی من اینقدر زود جواب دادی🥰 هم متوجه این باگ شدم و ازت سپاسگزاااارم که منو هدایت کردی به این گروه توحیدی و یکتاپرست که علاوه بر اینکه به خودشون برای رسیدن به خواسته هاشون کمک میکنن ،به دیگران همچون منی هم کمک فراوانی میکنن

      خدایا شکرت ،شکرت شکرت

      استاد از شما هم بابت توضیحات کامل این فایل بسیار بسیار سپاسگزارم

      این هم از ردپای دومین روز سفرنامه من

      خدایا سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محسن گفته:
      مدت عضویت: 1438 روز

      سلام خدمت جناب حسینی عزیز و بزرگوار. ممنونم بابت متن زیبا و تاثیر گذار و راه گشایی که نوشتید.. چقدر من واقعی رو یاد آور شد برام که هرچیزی که داشته ام و دارم بواسطه درخواست خودم و تلاش خودم و توکل به الله بوده نه حرف و دعای بقیه.. واقعا تا کجا راه رو اشتباه رفتم و چقدر خودم رو ضعیف میدونستم و چقدر خودم رو و توانایی ام رو دست کم گرفتم و چقدر چقدر مظلوم نمایی کردم خدایا منو ببخش که از رحمت واسعه ات دور بودم و گوش به حرفت ندادم و باعث شدم خودم در رنج و عذاب باشم.. اما حالا که این نشانه و چراغ راه هدایت رو بواسطه این بنده بزرگوار و عزیزت به من نشون دادی و هدایتم کردی که خود واقعیم رو از دریچه نگاه این دوست عزیزم بصورت تلألو از نور بینهایتت ببینم سپاسگزارم با تمام وجودم سپاسگزارم و از خداوند درخواست هدایت بیشتر آگاهی بیشتر و عمل به الهامات بیشتر رو اول به من و بعد کسانی که خواستار هدایت هستند عطا کنی.. ای پرورگار من ای صاحب من ای مالک من ای تنها روزی دهنده من ای تنها اجابت کننده درخواست ها من را بیشتر از پیش به خودت نزدیک کن و مرا به جایگاه والایی که به آن تعلق دارم هدایت کن.. استاد عزیز از شما و خانوم شایسته هم سپاسگزارم که راه هدایت رو به ما نشان دادید

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فهیمه و علی دوست داشتنی گفته:
      مدت عضویت: 2230 روز

      سلام اقای حسینی واقعا از این کامنتی که گذاشتین خیلی چیز دستگیرم شد من چند بار فایل استاد رو گوش داده بودم اما نمیتونستم باورش کنم از بس گوشمون رو از این حرفای چرت و پرت پر کردن من همیشه نفرین و دعای پدر و مادر رو خیلی موثر بر زندگیم میدونستم و فک میکردم اگه ما بچه دار نمیشیم هم به باورهای خودم برمیگرده و هم به یه بار که مادرم از دستمون ناراحت بود گفت هر چی سرتون میاد حقتونه. واقعا با اینکه روی خودم کار میکردم که نه دعای اونها بی تاثیر هست اما زیاد ته دلم اروم نمیشد تا اینکه این جمله شما واقعا دری از اگاهی رو به روم باز کرد که گفتین پس اونایی که یتیم بودند و ننه بابا نداشتن که براشون دعا کنند باید کارتون خواب میبودن نه بعضیها شون مولتی میلیارد رن یا اونایی که بابا مامانشون فوت کردند . هم این جمله شما که امامان و پیامبرانمون به اصل پیوستن ما میریم کجا رو زیارت میکنیم و شفاعت میخوام واقعا ممنونم خیلی بهم کامنتتون کمک کرد.در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرات باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      امین زندی گفته:
      مدت عضویت: 1046 روز

      چقد زیبا توضیح دادین و بیان کردی دوست عزیزم لذت بردم

      از کامنتتون

      انسان کاملا مسئول زندگی خودشه و خداوند چقدر مهربانه

      جهان هستی چه فرمانروایی داشت و ما نمیدونستیم الهی شکر خدای جانم

      در پناه رب العالمین باشید دوست عزیزم

      و سپاس گذارم از خداوند که در این خانواده عالی و آگاه هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      لیلای افسانه ای گفته:
      مدت عضویت: 860 روز

      سلام ودرود فراوان به شمادوست آگاه

      هیچ کس هیچ قدرتی توی زنگی مانداره،هیچ کس هیچ قدرتی

      مابه هیچ عنوان توی زندگی دیگران هیچ قدرتی نداریم هیچ وقت،هیچ قدرتی

      هرکاری بکنیم به خودمون برمیگرده،هردعایی بکنیم به خودمون برمیگرده

      هروقت از دست کسی عصبانی میشم ،تامیام یه نفرینی چیزی بکنم،همون لحظه توی ذهنم میادکه به خودم برمیگرده،درنتیجه همون لحظه سریع رویه رو عوض میکنم ومیرم تو خط دعا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم صابری گفته:
      مدت عضویت: 1303 روز

      سلام دوست عزیز

      چقدر دیدگاهتون تاثیر گذاربود

      حرفهایی که بر جان ودل مینشینه وباعث میشه به تفکر فروبری

      خداروهزاران مرتبه شکر که دراین مداربودم وتونستم آگاهی های استادعزیزم و همه عزیزانی که دیدگاه فوق العادشون میتونه هدایت گر باشه رو بشنوم ودرس بگیرم

      سپاسگزارم که عضو این خانواده باارزش هستم

      درپناه الله یکتا شاد پیروز سعادتمند باشید دردنیا وآخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1729 روز

      سلام دوست عزیز محمد امین جان

      چقد زیبا نوشتی

      چقد با ظرافت نکات بسیار ارزشمند قانون،

      توحید، یکتا پرستی و..

      و گفتی

      چقد تحسینت کردم و جاهایی بغض کردم

      و دقیقا بیشتر باورهایی ک منم داشتم و بهش اشاره کردی

      چقد ب خودم ظلم کردم

      چطور خودم و محروم کردم از وجود رب هدایتگرم

      چطور قدرتو دادم دست بقیه

      چطور ترسبدم از نفرین بقیه

      چقد زیبا امید و تو دلم زنده کردین با قانون با خدا بایادآوری توحید

      کلی اترژی گرفتم و ایمانم قوی ترشد

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      هاشم داداشی گفته:
      مدت عضویت: 1367 روز

      سلام به دوست عزیزم

      از خواندن کامنتت بینهایت خوشحال شدم چقدر حرفات به دلم نشست چقدر حالمو خوب کرد

      سپاسگزار خداوندم هستم که 15 ماه زندگی منو عوض کرده با آگاهی و فهمیدن اینکه آقا با سرو کله کوبیدن هاق هاق گریه کردن جایی نمیرسی

      خدارو هزاران بار شکر میکنم که فهمیدم

      فهمیدم که خداوند یه سیستمی آفریده که زندگیت تو دستای خودته خوب ببینی خوبی.

      بد ببینی بدی

      خودت داری تعیین میکنی که کدوم طرف باشی

      هیچ کسی دخیل نیست

      ممنونم دوست عزیزم بخوام بنویسم خیلی حرفا دارم که بگم به همین بسنده کردم

      خواستم ازت تشکر کنم دوست صمیمی من

      شاد باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Rojina گفته:
      مدت عضویت: 1788 روز

      سلام آقا امین

      دوست عزیز

      کامنتت شاهکار بود

      از دیشب دارم به کامنتایی برخورد میکنم که جنسشون متفاوته و خیلی خالصه.

      و امروز صبح هم خدا هدایتم کرد که یه چکاپ فرکانسی کوچولو از خودم بنویسم توی دفترم.

      این کامنت شما رو که خوندم یقین پیدا کردم که یه مرحله بهتر شدم و رفتم مدار بعدی در راه درست خدا.

      دم شما گرم که این درک عالی رو داشتین و اینقدر رک و پوستکنده و سلیس و روان قانون رو مرور کردین و چه مثالای خوبی رو زدین

      واقعا دستمریزاد👌🏻

      از خدای عزیزم سپاسگزارم که منو داره به سمت آگاهی های خالص تری از خودش نزدیک میکنه و بیشتر منو توی مسیر درست میاره

      خدایا شکرت که مییر تو اینقدر زیباست🌱

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مهشید گفته:
      مدت عضویت: 1238 روز

      سلام

      هیچ کلمه ای یارای تحسین کردنتون نیست

      فقط میتونم بگم چقد من خوشبختم ک توی این محفلم الهی شکر

      خییییلی لذت بردم

      آفرین چقدر زیبا چقد دلنشین

      سراسر آگاهی ناب

      بی نهایت شفاف

      من از وسط سفرنامه برگشتم باز از اول واقعا سری اول درکم کمتر بود الان این کامنت دیوانه کننده بود برام

      خدایا سپاسگذارم ❤❤❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      دردانه ی خدا گفته:
      مدت عضویت: 1419 روز

      آفرین دوست عزیزم آقا محمد امین خیلی حالم روخوب کرد ازخدامیخام حال تو رو وهمه همراهان این مکتب رو به بهترین احوالات دگرگون کنه لذت بردم از اون قسمتی که متوجه شده بودی که شیطان هم از شرک به خدا بیزاره بهم احساسی دست داد که نمیشه بیانش کرد وقتی آگاهی هرفردی بالاترمیره این توی کل کیهان روی اطرافیانش تاثیر میزاره ممنون از پیامت

      درپناه الله یکتا سعادتمند ثروت مند وعزتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا بهنام گفته:
      مدت عضویت: 1249 روز

      به نام خدا

      سلام به استاد عزیز

      ،و و دوست عزیز اقا محمد امین حرفایی ک زدی خیلی خوب بود،

      و من چقد خجالت کشیدم که همیشه چشمم به دست بقیه بوده،چقد از اه میترسیدم ،چقد به چشم زخم اعتقاد داشتم واصلا خدا رو فراموش کرده بودم

      این فایل روز شماره روز دومِ من هس

      خدایا بهم کمک کن بیشتر بشناسمت

      بهم کمک کن توی این راه بمونم

      بهم کمک کن بیشتر درک کنم

      خدایی ک باید بشناسم،نه خدایی ک از بچگی بهم گفتن و شناسوندن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم وحدتپور گفته:
      مدت عضویت: 1361 روز

      سلام و درود جناب حسینی بزرگوار هم فرکانسی جانان کامنت چند بار خوندم در قلب و ذهنم حک شد . سرشار از آگاهی و انرژی مثبت،امیدوارم در عمل و پباده سازی میتونیم هر روز در مسیر باورهای توحیدی قدم های مثبت برداریم در پناه حق شاد و سلامت،بینظیر،ثروتمند ،موفق باشید دستاوردهای توحیدی شما خیلی کمک کرد من به الله جانم ایمان و اعتماد بیشتر داشته باشم .به جنبه های مثبت و پیدا کردن حال خوب و احساسات خوب حتی در تضادها

      خدایاشکرت برای وجود گروه انسانهای خوب خدا،استاد بینظیرم و بانو شایسته عزیز💟💟دوستون دارم و عاشقتونم

      مریم وحدت پور یه تمرین کننده شاد،بینظیر،ثروتمند،موفق💓

      ۱۴۰۰/۱۰/۴

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سارا محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1457 روز

      سلام دوست عزیز و همراه قطار توحیدی

      بسیار بسیار عالی نوشتی خداروشکر به خاطر هدایتت به این جمله ها که دستی بشی برای هدایت دیگران

      خداروشکر که هدایت می کنه اونهایی رو که هدایت میخوان

      من امروز صبح از خواب که بیدار شدم گفتم خدایا می خوام هدایتی تو سایت بدم جلو و آگاهی های ناب دریافت کنم و درک کنم و عمل کنم

      و انصافا هم چقدر خوووووب هدایتم کرد

      دمت گرم خداجونم

      تو بی نظیری💚💚💚

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      توحید گفته:
      مدت عضویت: 2395 روز

      ازشما ممنونم جناب حسینی بخاطریکه به صدای قلبت گوش دادی و این جملات اللهی را نوشتی

      مسال های که آوردید میشود خیلی عالی قوانین را در آن درک کرد (مثال رئیس بودن خداوند) را که گفتید خیلی درست فهمیدم

      تشکر از نظر که دادید

      موفق در پناه رب باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمدرضا رئیس آبادی گفته:
      مدت عضویت: 2101 روز

      سلام دوست عزیز.

      کاملا درست فرمودید در مورد متوصل شدن به امامها.

      همون جور که استاد هم گفتند یه سری افراد سود جو در هر عصر و زمانه ای هستند که از ادیان سواستفاده می‌کنند.

      آنهایی که متوصل به کسی می شوند شاید به خواسته هاشون برسند. و در اغلب مواقع دلیلش اتفاقی و گاهی اوقات هم به خاطر باور های مقطعی که از دیگران گرفته اند یه برای دیگران دیده اند.

      به امید دیدار.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مجید قرائی گفته:
      مدت عضویت: 954 روز

      سلام آقا محمد امین

      بسیار لذت بردم ازاین همه حس خوب

      ازاین حس خداگونت

      از اینکه این همه جامع وقشنگ درک کردی قانون رو واسه ماهم باز کردی موضوع رو

      چقدر حس خوبی گرفتم پسر چندینو چند بار خوندم ممنون بابت وقتی که گذاشتی عالی بود عالی

      موفق و پیروز باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    مریم باجلان گفته:
    مدت عضویت: 1964 روز

    به نام الله مهربان .

    خدایا کمکم.کن

    من مینویسم تو هدایت کن .قلم تو دست من گفته ها از تو .

    وقتی میخواستم این.کامنت رو بنویسم کلی نجواهای شیطانی توی مغزم میومد مثل

    میخوای لایک.بگیری

    حالا لزمومی نداره مثال خودت رو بزنی

    حالا لازم.نیست کامنت کنی تو دفترت برای خودت بنویس .

    حالا فکر میکنی چقد به درد بچه ها بخوره ِ

    حالا که چی میخوای اینارو بنویسی

    کلی با خوذم کلنجار رفتم

    کلی با خودم حرف زدم .

    بلاخره تصمیم.گرفتم که بنویسم .

    حتی برای اینکه از ترس هام بگذرم

    ترس از قصاوت

    ترس از تایید نشدن

    ترس از خوب نبودن

    ترس از مسیر نوشتن و…

    ولی مینویسم واز ترس هام.میگذرم .

    وقتی فایل های استاد وگوش میدم تصمیم.میگیذم که تو زندگیم اجراش کنم

    سعی میکنم مثالهای عینی از زندگی خودم یا دیگران بزنم تا بیشتر قانون رو درک کنم .

    این فایل رو که گوش دادم یاد مادرم افتادم.که تو زندگیش با وجود مسائل مختلف قربانی نشد ومظلوم.بودن رو انتخاب نکرد .

    همین اولش بگم.که من عاشق پدر ومادرم.هستم وعاشقانه دوستشون دارم وبهترین الگوهای زندگی من هستن

    پدرم از دیانت ومحکم بودن ازثروتمند بودن و..

    مادرم از مهربونی وخوش قلبی وصداقت وحامی بودن .

    تقریبا 40 سال پیش وقتی من 10ساله بودم پدرم (بهترین پدر دنیا)با وجود مادرم زن دوم رواختیار کرد .

    بدون پنهان کاری

    پدرم چون (پدر سالار بود )ومحکم ومقتدر بود وهست.

    اولش همه ناراحت بودیم .

    مادرم دائم گریه میکرد

    همه از نظر روحی داغون

    خانواده ای پر جمعیت 4تا خواهر 4تا برادر .

    همه حال بد .

    پدر ومادر مامانم خبر دارشدن واومدن خونه ما

    از پدر بزرگ ومادر بزرگم.نگم براتون که بسیار اگاه وکار بلد .متین وباوقار وفهمیده .

    ناگفته نمونه که بابام ومامانم دختر عمو پسر عمو هستن .

    طبق قانون وقتی که تو ذهنت رو کنترل میکنی وواکنشی عمل نمیکنی .جهان هم همون فرکانس رو به خودت برمیگردونه .

    با متانت اول مادرم رو اروم.میکردن

    اصلا نمیگفتن که اشکال نداره وناراحت نباش

    مادر بزرگم.میگفت میدونم که ناراحتی میتونی گریه کنی ولی وقتی گریه کردی وناراحتیت کمتر شد دیگه ادامه نده بیا تا باهم صحبت کنیم .

    قشنگ یادمه که با این.که کوچیک بودم ولی هواسمو جمع میکردم تا بفهمم که چی به چی میشه

    مادرم که کمی اروم.شد بهش گفتن که تو خودت حق انتخاب داری

    ما در خدمتتیم هر چی تو بگی همون رو انجام.میدیم

    میخوای طلاق بگیری برگردی قدمت رو چشم.

    میخوای بمونی ام خودت مختاری

    ما به انتخاب تو احترارم.میزاریم .

    بلاخره مادرم.تصمیم گرفت که با وجود همین شرایط بمونه

    مادربزرگم.به مامانم.میگفت که وجود این زن از خانمی تو کم.نمیکنه .تو فقطبه فکر خودت وبرای خودت ارزش قائل باش اگه تصمیم.گرفتی که بمونی دیگه ناراختی نکن .

    یاد بگیر که زندگی کنی .دنیا به اخر نرسیده .اتفاق خاصی نیوفتاده .توی دین ما اینطوریه

    و…از این حرفا

    بهش گفت هر موقع ام دیدی که داری اذیت میشی ودوست نداری بمونی ما در خدمتتیم و…

    بلاخره مامانم تصمیم گرفت که بمونه

    ولی طیق قانون نپذیرفت که قربانی باشه

    وقتی موند با حال خوب

    بیشتر از قبل به خودش میرسید

    بیشتر از قبل به زندگیش میرسید

    بیشتر برای خودش خرج.میکرد و…

    ماام.خالمون خوب بود اصلا انگار نه انگار

    چقد که این مادرا نقش مهمی دارن توی خانواده

    حال مامان.که خوب بود ماام.خوب بودیم

    انصافا که پدرم هم محبتش حتی از قبل نشبت به مادرم بیشتر شده بود .

    الان.میفهمم که ناخواسته طبق قانون وقتی حالت خوبه وفرکاس خوب میفرستی رگز جنس همون فرکانس وارد زندگیت میشه

    ارامش ومحبت حاصل همون احساس خوب بود .

    3یا 4سال همین جور گذشت تا اینکه 3تا خواهر ناتنی به جمع خانواده ما اضافه شد

    البته چون مدرم از نظر مالی خیلی خوبه وهست اونا خونه جدا وزندگی جدا داشتن .

    اصلا ما نگران درامد وخودرو خوراک نبودیم وفراوانی بود .وفراوانی

    مسئله مهمتر اونجا بود که طی این سه یا 4سال ما متوجه شدیم که پدرم دائم اظهار نارضایتی میکنه از همسر دوم .ومیگفت که اصلا بهم.گوش نمیده .هر جا میخواد میره .هر کاری میخواد میکنه و..

    ایم.قضیه به شدت پدرم رو ازار میداد .

    من متوجه میشدم که میگفت بهش میگه که اگه گوش نکنی صیغهزمان.صیغه که تموم بشه دیگه رهات میکنم .

    ولی این خانم گوش نکرد که نکرد تا پدرم.تصمیم به جدایی گرفت .

    جای سختش این بود که میگفت باید بچه هارو بیارم.پیش خودم وپیش مادرم بزرگ.بشن

    میگفت این زن مناسب بزرگ کردن دخترای من نیست .

    تصمیم.گرفت که بیارشون پیش ماردم تا بزرگشون.کنه .

    مامانم.گفت باید با مامان وبابام مشورت کنم

    بازم پدر بزرگ.ومادر بزرگم.انتخاب رو گذاشتن به عهده خودش .

    مادرم از بس که بابارو دوست داشت قبول کرد که بچه هارو نگه داره .

    همون موقع قشنگ حرفای مادر بزرگ.رو یادم که به مامانم.میگفت اگه قبول کردی .

    بهش گفت کار خیلی سخیه .ولی اگه قبول کردی

    اگه میخوای هم دنیا رو داشته باش هم.اخرت

    همون محبتی که به بچه های خودت داری نسبت به این سه تا دخترام داشته باش .

    بازم انتخاب مادرم وقربانی نشدن .

    ما که دوست نداشتیم که تعدادمون از این بیشتر بشه .من که اصلا خجالت میکشیدم بگم 7تا خواهریم 4تا برادر .

    ولی عشق مامان ومحبت مامان باعث شد که ماام نسبت بهشون مهربون وبا محبت باشیم

    وقتی ما اذیتشون میکردیم به شدت با ما برخورد میکرد وبا جدیت میگفت که بفهمید که خواهر وبرادرین

    بفهنید که باید با هم.مهربون باشین

    قربون مامان خوشگلم بشم الهی .

    الان وهمون.موقع خواهر ناتنیا مادر منو از مادر خودشون بیشتر دوست داشتن

    انقد مامان مارو با محبت کنار هم.بزرگ کرد که غریبه ای میومد خونه ما نمیدونست کدوم بچه تنیه کدوم بچه ناتنی .

    الان که ما چندتا خواهر وبرادرعاشقانه همدیگرو دوست داریم .

    من عاشق خواهر ناتنیا

    فاطمه

    اعظم

    راضیه هستم .

    این درصلح بودن مادرم با خودش

    این صبوری اگاهانه مادرم

    این قربانی نشدن شرایط مادرم همیشه برای من درسه که هم خودش خوب زندگی کرد وهم سه تا دختر گل رو با محبت بزرگ کرد

    مادرم نیتونست بگه به من ظلم شده ویا طلاق بگیره هم ما اذیت بشیم از نداشتن مادر وهم خودش از ودری مارنج ببره

    یا میتونست توی اون زندگی بمونه ولی با زجر ولی با دعوا

    ولی با ناله ونفرین ِ

    برای خودم این مثال مادرم همیشه مثالیه که یاد بگیرم قربانی نباشم

    مسئولیت صد درصد نتایج زندگی خودم رو به عهده بگیرم

    مادرم هم خودش خوب زندگی کرد وهم کمک کرد دیگران خوب زندگی کنن

    عاشقام مامان جون خوشگلم .

    انصافا که پدرم هم عشق خاصی به مادرم داره

    الان اگه مامانم نباشه به شدت دلتنگی میکنه

    قربون اقاجون گلم بشم الهی

    این مثال الان که خیلی بیشتر توی جامعه دیده میشه

    میبینم که خانمهایی رو با وجود همین مسئله یا دارن بازجر زندگی میکنن به خاطر بچه هاشون

    نه میتونن قبول کنن وبراش کاری انحام بدن نه میتونن این زندگی پر از وابشتگی رو رها کنن

    میبینم دوستایی رو که میدونن همسرشون بهشون خیانت کرده .نه جرات دارن از این زندگی بیرون برن نه جرات دارن باهاش کنار بیان

    با زجر وبدبختی وناراحتی وسروصدا دارن ادامه میدن .دائم ام دیگران وهمسرشون رو مقصر نتایج زندگی وبدبختیشون میدونن

    خدایا کمک کن که ارزشمندی رو از درون تحربه کنیم

    خدایا کمک کن مهم بودن واشرف مخلوقات بودن درک کنیم

    کمک کن که درک کنیم خداوند در قران گفته من بعداز خودم زن و شب رو مایه ارامش قرار دادم

    خدایا کمک کن که درک کنیم که خدا گفته ن ومرد رو کنار هم قرار دادم تا در کنار هم به ارانش برسن

    خدایا کمک کن که درک کنیم توحید ویگانگی رو

    خدایا کمک کن درک کنیم که خودمون خالق زندگی خودمونیم .

    خدایا شکرت که کمکم کردی ومن نوشتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 528 رای:
    • -
      احمد سلیمی ترکمانی گفته:
      مدت عضویت: 2288 روز

      سلاااااممم دوست عزیزم

      واقعا عالی نوشتید

      هر وقت از خدا که میخوایی خودش کمک کنه بنویسی

      بهترین نوشته میشه چون اعتبارش به خدا هست

      واقعا من مادرتونو بی نهایت تحسین میکنم و عاشقانه براشون دعا میکنم و بهترین هارو براشون خواستارم که همچون خدا به بچه های همسر دوم شوهر عشق هدیه میده

      این خداست که بدون قضاوت کردن و فرق گذاشتن به همه بندگانش عشق میورزه و من مادر شمارو که خداگونه عمل میکنه تحسین میکنم

      من عاشق همه مادرها هستم و دستشونو میبوسم

      و شمارو هم تحسین میکنم که آنقدر زیبا قانون رو درک کردین

      بهترین هارو براتون از خدا خواستارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
    • -
      سیدرە حیدر گفته:
      مدت عضویت: 2015 روز

      بابت کامنت خوب و فوق العادتون از شما سپاسگزارم،خیلی حرفاتون رو من تاثیر گذاشت،یعنی میشە همچین چیزی، مادرها و زنهای قربانی خییییلی زیاد دیدم ،خیلی دوسدارم برعکسشو ببینم،زنی کە قهرمانِ زندگی خودش و دیگرانە،کسی رو مقصر بدی های زندگیش نمیدونە و مسئولیت زندگی خودشو بە عهدە میگیرە و شاد زندگی میکنە …خیلی جالب بود برام داستان زندگی مادرتون،ایشالا کە همیشە سالم و خوشبخت در کنار خانوادە زندگی کنید.🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
        • -
          محمدرضا قنادی گفته:
          مدت عضویت: 971 روز

          چه زندگی سختی مادران ما تحمل کردن الان این خانوم های جوان باید یاد بگیرن که چقدر از خود گذشتگی و همراه اعتماد به نفس باعث تغیر سرنوشت آدم می‌شود

          درو برهمه مادران که واقعا عشق هستند

          من فکر میکنم این عزیزان از حس فوق‌العاده‌ای برخوردارند با وجود این همه بچه توانستند بچه های ناتنی را هم به خوبی بزرگ کنند که الان شما فرمودی من عاشق 7واهر ناتنی هام هستم

          الان واقعا بزرگ کردن یکه بچه هم سخته چه برسه 7تا بچه بزرگ کنید

          به نظر من مادر شما روح خیلی بزرگی دارند به شما تبریک میگم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      نفیسه باختر گفته:
      مدت عضویت: 1797 روز

      سلام مریم عزیز

      چقدر قشنگ و زیبا نوشتی ، قبل شروع ماجرا گفتی این داستان میگی که از ترسهایت بگذری واقعا قابل تحسین بود اینکار شما و اینکه نشانه ای بود تا متوجه بشم که ترس از تایید شدن و قضاوت شدن در منم وجود داره.

      شاد و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        مریم باجلان گفته:
        مدت عضویت: 1964 روز

        ممنون نفیسه جان .

        یکی از تمرینای عزت نفسم اینکه تمرین کنم برم تو دل ترسا .

        واقعا وقتی با ترسهات روبرو میشی میبینی که انقدم ترسناک نبوده که تو فکر میکردی .

        میبینی که هیچی نیست اون طرف ترسها .

        ممنون از تبراز محبتت گلم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مریم کارگر گفته:
      مدت عضویت: 2318 روز

      سلام مریم عزیزم

      کیف کردم از خوندن کامنتتون

      واقعا مادر باقدرت و توحیدی دارین خداروشکر باورهام خیلی قویتر شدن ممنون از به اشتراک گذاشتن زندگی زیباتون

      درپناه الله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      افلاطون نوروزی گفته:
      مدت عضویت: 1281 روز

      سلام دوست عزیز

      چقد داستان آشنایی، این داستان به شکل های مختلف توی زندگی ها معمولا اتفاق میوفته ولی مادر گرامیتون با صبر، بردباری و درایت بازی رو به نفع خودش تمام کرد: شاید بگم من از این داستان بزرگترین درس زندگیم رو گرفتم، چرا که تو زندگی زناشوئی دیدم مشکلاتی خیلی کوچیک تر از این به دعوا، بی احترامی و جدایی ختم میشه: واقعا تشکر میکنم از شما که اینگونه زیبا نوشتین و به ما درس زندگی دادین🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مرضیه گفته:
      مدت عضویت: 935 روز

      سلام مریم عزیزم چقد از خواندن کامنت لذت بردم و واقعا باید مادر عزیزتون رو تحسین کرد،

      مادرم من هم تقریبا شرایط مادر شمارو داشت پدرم خیلی خوشگل و خوشتیپ هست و همیشه از زمانی که من یادم می‌آمد به مادر می‌گفت من زن دوم میخام ما هم 6تا خواهر و دو تا برادر هستیم مادر من ایقد انسان گلی بود که همیشه می‌گفت اشکال ندارن و با خوشی زندگی میکرد تا اینکه پدرم یک روز اومد گفت کسی که من میخام باهاش ازدواج کنم میگه زنت نباید با من بعداً بحث کنه باید بیایی بهش بگی که راضی هستی مادرم هم گفت باشه وقتی برای خواستگاری با پدرم رفتن خونه ی اون خانم اصلا مادر میگه به صورت باور نکردنی اون خانم با اینکه پدرم رو دوست داشت گفته من اصلا خجالت میکشم از این خانم با وقار که بخوام زن تو بشم، پدرم هم دیگه حرفی از زن نزد و الان هم خدا رو شکر زندگی خوبی داریم و پدر و مادری که خیلی گل هستند خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زهره زیدآبادی گفته:
      مدت عضویت: 1384 روز

      سلام مریم بانو ، خیلی زیبا نوشتید و واقعا تاثیر گذار بود برای من ، زندگیه من هم شبیه مادر شما رقم خورد با این تفاوت که من راه دوم رو انتخاب کردم و بچه ها رو برداشتم و با سربلندی و انتخاب هوشمندانه از اون زندگی اومدم بیرون و بسیار بسیار راضی و خوشنودم . درسته که من و مادر جان شما دو انتخاب متفاوت داشتیم اما خیلی عالی میتونم رضایت ایشون رو درک کنم و حال خوبشون رو بفهمم ، طول عمر با عزت به همراه شادی روز افزون رو براشون آرزومندم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فرزانه دستوریان گفته:
      مدت عضویت: 2256 روز

      سلام دوست عزیزم آفرین که نوشتید آفرین برعزت نفستون

      بهتون افتخار میکنم چقدر نوشته تون قشنگ وتاثیرگذاربود سپاسگزارم

      به مادرتون افتخار میکنم وتحسینشون میکنم و همچنین به پدربزرگ ومادربزرگ که اینقدر خوب وقشنگ دخترشون رو راهنمایی میکردن

      هزاران بار شکر خداجون

      آفرین بر شما و خانواده شما

      سعادت و خوشبختی در تمام ابعاد براتون آرزو میکنم دوست نازنینم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        مریم باجلان گفته:
        مدت عضویت: 1964 روز

        سلام فرزانه جان .

        من خودم خیلی برام.مهمه که همه تمرینای عزت نفس رو انجام بدم .چون تاثیرش رو به خوبی تو زندگیم.دیدمش .وچون.نتایج رو دیدم حتی هر تمرینی که سخته ام حتمادانجام بدم .

        یکی از دلایل نوشتم همین کامنت ام تجربه اعتماد به نفس بود .

        منم تو دوست گلم رو تحسین.میکنم بابت ابراز محبتت .

        هدایت الله مهربان رو برات ارزو میکنم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      لیلا سنگونی گفته:
      مدت عضویت: 1830 روز

      احسنت وعالی به مادرمهربون وشحاعتون که تونست روی تعهدبه خودش بایسته وعالی زندگی کنه واین تصمیمش باعث شد که اطرافیانش هم عالی باشن

      واحسنت به پدرومادر بزرگ فهیم وعاقلتون که انقد عالی دخترشون رو هدایت کردن به زیبایی وآسایش وراحتی

      انشالله در کنارشون همیشه شاد وسربلند وسلامت باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        مریم باجلان گفته:
        مدت عضویت: 1964 روز

        سلام لیلا جان .

        ممنون عزیزم

        هر موقع که ترسهامو شناسایی میکنم وتصمیم میگیرم که وارد ترسها بشم اولش مقاومت دارم .

        ولی چون تو دوره عزت نفس به خودم قول دادم که تمرینهاشو انجام بدم .تا جایی که ممکنه(باورهام قویتر شده باشه ) با ترسهام روبرو میشم .

        بعدشم خیلی حس خوبی رو تجربه میکنم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مهسا جوهری گفته:
      مدت عضویت: 2512 روز

      سلام مریم جان

      چقدر از خوندن کامنتتون لذت بردم.انگار با خوندن کامنتتون بیشتر فهمیدم چجوری میشه از قانون استفاده کرد و احساس قربانی بودن نداشته باشیم

      چه مادر قوی و مهربونی دارید😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      اعظم پورهدایتی گفته:
      مدت عضویت: 1489 روز

      سلام عزیزم خیلی عالی بود مامان عزیزتان خیلی عالی برخوردکردن مادربزرگ پدربزرگتان هم خیلی عالی مامان شمارو راهنمایی میکردند والبته بابای شما وضع مالیش عالی بود وخیلی مرد عالی بودن کم نمی گذاشت برای خانواده من خودم مثل اتفاقی که برای مامان عزیز شما اتفاق افتاده برام رخ داده ولی بابای بچهای من قبول نکرده زندگی من جا باشه ویا امکانات رو فراهم نکرد ولی من از موقعی که این سیستم جهان هستی رو درک کردم و به آگاهی رسیدم تمام اتفاقاتی که برام رخ داده جواب نگرانیهاوفرگانسهای خودم بوده و خودم مقصربودم خیلی لذت بردم ازاین کامنتی که با نجواهای شیطان میخواستی نزاریدولی رفتید تو دل ترسهاتون وبهترین کامنت گذاشتید ومانتیجه میگیریم وقتی تو دل ترس ها بریم خیلی بهتر پیشرفت میکنیم شیطان درونمون رو شکست میدیم و این خیلی عالیه ممنون عزیزم واز همه مادرهای عزیز دوست داشتنی رودوست دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      راضیه راضیه گفته:
      مدت عضویت: 3436 روز

      سلام‌ دوست عزیزم‌ چقدر عالی که تجربه زندگیت برامون گفتی باعث شد خیلی بهتر درک‌کنم مسئله قربانی نبودن چون این مسئله پاشنه آشیل منه…..مرسی عزیزم‌، انشالله همیشه در کنار خانواده عزیزت شاد و سلامت باشی 💓💓💓

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        مریم باجلان گفته:
        مدت عضویت: 1964 روز

        سلام راضیه جان .

        ممنون عزیزم .

        خدارو شکر که تاثیر گذار بوده براتون .

        به قول استاد ما باید همیشه هواسمون به پاسنه های اشیلمون باشه .چون.اونا همیشه هستن .اگه مواظبشون نباشیم ودوباره سرو کلشون پیدا میشه .

        ارامش و اگاهی وهدایت الهی رو براتون ارزو میکنم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      آوا مختاری نیا گفته:
      مدت عضویت: 2701 روز

      سلام دوست عزیز،

      برای کامنت تأثیرگذار شما سپاسگزارم.

      مثال مادر شما بسیار فوق العاده بود.

      به خوبی روشنه که اگر مادر شما انتخابی می کرد با احساس بد و در حس قربانی شدن باقی می موند، حالا با هر انتخابی، قطعا شما الآن حال متفاوتی داشتید. چون ما باورهای زیادی رو از پدر و مادرشان می گیریم.

      من حالا تأثیر اینکه یک مادر شاد باشم رو بهتر می فهمم .

      بسیار عالی بود، از شما ممنونم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      هستی گفته:
      مدت عضویت: 3579 روز

      عالی نوشتی دوست خوبم و چه خوب که نوشتی ، ساعت 6 صبح هست و من نوشته شما رو خوندم ، و بهم این پیام رو داد که مصمم تر از قبل ، با اطمینان بیشتر ، ایمان و توکل بیشتر و حس و حال خیلی خوبتر و شادتر مسیرم رو ادامه بدم ، در مسیری مشابه مسیر زندگی مادرتان هستم ، و چه خوب که بین این همه پیام ، هدایت شدم و پیام شما رو خوندم ، همیشه شاد و ثروتمند و موحد باشی دوست گلم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        مریم باجلان گفته:
        مدت عضویت: 1964 روز

        سلام هستی جان .

        همین دوره عشق ومودت استاد رو داری به نظرم گنج یاب فوق العا ده ای برای پیدا کردن مسیر وچگونگی رسیدن به روابط عاسقانه وبدون وابستگی

        من این دوره رو ندارم ولی میدونم که خیلی میتونه بهت.کمک کنه .

        روی عزت نفس واعتماد به نفست با جدیت وتوکل به خدا کار کن .

        فایلهاسو نکته برداری کن وبرای هر کدوم اقدام عملی بزار وانجامش بده .

        به خدا اگه تمرکزت رو زره بینی بزاری روی کار کردن.به خودت .توی زندگیت معجزه رو میبینی.

        ففط روی خودت کار کن نتایج زندگیت خود به خود طبق خواسته هات میشه .

        همونی میسه که باورش رو ساختی .همونی میشه که تجسمش کردی .

        یک دنیا روابط عاشفانه برای هستی گلم ارزو میکنم .

        یک دنیا نعمت وسلامتی وروابط عالی برات از خدای مهربون ارزو میکنم .

        بی قید وشرط عاشق خودت باش .لاجرم طبق قانون جهان هستی عاشقت میشه .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      محمدرضا رئیس آبادی گفته:
      مدت عضویت: 2101 روز

      سلام دوست عزیز.

      کامنت شما خواب رُ از سرم پروند.

      خیلی خیلی لذت بردم .

      ماشالله به مادرتون ،ماشالله به مادر بزگتون با اون فهم و درایتشون.

      کلی اشک شوق ریختم از این رابطه زیبا . ما هم تقریبا مثل شما اما ما پدرمون بعد از فوت مادرم ، اون هم خاله های مهر بونم برای پدرم کیس پیدا کردن و خودشون هم رفتند خواستگاری .

      باور کنید من به همون اندازه ای این دوتا خواهر آخریم و دادشم رّ دوست دارم که خواهر و برادر های اولیمرُ.

      زن بابام هم هیچ وقت جای مادر رُ نمی گیره اما خیلی هم فرقی با مادرم نداره خیلی محبت می کُنه به ما سه تا خواهر و برادر.

      خیلی خیلی احساس خوبی گرفتم از رابطه ی شما و همچنین از مرور رابطه خوانواده ی خودمون.

      ممنونم که نقشی داشتید در این احساس خوب.

      خدا نگهدار.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سارا محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1457 روز

      سلام دوست عزیزم چقدر عالی هدایت شدی به نوشتن و چقدر عالی تو صبح دادی

      بسیار بسیار به موقع من این پیام رو دیدم و دریافت کردم

      خداروشکر برای اینکه منو در زمان مناسب و مکان مناسب قرار داد

      خدایا تو واقع ربّی که هدایت می کنی افرادی رو که هدایت میخوان

      چقدر خوب باهام حرف زدی

      ممنونم از شما دوست عزیز و خدای هدایتگرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      لیلا گفته:
      مدت عضویت: 1088 روز

      سلام مریم عزیزم

      وقتی داشتم کامنتت میخوندم ناخودآگاه لبخندی بر لبم نشست از این همه عزت نفس اعتماد به نفس موحد بودن و دانا بودن مادرتون قدرشون بدون.مادرت با این کار پدرت چیزی از دست نداد بلکه مقتدر تر با اصالت تر و توحیدی تر هم شد .درست حرفی که استاد زدن کسی اگر به تو ظلم می‌کنه همون کار طرف باعث پیشرفت و ارزشمندی تو میشه و در واقع به خودش ظلم می‌کنه واقعا احسنت به مادرت

      سایه پدر و مادرتون مستدام

      دوستت دارم

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رضا زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1032 روز

      سلام مریم جان چقد عالی نوشتی و شیرین توصیف کردی جوری که انگار یه فیلم چندساعته رو تو ده دقیقه خلاصه کنی و مختصرومفید جوری که قشنگ تصویر میومد وحتی اون محبت و در صلح بودن مادرتون رو حس کردم با خوندن این نوشته ها که انگار جون داشتن و تحسین کردم شجاعت و توانایی کنترل ذهن مادره عزیزتونو و تحسین کردم واقعا بابت تصمیمات شجاعانه ای که گرفت و واقعا عشق الهی و تو خونوادتون و فضای خونتون جاری ساخت و باعث شد کل اهل خانواده و بچه های بدونیم قد از همون اول تغییر ایشون عشق ببینن و عشق ورزیدن و یاد بگیرن و خداروشکر بابت همچین مادرا و شیرزنایی و منم عاشقه مادرمم و پدرم البته و مرسی بابت کامنت زیبات که نوشتی با وجود اون همه نجواها و من عاشقانه خوندمش و کلی عشق گرفتم و یاد گرفتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فتانه گفته:
      مدت عضویت: 1505 روز

      سلام مریم عزیز.

      با خوندن متنتون اشکها ریختم. اشک شوق از یک آگاهی ناب، از آگاهی نسبت به اینکه یه انسان و یه زن چقدر میتونه قوی و بزرگ باشه و چه ظرف بزرگی میتونه داشته باشه برای دریافت محبت الهی و سرریز کردن اون به دیگرانی که شاید از نگاه خیلیا به اشتباه آیینه دق باشند.

      ممنونم که نوشتی. این جملاتت رو بارها خوندم:

      خدایا کمک کن که ارزشمندی رو از درون تحربه کنیم.

      خدایا کمک کن مهم بودن واشرف مخلوقات بودن درک کنیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آزیتا اعتمادی گفته:
      مدت عضویت: 1710 روز

      به نام خالق عشق وزیبایی❤

      سلام مریم جان

      دیدگاه زیباوتاثیرگذارتون روخوندم فوق العاده عالی پرازنکته ودرس بود واقعا لذت بردم 👌👌👏👏

      واقعاتبریک میگم بهتون بخاطر داشتن همچنین مادری و تحسینتون میکنم بخصوص اونجاکه گفتین نجواهای شیطانی مانع ازنوشتنتون میشد وشما ازخدواند کمک وهدایت خواستین وچقدرزیباخدواند هدایتتون کرد به نوشتن این متن فوق العاده و تاثیرگذار…خداروصدهزارمرتبه شکربخاطر خوندن این کامنت زیبا ❤❤❤ عشق وآرامش الهی شامل حال

      شماوخانوادتون باشه ودرپناه خداوندشادو سلامتوتندرست باشید 🍃🍃🍃💚💚💚

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سید علی رضا موسوی گفته:
      مدت عضویت: 1003 روز

      سلامی پر از نشاط و ارامش

      لذت بردم از خوندن پیامتون خانوم باجلان قدر همچین مادری رو بدونید

      بدون شک ی پل محکم تو ذهنم برای اینکه میشه مورد ظلم واقع نشد رو ساختید

      همچین مثالی رو توی همسایمون هم داریم که از وقتی این اتفاق رخ داده و شوهرش ی همسر دیگه گرفته به نظر من که جون تر شده و بیشتر به خودش میرسه و لباس میخره و هر وقت من دیدمش خندون بوده یکی از پسراش ازدواج کرده اون یکی هم رفته خدمت و خیلی عالی داره زندگیشو میکنه و برعکس یکی از فامیل هامون به خاطر اینکه فکر میکنه همسرش ی زن دیگه داره مریض شده و خونه رو برای خودش کرده جهنم تازه هنوز معلوم هم نیست که واقعا داره یا نه

      ممنون از نظر عالیتون که با ما به اشتراک گذاشتید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محبوبه استخری گفته:
      مدت عضویت: 1733 روز

      سلام دوست عزیزم واقعا این کامنت حال منو دگرگون کرد واقعا مادر بی نظیر وفوق العاده ای دارید تحسین میکنم مادر عزیز ومهربانی که بهترین الگو شد برای شما وما وهمچنین پدر بزرگ مادربزرگ تون رو تحسین میکنم امیدوارم که سلامتی عشق همواره در زندگیتان باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم اشکی گفته:
      مدت عضویت: 1569 روز

      سلام دوست گلم نمیدونی کامنتت بامن چ کرد ازخداممنونم ک منوبه کامنت توهدایت کردوازتوممنونم ک این اتفاقهاروبامادرمیون گذاشتی چون دقیقا خانواده من هم درگیراین مسئله شدن من خودم ازدواج کردم دوآجی بایه برادرمجرد دارم ویه برادرمتاهل منک چون باقانون زندگی میکنم مشکلی برام پیش نیومد ولی اونا همگی درگیرشدن الان سه ساله ودارن بازجرزندگی میکنن واینک حتی پدرمم پشیمون شده ولی ب دلیل مهریه بالا ک نظرفقر بودن اوناست نمیخوادجداشه وافکارب شدت منفی و باورهای غلط همگیشون من مادرموبااستادآشناکردم وخداروشکریه مقداری روحیش عوض شده واین کامنت شماروک خوندم انگارکوهی ازغم درون من بودک بااین کامنت متلاشی شد واینقدرسبک شدم ک نمیدونم چی بگم ومیخوام کامنتتوب مادرم نشون بدم تاهدایتی باشه ازطرف خدا توسط شماک یدالله هستین بی نهایت ازشماممنونم وازالله یکتای خودم سپاسگذارم

      شادخوشحال سلامت وثروتمندوسعادتمندباشید دردنیاوآخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مریم باجلان گفته:
        مدت عضویت: 1964 روز

        سلام مریم جان .متشکرم از ابراز لطفت .

        یکی از راهایی که کمک میکنه به شما ومادرتون وخانواده .اینکه :اول از همه بپذیرید که این تضاد هست .بعد با ارامش به زیباییهای زندگییتون توجه کنید تا کم کم هدایت بشبن به خواسته هاتون .

        ی تکنیک ساده ولی تاثیر گذار برای مادرت وخودت وهر کی که میخواد به ارامش وبعد به خواستش برسه اینکه :هر روز وهمیشه به نکات مثبت پدر بزرگوارتون توجه کنیبن .توجه میتونه نوشتن خوبیها .گفتم خوبیها وفکر کردن به خوبیهای پدرتون باشه .به گفته خودتون پدرتون هم خودشون پشیمونن .بهترین وتاثیر گذارترین کار همین توجه به خوبیها ونکات مثبت وجنبه های مثبت پدر عزیزتونه .بهتون پیشنهاد میکنم که این تمرین رو متعهدانه وبا عشق انجام بدین ومعجزاتش رو ببینین .به خدا وندی خدا قسم اگه با عشق ومتعهدانه انجام بشه اصلا معجزه وار زندگیتون عوض میشه به سمت خواسته هاتون .

        کلا توجه به نعمتها وداشته ونکات مثبت زندگی یکی از مهمترین قانون هاست که معجزه میکنه .حتما خودت انحام بده ووقتی که تاثیراتش رو دیدی به مادرتون اگه خودش میخواست پیشنهاد کن ولذت ببر از قانونهای ساده وهمیشگی وبدون تغییر خداوند .واگه مایل بودی از نتایجش برام.بنویس .مطمئنم اگه متعهد به انجامش باشی قطعا نتیجه میگیری .

        دوست دارم مریمی خوشگلم ❤😘🌹

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          مریم اشکی گفته:
          مدت عضویت: 1569 روز

          حتماحتمادوست عزیزم چون ازین روش قبلنم نتیجه گرفتم ولی اصلایادم نبودک به مادرم هم بگم ممنونم که بهم یادآوری کردی حتمانتایجشوبهتون میگم

          زندگیت پرازنگاه خداوند دوست خوش قلب ومهربون وزیبای من🥰

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      فهیمه و علی دوست داشتنی گفته:
      مدت عضویت: 2230 روز

      سلام مریم خانم واقعا از نوشته تون لذت بردم و مادرتون رو تحسین میکنم و این نشون میده که مادرتون مسئولیت همه چیز رو پذیرفته و خودش رو خالق زندگیش میدونه و قانون احساس خوب مساوی با انفاقات خوب رو خیلی درک کردند و اون رو در زندگی اجرا کردن و در هر شرایطی حالشون رو خوب نگه داشتن و اتفاقات خوبی افتاد واقعا خدا رو شکر میکنم بخاطر انسان هایی کاربلد که میتونن الگوی خیلی ها بشن.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      لیلا بکری گفته:
      مدت عضویت: 1921 روز

      سلام به خانواده عزیز عباس منشی ام ، چقد لذت بردم از دیدگاهت مریم عزیز، خیلی ممنون که این تجربه فوق العاده رو باهامون به اشتراک گذاشتی ، خدایا شکرت که امشب اینقد منو هدایت کردی و نشونه هاتو برام فرستادی که آروم بشم و مسیرمو روشن کردی ، من زیاد اهل نوشتن تو سایت نیستم و هر وقت بهم الهام بشه ناخوداگاه شروع میکنم و امشب هم دقیقا همینه ، زبانم قاصره از این حال و این نشانه ای که مستقیم خدا بهم داد ،خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد رضا گفته:
      مدت عضویت: 473 روز

      سپاس خداوند بزرگ و بلند مرتبه را بابت این حال و احساس خوب که نشأت گرفته از ذات پاک خودشه

      درود خدمت استاد عزیز وهمه همسفران

      درود به دوست هم فرکانسی عزیزم مریم خانم

      سپاس از کامنت سرشار از عشق و صداقتت که حال ماراهم سرشار از عشق کرد

      انشاله همیشه شاد و سالم و تندرست باشی

      و از خداوند منان میخواهم که به شما و همه ما کمک کنه که

      ارزشمندی را از درون تجربه کنیم

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهراابراهیمی گفته:
      مدت عضویت: 2305 روز

      بنام خداوند بخشنده مهربان و هدایتگر و حمایتگرم

      سلام به خدای قشنگم و سلام به بهترین استاد دنیا من دیشب کامنتم نوشتم توی این فایل ولی یه چیز دیگه که واقعا ضربشو خوردم و عینی بود توی زندگیم این بود واقعا ما نباید کوچیکترین تلاشی کنیم برای تغییر دیگران حتی نزدیک ترین افراد خانواده مون

      من یکی دوسال پیش توی این مسیر که بودم و داشتم به قولی کار میکردم روی خودم کنترل میکردم ذهنم رو به تضادی برخوردم توسط همسرم این رو هم بگم این تضاد از باورها و ضعف خودم به وجود اومد ولی من اینقدر تمرکزم رفت روی همسرم و تلاش برای تعییر اون که نباید این کارو کنی فلانه اینجوره من خودم به شدت از مسیر خارج شدم و اون هم غرق تر و به قولی من خودمو با افکارم انداختم توی چاه توی چاله بودم میتونستم راحت در بیام ولی خودمو انداختم توی چاه میدونستم دارم توجه میکنم به ناخواسته میدومستم توی احساس بدم میدونستم همه این قانونو ولی نمیتونستم جلوی کانون توجه ام رو بگیرم چیزی بود که هر ثانیه داشت برام رخ میداد و به بدن من سوهان میکشید و من رو ففط خدا نجات داد اینقدرررر تو سری از جهان خوردم تا تجربه شد تا دیگه گفتم خدا من تسلیم تو منو یاری کن و خدا هم عاشقانه دست منو ول نکرد حتی توی اون اوج تضاد و منو درس داد که بفهمم من کسی رو نمیتونم تغییر بدم من ناتوانم در تغییر دیگران و خدا روشکر که باز تونستم دوباره روابطم رو خلق کنم وخدا دوباره بهتر از قبل ارامش رو بین خودمو همسرم به وجود بیاره. خداروشکررر برای این مسیر این فایلهای ارزشمندتون استاد بی نظیرم بی نهایت سپاسگزارم ازتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 1026 روز

      سلام به شما خانم باجالان

      زیبا ترین خاطره ای بود که توی این سایت درجه یک شنیدم و قلبم باز شد قلبم که باز شد اشکم جاری از از این همه محبت از این همه شجاعت از این همه ایمان از این همه زیبایی

      لذذذذذت بردم از قلم زیبا و صادقانه شما و اینقدر زیبا نوشتید و اون حسن کاملا به من انتقال داده شد و حال دل من رو به شدت خوب کرد.

      دست ایشون رو به خاطر این همه شجاعت و ایمان می‌بوسم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مریم باجلان گفته:
        مدت عضویت: 1964 روز

        سلام محمد اقای عزیز

        متشکرم از محبتتون ،

        بله قبول دارم ،چون به منم گفته شد ومن فقط نوشتم ،خودمم هر موقع کامنتی میاد دوباره خودم میخونمش

        درپناه حق ،توحیدی باشین وسپاسگزار .

        وقبول دارم که حرفی که از دل بلند میشه ،لاجرم بر دل میشینه ،

        دل هم که همون قلبه ،

        انشالله که همیسه حال دلتون خوب باشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      در حال تکامل گفته:
      مدت عضویت: 656 روز

      سلام به خانواده دوست داشتنی ام

      اول بهتون آفرین بگم که پا روی ترستون گذاشتید و نوشتید

      دوم تحسین کنم مادرتون رو

      چقدر خانم فهمیده و دنیا دیده ای هستن

      و از همه مهم تر تحسین کنم پدرو مادر مامانتون رو

      چقدر این دو نفر عاقل، بالغ، فهمیده و با شعور هستن

      آفرین که تمام زوایا رو برای مادرتون میگفتن ولی تصمیم گیری رو بر عهده خودش گذاشتن

      من واقعا از ته دل میخواد مثل این دونفر باشم، عاقل بالغ دنیا دیده و فهمیده و همه تلاشم رو میکنم که برای پسر یک سال و نیمم از همین حالا یاد بدم که خودش تصمیم بگیره و مسئول تصمیمش هم خودشه..

      ازتون تشکر میکنم که این کامنت تاثیر گذار رو نوشتید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1729 روز

      سلام مریم عزیزم

      چقد کامنتت فوق العاده بود

      پراز عشق, پراز آگاهی, پراز توحید, پراز حس وحال خوب بود برام

      تحسین میکنم پدر بزرگ و مادر بزرگ عزیز و دوسداشتنی فهیم وآگاهتونو چقد حس عالی گرفتم از حرفشون

      چقد تحسین کردم این فرشته ها رو الهی شکرت بابت این فرشته های زمینی

      مریم عزیز چقد مادر فوق العاده ای دارین خدا حفظش کنه براتون

      چقد زندگی و شیرین تر و زیباتر کردن برای شما و خواهر های ناتنی و پدر بزرگوارتون

      چقد تحسینشون کردم چقد خوب ب الهامات قلبیشون عمل کردن

      چ شخصیت قوی و مستقلی دارن

      عشق ومحبت چقد زندگی رو زیباتر میکنه

      الهی صدهزار بارشکرت

      بهتون تبریک میگم بخاطر داشتن همچین مادر فوق العاده ای

      من ک عاشقش شدم بخدا

      خدا عمر با عزت بده بهشون وسایه شو بالاسرتون نگه داره عزیزم

      سپاسگزارم ک ب ندای درونت گوش دادی و نوشتی

      عاشقتمممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Mohammadbahmani گفته:
      مدت عضویت: 1191 روز

      با عرض سلام.به خواهرعزیزم.مریم بانوی گل.واقعا مادرها بعدازخدای یکتا بخشنده ترین وبا گذشت ترین هستندکه واقعامهربانی.گذشت وبخشندگیشون بین اشرف مخلوقات انسان همتا نداره.ما بالاتر ازخدای یکتا نداریم ونخواهیم داشت.لطف وبخشندگی خداوند متعال درحق ما یکیش این بوده که همچین عزیزی روخلق کردی که قطره کوچکی از مهربانی وبخشندگی خودش را درزمین به نمایش بگذاره.من تحسین میکنم شما ومادرعزیزتون که همچون مادر خودم دوسشون دارم.وآفرین میگم به این افکار ومثبتی که هیچگاه نامیدی وشکست رونپذیرفت وعاشقانه وبدون هیچ کینه ای به زندگیش ادامه داده ومیدهد.واین روه بگم اگرخداوند مادر رو درزمین خلق کرده تاقطره کوچک از بخشندگی ومهربانیشو به نمایش بگذاره.پدرراهم خلق کرد تا قطره کوچک ازصبرواستواریشو به نمایش بگذاره

      برای شما خواهرعزیزوخانواده عزیزتون دعادمیکنم که همیشه درپناه الله یکتا سلامت.ثروتمند.شاد.موفق دردنیا وآخرت باشید.یاحق.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ام البنین بیگدلی فر گفته:
      مدت عضویت: 3073 روز

      سلام مریم عزیز

      چقدر خوبه که به هدایتتون گوش کردید و نوشتید و چقدر زیبا نوشتید .

      اشک هاى من رو که جارى کرد .

      تحسین میکنم این در صلح بودن و طبق قانون عمل کردن مادرتون رو ، ایشون آفرین دارند .

      طبق قانون وقتى احساست رو خوب نگه دارى ، اتفاقات خوب رو تجربه میکنى .

      باید بارها و بارها به خودم بگم من مسئول زندگى خودم هستم و هر اتفاقى بخاطر باورها و فرکانسهاى خودم نه عوامل بیرونى .

      ممنون از کامنت زیباتون ، اتصال همیشگى به منبع رو براتون آرزو میکنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      ملیحه نصیری گفته:
      مدت عضویت: 1789 روز

      سلام ب مریم جان عزیزم

      چقدررررر مادر عزیزتون رو تحسین میکنم

      و چقدرررررر بیشتر باید پدربزرگ و مادربزرگ فهمیده تون رو تحسین کرد بااین برخورد فوق العاده و زیباشون

      و چقدررررررر تحسین برانگیزه این حد از ارامش و درصلح بودن و تو حال خوب موندن

      چون واقعااااا کنترلش سخته و دردناک

      و بینهاااااااااایت سپاسگدار خداوندم بابت این قوانین ثابت و بدون تعییرش ک همیشه عمل بهش جواب فوق العاده ای میده

      بدون هییییییچ کم و کاستی

      و ازطرف به مادرتون افرررررین بگید ک تواین شرایط چقدررررررر عاااااااااالی و زیبا عمل کردن

      روزهاتون پرازشادی و لحطه هاتون پرازعشق باشه و عشق بین پدرو مادرتون روز افزون و تنشون سالم و سلامت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      زهرا راد گفته:
      مدت عضویت: 1829 روز

      سلام مریم عزیز

      چقدر اشک ریختم و چقدر تحسین کردم و چقدر زیبا نوشتی .احساس خاصی نسبت به مادرت به من دست داد.موند ولی با حال خوب چقدر ارزشمنده .بزرگ کردن بچه ی دیگری .خدای من چقدر روح بزرگی میطلبه.

      خدا براتون حفظ کنه پدر و مادر عزیزو مادربزرگ و پدر بزرگتون رو .

      موفق و پاینده باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      بهاره صرام گفته:
      مدت عضویت: 1234 روز

      چقدر عشقققق توی وجود این مادر عزیز بوده مریم جان

      ممنون از این نوشته ی خیلی عالیت ،

      من این روزا دارم روی خودم کار میکنم که خیلی زیاد عشق ورزی کنم و به همه به یک نسبت عشق بدم ،عشقی که به خواهر میدم مثل برادر یا مامان و بابا باشه نمیخوام فرقی بذارم ،

      گاهی بداخلاق میشم گاه از کوره در میرم ولی خیلی دارم تلاش میکنم که عاشق باشم مثل عاشقانه های خدا که به همه بنده هاش به یک شکل نگاه میکنه ،لطف میکنه .

      چقدر این مادر صبور بوده و چقدر ارزشمند زندگی کرده قطعا که جایگاه دنیا و آخرش زیباست .

      در پناه خدای بزرگ و قدرتمند سالم و سلامت باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محدثه سرداری گفته:
      مدت عضویت: 2100 روز

      سلام مریم جان

      من امروز درحالی که بعد از گوش کردن این فایل داشتم فکر میکردم کامنتی نذارم و این خلاف تعهدی بود که به خودم داده بودم به کامنت شما برخورد کردم و نگم از درس بزرگی که به من دادی

      مادر شما یک ملکه واقعی هستند که این شرایط نه تنها چیزی از ارزششون کم نکرد بلکه تونستن بقیه رو هم آرام و شاد نگهدارن واقعا چه مادر نازنینی

      از اون قسمتی که گفتین بیشتر به خودش میرسید و خرج میکرد میشه اهمیتی که به خودشون میدادند رو فهمید و محبت پدرتون هم که گفتین بهشون بیشتر شده در نتیجه این اهمیت و ارزشمندی هست که برای خودشون قائل بودن

      داستان شما و این مسئله برای من هم یک تابو ذهنیه که امروز بهم کمک کردی بتونم بشکنمش و بفهمم ارزشمندی من با هیچ چیزی زیر سوال نمیره تا وقتی که خودم برای خودم ارزش قائل باشم

      خدارو شکر میکنم که من رو به کامنت شما هدایت کرد و در حیرتم از این سیل انرژی که شما دو سال پیش پا روی ترست گذاشتی و این داستان رو تعریف کردی و من یه جای دیگه ای از این جهان هستی امروز به داستان شما هدایت شدم تا چیزی که لازم داشتم رو ازش دریافت کنم واقعا حیرت انگیزه و واقعا خداروشاکرم امیدوارم هرجا که هستی پر از عشق به زندگی باشی عزیز دلم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رضوان بنی اسدی گفته:
      مدت عضویت: 1464 روز

      سلام

      من با خوندن این کامنت شما متوجه اشتباه و این احساس که توی وجود من ریشه کرده ولی به وضوح دیده نمیشه رو پیدا کردم،

      چند ماه پیش من از پارتنرم برای یک اشتباه خیلی جزئی که از نظر من اشتباه بود و قضاوتش کردم برای بار چندم .. جدا شدم و همش هم مقصر خودم بودم.. از باورهای اشتباهی که داشتم یا شاید هنوز دارم و ته ذهنم الان فهمیدم که این بوده که اون متوجه اشتباهش بشه و این احساسی که داشتم از احساس قربانی شدن میاد کاملاااا الان متوجهش شدمممم

      خداروشکر که بعد از این مدت خداوند منو هدایت کرد و من متوجه این اشتباهم و اینکه من این باور رو توی وجودم دارم و از پاشنه های اشیلم هست اگاه شدم خدایا ازت سپاسگزارم تو به وجود من بیشتر از من اگاهی❤️❤️❤️❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      یاسمن اسدنژاد گفته:
      مدت عضویت: 1891 روز

      سلام به شما دوست عزیزم امیدوارم که حالتون خوب باشه

      اولین بارم بودکه یک مثال درمورد کسی که خودشو قربانی نکرده خوندم و چقدر لذت بردم آفرین به این مادر واقعا که برتری آدما توی این جور مواقع مشخص میشه اینکه در شرایطی که ظاهرا بحرانیه چه رفتاری کنیم و چقدر بتونیم حالمونو خوب نگه داریم مادر محترم شما توی این اتفاق خودش رو قربانی نکرد خودشو نباخت و ارزشمندی رو در خودش پیدا کرد و همین باعث شد که پدر شما اون خانومو رها کنه و باز برگرده پیش مادر شما چون در واقع مادر شما این فرکانس رو فرستاد، بی نهایت لذت بردم از این تجربه ممنون که انقدر صادقانه تجربیاتتون رو در اختیار ما میذارید واقعا که پر از درس و نکته بود برام

      براتون آرزوی بهترینهارو میکنم🌹❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زیبا گفته:
      مدت عضویت: 2500 روز

      سلام دوست عزیز

      کامنت رو خوندم عالی بود

      جوابهای دوستان و جواب شما در مقابل آنها هم عالی بود

      من در موقعیت عکس،شما بودم مادرم زن دوم بود و اینقدر در صلح نبود ولی جون خوش قلب و خانوار بود زندگی خوب و آرومی داشتیم

      من خوشحالم که پدر بزرگها و مادر بزرگها با درایت دارید که بدور از حس فرزند خودم و قربانی شدن زندگی را برای دختر ک عزیزانشان قشنگ تر کردند واقعا بهتون تبریک میگم و ایول میگم به تمام خانواده

      به مادرتون که واقعا مدیریت کرد و با حس خوب و عشق به زندگی ادامه داد

      بهترین بهترین ها رو براتون آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      میثم رخشان گفته:
      مدت عضویت: 1909 روز

      سلام مریم جان

      چقدر تجسم کردم وجود چنین مادری نازنین و انسانی که خوب تونسته ذهنش رو کنترل کنه هم از شما سپاسگذارم هم از مادر مهربونتون بابت این درس مهمی که به ما داد که میشود در همچین شرایطی بر شرایط مسلط شد و ادامه داد و در اخر شرایط به نفع تو رقم بخوره میشه احساس کرد این موضوع رو که مادر شما به خوبی از پسش براومده و نامادری تمرکزش رو از روی زندگی خودش برداشته و پاداش ها هم به قول قران به قول استاد عزیز به همین افراد داده میشه

      چقدر خوب شما این قضیه رو درک کردین و درسش رو گرفتین یعنی ی اتفاق به ظاهر ناخوشایند کاری کرده که شما بیاین بررسی کنید رفتار های ادم های در اون شرایط رو و نکات مثبتشو رو به دقت بررسی کردین و از زاویه ای دیدین این موضوع رو تا شما رو به احساس خوب برسونه

      سپاسگذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهراء گفته:
      مدت عضویت: 3435 روز

      سلام مریم خانم

      مرسی واقعا که نوشتی چقدر داستان جالب و اموزنده ای تحسین میکنم مادرتون رو که شیر زنه و این داستان چقدر خوب نشون میده که همه چیز احساس خوبه .شرایط دور وبر هر چی باشه نتیجه رو احساس خوب تعیین میکنه ونشون میده که چطور مادرتون با حفظ صلح با خود هدایت شدن به بهترین رفتار

      بازم مرسی که این داستان رو نوشتی و اصلا یک نشونه است برای من.

      ان شالله با سلامتی و حال خوش بیشتر شما و تمام خانواده تون پدر و مادر محترمتون در کنار هم باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مجید حاجیوند گفته:
      مدت عضویت: 1420 روز

      سلاااام مریم خانوم شما چقدر تو کامنتا هم مهربونیتون مشخصه

      انگار دارین واقعی کنار آدم براش صحبت می‌کنید انقدر زیبا و جذاب تصویری از زندگی شجاعانه مادرتون ب مخاطب میدید

      واقعا تحسین میکنم مادر شجاع شما رو خیلی تاثیر گرفتم از این کامنت

      و واقعا عشق کردم که پدر بزرگ و مادر بزرگتون چقدر بزرگوارانه مادرتون رو راهنمایی و تشویق کردن

      ینی ذهنم مقاومت می‌کرد در مقابل همچین طرز فکری از این قشر که واقعا جای تحسین دارن چون اغلب توی این سن باور های چشم هم چشمی دارن ولی واقعا جالب بود برام این حجم از باور های درست

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سعیده و مهدی گفته:
      مدت عضویت: 2397 روز

      سلام مریم عزیزم

      چه درس بزرگی من از کامنتت گرفتم

      از مادرت که من هم یاد بگیرم که همچین همسر و مادری باشم

      یاد گرفتم که با خودم در صلح باشم و مسئولیت کامل اتفاقات زندگیم رو به عهده بگیرم و تلاش کنم که درستشون کنم. نقش قربانی رو ایفا نکنم. قهرمان زندگیم باشم. کاری کنم که یک روز خودم به خودم افتخار کنم.

      مادر قلب خونه است اگه حال مادر خوب باشه. حال خونه خوبه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محسن محمودیان گفته:
      مدت عضویت: 1489 روز

      عالی عالی عالی عالی عالی

      و تحسین برانگیز. واقعا سپاسگزارم بخاطر این نوشته که واقعیت زندگیتونه نه فقط یه کامنت با اگاهی بالا.این یک واقعیت توی یک زندگیه که یک شخص میتونه با هر برخوردی و دیدگاهی نتیجه ای کاملا متفاوت رقم بزنه.

      و این درک همون اصل اصله که بارها و بارها استاد تاکید داره،

      که ما فقط و فقط خودمون خالق زندگیمون هستیم و از این نتیجه شفاف تر و بهتر و واقعی تر چی میتونه باشه!؟

      یک مشکل،یک تضاد،بهم ریختگی،افکار و احساس بد و نجواهای همیشگی شیطان ولی این پایان کار نیست،این فقط و فقط شروع یک واقعیت زندگی است و بس و به هیچ وجه مهم نیست.

      مهم ادامه ماجراست،نماندن در افکارو احساس بد و قربانی نشدن،و با ایمان،با تعهد،با عمل کردن با اجرای قوانین زمین و زمان به نفع ما میجرخد و بشارت میدهد مهربان خالق صابرین رو.

      و نتیجه چیزی جز رضایتمندی همه نیست.و چقدر زیبا یک تفر میتواند چشمه ای باشد و تمام حوالی خود را ابادانی کند.

      سپاسگزارم هزاران بار بخاطر این واقعیت زیبا و درک بهتر قوانین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ازاده اله بخشي گفته:
      مدت عضویت: 1935 روز

      سلام دوست عزیزم

      چقدر خوشحالم که هدایت شدم به دیدگاه زیبای شما و خوندم

      سپاسگزارم که تجربه زیبای زندگیتون رو با ما به اشتراک گذاشتین و مادر گلتون و همینطور پدربزرگ و مادربزرگتون رو تحسین میکنم برای کنترل ذهن عالی که داشتن و خدا هم کمکشون کرد

      خدارو هزاران بار شکر میکنم که زندگی خوبی دارین و این تضاد باعث شد که جمعتون صمیمی تَر بشه و محبت تو خانوادتون بیشتر

      خداروهزاران بار شکر میکنم

      چقدر عالیه که قوی باشیم و با قدرت تصمیم بگیریم و عمل کنیم

      کامنت زیباتون پر از درس زندگی بود برام سپاسگزارم

      منم از زندگی پدر مادر عزیزم درسهای زیادی رو اموختم و عاشقانه دوستشون دارم که بهترین درسهارو بهمون تعلیم دادن خداروهزاران بار شکر میکنم برای وجود نازنین همه پدر مادرهایی که خوب زندگی میکنن و دنیارو جای بهتروزیباتری برای زندگی میکنن خداروهزاران بار شکر

      امروز کلی با خودم حرف میزدم که باید قوی باشم و با قدرت ادامه بدم بنازم خدای هدایتگرم رو مه چه سریع پاسخ میده متشکرم خداجونم

      بازهم از شما دوست عزیزم سپاسگزارم

      زندگیتون پراز عطرو طعم و نور خداوند

      🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فاطمه ابراهیمی گفته:
      مدت عضویت: 1633 روز

      درود بر شما بسیار از کامنت شما لذت بردم چقدر خوب نوشتید که چطور مادرتون اینقدر درست و زیبا برخورد کرده، به قول دوستان همیشه برعکس این را دیده بودم. اما اینکه کسانی ناخوداگاه قوانین را متوجه شده اند به خاطر عزت نفس بالایشان است. خدا نگهدار مادر عزیزتون باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      اعظم عبداللهی گفته:
      مدت عضویت: 3263 روز

      سلام لیلا جان

      خوشحالم که متن شما را خواندم اینم یک هدایت بود.

      من با خودم قرار گذاشتم که هر روز یک کامنت بگذارم کامنت امروز من درسی بود که از کامنت شما گرفتم.

      چند وقتی بود که مشکلی داشتم با هدایت خدا قدم به قدم بصورت تکاملی حل می شد تا اینکه امروز کامنت شما را خواندم

      البته اولش فایل رو گوش کردم راستش از فایل هیچی نفهمیدم انقدر نجواهای ذهنم زیاد بود. خودم را سرزنش نمی کنم چون واقعا تو این دو سه ماه خیلی صبر کردم تا مشکلم حل شود.

      حس خوب مادر شما من را تکان داد امروز واقعا حالم خیلی بد بود اصلا نمی دانستم چه مشکلی دارم فقط نجواها زیاد بود.

      خداوند با متن زیبای شما به من فهماند که مشکل من در مقابل مشکل مادر شما خیلی کوچک بود( اگرچه این مشکل برام واقعا بزرگ بود ) شما با نوشته تون من را یاد حس خوب انداختید حسی که در شرایط خیلی سخت خودم را مجبور می کردم که داشته باشم تا از فکرش بیام بیرون. حالا که مشکلم حل شده دیگه چه دلیلی برای ناراحتی وجود دارد.

      اون مشکل باعث شده بود که شدیدا به زندگی و به این دنیا وابسته شوم بعد از خواندن کامنت شما خدا با تمام عشق و محبتش باز هم هدایتم کرد و من با کلی کلنجار رفتن با خودم بالاخره خودم را از زندگی این دنیا رها کردم خیلی آرام شدم خنده بر لبهایم آمد. بعد از دو سه ماه ترس از خدا جایش را به عشق خدا داد. قبل از اذان و افطار صدای ربنای رادیو من را یاد عشق خداوند انداخت و از ته دل گریه کردم.

      عشق به خداوند چه نعمت بزرگی است.

      باز هم خودم را سرزنش نکردم چون از وضعیت قبل خودم با خبر هستم می دانم که خیلی صبر کردم تا ترس از خدا از وجودم برود.

      سر سفره افطار بعد از مدتها با حس خوب با خانواده ام حرف می زدم و حالا حالم خوب است.

      می خندم و به خودم می بالم که صبر کردم تا این لحظه برسد.

      به امید روزهای خوش

      به امید پیروزی و سرافرازی

      به امید زندگی بهتر

      حال خوب را برای خودم و شما و همه اعضای سایت استاد عباسمنش آرزو می کنم.

      ۱۴۰۰/۲/۱

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ثمین صفایی گفته:
      مدت عضویت: 2118 روز

      خییییلی عالی نوشتی خییلی

      آفری به مادرت آفرین

      این جملت رو که گفتی خدایا کمک کن از درون احساس ارزشمندی کنیم رو تو دفترم نوشتم که تو دعاهام باشه عالی بود

      ان شالله که خوشبخت و سعادتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      عبدالعظیم معیدی نیا گفته:
      مدت عضویت: 1757 روز

      سلام دوست عزیز وهم فرکانسی. ازخوندن کامنتتون خیلی لذت بردم واشک توی چشام حلقه زد. ازاین همه عزت نفس وشجاعتی که پدربزرگ و مادر بزرگ داشتن. ازتجربه های ناب وخالصشون. ازصبوری مادرتون. ازگذشت وبخششی که داشتن. دمشون گرم. برای خودت وخونواده بزرگت بهترینهاروطلب میکنم🙏🙏🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ولی فتحی پور گفته:
      مدت عضویت: 1883 روز

      سلام و ادب

      وقت شما و همه ی دوستان بخیر و شادی

      تو قطارم و از تهران دارم برمیگردم مشهد و بجای بازی و آهنگ گوش کردن(طبق روال قبل)، دارم پیام های دوستان رو میخونم

      اولین کامنتی هست که به لطف الله یکتا با افتخار میزارم و حتما اینکار رو ادامه خواهم داد.

      لذت بردم از کامنتتون و برام درس آموز بود مریم عزیز

      در آغوش الله، لبریز اشک شوق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      نسترن نیشابوری گفته:
      مدت عضویت: 1246 روز

      سلام خانم باجلان عزیزممممم

      مرسی واقعاااا مرسی بابت گفته هاتون کمک عظیمی به من کردین امروز سحرگاه روز ۲۱رمضان ۱۴۰۱ خوندن این کامنت عمیقاااا کمک کرد به من

      از لحظه که اون نجواهای شیطانی رو عنوان کردید من خودم رو دیدم تاااا زمانی که داستان زندگیتون رو تعریف کردید من هم در جایی شبیه به داستان شما اما در نقشی دیگر قرار دارم عمیقاااااا سپاس گذارم ازتون بازخورد مثبت و حال خوب الهی نصیب سفره وجودتان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم عزتی گفته:
      مدت عضویت: 1208 روز

      سلام دوست عزیز واقعا تجربه عالیه بود واقعا مادرتون یه شیرزن هست احسنت به این زن خوب ومهربان ومنطقی وعالیه واقعا تحسین میکنم وبعدش خانواده مادرتون چه کمک بزرگی کردن ایول باورکن زبان عاجز میمونه دیگه چی بگم فقط همین خیلی کار عالیه کردن دمشون گرم بابت این خانواده عالیه خدا شکرت …..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم شمسا گفته:
      مدت عضویت: 2000 روز

      سلام عزیزم ممنونم‌از نوشته عالی و فوق العاده ات چه پدر بزرگ ومادربزرگ فهمیده ی مطمئنا فرزندشونم اینگونه فهمیده و بادرایت عمل میکنه خداروشکر بابت وجود همچین عزیزانی در زندگیتون

      واقعا گاهی که در شرایط خاص قرار میگیری ؛ از تصمیم به عمل درست تا اجرای اون واقعا آسون نیست و هزاران بار نجواهای ذهن جلو آدم میگیره در موقعیتها و فرصتهای مختلف گاهی احساس خلع و پوچی میکنی و این ایمان قوی و عملی میخاد که سر حرف و تصمیمت وایستی به نظر من این قسمت از تصمیم تا عمل هم؛ برای همه ما تکامل میخاد و با تمرین و خطا می تونیم مدیریتش کنیم ایستادگی برای اجرای توکل عملی واقعا عشق میخاد و انگیزه ؛

      عشق و انگیزه الهی که از مبدا دریافت میشه ؛خداروشکر به خاطر انسانهای مثل پدربزرگ و مادر بزرگ و پدر و مادر شما که این توکل رو عملا به ما یاد میدن و ممنون از شما که با ما به اشتراک گذاشتین

      آرزوی شادی و سلامتی سربلندی و عمل با اراده به تمام تصمیمات و ایمان به خداوند را برای دوستان از پروردگار جهانیان خواستارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      عبدالعظیم معیدی نیا گفته:
      مدت عضویت: 1757 روز

      سلام دوست عزیز. کامنتتون روخوندم. اینهمه عشق و علاقه مادرتون قابل تحسین کردن داره. واقعاهمینجوره که بایدفرکانس مثبت به جهان هستی بفرستی تاعین همون وازجنس همونا وارد زندگیت بشه. مامان شمابه طورناخوداگاه داره قانون رودرست انجام میده. واقعا ایول داره. دارم درک میکنم که احساس قربانی شدن واحساس گناه اینها دوترمزی هستن که منو نمیزارن به خواسته هام برسونن. به خاطراشتباهات گذشتم ویاداوری اون کار خودم روناراحت میکنم وسرزنش میکنم. باخوندن کامنتهاتوجهم به درونم رفته. به خاطرطمعی که داشتم اینجوری شد. دنیا عین همون فرکانس روبرام فرستاده. الان باید ازاونادرس بگیرم. سپاسگذاری میکنم از شما که این کامنت روگذاشتید تامنم به خودم بیام وبخوام درست عمل کنم. برای خونوادتون بهترین شادیها زیبا ییها روازدرگاه خداوند متعال طلب میکنم. پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ناهید زرین گفته:
      مدت عضویت: 2007 روز

      چقدر لذت بردم از نوشته تون چقدر درسایی بزرگی داشت برای من برای منی که توی تمام عمرم احساس قربانی بودن همراهم بوده شاید چون فرزند کوچیک خانواده بودم و همیشه با محبت و دلسوزی باهام رفتار میشده و این احساس بعد از فوت پدر و مادرم بیشتر شد و فکر میکردم محروم بودن از نعمت پدر و مادر یه نوع قربانی بودن و مورد ظلم واقع شدم

      وای که چقدر من عاشق مامانتون شدم تازه فهمیدم حس قربانی بودن چه ها که با من نکرده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      متین سلیمانی گفته:
      مدت عضویت: 2073 روز

      سلام خدمت شما مریم خانم باجلان 🌹

      خانم واقعا لذت بردم از کامنتی که گذاشتید احسنت و آفرین به شما بابت شجاعتتون 💪 بهتون تبریک میگم

      این کار یعنی نوشتن کامنت کمک بسیار زیادی به ما میکنه تا بیشتر درگیر قانون بشیم و بهتر درکش کنیم خیلی از شما ممنونم که این کامنت رو گذاشتید و باعث شدید که خیلی های دیگه مثل من ازش درس بگیریم و ترغیب بشیم تا ما هم بیایم و نظرات خودمون را بقیه به اشتراک بگذاریم

      هر جا هستید سالم و سعادتمند باشید 🌹❤🌹❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سیدمصطفی میردهقان گفته:
      مدت عضویت: 1891 روز

      سلام

      خیلی عالی بود دست کمی ازفیلم نداشت نویسنده خیلی عالی هستی شما

      خیلی به دلم نشت صداقت وپاکی وخودت بودن خیلی به این متن اضافه کرده بود

      لذت بردم نحوه برخوردپدربزرگ ومادربزرگ شما

      مادرشما

      یادفیلم هایی که قبلا میدیم افتادم مخصوصا ایرانی های قدیمی که میخداستی ببینی آخرش جی میشه

      خداراشکرکه فراوانی وصلح وآرامش درخانه شماست

      شادباشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          سیدمصطفی میردهقان گفته:
          مدت عضویت: 1891 روز

          سلام

          داشتم کامنتها رومیدیدم دیدم جواب دادید لطف کردید

          نیازداشتم توموقعیتی هستم که نیازبه کنترل ذهن داشتم

          گفتم باشماصحبتی کرده باشم

          هرچندمیدونم نبایدروی ناخواسته هاتمرکز نکن

          ولی مدتی هست فکرمیکنم یه خرجهای غیرمترقبه واسم اومده

          وکنترلی روشون ندارم

          دوست دارم ازمثبتها بگم ولی گفتم این تواین موردمیتونم ازتجربتون استفاده کنم

          سپاس ثروتمندباشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      باران گفته:
      مدت عضویت: 2170 روز

      چقدر زیبا نوشتی چقد احساس خوبی بهم دادی چقد خوب و کامل توضیح دادی مهمترین چیزی که از حرفات یاد گرفتم اینه که تسلیم شرایط نشیم و حس قربانی بودن نداشته باشیم ممنونم دوست خوبم ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1913 روز

      سلام، دوست عزیزم از خوندن کامنت زیبای شما بی نهایت لذت بردم.رفتار مادرت رو تحسین می کنم. روح بزرگی داره. این کامنت شما خیلی درسها برام داشت. بهترینها رو برات آرزو می کنم. 😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      vahid z گفته:
      مدت عضویت: 1709 روز

      ممنونم عزیزم بابت به اشتراک گذاشتن این همه فهم وشعورومعرفت ازمادرتون.

      وچقدرمادربزرگ و پدربزرگ شمادرمسیرهدایت الهی قرارداشتندونتیجه میشه فرزندان صالح همانندخودشماکه موردلطف وعنایت خداوندقرارگرفتیدتادرمسیرزیبای استادعباس منش که گوهرنایاب زمانه ماست برای کشف بهتر قوانین جهان هستی قدم بردارید

      خوشحالم که باشماهم مسیرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 963 روز

      سلام دوست من درود بر مادرت و درود بر پدربزرگ و مادربزرگ بامرام و با درایت تون دمشون گرم خیلیییی لذت بردم از سرگذشت زیبا زندگیتان و چقد تصویرسازی زیبا از قربانی نبودن بما دادی با مدرک و سندی محکم که خودت از نزدیک تجربه شو دیدی و اونو بما انتقال دادی هزار درود بر مادر با سیاسیت و قدرتمندت کار بسیااااار دشواری رو که برای خیلی ها نشد داره رو بطرز زیبایی به شد تبدیل کرد خیلی برام قربانی نبودن روشن شد و خیلیییی لذت بردم سپاااااااس از شما دوست عزیز و دمتون گرم که باعشق کنار خواهرهای ناتنی زندگی میکنین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      دنیا زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1572 روز

      سلام مریم عزیز

      مرسی که با تمام اون نجواهای شیطانی این دلنوشته رو برای ما نوشتین متشکرم اذتون.

      و من کلی نکات آموزنده از رفتار مادرتون در برابر مشکلات

      برخورد با اتفاقات یاد گرفتم

      اینکه هر اتفاقی در نگاه اول شاید بد باشه ولی میتونیم بدون توجه کردن بهش و توجه به چیزای بهتر اون رو از خودمون دور کنیم.️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      الهه مهرابی گفته:
      مدت عضویت: 1769 روز

      سلام مریم جان من هم بعد از دو سال در فرکانس خواندن این کامنت قرار گرفتم ممنونم و تحسینت میکنم بابت تصمیمی که گرفتید که این مطلب و بنویسی با شجاعت و افتخار و مادر عزیز و مادر بزرگ و پدر بزرگ عزیزتون رو هم تحسین میکنم. خیلی این مطلب برای من درس داشت، منی که گاها بخاطر موضوعات پیش پا افتاده خودم رو قربانی می‌دونم و اوقات خودم و اطرافیانم رو تلخ میکنم احسنت به مادرتون که تو شرایطی که برای همه ما خانم ها خط قرمز هست این قدرت رو داشت که خودشو آرام کنه و از دریچه مثبت به این اتفاق نگاه کنه و حس خوبشو خراب نکنه و نتیجه اش رو هم ببینه. بسیار ممنونم برای خودت و خانواده عزیزت آرزوی سلامتی و شادابی دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      الهه دوست حسینی گفته:
      مدت عضویت: 1174 روز

      سلام مریم جان واقعا عالی بود و اشک منو در آوردی واقعا که همینطوره اگر ما به درک درستی به این قضیه برسیم که هیچ کس و هیچ چیز نمیتونه شرایط ما رو تغییر بده و فقط خودمون میتونیم که برای خودمون قدمی برداریم حتی اگر آسمون و زمین هم دست به دست هم بدن که نشه اگر ما بخواهیم میشود

      خیلی کامنت تاثیر گزاری بود برای من دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      محبوبه استخری گفته:
      مدت عضویت: 1733 روز

      سلام دوست عزیز واقعا مادرت قابل تحسینه آفرین به همچی انسانی واقعا تحسین کردم ایشون که باخودشون درصلح بودن وصبور وتسیلم وخداوند هم نتیجه این صبور بودن وتسلیم بودن را بهشون نشون دادن درهمین دنیا آفرین واقعا قابل احترام هستن چنین انسانهای 😘😘😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: