ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5 - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)

520 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حامد حسامی گفته:
    مدت عضویت: 3120 روز

    سلام و درود فراوان بر استاد عباسمنش عزیز و تمامی کاربران سایت

    من همیشه نگاهم به فایل های رایگان استاد عباسمنش اینگونه است که این فایل یک در واقع رایگان نیست،بلکه یک هدیه ای ارزشمند از سایت استاد عباسمنش است که میلیون ها دلار ارزشمند است و عمل کردن به همین یک فایل زندگی من را دگرگون می‌سازد،وبه صورت هدیه در اختیار من قرار گرفته است.

    در جواب به بخش اول تمرین،من با استاد عباسمنش موافق هستم و علت موفقیت انسان ها را علاقه و استمرار بر موضوعی میدانم و با بحث استعداد موافق نیستم،در واقع استعدادی وجود ندارد،هرکسی به هر موضوعی که علاقه دارد اگر باورهای مناسب درباره آن موضوع داشته باشد میتواند به بی نهایت موفقیت برسد.

    خود من در راستای تمرین این فایل،دست به کار شدم.من همیشه به فعالیت های ورزشی علاقه ای زیادی داشتم و دارم مثلاً سعی میکنم که در طول روز به پیاده روی برم،گاهی ساعت ها دوچرخه سواری میکنم و در گذشته به باشگاه بدنسازی میرفتم.

    ولی همیشه اطرافیان به من می‌گفتند که تو استعدادی برای فعالیت های ورزشی نداری و تکرار این صحبت ها باعث شده بود که من از باشگاه رفتن منصرف بشوم.

    ولی از آنجایی که سعی میکنم که به آموزش های استاد عباسمنش مثله وحی منزل عمل کنم،پس از یادگیری مطالب این فایل به این نتیجه رسیدم که در رشته ای تربیت بدنی و امور ورزشی ادامه تحصیل بدهم.

    در همین راستا برای ترم بهمن ماه در دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان خودم ثبت نام کرده و انشالله بعد از تعطیلات عید نوروز 1403 بر سرکلاس های دانشگاه میروم.

    من همیشه هرکجا که به آموزش های استاد عباسمنش عزیز عمل کرده ام نتیجه مثبت گرفته ام،در همین راستا بر آن شدم که در رشته ای مورد علاقه ام (همان رشته ای که دیگران می‌گفتند در آن استعدادی نداری)ادامه تحصیل دهم ،واین تصمیم را در سن 31سالگی گرفتم،شاید از نظر دیگران برای این کار دیر باشد ولی من عقیده دارم که هر انسانی در هر شرایط سنی که به آموزش های استاد عباسمنش عمل کند و سعی کند که این قانون را در زندگی اش اجرا کند صددرصد نتیجه ای خوبی خواهد گرفت.

    آرزو دارم که سال جدید بهترین سال زندگی ما تاکنون باشد و اتفاقات خوب و زیبایی را تجربه کنیم،خدانگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    خوشبخت آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1946 روز

    سلام به استاد عزیزم

    و همه گروه تحقیقاتی عباسمنش

    تک تک حرکات شمارو تحسین میکنم

    خداروشکر

    مهارتی که فکر می کنی در آن استعدادی نداری یا متقاعد شده ای که  به درد انجام آن کار نمیخوری را انتخاب کن.

    طراحی یک دوره

    راجب چیزایی که واقعا برام ارزشمنده و عاشق اینکارها هستم

    و برام خیلی مهم هستن

    من به کمک دوره عزت نفس این شغل رو انتخاب کردم و با عشششششق شبو روز براش تلاش میکنم

    اما احساس میکنم استعدادی توی طراحی دوره ندارم

    چون من ذهنم شهودیه

    نظم برای من کار سختیه

    و اصلا نمیتونم یچیزی رو درس بدم

    من از استاد الگو گرفتم چون ذهن ایشونم شهودیه و کلا سبک زندگیشون شهودیه

    پس برای خودم چالش گزاشتم کاملا شهودی این دوره رو طراحی کنم یعنی قدم به قدم

    سپس یک هدف قابل دستیابی و معقول برای بهبود در آن مهارت را در نظر بگیر؛

    هدف من صحبت کردن و اموزش سه عدد موضوع راجب هدفم است

    پیرامون آن موضوع مطالعه و تحقیق کن؛

    سه موضوع انتخاب میکنم قالبته قدم به قدم یعنی فرکانسمو تنظیم میکنم تا خدا موضوع اوذ رو بهم بگه سپس بعدی بعدی

     ایده های قابل اجرا برای شروع کار را یادداشت کن و قدم اول را در آن راستا بردار.

    چشم استاد عزیزم

    هرموقع ایده ای اومد یاداشت میکنم

    سپس قدم اول رو برمیدارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    اکرم گودرزی گفته:
    مدت عضویت: 811 روز

    سلام به استاد بزرگوار وخانم شایسته عزیز. استاد عزیزم راجع به این فایل اولش فکرکردم که من ذهنیت محدودکننده ندارم چون توی محصولات شما شنیده بودم که استعداد جزئ مسایل اصلی نیست وجواب رومیدونستم. اما بعدا که خوب گوش کردم میبینم که من خیاطی بلدم وانجام میدم اما هیچ کدوم ازکارهای من تبدیل به پول نشده چون همیشه میگم من استعداد فروش ندارم من استعداد جذب مشتری ندارم من فقط توی دوخت استعداد دارم اگرکس دیگه ای برای من مشتری بباورد یا کارهای من رابفروشد میتوانم کار کنم. وهمین باور محدود کمنده باعث شده اصلا برای منبع درامد. هیچکاری نکمم استادعزیزم ذهنیت من بسیارمحدودکننده است. واقعا ازشما ببنهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    مریم انصاریان گفته:
    مدت عضویت: 1802 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم بینهایت سپاسگزارم برای این فایل عالی که در بهترین زمان خداوند سر راهم قرار داد.

    «استعداد بزرگترین دروغ دنیاست »

    که خیلی راحت میتونه نابودت کنه اگه باورش کنی ، دیگه حرکت نمیکنی ،دیگه باور نمیکنی ، دیگه توکل نمیکنی پس از اونی که باید بهش توکل میکردی دور و دورتر میشی ، شیطان می شینه تو وجودت و ذره ذره نابودت میکنه میگه ببین واسه تو تا همین جا بود میشه همون باور خدا نخواسته ،میشه توقف سکون گندیدن ، میشه من که رویامو فراموش کردم چون گفتم برای من تا همین جا بوده و هیچ حرف و سخن و تشویق و تهدید و قدرتی نمیتونه مجبورت کنه حرکت کنی.

    تا قبل آشنایی با شما استاد ارزشمند که توحید تو وجودتون موج میزنه ، باور به استعداد جزیی جداناپذیر از وجودم بود اما من خوش شانس تر از اطرافیانم بودم چون معدن استعداد بودم تو خیلی زمینه ها و برای من خیلی چیزها میشه بود چون همون اول عالی انجام میدادم، و اگر همون اول عالی نمیشد برای من اون موضوع تموم میشد چون استعدادشو نداشتم به همین سادگی.

    تا الان به این وضوح از شما نشنیده بودم درباره استعداد و توانایی انجام کارها ،شاید هم شنیده بودم اما در مدار فهمم نبودم!!! از دوسال پیش که هدایت شدم به مسیر مورد علاقه ام و از راهی که واردش شده بودم برگشتم ، هنوز بصورت جدی وارد گود نشدم نه نخوام نتونستم،الان میفهمم چرا چون هنوز همون باورهای قبلی تو وجودم هست ، استاد این جمله شمارو گاهی با همه وجودم درک میکنم که :باور یک دکمه نیست ، اگه رفتارت عوض شده یعنی باورت تغییر کرده.

    فهم همین جمله در وجودم تازه اتفاق افتاده چون دقیقا به کشف ترمز از باور هایی تو این چند ماه دارم میرسم که فکر میکردم با تکرار تغییر کرده ، اما الان برای من این تغییر زمانی اتفاق میفته که میرم تو فضای اون باور ،نشونه ها میاد هدایتها میرسه ،وقتی که ذهنم میگه “دینگ” و چشم هام از تعجب گرد میشه برای اون ترمز میفهمم وقتشه که تغییر شروع بشه.

    استاد الان که میخواستم کامنت بذارم هدایت شدم به الگوهای تکرار شونده ،مبحث فرار، فقط متن صفحه رو خوندم و پرده ها کنار رفت.

    با این که من این جلسه رو همون ساعتی که گذاشتین کار کردم واسه خودم نوشتم الان احساس میکنم چیزهای جدیدی فهمیدم.

    من هنوز جدی وارد گود نشدم چون این باور استعداد داشت اون زیر زیر ها کار خودشو میکرد و نتیجه اش شک و تردید درونی در وجودم بود ، با اینکه همیشه تو علاقه ام خوب بودم گاهی عالی بودم ولی بهش شک داشتم باز مدام با خودم می گفتم یعنی میتونم ؟ یعنی میشه؟ برای همین فرار میکردم از ورود جدی به مسئله ام و وقتی هم که واردش میشدم الگوهای تکراری اتفاق میفتاد که دورم کنه از چیزی که فراری هستم ازش.

    باورم نمیشه دارم می نویسم همینجوری داره فهمم از ترمزهام بیشتر میشه ،خدایا شکرت.

    من جلسه دوم دوره حل مسائل رو برای یک موضوعی که مهمترین خواسته ام هست شاید 13بار کار کردم هر بار به ترمز یه کویر و امروز یه آگاهی دیگه یه کشف الهی در وجودم که انگار دوباره متولد شدم سپاسگزارم استاد از آرامشی که با این فایل در وجودم سرازیر کردین ، از ایمان خفته ای که در وجودم بیدار کردین ، از نور امیدی که به قلبم تابوندین ،از اینکه کمک کردین نور درونم شروع به درخشش کنه ، گاهی به خودم میگم درسته نمیتونم سپاسگزاری نعمتهای خدارو بجا بیارم ولی خودش یراه نشون داده ،میگه «فسبّح بحمد ربّک» باید برم تو مسیر اونچیزی که براش متولد شدم و انجامش بدم شاید سپاسشو بجا بیارم ،حالا استاد من نمیتونم سپاسگزاری از شمارو ادا کنم مگر اینکه یروز بیام و از نتایجی بگم که در حد عالی گرفتم ، واقعا سپاسگزارتونم استاد.

    شما میگید خدا با هرکسی یه جوری حرف میزنه ،بامنم خیلی درباره این ترمزم حرف زده بارها هدایت شدم به فایلهایی از محصولات یا رایگان حتی فایل سوم هدفگذاری که تو تلگرام هست ،بارها بهم گفته مریم تو شک و تردید داری تو دودلی و من فکر میکردم خودمو از اون تردید ها رها کردم چرا این فکرو میکردم؟ چون میگفتم خوب من با هدایت خداوند و کنکاش در وجودم گذشته ام مسیرمو پیدا کردم و دارم براش هدفگذاری میکنم و به سمتش حرکت میکنم پس دیگه تردید ندارم، حتی تو تمرین جلسه دوم حل مسائل هم بهش رسیده بودم اما امروز اون کویر خودشو بهم نشون داد وقتی خواستم کامنت بذارم وقتی نوشتم ،دوروز پیش هم نوشته بودم جواب سوالو تو دفترم کلی نوشته بودم اما امروز یه درکی اومد تو وجودم عمیق ،خدایا شکرت ، اینکه من فکر میکردم چون دارم به سمت هدفم حرکت میکنم تردید ندارم ، ولی احساسم بد بود یه جور دلشوره نگرانی الان میفهمم دلیلش یه ترمز بزرگ بود ،استعداد، و من ازش بیخبر بودم نمیدونستم چرا خدا مدام بهم میگه تو تردید داری تو شک داری ، و منم میگفتم بابا باشه گفتی منم پذیرفتم دیگه ، شک ندارم که دارم به سمتش حرکت میکنم ،البته که فرار نا اگاهانه داشت اتفاق میفتاد چون من به تواناییم شک داشتم .

    یکی از راههای صحبت خدا با من این مدلیه،البته تازه فهمیدم ،یه سری فایلهارو مدام هدایت میشم بارها و بارها بعد حتی گاهی اصلا به اون چیزی که من روش کار میکنم ربطی نداره ،ولی اون آگاهی ها هی تکرار و تکرار و تکرار میشه و زمان تغییر که میرسه باز همون دینگ میاد و پرده ها میفته و تموم اون آگاهی ها رژه میره تو ذهنم و من متعجب از همه این اتفاقات واقعا نمیدونم چی بگم انگار خدا داشته منو آماده میکرده و زمانش که میرسه بسادگی بر من جاری میشه آنچه که باید. خدایا شکرت

    و حتی الان یه چیزی به ذهنم اومد ،صحبتهای همسرم و به خصوص دخترم خییییلی اوقات کلید حل مسائل منه ، همسرم یه مدته مدام منو تشویق میکنه( یکی از الطاف خداوند به من اینه که من هر کاری بگم انجام میدم همسرم میگه هرچی تو بگی هرجور تو بخوای ) تشویقم میکنه که تو به اینجا میرسی فلان جا میرسی فلان اتفاق میفته برات ، ولی من اصلا حس خوبی از حرفهاش نمیگرفتم یجور ترس، عقبگرد کلی علامت سوال که این چی میگه؟ میومد تو وجودم که الان فهمیدم دلیلشو ،باز همون باور به استعداد و توانایی داشت فرکانس می فرستاد شک به خودم ومن الان فهمیدم دلیل اون احساس بد رو ،خدایا شکرت و انگار یکی از اون بارهای بزرگو خدا از دوشم برداشت یه احساس باز شدن سینه یه حس اشتیاق و کشش به هدفم ،یه حس زیبا نشسته تو وجودم ،خدایا شکرت

    چند روزه صحبتهای خدارو دارم واضحتر میفهمم ، اصلا یه جوری بوده اتفاقات که خودم لذت میبرم و تازه دارم یاد میگیرم نشونه هارو تایید کنم ، چون یادم میره انگار ازین گوش میره و از اون یکی در میشه(اینم حتی یه مسئله ای بود که خدا هدایت کرد حلش کردم) واسه همین یه دفتر برداشتم هدفمو نوشتم و توش نوشتم هدایتهای خداوند قدم به قدم ،هرروز توش می نویسم هدایتهامو الهاماتو ،نشونه هارو خیلی داره بهم کمک میکنه برای اینکه یادم بمونه برای مرور کردن برای به یاد آوردن، اینهم هدایت خدا بود برام، خدایا شکرت

    استاد من همیشه تو دلم شمارو برای سخاوتتون تحسین میکنم عاشق این خصوصیت عالی شما هستم ، این جلسه رو تو دفتری که برای دوره بینظیر حل مسائل دارم کامل نوشتم ، به نظر من هرکسی که اون دوره رو نداشته باشه یا داره ولی جدی نمیگیره به خودش خیانت کرده ، استاد این دوره مثل دانشگاه که اگه پیش نیاز درسی رو پاس نکنی نمیتونی انتخابش کنی باید پیش نیاز خرید محصولات باشه ، مریم جان شایسته عزیزم از شما نازنین هم برای این دوره ارزشمند سپاسگزارم ،اصلا اسم این دوره که میاد من نمیتونم تشکر نکنم عاشقتونم .

    برای تمرین این جلسه هم من همیشه علیرغم اینکه گفتم تو خیلی چیزها بخصوص درسی همیشه عالی بودم ولی یکی از بزرگترین ترس های من زبان انگلیسی هست (با اینکه من زبان ترکی استانبولی رو در حد متوسط بلدم و تجربه زبان دیگه رو دارم )که اصلا کلید ورود به هدفمه شروع کردم اما از توضیحات استاد برای نوشتن پیشرفتها و کارهای دیگه قطعا استفاده میکنم و از نتایجش ان شاءالله بتونم همین جا بنویسم.

    استاد عزیزم خوش به حال خداوند که بنده ای چون شما داره ، اینقدر فرکانس خالص ابراهیمی فرستادین که رسیدین به اینجا ،بچه هایی که همون اول به سمت شما هدایت شدن و موندن باید خیلی خوشحال باشن که این اتفاق براشون افتاده ، کسی مثل من که وجودش سراسر ترس و شرک و بی خدایی بود به رغم ادعای مسلمانی ، دو سال طول کشید تا به مدار ورود و موندن تو سایت برسم ، سپاسگزار خداوندم که فرصتی برام فراهم کرد تا در سکوت و تمرکز بتونم درونمو باز بهتر بشناسم و به درکی برسم که نمیتونستم تصور کنم .الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    فریبا آهنگری گفته:
    مدت عضویت: 1002 روز

    سلام به استاد عزیز ودوست داشتی .سوال اینکه فکر میکنی میتونی توی زمینه ایی که مهارت نداری با تلاش ‌واستمرار موفق بشی؟ راستش من تا قبل از آشنایی با شما واین سایت همه کسانی که موفق بودن میگفتن یا شانس آوردن یا مثلا اینا ذاتا آدم های باهوشی هستن واصلا ‌واسه این کار ساخته شدن.اما بعد از آشنایی با سایت شما وپیدا کردن یه سری الگوها متوجه شدم که اصلا اینطور نیست.مثلا یکی از نزدیکترین کسانم رو دیدم که موفقیت های بسیار خوبی در زمینه علمی کسب کرده و وقتی توجه کردم دیدم که از زمانی که من یادم میاد ایشون بیشترین زمان وتایم خودشون رو مشغول مطالعه وکسب مهارت در رشته تحصیلیشون بودن واین موفقیت امروزشون ثمره تلاش سال هاست.یا مثلا یه جوان هفده ساله ایی رو میشناسم که به زبان انگلیسی آنقدر تسلط دارن که میتونن کتاب ترجمه کنن بدون اینکه به کلاس زبان رفتن واین ثمره سال ها تلاش.والبته که گوش کردن به فایل های بی نظیر استاد عباسمنش عزیز حجت رو بر من تمام کرد که من در هر زمینه ایی که بخوام وتلاش بی وقفه داشته باشم میتونم کسب مهارت کنم ودر نوع خودم بی نظیر بشم .کسب مهارت استعداد نیست بلکه اکتسابی هست وما باید اونو کسب کنیم استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    شایسته جعفری گفته:
    مدت عضویت: 2290 روز

    بنام یکتا قادر متعال

    سلام و درود به استاد عزیزم و مریم جان و همه دوستای گلم.

    در مورد اولین سوالی که مطرح کردین خوب فکر کردم و دیدم در گذشته خودم کارهایی رو تونستم انجام بدم که به ظاهر استعدادی در اونها نداشتم اما به یاری خداوند و با تلاش و استمرار، در اون کارها به نحو احسنت موفق شدم.

    یاد گرفتن زبان انگلیسی یکی از مهارت هایی بود که فکر میکردم استعدادی در اون ندارم. در دوران مدرسه اصلا این درس رو دوست نداشتم چون فقط باید یک سری کلمه و دستور زبان حفظ میکردیم. تا اینکه بعدا به کلاس خصوصی زبان حضور یک استاد خلاق وخوش ذوق رفتم و با تداوم کلاس، هم از انجام تمرینات لذت میبردم و هم بسیار عالی تونستم این مهارت رو یاد بگیرم به طوری که در اواخر کلاس به راحتی و بدون وقفه میتونستم انگلیسی صحبت کنم. و هر چقدر مدت زمان یادگیری من بیشتر میشد سرعت و لذت یادگیری هم بیشتر میشد، به طوری که انگار یکی از استعدادهای ذاتی من شده بود.

    مثال دیگه ای که میتونم بگم مهارت رقصیدن هستش. من کودکی رو که پشت سر گذاشتم یادم نمیاد در جشن ها رقصیده باشم. اما بعد از سالها با اینکه فکر میکردم هیچ استعدادی در این زمینه ندارم، تصمیم گرفتم به کلاس رقص برم و یاد بگیرم. یادمه اوایل بسیار برام انجام حرکات سخت بود اما چون تصمیم خودم رو گرفته بودم به کلاسهام برای چندین سال ادامه دادم. خیلی جالبه که الان وقتی در جشن ها شرکت میکنم به راحتی میرقصم و انگار این مهارت رو به طور ذاتی داشتم!در صورتی که قبلش فکر میکردم اصلا در این زمینه استعداد ندارم و خجالت میکشیدم از اینکه برقصم.

    مهارت دیگه ای رو که با پشتکار و مداومت تونستم در اون حوزه استاد بشم خیاطی هستش. که ابتدا فقط برای اینکه بتونم برای خودم لباس بدوزم رفتم آموزشگاه و موارد ابتدایی رو یاد گرفتم و برای تکمیلش شاگرد یک استاد خیاط شدم و بعد از اون سالها خودم خیاطی کردم که کاملا تونستم در این حرفه استاد بشم که البته در حال حاضر این حرفه رو به عنوان شغل کنار گذاشتم.

    ارتباط کلامی و کلا خوب ارتباط برقرار کردن، یکی دیگه از حرفه هایی هستش که از بچگی در اون ضعیف بودم. که قبلا باورم این بود که این قضیه کاملا ذاتیه و ناراحت بودم از ناتوانی خودم در این زمینه، تا اینکه شروع کردم روی خودم کار کردن. و تغییرات بنیادی در من ایجاد شده که خودم رو شگفت زده میکنه که چقدر راحت میتونم ارتباطی خوب و متفاوت از گذشته با بقیه برقرار کنم…

    اگر بخوام این حرفه ها رو مقایسه کنم با حرفه هایی که در اونها ذاتا احساس میکنم استعداد دارم مثل نقاشی و خوشنویسی و ریاضیات، به نتایج جالبی میرسم اینکه:

    حرفه ای رو که استعداد ذاتی داشتم انگار راحتتر باهاشون ارتباط برقرار میکردم و سریعتر در اونها پیشرفت میکردم اما،

    حرفه ای رو که در اون احساس میکردم استعداد ندارم باید یک انگیره ای رو میداشتم که به سمتش حرکت کنم و زمان بیشتری رو صرف کردم تا موفق شدم.

    اما در نهایت هر دو دسته احتیاج به مداومت و پشتکار دارن و میشه در هر دو دسته کاملا و به یک اندازه حرفه ای و عالی شد.

    حرفه ای که الان میتونه برای پیشرفت بهم کمک کنه، فعالیت در فضای مجازی و ارائه کارهام در فضای مجازی هستش.

    برای اینکار احتیاج به تجهیزات مناسب برای فیلم برداری دارم.

    مهارت تدوین رو باید یاد بگیرم.

    مهارت مدیریت سایت و یوتوب و بقیه رسانه های اجتماعی رو باید یاد بگیرم.

    در حال حاضر بسته آموزشی کار در فضای یوتوب رو دارم که تدوین فیلم رو هم آموزش میده و میتونم به یاری خداوند از اینجا شروع کنم.

    استاد عزیزم ازتون تشکر میکنم بابت این جلسه بسیار ارزشمند و آگاهی دهنده و خداوند رو بسیار سپاسگزارم که بهم این توفیق رو داد که این آگاهی ها رو دریافت کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1230 روز

    بنام آنکه هرآنچه دارم از اوست

    سلام خدمت استاد عزیز و تمامی کسانی که زحمت کشیدن در تهیه این سری فایلها آگاهی دهنده

    این جمله استاد از روز آشنایی با ایشون همیشه توی گوش من میپیچه که استعداد مهم نیست ،توکل مهمه،ایمان مهمه

    در جواب به سوال اول که آیا استعداد در یادگیری کارها برای من اولویت داره یا نه ؟

    به قاطعیت میگم نه و این فقط پشکار که هر وقت توی کاری داشتم باعث پیشرفت من در اون شده و البته که این پشتکار فقط با انگیزه و شوق زیاد من بوده که باعث نتیجه شده

    من توی کار خودم ثابت کردم حتی بدون اینکه آموزش ببینم به الگوهایی توی کار خودم رسیدم که حتی اساتید مربوط به کار من هم در حد من نیستن ،وقتی به گذشته کاری خودم فکر میکنم میبنیم که روزهای که تمام خودمو رو گذاشتم برای پیشرفت در کارم و هر بار با هدایتهایی که خداوند بعد از دیدن شوق من به من کرد باعث شد خیلی زودتر از چیزی که فکرشو میکنم در کار خودم حرفه ای بشم و پلهای ترقی طی کنم

    یکی دیگه از مثالهای که میتونم برای خودم بزنم ورزشهای رزمی بود که در سن بازنشستگی ورزشکارهای بنام در این رشته هست که من در سن 28 سالگی شروع کردم و بازم با انگیزه و شور و شوق فراوان و تلاش بسیار خیلی زود به پیشرفتهای زیادی دست یافتم

    این خودش نشون میده استعداد که همه در موردش صحبت میکنن فقط میتونه یه عامل انگیزشی باشه برای پیشرفت ولی تلاش و استمرار در اون کار بخصوص میتونه پایه و بیس تمام موفقیتها باشه ،بقول قرآن مثل کف روی آب هست که سست و بی پایه هست خیلی زود هم از بین میره

    استاد عزیز وقتی به آموزشهای شما ریز میشم میبنم که شما اینقدر زیبا عمق یک مسئله رو برسی میکنید و اصل رو از فرع جدا میکنید فقط میتونم تحسینتون کنم و آرزو کنم روزی بشم مثل شما .

    جوری شما ذهن خودتونو پرورش دادین که توی همه چی فقط اصل میبنید ،دقیقا مثل همین موضوع استعداد که توضیح دادین

    من با گوش دادن به توضیحات شما میفهم که چیزی که مهمه و من میتونم برای زندگی خودم بکار ببرم و پیشرفت کنم تکرار و تکرار

    یعنی یه هدف انتخاب کنم و ایدهامو اجرا کنم و فقط با تلاش و ایمان پیش برم و تکرار کنم تا مهارت لازم درش بدست بیارم

    همین الان ایدهای دارم که چند وقت پشت گوش انداختم ولی میدونم که با اجراشون میتونم پیشرفت عالی داشته باشم ..

    ممنونم از شما استاد عزیز برای انتقال این آگاهی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    حامد حسامی گفته:
    مدت عضویت: 3120 روز

    به نام الله علیم وحلیم

    سلام و تشکر فراوان از استاد عباسمنش برای این فایل هدیه ای گرانقدر

    بله من کاملاً با استاد عباسمنش موافق هستم که انسان اگر در موضوع مورد علاقه ای خود تمرین و پشتکار زیاد داشته باشد،میتواند بهترین نفر در آن موضوع باشد…

    به نظر من نقش علاقه واشتیاق از نقش استعداد و ضریب هوشی بالا مهم تر است و انسان با تمرین و ممارست میتواند همه چیز برسد…

    من خودم مدت زمان زیادی را ورزش میکردم و کم کم به این نتیجه رسیدم که من در ورزش استعداد بالایی ندارم و همین نجوای شیطان باعث شد که من از ورزش کردن صرف نظر کنم توضیحات کامل وگران بهای استاد در این فایل باعث شد که مجدداً تصمیم به ورزش کردن بگیرم

    از خداوند متعال موفقیت روز افزون را برای استاد گرامی و تمام کاربران این سایت آرزومندم،خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    امید دربر گفته:
    مدت عضویت: 734 روز

    سلام و عرض درود خدمت دوستان عزیزم. من هم یکی از اون کسایی هستم که از ابتدا در مدرسه استعداد وافر و زیادی نداشتم و عموما معمولی بودم و تا جایی که یادمه از اولش معدلم 17 بوده وتا به همین الان که دکترامو هم گرفتم معدلم 17 است . یک ویژگی بارز داشتم واون تلاش بسیار زیاد برای رسیدن به اهدافم بوده و هیچ گاه نشد که ناامید بشم و دست از کاری بکشم به این دلیل که استعدادش رو ندارم و حالا می بینم که هم کلاسیهایی که یک روز نخبه بودن و مستعد هیچ کدامشان به گرد پای منی که یک شاگرد عادی بودم، نرسیدن.و موقعیتی رو که دارم را مدیون همون تلاش و ایمان و پشتکاری است که استاد عزیز گفتن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      کبری مشتاقی گفته:
      مدت عضویت: 918 روز

      سلام به دوست همفرکانسی و توحیدیم

      من وقتی کامتتوتون رو خوندم تحسین بسیار کردم شما را مرحبا به این پشتکارتون شما خوب از قوانین استفاده کردین قدم بر داشتین و ناامید نشدین

      و خداوند هم قدمهای بعدی رو برات بر داشت به زیبایی جسارت به خرج دادین و رفتین جلو و از این پشتکار نتیجه خوبی هم گرفتین ثروت و سلامتی شادی نصیبه شما دوست عزیز در پناه خداوند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        امید دربر گفته:
        مدت عضویت: 734 روز

        با تشکر از دیدگاه زیبا و سرشار از محبت تون.واقعا از کنار دوستان و به عبارتی خانواده ای چنین صمیمی بسیار خوش حالم. خدا را سپاسگزارم و می دانم و باور دارم که آینده بسیار زیبا و پرنشاط در انتظار همه ما،خانواده صمیمی عباس منش، می باشد.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    حامد نظافت گفته:
    مدت عضویت: 3181 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیز وخانم شایسته گرامی ،برای درک بهتر این تمرین واسه همه از جمله خودم من یک خاطره رو به یاد میارم که یادمه حدود سیزده ساله بودم که رفتیم استخر و یکی از دوستان پسرخالم دیدم رفت تو قسمت 4متری و خیلی زیبا شنا میکرد ومن و پسرخالم گفتیم این بنده خدا چطوری میتونه اینقدر راحت روی آب وایسه وشنا کنه بدون هیچ ترسی و خیلی خیلی مشتاق شدیم که شنا رو یا بگیریم با اینکه اولش فکر میکردیم واقعا ما برای این کار ساخته نشدیم و شنا کردن کار ساده ای نیست چون کسی هم نبود به ما بگه شما هم میتونین ولی این شوقه کار خودش رو کرد یادمه همون سال رفتیم مسافرت با اتوبوس و تو مسافرت در ابگرم سرعین یکی از همسفرها شنا بلد بود و گفت میخوای بهت یاد بدم گفتم از خدامه و اونم منو روی اب نگه داشت وگفت فقط دستها وپاهات رو بالا وپایین کن و من از اونجا شد کارم اینکه وقت پیدا کنم برم استخر وتمرین کنم و کنار استخر تو قسمت عمیق اینقدر تمرین کردم تا بالاخره موفق شدم و بعد خودم زیر آبی رو یاد گرفتم و میرفتیم با پسر خالم سنگ مینداختیم کف 4 متری ورقابتی میرفتیم بر میداشتیم بعد اونم یک مدل پشتکی یادگرفته بود و من از ایشون یادگرفتم و اینجوری با تمرین کردن و شوق داشتن تونستیم هدایت بشیم به سمت موفق شدن ،شاید در لحظه اول یک کاری خیلی خارق العاده بیاد اما این ذهنه که خیلی خیلی اون کار رو بزرگ میکنه و البته به نظرم علاقه و تغییر دادن شیوه هایی که چندین بار تست شدن و جوابگو نبودن هم خیلی تاثیر داره ،چون من خودم کاری که علاقه نداشتم رو خیلی بیشتر طول کشیده تا یادگرفتم ،شاد باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: