پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 2 - صفحه 3
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-photo.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-30 07:02:222024-02-14 06:19:27پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدای مهربونم
سلام به روی ماهت استاد جونم
شما که من و زیر و رو کردین با این سوالات و این فایل ها
دیروز عجب روز ِ با برکتی بود با فایل 5 دوره کشف قوانین
صبح سوپرایز شدم فایل جدید و دیدم
گفتم استاد کمر همت و بسته تا بچه ها آسون بشن برای آسونی ها
استاد جان بینهایت سپاسگزارم
خب برم سراغ این سوال که وقتی داشتم گوش میدادم یکی یکی دوستهام و رفتارهای مشابه شون برام دالی میکرد
من سه یا چهار سال پیش با کتاب راز سایه از دبی فورد
دنبالِ الگوهای تکراری زندگی ام گشتم منتهی دچار ی کج فهمی شدم ، چون من فکر کردم وقتی رفتاری تو بقیه باعث ناراحتی من میشه و این رفتار داره تکرار میشه نشانه وجود اون خصوصیت درون خودمه ، بعد گیج میشدم چون ی سری از رفتارها کاملا با من متفاوت بود بعد که عمیق تر شدم متوجه شدم منظور اینکه اون رفتار درون قسمت سایه و پنهانِ شخصیتِ منِ
دقیقا همون باورهایی که از بچگی برامون ساخته شده و درونمون هست
خیلی هاشون و پیدا کردم منتهی نمیدونستم باید چطوری برطرفش کنم و چون خیلی روشون فوکوس کرده بودم مدام تو زندگی ام گسترش پیدا میکرد ، چون این قانون و نمیدونستم که به هر چی توجه کنی لاجرم زیادش میکنی
بعد دچار افسردگی شدم و به شدت نا امید که چرا هرچی بیشتر روی خودم کار میکنم اوضاع بدتر میشه
نگو دارم روی شرایط بد و اتفاقات بد فوکوس میکنم که مثلا درستش کنم و ریشه شو در کودکی پیدا کنم
ی جورایی پدرِ روح و روان خودم و درآوردم در مسیر اشتباه
چقدر شما عالی اشاره کردین که وقتی میخوای بری شمال اما در مسیر جنوب هستی سرعتت مهم نیست چون تو هیچ وقت نمیرسی
اما همون تلاش ها و تسلیم شدن ها من و به سمت شما و این آگاهی های ناب و صراط المستقیم هدایت کرد و آسون شدم برای آسونی ها
خدایا بینهایت سپاسگزارم
استاد جونم چون میخوام دقیقتر فکر کنم و الان باید برم و به یک قرار ملاقات برسم
این مقدمه که اومد و نوشتم تا با امید الله مهربان بیام و پاسخِ سوال و بنویسم تا بهتر خودم و بشناسم
استاد جونم خیلی دوستتون دارم
مریم جونم خیلی دوستت دارم
واقعا این دوره کشف قوانین ورقِ بازی و عوض میکنه
خدایا بینهایت سپاسگزارم که اول و آخرش خودتی
إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاهَ لِذِکْرِی
بنام خالق مهربانم
سلام استاد جان سلام دوستای گلم
الگوی تکرار شونده مه در روابط این است که هیچ وقت آدم های مستقل و قوی و با اعتماد بنفس در زنده گی مه نبوده همیشه و همیشه آدم های ضعیف آدم های وابسته به فامیل آدم هایی که نه از لحاظ شخصیتی مستقل و قوی بودن نه از لحاظ مالی
حالا میفهمم که مه همیشه دوست داشتم به دیگرا کمک کنم به دیگرا محبت کنم به آدم های نیازمند خیری برسانم و برای همین همیشه آدم های ضعیف و محتاج ره جذب میکردم
اما از حالا به بعد واقعا دوست دارم که چهار اطرافم انسان های قوی و با اعتماد بنفس و مستقل باشند چون دوست ندارم دیگه زمان و انرژی مه صرف دیگرا کنم که البته مه اصلا به کسی کمک کرده نمیتانم فقط میخایم تمرکزم روی خودم باشه وقتی اوایل با سایت شما آشنا شده بودم به چندین دوستم معرفی کردم فایل ها ره فرستادم چون خودم آنقدر خوشحال بودم که میخاستم دیگرا هم چنین راهی ره پیدا کنند و واقعا مثل مه احساس آرامش و خوشبختی کنند اما حتی فایل ره هم به بهانه های مختلف گوش نکردن و بعدا که درکم بیشتر شد فهمیدم اگر در مدار دریافت اش نباشی امکان نداره
حالا واقعا میخایم این باور کمک کردن ره تغییر بتم و دگه در موقعیتی قرار نگیرم که وقت و انرژی و تمرکزم صرف دیگرا شوه استاد عزیزم تشکر بخاطر فایل هایی که رایگان نی بلکه بسیار ارزش و قیمت بالایی داره دوست تان دارم
در پناه الله یکتا
سلام استاد خوبم
درمورد مثالهایی که زدید من هم آدمی بودم که کلا در زندگیم میخواستم آدما رو تغییر بدم ، امر و نهی کنم بهشون و بهشون کمک کنم بسیار هم تلاش میکردم ،حرف میزدم و وقت میذاشتم تا دیگران رو تغییر بدم بماند که اونها هیچ وقت تغییر نکردن و دوباره همون رفتارها رو انجام دادن و من فقط الکی وقت خودم رو هدر دارم و بعضا چقدر به خودم آسیب زدم و این الگو از وقتی که با قانون آشنا شدم بیشتر هم شده بود در من که در روابط دیگران یا خواهر و برادرم تضادهایی میدیدم حرص میخوردم که چرا طرف نمیخواد تغییر کنه چرا نمیفهمه آخه شاید هم بهشون گفتم و خواستم تغییرشون بدم ولی هیچ وقت تغییر نکردن…یا اعصابم خورد میشد که چرا طرف اصلا برای خودش ارزش قائل نیست با اینکه هر بار داره شوهرش این رفتار بد رو انجام میده اون آدم دیگه درست نمیشه پس چرا نمیخواد از اون رابطه بیاد بیرون آخه چرا ؟واقعا هم حرص میخوردم و اعصابم خورد میشد و حالا به هر طریقی یک الگویی در دیگران میدیدم واقعا اعصابم خورد میشد چرا نمیفهمه ایراد از فکر خودشه و دوست داشتم ناخوداگاه تغییرش بدم حالا یا از درون حرص میخوردم یا از بیرون میرفتم بهش تذکر میدادم و میگفتم ولی کو گوش شنوا استاد مگه تغییر به همین آسونیه ؟ دیگه لا اقل الان خیلی کم شده اهمیت این موضوع که بخوام دیگران رو تغییر بدم به خاطر اینکه دیگه خودم با تمام وجودم به این درک رسیدم که تغییر کردن چقدر سخته و به این آسونیا نیست به حرص خوردن من نصیحت کردن منو حرف زدن من تغییری رخ نخواهد داد تا ابد ، چرا ؟چون خودم الان تقریبا 2 ماه و خورده ای سه ماه دارم روی موضوع عزت نفس کار میکنم به صورت جدی و واقعا لیزر فوکس یعنی استاد شبانه روز یعنی از 24 ساعت شاید 2 ،3 ساعتشو من رو خودم کار نکنم چون واقعا به این نتیجه رسیدم که عزت نفسم خیلی مشکل داره با اینکه قبلا هم کار کردم رو عزت نفسم ولی اینبار واقعا متعهدانه و با تمام وجود و استاد میبینم چقدر سخته تغییر باورها ،منی که پذیرفتم خودم میخوام خودم متعدانه دارم روی خودم کار میکنم خودم میدونم که ایراد فکریم چیه وضعم اینه ،اینقدر تغییر کردن سخته برام چه برسه به اون بنده خدایی که نه میخواد نه پذیرفته و نه میدونه تغییر فکر و باور چیه ، پس من تا ابد دیگه نباید از این غلطا بکنم که بخوام یکی دیگه رو تغییر بدم خودمو تغییر بدم از هفت پشتمم زیاده ،
خداروشکر در این موضوع بهتر شدم و تمرکزمو گذاشتم رو خودم چون خودم این راه رو دارم میرم میفهمم درکش کردم پس دیگه میفهمم که تلاش واقعا بیهوده و مزخرفیه چیزی به اسم تغییر دادن دیگران ،
و استاد حالا میخوام در مورد سوالتون جواب بدم که چرا من همیشه به آدمهایی برخورد میکنم که منو نادیده میگیرن به من توجه نمیکنند یا به من اهمیت نمیدن ،
حالا این رفتار رو من در خانواده ام خواهر و برادرهایم میبینم که چرا به من اهمیت نمیدن چرا بهم توجه نمیکنن منو نادیده میگیرن و دوستان و آشنایان ولی بییشتر این موضوع در مورد خانوادم هست که واقعا ناراحتم میکنه و توی فایلهای قبلی در واقع یادم رفته بود بگم و بینهایت من ناراحت میشم از این موضوع که در یک جمعی یا جایی باشم بهم توجه نشه و نادیده گرفته بشم حالا هم در جنس موافق و در جنس مخالف اگه این موضوع ناراحت کننده است برام و برام سواله که چرا من همیشه با آدمهایی در ارتباطم که اصلا بهم اهمیت نمیدن یا بهم احترام نمیزارن یا اصلا بهم توجه نمیکنن واقعا حرصم میگیره اگه قبلا بود که قطعا میگفتم اون آدما یه عیب و ایرادی دارن ولی از وقتی که موضوع باورهارو فهمیدم دنبال ایراد تو فکر خودمم تو باورهای خودمم واقعا از این موضوع که خودم رو عامل تمام اتفاقات بیرونی میدونم افکار و باورهای خودم رو بسیار سپاسگزار خداوندم چون قبلا اصلا این جوری نبودم و دیگران رو مقصر میدونستم حالا نه 100 درصد ولی در بیشتر موارد و اگر نمیپذیرفتم که یه عیب و ایرادی تو فکر منه الان در این سایت نبودم ،
وهمین موضوعه که داره در افراد برام تکرار میشه خداروشکر قبل از اینکه این فایلهارو استاد تهیه کنید من به این موضوع پی بردم و داشتم روی این موضوع کار میکردم و دارم همش رو عزت نفسم کار میکنم که در تمام روابطم دنبال توجه و تایید جلب نظر دیگران نباشم و واقعا هم سخته تغییر باور ولی به امید خدا دارم ادامه میدم درسته نا امیدی خستگی و بی انگیزگی هم داره ولی استاد باید با خودت روبه روبشی نمیشه که همیشه آشغالارو بزاری زیر مبل ، باید مسئولیت پذیر باشم اگه ادعای اعتماد به نفس دارم باید مسئولیت تمام اتفاق ها و افکار و باورهای خودمو بپذیرم دست بردارم از مقصر دونستن اینو اون اینارو مینویسم اینجا چون تکرارشون بهم کمک میکنه ، این روزا نیاز دارم به کنترل ذهن به انگیزه برای ادامه دادن مسیرم و از خدا بسیار ممنونم تو همین روزایی که نیاز دارم داره این فایلها روی سایت میاد دقیقا چی از این بهتر که هم دارم روی عزت نفسم کارمیکنم هم باگهامو زودتر میفهمم هم واسم امید و انگیزه میشه ، خداروشکر واسه ی این همزمانی های بینظیرش ، واسه ی سخاوتمندی شما استاد بینظیرم خداروصد هزار مرتبه شکر .
سلام استاد عزیزم مریم جان و تمامی دوستانم!
عید همه تان مبارک!
من در روابطم دو نوع الگو تکرار شونده را تجربه کردم
نخست میریم سراغ الگو تکرار شونده اولی که از نوع احترام، مهم بودن و اهمیت دادن و دریافت دوستان خوب است:
روابطم با خانواده
در بین اعضای خانواده نظرم خیلی مهم و تاثیر گذار است طوری که اکثر اوقات نظر من به کرسی می نشیند و بسیار مهم است. از سوی دیگر مادرم همیشه غذاهای دلخواه من را پخته می کند طوری که دو خواهر کوچکترم نظرش شان قسمت غذا و دیگر مسایل آن قدر مهم نیست و پذیرفته نمی شود و همیشه از این موضوع از مادرم شکایت دارند و دلخورند .
از دوستانم بگم دوستانی خیلی خوب دارم یعنی همیشه همین جور بوده و دوستانی خوب به تورم خورده ویژه گی این آدم ها اینه که خیلی مهربان، خدا جو، پایدار در عهد و قول اند و از سوی در مواقع مهم به دردم خورده و خیلی مردانه وار کمکم کردن نه از روی رو در واسی بلکه قلبا و عاشقانه .
اما این موضوع در خاستگارهایم و کسانی که من دوست شان داشتم بر عکس عمل می کند یعنی خاستگارهایم همیشه به من بی توجهی نشان داده اند طوری که یا زبانن خاستگاری کرده و به خانه ما به خاستگاری نیامدند و یا اگر هم آمدند رفتن و بر نگشتن با وجودی که فرد ایده حال دسته اولی و دومی در اکثر مواقع بودم . در رابطه به کسایی که من دو ست شان داشتم قضیه طوری است که اونها در بیشتر موارد طوری بر خورد می کردند که من فکر میکردنم دوستم دارند حال آنکه بعدا برایم ثابت میشد که اونها اصلا دوستم نداشتند من این طور فکر میکردم و دچار سو تفاهم شده بودم.و بسیار انرژی و وقتم گرفته شده چراکه کانون تمرکزم را کاملا در اختیار داشتند و روزها و شب های زیادی حس و حال بد را در این خصوص تجربه کردم.
سپاس گزارم استاد از این فایل تان که بهم کمک می کند تا ترمزم مخفیم را در این الگو تکراری پیداکنم .
سلام بر عزیزانم
استاد جان یه مثال از خودم میزنم برای سوالی که پرسیدین که در واقع برمیگرده به قبل از آشنایی من با قوانین
من توی مدرسه ای کار میکردم که اکثر همکارهای من یه ویژگی مشترک داشتن و اون این بود که این خانوما با وجود اینکه از همه لحاظ شرایط خیلی خوبی داشتن اما تنها بودن یعنی مجرد بودن و هیچ رابطه عاطفیی نداشتن این خانوما هم زیبا بودن هم خیلی توانمند بودن هم خانواده دار بودن هم تحصیل کرده بودن اما انگار هیچ کس اینارو نمیخواست و بعد که من شغلمو عوض کردم و رفتم به شهر دیگه ای ، با آدمای جدید، در کمال تعجب باز هم دیدم دارم با دخترهایی کار میکنم که دقیقا همون ویژگی هارو دارن اصلا الان که خوب فکر میکنم میبینم که توو اون دوره من هرجا میرفتم مثلا توو مترو توو آرایشگاه توو استخرو…. دخترای مجرد و تنها رو جذب میکردم
استاد جان من که اون موقع نه شما رو میشناختم نه قوانینو اما انقدر این موضوع برای من تکرار شده بود که همون موقع این سوال برای من پیش اومده بود که چرا بیشتر دخترهایی که من باهاشون درارتباطم از لحاظ روابط عاطفی مثل هم دیگه هستن؟ اصلا چرا انقدر دختر مجرد دورو بر من هست؟ چرا من پسر نمیبینم؟ چرا حتی با خانومایی که متاهل هستن یا حداقل نامزد یا دوست پسر داشته باشن در ارتباط نیستم؟
اونموقع به دلیل عدم شناخت قوانین جهان این باور در من ساخته شده بود که : هرچی دختر بهتر باشه هرچی نجیب تر باشه هرچی پاکتر باشه تنها تره
اما بعد که با شما آشنا شدم بعد که ( در جهان هرچیز چیزی جذب کرد گرم گرمی را کشید و سرد سرد…) رو درک کردم متوجه شدم همه اون دخترا شبیه خودم بودن همه شون دلخوش کلمه نجابت بودن که از اطرافیانشون میشنیدن
نجابت همون باور اشتباهی که باعث شده بود حلال خداوند رو بر خودشون حرام کنن همه اون دخترا مثل خودم تلاش نمیکردن وارد دل ناشناخته هاشون بشن میخواستن دست نخورده باقی بمونن تا یه روزی مرد رویاهاشون با اسب سفید از راه برسه
من فهمیدم تمام اون دخترها مثل خوده من اعتماد به نفس نداشتن و خیلی خودشونو دست کم میگرفتن
بعدش متوجه شدم خودم که همه منو به عنوان یه دختر نجیب و سرسنگینو پاک میشناختن تووی فکرم یه عالمه بیماری داشتم یه عالمه خودخوری داشتم
بعد که مطمئن شدم خودم تا حالا این افرادو جذب کردم، آگاهانه ازشون فاصله گرفتم. الان خدارو شکر ارتباطات زیادی ندارم اما یقین دارم که اگر من عوض شم آدمهای زندگیمم عوض میشن چون با تمام وجودم اینو در زندگیم دیدم و اصلا برام قابل انکار نیست
استاد جان از وقتی که فایل الگوهای تکرار شونده رو گوش کردم و به خودم فکرمیکنم متوجه شدم همون چیزهایی که منو از لحاظ احساسی به هم میریزه یه چیزاییه که وجود خودم هست مثلا اگر من خیلی عصبانی میشم که اگر بفهمم کسی بهم دروغ گفته این ناصداقتی دروجود خودم هست حالا درسته که من مدتهاست دروغ نگفتم اما قبلا خیلی راحت دروغ میگفتم
استاد عزیزم بینهایت از شما و خانم شایسته سپاسگذارم برای این فایلهای فوق العاده و ارزشمند
سلام استاد عزیز،
واقعا توی ارتباطات خیلی افراد سن بالا تر جذب من میشوند. دلیل اصلیش را هم نمیدونم. من 25 سالم هست، مثلا رییس سر کارم جذب من میشود که 34 سالش هست. هم سن خودم هم جذبم میشوند ولی فکر میکنم که ارتباط گرفتن با سن بالا تر ها در ذهن من راحت تر هست و زیاد وقت نباید با هم بگذرونیم، به همین دلیل بیشتر جذب من میشوند.
ممنون میشم در این ارتباط هم توضیح بدید در جلسه بعد.
استاد درسته کامنت نمیگذارن ولی هر روز توی سایت هستم و دوره ها را تماشا میکنم و خدارو شکر درحال پیشرفت هستم.
به امید دیدار.
فردین
به نام خدای زیبایی ها و مهربانی
سلام به همه دوستای خوبم و رفقای عزیزم
اول از همه تشکر کنم بابت دیدگاه های که میزارین و واقعا وقتی نظراتتون رو میگین خیلی کمک می کنه بهم مخصوصا که یکی از دوستان در مورد همین مسئله روابط نوشته بودن که فایل آخر عزت نفس رو گوش کن و من وقتی امروز صبح گوش دادم فهمیدم واییی چه قدر پاشنه آشیل بزرگیه و من سال ها خودم رو از زندگی محروم کردم!
چندین بار انسان ها هم اومدن بهم گفتن بیا آقا کار کنیم 90 تو 10 درصد ما ولی من گفتم نه چون فکر می کردم حق و نا حق میشه و این نامردیه ولی در نهایت با این فایل فهمیدم که چه قدر عالی ما لگد زدیم به اینکه آدم ها خواستن به ما کمک کنن و ما نخواستیم.
این روز ها از وقتی فهمیدم چه قدر این دوره میتونه کمکم کنه روزی بیش از 5 ساعت مستقیم فایل گوش میدم و روزی بیش از 3 4 ساعت فکر می کنم در مورد محتویاتش و عمل می کنم بهش برای همین این موضوع روابط یه مسئله ای هستش که خیلی دوست دارم در موردش صحبت کنم…
خیلی از من سوال می کنن که آقا تو چه جوری تونستی تو اولین تلاشت وارد رابطه عالی بشه و یه رابطه عمیق خوب داشته باشی …
من واقعا جوابی که خیلی قشنگ به ذهنم میرسه اینه که من چون تا سن 22 سالگی اصلی نمی دونستم رابطه یعنی چی و بخش زیادی از زندگیم صرف این بود که کدنویسی کنم و عشقم رو گسترش بدم اصلا نمی دونستم رابطه چیه!
حتی درک نمی کردم دوران دبیرستان رفقام میرفتن دنبال دخترا:|
اصلا من کلا نگرشم متفاوت بود و هیچ چیزیییی نمی دونستم که اصلا نحوه برخورد با یک خانوم چیه و فقط می دونستم دختر یعنی یک انسانی که به تو نامحرمه و تو نمیتونی باهش حتی سلام علیک کنی !:|
اما وقتی سال سوم دانشگاه شد و دیدم کلمه دوست دختر و رابطه با یک دختر یعنی چی یهو چشم و گوشم به دنیا باز شد و شروع کردم به مطالعه کردن و از قضا دقیقا همزمان بود با زمانی که فایل های استاد عباسش رو داشتم شدید کار می کردم تو دوره دوازده قدم!
دقیقا مرحله مرحله این کار هارو کردم :
اول از همه فهمیدم که خب من با جنس مخالف راحت نیستم و باید راحت بشم و باید تعامل کنم اصلا بفهمم یعنی چی!!!
شرع کردم به کامنت گذاشتن برای تمام خانم های دوره 12 قدم و هر کس که کامنت میزاشت از عمد براشون کامنت میزاشتم و سعی می کردم از واژه عزیزم و عزیز و …. استفاده کنم چون می خواستم این اعتقاد رو به دست بیارم که میشه به خانم ها بگی دوستت دارم ولی از طرفی واقعا احساس جنسی یا حتی احساس غیر از انسانیت نداشته باشم!
چون میدونستم اول باید جنس یک خانم رو درک کنم بعد دنبال رابطه باشم و اینکه من واقعا نگاهم این نیست که به خاطر نگاه جنسی وارد رابطه بشم بلکه می خوام تجربه متقابل دوست داشتن رو داشته باشم…
واقعا چون نشنیده بودم یک نفر بگه به یک نفر دیگه دوستت دارم!
ققط تو فیلم های هندی :| خب اونم فیلم بود دیگه …
من واقعا خوشم نمیومد برم تو خیابون به کسی شماره بدم یا دنبال کسی باشم ! واقعا مدل من اینطوری بود که باید در مسیرش قرار می گرفتم!
واقعا اون موقع چون تونستم پول دربیارم فهمیدم که آها پس حالا که با فایل های استاد پول در اوردم و درآمدم 30 برابر شد تو پنج ماه اول پس من می تونم خیلی راحت رابطه هم بسازم دیگه!
یه کاغذ برداشتم و 31 مورد از موارد رابطه رو نوشتم و خدایی هم با پر رویی تمام نوشتم …
وقتی برای من آشپزی می کنه حتی اگر اولین بارش باشه بهترین غذای عمرش رو بپزه..
عاشق شنیدن موسیقی باشه و درک موسیقی لذت ببره …
و…
گذاشتم تو کیف پولم و هر روز می خوندمش جوری که دیگه از بس تو کیف پولم مونده بود رنگ و روش رفته بود…
تا اینکه وقتی تو سایت استاد همونجوری کامنت میزاشتم کامنت های عادله کیانی فر قشنگ کشش وحشتناکی برای من ایجاد می کرد و جنس کامنتاش اون مدل دلخواهم بود…
منم رفتم پروفایش رو باز کردم اون موقع قابلیت زوم کردن نبود ولی با ابزار های خودم کیفیت عکس رو بالا تر بردم .. و چند دقیقه به عکس نگاه کردم گفتم … حالا خود اینکه امکان نداره بشه ولی چون این آدم واقعیه و میدونم هست پس طبق قانون بی نهایت خداوند مثل این دختر هست و این مثال کافیه که تو ذهنم منطقی بشه وجود داره این انسان…
و بعد از دیدن عکسش شاید 10 دقیقه باز ادامه دادم به کامنت گذاشتن و ….
من اصلا این کارهارو نکردم :
برم توی اینستاگرام دنبالش بگردم ببینم کجاست
شمارش رو توی اینترنت سرچ کنم و ….
واقعا هیچ کدوم این کارهارو اصلا نکردم چون گفتم واقعا اگر قرار بود کسی راهم قرار بگیره شرطش هم گذاشته بودم توی 31 مورد اون باید اولین پیام رو بهم بده توی هر شبکه اجتماعی !
دست بر قضا من اصلا اینستاگرام استفاده نمی کنم و واقعا حروم کردن وقته و خواب رو ترجیه میدم …
به نظرم استفاده از اینستاگرام از کشیدن سیگار بد تره! حداقل سیگال سیبیلات رو زرد می کنه یه جایی دست می کشه ولی اینستاگرام دوپامین ترشح میکنه و تا لب گور نابودت می کنه
من حتی استاد لایو میزاشتن نمیرفتم تو اینستا می گفتم اگر گذاشتن تو سایت میبینم!
خلاصه که من همینطوری ایسنتا رو باز کردم یه حس قوی گفت باز کن تو که چند ساله اصلا نگاش نکردی همینطوری بازش کن و بعدشم پاکش کن..
همون لحظه به خدا قسم دیدم شکیبا جان خواهر خانومم پیام دادن تو ایسنتاگرام که سیدعلی خوشدل؟!
گفتم بله و گفت من شکیبا کیانی فر هستم یه گروهی داریم از بچه ای عباس منشی ( عادله جان هستن – سید کاظم(خدابیامرزش ) – مژگان مسافری و … ) هستن دوست داری بیای ؟ منم گفتم آره
رفتیم تو گروه سلام و احوال پرسی و ….
باورتون میشه با اینکه عادله جان تو گروه بود پیام من ندادم پیوی بهش؟!
می خوام بگم حتی با اینکه دقیق کنارش بودم ولی بازم چون لیستم رو بسته بودم این کار نکردم و جالبه بعد از چند روز عادله جان یه پیام به من داد سلام سید شما در مورد مترجمی زبان این اطلاعات رو داری؟
دیگه پیام رو که داد من گفتم تمام و داستان ما شروع شد….
به نظر من علت اینکه من واقعا وارد این رابطه شدم این بودش که از نداشتن رابطه رنج نمی بردم!
واقعا در تنهایی خودم خوشحال بودم و اگر کسی با من یار نمیشد من بهم نمی ریختم!
وای حالا من رابطه ندارم چه قدر بدبختم …
و با بچه ها میرفتیم بیرون همه دوست دختر داشتن و من تنها بودم و اصلا برام مسئله خاصی نبود در هر صورت من تو جمع محبوب بودم و دوران دانشگاه همه من رو دوست داشتن…
پس زجر نکشیدم!
حتی در مورد مسئله پول درآوردن من واقعا کی فکرش رو می کرد درآمدم به بیش از 800 برابر رشد برسه و واقعا تمام زندگیم رو بتونم تو یک کوله کنم و دور بزنم دنیارو؟!
همش وقتی شد که خواسته هام برام تبدیل به دردسر نشدن و هنوز هم میفهمم وقتی رشد می کنم که خوشحالم که دارم رشد می کنم و زندگی می کنم و هرچه قدر به این باور عمل کنم موفق ترم! گرچه یک درصد واقعا بهش ایمان دارم و مزدم رو به اندازه یک درصد گرفتم!
نکته جذابی که وجود داره اینه که دوست های من میانگین سنیشون 20 سال از من بیشتره!
صمیمی ترین دوست های من بالای 40 سالشونه …
چون واقعا از کودکی دنبال این بودم که بزرگتر باشم برای همین سن 13 سالگی اولین درآمدم رو داشتم!
دقیقا وقتی استاد میگن 15 سالگی من واسه خودم کسب و کار داشتم من همینطوری بودم چون نگاهم با دنیا متفاوت بود و دلم می خواست بزرگ باشم..
همین میل به بزرگ تر بودن باعث شد همسر من هم سنشون از من 2 سال بیشتر باشه و این خواسته من بود چون می گفتم باید هم فرکانس من باشه همسرم و من چون از سنم 10 سال بزرگترم پس باید کسی وارد زندگیم بشه که از سنش بزرگ تر بشه و همین شد!
واقعا 31 خواسته من رقم خورد وقتی که من خودم رو شبیه 31 خواسته کردم…
من گفتم می خوام عزیز دلم ورزشکار باشه پس شروع کردم به ورزش چون میدونستم اونی که من دنبالشم تو کوه و کمره نه تو خیابون…
پس عدالت خدا حکم می کنه من ورزشکار باشم چون اونم ورزشکاره حالا حداقل الان بشم بعدا نبودم مهم نیستا! اینطوری با خودم حرف میزدم…
اگر قرار آشپز بشه من باید شروع کنم به آشپزی که واقعا فرکانس آشپزی رو بفهمم!
می خوام بگم خیلی مهمه که شبیه خواسته هاتون بشن و گرنه امکان نداره به وجود بیاد با ورد و کتاب و ملا بازی کسی به خواستش نرسیده!
ولی من چون ذاتا آدم رو راستی هستم ولی گاهی چاخان می کنم تو بیزینس با همکارم کلا راحتیم و هیچ کاغذی بین ما نیست و داریم سال هاست با هم کار می کنیم!
هرجا هر مسئله ای باشه 3 ثانیه ای حل میشه!
اینو باور رو دارم که با هرکس رفیق میشم اون آدم میگه تو بهترین فردی هستی که تا حالا تو عمرم دیدم چون واقعا خیلی راحت و شیرین برخورد می کنم و واقعا دلم نمی خواد ادا در بیارم ولی متاسفانه مشکل اساسیم اینه که فکر می کنم آدم های ثروت مند تر از من نمی تونن با من دوست بشن چون وقتشون رو دوست ندارن تلف کنن!
برای همین خیلی دارم روش کار می کنم که ثروت مند تر از من هم دوست دارن با من دوست بشن چون من انسان واقعا شایسته ای هستم..
مثلا استاد عباس منش وقتی که من رو ببینن یک دل نه صد دل عاشق شخصیت من میشن و اینطوری من تعداد دوست هام بی نهایت بزرگ میشه…
باید بفهمم که آدم هارو بر اساس پول دسته بندی نباید بکنم تا آدم هارو من رو بر اساس پول دسته بندی نکنن!
بلکه بر اساس میزان ارزش واقعی که برای خودشون قائلن نه کسایی که شو آف می کنن و فقط به رخ می کشن!
یه رفیقی داشتم رفته بودیم بیرون وقتی ایران بودم گفت بابا تو آیفون 14 پرومکس گرفتی بزارش رو میز!
گارد شفاف بگیر بزار مردم بدونن تو آیفون 14 داری!
همونجا خطش زدم دیگه تموم شد برام! چون انقدر این انسان ها در روابطشون احمقن که فکر می کنن با نمایش گذاشتن چیز میزهاشون میتونن جذب کنن آدم هارو..
برای همین 27 سالش بود ولی 72 رابطه تماما نا موفق داشت – دیگه همه بهش میگفت ممد یه روز!
من همش بهش می گفتم شنیدی اون جمله معروف رو که میگه : اصبحت امیرا و امسیت اسیرا؟!
میگفت نه!
گفتم این جمله معروفیه که میگه صبح را پادشاهانه شروع کردم و شب را اسیر! حالا قضیه توعه صبح تو پادشاه رابطه ای شب سینگل گریانی :))
بر اساس فایل 9 عزت نفس : خوشحال می شم هر چیزی باعث کمک بهم میشه رو از شما رفقای خوبم بشنوم
بی صبرانه منتظر نظرات قشنگتون به دیدگاهم هستم و از کلمات قشنگتون یاد میگیرم
خیلی مخلصم
سلام ودرود به برادر عزیزم سید جااان
سلامگرم من را از،شهر زیبای یزد توی هوای بی نهایت گرم بپدیر. امیدوارم حال دلت خش وخوب باشه
بی نهایت از کامنت های که میگداری لذت میبرم وتحسینت میکنم
این حق هر آدمی هست که اگه روی خودش کار کنه هرآنچه که بخواهد بدست میاره
خدارو سپاسگزارم تو چند دوره همراهی چون شما رو دارم. واز کامنت هات بی نهایت درس میگیرم
کامنتی که دیشب خوندم مربوط به جلسه سوم قدم 4 هست که درمورد بیمارستان رفتن پدر بزرگت صحبت کردی. اعراض کردن ها وجایزه هاش.
منم امروز تجربه ی تو داشتم دادش مادرشوهرم بیمارستان بودند ومن با اینکه دوست نداشتم برم بیمارستان. یاد کامنت شما افتادم. گفتم میرم عیادت. ولی مثل سید. اعراض میکنم. وخدایش خیلی موفق شدم.
کامنت امروزت پراز درس برام داشت. چند روزی هست که بخاطر ماه تولدم وایجاد ارزشمندی برای خودم دوره کشف قوانین را به خودم هدیه دادم
دیشب اولین جلسه را گوش دادم ونکته برداری کردم واز خدا هدایت خواستم
صبح بین خواب وبیداری داشتم تجسم میکردم همسرم را با مشخصاتی که دوست دارم. یدفعه با خودم گفتم. خوب مردم میگن خیار شیرین نصیب کفتار شده ببخشید این یک مثل هست.
یدفعه از خواب پریدم. با خودم گفتم من احساس لیاقت ندارم. بخاطر همین همیشه خواستم آدم های کنارم پایین تر از من باشند. من اگه خواسته ای دارم باید همفرکانس بشم با اون خواسته.
عبارت تاکیدی امروزم
خداوند عاشقانه من رادوست دارد وازهرطرف هدایتم میکند تا زندگیم رابهتر کنم. الهی صدهزار مرتبه شکرت
این چهارمین هدایتی بود که اساسی فهمیدم باید روی احساس لیاقتم کار کنم ودوره پراز عزت نفس
برات بهترین ها را آرزومندم.
منتظر کامنت های بیشتر وبهتر والهی تو هستم
دوستدارت باکمال احترام مرجان
سلام سید علی انشالله همیشه سالم و ثروتمند
در احساس خوب و آرامش و پیشرفت باشی سید علی کامنت فوق العاده زیبایی بود از نکتهها نکتههایی که من از این کامنت دریافت کردم یک اینکه برای رسیدن به خواسته باید خودم را شبیه به خواسته ام کنم 2 برای رسیدن به خواسته باید خواستم را در ذهنم منطقی کنم سه من باید با خودم دوست باشم و در تنهایی نیز از خودم لذت ببرم و با خودم در صلح باشم 4 خودم را واقعاً شایسته و لیاقت بهترینها بدانم 5 باید خودم را جلوتر از سنم ببینم و بزرگتر از سنم فکر بکنم 6 �استهام را با جزئیات باید بنویسم و هر روز نیز به آنها توجه کنم و بخوانم خدایا شکرت که من رو به این مسیر زیبا توحیدی مقدس هدایت کردی انشاالله در پناه الله مهربان به تمام خواستههایت برسی ممنون
سیدعلی جان
همیشه از خوندن کامنتهای ارزشمندی که میزاری خیلی حالم خوب میشه به شدت فرکانس فوق العاده ای که توی نوشته هات هست رو درک می کنم
ممنون که از تجربیاتت می نویسی
امیدوارم که هر روز بهترین ها برات اتفاق بیفته و باخبرهای خوبی که میدی حال مارو هم خوبتر کنی
سلام سید جان
در رابطه با کامنت نوشتن برای خانم های سایت نوشتی ، یاد خودم افتادم
اول از خودم بگم
من تو کل زندگیم اصلاً حتی یکبار هم توی خیابان نرفتم به یک دختری یک پیشنهاد دوستی بدم یا شماره بدم
الان من 28 سالمه
حتی یکبار هم توی این سال ها این کارو نکردم
یادمه یه روز یکی از همکارام گفته بود برید توی خیابون هر دختری رو دیدین ازش شماره شون رو بگیرین یا شماره تون رو بهش بدین
بعد من پیش خودم گفتم من اصلاً همچین شخصیتی نیستم که بخوام اینکارو کنم
یعنی یه جورایی این یک چیز بی شخصیتی توی ذهنم میدونستم
البته برای من این بودش که مثلاً توی هر شرکتی که کار میکردم با بعضی از همکارام رابطه دوستانه تری داشته باشم تا اینکه بخوام مثل یک همکار ببینمش
ولی باز هم اون رابطه هم که توی اون شرکت هایی که کار میکردم در این حد بود که تا زمانیکه توی اون شرکت هستم با بعضی هاشون دوستم اونم نه با همه شون و وقتی از اون شرکت بیرون میومدم دیگه با هیچ کدومشون هیچگونه ارتباطی نداشتم یعنی حتی شماره هاشون هم از توی موبایلم پاک میکردم
یعنی باز هم رابطه من رابطه نبوده که بخوام برم به یک دختری مستقیم پیشنهاد بدم و دوست بشم ، یعنی حتی اون موقعی که توی شرکت رفیق میشدم اونا خودشون در اصل تمایل نشون میدادن به ارتباط با من
حالا الان که شما در مورد خانم های سایت نوشتی که براشون کامنت مینوشتی فقط برای اینکه بفهمی ارتباط داشتن با یک خانم رو ،
منم قبلاً تصمیم گرفته بودم برای اینکه بفهمم اصن چطوری باید اول من شروع کنم و با یک خانم ارتباط بر قرار کنم چون اصلاً هیچگونه ذهنیتی برای ارتباط برقرار کردن نداشتم ، تصمیم گرفته بودم که به هر کدوم از کامنت هایی که خانم های سایت میذارن براشون کامنت بذارم ، اوایل خیلی برام سخت بود ولی رفته رفته بهتر شد ولی الان کمتر شده که بخوام به کامنت خانم های سایت کامنت براشون بنویسم ، اون موقع هام که براشون کامنت مینوسم اول میبینم احساسم چی میگه بعد براشون کامنت مینویسم
ولی باز هم توی ذهنم اینه که ، اگر قرار باشه با یک دختری رابطه ای برقرار کنم باید هدایت بشم چون من تا حد خیلی خوبی ارتباط بین اتفاقات توی زندگیمو با افکاری که داشتم پیدا کردم
من ساعت ها دارم روی خودم کار میکنم ، مثلاً اگر یکی از فایل های دوره ها زمانش نیم ساعت باشه برای فقط گوش دادن به اون فایل نیم ساعتی ، دو ساعت طول میکشه چون باید بفهمم و عمل کنم به اون چیزی که استاد داره در موردش توضیح میده ، مثال هاشو برای خودم پیدا میکنم
مثلاً استاد توی دوره روانشناسی ثروت یک در مورد فراوانی توی دنیا صحبت میکنم ، من میگم باشه آقا شما میگی فراوانی هست خیلی هم عالی اگر که فراوانی هست من میرم تحقیق میکنم باید توی تمام ابعاد و در هر چیزی که انسان میتونه فکرش کنه و نکنه باید ازش بیش از حد باشه طوری که برای ذهن من که با کمبود بزرگ شده باید تکون هایی رو ایجاد کنه ، بعد بازم امدم به خودم گفتم آقاجان استاد داره میگه به این دلیل به اون دلیل توی دنیا فراوانی هست من میگم باشه اگر اینجوریه پس توی همین کشور ایران که جزئی از این کره زمین هست باید فراوانی توی هر چیزیش دیده بشه ، بعد امدم سر این موضوع هر روز تحقیق کردم از مهم ترین چیزهایی که توی ایران وجود داره تا بی اهمیت ترین چیزی که آدم ممکنه فکرش رو کنه که توی ایران هست ، رفتم در موردش تحقیق کردم و دیدم که اصلاً طبیعیش اینه که از هر چیزی بی نهایتش هست یعنی اینکه میگن فلان چیز کمه این غیر طبیعه
توی همین من یک چیزهایی رو با تحقیق کردن پیدا کردم که اصن وقتی به مامانم و بردارم که هر جفتشون توی سایت دارن از دوره ها و فایل های استاد استفاده میکنند و کار میکنند گفتم کُپ کردن از اینکه داره از چیزهایی ظاهرش اینکه شاید خیلی دیگه چیز مهمی هم نباشه ولی ازش چی بگم بی نهایتش هست تاکید میکنم توی همین ایران
میدونی میخوام چی بگم ؟
میخوام بگم که وقتی استاد داره میگه اصن طبیعیش اینه که رابطه درست و فوق العاده توی دنیا هست
من طبق همون فراوانی که استاد در موردش صحبت کردم ، میگم اگر جهان مملو از هر چیزی هست پس دختر خوب داشتن برای یک رابطه فوق العاده هم میتونه جزئی از این فراوانی خداوند باشه
حالا چه دختر خوب و مناسب برای پسرها و چه پسر خوب و مناسب برای دخترها
ازش بی نهایت باید باشه طبق فراوانی که توی دنیا هست
اون وقت من دیگه لازم نیست زور بزنم و خودم رو به درودیوار بزنم که یک رابطه ی خوبی رو با کسی برقرار کنم ، میدونی خودش اتفاق میوفته خودش زمانیکه من دنبال بهبود خودم هستم این فرکانس خودش من رو به همون سمتی که میخوام میکشونه دقیقاً مثل خودت دیگه سید علی جان بهت قول میدم تو اگر اینستاگرام هم نداشتی یعنی اون صفحه اینستاگرامتو حذف کامل میکردی باز هم بالاخره جهان از یک طریقی تو رو به اون چیزی که میخواستی هدایت میکرد اینم نشأت گرفته از همون داستان فراوانیه یعنی از بی نهایت طریق هدایت میشی
بابت همین هم هست وقتی توی رابطه فوق العاده هم که هستی وقتی که بدونی جهان فراوانیه دیگه وابستگی هم ایجاد نمیشه چون این وابستگیه از چی میاد ، از اینکه فکر میکنی دیگه فقط همین یه دونه دختر خوب هست که توی دنیا وجود داره یا دیگه فقط همین پسر خوب هستش که توی دنیا وجود داره ( حالا این یکی از دلایل وابستگی میتونه باشه )
ولی وقتی به این فکر کنی دختر خوب پسر خوب فراوونه دیگه برای نگه داشتن اون رابطه هم زور نمیزنی و دقیقاً هم همین باعث میشه توی همون رابطه عاطفی هم که هستی یکی از پایدارترین و رویایی ترین رابطه ها بشه
میدونی وقتی باور داشته باشی از هر چیزی بی نهایتش هست البته با منطق اون وقت اتفاقاً اون چیزی هم که میخوای راحت تر به دست میاری چون خیالت راحته از اینکه بابا از اینکه نامحدود وجود داره دیگه نگرانی و بدو بدو معنایی نداره بابت همین داشتن و به دست آوردن خیلی چیزها برات منطقی میشه
رابطه فوق العاده داشتن توی زندگی برات منطقی میشه
کسب درآمد خیلی خیلی خوب داشتن برات منطقی میشه
همیشه توی سفر بودم و عشق و حال کردن برات منطقی میشه
چرا ؟
چون امدی فراوانی شو توی دنیا میبینی
به خاطر همین هم تو برای داشتن رابطه مورد دلخواهت نیومدی تعیین کنی با چه کسی میخوای رابطه داشته باشی ، فقط خواستی یک رابطه با اون ویژگی هایی که مدنظرت بود داشته باشی ، چون برات منطقی بودش که میتونه این اتفاق بیوفته حالا میتونه یکیش همون چیزی که خودت گفتی باشه که تو تا به حال با هیچ دختری در رابطه نبودی بابت همین هم هیچ ذهنیتی نسبت این قضیه نداشتی
و از طرفی توی رابطه هم هستی برای داستنش و نگه داشتنش زور نمیزنی چون به هدایت الله اعتقاد داری
همین عاشقتم
سلام به برادر عزیزم آقای گرامی اقا ازتون سپاسگزارم بخاطر کامتت عالی ک درجواب اقای خوشدل گزاشتید واقعا باعث شد بفهمم برای فراوانی هم من سرچ زیادی بکنم
درمورد دختر و پسر خوب هم همینطور از خدا بخام هدایتم کنه وزیاد ببینم تا برای ذهنم الگو بشع
ازتون میخام اگ نظری دارید درباره همین الگوی دخترو پسرخوب ک مثال زدید و زیاد تحقیق کردید در موردش تجربیاتتونو باماهم ب اشتراک بزارید و مثالهایی هم بزنید اگ دوست دارید
بازم ازتون سپاسگزارم ک باعث شدی درک بیشتری پیدا کنم از مسایل و واقعا کامنتون مفید و عالی بود
خیلی قشنگ و واضح موضوع فراوانی باز کردید ممنونم و لذت بردم
هرآنچه از خدا میخاهید خدا هزار برابرشو وارد زندکیتون کنه آقاحسن و جیبتون پر پول باشه همیشه و ثروتمند و شاد در دینا و آخرت
سلام آزاده خانم نازنین
اول از همه خیلی تشکر میکنم بابت کامنتی که برای من نوشتین ، سپاسگزارم
در رابطه با فراوانی که صحبت کردم ، واقعیتش چون در حال حاضر تمرکزم روی دوره ی روانشناسی ثروت یک هستش ، محور تحقیقات من و منطق هایی که برای ذهنم دارم ایجاد میکنم بیشتر روی انواع اقسام نعمت ها و ثروت های دنیا به خصوص ایران که باور اشتباهی که کمبود توش موج میزنه هستش که کاملاً یک دروغ بزرگِ و اصلاً از درک اندکی که من از جهان هستی که اصل و اساس همه ی اینا بر میگرده به همون انرژی بی نهایت(خداوند) که همه چیز از اونه که شروع میشه و شکل میگیره ، منطقی نیستش محدودیتی وجود داشته باشه
منطقی نیست
نمیدونم چقدر میتونید حرف منو درک کنید
این نمیتونه از یک منبع نامحدودی ، محدودیتی به وجود بیاد نمیشه اصلاً نمیشه
کلاً با منطق جور در نمیاد
براتون یه مثال میزنم
مدیرعامل گروه صنعتی تراکتورسازی ایران (تبریز) گفت ، در سه ماه اول سال 1401 ، 6 هزار و 212 دستگاه انواع تراکتور به ارزش بیش از هزار و 800 میلیارد تومان به کشاورزان داخل ایران فروخته شد!!!!!
دقت کردین چی شد؟؟؟؟
کل سال رو نگفته هاااا
فقط سه ماه اول
پس بدونید این کارخانه چقدر بزرگه
این خودِش مصداق فراوانیه دیگه
بعد فرض کنید یه همچین شرکتی به این بزرگی که به غیر از کارخانه اصلی خودش که تراکتور داره تولید میکنه ، حداقل 10 تا دیگه شرکت زیر مجموعه به اسم خودش داره
اینو میخوام بگم
فرض کنید یه همچین شرکت غولی توی ایران بیاد سالی مثلاً 10 تا تراکتور تولید کنه یا اصلاً 50 تا توی کل سال تولید کنه!!!!!
فکر کنید اصلاً با عقل جور در نمیاد که یک کارخانه پتانسیل تولید بالای 6 هزارتا تراکتور رو اونم فقط توی سه ماه داشته باشه ، بعد بخواد خیلی تعداد کمی تراکتور تولید کنه
به خودِ همین محصولی که توی فقط این شرکت داره تولید میشه فکر کنید (( تراکتور ))
خب این چیزیه که بیشتر عموم مردم جزو سبد کالایی شون نمیتونه باشه :)))
فقط کشاورزها میتونند تراکتور بخرند
بعد همینم دقت کردین که این حجم تولید و فروش تراکتور فقط به کشاورزان داخل کشور ایران بوده هاااا !!!!
این در حالیه که من شنیده بودم کشاورزان آدم خیلی بدبخت بیچاره اند !!!
حالا همهی اینا رو گفتم آزاده خانم نازنین ، که اینو بهتون بگم این فقط یک نمونه از یک شرکت تراکتورسازی تاکید میکنم نه یک محصولی که هر کسی بتونه توی کارش ازش استفاده کنه نه فقط کشاورزان ، هستش که داره این حجم از ثروت رو جاری میکنه
بعد چطور انتظار داریم اینو میخوام بگم چطور انتظار داریم از انرژی ای که بی نهایته از خدایی که همه چیز از اون شکل گرفته چطور انتظار داریم چیز محدودی در دنیا ازش به وجود بیاد
چطور واقعا؟؟؟؟
در اصل منطقی اش اینه که باید از هر چیزی بی نهااااااایت وجود داشته باشه این منطقیشه
چون چون کارخونه اش ( خداوند ) بی نهایته عظیمه
میدونی
حالا نتیجه این منطق هایی که دارم میسازم، منطق های واقعی نه چرت و پرت نه توهم نه ورد خوندن چه بدونم 10 هزار تا کلمه تأکیدی تند تند گفتن :)))
نه واقعیت دنیا اینه
حالا من نتایجمو از این افکار تا یه مدت دیگه میام میگم دیگه تا بفهمید که طبیعیش اینه که شما به راحتی آب خوردن بدون هیچ زور زدنی بدون هیچ زجر کشیدنی میتونی از هر چیزی هر چقدر که دوست داشته باشی ، توی زندگیت تجربه اش کنی داشته باشیش
اصن اگر دقت کرده باشید دقیقاً همینه که شما یه جایی میری اونجا انواع و اقسام خوراکی ها نامحدود هر چقدر که دوست داری هست دیگه اون موقع عمراً شما بیایی یقه پاره کنی تا یه چیزی بهت برسه نه بابا تازه خیلی با آرامش این کارو میکنی حتی اینجوری هم نیست که بخوای حرص بزنی که زیاد برداری برای روز مبادا!!!! برای روز مبادا !!!!
برعکس میگی این نعمت که بی انتهاست بذار از زندگیم لذت ببرم اینکه همیشه هست من با توجه به نیازم هر وقت خواستم میتونم ازش بردارم
میدونی ، واقعیت جهان اینه
در روابط و یا سلامتی من فعلاً دنبال الگوهاش نرفتم چون که گفتم بهتون من تمرکزم در حال حاضر روی دوره روانشناسی ثروت یک هست بابت همین تحقیقاتم هم فقط با توجه به موضوعات دوره هستش
ولی درک من از فراوانی که در جهان هست ، اینو میگه که فراوانی توی تمام ابعاد جهان هستی وجود داره یعنی شامل آدم ها هم میشه دیگه
این نیستش بگیم نه تو این مورد خاص هستش ولی توی اون مورد نیست
اصلاً این خنده داره اگر که بخواهیم اینجوری فکر کنیم چون همه ی ما از یک انرژی واحد از یک انرژی یکتا خلق شدیم
که حالا همین یکتا بودن این انرژی ( خداوند ) و بی نهایتیش میشه 100 ها ساعت در موردش صحبت کرد ولی من در این مورد هیچ صحبتی نمیکنم نوشتم براتون ولی پاکش کردم
همین قدر توضیح به نظرم کافیه
آزاده خانم نازنین مرسی بابت یادآوری من نسبت به در اصل حقیقت جهان هستی
امیدوارم همیشه در زندگیت به تمام معنا خوشبختی رو تجربه کنی عزیزم
از خدای عزیزم هم واقعاً ممنونم یعنی من هر زمان که ازش خواستم به من بگه و من بنویسم یعنی چی بگم چیزهایی رو به من میگه که اصن باورهای منو داره جابجا میکنه
خیلی مخلصیم
سلام
ممنونم ازتون اقای گرامی کامنتتون واقعا عالی بود هرروز باید تکرارش کنم
درمورد فراوانی منطق هایی اوردید که مو لادرزش نمیره خیلی لذت برد از مثالهاتون
وهمینطور از فراوانی روابط عالی
من خودم از پاییزو زمستان سال گذشته که سریال زندگی دربهشت و سفربه دورامریکا رو تقریبا هرروز میدیدم و تمرکز نسبتا کمی داشتم روی روابط خانم شایسته و استاد و لذت میبردم از حرفهای عاشقانه که بهم میزدن، و همینم توی زندگی خودم تحربه کردم به صورت تکاملی هر روز که میگذره رابطه ام با همسرم عالی و عالی تر میشه راه به راه بهم میگه عاشقتم از ته قلب و من فقط یاد رابطه استاد و خانم شایسته عزیز میوفتم و خدارو هر لحظه شکر میکنم به خاطر هدایتی که هرلحظه میکنه به خاطر تمام بودنش تمام بودنش توی تک تک نفسهامون
با ارزوی سلامتی و ثروت و شادی برای همه عزیزان سایت عزیزمون
سلام مریم خانم نازنین
ازتون تشکر میکنم بابت اینکه برام کامنت نوشتین
خداروشکر چقدر خوب که روابط زناشویی تون اینقدر عاشقانه و دوستانه شده
این خودش تاییدی بر اینه که جهان فقط داره به چیزی که توجه میکنی پاسخ میده و هدایت میکنه
چون شما میگین از وقتی سریال زندگی در بهشت رو دیدین و اون روابط بین استاد و خانم شایسته رو دیدین
الان دارین خودتون همون روابط رو تجربه میکنید
وگرنه چرا تا قبل از این اینجور نبوده
خدارو صد هزار مرتبه شکر
بازم ازتون ممنونم مریم خانم نازنین بابت کامنتی که برام نوشتین
سلام حسن جان
از کامنت های شما لذت می برم و از آنها چیز زیادی می آموزم
به همین دلیل با مراجعه به پروفایل شما، گزینه ای را که وقتی شما مطلبی در سایت می گذارید به من ایمیل میشود را فعال کردهام تا از نوشته های ارزشمند شما چیزی رو از دست ندهم.
به ویژه در مورد بحث فراوانی، مطالب خیلی جالبی بیان میکنید مثل همین قضیه تولید تعداد بسیار زیاد تراکتور.
من خودم هم مواردی را سرچ کردهام که واقعاً مهر تاییدی است بر فراوانی نعمت و فرصت و ثروت در این جهان و در همین ایران خودمان
مثل تولید صدها هزاران تن از انواع محصولات کشاورزی یا گردش مالی پتروشیمی ها که بعضاً در یک ساعت به چند میلیارد تومان میرسد و میزان مصرف بنزین در ایران که درآمد ساعتی آن رقم بسیار بالایی است و …….
خواهشم این است که اگر باز هم تحقیقاتی در زمینه تایید فراوانی داشته اید، کامنت کنید تا ما بخوانیم و یاد بگیریم.
متشکرم از شما
سلام درود به شما آقای گرامی
چقدر زیبا ودرست رفتید دنبال دلیل منطقی گشتید برای باور فرآوانی ودر مورد شرکت تراکتور سازی تحقیق کردید واقعا دمتون گرم من خودم که کشاورزم توی این مورد تحقیقی نکرده بودم وچقدر بهم کمک کرد این باور فرآوانی راجب تراکتور فقط که ببین چقدر داره ازش تولید میشه وتراکتورم چیزی نیست که لازمه هر کسی باشه فقط کشاورزا میخوانش اونم نه همشون ولی این همه داره تولید میشه وکشاورزانی هستن که دارن می خرند
وممنونم از آزاده خانم که از شما خواستن بیشتر توضیح بدید راجب فرآوانی
وشماهم با جون دل تو ضیح دادید.ممنونتونم دوست عزیزم
سلام
امیدوارم عالی باشی
حسن عزیز
باورهایی که داری روش کار می کنی و تحقیق کردن و به ذهن نشان دادن عالیه
چون یکی از ورودی های مهم ذهن دیدن هست و وقتی می بینه قانع میشه.
نمی دونم آیا در مورد روابط هم اینکه نشان بدی که ببین چقدر روابط عالی هست را اجرا می کنی با نه؟
منظورم اینه خط کشی نداریم
مخصوصا ما ایرانیها که یه جورایی توی قضیه رابطه ناخودآگاه یه مرز مخفی حرام و حلال شدید داریم
مثلا دستمون به دست دخترا نخوره
یا بهش دست ندیم یا موقع احوال پرسی عادی بغل نکنیم
زشته و یه موقع خیال بد نکنه
یه موقع منظور نگیره و ….
و اصلا هم ربطی نداره توی خانواده مذهبی بوده باشی یا نه
همین که توی ایران بزرگ شده باشی و توی ایران درس خونده باشی و توی ایران فیلمای ایران و جنگ را دیده باشه
باور عجیب محکمی ساخته شده و این باور بسیار زیاد توی دخترا مخصوصا دهه ۵٠-۶٠ شدیده
همون بحث نجابت مسخره که تو ذهن ما شده.
در صورتی که وقتی از بند این محدودیتا خودت را رها می کنی
اصلا به طرف مقابل به هیچ وجه این حس را انتقال نمیدی
که مثلا می خوای عید را تبریک بگی
صداش کنی عزیزم عید مبارک و بغلش کنی و این مسئله چون توی ذهن خودت هضم شده أست دیگه مهم نیست اون طرف چه باوری داره
اون خودش حلش می کنه چون جریان انرژی هست.
من خودم به شدت روی این قضیه مشکل داشتم و فک می کنم خیلی این افکار پوسیده و زنجیرا رو باز کردم.
یه مورد دیگه هم اینه که
قانون جهان درخواست کردنه
ولی با جزییات ، اینکه من یه رابطه عالی می خوام خودش جلوی راهم میزاره نه
من پول می خوام اون یه وقتش به من میده نه
چه رابطه ای و با چه مشخصاتی و حتی حتی جزئی ترین جزییات حتی جزییات چهره و نژاد و رنگ پوست و قد و چه کشوری باشه همه و همه
هر چی توی ذهنته ولی نه اشاره به یه شخص خاص این اشتباهه نه جزییات اون کسی که دوست داری سالهای خوبی باهاش باشی. موضوع حال خوب و زندگی و مهمه
و در مورد تک تک خواسته ها همین قدر حساسیت لازمه
دقیقاااا چه ماشینی و چه مدلی و چه رنگی و چه آپشنی و …. نه ماشین فلان همسایه طبقه بالامون مال من باشه.
احساس کردم شاید یه چیزایی و باورایی داری که داری خودت را قانع می کنی ولی در عمق ترمزیه که اجازه نمیده تمرکز کنی به آنچه دقیق می خوای
مخصوصا در بحث روابط و یه حس خجالت ولی همون بحث مذهبی و دور شدن از خدا و نامحرمی درونته.
نمی دونم چقدر درسته
ولی پیامت این حس را به من داد.
در هر صورت برای خودم تمام نکاتی که نوشتم درس داره چون منم دقیقااا اینطور که می گم عمل نمی کنم
ولی خواهم کرد حتما.
موفق باشی
سلام مینای عزیز و نازنین
سپاسگزارم بابت نکات بسیار مفیدی که برام کامنت کردی
در رابطه با موضوع دختر پسری که گفتی ، خداروشکر تا الان که از وقتی روی آموزش های استاد کار کردم خیلی بهتر شدم ولی از اونجایی که من قبلاً پسری بودم که همیشه توی مسجد و هیئت های مختلف بودم ، این باور توی پس زمینه ذهنم که باید درستش کنم که خودِ تغییر این باور یک تمرکز بسیار بالایی رو مطلبه مخصوصاً اگر بخوام با دوره ی عشق و مودت در روابط روی این نوع باورهام کار کنم فکر می کنم خیلی عالی میشه
دقیقاً همین هایی که گفتی درسته اینکه یه دختری رو موقع دیدار هم نباید بغل و از طور چیزهایی واقعاً حاشیه ای
این باورهای اشتباه توی ذهن من اینقدر زیاد بود که باورت نمیشه مینا جان من حتی قبلاً خواهر خودم بغل نمی کردم یا خاله هام که خونمون میومدن موقع سلام و علیک اینجوری نبود که بغلشون کنم حالا چه برسه بخوام یه دختری رو در آغوش بکشم
البته بارها شده همکارم که یه خانم بوده رو بغل کنم ولی بارها این توی پس زمینه ی ذهنم میومد که انگار که کار درستی نمی کنم یا دارم گناه میکنم از جور باورهای اشتباه
ولی در کل الان من چون تمرکزم بیشتر روی دوره روانشناسی ثروت یک هست ، فعلاً الویتم رو گذاشتم روی این موضوع
بابت همین در مورد روابط بعداً باید اقدام کنم مخصوصاً دوره ی عشق و مودت در روابط که مطمئنم خیلی میتونه کمکم کنه برای بهبود این نوع باورهای اشتباه
بازم ازت سپاسگزارم عزیزم
سلام بر شما آقای گرامی
خیلی ممنونم از شما بابت این کامنت به اصطلاح بهدرد بخور همین الان خیلی دوست داشتم درباره وابستگی تعریفی از دوستان در کامنت ها بخونم که با کمک الله خیلی جالب رسیدم به این کامنت و چقدر تعریف شما از وابستگی و فراوانی بی نظیر بود و من مطمئنا با افتخار این تعریف شمارو وارد دفترم میکنم
چقدر حس خوبی داشت این تعریف بازهم ممنونم از شما بابت این درک عمیق و تعاریف تاثیرگذار:)
سلام دوست عزیز وارزشمندم آقاحسن
چه نکته مهم وارزشمند گفتین دقیقا موافقم باهاتون
اینکه
وقتی توی رابطه فوق العاده هم که هستی وقتی که بدونی جهان فراوانیه دیگه وابستگی هم ایجاد نمیشه چون این وابستگیه از چی میاد ، از اینکه فکر میکنی دیگه فقط همین یه دونه دختر خوب هست که توی دنیا وجود داره یا دیگه فقط همین پسر خوب هستش که توی دنیا وجود داره ( حالا این یکی از دلایل وابستگی میتونه باشه )
ولی وقتی به این فکر کنی دختر خوب پسر خوب فراوونه دیگه برای نگه داشتن اون رابطه هم زور نمیزنی و دقیقاً هم همین باعث میشه توی همون رابطه عاطفی هم که هستی یکی از پایدارترین و رویایی ترین رابطه ها بشه
دقیقا وقتی بدونی آدم خوب ودلخواهت زیاد هست وفراووونه
دیگه تهه تهه ذهنت خیالت راحته ک
اگه بنا به هردلیلی اون رابطه کات شد
فک کنی ازاین بهترم هست ازاین عالی ترهم هست
ودیگه زور نمیزنی
طرف مقابلو کنترل کنی کجاست
الان داره چیکار میکنه
ک چرا دیر جواب داد
و..
خودت برای خودت بیشتر وقت میزاری
لذت میبری از زندگیت
وشخص مقابل هم هماهنگ باتو میشه
سپاسگزارم از یادآوری این نکته ارزشمند
ک من باید اول روی باور فراوانی کار کنم
مرسی ازت
به خدای بزرگ میسپارمتون
سلام زکیه خانم زیبا و نازنین
اصن این موضوع رو اگر دقت کرده باشی
توی هر چیزی صدق میکنه
از آدمش گرفته که باهاش تو رابطه هستی
تا وسایل شخصی که داری
و اگر توی ذهنمون این باشه که دیگه نمیتونی از این بازم بیشتر و بهتر از این رو داشته باشی
این فکر دقیقا کاری میکنی حسرت همون چیزی که داشتی رو بخوری
چون اون با این افکار از بین میره
چرا؟
چون باز هم اگر ریز بشیم توی خودمون
اون وقت متوجه میشیم که از این هم هست که من نکنه یه موقع اینو از دست بدم یعنی ترس و استرس از دست دادنش هم میاد توی وجودمون
من اینو تجربه اش رو داشتم
مثلا یادمه بچه بودم مامانم یک مشت پسته ریخت توی نایلن داد دست من گفت برو مدرسه هر وقت خواستی بخورش
باورت نمیشه من توی همون دوران بچگی این ترس رو داشتم که نکنه اگر من پسته هامو از توی کیفم در بیارم بچه ها بیان از من بگیرن بخاطر این من رفتم پسته هامو توی یک کمد شخصی که توی مدرسه داشتم قایم کردم درش رو هم قفل کردم :)))
فکر میکنی چی شد ؟
خیلی راحت همون روز یکی از بچه ها فهمید و رفت کلید کمد خودش رو اورد جلوی چشم من در کمدم رو باز کرد نصف پسته ها رو برداشت و جلوی خودم نشست خورد!!!
اون موقع که بچه بودم ولی جهان کاری نداره تو بچه ای یا بزرگ ، اون طبق قانون عمل میکنه
و من اینقدر حسرت اون پسته هامو خوردم که نگو
یا قبلا با یک دختری در رابطه بودم که روزی نبود من استرس از دست دادنش رو نداشته باشم
و دقیقا هم همینطور هم شد
که حالا خداروشکر هدایت شدم به سایت و آموزش های استاد عباسمنش عزیز و تا الان هم توی هیچ رابطه ای هم نرفتم فقط تمرکزم رو گذاشتم روی خودم و در اصل بهبود خودم
تا زمانیکه خداوند خودش هدایت کنه اون کسی رو که لایق بودن با من هست
بدون هیچ وابستگی
دو تا آدم قوی و شاد
زکیه جان واقعا ازت ممنونم که دوباره این فراوانی بسیار شیرین خداوند رو به من یادآوری کردی عزیزم
عکست هم خیلی فوق العاده ست
یک چهره ی زیبا و پر از آرامش و شادی
به خدا میسپارمت که همه چیز از اونه که شروع میشه
سلام مجدد ب دوست خوبم حسن جان
مرسی ک وقت گذاشتین وبرام نوشتین خیلی ممنونم ازت
ممنون بابت مثال هایی ک زدین چقد خوب توضیح دادین
این نشون میده خیلی جدی رو تعهدی ک به خودتون دادین هستین واقعا تحسینتون میکنم آفرین
مرسی از تعریفتون دوست خوبم چشماتون زیباست
درمورد باور فراوانی یه چیزی بگم
دو روز پیش ک کامنت سید خوشدل و خوندم منم از ایشون ایده گرفتم
و اومدم لیستی نوشتم از ویژگی های همسر دلخواهم 37،مورد شد
تا حالا به این وضوح ننوشته بودم
یعنی وقتی لیست تموم شد دوباره خوندمش
دیدم چقددد تغییر کرده اولویت هام
و این نشون میده رشد کردم خداروشکر
چون الگوی مناسب داشتم تو ذهنم
با ایمان بیشتری درخواست دادم به جهان
و همون صبح ک لیستو نوشتم نشونه ها اومد
و امروز هم اجیم (متاهله) تماس گرفت ک
امروز یه خانومی منو دید گفت خیلی ازت خوشم اومده خواهر مجرد نداری؟ (استیکر خنده)
این نشون میده خواسته ها زودتر از چیزی ک فکرشو میکنیم دست یافتنی هست واین جهان جهان فراوانیه
فقد باید فرکانس مناسب و بفرستیم
ودرمدار مناسب قرار بگیریم
بقیه ش و جهان انجام میده
من مطمئنم وایمان دارم ب امید خدا به تک تک خواسته هاتون میرسین ان شاالله
فقط باید حرکت کنیم و ایمان داشته باشیم ک میشود وامکان پذیر است اگه واسه سید خوشدل ما شده برای ماهم میشود
به خدای بزرگ میسپارمتون
سلام اقای خوشدل عزیز
بی نهایت لذت بردم از خوندن این کامنت وکامنتهای قبلیتون
چند وقتیه پیگیر کامنتهاتون
وهدایت های معجزه وار خداوند
برای شما هستم
برای شما وعادله جان بهترین هاراخواستارم
چه باورخوبی دارید که من با هرکسی رفیق میشم بهم میگه تو بهترین ادمی هستی که تا حالا تو عمرم دیدم
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند وسعادتمند باشید
آقا سید تو واقعا قلم بی نظیری داری من 6 ماه وارد سایت شدم ولی عاشق قلمت شدم هر وقت ی فایل دانلودی یا دوره میخرم دنبال کامنت شما میگردم بسیار سپاسگزارم از خداوند و استاد عزیز که چنین شرایطی رو فراهم کرده تا با چنین دوستانی آشنا بشم و بسیار سپاسگزارم از شما ک اینقدر زیبا روی خودت کار میکنی و باورهاتو زیبا در اختیار دیگران میزاری تا دیگران هن استفاده کنن.انشالله که به بهترین ها برسی در پناه الله مهربان .
سلام دوست عزیز
چقدرلذت بردم از کامنتتون
ازاینکه چه جوری این رابطه رو برای خودتون عینیت بخشیدین
از اینکه ورزشکارشدین اشپز شدین تا بتونین خواسته هاتونوجذب کنین
من تازه کارم ودارم از شما عزیزان یاد میگیرم
اسم شما و چندنفر رو که بارها ازشون اموختم رو به سایت دادم تا هرموقع کامنتی ازتون میاد برامنم ایمیلش بیاد
امیدوارم همیشه شاد و خوش باشید
( به نام آنکه می آفریند و میمیراند \ به نام یکتا خالق هستی )
سلام سید جان خسته نباشی . چقدر کیفم کوک شد بازم با کامنتای بی نظیرت . دیگه واقعا نمیشد جلوی خودمو بگیرم و برات کامنت نزارم . الله اکبر و چقدر زیبا نوشتی چقدر واقعا حرف دلمو زدی .
آقا این چه وضعشه هر بار کامنتاتو میخونم اشک تو چشام جمع میشه , از شوق این آگاهی نابت که با توجه به مدار الان خودم خیلی خوب میفهمم چی میگی و با خودم میگم واقعا اون عزت نفس درونی چقدر بالا بوده
که از سیزده سالگی دنبال استقلال مالی رفته(البته یه باور تخریب کننده ای دارم همین بحث سن چون خودم تا هیجده سالگی کار نکردم هی ذهنم بهم فشار میاره پاشنه آشیله ولی دارم سعی میکنم روش کار کنم.)در مورد روابط گفتی ….
با تک تک کلماتت چقدر خوب روشنم کردی که الان اشکان تو باید سرمایه درونیتو افزایش بدی . بابا هنوز هیجده سالته چرا انقدر بار رو سنگین میکنی که بیهوده کمرت خورد شه آخه؟ این عملگراییت چه در عمل به قوانین و چه ر عمل فیزیکیت دقیقا تبدیل شده به الگوی زنده در کنار استاد برای من . من خودم سید جان بشدت مثل تو این ترس نهفته رو دارم و بعضی وقتا این مثل عقده میشه و اونقدر تو خودم میریزم که فقط بهم آسیب میزنه و امشب باز به خود خوری افتادم . اما الگویی مثل تو باعث شد امشب به یه چندتا تصمیم اساسی در مورد دوستانم و اطرافم فکر بکنم و امیدوارم فقط فراموش نکنم و از خدا یه چیز میخوام که این استمرار و ایمان و توانایی رو به من بده که ادامه بدم ……
فقط ادامه بدم.
علی جان ازت ممنونم که این کامنتای محشر رو میزاری . این تعادلی که تو در قوانین بین احساسات و منطقت داری من حقیقتش واقعا نمونشو ندیدم و دوست داشتم این سوال و ازت بپرسم که چطور این تعادل رو به این خوبی و قشنگی برقرار میکنی؟
این EQ زاتیه ازت یا خودت شکلش میدی و به هدایت خداوند سپردی روند افکاررو؟
و البته این سوال رو درباره استمرار و عملگرایی بالاتم دارم که از کجا ریشه اش قوی کردی و میکنی ؟
بازم سپاسگذارم ازت علی جان بی صبرانه خودم منتظر نتایج بعدی و کامنتهای خداگونه ات هستم .
((در پناه الله شاد باشی))
سلام به اشکان عزیز
امیدوارم که عالی و برقرار باشی انشالله
متشکرم از نگاه قشنگت و انرژی فوق العادت
راستیتش خیلی از دوستان سوال کرده بودن می خوام بگم حقیقت مدت زمان و انرژی هست که من برای فهمیدن بیشتر میزارم
یه روز حساب کردم نزدیک 11 ساعت من داشتم فکر می کردم به صورت متمادی در مورد اینکه مسائلم رو چه جوری حل کنم
خانومم میدونه وقتی من کامنت می خوام بنویسم الان فقط کافیه یک کلمه بگه و من ادامش رو کامنت می کنم
چون واقعا برای رسیدن به این هماهنگی من EQ رو پرورش دادم و ماهیچه بداهه پاسخ دادن به مسائلم رو خیلی براش هزینه کردم
به نظرم من میانگین هفته ای 30 ساعت جدی دارم درک می کنم مسائل دور و برم رو و واقعا نمیتونم بگم زمانی داشتم که ذهنم خالی بوده!
همیشه با خودم حرف میزنم
مثلا امشب از ساعت 8 تا الان یک سره داشتم قرآن گوش میدادم و فکر می کردم و هعی بررسی می کردم
دیدگاه بچه هارو گوش میدادم
20 دقیقه رفتم فایل نقاط زیبا انگلیس رو دیدم
یکم رو سایتم کار کردم
یکم مقایسه درآمدی کردم
و همینطوری کلا 3 4 ساعت رفت!
و من نفهمیدم چی شد!
به عنوان مثال بعدی من امروز فایل عزت نفس 6 – 7 -8 -9 و فایل 3 دوره کشف رو گوش دادم – حدود 10 تا کامنت بچه هارو خوندم توی سایت
من تو ماشین فقط قرآن گوش میدم به قصد فهمیدن مفاهیم جدید و یا فایل استاد
همشم تو ماشین کلمه آفرین آفرین میگم به مفاهیم استاد اگر مسئله ای به ذهنم برسه فایل رو پاز می کنم به خانومم میگم این به ذهنم رسید
خلاصه می خوام بگم من 6 سالی که شاگرد استاد بودم به جرئت حداقل 3 سالش همینطوری بوده
به نظرم وقتی رسیدن به خواست ها برات مهم میشه میره تو اولویت!
حتما تو دیدگاه بعدیم تو سایت در موردش بیشتر صحبت می کنم..
سلام جناب خوشدل
چقدر شما تحسین برانگیز هستید.
در شما توحیدی وجود دارد که همه را عاشق شما، شیفته ی شما و فالوور شما میکند.
این توحید و اتصال عالی شما ، برای شما
درآمد هشتصد برابری شد.
رابطه دقیق و به موقع شد.
برای شما پیام از طرف عادله جانم شد.
برای شما جرات رفتن تو دل ترسها شد.
برای شما جسارت نه گفتن شد.
برای شما جمع کردن زندگی تو کوله پشتی شد.
برای شما جذب محبت کلی از بچه های سایت شد
برای شما ستاره های طلایی شد.
برای شما نقطه ی آبی دایم روشن کنار اسمتون تو سایت شد.
برای شما ذوق استاد از شنیدن صداتون تو کلاب هوس شد.
برای شما سفر به زیباترین نقاط جهان شد.
برای شما مشتری های فراوان شد.
برای شما بهترین غذاها شد حتی اگر اولین تجربه پخت آن غذا باشد.
برای شما عزت شد.
برای شما دوست های سطح بالا شد.
برای شما درک عالی از قوانین خداوند شد.
برای شما خلق تماااااام خواسته هاتون شد.
تحسینتون میکنم.
نوش جانتان
خداوند تمام اینها و الیاقی نعماتش را هزاران هزار برابر، دقیقا مطابق با قانون فراوانی وارد زندگی تان کند.
سلام دوست عزیزم
راستش وقتی این کامنت شما رو درجواب کامنت آقای خوشدل خوندم چقدر لذت بردم از تحسین کردن و لذت بردن شما از رسیدن به موفقیت توسط دیگران و این نشان دهنده درک عمیق و زیبای شما از توجه به زیبایی ها و وارد کردن اتفاقاتی از همین جنس مثل جنس موفقیت های دیگران به زندگیتون هستش…
این خیلی خیلی لذت بخشه و دم شما گرم بابت این دیدگاه جالب و با جزئیات به موفقیت های دیگران چقدر از شما توجه کردن دقیق به زیبایی هارو آموختم خیلی ممنونم بازم دم شما گرم:))
سلام علی آقا
ممنونم از کامنت پر شور و هیجانتون که در تمام طول خوندن کامنتتون سرشار از شوق و ذوق بودم دقیقا مثل وقتی که فایل شما و شکیبا و عادله رو در مصاحبه با استاد شنیدم اون زمان من تازه شروع کرده بودم و با شنیدن حرفای شما سه نفر و نتایجتون اونقدر اشک ریختم و تحت تاثیر قرار گرفتم که در لحظه یعنی شاید ده دقیقه نشد که یه پول غیر منتظره به دستم رسید و چندتا نتایج رگباری پشت سر هم برام از راه رسید چون به شدددت تحت تاثیر قرار گرفتم از حرفهاوتجربیاتتون
خیلی برام دوست داشتنی بود این شیوه هدایتتون و آشنایی شما دونفر باهم و این مسیری که الان باهم در پیش گرفتید
من درمورد روابط به شددددت ترمز دارم به حدی که حتی از فکر کردن بهش میترسم اصلا تا حالا نتونستم در این حوزه کار کنم چون تنم به لرزه میوفته از بس باورهای منفی دارم
ولی وقتی الگوهای بسیار موفقی مثل شما میبینم که اینقدر روابط عالی دارین تمام وجودم سرشار از خواستن میشه سرشار از اشتیاق میشه ولی بازهم باورهام یه دیوار میشن جلوی راهم
امیدوارم منم روزی بتونم از نتایجم به این قشنگی حرف بزنم
برای شما و همسرتون دنیایی از عشق و سعادت آرزومندم
سلا زری جانم
ممنون از کامنتی که گذاشتید
من واقعا همیشه کامنت های اقای خوشدل رو میبینم و از نتایجشون لذت میبرم.
امیدوارم منم بتونم روزی این نتایج زیبا رو درسایت بگذارم.
ممنون میشم فایل اقای خوشدل و شکیبا و عادله جان رو برام اینجا آیدیشو بذارید منم ببینم
ممنون عزیزم
سلام عزیزم
abasmanesh.com
فایل گفتگو با دوستان قسمت 15
خودتو آماده کن که با شنیدن این فایل قراره کلی هیجان بهت وارد بشه
چرا که نه حتما یه روزی که خیلی دور نیست نتایج درخشان شمارو هم میبینیم تنها شرطش موندن توی مسیر و ادامه دادنه
موفق باشی دوست من
سلام خدمت برادر عزیز و توحیدیم واقعا ازت سپاسگزارم آقای خوشدل
اول بگم خیلی لذت بردم از کامنت وبعضی جاها فقط لبخند میزدم و ذوق میکردم
دوم بخاطر اینکه باعث شدی من ی باور مهم تو روابطم پیدا کنم خیلی سپاسگزارم ازت
واقعا وقتی استاد میکه وقتی خودتونو ببندین ب فایلها و تمرکزی کار کنید هدایت میشوید و بهتون گفته میشه فقط کافیه عجله نکنید و تکاملتونو طی کنید درست میگند و ازشون سپاسگزارم راه درست زندگی بهم نشون میدن
آقای خوشدل شما از این الکوی تکرار شونده گفتید ک من همیشه احساس بزرگ بودن میکردم از 13 سالگی درامد داشتم همه دوستام باتجربه هستند و از من بزرگتر حتی داستان اشنایتون با عادله جان هم گفتیدو گفتید ک عادله دوسال ازم بزرگتره بخاطر اینکه ناخوادکاه این الکوی تکرار کردید تو زندگیتون وبا ادمهای باتجربه و سن بالا رابطع داریدیهو یاد خودم افتادم که من با کسی تو رابطه بودم ایشون ادم فهمیده ای بود ولی 10 سال از من کوچکتر بود البته الان نیست کلا میگم بود و تمام یا شاید 90 درصد دوستام از من کوچکترند شاید 10سال 15 سال یا حتی 1سال و دوسال خلاصه تو هر رنج سنی ک فک میکنی من دوست دارم و همشونم منو دوست دارند و رابطه خوبی باهاشون دارم و اینکه 80 ددصد خواستکاری من چه فامیل چ غریبه از من کوچکتر بودند حتی دوتا از داداشام ک از من کوچکتر بودند سالهای قبل بهشوت ب شوخی میگفتم خب چه اشکال داره دوستاتو بیاری خواستکاری من بابا من قیافه ام نمیخوره چن سالم باشه واقعا بی بی فیسم هرکسی هم منو میبینه بهم میگه تو 15 سالته با اینکه 40 سالمه ولی اصلا نشون نمیدم و من اینو پدیرفته بودم الان که اینارو گفتید گفتم یافتم خدایا شکر این باور تو وجودم پیدا کردم و انقد خوشحال شدم خواستم جیغ بزنم و سریع بع یکی از دوستام ک توی این سایت هم هستش پیام دادم وای واقعا اقای خوشدل ازتون سپاسگزارم بی نهایت
از استاد عزبزمم هم این فایلهای بی نظیرو رایگان در اختیار ما میدهند سپاسگزارم
از مریم خانوم عزیزک پشت صحنه این فایلها رو تدوین میکنه هم سپاسگزارم
و از تمام دوستانی ک کامنت پر محتوا میزارن سپاسگزارم
همتونو دوست دارم
و از خداوند بخاطر این سایت بی نظیر سپاسگزارم خدایا شکرت بخاطر همه چیز
درپناه الله یکتا اقای خوشدل شاد و ثروتمند باشی
سلام گرم هم با عادله جان برسونید
سلام به دوستان عزیز و آزاده خانم عزیز. درود بر شما. چه جالب اتفاقا منم وقتی کامنت آقای خوشدل رو دیدم جواب شما به ذهنم رسید و خواستم دقیقا صحبت هایی که شما با ایشون داشتید در مورد چهره و سن و ورود افراد با سن پایین به زندگیمون و پس بنابراین باوری که در پشت این روابط هست رو بگم. آرزوی سعادت براتون دارم
در ضمن فامیلی شریف شما نشون میده از دیار کرمانشاه باشید. با آرزوی سلامتی و سعادت برای شما
سلام پری عزیزم
سپاسگزارم ک به کامنت بنده پاسخ دادید
دقیقا همینطوره ینی من تا بحال هیچ فکری در مورد اینکه چرا خواستگارای من یا دوستان من سنشون پایین تره نکرده بودم گاهی داداشام میگفتن چرا دوستای تو همشون سنشون کمه البتع باورهای اونها این بو چرا باهمین سن پایینها دوستی ولی برای من مهم نبود چی میگن البته من کلا کودک درونم فعاله وشادم و پرانرژی از هر رِنج سنیم رفیق دارم تا اینکه آقای خوشدل گفتن دیگه به قول معروف دوزاریم افتاد به این علت که من سن پایینو جذب میکنم
ولی همیشه برای من انسانیت مهمه تا سن
بله من از دیار کرمانشاه شهرستان صحنه ام و خداراشاکرم با استاد عزیزو شما دوستان هم فرکانس گلم آشنا شدم
بازم سپاسگزارم که به کامنت من پاسخ دادید
آرزوی خوشبختی ووسعادت برای شما دارم عزیزم
سلام درود فراوان به برادر توحیدی ام برادری که از وقتی صداشو توی کلاب هاس شنیدم همراه صدای خانم عزیز ش عادله عزیز و شکیبا جان از اون وقت دنبال تون می کنم حتی ایمیلم برای کامنت های عادله جان فعال که هروقت کامنت می زاره برای من ایمیل می آد که تازهترین فعالیتهای عادله عزیز که شما از طریق صفحه پروفایلشان دنبال میکنید، به شرح زیر میباشد. می توانید با کلیک بر روی هر لینک، آن را مطالعه کرده و به آن پاسخ دهید.
اره من خیلی وقت کامنت شما زوج خوشبخت رو دنبال می کنم از همان صحبت های کلاب هاس متوجه شده بودم خانم شما عادله جان 2 سال از لحاظ سن شناسنامه ای باید بزرگتر باشن.
باورتون میشه خیلی دلم می خواست داستان آشنایت شما رو بدونم امروز خواسته اممحقق شد،من هم اینستاگرام دارم اما هیچ کامنت های اینستاگرام نمی خونم بچه های سایت روهم فقط از توی سایت دنبال می کنم.
اما چقدر فرکانس خالص داشتید چقدر خدا و خودتون باور داشتید که می شود چطور و چگونه من نمی دانم من فقط می خوام و می شود
تبریک می گم بهتون برای شما و عادله عزیز مهربان آرزو خوشبختی و سعادتمندی در این دنیا وآخرت رو دارم.
کامنت های شما همیشه از یک ارتباط توحید خاص که کمی متفاوتر برام همیشه تحسین تون کردم همیشه مرحبا گفتم درود خدا الله مهربان به شما برادر عزیزم که چنین کامنت هایی رو می نویسید. کامنت خواندن دوستان کمی منوهم شجاع تر کرده راحت تر از خودم بنویسم.
این چندتا فایل اخیر استادکمی سنگین بود برام اما انجامش دادم وقتی انجام می دم چه تمرین چه نوشتن توی دفترم و چه کامنت نوشتن بعد می آم کامنت های دوستان می خونم واقعااا انگیزه می گیرم.
آقای سید علی خوشدل برادر عزیزم که توحید رو شناختی و عملکردی به دانسته هات بهت تبریک می گم به خاطر کسب این همه نتایج تون
وقتی از نتایج تون وقتی از باورهاتون وازخودتون و روند رشد تون دیدگاهاهتون برامون کامنت می زارید واقعااا سپاسگزارم.هروقت کامنت تون خوندم صداتون و اون جلسات کلاب هاس برام تداعی میشه با اون ذوق شوقی توی صدای عادله وشکیبا عزیز بود اون هیجان
با آرزوی بهترین ها
سلام به سید علی دوست عزیزم
سپاس از لطفت به خاطر تمام کامنتهای ارزشمندت از خدا برات بهترینها را میخوام چون لایق بهترین ها هستی
سید علی درسی که من از کامنت شما گرفتم اینکه من اصلا ننوشتم دوست دارم طرف مقابلم چه جوری باشه با چه خصوصیاتی و چه رفتاری
فقط همیشه ذهنی و کلامی به خودم بوده ولی همیشه برعکس بوده
خدا روشکر که اینو فهمیدم
من یه سوال داشتم
من و همسرم از اول زندگی با الان یه روز خوب و خوش نداشتیم
سال پیش من درخواست جدایی دادم چون میگفتم واقعا ما به درد هم نمیخوریم و به خاطر یه سری اشتباهات خودم انجام نشد زمانی که وارد سایت شدم از قبلش هم تصمیم گرفتم هیچ در مورد روابطم به هیچ کس نگم و شاید حدود یکسالی شده چون قبلاً میگفتم همه چیز را چون میخواستم برگ برنده داشته باشم برای اینکه خانواده ام موافقت کنند
ولی تو این یکسال همسرم مدام میگه تو دوباره میخوای بری مهرت را اجرا بزاری در صورتی که ایشون کل مدارک منو برداشته و قایم کرده و ایشون ترس داره و زمانی هم که مشروب میخوره یا حتی اگه نخوره هم فقط حرفش همینه در صورتی که من اصلا به این قضیه فکر نمیکنم فقط به خودم میگم تو کامل تغییر کن جهان کمکت میکنه حتی این الگوی تکرار شونده را ایشون از اول زندگی دارن و حرفها و رفتارها برخورد های خوبی ندارن و من واقعا ایشون را لایق خودم وحتی بچه ها نمیدونم
و حتی فقط چند بار گفتم من اگه هم بخواهیم از هم جدا بشیم باهم حرف میزنیم و به آرامی جدا میشیم ولی ایشون به هیچ عنوان باور نمیکنه اولش اوکی میده ولی هفته های بعد سر یه چیزهایی که یادش میاد یا پولی که بدون هیچ برگه و امضا دست کسی هست و اون داره اذیت میکنه این حرفها را شروع میکنه
ازیه طرفی میگم برم من که الگوها و رفتارهای ایشون را میدونم الان که آگاه شدم خدا کمکم میکنه
ولی هر زمان که قرآن را باز میکنم فقط خدا میگه صبر صبر
حتی بعد از ظهر داشتم جلسه پنج کشف قوانین را گوش میکردم تو خواب و بیدار بودم استاد بین صحبتهاش میگفت وقتی میبینی این فرد رفتار خوبی نداره و تو اذیت میشی خوب جدا شو چرا ادامه میدی در صورتی که فکر نکنم تو جلسه پنج استاد اینا را گفته باشن و حتی استاد تو خوابم با مریم جون اومدن و چند نفر دیگه استاد دستم را گرفت و من داشتم از خوشحالی بال در میاوردم و خیلی خوش حال بودم
سید علی یه حسی گفت برای شما بنویسم چون حس فوقالعاده از روابطون گرفتم
اگه هم بهم پاسخ دادین که بینهایت قدردانتون هستم
اگه هم که ندادین انشاالله خدا کمکم میکنه که بهترین راه حل را پیدا کنم
سلام دوست عزیزم
صبح قشنگتون بخیر و نیکی!
به نظر من وقتی چیزی مشخضه نیاز به فکر کردن نداره!
شما یه کاغذ بردار 10 دلیل برای موندن کنار همسر و 10 دلیل برای رفتن بنویس …
ببین کدوم رو سریع تر پر می کنی!
و به نظرم شما وقتی خدا کمک می کنه که قدم های اول رو برداری!
اگر می خواهی این کار رو انجام بدی خب اقدامات اولیه رو وقتی کردی بعد خدا کمک می کنه
تو قرآن میگه یک قدم تو ده قدم من!
شما قدم اول رو بردار و برو سمت تصمیکت بقیش رو خدا نشان میده که باید این کار رو بکنی …
ولی با خواب دیدن و … شما صرفا توبرزخی وهیچی بدتر از بلاتکلیفی نیست
به قول استاد ایکانی که عمل نیاورد حرف ….
ارادتمندم
سلام به شما دوست عزیز سید علی خوشدل
در بهترین زمان پیامتون بدستم رسید
سید علی امروز زمانی که برای شما کامنت گذاشتم و نوشتم یا از طریق شما یا خدا خودش هدایتم کنه و جلسه فوق العاده کشف قوانین را گوش کردم
میدونید چی فهمیدم اینکه هدف من روابط نیست بلکه داشتن شغل و درآمد هست و به محض اینکه اینو گفتم و به خدا گفتم آینه و ازت کمک می خواهم
خدا شاهد من یکماه پیش تو دیوار به یک شرکت دانش بنیان پیام دادم برای درخواست کار و دقیقا ایشون بعد از حرف من نمیدونم چقدر وقت شد با من تماس گرفتم و قرار ملاقات گذاشتن و من رفتم صحبت کردن و حتی ایشون هم مدار هم فرکانس بودن بامن شاید هم بیشتر و موفق تو کارشون
وای خدای من وقتی ایشون حرفشون تمام شد و من گفتم اوکی خبرتون میکنم
به من گفتن ترست را بزار کنار وترس هم فقط مخالفت همسرم هست همین اگه هدفت اینه نباید ترس داشته باشی باید قدم برداری و شروع کنی
علی آقا اگه در مورد این کار دانش بنیان اطلاع دارین ممنون میشم بهم کمک کنید چون فردا اگه اوکی بدم باید جلسه دوم را برم
وای فقط از ظهر تا حالا میگم خدا یاشکرت
و حتما تو جلسه پنج این خبر فوقالعاده را مینویسم
سپاس از لطف بیکران شما
سید علی خوشدل
سمانه جان
کامنتت برای سیدعلی بود اما دوست داشتم این رو بهت بگم. اصلا نخواسته باش کسی باهات موافقت کنه. فردا صبح حکم طلاق من انشاءالله صادر میشه.
بیست سال نشستم شاید یکی کمکم کنه. شاید یکی بگه بیا من باهات موافقم اما هیچ کس نبود. یه شب قدری خدا بهم گفت یوسف تا زمانیکه چشمش به کمک دیگران بود سالها تو زندان موند و وقتی از من کمک خواست نجات پیدا کرد. همونجا به سجده افتادم و توبه کردم و یقین کردم که هیچ کس در کنارم نیست جز خدا.
اقدام کردم و بهت بگم به معنی واقعی کلمه یک جایی نگاه کردم دیدم منم و خدا در مقابل یک فامیل. هیچ کس پشتم نبود و من سپاسگزار خدا بودم که چنین بیکسم کرده که فقط خودش باشه. و من معجزه پشت معجزه بود که در این مسیر دیدم. اونی که همهکسم بود، ورق رو برگردوند. همه شدند دستان مهربان خدا، همه شدند سراپا مهر، خدا تو دل همه جلسه محاکمه تشکیل داد، خودش شد قاضی و طلاقی که قرار بود لکهای به پیشانی من باشه، شد حقی که همه منتظر بودند هر چه سریعتر به سرانجام برسه.
سمانهسادات عزیزم
من فقط یه نصف قدم برداشتم. به والله یه نصف قدم برداشتم، همه قدمها رو خدا برداشت. شد وکیل، شد رفیق، شد مونس، شد پناه. شد همهی داروندارم و من در شیرینترین وضعیت ممکن مسیر رو پیش بردم.
نمیدونم دکمه ارسال این کامنت رو میزنم یا نه؛ اما چیزی که مطمئن هستم اینه که امشب، دقیقا همین امشب که تمام وجودم باید خدا رو حس کنه، دیدن کامنت تو و جواب زیبای سیدعلی عزیز که تو یک قدم بردار، خدا ده قدم بر میداره، چیزی نبود که بیحکمت باشه. روزی من بود انگار که خدا بهم این مسیر شیرینی که اومدم رو یادآوری کنه و لابهلای این کامنت بهم گوشزد کنه، همهی زندگیت همینه، تو فقط قدم اول رو بردار.
من اصلا سفارش به طلاق گرفتن یا نگرفتن نمیکنم؛ فقط خواستم بهت بگم اگه منتظری موافقت همه رو بگیری ، یه روز چشم باز میکنی میبینی بیست سال از زندگیت رو تو قمار شرک و توحید باختی و رفتی.
برات آرزوی موفقیت میکنم.
زهرای عزیزم پیامت در بهترین حد ممکن و بهترین حالت و بهترین زمان دریافت شد
خدا یا شکرت
خدا روشکر میکنم که شما دوستان عزیز را دارم
که هر کدام با یک هدایت مسیر را مشخص تر میکنید
من با وضوح کامل میدونم که همسرم 10 دلیل داره که منفی هست و موندم در کنارش اصلا فایده که نداره هیچ باعث شده دید دختر 12 سالمه هم عوض بشه
زهرا جان من دیروز برای کاری که گفتم رفتم قدم برداشتم و امروز قرار شد که یه توضیح مختصری برای همسرم باشه
دیشب لینک این سایت را براشون فرستادم و گفتم نگاه کنید
و رفتیم و یک خانم موفق العاده دوباره مطالب را توضیح دادن
و یه تیمی هست که دقیقا مثل همین سایت همه به همدیگه کمک میکنند و باعث میشه تو به آزادی مالی برسی
میدونی وقتی اون خانم گفت تو هر جایی که باشی کارتت شارژ و به موقعیتی میرسی که از لحاظ آزادی مکانی ومالی رسیدی
وای خدا عاشقتم
همسرم که توی یک املاک کار میکنه خوب جایی که هست حال و روز خوبی نداره واسشون یه سری سوال ها پرسیدن که واقعا متوجه شد که این کار خوبه
بعد از تمام شدن من موافقت خودم را اعلام کردم و ایشون قشنگ مشخص بود از حرکات واکنش که اوکی نیست ولی در صورتی تو جلسه تایید میکرد و حتی تعجب هم داشت که چه مزایای خوبی داره
بیرون که اومدیم ازشون پرسیدم چه طور بود خوب بود یا نه به من گفت تو خیلی ساده ای که هنوز نمیدونی چی به چی هست و خودت میدونی کاری به من نداره
من بهش گفتم آوردم اینجا که شما حامی من باشی ولی اکه نیستی چوب لا چرخ من لطفا نکن و بهم گفتن که چرا نمیای من که بهت گفتم مال پیدا کن و به من بگو کمک نکردی منم گفتم موردی نداره الان بخوای کمکت میکنم
همون جا ذهنم گفت خوب راست میگه نمیخواد بیای و ادامه بدی همون کمک همسرت کن
ولی ولی یه حسی بهم گفت مکه نمیخوای مستقل باشی مگه نمیخوای وابسته به همسرت نباشی پس شروع کن و ادامه بده
جالبه ایشون میگفت قرار یکی از دوستام برام سایت بزنه و از این جور کارها در صورتی اینجا با عضو شدن من ایشون میتونه سایت داشته باشه کد داشته باشه فقط با یه مبلغ جزی
ولی بازهم مخالفت خودشون نشان دادن
زهرا جان در حال حاظر فقط تمرکزم را میزارم روی کاری که میخوام شروع کنم انشاالله که در مورد زندگیم هم هر زمان خدا اجازه داد انجام میدم
فارق از اینکه ایشون موافقت کنه با کار من یا نکنه چون در وحله اول من به یک شغل و درآمد نیاز دارم
خدا رو شکر که زبانها نرم شد برای شما
خدا روشکر که در بهترین زمان کامنت من ارسال شد و دوست عزیزم سید علی پاسخ دادن و شما استفاده کردین
انشاالله که بهترین نعمتها و ثروتها و موفقیتها را داشته باشین چون لایق بهترین ها هستین
عبارت تأکیدی امروز من
من همواره به ندای درونی خودم که سخن خداست و به من امید آرامش و قدرت می دهد اعتماد کرده و همواره به آن عمل میکنم
خدا یا شکرت برای همه چیز
سلام دوست عزیز
ممنون بابت این آگاهی توحیدیتون
از مثال توحیدی که درباره یوسف گفتید لذت بردم تا حالا از این زاویه زیبا وتوحیدی به داستان یوسف نگاه نکرده بودم.
خدایا شکرت بخاطر این سایت توحیدی
سپاس بخاطر این دیدگاه زیباتون
توحیدی و ثروتمند باشید.
سلام زهرا جانِ عزیزِ دلم.
امروز به یادت بودم، یعنی دلم برات تنگ شد.
الان هدایت شدم به کامنت سمانه سادات عزیز و بعدش شما.
با خودم گفت چه جالب.
برات دنیا دنیا آرامش، سعادت، سلامتی، ثروت، حسِ خوب، روابط خوب آرزو میکنم.
ان شاالله بهترین ها در مسیر زندگیت باشه.
سرشار بشی از حس های خوب و اتفاقات خوب.
دوستت دارم.
خدایا سپاس گزارم برای این سایت توحیدی و آشنایی با استاد جان و مریم جون و دوست های عزیزم
سلام سمانهی عزیزم
این روزها روزهای جالبیه. حال و هوای روز امتحان رو داره. باید هر چی خوندیم و یاد گرفتیم رو تو عمل اجرا کنیم.
تکتک کامنتهات رو دنبال میکنم، تو کامنت قبلی که از خودت گله داشتی که چرا وزنت اضافه شده، خواستم برات بنویسم که دقیقا همینجا و در همین نقطه است که باید به قانون عمل کنی. حس خوب= اتفاقات خوب
تا حست خوب نباشه، حتی روی جسمت هم نمیتونی کار کنی و نتیجه معکوس میگیری. خوشبختانه خودت هم به همین نتیجه رسیده بودی.
این اتفاق دقیقا برای من هم در حال رخدادن است. دقیقا در نقطهای هستم که باید خودم رو حتی اگه شده به اجبار به حس خوب برسانم تا نتایج مورد نظرم رو به دست بیارم.
این روزها که گذشت میام و تجربهای که به دست آوردم رو توی یه کامنت مینویسم.
یکی از مواردی که حسم رو خوب میکنه ارتعاش مثبت دوستان عزیزم تو این سایته.
برات بهترینها رو میخوام، برام بهترینها رو آرزو کن که ارتعاش مثبت دوستان امیدوارکننده است.
سلام زهرای نازنینم.
نمیتونی تصور کنی چقدر ذوق کردم که دیدم برام پیام فرستادی.
نمیدونم خوندی یا نخوندی، یا اصلا پیام دیشبم تایید شده که بتونی بخونیش:
انتهای پیامی که برای یه دوستِ عزیز تو سایت نوشته بودم، نوشتم که دلم میخواد شما برام پاسخ بنویسی…
الان این لحظه نزدیک 8 شب، 16 تیر 1402، روز عید غدیر، پیامت رسید دستم…
هدیه ات رسید دستم.
* هم خوشحالم که به خواسته ام رسیدم.
* هم دوباره قدرتِ خلقِ زندگی توسط خود، اومد جلوی چشم هام تا کاملاً منطقی اثبات شه که بخواهم تا بهم داده بشه. پر قدرت و با اعتماد.
* هم گفتگو با تو برام شکل گرفته.
زهرا جانم ممنونم که قانونِ احساسِ خوب= اتفاقات خوب رو بهم یادآوری کردی…
تو تایید کردی کاری رو که چند دقیقه پیش جلوی آینه داشتم انجام میدادم…
اول که متوجه شدم به هیچ عنوان در مسیرِ کار کردن روی خودم نخوام کسی رو واردِ مسیر کنم، چون اینطوری تمرکز خودم کم میشه از روی خودم و میرم تو حاشیه…
استاد شونصد میلیون بار گفت طفلکی…
و میگه…
و خواهد گفت…
اما من لازم داشتم حسابی و مفصل چک و لگد بخورم از جهان تا بهم ثابت شه، شیر فهم شم، درک کنم بعد برسم به حرفِ استاد و حالا بگم چشم استاد، چشم…
اتفاقا خوشحالم از این بابت…
تلاش میکنم هوشیارانه تر عمل کنم از این لحظه به بعد…
لازمه برام که در سکوت سرم تو لاک خودم باشه، کار کنم…
نسخه نپیچم
بالای منبر نرم
موعظه نکنم
به عبارتی هیجاناتم رو بهتر کنترل کنم.
اتفاقا زحمتم کم میشه
بارم سبک میشه
انگار که پام از روی یه ترمز هم برداشته میشه تا سرعتم بهتر شه.
تا همینجا، ادامه نمیدم دیگه…
جلوی آینه گفتگو کردم شفاف با خودم…
گفتم همونقدر که روی ضعف داری توجه میکنی، لطفا روی تغییراتت، بهبودهات، رشدت در این مدت، مخصوصا از اواخر شهریور 1401 تا همین الان 16 تیر 1402 مرور کن و ببین چیکارا کردی…
لاجرم انقدر تعداد تغییرات و بهبودام بالاست که بگم به خودم، تمرکزم از ضعف ها معطوف میشه به حُسن ها و خب طبیعیه که میرم به سمت بهبودهای بیشتر…
من دوستت دارم زهرا جانم.
قربونِ اون صورتِ همچون ماهت برم من.
از خدا برات هدایت میخوام به سمتِ بهترینها، در بهترین زمان و شرایط و مکان.
میخوام که دست های خدا سر ریز شن تو زندگیت تا خواسته هات عملی بشن.
میخوام که غرق بشی تو نورِ خودش…
الله نور سماوات والارض
یهدی الله لنوره من یشاء
الهی که آسان بشی برای آسانی ها.
میخوام که به آرامش برسی، مسیرش از تسلیمِ خدا بودن هست…
بزرگترین معجزه ی ما حضورِ خدا تو زندگیمونه، همه ی مخلوقات…
با خدا میتونم هر کاری رو انجام بدم.
از پَسِ انجامِ هر کاری بر بیام.
تو هم از پَسِ هر کاری برمیای، چون خدا هر لحظه پیشته، در محضرِ خدا همه چیز شفاف و روشنه…
هیچ نقطه ی تاریکی وجود نداره وقتی با خدا هستی هر جایی که میری.
به قول سعیده جانم، از دریافت نقطه ی آبی ات، خیلی خوشحال شدم، مسرور شدم…
خوشحالم که کامنتِ امروزم، برای تو و به عشقِ تو نوشته شد زهرا جانِ نظام الدینیِ عزیزِ دل و محبوبِ خدا.
ماچ به رویِ ماهت.
مرسی که برام نوشتی، مرسی که برام بهترین ها رو خواستی.
خدایا مرسی که قدرتِ خلقِ زندگیمو دادی دست خودم، و منو با استاد عباس منش آشنا کردی تا یادم بده چطوری باید اینکار رو انجام بدم.
به نام خدا
سلام به آقای خوشدل چقدر کامنت های شما پر محتوی وجذاب هستند چقدر قشنگ گفتید باید شبیه چیزی شود که می خواهی بدست آوری اگر ما رابطه خوب را فلان ،فلان تعریف می کنیم خودمان هم باید شبیه همان فلان باشیم وگرنه اصلا در اون فرکانس نیستیم که جذب کنیم چطور میشه روی موج fmرادیو بود وبخواهی صدای موج
Gw دریافت کرد محال است
خیلی کامنت هاتون الهام بخش وممنون که می نویسید
برای تمام بچه ها وشماواستاد بهترین آرزو دارم موفق وشاد باشید
سلام دوست عزیزوارزشمندم آقای خوشدل
چقد قشنگ جواب سوالام و از کامنتتون گرفتم الهی شکر
اینکه ویژگی های دلخواه
همسرم و واضح و روشن بنویسم و هم اون ویژگیهارودرخودم بوجود بیارم
حتی نحوه کارکردن روخودم
چن روزه دارم از خودم سوال میپرسم چطور ازفایلهاوآگاهیا درعمل استفاده کنم
روزی چن ساعت
چون من تازه میخوام به صورت جدیدی شروع کنم از فایل های رایگان استفاده کنم
قبلا به صورت پراکنده فقط گوش میدادم الان میخوام اصولی پیش برم ونکته برداری کنم ان شاالله
مرسی ک روند شکل گیری خواسته تون و توضیح دادین چقد باور پذیر ترشد برام ک میشود وامکان پذیره
اگه واسه سید علی وعادله جان شده برای منم میشود وامکان پذیراست
سپاسگزارم از تک تک کامنت هایی ک میزارین خیییلی به من کمک میکنه ک بدونم چطور باید ب مسیرم ادامه بدم
وکلی انرژی وانگیزه میگیرم ازشما
یه دنیا ممنون
ان شاالله ک همیشه خوش بدرخشین
سلام سید جان
قبل از هر چیزی یه سپاسگزاری بی نهایت ازت دارم که اینقدر خوب رو خودت کار کردی و داری الگو میشی برای ماها
بسیار ممنونم بابت باورهای زیبات که اینجا به اشتراک گذاشتی
چقدر برام این حس آشنا بود که آدم توی روابط خارج از بحث جنسیتی اول باید خود جنس مخالف درک و کشف کنه نه فقط بحث جنسیشو که من خودم به شخصه یه عمر درگیر این موضوع بودم و به عنوان کسی که اونور قضیه بودم الان با متعادل کردن این حس چنان احساس زیبای دارم که بقول استاد قبلم باز میشه با گحتی گفتنش
واقعا لذت بخش که وقتی یه خانوم میبینم اولین چیزی که توی ذهن من مرور میشه انسان بودنش و متصل بودن همه ما با هم نه به عنوان جسم فیزیکی بلکه به عنوان تصل بودن روح ما با هم
واقعا نمیدونم چطور به زبان بیارم همچین حسی رو و همچین احساس شعفی که از موقعی شروع شد که نگاه جنسیتی برای من بسیار کمتر شده و جای خودشو به کالبد متصل همه ما به عنوان روح و خدا داده
چه خوب گفتی سید جان ما برای بدست آوردن خواستمون اول باید اون شکل از اون خواسته خودمونو در خودمون بسازیم جوری که اون بعد از خواستمون اول در وجود خودمون شکل بگیره و این نکته رو امشب از زبان شما به زیبای نقل قول شد و بر روح من نشست
باور بعدیتون که خیلی پررنگ بود برا من ارتباط داشتن با افراد ثروتندتر از ما بود که با احساس لیاقت و فارغ از اینکه با نگاه پول بخوای بهشون نگاه کنیم با نگاه لیاقت و با توجه به باوری که در خودشان نسبت به لیاقت درونی خودشون ایجاد کردن رو ملاک قرار بدیم
سپاسگزارم از شما سید جان انشاله که همیشه رابطتتون گل و بلبل و درامدتون مشابه آبشار نیاگرا جاری باشه و پر رونق
سلام محمد آقا.
تحسینتون میکنم برای کامنت زیبای سپاس گزاری که نوشتین.
دعای آخر کامنت فوق العاده بود و سرشار از حسِ قشنگِ انسانی.
لحظه های خودتون هم سرشار از نگاهِ خدا باشه.
نگاهِ جنسیتی چیزیه که فکر میکنم آسیبِ مشترک زده به همه ی آدم ها، فرقی هم نداره بین خانم ها و آقایون.
باعث یه فاصله شده، باعث بروز حساسیت و ترس شده.
اینکه شخصِ خود من هم به دلیل آموزش ها و رفتارهای غلط اجتماع و … همیشه یه ترسی از آقایون توی دلم بود از نوجوانی به بعد…
اینکه آسیب میزنن به خانم ها، نگاهشون مشکل داره، خودشون خطرناک هستن و تولید مزاحمت و آسیب میکنن برای خانم ها…
این باورها از کجا اومده نشسته توی ذهنِ من؟
از مدرسه، اجتماع، حتی خانواده.
من در یه خانواده مذهبی بزرگ شدم و خودمم متمایل بودم همیشه به این مذهب.
مذهب که میگم منظورم توحید نیستا…
اتفاقاً دیشب با همسرم صحبت میکردیم بهش گفتم من یا ما روکِشِ مذهبی داشتیم یا داریم، فارغ از اینکه بدونیم برای چی یه سری کارها رو میکنیم، انگار که دین اسلام و شیعه بودن فقط یه برچسب باشه روی ما، وگرنه که من دنبالِ حقیقت اسلام و دین نرفتم هیچوقت، حتی دنبالِ خودِ خدای حقیقی هم نرفته بودم تا قبل از فایلهای توحید عملی استاد.
تازه اونجا بود که با خدای حقیقی که بی نهایت مهربونه، قدرتمنده، هدایتگره، ثروتمنده، وهابه، رزاقه و … آشنا شدم و لحظه به لحظه بیشتر عاشقش شدم.
دینِ من، ارثی به من رسید، از من نبود، با شناخت من نبود، الان هم نمیتونم ادعا کنم کشفش کردم، الان تازه وارد مرحله ای شدم که تو 36 سالگی تازه دارم بررسی میکنم و کشف و شهود میکنم که اصل چیه فرع چیه؟
چطوری با خدا ارتباط درست و حقیقی شکل بدم؟
چطوری میتونم خلق کنم تو زندگیم؟
چطوری ذهنم رو کنترل کنم و اتفاقات خوب جاری بشه تو زندگیم.
اینکه خود من تحت تاثیر باورهای مذهبی خانواده و اجتماع، سمتِ هیچ پسری نرفتم تا خودِ زمانِ ازدواجم…
چرا؟
چون پسرها رو به قول شما در درجه ی اول یه انسان نمیدیدم، روحِ متصل به هم و پاره ای از خدا نمیدیدم، غول میدیدم، موجودات خطرناکِ آسیب زننده و بدون چارچوبِ اخلاقی و جنسی میدیدم…
من تحت آموزش و باورهای غلط، خودم رو دور کردم از روابطِ سالمِ انسانی با جنس مذکر…
همیشه با دیده ی ترس و عقب کشیدن شدید روبه رو شدم با آقایون.
این باور محدود کننده که سمتشون نمیرم تا خطری تهدیدم نکنه…
اینکه حتی نتونستم یاد بگیرم تو چشم هاشون نگاه کنم چه برسه به اینکه صحبت کنم باهاشون…
خیلی مطلق نه، ولی جنسِ ارتباطاطم خیلی خیلی محدود بوده با اقایون، در حد نیاز و ضرورت، نه اینکه اونارو هم مثل خانم ها ببینم و بخوام گفتگو کنم باهاشون.
یه چیزی باعث این باورها شده و تشدیدش کرده، مثلا تو اتوبوس جدا کردن قسمت خانمها و اقایون، اتفاقا من هر وقت قسمت مردانه و جلوی اتوبوس نشستم خیلی خیلی رفتار محترمانه ای دیدم از اقایون، خیلی کم شده آقایون غُر بزنن که خانمی در قسمت مردانه و جلوی اتوبوس نشسته، در حالیکه خانم ها اگه برعکسش اتفاق بیوفته بیشتر غُر میزدن که چرا یه آقا اومده قسمت زنانه و عقب اتوبوس نشسته…
چرا راه دور بریم، خود من تو افکارم اصلا درست نمیدیدم و خوشم نمیومد یه آقا بیاد قسمت زنانه اتوبوس…
من تو کل حرفهام و پیامم نمیگم انسانِ ناسالم وجود نداره، چه مرد چه زن، اما به این درک رسیدم افکار خودم باعث میشه چه آدم هایی با چه فرکانسهایی وارد مدارِ من بشن، یعنی مدار من چیه که اون آدما واردش میشن، اگه فرکانس خودم سلامتی باشی از همون جنس آدم وارد مدارم میشن …
وقتی خودم اجازه ی دسترسی میدم به آدم ها، پس میتونه در کنترل خودم باشه آدم هایی که میبینم…
خداوند یکتا، لطف کرد تو زندگیم منو با همسرم آشنا کرد، ایشون فوق العاده انسان مهربون، شریف و باشخصیتیه.
با طرز تفکری کاملا متفاوت از من نسبت به مرد و زن…
همیشه هم به من میگفت محدودیت، تولید حرص و طمع میکنه تو همه چیز، تو روابط و …
آدما باید آزاد باشن تا بتونن انتخاب کنن.
و من تازه بعد از آشنایی با استاد و سایت و … کم کم حرکت کردم به سمت اینکه کجای این جهان ایستادم؟
تا حالا چطوری فکر کردم، چه فکرهایی درست و چه فکرهایی غلطه.
باعث خوشحالی و افتخارمه تو این سایت با خانم ها و آقایون بسیار دوست داشتنی، ناب، خوش اخلاق، مهربانی آشنا شدم که هدف همه شون بهبود و رشدشون هست.
درست زندگی کردن هست.
ممنونم از استاد جان که این فضای امن، سالم، انرژی مثبت دو برای همه مون فراهم کردن تا به راحتی تعامل کنیم، گفتگو کنیم، خودمون رو جزئی از یه کل منسجم ببینیم.
من عاشق مفهوم پاره های خدا هستم، اینکه هر کدوم مون یک تکه از خدا هستیم، خدا رو درونمون داریم، اینطوری خیلی زیبا میبینم همه ی آدم ها رو، دیگه نمیترسم ازشون…
و دقیقا با همین نگاه رفتم وارد مدار امنیت شدم…
که صبح زود هم میرم پیاده روی نمیترسم کسی آسیب بزنه یا با کلام یا رفتارش موجبِ ترس یا نگرانیم بشه…
داشتم به خواهرم میگفتم چند روز پیش، من همون سمانه ای نیستم دیگه که تو خیابون با احتیاط از کنار آقایون رد میشد…
چرا؟ چون اونارو موجودات خطرناکی میدیدم که نگاهشون ناسالمه، دنبالِ غرایض جنسی هستن فقط و …
یعنی در حقشون بی لطفی بود که فکر میکردم انسان نیستن در درجه اول…
خدا رو خیلی شاکرم که همسر بسیار بسیار انسان و متشخص و مهربونی رو بهم هدیه داد تا با آرامش بتونم بهتر درک کنم در درجه اول مرد یا زن بودن ما آدم ها فرقی نداره، مهم شخصیت و طرز تفکر ما هست که میتونه ما رو بهبود بده یا باعث سقوطمون بشه.
چرا اون زمان که نوجوان، جوان بودم میترسیدم از متلک هایی که پسرها به دخترها مینداختن یا نگاهشون به دخترها
و الان از کنار هر آقایی عبور میکنم نه تنها نمیترسم بلکه حس میکنم پاره ای از خداست و در امنیت مطلق عبور میکنم؟
من و باور و نگاهم عوض شد…
همین…
تو خیابون، موقع پیاده روی، تو پارک سلام میکنم به ورزشکاران اقا، با روی خوش و خندان…
با حسِ بی نظیر و سالمی که از ذهن خودم بیرون میاد و طبیعتا افراد بیرون هم برای من در سلامت کامل اخلاقی هستن.
عاشق این مدار امنیت شدم که آدم ها رو دوست دارم فارغ از جنسیتشون.
به راحتی تحسینشون میکنم، صورتِ زیباشونو، خوش اخلاقی شونو، ورزشکار بودنشون رو، خوش تیپی شون رو…
چی شده حالا؟
جهان و مخلوقات خدا برام هر لحظه زیبا و زیباتر میشن.
امنیتم بالاتر میره.
چیزی که سید علی خوشدل عزیز و نازنین تو کامنتش نوشت، دقیقا از باورهای خانواده های مذهبی (به تعبیرِ خودم بعضاً روکش و نقابِ مذهبی نه صرفا رعایت قوانینِ خداوند یکتا) نشاءت میگیره.
من با پوست و گوشت و استخونم درک میکنم وقتی یه دختر یا یه پسر تا دانشگاه یا زمان ازدواجش هیچ سلام علیک یا معاشرت سالمی رو برقرار نکرده با جنس مخالف خودش یعنی چی؟
اینکه این محدودیت، تازه موجب ایجاد چه آسیب های فراوان تری براش میشه یعنی چی.
اگه بخوام ریز بشم تو باورهای مخرب در اصطلاح مذهبی ام، خیلی چیزها هست که بهم آسیب زده، اتفاقا منو دور کرده از اصل و چسبونده به فرع…
دورم کرده بود اتفاقا از خودِ خدا که اصله، از توحید که اصله، چسبیده بودم به شاخ و برگ ها…
همسرم همیشه تاکید داشت و داره سمانه اصل رو بچسب، از حاشیه و فرع دور شو…
تازه دارم کم کم خودمو پیدا میکنم.
برای همه ی دوستای عزیزن از خدا میخوام یه همسفر خوب تو زندگیشون وارد شه که با هم رشد کنن، همسفر خوب یکی از نعمت های خداونده که من خیلی شاکرم از بابت حضور و آشنایی با همسرم…
ناخوداگاه من فرکانس فرستاده برای جذب همسرم، تازه الان بهتر درک میکنم که هر چی خودت باشی یا نزدیک شی به اون سمت، جهان هم همونارو میاره تو زندگیت…
هر چی بهتر و قشنگتر میبینم آدم ها، مخلوقات خدا رو، ارتباطات بهتری دارم، عشق بیشتری دارم به پیرامونم و …
محمد آقا، ممنونم از کامنت زیبا و جذابی که نوشتین، نکات مهم کامنت سید علی عزیز و توحیدی رو بولد کردین و یادآوری کردین مجدد.
مرسی که دست خدا شدین و انگیزه شدین برام که بنویسم برای اولین بار تو یه جمع و گروه از باورهای محدود کننده ی روابط بین خانم ها و آقایون.
اینکه خودمم بهتر درک کنم اولین نکته مهم و اصل اینه آدم ها رو فارغ از جنسیتشون، اول یه انسان ببینم و وارد تعامل بشم، با نگاه سالم خودم، آدم های سالم وارد مدارم میشن چون خودم دارم سالم بهشون نگاه میکنم، اگه آدمهای ناسالم سر راهم بیان به خاطر باورهای ناسالم خودمه، به عبارتی خودم اجازه ورود دادم بهشون.همون تعبیرِ بما کسبت ایدیهم…
خودِ من، هر ثانیه نیاز دارم به یادآوری…
انقدر که بشه جزو شخصیتم باورهای خوب و رفتارهای درست.
سپاس گزارم استاد عزیزم.
هیچوقت فکر نمیکردم جایی باشه که بتونم انقدر راحت و شفاف در مورد این مسائل صحبت کنم غیر از داخلِ خانواده خودم.
اینجا در ظاهر همدیگه رو ندیدیم، اما جنسِ ارتباطاتمون خیلی دلی، عمیق و سلامته.
این ناشی از توحیدی بودن این سایت و استاد و بچه هاست.
فرکانسهای مشابه با هم تعامل دارن، فرکانس ها و مدارهای متفاوت اصلا به هم دسترسی ندارن که بخوان تاثیر بذارن روی هم، چه مثبت چه منفی…
عاشق مفهوم فرکانس، مدار، دسترسی یا عدم دسترسی به مدارها هستم.
بعد از مبحثِ جذابِ هدایت، این دومین مبحثِ جذابه برای من که شدیدا قند تو دلم آب میکنه که درک کنم الان تو چه مداری وارد شدم، از چه مداری خارج شدم، دسترسی و عدم دسترسی هام چیا هستن و اینکه کلا ببینم الان کجا ایستادم و با زندگیم چند چندم…
تو حیطه روابط متوجه شدم وقتی من نگاهم درست میشه، جهان رو عشق میبینم، مخلوقات خدا رو عشق میبینم، نه تنها آدم های جذاب جدید وارد زندگیم میشه، بلکه رفتار آدم های موجود در زندگیم هم با عشق بیشتری میشه برام…
به عبارتی رسیدم به این اصل که هر چی اطرافم میاد از درونِ خودم فرستاده میشه.
حالم خوبه با خودم و حسم نسبت به آدمها با قلبم عالیه، بیرون هم لاجرم ارتباطهای عالی رو تجربه میکنم.
حالم با خودم خوب نیست، حسم نسبت به آدمها منفی میشه، از بیرون هم حس ناخوبی دریافت میکنم.
محمد آقا در آغوش خدا باشین همیشه.
برکت، ثروت، سلامتی، خوشبختی، ارتباطهای خوب فوران کنه تو زندگیتون هر ثانیه.
استاد جانم، سیدِ دوست داشتنی، استاد عباس منشِ صادق و توحیدیِ عزیزم:
شما وارد زندگیم شدین تا یه خونه تکونیِ اساسی و ریشه ای تو باورهام انجام بدم.
خوب هاشو نگه دارم و تقویت کنم.
آشغالهاشو دور بریزم و از سنگینی و بار اضافی بودنشون خلاص شم.
سپاس گزار خدا هستم که شما رو بهم هدیه داد، مریم جون، سایت و بچه های باصفای اینجا رو بهم هدیه داد.
سپاس گزار شما هستم ثانیه به ثانیه، جذاب ترین معلم.
خدایا عاشقتم، خوشحالم که تو زندگیمی، سپاس گزارتم برای سایت و همه ی دوستای عزیزِ توحیدیم، از استاد عزیز و مریم جانم تا تک تک عزیزانم در سایت که با کامنتهاشون مسیر رو روشن تر میکنن برای من.
سلام دوست عزیزم
چند وقتی است کامنتهای شما را دنبال می کنم و خیلی لذت می برم از قلم زیباتون و از موفقیت های پی در پی شما
امشب کلی لذت بردم و کلی شوق انگیزه گرفتم و حسابی هیجانی شدم به خاطر اینکه مدتی بود تو ذهنم می خواستم از طریقی با دوستان عباسمنشی تو ی گروه باشم که بیشتر باهاشون در ارتباط باشم از خدا خواستم خودش هر جور می دونه منو با بچه ها آشنا کنه، که امشب وقتی کامنت شما رو دیدم که در مورد گروه حرف زدید خیلی خوشحال شدم و گفتم این نشونه است و ترغیب شدم که پیام بزارم و خوشحالی دیگه ام بابت اینه که فهمیدم شما همون سید علی عزیز همسر عادله عزیز و شوهر خواهر شکیبا جان هستید که کامنت های زیبایی دارید و تو کلاب هاوس صدای زیباتون رو شنیدم کلی ذوق کردم و سپاسگزار خداوند شدم.
دوستان عزیزم خیلی دوستتون دارم و عاشقتونم و عاشق استاد عزیزم که دوستان گلی چون شماها رو و بقیه دوستان عزیز رو تو این فضای روحانی دور هم جمع کرده.
سید علی عزیز بی صبرانه منتظرم که به گروه شما ملحق بشم از هر طریقی که خداوند مقرر کند.
خیلی خیلی دوستون دارم و براتون آرزوی سلامتی و سعادت دارم انشاالله همیشه در مسیر سعادت و خوشبختی باشید به عادله و شکیبای عزیز سلام برسون. ️️
سلام و درود بر سید علی عزیز
چقدر این چند وقته کامنت های فوق العاده ای مینویسی و همیشه جزء بهترین هایی
من یکی که واقعا لذت بردم چون خود،خودت بودی و حرف دلتا نوشتی
خوشحالم که به فرد،زندگی و درآمد موردعلاقه ات رسیدی و داری از پیشرفت میکنی
سلام و سپاس فراوان به سید علی خوشدل و خوش ذهن و خوش قلم
خدا حفظت کنه پسر چقدر قشنگ و تاثیرگذار مینویسی:) امروز ظهر سرکار هدایت شدم اتفاقی به کامنتت و چه لذتی بردم و چه انرژی ای گرفتم از حرفات و درسایی که کامنتت داشت.
منم تو مسئله روابط حواسم به این هست که اول باید خودم حس خوبی با خودم داشته باشم و خداروشکر تا حد زیادی اوکی و موفقم تو این زمینه، خیلی وقته و شاید خیلی ساله که ابایی ندارم از تنها بیرون و گردش رفتن، ینی درواقع کلی هم لذت میبرم نه اینکه فقط مشکلی نداشته باشم، ولی اینکه مواردی که دوست دارم طرفم داشته باشه اینجور دقیق و مفصل (31 مورد واقعا مفصل و با جزییات میشه) بشینم بنویسم و بعد بگم خب خودم اول باید مناسب و مطابق با اینا باشم تا تو مدار همچین آدمی هم باشم… اینجوری هیچوقت عمل نکرده بودم
به قول معروف مرسی که هستی دوست خوب و ارزشمند و مرسی که همیشه مینویسی :)
در پناه و هدایت خدا روز به روز موفق تر باشی
سلام و درود به سیدعلی عزیز. بسیار بسیار تحسینت میکنم و چقدر از کامنتت نکات طلایی یادگرفتم. بر اساس کامنتهای خودت متوجه شدم که تقریباً حدود ده سال اختلاف سن شناسنامه ای داریم ولی خب به لحاظ موفقیت ها و جایگاه فعلی شما ده ها سال من از شما کوچکیترم و جا داره بسیار تلاش کنم.
چقدر نکات طلایی توی کامنتت نوشته بودی و باعث شد عین سریال های ایرانی یه فلاشبک بزنم به گذشته خودم و درخواست ویدیو چک بدم. و دیدم چه اشتباهاتی رو در گذشته ام انجام دادم که منو اینجوری دچار مسئله کرده. هر چند به لطف آموزشهای استاد عباس منش خودم آرامش دارم ولی من هیچوقت مثل تو توحیدی عمل نکردم. هیچوقت اینجوری با خودم و خدای خودم خلوت نکرده بودم و نتیجه اش هم اینکه من هنوز گاهگاهی میرم توی پروسه نوش جان کردن چک و لگد.
برات از خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو میخوام سیدعلی عزیزم. بسیار بسیار تحسینت میکنم و از صمیم قلبم دوستت دارم.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید (با خانواده)
سیدجان عزیزم سلام
تو خیلی خوب مینویسی به حدی که من تازه ازخواب بیدار شدم کامنتتو خوندم سرحال اومدم
تبریک میگم بابت این تمرکز و این رشد همه جانبه ای که داشتی وآرزوی توفیق روز افزون برات دارم
نکته ای برای بدست آوردن خواسته گفتی که باید شبیه همونی باشی که دوست داری تا بدستش بیاری ،،
لیست زیباو دقیقی ازخواسته داشته باشی تا بدونی دنبال چی هستی و اون لیست را ملکه ذهنت کنی
ترمز نداشتی یا ترمزهای خیلی کمی داشتی واین موضوع ترمزنداشتن یعنی پرگاز به جلو رفتن
تجربه من باید بخواهی با عمق وجود با مشخصات دقیق وشبیه آنچه میخواهی بشی تادر مدارش قرار بگیری و نکته اقدام باید بکنیتا جواب بگیری
منکه لذت بردم ازخوندن و نوشتن در راستای قانون و تعهد به تمرکزی روی سایت بودن
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها ازتو یاری میجویم
مارا هدایت کن به راه راست راه آنانکه نعمت فراوان دادی نه مغضوبین ونه گمراهان
آگاه باشید که همه چیز ازآن خداست ومالک اوست
سپاسگزارم برای تمام اتفاقات خوب زندگیم
سید علی خوشدل عزیز سلام
من شاید 40 یا 50٪ از کامنت هات رو مطالعه کردم ولی هیچکدومش باعث نشد من پاسخ بدم بهت ولی این کامنتت قشنگ برام هدایت خداوند بود چون من مدتیه که درگیر این ایجاد رابطه ای که میخوام هستم که اتفاق نمی افتاد اونجایی که گفتی اذیتت نمیکرد رابطه نداشتی یا با دوستانت میرفتی بیرون همه دوست دختر داشتن و تو نداشتی اذیتت نمیکرد برام خیلی درس داشت نه اینکه بگم خودم رو خیلی اذیت میکنم اما یه جاهایی اذیت میشم ، یا اونجایی که گفتی 31 مورد رو هروز میخوندی با خودم گفتم ببین فرکانس با تکرار پایدار میشه و تا وقتی هم پایدار نشه اون نتیجه که میخوام نمیاد چون من یه لیست نوشتم از اینکه میخوام طرفم چه شکلی باشه ولی یه بار هم نخوندمش اما کامنت تو شد برام یادآوری که بخونش تا تو فرکانسش قرار بگیری ، یا در خصوص دیدگاهت از اینستاگرام من خیلی لذت بردم یجوری حرفت برام شد مثل اهرم رنج و لذت منم بهش پر و بال دادم تا همون کمی هم که میرم رو اصلا نرم
ممنونم ازت سید علی جان بخاطر این کامنتت که کلی یادآوری و نکته داشت برام که اگر واقعا بخوام همش رو بگم کم کم باید اندازه 2 تا کامنتی که گذاشتی برات بنویسم
و سپاسگذار خداوندم بخاطر دوستایی مثل شما رو که دارم و امیدوارم همیشه شاد و سلامت و ثروتمند باشی و در کنار همسرت بهترین ها رو تجربه کنی
خدانگهدارت
سلام آقای خوشدل عزیز
مرسی از کامنت زیباتون
همیشه اولین کامنتی که میخونم کامنت شماست این فایل رو الان دانلود کردم و فکر میکردم هنوز کامنتی نیومده روی این فایل بعد دیدم 6 صفحه کامنت ️
کامنتهای شما ، کامنتهای محبوب منه و اکثرشون توی نت گوشیم سیو کردم و بارها میخونم و همین طور کامنتهای عادله جون
و امروز فهمید که شما دو عزیز عباسمنشی باهم ازدواج کردین
خیلی ذوق کردم
اخه گاهی به خودم میگم میشه یه دوست عباسمنشی داشته باشم برام اینگار فابل باور نبود که شدنیه اما امروز مهر تایید خورد و همونجور که استاد میفرمایند نمونه عینی برای این باور من شودین
همیشه خوشبخت و سعادتمند باشید
هر دو عزیز دوستتون دارم
سلام علی جان
ممنون از اینکه آگاهی رو در اختیار میذارید که باور ما هم قوی میشه برای رسیدن به خواسته هامون
من قبلا در مدار شما نبودم و حس خوبی نداشتم از کامنت هاتون ی جور حس رقابت یا حسادت بود
ولی الان چند وقته لذت میبرم و تحسینتون میکنم
و کلی چیز ازتون یاد میگیرم
یعنی باور امکان پذیر بودن رسیدن به خواسته ها برام طبیعی میشه
کامنت قبلی شما ی تلنگری به من زد که گفتین تغییر باور بع بع کردن و ورد خوندن که نیست
باید بشینیم و بصورت متمرکز روی باور هامون کار کنیم
و توی این کامنت هم برای داشتن رابطه عاطفی بهم ایده و انگیزه دادید که ویژگی های کسی رو که میخوام رو شروع کردم 21 مورد نوشتم و با خودم منطقی کردم که اگه واسه شما از همین طریق شده واسه منم میشه .
انگار موقع نوشتن مشخصات همسر آینده ام داشتم سفارش میدادم که برام بسازن.خخخ
و خیلی حس خوبی از این الگو برای خواسته هامون استفاده کنیم و منم میخوام اول برای پیدا کردن همسر ازش استفاده کنم تا ایمانم قوی بشه
منمالان مشهد دارم تنها زندگی میکنم و دوست دارم واقعا روی خودم کار کنم چون خیلی خیلی جای کار کردن دارم
کل حرفم تشکر بود
و اینکه ی حس صمیمیت بین بچه هاست و منم اون رو دریافت کردم
و دوست دارم بیشتر توی این مدار و فرکانس باشم چون واقعا بجز بچه های سایت کسی نمیشه واسه تبادل آگاهی ها پیدا کنم یا بهتر بگم من بهتر با بچه های سایت ارتباط میگیرم و هم دیگه رو درک میکنیم نسبت به افراد دیگه
بازم ممنون داداش که امید رو توی دل ما رنده میکنی و کلی چیز یاد میگیرم ازت
به امید دیدار بچه ها در کنار استاد در شهر زیبای فلوریدا
سلام آقای خوشدل عزیز ممنون بابت کامنت های زیبا و انگیزه بخشتون که به من یکی خیلی خیلی انگیزه داد برای داشتن یه رابطه ی عاشقانه و سالم زیبا شکر ک خداوند مهربان منو هدایت کرد به این زوج دوست داشتنی هرچند که من دیروز با کامنت عادله جان که در مورد مهاجرتشون گفتن آشنا شدن با رابطه ی شما و امروز دیگه داستانتون تکمیل شد و من خیلی خوشحالم که هدایت شدم و این رابطه ی زیبای شما رو تحسین میکنم دمتون گرم امیدوارم که عشقتون هر روز بیشتر از قبل بشه و باهم بیشتر از پیش حال کنید و عشق کنید
منم همه ی ویژگی های همسرمو نوشتم ولی اینه که گفتید تو یه کاغذ نوشتید و تو کیفتون گذاشتید و هر روز نگاهش میکردی خیلی برام جذاب بود و ازش ایده گرفتم
و یکی دیگه از نکات شما این بود که من باید شبیه همین چیزایی ک نوشتم بشم مثلا یکی از چیزایی که دوست دارم همسرم داشته باشه ثروت زیاده که من با خودم فکر کردم که آره منم باید اینو در خودم بسازم هرچند که الان من دبیر ورزشم و درآمد دارم ولی دوست دارم هر روز از لحاظ مالی پیشرفت کنم و ب ثروتی که خدا میگه تو قرآن بغیر الحساب برسم چون خیلی آرزوهای من بزرگه و به همشون باید برسم و اگر به این درآمد اکتفا کنم اصلا بهشون نمیرسم پس چرا من این ذهن ثروتمند و از کس دیگه ای بخوام از خودم وخذای وجود خودم میخوام و مطمئنم که بهش میرسم
در مورد فایل جلسه ی 9 ام عزت نفس هم من عاشق قسمت اولشم که استاد در مورد وابستگی میگن و پاشنه ی آشیل من بود و الان خیلی خیلی بهتر شدم و باید همیشه روی این پاشنه ی آشیل لامصب همیشه باید کار کرد و من اراده ی اینو دارم حتما و قطعا چون ضربه ای سخت ازش خوردم و من بدنم به ضربه حساس شده و خوشبختانه پوستم کلفت نیست در مورد این قضیه
قسمت دوم فایل هم در مورد اینکه خداوند دستان بی انتهاشو برامون میفرسته ما بخاطر عدم لیاقتی که در درون خودمون داریم اونا رو پس میزنیم من چیز خیلی بزرگی در این مورد تجربه نکردم ولی همون چیزای کوچیکی ک تجربه کردم این بوده ک البته بعد از این دوره تجربه کردم این بوده ک(من دانشگاه فرهنگیان اصفهان درس میخونم و اراک زندگی میکنم و خوابگاهی هستم)تو اتوبوس ک داشتیم میرفتیم یکی از دوستان همشهری هم با من بود و منم وسیله هام زیاد بود و وقتی رسیدیم دانشگاه و باید وسیله ها رو از پله ها میبردم بالا سخت بود و این دوستمم خودش وسیله داشت ولی گفت من نمیتونم این چمدون سنگینمو ببرم بالا من کمک تو میکنم و میارمش بالا من خودم دوباره باید بیام پایین چمدون خودمو بیارم اگه شخصیت قبل از دوره ی عزت نفس من بود میگفتم نه بابا این چ حرفیه نمیخواد وسیله های منو بیاری تازه بزار من کمکت کنم تا چمدونت و بیاری بالا خودمو ب زجر و بدبختی مینداختم تا بالاخره یکمکی بهش بکنم تازه وسیله های خودمم نمیوردم ولی برای اونو چرا
این موضوع خیلی مهم تو خیلی جاهای زندگی ماها اتفاق افتاده ها ولی دقت نکردیم بهش شاید تو اسکیل بزرگتر برای منم رخ داده باشه ولی الان ب ذهنم نمیاد
خداروشکر ک کامنت شما باعث شد که من دوباره جلسه 9 ام برام مرور بشه ک من خیلی دوسش دارم امیدوارم همیشه دستان خداوند رو که برای کمک ب ما میان(خدا که خودش نمیاد پایین)رو با جون و دل پذیرا باشیم و همچنین این فکر و نکنیم که دیگه همین و دیگه هیچکس دیگه نمیتونه به من کمک کنه و به اون دست وابسته نشیم
بازم سپاس گزارم از شما آقای خوشدل براتون بهترین ها رو آرزو میکنم و امیدورام که این درسی که من از جلسه 9 ام گرفتم به کارتون بیاد هرچند که میدونم شما خیلی عالی تر از این حرفایی ولی حسم بهم گفت که اینا رو بنویسم
استادجونم و مریم جان شایسته ممنونم از شماها که راه هدایت و زندگی و خدا رو بهم نشون دادید واقعا زندگی بهشته با وجود شماها دمتون گرم
انشالله منم از نتایج بزرگ و عالیم میام مثل آقای خوشدل براتون با عشق مینویسم
بنام الله مهربان
پایان کامنت سید علی
میشه لحظه دیدار
سلام و عرض ادب خدمت سید علی بی نظیر
ما نظر نمیدیم و حرف دلمون رو میزنیم. شما آنقدر پاک و شفافی هر که کامنت شما رو بخونه به درون شما پی میبره،
من به شخصه شما رو دوست دارم و مشتاق دیداریم.
از روی انسانهای مثل شما باید هی بنویسیم و هی تکرار کنیم.
شما انقدر با خودتون در صلح هستید و کامنت هاتون گواه بر این درستیه.
خودتون خوبید
که عادله عزیز رو پیدا کردید.
مرسی از اینکه برامون می نویسید و انرژی مثبت میدید…
مگه میشه کامنت شما رو خوند و ازش به راحتی گذشت…
سید علی موحد و توحیدی
با امید به اینکه همواره، توفیق، رفیق، طریق سعادت و سیادت و سلامت شما باشد…
هر کجای دنیا هستی
مواظب خودت و عادله عزیز باش.
و سلام ما رو به این فرشته ی عاشق (عادله ) برسونید.
اندازه ی پلک زدنات
و
حس قشنگت
دوست دارم .
امضای خداوند متعال
پای تک تک آرزوهات.
درود بر شما سید علی
کامنت بسیار زیبایی گذاشتین چقدر احساس لیاقت و ارزشمندی کردم که خدا مرا لایق دونست که این کامنت زیبارو بخونم خدایا سپاس
خدایا سپاس برای انسانهای بالیاقت و ارزشمندی که در این سایت فعالیت دارن و سبب آگاهی بیشتر دیگر عزیزان میشن
سید بینهایت ممنونم برای کامنتی که ازته دلتون بود و به دل ما نشست به قول استاد عباسمنش عزیزم آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند
در پناه حق سلامت و سعادتمند باشید
به نام ایزد منان
سلام سید عزیز
چند وقتی هست که کامنت های زیباتون و با نتایج زیباتون و میخونم وکلی لذت میبرم ودایم تحسینتون میکنم وهر بار هم چیزای بهتری رو در مورد شما میبینم و خیلی ازتون یاد میگیرم امیدوارم هر روز بهتر وموفق تر باشید
در پناه خداوند شاد سالم وثروتمند باشید
سلام خدمت استاد گرانقدر و دوستان عزیزم
و یک سلام گرم خدمت آقا علی عزیز از کامنتتون خیلی لذت بردم خیلی قشنگ نوشتید و دیدگاهتون خیلی بمن کمک کرد من هم مثل شما زمانی که مجرد بودم با هیچ جنس مخالفی حتی کوچکترین رابطه ای نداشتم فکر میکردم حتی یک سلام علیک گرم با یک پسر گناه و آدم رو به گناه میندازه خیلی دیدگاهم نسبت به جنس مخالف بسته بود البته بخاطر عقاید مذهبی خانواده ای بود که در آن بزرگ شده بودم و بدون تجربه رابطه دوستی با جنس مخالف ازدواج کردم با یک عالمه باور مخرب تقریبا پنج سال پیش بود بخاطر باور های مخربی که داشتم خیلی ضربه خوردم از رابطه ام من وابسته همسرم شده بودم اون بشدت از من فرار میکرد چون من اون رو خدای خودم کرده بودم ومیپرستیدمش خیال میکردم اگر اون منو ترک کنه نابود میشم خداروشکر میکنم که در بدترین شب زندگیم که خیلی ناراحت و غمگین بودم یک فایل را استاد شنیدم که نقطه ی عطفی بود بر برگشتن من به اصل خودم از همون لحظه من شروع کردم به کار کردن روی خودم از وابستگیم کم کردم خودمو اولویت قرار دادم دست از کنترل همسرم برداشتم و یک زندگی جدید برای خودم ساختم و گفتم من به بهترین نسخه از خودم تبدیل میشم و جهان منو به سمت زیبایی ها و یک رابطه عالی هدایت میکنه بعد از گذشت چند ماه رابطمون بطور معجزه آسای زیبا شد من دیگه وابسته اش نبودم و اون هم دیگه از من فرار نمیکرد خداروشکر میکنم بعداز گذشت یکسال از آشنایی با استاد رابطم فوقالعاده شده با همسرم دوست دارم خیلی بهتر از این بشه و بقول شما ما باید شبیه به خواسته هامون بشیم وگرنه با هیچ ورد و دعایی ما به خواسته هامون نمیرسیم در واقع ما باید باور های قدرتمند بسازیم و خودمون هم مثل همون باور های زیبا ی که ساختیم عمل کنیم تا در جهت خواسته هامون قرار بگیریم .
خوشحالم که شما قبل از اینکه یه رابطه رو شروع کنید با استاد آشنایی داشتید و توانستید اولین رابطتون رو به زیبایی هرچه تمام تر بسازید .
امیدوارم هر جا که هستید شاد موفق و ثروتمند باشید همچنین برای دوستان هم فرکانسی عزیزم .
سلام آقاسید
بااینکه کامنت قبلی سوال پرسیدم و جواب منو ندادین ولی اینجا کامنت می زارم چون دیگه این کامنتت واقعا قشنگ بود ومنو به وجد آورد
خیلی طبیعیه آدم وقتی رو خودش و باوراش کار میکنه جهان همون باورهاشو براش اثبات میکنه
تحسینتون میکنم
بازم از موفقیتهایی که بهش رسیدین و نحوه رسیدن بهش و تلاشی که کردین برامون بگین تا رسیدن به خواسته ها باورپذیرتر و جذاب تر بشه برامون
موفق باشید
شاد و سلامت …
سید علی خوشدل بچه مشد از تبار خراسان ..شمال شرقی ایران
سلام..
آخه من ب شما چی بگم دادش. مگه میخوای دیوانه کنی منو که اینقد قشنگ و زیبا مینویسی پسر..آقا ماشاالله بهت شیر مادر نان پدر حلالت ..یعنی تو ادمو مسخ میکنی …من چند سال از شما بزرگترم ولی تو کجا و من کجا که باید بشینم فقط ازت یاد بگیرم مرد روزگار..خدایا بحق بزرگی و کرامتت فقط ب این استاد عزیزم سید عباس منش توفیق هزار سال زندگی رو بده و بعدش ب این بچهها که اینقد روشن فکر و اینقد دست و قلبشون بهم نزدیکه توفیق بده که هرچی میاد رو صفحه از قلبشون فقط میاد ..عزیزمنی تو سید علی خوشدل..هم دوست دارم و هم عاشق نوشته هات دارم میشم..حتی با اینکه یجا نوشتی شاید نتونی جواب ب کامنت هاتو بخونی و عذر خواهی کردی ولی باز برا اینکه از جهان سپاسگزاری کنم بابت این همه الگو و فراوانی اومدم و نوشتم…
سید علی بازم میگم آفرین که بینظیر هستی داداش
در پناه خداوند متعال میسپارمت..
سلام سیدعلی جان
من باتو توی کلاب هاوس اشنا شدم وتاقبل از این دوسه کامنت اخیر گمت کرده بودم.داستان اشناییت باعزیز دلت،عادله جان رو اونجا بااحساس تمام دریافت کردم وبرجان ودلم نشستین.
من شاید ازمامانت هم بزرگترباشم ازنظرسنی البته وهمیشه میگم کاش درجوانتری به این اگاههیها دست پیدا میکردم ولی حالاهم دیرنیست .گفتی که چون بزرگترازسنت هستی ،دوستای خوبت همه ازخودت بزرگترن ،
پس من دوست خوبی برات میشم،و من دلم میخواد دوستای جوون وموفقی مثل توداشته باشم که بااین قلم شیوا اینطور قوانین ومدل انجامشونو برامون نوشتی
خداروشکرمیکنم که میتونم چنین نمونه های عالی از کارکردن روی قوانین جهان روببینم.
یه سوال درهمین مورد دارم.میخوام بدونم نقش گفتن جملات تاکیدی رو درروند رشدت چقدرمیدونی واگه خودتم انجامش میدی دقیق برام بگی
واگه گروهی دارید که میشه منم توش عضوبشم وازتون کمک بگیرم خیلی خوشحال میشم.
واما یه موضوعی توی حرفات بودکه میخواستی توی دسته بندی پولی دیگران قرارنکیری
این جزو پاشنه های اشیل خودمن بود که بافایلهای تازه استاد درخودم کشف کردم
واون این بود که من بشدت ازاینکه کسی روی پولم بامن دوستی کنه ویا به خاطر پول منو دوست داشته باشه وارزش ولیاقت منو نفهمه حساسیت داشتم ،
ولی طی کارکردن روی خودم فهمیدم بااین باورمن راه ورود پول رو بروی خودم بستم وباوجوداینکه کسی نیست که بامن اشنا بشه ودلش نخوادکه بامن ارتباط داشته باشه وبرای همه افرادی که منو میشناسن جذاب وقابل احترام ومورد علاقه برای رفتوامد هستم ولی درورود پولهای فراوان روبستم که مبادا برای پول منو بخوان.
این نکته ای بودکه میخواستم برات بنویسم .واز اینکه پیداتون کردم ازخداوندسپاسگزارم.وصمیمانه با عادله جان دراغوشم میفشارمتون ،ازراه دورودرقلبم.
سلام دوست عزیز
کامنتتون بسیار عالی بود ممنون از شما
از طریقه آشنایی با خانمتون نوشتید و اینکه چه طوری این رابطه رو خلق کردید بسیار لذت بردم امیدوارم همیشه کنار هم خوش باشید و لذت ببرید
جنس کامنتتون رو دوست دارم و خیلی خوب قانون رو متوجه شدید افرین به شما
دوست دارم بیشتر از طریقه عمل کردن به قانون برامون بنویسید تا مقادمت ذهنمون کمتر بشه
بازم ممنون از کامنت زیباتون
موفق باشید
سلام به شما سید علی عزیز که محبوب همه هستین
اول اینکه تبریک میگم به شما و عادله عزیز برای رابطه فوق العاده تون
کامنت شما برای من که روابط پاشنه آشیلمه پر از نکته های ارزشمند بود خیلی ازتون ممنونم که تجربیات ارزشمندتون رو در اختیار ما میذارید
کامنتتونو سیو کردم چون خیلی ارزشمنده
سلام به آقای خوشدل عزیز
خیلی خیلی لذت بردم از کامنت فوق العاده ای ک نوشتید
خیلی خیلی یاد گرفتم و واقعا بهتون تبریک میگم بابت این همه تغییر عالی
اصلا ایمان رو میشه از نوشته هاتون متوجه شد خیلی خوشحالم بابت رابطه فوق العاده ای ک دارید امیدوارم همیشه پایدار باشید
با ذوق تمام کامنتتون رو خوندم و کیف کردم واقعا
توی فایل های دانلودی استاد همش دنبال کامنت شما هستم
چقدر ایمان و استقامتی ک برای خواستتون دارید ستودنیه افرین خداروشکر
یه جمله خیلی قشنگ گفتید ک خیلی بهم کمک کرد
(من واقعا خوشم نمیومد برم تو خیابون به کسی شماره بدم یا دنبال کسی باشم واقعا مدل من اینطوری بود که باید در مسیرش قرار می گرفتم)
من به این گفته باور دارم ک باید خواسته ای ک دارم توی مسیرم قرار بگیره و براش تقلا نزنم و کاری رو انجام ندم ک دوست ندارم ممنون ک بهش اشاره کردید
براتون بهترینا رو آرزو میکنم
پسر چیکار میکنی؟
دیوانم کردیییی
بخدا مث فنر میپرم از زوق اشکام سره خود میاد
خیلی ذوق دارممممممم
خیلی ازت ممنونم
وای ازت ممنونم
از پرورگارم ممنونم ک از زبون شما این کلمات گوهربار رو نوشت
خدای من چقدر عالییی بود
منم میخام منم میخام
بخدا خیلییی قشنگ توضیح دادی
منم همینکارو میکنم
بااین فایلای قشنگ استاد که جدیدا دارن میزارن چه انقلابی در روابطم بشه!
از شما متشکرم ک گفتین
بینهایت سپاسگزارم
همیشه موفق و خوشبخت باشییییییی
به نام الله هدایتگرم و سلام به شما سید علی دوست داشتنی
امروز نحوه آشنایی شما رو با استاد عباسمنش خوندم و همچنین در کامنتتون نحوه آشنایی شما رو با عزیز دلتون…
چقدر لذت بردم از تک تک کلمات و جملاتی که نوشتید
چقدر درس گرفتم اونجا که نوشتید : من از نداشتن رابطه رنج نمی بردم به همین خاطر وارد یه رابطه عالی شدم.
دقیقا همینه
شما خواسته داشتید، اونم یه خواسته عالی با یه دختر عالی که در مدار شما باشه اما حالتون خوب بود، به این خواسته نچسبیدید و به زیبایی، خودتون رو همرنگ خواستتون کردید
همینکه استاد میگن که بچه ها، شما اگه یه خواسته دارید، باید هم مدار اون خواسته بشید، شما باید باورهاتون و رفتاهاتون در مسیر اون خواسته باشه و در عین حال بهش نچسبید
خیلی زیبا بود این جمله شما و جمله استادم و چقدر ارزشمنده که من اگهدنبال بهبود رابطم با همسرم هستم، اول باید خودم همونی باشم که میخوام همسرم باشه و رها باشم و باورهام رو درست کنم
سپاسگذارم از شما بنده مخلص و پاک خداوند که همواره با نظراتتون یه دنیا درک و آگاهی رو به اشتراک میذارید و کمک میکنید که هر کدوممون هر اندازه درک میکنیم و عمل میکنیم، نتیجه بگیریم
شما در واقع مثل اون دستیار اساتید دانشگاه هستید که باعث میشید شاگردها، درس های استاد رو بهتر درک کنن و بتونن تمرینها رو در عمل هم پیاده کنن
باز هم سپاسگذارم
امیدوارم همواره زندگی پر از عشق واقعی رو تجربه کنید
با عشق
چقدر کامنتتون قشنگ بود سید خوشدل عزیز،سپاسگزارم از انرژی عالیتون ،چقدر آگاهی های کامنت شما و نحوه آشناییتون با سایت ،معرکه بودن چقدر دلم رو روشن کردن مخصوصا در رابطه با همسر نازنینتون،عالی بود عالی در پناه خدا بدرخشید پیش از پیش
سلام ب رفیق عزیزم سید علی خوشدل
پسر کامنتت منو دیوونه کرد دمتگرم واقعا و از خدا سپاسگزارم ک جواب سوالمو ب وضوح با این کامنت زیبا ب من داد و مهر تایید رو بر عملکردم زد
منم مدتیه ک خواسته هامو برای جذب شریک عاطفیم مشخص کردم ک حدودا 50 تا مورد هستش و ب خودم میگم خب رضا خودت اینجوری هستی ک دوس داری عزیزدلت هم اینجوری باشه ؟ و دونه دونه دارم تمام موارد رو اول روی خودم اجرا میکنم ک از آشپزی گرفته تا تقویت کردن حس لیاقت و ارزشمندی تا ورزش و ….
چند روز پیش از خدا نشونه خواستم ک ذهنیت و عملکردم درسته یا باید بهترش بکنم ؟ ک بلطف خدا و کامنت زیبای شما فهمیدم ک مسیرم درسته و باعث انگیزه بیشتر در من شد ک بلطف خدا با لذت بیشتر دارم تکاملمو بخوبی طی میکنم و نکته جالبتر اینه ک تقریبا 2ماه پیش اینستاگراممو با تعداد فالوور بسیار بالا و دنبال کننده های بالایی ک داشتم برای همیشه حذف کردم چون ب قول شما جز ورودی نامناسب چیز دیگه ای نداشت!!
و اینم از طرف شما نشونه بود ک ب خودم ی ایول بگم .
بازم دم شمااا گرم پسر دوست داشتنی
در پناه خداوند باشید
سلام و صدسلام
من نشستم به خوندن کامنت سید علی جان و تمام پاسخهایی که بچه ها برای ایشون نوشتند .
این وسط پروفایل شما رو باز کردم و نمیشه نگم:
عجب هیکلی
ماشاالله هزار ماشاالله
برقرار باشید
یه چیزی بگم بخندیم : اومدم همین چند خط بالا را بفرستم ولی پیغام اومد که دیدگاهتون کوتاهه و دلم میخواد اینو در ادامه بگم : اینستاگرام تماما اتلاف وقت نیست گاهی خدا پیغامهاشو اونجا برات میفرسته
همین
البته هر کس نظری دارید و اون نظر هم محترمه.
در هر صورت هیکلتون عالیه . من خوشم میاد آقایون خوش هیکل و واقعا تحسین میکنم و میگم و میدونم برای رسیدن به این اندام سالها کار کردید .
برقرار باشید
سلام آقای خوشدل واقعا خیلی لذت بردم چقدر قشنگ توضیح دادید هر خطی که خوندم بعدش فکر میکردم چون پاشنه آشیل من فعلا روابط هست و چقدر با کامنت شما حس خوبی گرفتم من بعد از 3 سالو خورده ای الان کامنت میزارم ولی هر روزش تو سایت بودم هر روزش رو خودم کار کردم من الان شرکت بازرگانی دارم و شریک کاریم المان زندگی میکنه یه آقای 50ساله و من یک دختر 30ساله نیرو دارم و از نظر سلامتی زیبایی اعتماد بنفس و دارمد خوب پیشرفتم یک روز نزاشتم از محیط سایت و حرفا خارج بشم من ادمی بیرون گرای هستم حتی تو ایستگاه اتوبوس میرم با کنار دستیم حرف میزنم اوناهم باعشق باهم حرف میزنن ولی نمیدونم چه ترمز ذهنی دارم که نتونستم هنوز وارد رابطه بشم همش یه ایرادی پیزارم و بزرگترین ایرادی که میزارم میگم باید حتما عباسمنشی باشه تا منو بفهمه درک کنه فقط این ترمزمه چون ادمی نیستم کسیو قانع کنم برای حرفام میگم باید کسی بیاد که خودش قانونو بدونه همش این تو ذهنمس میخوام کسی بیاد که بال پروازم باشه نه یه تیکه سرب ترنز من تو رابطه همینه و هنوز نتونستم باوری جایگزین کنم وقتی شما نشتوید و شد حتما برای منم میشه و این جنس کامنت شما خیلی منو تکون داد ممنون بابت تمام کامنتای قشنگی که میزارید
سلام ندا جان
آفرین دمت گرم برای اینهمه موفقیت که داری بیشتر بدست بیاری عزیزم
اینکه نوشتی میخوای طرف مقابلت عباس منشی باشه اصلا ترمز نیست و یه خواسته کاملا منطقی هست .
میدونی منم دقیقا این یکی از ویژگی هایی هست که نوشتم میخوام عزیز دلم داشته باشه ولی یه کم متفاوت .
نوشتم خدایا به صورت ناخودآگاه هم عباس منشی باشه قبوله
آخه دیدی گاهی چقدر آدمها بدون اینکه از افراد سایت و شاگرد استاد باشن ولی خیلی مثبت و خوش انرژی هستن
بیا بنویس که خلق کردی
موفق باشی دوست عزیز
سلام علی اقای گل
امیدوارم همیشه حالت خوب باشه، کیفت کوک و دنیا به کامت باشه
من زیاد اهل کامنت گذاشتن نیستم اما معمولا کامنت زیاد میخونم
چند وقتی هست که دارم سایت رو زیر و رو میکنم از فایل های استاد ، از عقل کل و همش دنبال ی چیزی بودم که حالم رو عوض کنه، امیدم رو بیشتر کنه برای ادامه دادن برای بهبود بخشیدن خودم ومسیرم
تااینکه توی کامنت شما این جمله رو خوندم “31 خواسته من رقم خورد وقتی که من خودم رو شبیه 31 خواسته کردم”
بخدا اون چیزی که چند وقته دنبالش میگردم همین جمله بود، از صب همش دارم با خودم تکرارش میکنم و بخودم میگم من شبیه خواسته هام شدم یا نه ؟؟!!
همین ی جمله حالم رو دگرگون کرده و از صب تا الان انگار توی ی دنیای دیگه ای هستم
من امروز روز سی و هشتم 40 روز زندگی توحیدی هستم که بازم از کامنت های شما ایده گرفتم ، همه این روزها نتونستم کاملا توحیدی باشم اما همین که دارم سعیم رو میکنم از خودم راضیم
بازم ازت ممنونم علی عزیز که کامنت میزاری و باعث میشی بعضیا مث من سعی کنن کمی بهتر از دیروزشون باشن
برات بهترین ها رو ارزو میکنم در کنار همسر عزیزت
در پناه خدا
بنام تنها قدرت هستی
سلام به دوست عزیزم سید علی خوش قلب
من تحسین میکنم نوشته های زیباتون..
چقدر زیبا بیان کردین چقدر زیباییها رو نشون دادین برای ساختن رابطه زیبا با همسر عزیزتون!
دقیقا منم تو سن پایین که بودم دوستداشتم با افرادی قرار بگیرم که سنشون بالاتر از خودم باشه.همیشه دوستداشتم در تمام جنبه های زندگیم..پکیچی عالی داشته باشم.بخاطر همینه که من اینجام و دارم برلی شما پیام میزارم!
همیشه برای داشتن رابطه خوب چه دوستای هم دانشگاهیم..افرادی توی تورم میخورد.که بسیار افرادی با ذهنیت عالی و خوب بودن.
و هر جا هم ادمهای نامناسبی بودن.خیلی راحت بدون اینکه بدونن میزاشتمشون کنار!…
چقدر جالب.اون فردی که میخاستین طبق برنامه ایی که نوشته بودین عمل کنید..خودتونو با همون 31مورد هماهنگ کردین..
همین باعث شده شما رابطه ایی که دوستدارین طرف مقابلتون داشته باشه..لیاقتشم اول تو درون خودتون ساختین!
همین صحبت شما دقیقا برلی خودمم پیش اومده..
من برای هماهنگی خودم با خاستم.باید درون خودمم بزرگ و خودم درست بشم.تا بتونم خوبیها رو جذب کنم.
وای خدای من چقدر زیبا این دوستان با هدایت الله پیش میرن.من سپاسگزار کامنت زیباتون هستم..
و دقیقا تمام ناکانی هایی که توی روابط اکثریت پیش میاد.چون خودشو نشناختن.و باعث شده طرف مقابلی رو جذب کنن مثل خودشون ناشناخته باشه..و بعد از گذشت زمان میخان همدیگرو تعقییر بدن..
وچیزی که استاد دقیقا توی سفر به دور امریکا بیان کردین…بیشتر مردم که خودمن و تمام ما بچها طبق اون عمل میکردیم.داشتیم طبق گذشتگانمون فکر کنیم.
گذشتگان ما هم طبق گذشتگانشون عمل میکردم.و همین بیفکریا باعث میشه ما زندگیمونو با بیفکری ادامه بدییم!
و تا اینکه خدادند مرد بزرگی را در زمانمون بنام سید حسین عباسمنش قرار داد.تا بگه..فکرتو و باوراتو راجع به همه چیز تعققیر بده..من همه چیز برات میشم.من میخام تو رو گسترش بدم.
همین باعث میشه ما پدرو مادرهای خوبی برای فرزندانمون باشیم..چیزی که همیشه برام ارزو بود تا رابطه خوبی رو خداوند بهم بده..نه طبق گذشتگانمون در ناکامیها بمونیم.و شب روز از بودن در این دنیا عاصی باشیم!
من سپاسگزارم از شما و همسر زیباتون..انشالله هر جا باشید پر از خوشبختی و برکت و حال خوب..
تحسینتون میکنم تو این سن پایین به این مراحل زیبا رسیدین.زیبایی در تمامی جنبه ها..
این رمز خوشبختیه..که یه صندوقچه ایی پر از سعادت دنیوی و اخروی داشته باشی..
من بازم سپاسگزار این پیامهای با ارزش شما .و خداوتدی که مرا هدایت نمود تا من در مدار شنیدن این کامنت زیبا باشم!
سلام
ممنونم سید جان بابت این کامنت ریبا وپراز آگاهی وپراز احساس
لذت بردم از کلمه کلمه این کامنت وباهر خط اون مو به تنم سیخ شدولمیدوارم درتمام مراحل زندگیت هدایت خداوند همراهت باشه وهر روز اگاهیت بالاتر بره وهرروز از ته دل شاد وخوشحال باشی
ممنونم بازم از شما برادر عزیزم
سلام جناب خوشدل
وسلام خدمت استاد عزیزم و همسر گرامیشون
و سلام خدمت تمام دوستان جانم
این اولین کامنت من هست که توی سایت میذارم آنقدر کامنت شما برام کاربردی هست که با کمال ذوق و اشتیاق من رو واداشت به تفکر .
هر بار که فایل استاد جانم رو گوش میدم و ایشون مفرمایند کامنت ها رو بخونید که توش بسیار درس هست با یاری خداوند حکیم متوجه این موضوع شدم که واقعا تکمیل کننده آگاهی هام هستند
من به شکرانه الهی پیشه مربی رو برگزیدم و هدایت شدم به این سمت .
یکی از کارهایی که از تدریس هم واجبتر هست تمرینات اثبات یادگیری هست که به بچه ها میدم الآن خواندن کامنتها برای خودم مثابه همون تمرینهاست، که ماشاالله کامنتای شما در صدر مجلس میدرخشه.
من همیشه آدمهای ضعیف رو جذب میکنم.آدمهایی که نیازمند مشاوره هستند و از لحاظ عاطفی و مالی هم هیچ حس مسئولیتی نسبت بهم ندارند .و این واقعا اذیتم میکنه که وقتی یه نفری بهم نزدیک میشه میگم بازم شروع شد یه آدم آویزون دیگه
اشاید بخاطر اینه که اکثرا خودم سعی میکنم بسیار قوی عمل کنم
فقط با یاری الله به تواناییهای که خداوند در مسیر هدایتم داده تکیه داشته باشم و به طرف مقابلم اصلا اجازه نمیدم احساس مسئولیت کنه.شاید هم بر میگردی به حس عدم لیاقتم
چند وقت پیش در سفر بودم که
بطور غیر منتظره ای حسابم خالی شد
و یه کارت بانکی هم داشتم که خیلی اتفاقی گم شد. پول کرایه ماشینم نداشتم.
به یکی از اقوامم زنگ زدم که مسبب خالی شدن حسابم بود که به خاطر اشتباه ایشون حسابم خالی شده بود
گفت باشه برات واریز میکنم
ولی دیگه جواب تلفنم رو هم نداد
فک کن تو شهر غریب بدون پول طرف حسابت هم یه آدم بی مسئولیت
2 بار بهش زنگ زدم جوابم رو نداد
چون به الگوی رفتاریش واقف بودم (یابه الگوی ذهنی خودم)دیگه بهش فکر هم نکردم
رفتم تو خودم، به حامی همیشگیم که هیچوقت تنها نگذاشته پناه بردم
در کسری از ثانیه حسابم رو پر کرد.
بعدها اون فامیلم شاکی شد که خودت مقصر هستی باید مدام بهم زنگ میزدی یادآوری میکردی
من نمیدونم باید چند بار به او زنگ میزدم .تو اون شرایط
اگر من جای او بودم و خانمی در شرایط من ،حتی اگر آقا بود،
بدون فکر کردن و حساب کتاب کردن براش یه کاری میکردم .
این موضوع چندین بار به اشکال گوناگون برام اتفاق افتاده
ولی یاد گرفتم که همیشه رو خدا حساب کنم چون به طرز عجیبی چشم امیدم رو همیشه از غیر خودش قطع میکنه.
و من آدم تنهایی هستم.
خوشحالم که دوستان معرکه ای اینجا دارم
خیلی دوستون دارم برای هممون آرزوی زندگی در بهشت رو دارم
سلام آقای خوشدل عزیز و دوست داشتنی و خوش فرکانس
مثل همیشه دنبال کامنت جذاب و زیبای شما بودم که باز هم جزو محبوب ترین ها بود مثل خودتون
آفرین به شما و ارادتون، آفرین به شما و تلاش و پشتکارتون، آفرین به شما و ایمانتون،آفریپ به شما و درک درست و عمیقتون از قانون.
چقدر خوبه که امثال شما هستین که ما که اول راهیم ببینیم و برامون باورپذیرتر باشه که می شود که بتونیم در جواب ذهن منطقی که میگه حالا استاد عباس منش فرق میکرد یه دونه بود همه که مثل ایشون نمیتونن این نتایج و بگیرن من با قدرت بهش بگم صدها انسان دیگه باور کردن عمل کردن و تونستن پس من هم میتونم.
خداروشکر میکنم برای اینکه در مسیرم انسانهای موفقی قرار داده که بیشتر و بیشتر امیدوار و شجاع بشم برای اینکه برم تو دل ترسام و قدم های محکم تری توی این مسیر بردارم.
لذت میبرم همیشه از خوندن کامنت هاتون از خوندن داستانتون و تحسینتون میکنم و تبریک میگم به شما و همسرتون که هم قدم هستین توی این مسیر زیبا
براتون آرزوی سعادت هر روزه دارم و باز هم سپاسگزارم
سلام به دوست عزیزم علی خوشدل که چقد با کامنتهاتون به من انگیزه میدین وباور من به خدا بیشتر میشه باخوندن کامنتهای شما اول ازهمه باتمومه وجودم تحسین میکنم رابطه شما وعادله جان رو لطفا سلام من روبه عادله ی عزیز برسونید خیلی وقته پیش برام یه کامنت بسیار زیبایی نوشتن وهر بار اومدم براشون کامنت بذارم وتشکر کنم نشد از طرف من تشکر کنید ازشون وبگید هر شب کانت زیباشونو میخونم وکلی انرژی میگیرم.واما کانت شما من سپاسگذارم که با حرفاتون باعث شدین من بفهمم برای داشتن یه رابطه عالی باید چه باور ها ورفتاری داشته باشم منم راستش نمیتونم باجنس مخالف زیاد ارتباط بگیرم میخوام ولی به خاطر باورهای قلطی که قبلا داشتم نمیوتونم اونجور که دوسدارم رابطه که میخوام روبا جنس مخالف داشته باشم.اما مطمئنم که میتونم بهتر بشم واون رابطه رویایی رو که در ذهن دارم رو تجربه کنم براتون ارزوی موفقیت بیشتر ودارم وسپاسگذارم.
سلام اقای خوشدل
ممنونم از شما جدیدا هرفایلی ک استاد میذارن من بعداز گوش دادن به صحبت های استاد دنبال کامنت شما میگردم
امروز تو تمرین ستاره ی قطبی از خداوند خواستم نشونه ای و الگویی برای تقویت باور اینک میشه براحتی از بینهایت طریق به رابطه عاطفی دلخواه مون برسیم رو برام بفرسته و چقدر زیبا هدایت شدم به کامنت شما با اینک همون موقع ک استاد فایل گذاشتن من دیدم شما کامنت گذاشتین اما اون زمان نخوندم تا اینک امروز هدایت شدم چون زمانش امروز بود تا با عمق وجودم باور کنم ک میشود به همین راحتی بشود.
صحبت های شما و عادله جان و شکیبای عزیز رو درکلاب هاوس شنیدم
و چقدر خوشحالم دارم هدایت میشم به الگوهای مناسب به کامنت های فوق العاده عاشقتونم و بینهایت شما دوستان رو دوست دارم از خداوند میخوام روزی شما دوستان ارزشمند رو ک باعث رشد من میشین و لذت میبرم از خوندن کامنت های پربارو جادویی و سرشار ازاگاهی رو از نزدیک ملاقات کنم از طرف من عادله ی عزیز رو ببوسین چون بشدت برام شیرین و دوست داشتنی هستندبازم ممنون
سلام خانم صادقی
چقدر به موضوع خوبی اشاره کردین
دیدن الگوهایی مثل آقای خوشدل
باعث میشه ایمانمون بیشتر بشه به درستی قوانین
و تایید میشه در ما
و اینکه مثلا شما دارید از الگو هاتون به احساس خوب میرسید یعنی در مدارش دارید حرکت میکنید
سلام اقای خوشدل عزیز
ممنونم ازکامنت بسیارزیبای شماخیلی استفاده کردم وکلی درس گرفتم ازش.چقدرداستان آشنایی شماوجذب شماباعادله جان عزیزجذاب بودبرام
ی مدته منم دارم روی ایجادرابطه بابت ازدواج روی خودم کارمیکنم.
ولی ی نکته ابهامی این وسط برام بوجوداومد.من برطبق گفته های استادوکامنت یکی ازدوستان درتلگرام به اسم زینب خیلی شدیدا دوست دارم با ی شخص ثروتمندازدواج کنم.والبته ناگفته نمانداززمانی که عقلم به ازدواج رسیدوتصمیم به ازدواج گرفتم همیشه دوست داشتم باآدم ثروتمندازدواج کنم.حتی توی رویاهام خودمودرکنارش وتوی ی زندگی مرفه میدیدم بدون اینکه چیزی ازآموزشهای استادحتی شنیده یادیده باشم.
ولی الان داستان اینجاست که من درخانواده ای معمولی نسبتارو به پایین زندگی میکنم.شما توی کامنتتون نوشتیدباید شبیه خواستت بشی تاجذبش کنی.من خیلی دنبال کسب درآمدبیشتروثروتمندشدن هستم دارم روی خودمم کارمیکنم و ی تغییرات خیلی کوچیکی هم کردم ولی الان سوالم ازشمااینه طبق فرمایش شماپس تامن ثروتمندنشم نمیتونم باآدم ثروتمندازدواج کنم؟اینکه خلاف باورهای ما میشه.استادمیگن به هرچیزی اعتقادوباورقلبی داشته باشی اتفاق میفته.مثل همون خانم زینب که تمام همسرشون رو با جزئیات رفتاری ظاهری اجتماعی جذب کرده بودن.
ممنون میشم راهنماییم کنید.
درپناه خداباشید.آمین
سلام دوست عزیز
متشکرم از دیدگاه قشنگتون و انرژی فوق العادتون
باورها بر اساس رفتار ها به وجود میان
و رفتار ها بر اساس عادت ها
وعادت ها بر اساس تکرار اتفاقات
شما اگر قرار شخص ثروتمندی وارد زندگیتون بشه باید حتما در مدارش باشید
و این ندار یا ثروت داشتنه یا در حلقه ثروت بودنه!
حالا برای رسیدن به این راه ثروت خلق کردم راحت ترین راه حله و به نظرم باید به سمتش حرکت کنین ولی اینکه چه قدر پول در میارین ملاک نیست بحث بودن درموقعیته!
ولی کلا من روخودم حساب میکنم و به این مگاه نمی کنم که همسرم ثروتمند باشه یا نه
مهم اینه که ذهنش ثروتمند باشه
چون نمی خوام با پولش زندگی کنم و من زندگی خودم رو دارم و ثروت خودم
و هیچ وقت کسی رو نخواستم ثروتمند باشه چون من دنبال این بودم که خودم ثروت بسازم نه اینکه کس دیگه ای به من پول بده
این نگرشه منه ولی هرکس میتونه باورهای قشنگ تری داشته باشه و من خیلی این باورم رو دوست دارم که مولد خودم باشم
سلام مجددجناب خوشدل عزیز
ممنونم ازپاسخگوییتون خیلی جمله عالی وخوبی گفتید:
این مداریاثروت داشتن یادرمدارثروت بودن.
آویزه گوشم شدوراهگشای مسیرم
بله درست میفرمایید تکیه به پول دیگران کاردرستی نیست.منم منظورم همینه والان دارم در راه جذب پول وثروت ازطریق خودم وبادستهای خودم تلاش میکنم.به هیچکس نمیخوام وابسته باشم ولی چون معاشرت باثروتمندان رو همیشه دوست داشتم وبه عینه دیدم که وقتی باهاشون حشرونشردارم چقدر روم تاثیرمثبت میذارن خیلی دوست دارم باآدم ثروتمندازدواج کنم.
واون قسمت داشتن ذهن ثروتمندهم که گفته بودید واقعانکته مهمی بود.
بازم ممنونم ازشمادوست خوبم که باکلامتون هدایتم کردید.امیدوارم درکنارعادله عزیزهمیشه وتاابدخوش وسالم باشیدآمین
درپناه خداباشید
سلام به سید علی عزیزدل !
ممکنه کامنتم طولانی بشه ولی دلم گفت برات بنویسم و برای تمام کسایی که کامنتم رو میخونن ، بنظرم جذابه تا آخرش بخونین ^_^
داستان منم خیلی خیلی شبیه توعه !
یه پسر متولد اسفند 76
بچه محل امام رضا
تو حدود سن 15 سالگیم یعنی سال 90 داداشم رفت خدمت و اواخر سربازیش یه کافی نت زد بعدش که خدمتش تموم شد اومد و اونجا مشغول شد ، منم محصل بودم و هرروز بعدازظهر میرفتم در مغازه تا اون به کلاس موسیقیش برسه ! جسته گریخته کار رو یاد گرفتم ، بعضی روزا از 5 تا 8 شب مغازه بودم بعضی اوقات هم داداشم نمیومد خودم مغازه رو میبستم ، روزایی که تا ساعت 8 شب بودم حقوقم 3 هزارتومن بود و اگر کامل میبودم و مغازه رو میبستم 5 هزارتومن !!! بعضی کارهام اجرتش برا خودم بود مثلا پاورپوینت اسلایدی 500 تک تومنی خخخخ اینارو گفتم چون تقریبا همکاریم ، اونموقع ها یکی از دوستام گفت تو که در مغازه نشستی بیا چت روم ، پسر و دختر چفنگ میگن میگیم و میخندیم منم از سر کنجکاویی عضو سایتم ، سر 2 روز شدم ناظر چت روم بس که تو چت روم پلاس بودم خخخخ خلاصه اونجا با دختری خیلی بزرگتر از خودم اشنا شدم تقریبا 10 سال که الان خواهرخانوممه خخخخ خلاصه که چت های ما رسید به یاهو مسنجر و بعدش فیس بوک و بعدش واتساپ و… در این حین من از سر کنجکاویی با خواهر این خانوم شدیم رل خخخخ من بچه مشهد اونا بچه کرج ، برای اولین بار خانومم رو 1.5 سال بعد اولین پیام دیدم توی کوهسنگی ، خلاصه سالها گذشت من سال 95 رفتم خدمت ، آموزشی ولیعصر زابل و یگان خدمت افتادم هنگ مرزی سراوان !! همه استرس داشتن اما به لطف خدا و دعای پدر و مادرم افتادم بهترین قسمت که نیروی اداری بودم بدون پست و برجک و… به دوست دخترم گفتم باهام تموم کن ، منتظر نباش اما بالاخره علاقه شکل گرفته بود دیگه … سال 97 خدمتم تموم شد ، داداشم مغازش رو جمع کرد بود و مدرس موسیقی شده بود ، منم تو بازار رضا مشغول کار شدم تا سال 99 ، کلی توی این دو سال تلاش کردم خانواده ام رو راضی کنم بریم خواستگاری دختری که تا اونموقع 8 سال باهم دوست بودیم چون خانوم منم 2 سال از من بزرگتر بود خانواده ام ناراضی بودن ، با کلی مشاوره قبل ازدواج و… خلاصه راضی شدن !! چون مسیر دور بود مجبور شدم یکماه جلوتر بیام برای آزمایش ازدواج و آتلیه و محضر و… اما سر یکسری ماجراها که خیلی هم دردناک بود ولی درس عبرت شد از بازار رضا اومدم بیرون اونم کی ؟ وقتی که فقط 2 هفته مونده بود به مجلس عقدم !!! روز اول به خانواده ام نگفتم و از خونه زدم بیرون ، به خانومم پیام دادم گفتم همه چی کنسله ، ن خانواده من بدون شغل میان عقد من نه بابای تو دوماد بدون شغل میخواد ، خانومم که اونموقع کم و بیش عباسمنشی بود گفت همه چی درست میشه ولی ته دلش میلرزید ، آگهی دیوار میفرستاد از شاگرد میوه فروشی ، شاگرد سوپر مارکت و… بهش گفتم این کارها مناسب من نیست ، یادم نمیره یک شب کلی پیاده روی کردم گفتم خدایا بعد 8 سال میخوام به کسی که دوسش دارم برسم ، 2 هفته فقط مونده ، داشتیم با معرفت ؟ اونجا خدا داشت بهم میگفت بنده من الخیر فی ماوقع ولی من درکش نمیکردم چون توی مدارش نبودم ، مادرخانومم سیده به خانومم گفته بود من دلم روشنه ، رضا بچه کاری هستش نگران نیستم ، 2.3 روز بعدش توی دیوار دیدم یه مغازه با فاصله دو تا کوچه ( حدود 200 متر ) از مغازه قبلی داداشم که کافی نت داشت ، داره واگذار میکنه ، اونم چی ؟ تایپ و تکثیر !! گفتم خدایا میشه بگیرمش کافی نتش کنم ؟ خدا گفت بعلههه اصن این لقمه برای توعه !! به شکل شگفت انگیزی دقیقا 3 سال پیش دقیقا 10 تیر ماه من مغازه رو با تمام وسایل گرفتم اونم با مقداری پول و مقداری چک یعنی حتی توان مالی 24 میلیونم نداشتم ، طرف وسایل رو گذاشت 18 تومن نقد و 2 تا چک 3 میلیونی گرفت و رفت !!! نکته جالب اینکه من به محض اینکه مغازه رو گرفتم درش رو قفل کردم و اومدم کرج برای مراسم عقدم ، 12 تیر ماه 99 عقد کردم ، چند روز بعدش برگشتم و با توکل به خدا از صفر شروع کردم !!! با درامد روزی 20 هزارتومن 30 هزارتومن !!!
سید من تایپ گرفتم صفحه ای 800 تک تومنی
یعنی برای طرف 80 صفحه تایپ کردم شد 60 هزار تومن !! الله اکبر واقعا !! یک شب تو اوج شلوغی تا 2 شب مغازه بودم که دخلم بشه مثلا 200 هزارتومن 300 هزارتومن ، اما همین الان که دارم این کامنت رو مینویسم با وجود اینکه شهرم عوض شد مغازه ام عوض شد و الان حدود 9 ماهه مغازه جدید زدم بالای 2 میلیون کار کردم !!
وقتی هنوز مشهد بودم از حدود آذر 99 با استاد آشنا شدم ، رو خودم کار کردم ، مغازه ام 5 تا پله آهنی میخورد میومد بالا تا بررسی توی مغازه ، همه بهم میگفتن درآمدی داری تو این مغازه قناس ، کاسبی هست ؟؟ منم فقط میگفتم خدارو شکر اونجا به معنای واقعی معنی تکامل رو حس کردم ، یکسال بعدش با یک ایده خیلی هدایتی از سمت همسرم ، همسرم و خواهرش ( همونی که اول باهاش دوست شدم خخخ ) باهم یک مغازه کافی نت تو کرج زدن ، کار رو سعی کردن یاد بگیرن ، تلاش کردن ، کم و بیش منم کمکشون کردم ، به لطف الله همون روزای اول درامدشون از منم بیشتر بود و من چقدر خوشحال بودم ^^ اینا همه گذشت ، یکسال بعد بازم خیلی هدایتی و به درخواست خانومم تو قرعه کشی ماشین شرکت کردم ، کل زندگیمون 120.130 میلیون بود برا رهن خونه ، خانومم گفت بنویسیم توکل به خدا ، اولین بار و آخرین بار ، ما برنده یه تیبا 2 سفید خوشگل شدیم ، ما فقط 3 ماه وقت داشتیم تا دوباره پول جمع کنیم و بریم سرزندگیمون ، ولی شاید باور کردنی نباشه ولی به طرز شگفتی خونه ای عالی رهن و اجاره کردیم و مغازه ای بزرگتر با رهن و اجاره بالاتر از مشهد توی کرج گرفتم و شروع کردم ، جالبیش اینجاست که استاد تو یک فایلشون میگن تنها راه گذر از ثروت تجربه ثروت است ، منم دقیقا شهریور که میخواستم بیام سرزندگیم ، واتساپ و اینستاگرام فیلتر شدن و از اونجایی که من یکسره سرم تو اینترنته حتی یه فیلتر شکنم ندارم و الان نه واتساپ دارم و نه اینستاگرام خخخخ همه بهم میگن تو خودت کوزه گری ولی من به خودم میگم همون وقت رو بزار تو سایت عباسمنش و لذتشو ببر ^^ … جات خالی الانم تو نسیم بهاری میخوام با ماشین قشنگمون و بدمینتون جدیدی که خریدیم بریم پارک با خانومم بازی کنیم ^_^ خدارو شکر میکنم بابت رفقا خوبی مثل بچه های سایت و خدارو شاکرم که توی همچین فضایی هستم ، دمت گرم که باعث شدی رشد و پیشرفت و تکاملم رو دوباره به خودم یادآوری کنم … در پناه الله شاد و موفق و پیروز باشی
سلام به رضا عزیز
چه قدر دیدگاهت قشنگ بود واقعا سر کیف اومدم
واقعا نوش جانت این همه لذتی که میبری و اون بدمینتونی که بازی کردی و حسابی هم خندیدی
زندگی همین شادی هاست و چه قدر خوبه آدم شاد باشه و لبش بخنده
برات آرزوی سعادت در دنیا رو دارم و قلب پاکت رو می بوسم
موفق باشی
سلام بر شما دوست عزیز و گرامی
بسیار سپاسگزارم از کامنت پر محتواتون
چقدر خداوند رو به خاطر قوانین بی نقصش سپاسگزارم، چون چند روزه دارم خیلی جدی به داشتن یه رابطه ی عاطفی خوب فکر میکنم و براش برنامه ریزی میکنم و همش دنبال یه راهی بودم که از ابتدای مسیر چطور باید اقدام کنم و استارت بزنم.چقدر این کامنت شما به موقع به دستم رسید و حتما این یک هدایت زیبا از جانب پروردگارم بود.بسیار برای شما دوست عزیزم خوشحالم برای رابطه ی عاطفی خوبتون.امیدوارم لحظاتتون سرشار از عشق و آرامش باشه در کنار عزیز دلتون.
درود و سلام خدمت آقا خوشدل عزیز و نازنین
خواستم تشکر و قدردانی کنم بابت این کامنت زیبا و پرمحتوا و نحوه ارتباطا تون با درخواست تون … واقعا چقدر شگفت انگیزه که اینقدر تمرکز لیزری داشتید در حین سادگی ولی قدرت فرکانس تون چقدر قوی بوده که 31 در خواست برای همسر آینده تون رو نوشتید و همین طور حتی نحوه ی آشنایی تون رو هم تعیین کردید واقعا تحسین تون کردم و تبریک منو پذیرا باشید و از طرف من هم به عادله جان هم تبریک و تحسین و تمجید من رو ابلاغ بفرمایید .. فقط یک سوال آقای خوشدل عزیز..
آیا خانم عادله کیانی فر عزیز هم لیستی برای همسر آینده شون مثل شما داشتند آیا؟؟؟؟؟
یعنی می خوام بدونم از نظر درخواست شون همچون شما تفکر داشتند که هم مدار همدیگر شدید ؟؟؟
ممنون و سپاسگذارم بابت نکات ظریفی که در این کامنت اشاره کردید و من همیشه پی گیر کامنت های زیبای شما هستم
در ضمن آقای خوشدل عزیز شما توی اسم هایی که در مورد گروه استاد عباسمنش نوشتید به اسم آقای سید کاظم اشاره کردید.. آیا آقای سید فلاح بودند چون ایشون خیلی توی سایت فعال بودند و حتی یک پیچ موفقیت در اینستا داشتند البته سه چهار سال پیش من کامنت های ایشون رو دنبال می کردم..
ممنون و سپاس امیدوارم هر کجا هستید حال دل و روح تون عالی باشه و ایام
به کام تون شیرین و گوارا و بقول معروف جیب تون پر پول . ممنون و سپاس
سلام و درود خداقوت
من تنها چیزی که همسرم بهم گفتن این بود که یه باور قوی داشتن اونم اینکه تو هر جمعی باشم بهترین پسر ها عاشقم میشن!
و شاید 20 بار بیشتر این باور رو شنیدم ازش و واقعا همینطوره!
در مرد جناب فلاح هم بله سیدماظم فلاح رو میگم که توی سایت فعال بودن و چند وقت پیش به رحمت خدا رفتن
من به نظرم تمام روش ها من جمله این 31 مورد برای رسوندن ما به فرکانس لازمه هست وتنها روش نیست!
سلام آقای خوشدل عزیز
یک دنیا سپاس از کامنتای عالی و شفافتون که انقدر واضح و بی ریا مسائل رو توضیح میدید
استاد تو یکی از فایلا گفتن وقتی نتیجه مالی نمیگرفتن به خدا گفتن؛خدایا به من ثروت بده تا بقیه نگن تو که خودت چیزی نداری چرا انقدر از این حرفا میزنی…یا یه جای دیگه گفتن؛وقتی کتابای موفقیتو میخوندن دنبال این بودن که اون آدم خودش به چه نتایجی رسیده تا باوراشون قویتر بشه…
اینارو گفتم که بگم یک دنیا قدردان شما دوستانی هستم که انقدر عالی مسائل رو توضیح میدید که باورای من و امثال من قویتر بشه،
خود من خیلی وقتا که شیطون میاد سراغم یادکامنت بعضی از دوستان میفتم و میگم ببین برای اونا شده ببین خدا کمکشون کرده پس برای توام میشه و دوباره آروم میشم
مطمئنم انرژی خوبی و تاثیر مثبتی که روی ما میذارید صدرصد به خودتون برمیگرده
سلام سید جان خدا قوت
من خیلی کامنت های شمارو دوست دارم و از شخصیت شما لذت میبرم ، میشه لطفا من رو هم بیارید تو گروه بچه های عباس منشی دوست دارم کلا من کامنت های شما و چند تا از دوستان مثل اقای صادق زاده رو زیاد دنبال میکنم و دوست دارم تو جمع عباس منشی ها باشم ️️
به نام پروردگار عالم
سلام آقا خوشدل
یقیناً در آفرینش آسمان ها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانه هایی برای خردمندان است …
آنان که همواره خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد می کنند، و پیوسته در آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند، پروردگارا! این [جهان با عظمت] را بیهوده نیافریدی، تو از هر عیب و نقصی منزّه و پاکی؛ پس ما را از عذاب آتش نگاهدار …
سلام سید علی عزیر
برادر توحیدی من
واقعیتش من زیاد اهل کامنت گذاشتن نیستم ولی کامنت شما رو که خوندم و این همه ابراز عشق و علاقه دوستان رو که به شما دیدم یه نمه حسودیم شد. تصمیم گرفتم بیام و تحسینتون کنم
تحسین بابت این روابط عالی که داری و همه دوست دارند
بابت این افزایش درامدت و این استقلال مالی و زمانی که به گفته خودت میتونی زندگیتو بذاری تو یه کیف و بری هرکجا هر جوری که دوست داری زندگی کنی
بابت این قلم گیرات که بسیار عالی مینویسی
بابت توحیدی بودنت و این که اسون شدی و اسونی ها و به خواسته هات خیلی راحت میرسی.
در پناه خداوند باشی.
سلام به برادر عزیز ومهربون سید عزیز
من الان تو فکر بود که خدا هدایتم کنه به یه دوره دیشب یهو داشتم فایل چرا باوجودتلاش فراوان به خواسته ام نمیرسم 2نگاه میکردم که کلی پاشنه اشیل من بود وپا که رو ترمز بود تکونم نمیخورد گفتم باید بخرم تا صبح که بیدار شدم بین دوره کشف قوانین وشیوه حل مسایل گیر کردم وفایلای معرفی کشف قوانین ودانلود کردم خیلی خوبه ومطالبم خوندم بعد گفتم خدایا میرم تو سایت ان شالله که اقای خوشدل کامنت گذاشته باشن بعد همینجوری بخدا قسم این فایل وباز کردم وهنوزن گوش نکردم از اون دسته ادمام تا فایل ونبینم کامنت نمیخونم خواستم بدونم دوره کشف قوانین رو دارین میتونین راهنماییم کنین برا این دو دوره اینم بدونین من تو روابط خیلی میلنگم ان شالله در سریعترین زمان ممکن جوابم رو بدین من واقعا نیاز به راهنمایی دارم،اگه تو سایت یا تلگرام تونستین جوابم رو بدین بی نهایت سپاسگزارم فقط خدا یه جوری بهم اسم شمارو گفت حسم گفت برو یه پیام برشون بزار@Onlygod1013
همش وقتی شد که خواسته هام برام دردسر نشدند
کلی برام درس داره این جمله
وقتی پول میاد که باور کنی برات دردسر ندارم
وقتی رابطه عالی میشه که باور کنی برات دردسر ندارم
وقتی سلامتی که دردسر برات نداشته باشه یعنی نخواهی با قربانی بودن حال کنی
خودتون میدونید چه جمله ای گفتید …بینظیر بینظیر واقعا
تحسینتون می کنم
قطعاً آن الله یحب المحسنین
تاییدتون می کنم
قطعاً آن الله یحب المحسنین
سلام به علی اقای عزیز خوشدل
و چقدررررررر شما تحسین برانگیز هستید
و من از همینجا براتون کلیییییی جیییغ و دست و هووورررااااااا میکشم و بهتون افتخار میکنم بابت این همه خلق های فوق العاده
و چقدررررررر زیبا خلق کردید همسرتون رو
و چقدرررررر باایمان بودید ک مطمن بودید اگه این همونه خودش پیام میده
و بینهاااااااااااایت تحسینتون میکنم ک چقدررررررررررر زیبا گفتید اون خصایص شخص مورد نطر رو باید خودمون هم داشته باشید…
و چقدرررررررررر تحسینتون میکنم برا افزایش درامد 800 برابری تون
و چقدرررر عالی نوشتید ک:
(((((((همش وقتی شد که خواسته هام برام تبدیل به دردسر نشدن و هنوز هم میفهمم وقتی رشد می کنم که خوشحالم که دارم رشد می کنم و زندگی می کنم و هرچه قدر به این باور عمل کنم موفق ترم)))))
و بینهااااااااااایت مبارکتون باشه
رابطه زیبا.زندگی در بهترین جا. درامد بالا و هرچیز دیگه ک خلق کردید
و چقدررررر نگته عالی بود ک ب هرچی خاستم رسیدم چون میدونسید براتون دردسر نمیشه
و چه پاشنه اشیل بزرگیه این ترمز
و چقدررررر من باید روش کارکنم تا درستش کنم
و بینهاااااااایت ازتون سپاسگدارم ک انقدررررررر عاااالی برامون از نتایجتون مینویسید
و چقدرررررر باعث انگیزه و رشد ماها میشید
بازتون بینهااااااااایت تحسینتون میکنم
و بینهااااااااایت ازتون سپاسگدارم برا ب اشتراک گداشتن تجربیاتتون
و دلم میخاد بارها و بارها و بارهااااااااااا کامنتتون رو بخونم
براتون بهترینها رو ارزو میکنم
سلام سیدعلی عزیز
من قبلا پروفایل و یه کامنت شما رو خونده بودم. بهم حس فوقالعادهای داد و مدام تحسینت میکردم تو ذهنم و میگفتم ایکاش منم بتونم اینهمه رشد کنم. قبلا خونده بودم گفته بودی با خانمت که از بچههای سایته به طور معجزهآسایی اشنا شدی؛ برام جالب بود و دلم میخواست طریق آشناییتونو بدونم و یه الگو بشه تو ذهنم. جالبه که الان به این کامنت شما برخوردم و جوابمو گرفتم.
خدا واقعا به یسری خواستههام پاسخ میده، اما یسری اتفاقای مشابه داره برام تکرار میشه و من همچنان دلیلشونو نمیدونم!
منم مثل شما هیچ شناختی از جنس مخالفم نداشتم و به زور میتونستم به یه اقا سلام کنم. تو این سالها رابطه سطحیم با جنس مخالف درست شد و الان راحت ارتباط میگیرم. و تو این دو سال با پسرای زیادی آشنا شدم منتها همشون درحد شناخت باقی موندن! رفتاراشون باهام متفاوته منتها یه الگوی تکراری هست اینه که با هیچکدوم نمیتونم رابطهی درست بسازم. یا طبق خواستم نیستن و ردشون میکنم، یا تاحدی مشابه خواستمن ولی یچیزی میشه که نمیتونیم ادامه بدیم.
الان جدیدا هم هر پسری میاد سمتم ازم خوشش میاد و همون اوایل دوستداره ابراز احساسات کنه بهم ولی من نمیتونم زود باهاش حس بگیرم و بهشون میگم زمان میخوام. اخه از نظرم منطقی نیست وقتی دو نفر دو روز باهم آشنا میشن سریع به هم حس زیادی پیدا کنن(قبلا برای خودم پیش اومده بود به یکی زود حس پیدا کردم ولی رابطمون به جایی نرسید). شاید بخاطر اتفاقات و روابط گذشتمه یا نمیدونم چی..
بهم میگن باورم کن ولی در عمل ثابت نمیکنن و انگار درکم نمیکنن. حتی با یکیشون دلو زدم به دریا و ادامه دادم و دیدم همون اوایل طرف ازم رابطه جنسی میخواد! دیگه همونجا کات کردم. این اتفاق باعث شد به ذهنم این کد رو بدم که به ادما زود اعتماد نکن.
من دیدگاهم این بود که خودم درونم پاک و صافه، برای همینم افراد صاف و مشابه خودم میان سمتم و با این دیدگاه به هرکی میومد اعتماد میکردم ولی دیدم این اتفاق مشابهش تو کارمم داره میوفته. و الان این کد رو ساختم که به ادما زود اعتماد نکنم.
خودمم نمیدونم چه کد غلطی تو ذهنم دارم که ادمای نامناسبو جذب میکنم. هر سری ماجراش متفاوته ولی نتیجه اینه که به جایی نمیرسه.
سید شما گذشتت مشابه گذشته خودم بوده ولی خیلی راحت رابطه دلخواهتو جذب کردی. منم کلی تغییر کردم ولی الان روابط اشتباه جذب میکنم. اگه پیاممو خوندی و اگ راهکاری برام داری و کد غلطی از حرفام پیدا کردی، ممنون میشم بهم بگی.
شاد و پیروز باشی همیشه
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام هم فرکانسی عزیز
بی نهایت سپاس گذارم که کامنت فوق العاده ای گذاشتین و سراسر آگاهی بود برای من
و بی نهایت تبریک میگم به استاد قشنگم که چنین شاگردهایی بار آورده
و قطعا قابل هضم هستش چنین استادی باید چنین شاگردی داشته باشه
گاها به خودم و راهم که فکر میکنم اول از همه دلم برای خدا میسوزه چنین بنده ای داره
چقدر جلو استاد خجالت زده میشم که شاگردش ی بازیگوش بی هواست
و چقدر افسوس میخورم وقتی خداوند فرصت داده در فرکانس دوستانی مث شما باشم هیچ استفاده ای نمیبرم
چند وقت پیش کع داشتم با خدا حرف میزدم همش میگفتم فلان موقع فلان نعمت فوق العاده رو به من دادی و من قدر ندانستم کلی عذر خواهی کردم و ازش خواهش کردم مجدد بهم بده قول میدم این بار هر لحظه شکرگذارش باشم (الگو تکراری که همیشه قول میدم همش میزنم زیر قولم)
دوست داشتم همون موقع خدا ی نوک انگشتی میزد تو کلم بگه دختر مثلا الان این شرایطی که داری
این دوستان که داری
این استادی که داری
این فایل ها که داری
این همه دوره که خریدی
این همه نعمت که داری
انصافا بابت کدومش شکر گذاری؟
دوست دارم بگه مگه شکرگذاری به فقط به زبان آوردنه
دوست دارم با پتک بزنه تو سرم بگه دختر تو کجا عمل گرا بودی
کجا ی قدم برداشتی
دوست دارم بگه این همه دفتر که نوشتی فقط دست خطت بهتر شده
دوست دارم بگه خودتو گول میزنی دیگه فک نکن زرنگی منو هم گول میزنی
دلم آشوبه
بغض دارم
و چقدر محکمم که جلو اشکام گرفتم
ساعت 1ونیم ظهره
تیرماه 1402
چهارراه هوابرد تو خیابون زدم کنار تا به ساناز بگم هیچ و هیچ و هیچ…..
که بگم مگه تا الان چی کاشتی که منتظر درو کردنی ؟
که بگم کو اون ایمان و توکل و توحید که ازش دم میزدی ؟
که بگم فک کردی سر خدا کلاه میره میگی خدایا تو بساز ولی همش خودت اقدام میکنی و هر اقدام تو ی پتک محکم میشه و آوار خوبی درست کردی
که بگم اصلا در دین و مذهب تو صداقت چیه ؟
که بگم تا کجا باید ضربه بخوری تا بهت برنخوره
که بگم مگه فلجی مگه کوری مگه بی سوادی که عرضه خریدن ی گوشی نداری که به یکی دیگه متوسل میشی تا اونم جوابت نده
که بگم زشت نیست این همه تحقیر شدن؟
کاش بابت این همه ناسپاسی ی دلیل داشتی
که بگم خدایا خوب میبینی بنده ناشکرتو
که خدایا خوب میبینی ناسپاسی این بنده حقیرت که با گوشت و پوست و استخوان انجام میده
که بگم استاد قشنگم فقط شرمنده ام
شرمنده ام وقت گرانبهاتو میزاری فایل های طلایی درست میکنی و من شاگرد بازیگوشت خدایی نمیدانم حواسم کجاست واقعا نمیدانم
که بگم دوست عزیزم خجالت زده ام هستی و من فقط نگاه میکنم و کورم و کر و انصافا بی درک
دلم بغل میخواد
یکی بگه نگران نباش درست میشه
یکی بگه دووم بیار
صبح میشه این شب
بازمیشه این در
دلم ی ساناز دلسوز میخواد دستمو بگیره بگه فقط به جلو نگاه کن
چیزی نمونده
دووم بیار
دلم خدارو میخواد
معجزه کنه
بهم قدرت بده
قدرت بده متوکل شم
قدرت بده ایمانمو قوی کنم
قدرت بده خودمو خط بزنم روی قدرت اون حساب کنم
و اما پترن تکراری
من ی بازیگوشم
حواس پرت
فقط دارم خودمو گول میزنم
سر خودم شیره میمالم
من بی اراده ام
عاری از ی ذره عزت نفس
و حتی عاری از ی ذره ایمان
دلم معجزه میخواد
مث معجزه ابراهیم
مث نجات موسی
مث اعجاز عیسی
دلم توحید محمد رو میخواد
و من سراسر خواسته دلم خدارو میخواد
دلم بغل خدارو میخواد.
بماند یادگار
سلام سید علی جان
خوشحالم از اینکه زیبا و قشنگ و روراست می نویسی و بر دل ما می نشینه ،منم دلم رابطه ای عاشقانه و توحیدی می خواد تمام ریزش را نوشتم و درخواست دادم و دقیقا تمام تلاشم اینه که اول خودم اون ویژگی ها را داشته باشم لاجرم اتفاق می افته و دست خدا رو باز گذاشتم و ایمان دارم همش درست میشه به راحتی
دوره ی عزت نفس خوراک روحمه و دارم تلاش می کنم
دقیقا مثل شما بی نهایت تمرین کردم تا با مردا راحت باشم تا جنسشان را درک کنم مطالعه کردم و دوره عشق و مودت را کار کردم این کامنت شما را به فال نیک می گیرم و ایده ای که گرفتم اینه که منی که سال گذشته تا الان قانون سلامتی را اجرا کردم از طرفی ورزشکارم خلاقم توانمندم جسورم موحدم با ایمانم و بارها و بارها در زندگیم قربانی دادم شایسته ی زندگی در کنار مردی فوق العاده و بی نظیر در رابطه ای عاشقانه ام و با کامنت شما کلی نیرو گرفتم .منتظر باش سید جان که یه دونفر عاشق و خدایی به زودی برای رابطه ی قشنگمون کامنت می ذاریم .چطوریش به من ربطی نداره
خود خدا رقم می زنه و منم تسلیم
سلام بر سید علی خوشدل عاشقتم پسر دمت گرم تو چقدر عالی قانون رو درک کردی تقریبا دوساله تو این سایت الهی هستم هر جا کامنتتو دیدم محاله چند بار نخونمش و ازش لذت نبرم سید دقیقا انگار تو این کامنتو برا من گذاشتی چقدر من از خدا هدایت میخواستم برای موضوع رابطه عاطفی دقیقا همونی نوشتی که من میخواستم دمت گرم مرد بخدا بزرگترین اتفاق زندگیم این بود که هدایت شدم سمت این سایت الهی و استاد عزیزم من خیلی راجع به نوشتن کامنت مقاومت دارم ولی خدا وکیلی نامردیه بابت این کامنت تحسینت نکنم با تمام وجودم به داشتن دوستان خوبی مثل شماها افتخار میکنم و به خودم می بالم که بیشتر وقتم رو دارم با این آموزه ها و سایت میگذرونم عاشققققققتم استاد خدا ازت راضی باشه که ی همچین بستری رو فراهم کردی که این همه انسان خوب دور هم جمع بشن آگاهی هایی من تو این سایت بدست آوردم تو هیچ جایی من ندیدم عاشتمونم بچه های الهی
سلام آقای خوشدل
من هرموقع میخوام کامنت بخونم از خدا میخوام منو ب سمت کامنتی ک باید بخونم هدایت کنه
واقعا این کامنتتون خیلی کمک میکنه ک بهتر راهمون رو بریم
دقیقا این جمله شما رو منم ب خودم میگم ک اگه یه فردی با چنین ویژگی در زندگیم میخوام باید خودمم اون ویژگی رو داشته باشم و بهش فکر میکنم ک چ چیو در خودم ایجاد و یا تقویت کنم و چ چیزهایی رو کم و یا از بین ببرم
و چقدر برام جالب بود آشناییتون با خانم عادله من کامنتهای ایشون رو خوندم قبلا
واقعا لذت بردم از نوشتن خواسته هاتون ک همه اش اتفاق افتاد حس خوبی در من ایجاد کرد
و ایمانم بیشتر شد ک بله امکان پذیره
وقتی علی خوشدل داره میگه عین متن نوشته شده اش براش اتفاق افتاده پس برای من هم میشه
کامنتتون خیلی قابل درک و همینطور دوست داشتنی بود
ممنونم از شما
سلام سیدعلی عزیزوبزرگوار
کامنتتون عالی بودخیلی به خودم اومدم خیلی فکرکردم وفهمیدم که من لیست خواسته ندارم وهمش میگم وخدایاچرامن اینجام،شمابهم فهموندی لیستم روتهیه کنم وروش تمرکزکنم،گفتین که بایدورزشکارشم تاعزیزدلم روپیداکنم گفتین که بایدآشپزی کنم که همفرکانس شم باعزیزدلم،من هیچکدوم ازاینانشدم وبابتش اقدام نکردم تاعزیزدل من هم مثل خودم شه وهم فرکانس شیم وباهم فرکانسمون بالابره من نخواستم من انجام ندادم من درمدارش نرفتم وهمش میگم چرانمیشه ،من دوره عزت نفس رونصفه نیمه رهاکردم وادامه ندادم ومیگم چرانمیشه چرانشد
ازت ممنونم سیدعلی جانم که منوآگاه کردی وبهم فهموندی که چیزی که دوست دارم عزیزدلم باشه وباهام رفتارکنه رواول بایدخودم اونجورباشم ورفتارکنم،همین الان بعدازکامنت گذاشتنم میرم ودوره عزت نفس روبه پایان میرسونم تابتونم درکش کنم ومن هم مثل شمابه این احساس زیبای مشتاق باشم وازکمک کردن دیگران به خودم احساس ضعف وننگ نکنم وراحت باشم
درپناه خالق زیبایی وعشق به همراه عزیزدلتون عزتمندانه لذت ببرین وعشق کنید
الله اکبر این همه جلال
الله اکبر این کامنت خوب
الله کبر در راه درست
منم باید ب کامنت های خواهر های عزیزم پاسخ بدم تا باهاشون راحت باشم
چقدر خوب ک 30 برابر شدن درآمدت توی پنج ماه سوختی شد برای رسیدن ب هدف بعدیت
و منطقیش کردی ک وقتی من ب درآمد خوب رسیدم ب رابطه ی خوب هم میرسم
ماشاالله
منم باید اینجوری ب هدفم توجه کنم هر روز ببینمش هرروز اون ایده عالش رو با خودم تکرار کنم
چقدر قشنگ خداوند شما رو ب عادله عزیز هدایت کرد
سید علی خوشدل و خوش قلب عزیزم در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشی
وقت بخیر
عالی
من هم یه لیست از شخصیت دلخواهم نوشتم و چون بتازگی جدا شدم حدود دوسال،هنوز پیدام نکرده .مثل شما فک میکنم با اینکه یه خانمم ولی از17سالگی پول دراوردم.
با شخصی که عاشقش بودم ازدواج کردم وبعد17سال ازش جدا شدم.
بگزریم
میخوام بگم همش درسته
میشه
امکان داره
من یه حس ششم فوق العاده قوی دارم واین باعث شده افراد رو سریع بشناسم.
البته افراد اشتباهی فعلا جذب میکنم.
صبرم کمه،عجولم،ولی درنهایت میپونم که بهش میرسم.
من خالق زندگی خودمم
خدا از روح خودش درمن دمیده.
به نام خدای زیباییها
به نام خدایی که بنده خوبی مثل استاد را به ما داد تا خدا را بهتر درک کنیم.
سلام و عرض ادب به استاد عزیزم و مریم بانوی دوست داشتنی
و سلام به آقای خوشدل عزیز
واقعا تبریک میگم به شما و عادله جون. کامنت شما را که خواندم متوجه ازدواج شما شدم.
خدای من، شما چقدر قشنگ و زیبا عمل کردید، و زیباتر اینکه جهان چه زیبا به شما پاسخ داده.
قربون خدا و این قوانین ثابت جهان هستی بشم که چقدر دقیق عمل میکنه.
هیچ میدونید اولین ویس گفتگو با دوستان را که گوش کردم، گفتگوی عادله و شکیلا جون و شما بودید. حالا بماند که وقتی عادله و شکیلا حرف میزدن و از ذوق و شوق داشتن بال در می آوردن، فقط اشک بود که از چشمام جاری میشد …
اون ویس برای من خیلی تأثیر گذار بود. بارها و بارها گوش کردم و اشک ریختم.
آقای خوشدل عزیز لطفاً منو راهنمایی کنید. من خواهری دارم که هر رابطه ای را شروع میکنه حتی اگر طرف آدم پولداری باشه، اولش خیلی خوبه ولی خیلی زود تبدیل به یه آدم خسیس میشه و حتی از خرج کردن یه غذای رستوران یا یه آب میوه هم دریغ میکنه.
خواهرم از این بابت خیلی افسرده شده، نمیدونم این چه باوری است که در وجودشه که باعث میشه هر کسی بیاد سراغش اولش خیلی خواهرم رو دوست داره و خیلی خرج میکنه براش، ولی کم کم میشه یه آدم خسیس.
قطعا مشکل در وجود خواهرم ه ولی خودش هم نمیدونه.
میخوام کمک ش کنید و راهکاری بدهید تا شاید ایراد و مشکل ش را پیدا کنید. البته قطعا این کامنت و پاسخ شما را میخونه. چون خیلی نیاز داره که این مشکل را در وجود خودش بفهمه و حلش کنه.
خیلی لطف میکنید اگر راهنمایی بفرمایید.
در پناه خداوند یکتا شاد و سربلند باشید. از طرف من به عادله جون و شکیلا جون هم سلام برسون.
مریم
به نام خدا
دوست عزیز تا وقتی ک خواهرتون بخاطر اینکه طرف خرجش کنه و براش هزینه کنه وارد رابطه بشه نتیجه همینه
خواهرتون باید بخاطر به اشتراک گذاشتن حس خوب و عشق وارد رابطه بشه نه اون جور مسائل
و اینکه رابطه ای ک همیشه هزینه ها روی ی طرف باشه اصن ی جوریه و به طور معمول به صورت یکی در میون یکی از طرفا حساب میکنه البته این نظر شخصی من بود
سلام واقعا عالی بود برای من که هر چند وقت یک بار با همسرم بیخودی بحث میکنیم وهمش این موضوع تکرار میشه ویرایش من زجر آور هست اما امروز صبح که داشتم قدم اول رو کار میکردم و وارد سایت شدم دیدگاه شما رو دیدم و فهمیدم از کجا این الگو تکرار شونده اینقدر تکرار میشه از خداوند سپاسگزارم که از طریق دستانش به من کمک میکنه امیدوارم همیشه رابطه شما عالی باشه دوست عزیز
سلام سید جان ازتون سوال دارم چه باورهایی ساختید چی باعث شد کهدرامدت به 800برابررسید چطور به شغلتون هدایت شدید که. فهمیدید این همون شغلیه که میخوان اگر جواب بدین خیلی کمکم کردین منم 6ساله بااستادم ولی متأسفانه عدم لیاقت واحساس ارزشمندی نگذاشته هنوز من به نتیجه خوبی برسم وپیشرفت عالی داشته باشم میشه در مورد ارزشمندی وروالط باور هاتون رو بگین
به نام خدای هدایتگرم
به نام رب العالمین
سلام بر سید خوشدل
سید جان کامنتت از لحاظ کیفیت و مفید بودن یک کتابهههه و حتی بیشتر ، انقد شیرین و دلی بود که دوست نداشتم تموم بشه
برای چندمین باره که هدایت شدم به این کامنت
هر بار توی قلبم کلی تحسینت کردم خدایی
آقا علی لطفا دوباره روی فایلهای دانلودی کامنت بزارید
سید جان چند وقت پیش اومدم ویژگیهای فردی که میخوام باهاش وارد رابطه بشم نوشتم و میدونم خوندن کامنت شما برای اینکه منم تشویق بشم بنویسم خیلی تاثیر داشت ولی حقیقتش چندبار بیشتر نخوندمش آفرین به شما که هر روز خوندیش نه به امید اینکه یکی بیاد با این ویژگی ها!!! بلکه خودت شدی اون آدمی که این ویژگی ها رو داره
داستان هدایت شما و عادله جان با هم خیلی باور هدایت رو برامون تقویت میکنه مرسی که تعریفش کردی
ماشاءالله به این افزایش درآمد
یه دنیا ممنون از وقتی که گذاشتید و کامنت نوشتید و از تجربیات ارزشمندتون گفتین
در پناه الله یکتا همواره پیروز و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام آقای سید علی خوشدل
اینروزا انقد تو کامنت خانم شهریاری اسم شما را دیدم
خیلی مشتاق بودم ک منم هدایت بشم
به کامنت شما و
موفقیت های شما را هم بخونم و درس بگیرم
تا اینکه امروز این فایل نشونه ی من شد
و هدایت شدم کامنت های امتیاز بالا را بخونم
ک اولین کامنت شما بود
وقتی اسم شما را دیدم چشام گرد شد
گفتم چ عجب
سریع کنجکاو شدم ک پروفایل شمارا بخونم
و بعد اینکه پروفایل تموم کردم اومدم کامنت شما را با دقت خوندم
و الان متوجه شدم ک خانم شهریاری درست میگفتن
دقیق یادم نیست اما میگفتن مثلا بقول سید علی خوشدل
چند بار تکرار کردن
آقا سید علی واقعا برای اینهمه تعهد اینهمه انگیزه و توان و ادامه دادنتون
تحسین میکنم
واقعا کامنت شما پر از آگاهی درس بود
از اینکه تو سن پایین با درک و آگاه بودین و مثل بقیه مردم فکر نمیکردین
واقعا جای تحسین داره
درود بر شما برادر
احسنت بر شما
احسنت ک تونستید خواسته هاتون را خلق کنید
و شما و بقیه دوستان موفق ک نتایج خودتون را میزارید
ایمان و انگیزه ما را تقویت میکنید
در پناه الله یکتا باشید دوست عزیز
سلام خدمت شما استاد عباس منش عزیزم
ممنونم از فایلهای فوقالعاده تون
سوال
چه الگوهای تکرار شونده ای درباره روابط، در زندگی شما هست؟
الگوهای تکرار شونده ی من مثل
1. درخواست کمک داشتن و یا توقع کمک داشتن مالی و فیزیکی اطرافیانم از من که همیشه هست مثلا برای اسباب کشی خودم من توقع از کسی نداشتم و اگر هم به کسی زنگ زدم بیا کمک برای این بود که منم به اونها کمک کرده بودم و من هم متوقع شده بودم
2.در خواست مالی هم گاهی اوقات هست که فلان قدر پول یکی دوماهه کسی درخواست میکنه و یا انتظار ضمانت بانکی از من دارند که من آگاهانه سعی میکنم هر دوش رو رد کنم و حتی برگ دسته چکهام رو داشتم پاره میکردم رفتم یک برگ چک مبلغ یک میلیون نوشتم و حساب رو خالی کردم تا چک برگشت بخوره و دیگه تا چک رو پاس نکنم عملا اصن نمیتونم ضامن بشم بنظرم برای شروع اتمام ضمانت و دسته چک ایده ی خوبیه تا افکار و شخصیت ن گفتنم قوی تر بشه
3. افرادی که برام کار میکنن توقع دارن که از چیزی که قرارداد بستیم بیشتر بهشون پول بدم
4. حتی برای افرادی که کار میکنم توقع دارن از چیزی که توافق کردیم کمتر پول بدن و گاهی خیلی کمتر از قیمت توافق رو پرداخت میکنن
5. افرادی که براشون کار میکنم ویا برای من کار میکنن از نظر سن از من بزرگترن و کمترپیش میاد با افراد هم سن خودم کار کنم
6. بنظرم چون قبلا خیلی زیادی با همه شوخی میکردم الان توی هر جمعی با من شوخی میشه حتی بعضی وقتها اگر من شوخی یا حرفی قبلش نزده باشم که توی این لحظه ی زندگیم شوخی بدنی ویا حرفی رو اصن دوست ندارم
دوستدارم استاد عزیزم ممنون از شما بدرود
با سلام به همه دوستان واستاد عزیزوخانم شایسته مهربان
در باره موضوع فایل که فکر کردم وبه یاد آوردم دیدم که من از وقتی یادم میاد اگه منو می خواستم برای کمک می خ.استن در بیشتر مواقع مثال درست پنج شیش سالگی منو فرستادن پیش دختر عمه ام در یک شهر دور به این علت که دختر عمه من تازه ازدواج کرده بود وعمه من فقط همین یک بچه رو داشت واون به علت شغل همسرش رفتن به یک شهر دور وچون دختر عمه من تنها بود و بعضی شبها همسرش شیفت بود تنها می موند وله درخواست عمهام منو فرستادن اونجا ومن تا پایان کلاس اولم اونجا بودم وله درخواست وگریه زاری مادرم وبا ناراحتی وطلب کار شدم همه ام من بر گشتم خونه پدر موبعد از اون هم هرکی کمکی می خواست مریض می شد تنها می موند من هم دم اونها بودمبدون هیچ محبتی وعلت این از مادر من درخواست می کردن این بود که تو دختر زیاد داری وتو ذهن مادرم ومادر بزرگم دختر ارزشی ندارد می فرستادن ومن هم مشتاقانه می رفتم وفکر می کردم مهم هستم که می توانم کمک کنم زرنگم وبرای خر کردن من تو زرنگی تا این که من دسن چهارده سالگی ازدواج کردند حالی که از زندگی هیچی نمی دونستم بخاطر چی تن به ازدواج دادم بخاطر دل سوزی به پدر ومادرم که بار مخارج زندگی من از دوش پدر م برداشته بشه در حالی که من همیشه به کمترینها قانع بودم وهر چی می خواستم با پول توجیبیم جمع نکردم وبا مادر می خریدم واین کارم باعث تعریف مادر بزرگم می شد که این دختر خوبیواز اون طرف هم همیشه مادر بزرگ من ناله می کرد که بی چارهپسرم بچه هایش خمش دختر کله صبح میره سر کار شکم اینارو پر کنهمنو خیلی ناراحت میکرد درحالی که خواهر بزرگم اصلأ ناراحت نمی شد وهذ چه می خواستم برای از بهترین ها می خریدن وهر جا مقاومتی در برابر خواسته هایش میدید می گفت خیلی راحت که نمی زاییدی من چی کار کنم من می خوام وبراش تهیه می شد خلاصه بخاطر دلسوزی های من توجه من طبق قانون که الان می فهممودر بعضی مواقع فراموشم میشه جایی هدایت شدم که همسرم یا سر کار نمی رفت ویا هممی رفتنمی تونست بمونه وای الگوی تکرار شوند ایشان بود همیشه حقوقشو نمی دادن اگر هم می دادن راه دور بود یا کارش سخته وار اونجا بی که من دلم برای پدر می سوخت که صبح زود تو تاریکی میرفت سرکار طبق قانون خدا منو جایی فرستاد که همسرم تاهر وقت که دلش می خواست می خوابیدودر غبار اعتراض می گفت من که خواب نیستم ظاهراً خواب هستم بگذردکه از خودم می کندم وله دیگران وخواهرهام کمک می کردم لباس براشون می دوختمهمه چی از خودم تا جایی که یکی از خواهر هام گفت آبجی تو لباس برای ما می دوری مامان دیگه لباس نمی خره این هم جای تشکر من بود تا من کمتر دوختن و دیگه اصلأ ندوختمتا در خواست کنند تازه الان به ذهنم اومد که خیلی چیزها اگه می خواستم بخاطر دیگران بود که بتونم کمک بیشتری بکنم باز هم طبق قانون جهان هستی که تغییر ی نمی کنه بعد از مرگ مادر شوهرم سر پرستی پسر عقب مانده ذهنی هشت سال بزرگتر از خودمو بدون این که همسرم سوال کنه وارد زندگی ما شد در چه شرایطی که کل خانه معاون هم خانه مادر شوهرم بود دو اتاق بیشتر نداشت خودمم دوبچهده یازده ساله دارم در شرایط سخت روحی که هم پدرم از دست دادم وهم از نظر وضع مالی صفر چند سالی گذشت باهمین وضعیت کمی بهتر بدترتا رسید به دانشگاه رفتن بچه هام دیدم اگه من کاری نکنم بچه ها نمی توانند برن دانشگاه قبلش توخونه خیاطی می کردم وچون خودم لایق وکارمو ارزشمند نمی دونستم همیشه مشتری هوایی می آمدم که دوست داشتنکمکی هم بهشون کنم دیگه خسته شدم با مخالفت های همسرم رفتن بیرون کار کردن از وقتی خواستم خدا منو هدایت کرد افرادی رو سراهم گذاشت تا من به تونم خرج تحصیلات بچه هارو بدم در این میان خودم کلا فراموش کرده بودم مسایل تکرار شوند بحث ها ودعواهای تکرار شوند بود و شاید هم زیاد تر شده بود تا این که هدایت شدم به این سایت فکر می کردم مشکل من ثروت ومی خواستم ثروتمند بشم اوایل که فقط از طریق سایت اون هم بصورت محدود می تونستم بیام گوش بدم چند سال بعد با گوشی تازه فهمیدم که میشه کامنت خوند درک بهتری کردم خلاصه این که تازه فهمیدم اونم بعد از دوره شیوه حل مسائل درک الآنم این که من آدم وابسته بودم واصلا خودم لایق نمی دونستم بخاطر باور های که در بچگی تو ذهن من جا کردن این در حالی بود که پدرم همیشه از ما تعریف می کرد از زیبایی هامون از باهوش بودنمون و همیشه افتخار می کرد که دخترای سالم زیبا وباهوش داره و همیشه به مادر بزرگم ومادر میگفت چرا تا شکری زن تو نمی تونی یک ناخنشو درست کنی ومادر بزرگم می گفت آره خودتو با این حرفها گول بزن این در حالی بود که ما خونه داشتیم از نظر خود خوراک در حد معمولی بودیم پدرم به کسی مغروز نبود و همیشه میومدن از پدرم قرض می گرفتن الان هم میام یک قدم برم جلو دوقدم میام عقب هر جا هم می روم می بینم که افرادی هستند که انگار منتظرٱ من به اونها کمک فکری کنم دارم سعی می کنم جلوی خودمو بگیرم وبپذیرم که هرکس هر جایی هست جای درستش همون جاست ولی بازم فراموشم میشه ولی خیلی بهتر شدم به خودم میگم اول مسایل خودتو حل کن بعد برو به دیگران مشاوره بده خسته شدم از نوشتن از خدا می خوام کمکم کنه مثل همیشه هدایتم کنه وکمک کنه عمل کنم وجاهل از دنیا نرم من دیگه حوصله جواب پس دادن بعد از مرگمو ندارم می خوام همه چی رو در این دنیا حل کنم ولذت ببرم بعد برم
با سپاس از شما عزیزان نمی دونم باید این مطلب رو می نوشتم با نه بار منفی داره یا نه ولی تو ذهنم یک چیزهایی اومد بیرون که این باور دلسوزی وجای خدا بودن کشید بیرون تا به یادم بیاد از دلسوزی های که کردم وچه پاسخ های دیدم رو مرور کنم تا راحت تر به تونم دیگه دلسوزی نکنم ویا کمتر کنم تا بتونم از بین ببرم انشالله به دورود دوستان
سلام به سهیلای عزیزم
عزیزم، انگار گذشته منو گفتی …
از اینکه خونه خاله و زن عمو و دایی ما را میفرستادن که از اونا مراقبت کنیم یا اینکه بچهها شون تنها نباشن و ….
از همون کوچکی، زیادی بودن ماها رو به ما نشون میدادن…
کامنت شما رو که خوندم اشک های من سرازیر شد.
خدایا چقدر ما بدبخت بودیم…
بگذریم نمیخواستم اینا رو بگم ولی حرف های شما یادآور همه چیزهایی که گفتید بود برای من ..
امیدوارم بتونیم ایرادهای ذهن مون را پیدا کنیم تا ما هم برای خودمون زندگی کنیم و از زنده بودن مون لذت ببریم و شاکر خدایی باشیم که همه بندهاش رو دوست داره و قطعا ما رو هم دوست داره، و این بهترین و شیرین ترین احساس ه .
سهیلا جون، خدا رو شکر من با آموزههای استاد عزیزمون تا حدودی تونستم در خودم احساس لیاقت درست کنم ولی خیلی ناچیزه.
امیدوارم به همه آرزوهای قشنگت برسی عزیزم.
در پناه خداوند یکتا شاد و سلامت باشید
مریم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه عزیزانم
استاد بینهایت ممنون و سپاسگزارم بابت تهیه این فایلهای ارزشمند
وقتی به سوال شما فکر کردم اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که تمام افرادی که من باهاشون در ارتباط هستم نسبت به من مهربان هستند و مورد احترام همه حتی شخصی که باهاش کار میکنم
اما یک چیز که جالب نیست در افراد اینه که از من توقع پول دارند
طوری که حتی وقتی درآمدم به حسابم واریز میشه حتی به نزدیکترین فرد هم نمیگم چون بلافاصله خواسته هاشون رو لیست میکنن حتی همسر و فرزندانم
البته یکبار با همسرم در این مورد مفصل گفتگو کردم و تا حدودی کم شده اما رفع نشده.
و تا به حال پولی به مدت چند هفته بیشتر در حسابم نمونده.
خدایا ما را هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای نه آنان که غضب کرده ای و نه گمراهان آمین یا رب العالمین
در پناه خدای مهربانم باشید