توحید عملی | قسمت 11 - صفحه 1

1225 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    راحله عنایت کجابادی گفته:
    مدت عضویت: 955 روز

    بنام الله هدایتگرعزیزم امروز بهترین روز زندگی من است چون بعداز مدتی که به یک تضاد برخورده بودم واز خدایم هدایت خواسته بودم ولی خودم دست بکارشده بودم ودنیایم وآرامش زندگیم را از دست داده بودم عصر دیروز از خدایم هدایت خواستم وشب به فایل عزت نفس هدایت شدم وگفت وقتی روی خودت حساب می کنی همین می‌شود همان جا قول دادم بسپارم به خودش واو همان لحظات ابتدای صبح برایم معجزه رقم زد وان چه را که ماهها درگیر آن بودم در آن لحظه حل کرد ونشانی زییایی برایم فرستاد که دیگر تمام تاریکی تمام شد وبه خورشید رسیدی ودوباره امروز از خدا هدایت خواستم سه سال است گواهی نامه دارم ولی میترسم رانندگی کنم که این فایل استاد را باز کردم وایمانم هزار برابر شد از امروز قول دادم همه چیز را به خدایم بسپارم تا خودش مدیریت کند استاد عزیزم از شما سپاسگزارم که دست خداوند روی زمین هستید وممنونم که با آگاهیهایی که می دهید ما را به زندگی عالی هدایت می کنید در پناه الله یگانه باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 94 رای:
  2. -
    رضا عطارروشن گفته:
    مدت عضویت: 3792 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام و درود خدمت استاد عباس منش عزیز و دوستان هم خانواده

    محتوای‌ توحید عملی در سایت برای من گنج واقعیه

    جالب اینکه اگه یه مدت به سایت سر نزده باشم ولی دقیقا همون روزی که فایل توحیدی روی سایت اومده باشه خداوند منو ترغیب می کنه که به سایت سر بزنم و دقیقا امروز هم بعد از چند روز این احساس رو دریافت کردم که انگار یه چیزی در سایت استاد هست که برای منه و به محض باز کردن سایت با عنوان فایل توحیدی مواجه شدم.

    هنوز ابتدای فایل هستم که شور و اشتیاق نوشتن درباره موضوع این جلسه باعث شد که فعلا فایل رو در دقیقه 12 متوقف کنم و چند جمله درباره اش بنویسم.

    از همون دقیقه اول می دونستم که موضوع این فایل درباره چی هستش و دقیقا موضوعی بود که باید همین امروز دوباره به من گوشزد می شد.

    کلید اول برای من این عبارت استاد بود که: حواست باشه هرچه توانایی و مهارتت بیشتر میشه دچار غرور نشی.

    چقدر مثال و شرح عالی توسط استاد عزیز داده شد

    اینکه آدم اول کار خیلی توکل و خشوع بیشتری داره ولی به مرور که کار پیش می ره درگیر منم منم میشه و همین غرور باعث بروز مشکلات در زندگی می شه.

    به شکل عمیق تا مغز استخوانم رنج این موضوع رو تجربه کردم.

    سال 93 که با شما استاد عزیز آشنا شدم از همه جا رانده و در زندگی ام مانده بودم.

    آشنایی باشما مثل طنابی بود که از طرف خداوند به سمت من پرتاب شده بود تا خودم رو از نابودی و نیستی نجات بدم.

    به محض اینکه دستم به طناب نجات رسید نه تنها با دو دستم طناب رو گرفته بودم بلکه جهت اطمینان بیشتر طناب رو دور گردن و کمر و پاهام هم پیچیده بودم که مبادا دستم از طناب نجات رها بشه.

    هیچی نداشتم و هیچی بلد نبودم و هیچ ادعایی نداشتم و به شکل کامل‌ تسلیم شده بودم و فقط انتظارم از خداوند بود که شرایط زندگی منو تغییر بده.

    در سی و چند سال زندگی همه تلاش ها و راهکارها رو انجام داده بودم و دیگه هیچ ایده و امیدی نداشتم و وقتی با شما استاد عزیز آشنا شدم با تمام وجودم با شما همراه شدم.

    با تمام وجودم قبول کردم که من هیچ کاره هستم و فقط امیدم به خداوند بود که شرایط زندگی منو تغییر بده.

    با این نگرش و عملکردی که در اون ابتدا داشتم در کمتر از 2 سال اتفاقات و شرایطی در زندگی من رقم خورد که نه تنها برای خودم بلکه برای هرکی منو می شناخت معجزه محسوب می شد.

    اما به مرور که شرایط من تغییر کرد در معرض وسوسه های ذهنم قرار گرفتم که مثلا برای افزایش درآمد می خوای چیکار کنی؟

    چطور می خوای فروش رو بیشتر کنی؟

    چطور می خوای به فلان خواسته هات برسی؟!

    هر روز دلار داره میره بالا ولی درآمد تو هر روز بیشتر نمی شه؟ میخوای چیکار کنی؟

    هر روز دلار داره میره بالا و پس انداز تو داره هر روز بی ارزش تر می شه میخوای چیکار کنی؟

    یعنی به سادگی فراموش کردم که اون چیزی که باعث نگرانی من شده بود که چطور باید ارزشش رو حفظ کنم یا افزایشش بدم رو چند وقت قبل نداشتم و شاید خیلی خنده دار باشه که تلاش می کردم چیزی رو که خدا بهم داده بود رو حفظ کنم یا افزایشش بدم.

    بارها شده که به نتایج دو سال اول آشنایی خودم با استاد عباس منش فکر می کنم و به این نتیجه می رسم که اون نتایج فقط بخاطر هیچ دونستن خودم و همه چی دونستن خداوند بود.

    هیچ مدرک و دلیلی نمی تونم پیدا کنم که من اون نتایج رو رقم زدم چون اگه موضوع مهارت باشه که من چیزه جدیدی یاد نگرفته بودم و همه مهارت های قبلی ام منجر به شرایط نامناسب در زندگی ام شده بود که دست به دامان خداوند از طریق سایت استاد عباس منش شده بودم.

    اگه بخوام بگم هوش من باعث اون نتایج شده بود که بازم خنده داره چون اگه هوش مالی و تجارت داشتم که قبل از آشنایی با استاد در اون شرای قرار نمی گرفتم.

    یعنی هرطور حساب و کتاب می کنم فقط دلیلش همه چی دونستن خداوند و هیچی دونستن خودم در زندگی بود.

    اما هرچه نتایج من بیشتر و پررنگ تر شد افکار و گفتگوهای ذهنی هم بیشتر شد که حالا می خوای چیکار کنی؟

    الان این ماشین رو خریدی خوب حالا چطور می خوای اون ماشین رو بخری؟!

    فلانی رو نگاه کن نصف تو سن داره وضع زندگیشو ببین،‌ تو میخوای چیکار کنی؟

    و از یه جایی به بعد تلاش من برای بهبود آنچه خداوند به من داده بود شروع شد. در واقع از اون لحظه که من تصمیم گرفتم خودم شرایط رو بهتر کنم، سر و کله رنج در زندگی من پیدا شد.

    تا قبل از اون من ایده و فکری نداشتم و فقط بر اساس ایده های خودم پیش می رفتم و از اینکه یه کار جدید یا حرکت جدید زدم خوشحال می شدم ولی از وقتی که خودم دست به کار شدم که برای رشد و پیشرفت یا افزایش سرعت ثروتمند شدن اقدام کنم چون هر کاری می کردم چشمم به نتیجه بود و نتیجه هم اون چیزی که من می خواستم نمی شد رنج و ناراحتی در من شکل می گرفت و وقتی گرفتار رنج بشی دیگه کار روز به روز سخت تر و پیچیده تر می شه.

    به لطف خدا در این ده سالی که همراه استاد عزیز هستم در دو مرتبه دچار رنج عظیم فکر کردن و مغرور شدن برای بهبود شرایط شدم که خدا رو شکر خیلی طول نکشید و شاید در حد 6 ماه منو درگیر کرد که دوباره متوجه اشتباه‌ خودم شدم و سعی کردم نگرش های منطقی و معیارهای روزمره زندگی رو رها کنم و به آرامش قبل برگردم.

    البته که در همین دو مرتبه ای که رفت و برگشت داشتم رنج زیادی رو متحمل شدم. چون برگشتن به مسیر انرژی زیادی می خواد.

    اگه در ابتدا 100 کیلو انرژی نیاز داشته باشی تا وارد مسیر درست بشی، وقتی نتایج به دست میاد و به هر دلیل از مسیر خارج بشی برای بازگشت به مسیر بیشتر از 100 کیلو انرژی باید صرف کنی تا به مسیر برگردی ولی یه مزیت هم داره که برگشتن به مسیر از نظر زمانی کوتاه تر از مرتبه اوله.

    البته این تجربه من بوده و شاید برای بقیه متفاوت باشه.

    به لطف خدا امروز احساس می کنم با همین چند دقیقه اول این فایل دوباره در مسیر برگشت به مسیر اصلی قرار گرفتم. انشاالله که این بار از صابرین و ثابت قدم ها باشم.

    خوب برم سراغ بقیه فایل (دقیقه 12)

    اونجایی که استاد درباره اینکه انسان در شروع هر کاری چقدر واضح خودش رو به خدا می سپاره صحبت کردند یاد خودم افتادم که در اوایل آشنایی با استاد عزیز واقعا نمی دونستم قراره چی بشه یا چه اتفاقی رخ بده

    من فقط هر روز صبح تا شب فایل ها رو گوش می دادم و یواش یواش یه کارهایی رو انجام دادم. کارهای ساده ای که هیچ ربطی به موفقیت یا تغییر شرایط نداشت.

    مثلا اینکه من علاقمند شدم یا ترغیب شدم که سیگار نکشم، یا با لباس مرتب برم سر کار، یا ترغیب شدم که دیگه گله و شکایت نکنم و خیلی تغییرات ساده ای که وقتی انجامش دادم اصلا به این نیت نبود که این کار رو می کنم که موفق بشم یا خوشبخت بشم.

    اصلا اینطور نبود من فقط باور کرده بودم که خدا داره با من حرف می زنه و الان خدا بهم گفت که مثلا سیگار نکش

    دیگه نکشیدم

    یا مثلا خدا بهم گفته که از امروز باید با لباس مرتب و آراسته در محل کار حاضر بشی و من همین کار رو کردم.

    الان که نتایج واضح شده یا مدت ها از اون روزها می گذره می تونم درک کنم که انجام همین کارهای ساده و بدون ریسک و خطر باعث شد که من آمادگی انجام کارهای بزرگتر رو داشته باشم.

    روزی که من ترغیب شدم یا در من این احساس شکل گرفت که باید مغازه ابزار و یراق رو جمع کنم به همون سادگی من این قدم رو برداشتم که وقتی بهم گفته شد لباس مرتب و تمیز بپوش من انجامش دادم.

    همه اطرافیانم وحشت زده بودند ولی من آرامش کامل‌ داشتم. از نظر بقیه تصمیم اشتباهی بود ولی از نظر من فقط یک اقدام کوچک بود.

    تمام تصمیماتی که در زندگی ام گرفتم به همین سادگی بود بدون اینکه اون تصمیم برای ایجاد تغییر بزرگ در زندگی ام باشه.

    من فقط انجامش می دادم و دنیا هم با من همراهی می کرد.

    ولی مشکل از جای شروع شد که افکار و نجوای ذهنی به من می گفت خوب برای بیشتر شدن می خوای چیکار کنی

    مثلا این خونه رو خریدی خوب برای خرید خونه بعدی یا خونه در فلان جا می خوای چیکار کنی

    یعنی به شکلی افکار در ذهن من شکل گرفت که انگار چیزی که الان هست و به دست اومده که کوچیک بوده و چیز خاصی نیست حالا تو برای اون هدف بزرگه می خوای چیکار کنی.

    و خوب باید اعتراف کنم یه جاهایی گول خوردم و شروع کردم به تقلا و تلاش برای بهبود دادن و بزرگتر کردن و ….

    و در همه موارد دو اتفاق رخ داد

    1- اصلا از تلاش و تقلا کردن هام نتیجه نگرفتم.

    2- نتیجه حاصل از تلاش و تقلا کردن ها باعث بهبود زندگی و لذت من نشد که هیچ بلکه دردسرساز هم شد.

    اما اون نتایجی که به واسطه تسلیم بودن و گوش به فرمان خداوند بودن در زندگی ام حاصل شد هنوز که هنوزه باعث خوشحالی و شادی و امیدواری من به زندگی هستند.

    همین الان که دارم درباره اش می نویسم احساس می کنم قلبم باز شده و احساس سبکبالی و رهایی از شر افکار مزاحم دارم.

    نیاز دارم این جمله استاد رو تکرار کنم:

    من بدون هدایت خداوند هیچی نیستم.

    چقدر جمله آرامش بخش و لذتبخشیه

    برای من که خیلی لذتبخشه چون به شکل عالی این شرایط رو تجربه کردم.

    روزهایی که همه ناراحت شرایط و آینده من بودند ولی من آرام و مطمئن بودم که همه چی درست می شه.

    استاد عزیز چقدر توصیف به جا و قشنگی به کار بردید:

    انسان در شروع هر کاری خشوع بیشتری داره.

    واقعا همینطوره و کاش همیشه بتونیم در هر شرایطی که هستیم خودمون رو در نقطه شروع ببینیم و به همون شکل نقطه شروع خاشع و متوکل باقی بمونیم.

    خدایا تو را می پرستم و از تو یاری می جویم. مرا هدایت و حمایت کن.

    واقعا اینکه خداوند در هر لحظه داره هدایت رو می فرسته کاملا درسته و بارها تجربه اش کردم.

    مهم نیست چقدر خرابکاری کرده باشیم همین که بخوای دریافتش کنی و یه مقدار سر و صدای ذهنی رو کاهش بدیم صدای خداوند رو دریافت می کنیم.

    صدای خداوند همیشه هست ولی گوش ما مشغول شنیدن سر و صدای دنیای اطراف و دنیای ذهن خودمونه.

    اینکه سالهاست من به توصیه استاد رسانه ها رو دنبال نمی کنم چقدر سر و صدای محیط رو در زندگی ام کاهش دادم.

    همین کار ساده که به نظر خیلی از انسانها احمقانه است باعث شده که صدای خداوند رو واضح تر بشنوم.

    استاد یه عبارتی رو به کار بردید که شرح حال زندگی من در این چند ساله

    وقتی از هدایت خداوند استفاده میکنی همیشه در زندگی ات راه هست ولی وقتی روی خودت حساب می کنی به بن بست و چه کنم چه کنم می افتی.

    دقیقا همینطور

    در طی این ده سال که همراه شما هستم چندین بار به بن بست رسیدم و واقعا نمی دونستم دیگه باید چیکار کنم! و الان از زبان شما شنیدم که بخاطر این بود که من روی خودم حساب می کردم که باید یه کاری انجام بدم یا یه تصمیمی بگیرم که از قافله عقب نمونم.

    از این لحظه تصمیم گرفتم بیشتر از قبل خودم رو از مسیر رشد و پیشرفت خارج کنم و اجازه بدم خداوند مسیر رو بازسازی کنه و من در مسیری که خداوند طراحی و برام فراهم کرده به زندگی ام ادامه بدم.

    با تشکر از استاد عباس منش عزیز که همیشه با شنیدن صدای شما قلب من باز می شه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 813 رای:
    • -
      صابر صبوری گفته:
      مدت عضویت: 1297 روز

      سلام استاد روشن عزیز

      تبریک تان باد این زنده گی عالی که دارین وخودتان به کمک وهدایت الله خلق کردین یک سری به کار ها تان کامنتها داستان هدایت تان زدم تا رد پای تان را ببینم چقدر فایل های نتایج تان عالی بود که با شنیدنشان ذوق کردم می خوام چنین نتایج بگیرم تک تک کامنتا تان به گفته استاد از هر کتاب موفقیت آگاهی دهنده اس این استمرار تان را تحسین می کنم وقتی به خودم نتایجم نگاه میکنم می بینم در بسیاری از جاها حاشیه رفتم ترس داشتم انشاالله روش کار می کنم

      باز هم میگم الگوی خیلی خوبی هستین برای ما تازه کاریم

      در پناه حق باشید..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      Meysam گفته:
      مدت عضویت: 992 روز

      آقا رضای عزیز

      کیف کردم از این کامنت زیباتون

      و اینکه چقدر قشنگ تحلیل کردید

      چقدر شما که جز با تجربیه های سایت هستید خیلی زیبا و ریز بینانه فایل ها رو تحلیل می کنید

      ما که هنوزم که هنوز اون فایل نتایج دوستان که شما دارید رو گوش میدیم برای چندمین بار کیف می‌کنیم و از تجربیاتتون استفاده می‌کنیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      مینا کاشی گفته:
      مدت عضویت: 1261 روز

      سلام جناب آقای عطار روشن

      چقدر خوشحالم که کامنت شما را در این فایل میبینم.

      دقیقا توی این چند روز من مجددا شاید برای بار سوم مصاحبه شما با استاد را گوش کردم . و چقدر دوباره برام الگو شدید.

      و کلام شما در این کامنت اینقدر باهام آشناست. چون شما اینقدر خلوص داشتید اینقدر قشنگ قدم به قدم همه چیز را به خدا سپرده بودید و خدا هدایتتون میکرد که کاملا برای من محسوس بود.

      انگار به خدا میگفتید من هیچی نمیدونم و فقط فقط گوش به فرمان تو هستم.

      اینقدر توحید عملی را در زندگی شما دیدم که کاملا کلام این کامنت شما را میفهمم .

      و به نظر من همه چی خلوصه . وقتی خالصیم همه چیز خود به خود خالص میشه.

      توی هر چیزی خالص بودن مهمه اینجا هم همون خشوع و سر تعظیم به خدا آوردن همون خالص بودن ماست.

      ممنونم که دوباره اشاراتی به توحید عملی کردید.

      امیدوارم در کنار خانواده عزیزتون همیشه شاد و سربلند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
    • -
      فرشته شریفی گفته:
      مدت عضویت: 1279 روز

      بنام خدای مهربان و فراوانی ها

      سلام عمو رضا فوق‌العاده

      چقدر کامنتی ک نوشتین وصف حال منه امروز

      من خوب تازه به درامد رسیدم و به لطف خدا تونستم 1 میلیون پس انداز کنم

      از وقتی این 1 میلیون رو پس انداز کردم از در و دیوار پول وارد زندگیم‌میشه

      بعد امروز یهو به ذهنم رسید اون پولهایی ک برای لباسهام و وسایلی ک میخاستم تهیه کنم کنار گذاشتم رو بزارم روی پس اندازم و اولین سرمایه گذاریم رو برم یک گرم سکه بخرم

      بعد چشمام برق زد ک دیگ اخ جون من میخام پولامو زیادتر کنم

      همونطورم ک گفتید الان دلار میره بالا طلا میره بالا ومن گفتم مول بمونه تو حسابم ارزشش میاد پایین طلا بخرم بهتره برام

      خیلی جالبه بعد 5دقیقه همه افکار از ذهنم پاک شد و گفتم بیخیال فرشته این قضیه برا الان تو نیست تو باید امدازه‌ی جیبت پس انداز کنی ن ک پولایی ک واس خرید وسایل دلخواهت هست رو بری جمع کنی

      اصلا میخایی جمع کنی ک چی بشه

      میخایی ماشین بخری

      چون فلانی ماشین خریده ؟

      گفتم اصلا و خط قرمزم مقایسه خودم با دیگران شده تصمیم گرفتم به هیچ وجه اینجوری بااین احساس عجله کاری نکنم

      خلاصه من بیخیال این داستان شدم و نشونه ها اومد مشتری ها اومدن و بمن پول میدادن به عنوان شیرینی عروسی و عیدی

      گفتم خدایا شکرت وقتی جلوی نفستو میگیری خداهم بهت پاداش میده

      و قول دادم به خودم ک فارغ از شرایط بیرونی مثل قبلم پس انداز کنم و به خودم فشار نیارم

      سپاسگزارم برای کامنت ارزشمندتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 59 رای:
    • -
      میلاد نجفی گفته:
      مدت عضویت: 1090 روز

      سلام آقارضا من فایل شمارو خیلی نگاه میکنم بااستاد صحبت می‌کنید خیلیم دوستون دارم چندماهی میشد نگاه نکرده بودم ولی امروز داشتم یادتون میکردم حرفتون داشت توگوشم می‌پیچید شب اومدم دیدم بهم ایمل اومد کامنت گذاشتین من ایمل شمارو فعال کردم هرموقع کامنت میزارین میادبهم آقارضا آخه چقدر تودوست داشتنی هستی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      رضا زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1028 روز

      سلام به آقا رضای عزیز و دوست داشتنی ،مرد صادق و توحیدی

      آقا رضا کامنت شما انقد شیرین بود و با حوصله و جزییات و دقت که دوس نداشتم تموم بشه

      و چقدر مدام باید تکرار کنیم به قول شما که ما بدون خداوند هیچی نیستیم ،دقیقا منم اینطوریم زمانی که عاجز شدم و سپردم و هرچی می‌گفت بهش عمل میکردم نتایج عالی بود در تمام ابعاد ،اما از یه جایی به بعد منم دچار این منیت شدم و یادم رفت که خدا این نتایج رو رقم زده وخیلی استفاده کردم از نکته ی به جایی که عنوان کردین ،اینکه وقتی آدم به هر دلیلی از مسیر خارج میشه انرژی زیادی میخواد یه مسیر برگرده ،برا منم اینطوریه و فک میکنم به خاطر این باشه که آدم دقیقا یادش میاد که اون آرامش و اطمینان قلبی و تسلیم بودن داشت براش کارها رو انجام میداد و الان یهو به خودش میاد میبینه به هر نحوی حریف نجواها نشده و کلی از مسیر دور افتاده و اون شتابی که هست برای برگشت به مسیر درست ،و اون شور و شوق آدم دوست داره هر چه زودتر دوباره مسلط بشه به افکارش و الهامات رو دریافت کنه و به قول شما تمام نتایجی که الآنم دلخوشیم به اونها همه در آرامش و با حال خوب رقم خورده ،زمانی که می‌گفتیم خودمون هیچیم و خدا همه چیز و چقد باید دقت کنیم و دعای قشنگی کردین انشالله که همیشه تصورمون این باشه که در نقطه ی شروع هر چیزی هستیم تا به این ترتیب خاشع باشیم و افتاده در مقابل خداوند و یک نکته فوق العاده دیگه که بیان کردین ،این که گفتین من اصلا لاجرم یک سری کارها رو ترغیب میشدم که انجام ندم که همون عادات بده مثل سیگار کشیدن یا اهمیت ندادن به خود که به احساس لیاقت هم ربط داره و بعد آدم یک سری کارها رو ترغیب میشد که انجام بده اصن خودکار ، این زمانی اتفاق میوفته که کاملا تسلیم هستیم و فرمون رو دادیم دست خداوند که اصن لاجرم کم کم کم کم انسان متوکل و انسانی که خاشع و افتاده در برابر خداوند هست رو ،خداوند چنان زیرو‌رو می‌کنه از هر نظر که برای خودشم قابل باور نیست ،اما هر چقدر این انسان فراموش کار نتایج بزرگتر میشه فک می‌کنه دیگه من می‌دونم و من باید نتایج رو بزرگتر کنم و اینجاست که رو خودش حساب نمیکنه و میرسه به بن بست ها ،

      اون نکته طلایی که گفتین برای من جمع کردن مغازه ابزار و یراق تو اون شرایط مثل ترک سیگار ساده بود یک بار دیگه این چراغ رو در ذهنم روشن کرد ،اسن نکته شما همون حرف استفاده که میگه ،وقتی انسان می‌دونه که روی چه نیرویی حساب کرده دیگه نگران نیست که به چه مسأله ای ممکنه برخورد کنه ،وقتی در آرامش به الهامات عمل می‌کنه اصن همه چیز روونه ،وقتی که خودشو هیچ می‌دونه و خدارو همه چیز ،کل زندگیش در تمام ابعاد عالی پیش می‌ره ،

      پس خدایا کمک کن تا همیشه مثل نقطه شروع هر کار جدیدی در مقابل تو خاشع و افتاده باشیم

      کمک کن تا همواره یادمون باشه که ما بدون تو هیچیم

      کمک کن تا همواره به یاد داشته باشیم که هرچه داریم از توست

      به قول آقا رضای عزیز خب من مهارتم که همون مهارت بود و هوشمم همون هوش قبلی که اون همه زندگی به هم ریخته بود ،چه چیز تغییر کرد که زندگی این شخص کن فیکون شد در عرض دوسال ؟؟؟این دیدگاه تغییر کرد که من نمی‌دونم من عاجزم من هیچم و تو همه چیزی ، من سپردم بهت همه چیو ،واقعی ها واقعی ، و چه منطقی از این محکم تر ؟؟؟ از این مثال زیبای شما آقا رضا ؟؟؟که من هوشم همون بود و مهارت و تواناییمم همون ،

      خدایا کمک کن تا همواره به یاد داشته باشیم در هر لحظه که «مارمیت اذ رمیت لکن الله رمی »

      آقا رضای عزیز از خداوند مهربانم در دنیا و آخرت برای شما سعادت و خوشبختی خواستارم و امیدوارم که در تمام مراحل زندگی هرروز به سمت بهتر و بهتر شدن با سرعت هر چه بیشتر حرکت کنی و از موفقیت هات بخونم و لذت ببرم مرد شیرین سخن و ساده نگر و صادق و دوس داشتنی .

      در پناه الله یکتا .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2194 روز

      دروددددددد و سلاااام خدمت شما شاگرد اول کلاس این مکتب الهی

      آقای عطار روشن نازنین باور کنید بعد از استاد عزیزمون وقتی اسم شما رو توی لیست ایمیل هام میبینم فوری میام کامنت زیبا و پر محتوا و نکته سنج های شما رو می خونم بخدا کامنت شما هم قلب من رو باز می کنه نه تنها قلب منو بلکه قلب تمام دوستان عزیزی که در چنین سایت با شکوه الهی ساکن هستند

      امروز صبح زود وقتی بیدار شدم اولین خواندن کامنت صبحگاهی من کامنت شما بود .. خواستم تشکر و قدردانی کنم که با خواندن کامنت پرمحتوا و باکیفیت شما به درک و آگاهی بیشتری هدایت شدم و نکته ها و پندها و نصیحت های تجربیات شما رو دریافت کردم و آویزه ی گوشم کردم مرسی مرسی آقای عطار روشن عزیز برای حضور تون ..شما هم مثل استادمون هر وقت می‌آید در فایل های دانلودی استاد کامنت می‌گذارید چشم و دلمون روشن میشه البته در قسمت محصولات که جدا گانه دیگر دوستان این نعمت رو دریافت می کنند . خدا رو شکر گذارم که نکته های فوق العاده ای که اینجا مطرح کردید رو همیشه باید مد نظر داشته باشم

      من هنوز فایل رو ندیدم به امید خدا بعد نوشتن سراغ فایل دانلودی میرم که صبح زیبامو با بهترینها و زیباترین ها شروع کرده باشم خدایااا شکرت

      اینکه گفتید..وقتی از هدایت خداوند استفاده میکنی همیشه در زندگی ات راه هست ولی وقتی روی خودت حساب می کنی به بن بست و چه کنم چه کنم می افتی.

      انسان در شروع هر کاری خشوع بیشتری داره

      واقعا همینطوره و کاش همیشه بتونیم در هر شرایطی که هستیم خودمون رو در نقطه شروع ببینیم و به همون شکل نقطه شروع خاشع و متوکل باقی بمونیم.

      روزهایی که همه ناراحت شرایط و آینده من بودند ولی من آرام و مطمئن بودم که همه چی درست می شه.

      بهترین جمله های تاثیر گذار شما رو اینجا نوشتم تا ردپایی به یادگار بماند برای من…

      روز و شب تون بخیریت و خوبی و خوشی و شادی و شادمانی

      و ایام بکام تون شیرین و گوارا همراه با عشق و سلامتی و پول و ثروت و نعمت و برکت ها و موهبت های الهی که چراغ روشنایی هدایت همه مان باشد

      اولین خواندن کامنت صبحگاهی من و اولین پاسخگویی ام همچون تعهدنامه ای در اینجا حک کردم

      خدایااا فقط و فقط تو را می پرستم و فقط و فقط از تو یاری می جویم

      IN GOD WE TRUST

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
    • -
      بهاره صرام گفته:
      مدت عضویت: 1231 روز

      چقدرقشنگ دوباره یاآوری کردین که وقتی سر و صدهایذهنمو کاهش میدم صدای خداوند و واضح میشنوم ، دقیقا هم همینه وقتایی که خودم و میسپارم به خودش و باتمرکز کارایی که دوست دارمو انجام میدم و سرم توی کار خودمه هم حالم بهتره هم نتیجه هایمالی میگیرم هم پیشرفت میکنم ،

      خدایا چقدر نامردم که اصلادوست دیگه ای به جایتو میذارم ، تو همهچیزی ، تو همه عشقی ، تو همه کتابی ، تو همهزیبایی و حال خوبی ، تو معرکه ترینی ، تو هرچیز قشنگی ،

      خودت کمکم کن که تو بهترین دوستم باشی ای بهترین نقشه و مپ زندگی.

      بهترین اطلسی که هر آدمی میتونه توی زندگی داشته باشه .

      بهترین نقشه ای که صبحبه صبح میتونین باز کنیم و از روش مسیر زندگیمونو بخونیم و راه پیدا کنیم ،

      به شرطی که صبح بگیم ایاک نعبد و ایاک نستعین.

      خدایا خودت هدایتم کن کهفقط صداها و تصویرهایی که تو واسم انتخاب میکنی و ببینم و بشنوم.

      آقای عطار روشم ممنون از اینکه دوباره یادآوری کردین من کجایی زندگی خداییم هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      زیبا قاسمی گفته:
      مدت عضویت: 591 روز

      سلام به اقا رضای عزیز

      اقا رضا شما الگوی بزرگی برای ما هستین

      واقعا سپاسگزارم که از نتایجتون از اگاهی هاتون برامون مینویسین

      کامنت هاتون خیلی روی من تاثیر میزاره

      یه جورایی انگار خدا از زبان شما با من حرف میزنه

      چقدر خوشحالم که الگوهایی مثل شما هستن تا ما به خوبی قانون و درک کنیم

      و این مسیر زیبا رو ادامه بدیم و کلی درس از شما بگیریم

      واقعا سپاسگزارم برای کامنت زیباتون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 2019 روز

      یکی از خصوصیات خودم رو که با گوش دادن به فایل یادم اومد این هست که من آدمی هستم کهوخیلی گم دیگران رو قضاوت می کنم و همیشه وقتی یه چیز ناخواسته در کسی می بینم یه ندایی درونم می گه ممکنه یه موقع خودتم توی این شرایط همین کار رو بکنی یا این جوری بشی یا اشتباه بکنی یا فکر کنی کارت درست باشه ولی واقعا نباشه و یا ..

      این ویژگی وقتی کامل می شه و کمبود عزت نفس و ترس رو به همراه نداره که در کنارش موقع انجام هر کاری بگی خدا کنارم هست خدا با من هست و من قدم بر می دارم و اون راه رو به من می گه .

      و خدا روشکر زمانی که من حتی به این وضوح این قدرت مطلق رو نمی شناختم که البته هنوز خیلی راه است برای شناخت ، از این نیرو استفاده می کردم و واقعا می تونم بگم هر جایی که موفق بودم و احساس موفقیت می کردم این رهایی از غرور و سرسپردگی به ندای درونم بوده .

      باز در تایید و تکرار صحبتهای ارزشمندداستاد:

      خداوند انسانونبست که اگر من جایی اشتباه کنم و خطا بکنم عصبانی بشه از دستم و با منوقهر کنه ، خداوند یک سیستم و یک قانون است مثل جی پی اس اگر من مسیری رو اشتباه برم ، سیستم با من قهرونمی کنه و اگر من به هدایت اون ادامه بدم ، از همونوجتیی که هستم بهترین مسیر برگشت به راه مستقیم و بهترین راه به مقصد رو از همون جا که هستم دوباره به من نشون می ده ، فقط کافیه که بهش گوش کنم و عمل کنم.

      پس خداوند همیشه بامنه و یه سیستمی است که همیشه برای هدایت من به صراط مستقیم آماده ست و این من هستم که باید ببینم ، باور کنم، و عمل کنم تا

      زنده هستم ، در مسیر صراط مستیم دریافت نعمتها باشم.

      یه فکری که باعث می شه همیشه و در کاری حتی ، اون کتری که فکر می کنیم خیلی تجربه داریم و خیلی می دونیم، این علم و دانش خودمون رو با علم و توانایی مطلق خداوند مقایسه کنیم و ببینیم که به اندازه نقطه ای هم در مقایسه با رب که علم و توانایی مطلق هست، نیستیم. پس اگر با هوش و زرنگ باشیم به جای تکیه به علم خودمون ، وصل می شیم به علم بی پایان رب، با خشوع و سرسپردگی هر چه بیشتر.

      خداوندویه نیرویی هست که هر چی ما بخوایم می گه چشم. موقعی که تازه کار هستیم و ازش یاری می خوام و می گیم خدایا من نمی دونم کمکم کن. آنقدر عالی هدایتمون می کنه که خودمونم باورمون نمی شه.

      و

      زمانی که توی یه کاری با هدایتهای قبلی که درخواست کرده بودیم به نتایجی می رسیم، سریع فراموش می کنیم که کی به ما کمک کرده ک داه رو نشون داده و مغرور می شیم که من‌بلدم و می دونم و در واقع به جهان این فرکانس رو می دیم که نیاز به هدایت نداریم و خودمون راه رو بلدیم و خدا هم می گه چشم عزیزم و اون موقع دوباره به گل می شینیم(چیزی که درقرآن بارها به اون اشاره کرده) و یادمون میاد که باید به خودش توکل می کردیم و و صل می شدیم. چون ما به گفته قران انسان و فراموش کار هستیم و این فراموشکاری ویژگی دنیوی ماست. پس باید به اون آگاه باشیم و درمان آن که یادآوری است را به جا بیاوریم.

      پس هر چه ما باهوش و زرنگ تر باشیم به جای هی راها شدن ک وصل شدن باید سعی کنیم به یاد بیاوریم (چیزی که دایم قران به حضرت محمد می گه به یاد بیاور….) هر لحظه که چه کسی و چه نیرویی پشت همه موفقیتهامون هست و اتصال خودمون رو با خشوع و سرسپردگی حفظ کنیم و دایم در مسیر رشد و پیشرفت باشیم.

      سلام دوست عزیزم

      داشتم کامنت می نوشتم که اسم آشنای شما رو دیدم و کامنت زیباتون رو خوندم.

      وقتی برای پاسخ کلید رو زدم دیدم ادامه کامنتم اومد و گفتم حتما باید باشه و هدایت رب هست.

      با خوندن کامنت شما داشتم به این موضوع فکر می کردم که چطور می تونم از این افکاری که شما گیر کردید رها بشم .

      البته که من خودم این چند روز دارم دایم با خودم این باور رو تکراد و منطقی می کنم که بهترین و مفیدترین و پرسودترین کار در هر لحظه برای هم جهت شدن و رسیدنم به هر خواسته ، کاری است که در حال حاضر به من لذت بیشتر می دهد. و اون می تونه دیدن غروب باشه یا مثل اون موقعدشما ، پوشیدن لباس تمیز و مرتب سر کار یا هر چیز دیگه ای .

      و این باور که نوع کار و عملی که انجام می دهم هیچ تاثیری در ثروتمند شدن من نداره .

      مثلا من یه زمانی که در مشکل مالی بودم و از خدا هدایت خواستم، گفت به اندازه ای که نمی تونی نه بگی تو هم در گرفتاری مالی همسرت سهیم هستی ، درسته که به خاطر کار کردن روی خودم اون فشار روحی که به همسرم میومد اصلا روی من نبود و نگران نبودم ولی یه جورایی در نتایج این گرفتاری مالی سهیم بودم ، مثلادر خانه جدیدم حدود یکسال بود که برق کشی مشگل داشت و هنوز درست نشده بود.

      و بعد از اینکه من به همسرم گفتم که من نه برتی ضمانت و نه برای گرفتن وام هیچ فرمی رو امضا نمی کنم و دسته چکم رو هم پاره کردم که از دسته چک من استفاده نکنه (پیرو الهاماتی که دریافت کردم) با اینکه بنده خدا خودش همه قستها و بدهی ها رو پاس می کرد و خم هیچ کاری برای این نداشتم، از همون موقع شرایط زندگی ما معجزه آسا درست شد و همه نواقص خانه تازه رفع شد و وسایل بسیار زیبا و با کیفیت خریدم و …

      این رو دایم به خودم یادآوری می کنم فاطمه جان نوع کاری که تو انجام می دی ممکنه به ظاهر هیچ ربطی به رسیدن تو به خواسته نداشته باشه ولی در واقع اون باوری که در پس انجام اون کار هست داره کار رو انجام می ده.

      وقتی من به دنبال کار و فعالیتی که در هر لحظه روزم. به من حس خوب می ده می روم، یعنی:

      1. من بسیار ارزشمندم و ارزش من به ولیل اینکه بخشی از رب هستم آنقدر زیاده که ارزش هر چیزی مثل پول بعد از ارش من هست . و جهان این احساس ارزشمندی رو به شکل پول و ثروت بیشتر وارد زندگی من می کنه.

      2. هدف اصلی من از زندگی لذت بردن هست و بس ، اگر من بی نهایت پول و اون شرایطی که توی ذهنم هست و بهش برسم ک لذت نبرم که هیچ استفاده ای نکردم. پس من اگر با هوش باشم ، تمام تلاش خودم رو می کنم از همین لحظه که در اون هستم و نعمتها و امکانات و شرایطی که دارم لذت بیشتر ببرم . و میزان لذت بردنم حد وسقف ندارد و این هنر من هست هر چه بیشتر استفاده کنم و لذت ببرم.

      از طرف دیگر جهان هم با ارسال این فرکانس نعمتها و شرایط لذتبخش بیشتری را طلق قانون بازخورد فرکانس به من نشان می دهد

      3. وقتی من فقط لذت می برم یعنی من به خداوندی که قدرت و علم مطاق است همه کارها رو سپردم و به اون اعتماد دارم . و اون نه تنها از ظاهر و باطن همه جهان هستی باخبر است ، بلکه بهتر از خود من خواسته ها و تمایلاتم را می شناسه و من رو به سمت آنها هدایت می کنه ، که تازه می می فهمم چقدر فلان چیز به من لذت می داده و من نمی دونستم.

      (وقتی به اعتماد به خدا فکر می کنم یاد این مثال میوفتم، من وقتی فرزندم را برای چند ساعت پیش مادرم بگذارم که به کارهام برسم، خیالم از مراقبتهای مادر راحت هست و به اون اعتماد دارم و با خیال راحت و آرامش کارهایم رامی کنم یا اگر برای تفریح رفته باشم تفری لذتبخشی دارم ولی زمانی که به کس دیگری که اعتماد به نگهداری درست او از فرزندم نوتشته باشم بسپارم ، دایم زنگ می زنم و فکرم پیش بچه است و آرامش ندارم.

      حال توکل به رب که علم و قدرت مطاق است،فرای اعتماد به مادر است .)

      و…

      و جهان با نعمتها و ثروتها و لذتهای بیشتروبه این فرکانس ما پاسخ می دهد.

      خدایا شکرت به خاطر این قوانین بسیار ساده و آسان و لذتبخش که فقط ما کافی باور داشته باشیم تو رو و آرام باشیم و لذت ببریم و همه چیز رو به تو بسپاریم و اعتماد کنیم و به اعمال ساده و راحت و آسان و لذتبخشی که بهمون می گی عمل کنیم و تو همه کارها رو به بهترین شکل برنامه ریزی می کنی و نتایج عالی رو به ما تحویل می دی.

      خدایا شکر و سپاسگزارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      رضا بهادری زاده گفته:
      مدت عضویت: 3951 روز

      درود بر استاد عباسمنش عزیزم و مریم بانوی گرامی

      سلام و ارادت به دوست قدیمی آقا رضا عطارروشن

      برای من این کامنت جنس دیگری دارد!

      مدت‌های زیادی است که اینجا خیلی فعالیت ندارم و کامنتی ننوشتم

      تا اینکه امروز ایمیلی از سایت دریافت کردم که رضا عطارروشن کامنت جدید نوشته است.

      رضا جان در بهترین زمان نوشته تو را خواندم.

      به عنوان‌ شخصی که شاهد رشد و پیشرفت و بالیدن تو بودم، خواندن مجدد راهی که طی کردی و همچنین پایمردی و تلاشی که هنوز بعد از ده سال ادامه دارد برای من ستودنی است.

      خوشحال هستم که مسیر زیبایی را طی می‌کنی و ما هم با نوشته هات از آن بهره می‌بریم و رشد می‌کنیم.

      در پایان بگم تسلیم و رضا مقام بلندی است که باید همیشه یادآوری کنیم که من باید نهایت تلاشم بکنم اما خودم به نتیجه نبندم بلکه همیشه باید به منبع وصل باشم

      هـر لـحظـه که تســـــــلـیـمـم در کارگه تقدیر

      آرامتر از آهو ،بی بــــــــاک تر از شیــــــرم

      هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر

      رنـــج از پی رنــــج آید ،زنجیــر پی زنجیـر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      سمیرا سعادتمند گفته:
      مدت عضویت: 1503 روز

      سلام به شاگرد اول سایت توحیدی آقای رضا عطار روشن

      درود و‌سواس بیکران بر شما با این کامنت زیبای ارزشمندی که واسمون نوشتید ،

      من با دیدن مصاحبه شما با استاد و خلق نتایج و خواسته هاتون با استمرار و پشتکار و تمرین و عملگرایی تون در مسیر اجرای قوانین جهان هستی، درس ها از شما گرفتم.

      چه زیبا اشاره کردید ::::

      روزهایی که همه ناراحت شرایط و آینده من بودند ولی من آرام و مطمئن بودم که همه چی درست می شه.

      اصلا از تلاش و تقلا کردن هام نتیجه نگرفتم.

      2- نتیجه حاصل از تلاش و تقلا کردن ها باعث بهبود زندگی و لذت من نشد که هیچ بلکه دردسرساز هم شد.

      امروز هم با این کامنت زیباتون‌ از رد پاتون از تسلیم شدن و دریافت هدایت الهی در زندگی شما را بارها تحسین کردم دوست هم فرکانسی من .

      انشالله که همیشه تصورمون این باشه که در نقطه ی شروع هر چیزی هستیم تا به این ترتیب خاشع باشیم و افتاده در مقابل خداوند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      رڼا ځاځی گفته:
      مدت عضویت: 1676 روز

      سلام دوست عزیز وختی کمنت شما ره میخاندم با خواندن هر پرګراف در ذهنم شروع به ګپ زدن میکدم مثل ایکه با شما روبرو حرف میزنم مه هم کاملا مثل شما در مسیر کج میرم و بخاطر پیشرفت بیشتر در زنده ګیم و بدست اوردن خواسته هایم خودم تلاش میکنم و میبینم فقط خودم ره خسته میکنم خودم ره رنج میتم و باید بګذارم خدا برم بته نه ذهنم شب و روز درګیر چطور ان باشه ای یک درس بود که از شما یاد ګرفتم و تشکر میکنم

      من مثل شما همیشه دو دنیا متفاوت ره تصور میکنم

      یکی دنیای درونم یکی دنیای دور و برم که هر دو نیاز داره به صورت نورمال پیش برود ای هم یک نقطه مشترک دګه ما است

      دوست عزیز یک شرک خفیف ره د درون خودم و باورهایم از کمنت شما پیدا کرده تانستم

      مه بجای ایکه به خدا بچسپم به استاد چسپیدیم و میګم که حرفهای استاد برم همه خواسته هایم ره میته و ای باعث شده که شبانه روز 24 ساعت حتی موقع خواب هم تمام فایلهای استاد با صدای بلند برم پلی هستن و نتیجه طوریکه میخواهم وجود نداره مه باید استاد ره راه بسنجم به طرف خواسته ها نه کسی که با حرفهایش خواسته هایم ره بدست بیارم

      خدا خودش از ای شرک خفیف مره نجات بته و استاد ره برم راه و خودش ره برم دهنده بسازه خدایا شکرت که ای شرک خفیف ره متوجه شدم و تشکر دوست عزیزم که یک سنګ بزرګ سره راهم ره شناختم از طریق شما خداوند اجرش ره برتان بدهد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        علی بهره ور گفته:
        مدت عضویت: 3222 روز

        سلام به دوست عزیزم ربا حاجی

        من هر چند با تلاش بسیار این کامنت شما رو خوندم تا متوجه منظورتون بشم دفعه اول که شروع کردم متوجه نشدم تا اینکه دو سه بار خوندم و خیلی خیلی ازتون سپاسگزارم که این کامنت بسیار فوق العاده رو نوشتید تا به من هم کمک بسیاری کردید که متوجه این اشتباهم بشوم که نباید با حرفای استاد به خواسته برسم فقط و فقط پاراگراف یکی مونده به آخرتون اون جمله که میگید مه بایداستاد ره راه بسنجیم و… رو اگه بتونید منظورتون رو برسونید خیلی خیلی ازتون ممنونم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          رڼا ځاځی گفته:
          مدت عضویت: 1676 روز

          علیکم سلام دوست عزیز نمیدانم چطور توضیح بدهم ولی ګفتم استاد و حرفهای استاد راه و طریقه یا روش برای بدست اوردن خواسته هایم است نه کسې که خواسته هایم را با شنیدن حرفهایشان بدست میارم خواسته هایم را خدا براام براورده میکند از این بیشتر نمیتانم برتان اسانتر بسازم بخاطر تفاوت زبان تشکر از کمنت تان

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        مجید بختیارپور عمران گفته:
        مدت عضویت: 960 روز

        سلام و درود بر خواهر خوب و خواهر معنوی من

        اسم و فامیلیت خاص بود برای همین توجه ام جلب کرد زدم رو اسمت صفحه پروفایلت باز شد فهمیدم از کشور همسایه و دوست و خواهر معنوی مایی و داستان تو خوندم یسری کلمات سخت بود فهمش ولی تا آخر خواندم خیلی خیلییییی برام جالب بود که در اون تاریکی مطلق دینی تعصبی کشور و تفکرات تاریک نسل در نسل و خانوادت چیجوری تونستی اینهمه دوام بیاری و از ریسمانی که بقول رضاجون روشن خدا بسمت فرستاد(فایل استاد) بگیری و جدا نشی و چند سال در مسیر رشدت قدم برداشتی بر خودم واجب دانستم تا برات کامنت بزارم فقط بهت بگم ای احسن برتو ای باریکلله برتو ای آفررررررین برتو که الگوی بسیاااااار قدرتمندی شدی برای من که بگم ما که در یک آرامش نسبی بهتر از شما داریم زندگی میکنیم از طرفی مرد هم هستیم چرا به سمت نور ندوییم من شمارو تحسین میکنم اول بخاطر اینکه یک بانوی افغانی هستی که تونستی از دل تاریکی محض با فشااااار تعصبات خانوادگی و نژادپرستی اینجوری برای رشدت برای آزادی ات اقدام جانانه کنی و از دست سودجویان جنسی از خدا بی خبر و از تفکرات تاریک پدر و مادر و برادرت اینجوری ایستادگی کنی تا اینجا بیای که آرزوی آمریکایی شدن و ثروتمند شدن در سرت بپرورانی واقعاااااا باید از شما درس بگیریم خیلییییی تحسینت میکنم خواهرگلم ربا بانو به آیین یکتاپرستی خوش آمدی تبریک که از اسلام وحشی گری که برای ما ساختن به اسلام نوین و زیبا که جز تسلیم شدن محض نیست خوش آمدی و مطمعنم شما حتماااااااا پرواز خواهی کرد فقط با آموزه های استاد و ایمان به خدا دلتو قرص کن کار خوبی میکنی به فایل های استاد گوش میدی درسته که نباید استاد و خدا دانست ولی گفته های استاد و باید وحی منزل بدانی تا ریسمانی شود برای عبور از تاریکی که توش اسیری حتماااا میگذری مطمعنم شما چنان قوی خواهی شد الگوی بسیااااااری از زنان وومردان میهنت و جاجای این کره خاکی خواهی شد فقط سعی کن از دل تاریکی سر برآوری و کم نیاری که نمیاری مطمعنم شما موفقی مطمعنم .

        شاد و پیروز و قدرتمتد و سرافراز باشی

        یک لحظه نمیشه نمیتونم خودمو بزارم جای تو واقعااااا باید تا همینجا اومدی بسیاااااار تحسینت کرد تندیس بانوی قوی را باید بهت داد خواهر خوبم از خدا آرامش درونی رو برایت آرزومندم که همه مون برای رشدمون بهش محتاجیم….

        خواهر خوبم زنده باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      دکترای احساس حمید مهدیزاده گفته:
      مدت عضویت: 2353 روز

      یا کافی

      سلام رضا جان امیداوارم حال دلت عالی باشه

      خوشحال شدم کامنت قشنگتو دیدم

      خداروشکر چقدر قشنگ درک کردین این موضوع رو و اینکه ساکن قلب خودتان هستین و پیروی می کنید از هدایت هایتان و مشکل خیلی از ماها هست با تلاش ذهنی میخواهیم به نتایج بزرگ برسیم

      فکر میکنیم باید قدمی برداریم کاری بکنیم در صورتی تلاش اصلی تقویت ایمان هست

      تقویت توجه کردن به قلب هست و کافی دانستن خداوند هست در زندگی مون

      ما اگر به جریان عشقی که در جهان در جریان هست اعتماد کنیم همیشه در مسیر درست هستیم و زمانی احساس کنیم رها شده ایم از کل جدا میشیم و دچار درد و رنج میشیم با سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      اعظم برزگری گفته:
      مدت عضویت: 1406 روز

      سلام آقای عطار روشن عزیز

      کامنت سراسر درک شما از قانون بسیار لذت بخش بود برام…

      وقتی خودت میدونی کاری که کردی از کجا آب میخوره،وقتی اشتباه خودت رو قبول میکنی،وقتی میدونی غرور باعث میشه جلوی خیلی از نعمت ها گرفته بشه!!!یعنی در آغوش خدا هستی و با یه تلنگر میخواد دوباره به راه راست هدایت بشی…

      چقدراحساس خوبی گرفتم از کامنتتون!!کلا این فایل پر از حس قشنگ توحید بود!چقدر نام برازنده ای استاد برای این فایل ها انتخاب کرده!

      توحید…

      انگار تمام وجودمان تشنه ی شنیدن این حرف ها بود!!!از دیروز چندین بار گوش کردم و اشک ریختم از اینکه چقدر راحت میتونیم همه چیز رو بخدا بسپاریم و به شکل زیبایی انجام بشه ولی همه چی رو با ذهن خودمون سخت میکنیم و وقتی به شدت مستاصل میشیم و تسلیم اونوقت راه نجات میاد چون راههای ذهن رو می بندیم و از خودش کمک میخوایم کاری که اول باید انجام بدیم رو میزاریم برای لحظه ی آخر…

      چقدر همین یه دونه کار مارو صد متر بلکه هزاران هزار متر جلو میندازه ولی ما غافلیم از یه هدایت خواستن از خدا

      چقدر این فایل منو هل داد به سمت خودش تا بگه برای کوچکترین تا بزرگترین(البته از نظر ذهن)کار به خودم توکل کن!چقدر نیاز داشتم اینا رو بشنوم،چقدر احساس ناب و خدایی استاد رو دوست داشتم که اینقدر به خدا نزدیکه!!!چقدر تحسینش کردم…

      و چقدر لذت بردم از کامنت شما واحساس فوق العاده ای گرفتم اونجایی که گفتین:

      آشنایی باشما مثل طنابی بود که از طرف خداوند به سمت من پرتاب شده بود تا خودم رو از نابودی و نیستی نجات بدم.

      به محض اینکه دستم به طناب نجات رسید نه تنها با دو دستم طناب رو گرفته بودم بلکه جهت اطمینان بیشتر طناب رو دور گردن و کمر و پاهام هم پیچیده بودم که مبادا دستم از طناب نجات رها بشه.

      این منم با هزاران هزار دستم خدا رو گرفتم چون بشدت به بودنش در لحظه لحظه ی زندگیم نیاز دارم…

      ممنون از وجوده شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      سعید گنجی گفته:
      مدت عضویت: 1802 روز

      به نام خدای بزرگ

      سلام به استاد و عزیزان و سلام به اقای رضا عطار روشن .

      یادمه روزهایی که با استاد اشنا شده بودم کامنت های شما باعث شد من پروفایل شمارو نگاه کنم چقدر لذت بردم از خودتون و داستان زندگیتون نوشته بودین ، اونقدر عالی نتایج کسب کرده بودین که شمارو یکی از شاگردهای خوب استاد حس میکردم و همیشه در هر فایلی دنبال کامنت شما بودم که بخونم و لذت ببرم . همیشه اتفاقات زندگی شمارو تو ذهنم نگه داشتم و از رد پای قدم شما استفاده میکردم . بعد این فایل تا کامنت های پر امتیاز را دیدم باز اسم شما و کامنت شمارو خوندم و خیلی لذت بردم . یادم نمیره فایل تصویری که فرستاده بودین استاد اونو چندین بار نگاه میکردم و همرو سئو کردم و هربار نگاه میکنم و لذت میبرم که چقدر پله پله رشد کرده بودین .

      خداروشکر خیلی خوبه که در خانواده ای هستیم که شما هم کنار من هستین و چقدر لذت میبرم وقتی از تجربه های شما استفاده میکنم و شما و افرادی مثل اقای سید علی خوشدل این خانواده خوب مارو شاد با روحیه تر کردین .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      مسلم حاجتی گفته:
      مدت عضویت: 2782 روز

      سلام

      آقای عطار روشن عزیز

      با خواندن کامنت شما دقیقا خودم رو میدیدم

      من 12 قدم را شروع کردم تقریبا 4 سال پیش و شرایط و اتفاقات جوری پیش رفت]الان میفهمم که خدا بود که داشت کارا انجام میداد[ که تونسته بودم بعد دو سال قدم ها رو گوش دادن بدهی ها رو صفر کنم و شغلی آزاد داشته باشم که در نهایت از کارمندی اومدم بیرون اوضاع خوب پیش می رفت اینقدر که یک سال پیش قدم ها در ذهنم تکراری شد اومدم روانشناسی ثروت یک رو خریدم با این نیت که شغل آزاد و ماشین اتو نیم شاسی خونه دو خواب کافی نیست بیشتر می خوام می خوام قبل مردنم ثروتمن واقعی بشم

      روانشناسی ثروت یک رو خریدم بعد 6 ماه نمی دونم چی شد نه دیگه روانشناسی رو گوش کردم نه قدم ها نه فایل رایگان کلا سایت هم نمی رفتم تو در دیوار بودم مثل افسرده هانتایج هم آرام آرام کم شد شش ماه از ابن آموزه ها دور بودم تا یه جایی دیدم شدم همون قورباغه معروف که پخته و تقریبا کارش تمومه حداقل از لحاظ مالی

      تا اینکه هدایت شدم به فایل های توحیدی سابت که گوش می کنم

      و قدم ها رو شروع کردم 🫠

      یه جا نوشتی که اگه قبلا 100 انرژی می خواست الان 1000 تا می خواد

      یکم نا امید شدم

      ولی احساس می کنم حقمه

      و اگر 1000 تا انرژی می خواد علت ش

      اینه که باید نازش رو شدیدا بکشم

      نازه الله یکتا رو میگم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      حسام گفته:
      مدت عضویت: 1961 روز

      سلام

      آقا رضای عزیز

      خیلی دوس داشتم خودمو مقایسه نکنم با شما برای ترک سیگار

      یک هفتس که توی فایل دوم ثروت 1 هستم و اهرم رنج و لذت

      تصمیم به ترک سیگار و کامنتهای شما رو هم برای این موضوع خوندم

      نمیدونم آیا خدا میخواد منم مث شما ترک کنم یا به شکل دیگه ای

      دارم هر روز اهرم رو میخونم

      استاد گفتن 21 رو ز بخونیدش و اقدامای عملی کنین

      اقدام هام برا سیگار کوچیکن

      مثلا دیگه سیگار همراهم نیست

      نخی میخرم و بسته نمیخرم

      هر روزاهرم میخو.نم

      ومنتظر نتیجم

      بعد مقایسه میکنم که چطور آقا رضا تونستن

      چطور سپیده خانم تونستن

      منم میتونم

      اما اونا یهو ترک کردن

      چرا تو اینکار رو نمیکنی

      از خدا خواستم بیشتر برام این درس رو توضیح بده

      هر روز الهاماتی بهم میگه

      اما آقا رضا جان آیا منم باید مث شما یهو بزارم کنار

      یا نه شکل های دیگه ای هم میشه

      اگه ممکنه شما راهنماییم کنین

      از خدا میخوام اگه شما نتونستین راهنماییم کنین

      خودش هدایتم کنه به کامنتی یا یه جایی و بهم بگه چطوری سیگار رو میتونم ترک کنم

      اتفاقای خوبی که افتاده

      اینه که

      قبلا خیلی مقاومت داشتم که میتونم

      قبلا اصلا حاضر نبودم که همراهم نبرمش و همش توی جیبم بود

      اما الان

      خیلی راحت همراهم نیس

      خیلی راخت خونه نمیکشم

      خیلی راحت باور کردم که اتفاقش می افته

      با ایمان اهرم رو هر روز میخونم

      ذهنم ساکته و مسخرم نمیکنه که برو بابا بیخودی نخون تو که نمیتونی

      انگار ساکت شده

      از شما و خدا ممنونم بابت راهنماییتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        رضا عطارروشن گفته:
        مدت عضویت: 3792 روز

        سلام و درود

        برای ترک سیگار باید اول نفرت از اون رو کنار بذاری

        اگه از سیگار و سیگار کشیدن متنفر باشی ترک کردنش سخت می شه

        در عوض باید عاشقش باشی

        عاشق سیگار باش

        نسبت به سیگار قدردان و سپاسگزار باش

        لحظات خوبی برات رقم زده

        چه لحاظاتی که با اشتیاق به سمتش رفتی و از کشیدن سیگار لذت بردی

        اون همیشه خودش رو سوزاند تا به تو لذت بده

        بنابراین جایز نیست که در حق سیگار نامردی کنی

        همیشه از سیگار قدردان باش و هرگز درباره بدی های سیگار گله و شکایت نکن

        این تو بودی که یه روزی سیگار رو برای دوستی انتخاب کردی و انصافا در این مدت دوستی لذت بسیاری برات فراهم کرده

        پس قدر دان باش

        سپس یه نامه برای سیگار بنویس و بگو که یه روز به دوستی با تو نیاز داشتم و از اینکه در این مدت همیشه حضور داشتی و هیچوقت کم نذاشتی ازت سپاسگزارم.

        براش بنویس که در حال حاضر در شرایطی هستی که باید این دوستی به اتمام برسه و بهش اطمینان بده که انشاالله اگر فرصت فراهم شد دوباره با سیگار رابطه دوستی برقرار خواهی کرد.

        نامه رو بنویس و امضا کن و تاریخ بزن و دوستی رو خاتمه بده

        یادت باشه که وقتی خودت دوستی رو تموم میکنی دیگه جایز نیست فردا و پس فردا و … دوباره با حضور نزد دوست باعث اذیت و مزاحمت او بشی.

        موفق باشی و خدا نگهدار

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 59 رای:
        • -
          حسام گفته:
          مدت عضویت: 1961 روز

          سلام آقا رضا جان

          سلام به روی ماهتون

          با چه زبونی از خداوند تشکر کنم که با زبون شما راهنماییم کرد

          با چه زبونی از خداوند تشکر کنم که جهان سرشار از انسانهای نازنینه که از هر جهت دارن به من کمک میکنند

          با چه زبونی از شما تشکر کنم که اشک منو درآووردین

          آقا رضا جونم

          میدونین

          توی دوره احساس لیاقت قبل جلسه 4 به خدا گفته بودم خدا جون از تو هر چی خواستم دادی وتنها کسی که میتونه تمام قوانین آدما رو دور بزنه تویی

          چون تو اصلا نیاز نداری دور بزنی

          در واقع قانون اصلی توهستی

          و بقیه قانونا برا اینه که من بتونم مسائلو درک کنم و بتونم حرکت کنم

          آقا رضا جون به خدا گفتم قانونو دور بزن و منو با استادم همکلاس کن

          دوس دارم کنار استاد بشینم

          روی نیمکت کنار استاد

          وای آقا رضا جون از اونجایی که هیچکاری برا خدا سخت نیس

          از اونجایی که خودش گفته بیقید و شرط میدم فقط بهم ایمان بیار

          جلسه 4 شروع شد

          استاد فک کنم دقیقه 6 یا 7 یا نمیدونم دقیقه 15 یا 16 جلسه گفتن

          “” اولاً من به هیچ عنوان اداعا نمیکنم که احساس لیاقتم بالاس

          منم مث شما دانشجوی این دورم

          منم مث شما دارم یاد میگیرم

          منم مث شما دارم هر روز و هر روز بهتر میشم”””

          وای آقا رضا جان یه لحظه حجم زیادی از انرژی و فرکانس سپاسگزاری اومد سراغم

          یهو گفتم خدا جون یعنی تو درخواست منو میبری امریکا و به استاد توی کلاس سر گوشش میگی اینو بگو که تو هم دانشجویی

          این از این

          تا رسیدم به درخواستم به خدا که خدا جون دوس دارم آقا رضا که الگوی منه راهنماییم کنه

          آقا رضا جون الگوی من

          من قبلا به خاطر باورای بشدت مذهبی فک میکردم فقط اماما هستن که میتونن الگو باشن چون به دروغ نزدیک 45 سال شنیده بودم اونا پاک پاک پاکن از هر اشتباه

          اما روح من و ذات خداوندی من تشنه یه الگوی زنده بود

          یه الگویی که بهش سلام کنم

          لبخندشو ببینم

          و شما و استاد الگوی من هستین

          اینکه خداوند به شما گفت”رضا جان با دست نازنینت چند خط برا حسام بنویس و شما برام نوشتین و از انرژیتون یه اثر ارزشمند رو خلق کردین بینهایت سپاسگزارم که خدا درخواستمو داد.

          آقا رضا جان الگوی نازنینم

          متنی که برام نوشتین با توجه به سابقه 30 ساله من برا سیگار

          نه توی هیچ کتابی دیدم

          نه توی هیچ فیلم مستندی دیدم

          نه کسی تجربه اینجوری داده بهم

          فقط بگم

          این دقیقا عین کلام خداوند

          این دقیقا عین الهام خداونده به شما

          این دقیقا چیزی بود که هرگز از این زاوی دید وسیعتون من ندیده بودمش

          من بهش عمل میکنم

          استاد عزیزم

          آقا رضا جان

          واقعا میگم اینکه شما گفتین یه شبه استاد شدین واقعا لیاقتشو داشتین

          واقعا ظرفیت شما بالاس

          من دوستون دارم

          به حرفتون عمل میکنم

          مطمئن شدم

          شک ندارم

          یقین دارم با صلح با خودم و با رفاقت چندین ساله با سیگار ازش تسشکر میکنم و ازش خداحافظی میکنم .

          عاشقتونم

          عاشق لبخندتون توی عکس پروفایلتونم

          از شهر کاشان میبوسمتون

          امیدوارم یه روزی بتونم روی ماهتون رو ببینم.

          …………….

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
        • -
          مینا منصوری گفته:
          مدت عضویت: 1073 روز

          سلام اقارضای عزیز

          وای چه قدر خوب راهنمایی شون کردین

          واقعا عطار روشن برازنده شماس

          چقدر قشنگ قضیه رو برای دوست عزیزمون روشن کردین

          وای چقدر خوب شده شما رو فالو کردم و کامنت هاتون رو دنبال میکنم

          خدایا شکر بابت استاد سایت

          چقدر روزانه من خدا را به خاطر استاد مریم جان و سایت و دوستانم شکر میکنم

          این کامنت هدایتی برا منم شد چون میخواستم به عادت بدی تو وجودم رو ترک کنم ولی چه طورش برام سوال بود و حالا میرم سمتش

          واقعا خواستن و توانستن

          خواستم ترک کنم و توانستن شروع شد کامنت شما و ادامه با من و هدایتا با خدام

          خدا را شکر

          خدایا شکر

          عاشقتم خدا

          در پناه حق

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        زری گفته:
        مدت عضویت: 752 روز

        سلام دوست عزیزم

        دوست داشتم اون چیزی که میدونم باهاتون به اشتراک بزارم شاید به دردتون بخوره

        چون منم یه عادتی رو از زندگیم حذف کردم که بدتر از سیگار بود و خیلی اعتیاد شدیدی بهش داشتم

        اینکه یهو ترکش کنی بهترین راهه درواقع تنها راهه

        چون تو هربار که نیکوتین مصرف کنی بازهم بدنت میخواد

        اون فرقی بین یک نخ و ده نخ نداره

        اون چیزی که میخواد بهش رسیده و بازهم میخواد

        مهم نیست اگه مثلا یکساله ترک کردی و الان یه نخ تفریحی بکشی

        اگه اینکارو بکنی خودتو نابود میکنی

        کنترل ذهنتو نابود میکنی

        چون ذهنت از همون راه وارد میشه و خواسته خودشو به همین روش ازت میخواد که حالا همین یه نخ دیگه نمیکشم

        فریب ذهنتو نخور

        این دقیقا کاریه که با دادن کربوهیدرات به بدن این اتفاق میوفته

        توصیه میکنم فایل قدرت اراده در مقابل نحوه عملکرد مغز رو ببینید

        به ازای هر یک لحظه ای که پاک هستین و مصرف نمیکنن خدارو شکر کنین

        حتی اگر لغزش کردین بازم مصرف کردین به خودتون احساس گناه ندین خودتونو به عنوان یک انسان بپذیرین که کاملا طبیعیه که اشتباه کنه

        و یه توصیه دیگه اینکه شنیدم افرادی که سیگار و ترک میکنن یه چیزی رو جایگزینش میکنن مثلا یکیشون میگفت من هروقت به سیگار فکر میکردم به جای سیگار یه لیوان آب میخوردم

        یا مثلا به جای اینکه سیگار بخرم فکر میکردم که چه چیز دیگه ای با پولش میتونم بخرم و یه چیز دیگه ای میخریدم

        آقا حسام عزیزم تمام عادتهایی که ما تو زندگیمون داریم حالا هرچیزی که باشه عادت به پرخوری ،غیبت، سیگار یا هرچیزی که هست فقط و فقط بازی ذهنه و مطمئن باش تمام لحظاتی که به سیگار فکر میکنی یه سری افکار خاص میاد توی ذهنت که لذت سیگارو برات زیاد کنه و اون رنجو از ذهنت ببره

        اهرم رنج و لذت خیلی خوبه ولی در کنارش باااااید بتونی به توانایی کنترل ذهنت برسی باید اون افکارو بشناسی و مدیریتش کنی

        من دقیقا زمانی تونستم عادتمو ترک کنم که افکار ذهنمو کنترل کردم

        من هزاران و هزاران راهو امتحان کردم

        از هرچیزی که فکرشو بکنی وارد شدم که جلوی عادتمو بگیرم و کمش کنم

        ولی نمیشد

        فقط و تنها فقط زمانی موفق شدم که تونستم اون افکارو مدیریت کنم

        تونستم ذهنمو بشناسم افکاری که به ذهنم میاد بشناسم دلیل و ریشه اون افکارو بشناسم و بعد روی اون ریشه کار کنم و مدیریتش کنم و اونوقت اون عادت خود به خود از ذهن من و از زندگی من رفت

        اینا چیزهایی بود که من تجربه کردم

        امیدوارم که براتون مفید باشه

        و خیلی زود بدنتونو پاک کنید از سمی که واردش میکنید

        بدن ما خیلی با ارزشه و ما باید در حد لیاقتش باهاش ارزشمند رفتار کنیم و بهش عشق بدیم چیزهای خوب بهش بدیم و همونجوری که خدا خلقش کرده نگهش داریم

        امیدوارم مسیر زندگیتون سرشار از آرامش و خوشبختی باشه

        در پناه رب

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          حسام گفته:
          مدت عضویت: 1961 روز

          سلام زری جان

          سلام به روی ماهتون

          با چه زبونی از خداوند تشکر کنم که با زبون شما راهنماییم کرد

          با چه زبونی از خداوند تشکر کنم که جهان سرشار از انسانهای نازنینه که از هر جهت دارن به من کمک میکنند

          زری جان

          سری اول که پاسختون رو خوندم نفهمیدم

          مرتبه دوم بعد از یک روز خوندم و به خدا گفتم خدا جونم بگو زری خانم چی میخواد بهم بگه

          همین که دست خدا شدین و تجربه ارزشمندتون رو بهم دادین این خودش عالیه

          میدونین به نظرم این شما نبودین که خواستین منو راهنمایی کنین

          این خدا بود که در درون شما بود

          من به خدا گفتم تو منو بیشتر راهنمایی کن من توی دوگانگی هستم

          اونجا بود که اونطرف ایران فرشته ای بنام زری خانم از طرف خدا مامور شد که تجربیات ارزشمندشو بنویسه

          و من توی پاسخ شما درک کردم که چرا شما اون حرفها زو زدین

          زری جان میدونین

          من حدودا 10 سال عضو انجمن ان ای بودم و نزدیک 6 ساله که انجمن رو ترک کردم ولی هنوز پاکک هستم

          چرا

          چون اهرم رنج و لذت جوری سرجاشونه که اگه تمام ایران مواد مصرف کنن من پیششونم ولی نمیخوام

          اما برا سیگار اینطور نبود

          این حساب رو نمیکردم که اون میتونه زندگیمو نابود کنه

          الان که شما مثال مواد رو زدین گفتم نکنه ایراد همینه

          مسئله رو پیدا کردم

          اون اینه که من سیگار رو نابود کننده زندگیم نمیدونم

          سیگار رو نابود کننده افکار قشنگم نمیدونم

          سیگار رو شرک به خدا نمیدونم

          اینو شما با دست های نازنینت برام نوشتی

          زری نازنیم

          شما گفتی مشرک نباش

          و این مث یه آوار رو سرم خراب شد

          چون فک میکردم باورای توحیدی درس کردم دیگه خیلی کارم درسته

          و بعد که رفتم ببینم سیگار یا هر عامل بیرونی که قدرت رو از من میگیره چطور میتونه شرک به خدا باشه

          فهمیدم سیگار تمامش شرکه از اصل و اساس

          اونی که فهمیدم و بهم الهام شد اینه که اگه من قدرت به آدما بدم و خودمو محروم کنم از نعمتها ،،،، به هر حال اون آدمه به اندازه ای که قدرت رو از خدا میگیریم و به اون آدم میدیم ،،، همون اندازه شرک منه مثلا من از مدیرم 50 درصد میترسم به اندازه 50 درصد مشرکم

          وقتی اینو آووردم توی سیگار دیدم سیگار مث مدیرم توقع و انتظار و حسادت و رقابت نداره باهام و اصلا هیچ مشکلی باهام نداره

          اما اون مدیره به هر اندازه میتونه تاثیر بزاره

          خدا گفت از این زاویه نگاه کن و ببین قدرت رو از من گرفتی و به یه انسان دادی تا قدرت رو از من گرفتی و به یه چیز پوچ بی خاصیت بی اراده بی احساس دادی که اصلا هیچی توش پیدا نمیکنی

          خیلی حالم بد شد

          با مقایسه آدم و سیگار و نسبت شرکشون به خدا فهمیدم سیگار کشیدن خود خود باور کمبوده

          باور شرکه

          باور احساس گناهه

          باور بی لیاقتیه

          و………

          زری جان چی بگم

          نمیدونم

          نمیفهمم

          میخوام بشکل موسی تسلیم بشم

          میخوام بشکل رضا تسلیم بشم

          میخوام بشکل زری تسلیم بشم

          ………

          عاشقتم

          عاشقتم که

          میدونین

          میخوام درک کنم نقش رفتارام تا حالا ، توی زندگیم که به کجاها آسیب وارد میکنه و میتونه تاثیر بزاره

          خیلی تحسینتون میکنم که با پاسختون به ثروت جهان اضافه میکنین

          میدونین زری جان

          یکی از هنرمندیهای شما اینه که دقیق بودن روی اون چیزی که میخواین و اون ترک بود

          و بهش توجه می کنین و این یه الگوی خوبی برام شد که تا چه اندازه حاظرم روی تعهدم به خودم بمونم

          وای نمیدونین چقدر سپاسگزاری کردم از خدا

          وقتی پاسختون رو خوندم که دارین از زبون من مینویسین یعنی دقیقا عادت هایی و شکل زندگیمو که هیچ وقت بهشون فک نکردم و ….غیره بهم گفتن شکل زندگی اینجوری بوده

          باور جدیدی که ساختم اینه که

          وقتی من و شما شرو میکنم از یه جاهایی باورام رو درست میکنیم ، اینم میتونه تولید ثروت باشه چرا که ثروت با همین حرکت های کوچیک وارد زندگیمون میشه و من یقین دارم با خدای آسونیا این اتفاق برا هممون می افته و جهان یقینا به این احساس خوب وامید مون پاسخ میده

          وقتی از افکار اشتباه رها بشم

          صد درصد جهان با این احساس لیاقتی که من نشون میدم

          جهان ایده ها – شرایط – اتفاقات و آدمایی رو سر راهم میزاره که با عث تولید ثروت و پول توی زندگیم میشه

          من میخوام این ارتباط ذهنی با احساس لیاقت و پول رو درک کنم که هر چقدر شرک هام کمرنگ تر بشه

          هر چقدر درک کنم تواناییهام و کارایی که بلدم پیشم ارزشمنده ، خداوند منو آسون میکنه برای آسونیا

          میخوام پاسخم درباره شرکی که به خداوند داشتم باشه

          .خدا جون من به قدرتی که بهم دادی مشرک بودم

          اونجا که میگه شرک در دل مومن مث راه رفتن مورچه بر روی سنگ سیاهه و …….

          من به تواناییهام مشرک بودم

          من الان ترک میخوام

          من الان احساس لیاقت میخوام

          و الان ندارمشون

          من ترک نکردم

          و تو گفتی میتونی

          ولی من با رفتارم از روی ناآگاهی به حرف تو و قدرت خودم مشرک شدم

          ببخشید

          من از روی نادانی مشرک شدم

          عمدی نبوده

          زری جان

          کامنتت تو و همه نوشته هامون ، این یه اثر جاویدان و ارزشمند برا خودممون میشه

          و باور دارم خالق یه اثر بودن از همین جاها شرو میشه

          میدونین

          من قبلا فکر میکردم یه نویسنده یا یه عکاس یا یه رمان نویس یا یه نقاش هنری ….. میتونه یه اثر ارزشمند رو خلق کنه و به ثروت جهان اضافه کنه

          اما امروز فهمیدم تک تک کامنت های دوستان میتونه یه اثر هنری و ارزشمند و مفید و راهگشا باشه که خلق شده و میلیونها نفر میتونن چه توی سایت چه بیرون سایت و توی جستجوی گوگل ببینن و ازش استفاده کنن.و همین ساختن ثروت توی جهانه

          قبلا فکر میکردم فقط رفتن سر کار و پول درآووردن

          ثروت سازیه

          گسترش جهانه

          معنویته

          اما الان باور دارم همین که من صبح ها کارمندم و عصرها میام روی باورام کار میکنم

          اون زمان عصر برای باورسازی هم پول توی خودش داره

          من اون پول رو نمیبینم ولی بعدا نتایج عالیش به شکل پول به شکل های متفاوت وارد زندگیمون میشه

          همون آیه قرآن

          بقول استاد عزیز

          کسانی که به غیب ایمان دارند

          سوره : البقره آیه 2

          الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ

          آنان که به غیب ایمان دارند و نماز را بر پا می دارند و از آنچه به آنان روزی داده ایم، انفاق می کنند.

          شما با پاسختون به غیب (خداوند و امید به آینده) ایمان داشتین

          شما با پاسختون نماز (کنترل ذهن کردین )خوندین

          شما از آگاهیتون به مردم جهان انفاق کردین

          بسیار بسیار ازتون سپاسگزارم

          عاشقتونم

          مطمئنم به راحتی به خواستم میرسم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          • -
            مصطفی خدابخشی گفته:
            مدت عضویت: 2039 روز

            حسام عزیز

            تبریک و تحسین بخاطر تلاش و کوشش‌تون برای خلق نسخه‌ای جدید از کسی که بودین.

            خب خدارو شکر که تو جمع این خانواده صمیمی هستیم و خداوند کمک‌مون کنه قدر بدونیم و تو این راه همیشه باشیم.

            تقریبا همه ماها یه اعتیاد داریم و به نوعی تجربه‌اش کردیم…حالا اعتیاد به مواد از اون جهت بد تلقی میشه که پررنگ ترین نوع اعتیاده! وگرنه آدمها اعتیاد دارند دروغ بگن و اینو اصلا چیز بدی نمیدونن….آدم‌ها غیبت میکنن و اینو چیز بدی نمیدونن‌…آدم‌ها به هزاران چیز معتادن ولی به روی خودشون نمیارن…کاری نداریم…منم خودم اعتیادهایی داشتم که به لطف خدا پاکم الان…

            چیزی که به من خیلی کمک کرد و به شما دوست عزیز توصیه‌اش میکنم، اینه که با خودتون رفیق باشی! حتی اگه خیلی هم به نظر خودت پایینی…به خودت اجازه بلندشدن بده…هرگز و هرگز و هرگز خودت رو با دیگری مقایسه نکن که چرا فلانی تونست من نتونستم؟! بگید بالاخره منم از پسش برمیام و به خودتون در این سفر اجازه بدید و راحت بگیرید.

            بدونید حق دارید از این تجربه و رفتارهاتون درس ارزشمند بگیرید و قدم به قدم به یاری خداوند پیش برید و بالاخره مسئله‌تون رو حل کنید. داستان همه ماها مثل هم نیست….کسی که مثلا 2 ماه مصرف کرده و راحت میزاره کنار خب معلومه کارش راحته نسبت به کسی که 20 سال مصرف کرده و این عادت ریشه کرده تو وجودش و زمان میخواد خب! ما آدم‌ها خب اینو نمیبینیم…به قول استاد اون ضربه آخری طرف رو میبینیم و میگیم طرف یه ضربه زد و شاخ غول رو شکست…ما 50 تا ضربه زدیم هیچی‌هم نشد…. غافل از اینکه فلانی 99 تا ضربه زده ما آخری رو دیدیم فقط…

            شما تو این مسیر با خودت مهربون‌ترین باش.. بقیه‌اش خود بخود درست میشه…

            شاید بزرگترین مسائلی که الان ما باهاشون درگیریم…پاشنه‌های آشیل ما هستن که باید یادبگیریم ازشون عبور کنیم…باقیش دیگه هدایت خداونده…

            مچکرم از کامنتون که باعث میشه حرفای خوب زده بشه..

            در پناه الله مهربان شاد و سالم وتندرست و خداییی باششید

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
            • -
              حسام گفته:
              مدت عضویت: 1961 روز

              مصطفی جان سلام ب روی ماهت

              دستت رو میبوسم ک اینقدر انرژی گرفتم از کلمات ارزشمندی ک برام نوشتی

              از تجربیات ارزشمندت

              از وجود نازنینت ک باعث شده جهان جای زیباتری بشه

              از اینکه دست خدا میشی تا از هر جهت ب دیگران سود برسونی

              مصطفی جان

              میدونی

              کامنت زیبات ک همون پیام خداوند ب منو

              ددو تا نکته عالی داشت

              ک باید بیشتر بهش فک کنم

              یکی مقایسه

              یکی دوست مهربون

              توی مقایسه ک استاد توی دوره احساس لیاقت گفتن بزرگترین پاشن آشیل تمام انسانهاس چ موفق چ غیر موفق

              اما تو درس میگی من رفتم توی مقایسه

              و ازت ممنونم بابت راهنماییت

              و توی دوست مهربون

              باید حواسم باشه مث ی دوست خوب هوای خودمو داشته باشم

              مصطفی جان من رفتم پاسخ ب زری جان رو خوندم و چقدر برای کامنت خودم اشک ریختم بابت اینکه شرک دارم

              ولی خوشسحالم ک فهمیدم بالاخره موفق میشم

              مصطفی جان یه جایی گفتین :: من نتونستم؟! بگید بالاخره منم از پسش برمیام و به خودتون در این سفر اجازه بدید و راحت بگیرید.

              با این جملتون من ب فکر فرو رفتم

              ب خودم گفتم حسام جان

              اگه مطمئن باشی ک تا 5 ماه دیگه کامل ترک میکنی ک خدا صد درصد قولشو داده باشه

              آیا؟

              آیا الان خوشحالی میکنی ب هدفت رسیدی یا نه ؟

              جواب دادم اگه اینجوری بشه الان ب همه خانوادم بستنی میدم مهمون من

              بعد خواوند گفت بهم

              یه مثال بزنم تا ذهنت قبول کنه

              گفتم بگو

              گفت خفن تر از استاد عباسمنش سراغ داری

              گفتم نه

              گفت مگه استاد ی بار تو بندر عباس 20 کیلو وزن کم نکرد و لاغر شد و از تجربش برا هدفاش استفاده کرد

              گفتم آره

              دوباره گف استاد یه بار دیگه تقریبا 7 یا 8 ماه پیش با خودش قرار گذاش 6 ماه بره دوره قانون سلامتی رو طی کنه و 6 ماه خودشو توی تمپا زندانی کرد تا متمرکز بشینه ببینه چی شده دوباره چاق شده درسته ؟

              گفتم آره

              گفتش پس اگه استادت 6 ماه زمان گذاشته تا بفهمه چی داره توی مغزش میگذره

              تو هم شاید کمتر ،، شاید بیشتر ، نیاز داری ب خودت زمان بدی و متمرکز روش کار کنی درسته

              مصطفی جان اینجا بود ک حرفای شما رو درک کردم

              یعنی خدا جوری باهات حرف میزنه و مثال میاره ک دیگ جای هیچ مقاومتی نمونه

              هم از تو ممنونم

              هم از خدا جون بابت الهامش و مثال استاد که زدش

              خوشحالم بابت پاسخ ارزشمندت ب من

              و ازت ممنونم ک منو دوس داری و بهم احترام گذاشتی

              دستتو میبوسم

              امیدوارم بازم ب کامنتهای قشنگت بر بخورم و بخونمشون و یاد بگیرم

              عاشقتونم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مجید بختیارپور عمران گفته:
        مدت عضویت: 960 روز

        سلام حسام جان دوست خوب توحیدی من

        کامتتو خوندم چون خودم سیگار میکشیدم و ترک کردم بدون اینکه اذیت بشم گفتم شاید راهکارم بکارت بیاد اومدم تا کمکت باشم.

        آقا رضا عزیز در جوابت راهکار بسیااار عالی داد که ازش متنفر نشو من دراین باره کتاب زیاد خوندم که از چیزی اگه تنفر داشته باشی طبق قانون ول بکنت نیست همه جا باهات هست پس تنفر و بزار کنار من کلااااا خیلی سیگارو دوست داشتم برای همین میگفتم سیگار و کنترل شده میخوام بکشم بقیه چیزا رو که مصرف میکردم چندین سال گم شدن چون من اهرم رنج و لذتم این بود که مرد خدا نباد به چیزی وابسته باشه مرد خدا نباد چیزای بیخود مصرف کنه چندین ساله 8ساله شروع به تغییر کردم سیگار کشیدنم بخاطر این دیدگاهم کم شد تا اینکه این اواخر یکماه نمیکشیدم باز تو جمع دوستان که بودم تک وتوک میکشیدم یا برنامه گذاشتم شبی یک نخ بکشم اونم بیرون خونه و یا فقط پنج شنبه جمعه میرم بیرون بکشم یه یکسالی اینجوری کردم دیدم میتونم کنترلش کنم ولی اصلا نگران نبودم که چرا نمیتونم ترک کنم اصلا نکشم یعنی همینکاری که داری میکنی که خونه نمیکشی یه نخ یه نخ میخرز کاری که این اواخر منم بسته نمیخریدم اوایل خجالت میگشیدم بعد دیدم اعتماد بنفسم زیرسوال میره بیخیال شدن اصلاااا خجالت نکشیدم همون یه نخ دونخ میخریدم بعد تصمیم گرفتم پیش بجها نکشم وقتی تصمیم اینجوری میگرفتم دیگه روم نمیشد تو جمع سیگار بکشم و این اعمال و طرر فکرم باعث شد سیگار کشیدنم برام سخت شد تا اینکه یروز داشتم فایل عدم احساس لیاقت قسمت 1گوش میدادم بعد چندین بار گوش دادن ایندفعه سلولهای ذهنم اینو گرفتن که استاد گفته بود هر عملی انجام میدی داری ارتعاش میفرستی به کاینات که ارزشت چقده بعد یهویی یچیز تو ذهنم زنگ زد که پس منی که سیگار میکشم چه یک نخ چه صدنخ فرقی نمیکنه دارم به کاینات میگم من لیاقت سلامتی رو ندارم قبلا هم شمیده بودم که هر کار برخلاف سلامتیت انجام بدی ارتعاش بیماری میفرستی و این هر وقت سیگار میکشیدم تو گوشم می پیچید و باعث میشد وجدان درد میگرفتم یه نخ میکشیدم یهویی یه هفته پشت هم میکشیدم بعد یهویی فشار روحی وجدانی زیاد میشد خسته میشدم میزاشتم کنار و بعد گوش دادن این فایل دیگه کاملا داستان و فهمیدم که با هر عمل نادرست ارتعاش بی ارزشی میدیم با هر عمل درست ارتعاش ارزشمندی که این باعث شد بعد چندسال براحتی نصمیم گرفتم دیگه برای همیشه سیگار نکشم تا اینکه فایل آقا رضا رو دیدم بر نصمیمم مصمم شدم و خواستم به شما هم بگم اگه یهویی نمیتونی اصلااااااا ناراحت نباش همین منوال ادامه بده ولی سعی کن وقفه بزاری وسطش تا یواش یواش جهان خودش به کمکت میاد و براحتی همه چی تموم میشع البته روش نامه آقا رضا هم عالیه باهاش دوست باش منم فکر میکنم دوست داشتنم باعث شد ترکش کنم اونم براحتی الان خیلی ها میشم سیگار میکشن اصلااااااا ذره ای وسوسه نمیشم اینش جالبه که وقتی خدا کمکت کنه دیگه کسی وسوسه ای نمیتونه ترو از راه بدر کنه بهش ایمان دارم حسام جان بهت تبریک میگم چون همین الان فکر کن ترک کردی همینکه بسته ای نمیخری همینکه تو خونه نمیکشی همینکه کم کردی یعنی ترک کردی حالا شاید یخورده کمتر یا بیشتر زمان ببره اصلاااااا نباد ناراحت بشی خودتو فشار بیاری گاماس گاماس ولی سعی کن مقدار کشیدن سیگار و زماتشو یولش یواش دورتر کنی و فاصله بدی بقیه خودش در زمانش اتفاق میوفته فقط فایل عدم احساس لیاقت و اگه نداری دانلود رایگان هست بگیر تو این مدت گوش کن و به سیگار کشیدن ربطش بده که اگه سیگار بکشی پس ارتعاش بی ارزشی داری میفرستی این اهرم رنج و لذت بسبار عالی هست برای من که تلنگری عالییییی داشت انشالله برای شما هم داشته باشه و خبر ترک سیگارتو میشنویم و موفقیت های بعد اینو

        شاد و پیروز باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          حسام گفته:
          مدت عضویت: 1961 روز

          وای مجید جان عاشقتم

          مجید جان اشک منو درآووردی

          با چ زبونی

          چ طوری از قلب مهربونت تشکر کنم

          چ حالی شدم وقتی دیدم خدا از زبونت بهم پیغام داده

          چ حالی شدم خدا بهم گف ترکت حتمیه

          عبور از سیگار حتمیه

          مجید جان دستتو میبوسم ک از وقت ارزشمندت گزاشتی برا من تجربه قشنگتو گفتی

          مجید جان چن وقتیه درآمدم ب لطف باورای توحیدی دو برابر شده

          مجید جان همون کار کارمندیم

          همون زمان چن ساعت کار از 8 ساعت کار

          یعنی اینک راحتم

          خلاصه همون شرایط منی ک همیشه میگفتم کارمند حقوقش ثابته

          خدا درآمدم رو دو برابر کرده

          نزدیک تقریبا 6 ماهه

          و همیشه ی سوال داشتم

          خدا جون چرا چیزی تهش نمیمونه

          امروز مجید جان چن بار ب خدا گفتم جریان چیه

          هیچ چیز اضافه ای هم نمیخریم

          ب خدا خودم و خانمم شاک شدیم

          تاره توی دوره ثروتم جلسه 4 هستتم و قاعدتا باید جهان سوراخ ظرفمو کمتر کرده باش

          اما این وضعمه

          وقتی پیام خدا رو از کامنتت خوندم

          گفتم همینه

          طبق صحبت استاد

          هر فرکانسی بفرستی همسنگ همون وارد زندگیت میشه

          من با چن نخ توی روز فرکانس بی لیاقتی میفرستم

          و جهان همسنگشو از طریق بی پولی وارد زندگیم میکنه

          قشنگ الان درک کردم

          دقیقا پاشن آشیل من برای احساس بد بی پولیه

          یعنی ممکنه ی روز سرما بخورم اصلا حالمو بد نمیکنه

          ممکنه دندونم درد بگیره فوری میگم خوب میرم دکتر و اصلا احساس بدی ندارم و ذهنم قبول کرده طبیعیه

          اما خدا نکنه پولم تا آخر برج نرسونه زمین و زمان برام تلخ میشه

          حالا حرف استاد رو درک کردم

          جهان میدونه اون فرکانس بیلیاقتی سیگار من همسنگش با بی پولی مساوی میشه چون فقط بی پولی حالمو بد میکنه

          ولی کامنت تو

          اما پیام تو

          بخدا خیلی خوشحالم کرد

          بهترین خبر خوبی بود ک میشد ب من بدن

          بخدا نزدیک یک ماهه از صد تا زاویه براش اهرم نوشتم

          بخدا 7 تا کامنت تخصصی برای اهرم رنج و لذت ترک سیگار توی سایت گذاشتم

          پریروز رفتم شمردم

          کامنتای دوستایی ک تر ک کردن رو 20‌مورد پاسخ مفصل ب کامنتهای ترک سیگاری ها گذاشتم و مشورت خواستم

          یعنی توی ی درس 2 ثروت نزدیک 40 یا 45 روزه دیدم 27 مورد دیدگاه گذاشتم

          همه اینا نتیجش این ک امشب خدا بهم گفت ترک میکنم

          و با دستان نازنین تو بهم گف

          و خیلی ازت ممنونم

          مجید جان کامنتت ی اثر ارزشمنده ک باعث گسترش جهان میشه

          قبلا فک میکردم ی نقاش

          ی موزیسین

          ی هنرمند

          ی مخترع

          میتونن ی اثر ارزشمند خلق کنن

          اما تازگی فهمیدم کامنت تو ی اثر ارزشمنده ک ب میلیونها نفر سود میرسونه ک توی سایت و بیرون سایت توی جستجوی گوگل سیگار بزنن

          و مجید جان اثر ارزشمندت باعث گسترش جهانه

          از خدادمیخوام همونطور ک دست خدا شدی

          همونطور ک بدون منت ب من خبر خوب و سود رسوندی

          جهان و خداوند خبر خوب و سود بهت برسونه

          مجید جان عاشقتم

          مجید جان دستت رو میبوسم

          مرسی

          بعد از خ

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            مجید بختیارپور عمران گفته:
            مدت عضویت: 960 روز

            سلام و درود بر داداش خودم

            چقد لذت بردم چقد از دعایی که در حقم کردی عشق کردم که محتاج کمکیم از طرف خدا و چقددددد خوشحالم تجربه من به کار یکی از بندگان خوب خدا اومد و خداروشکرررر میکنم منو تواین راه قرار داد تا بتونم از تجربه ام الگو بسازم من از شما ممنونم که با سوالتون باعث شدین بفهمم جقد باارزشم و چه کار ارزشمندی برای جهان کردم شما ،من ،همه دوستانی که اینجا هستیم مستحق بهترینها هستیم اگه نبودیم عمراااااا اینجا بوده باشیم در مدار استادعباسمنش نازنین بودن خودش موفقیته باید بابتش قدردان باشیم تا درهای بعدی برامون باز بشه اینو همین الان به ذهنم اومد یکساله اینجام بابتش اونجور که باید قدردانی نکردم حسام جان درست گفتی شما ترک سیگارت حتمی حتمی حتمی اصلاااا نگران نباش همینکه یه نخ میکشی انگار داری از گوشت تنت میخوری این یعنی مژده ترک سیگار برای همیشه و خوشحال باش که داری مدار سلامتی و ثروت ووطی میکنه و خبر خوشحال کننده موفقیتتو اینجا به اشتراک میزاری حسام جان بازم سپاس و مرسی وومتشکرم از احساس قشنگ و دعای بسیار عالی که از خودت برام نشون دادی انشالله در دنیا و آخرت شادی و نشاط رقم بخوره بی قید وشرط برای شما و خانواده عزیزت.

            بدروووووود حسام جان

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آوا مختاری نیا گفته:
      مدت عضویت: 2698 روز

      سلام جناب عطار روشن

      خیلی خوشحال شدم که دیدم اولین کامنت پر امتیاز کامنت شماست، گفتم به به ، چه شود!!

      واقعا این آگاهی ها مصداق روزی بغیرالحسابه،

      از توضیحات شما همیشه استفاده می کنیم.

      سپاسگزارم.

      قطعا هدایت خداوند صراط مستقیم ماست.

      آن ربی علی صراط مستقیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      سجاد بحرینی گفته:
      مدت عضویت: 1956 روز

      سلام آقا رضای عزیز

      ببخشید با اسم کوچک صداتون میزنم با اینکه از نظر سنی از من بزرگترین ولی چون با شما احساس نزدیکی و راحتی میکنم من کامنت های شما رو برای خودم فعال کردم تا چراغ هدایتی باشد برای من که فرکانس استاد رو بتونم بهتر دریافتش کنم

      وقتی داشتم کامنت شما رو مرور میکردم صحبتای جلسه اول قدم اول برام تداعی شد نمیتوانم چرا

      ولی یهویی اون صحبت های استاد تو ذهنم مرور شد

      اون سوالاتی که استاد برای کندو کاو کردن و خودشناسی مون مطرح کردند و تاکید کردن که اگه برای هر سوال چندین صفحه هم پر بشه اصلا اشکالی نداره

      چون آدم بعضی وقتا به کارایی انجام میدهد و فکر میکنه که مسیرش درسته ولی غافل از اینکه داره فرکانس اشتباه میفرسته

      و خوب قانون فرکانس هم که هیچ وقت اشتباه نمونه و کارش رو درست انجام میده

      دقیقا مثل به معتاد که کلی دلیل منطقی تو ذهنش داره برای آنجام کار اشتباه

      یا انسانی که از لحاظ سلامتی مالی و روابط کلی مشکل تو زندگیش داره و داره کلی زجر میکشه ولی حاضر نیست دست از اون کار اشتباه برداره چرا؟

      به ی دلیل ساده که حاضر نیست دلایل منطقی توی ذهنش بسازه که نتایج عالی براش به ارمغان بیاره

      چون استاد عباس منش به ما یاد دادند که با نتایج مان با بقیه صحبت کنیم و حتی با خودمان

      چون با نتایج خیلی راحت باو ساخته میشه و وقتی باور ساخته بشه میشه یک پله برای بالا رفتن و بهتر شدن و اصطلاحا کمی بهتر از قبل مان شدن

      و همین کمی کمی ها میشود یک انسان الگو

      و با خودم گفتم خدا وکیلی توحیدی بودن چقدر منطقیه و چقدر آدم رو میبره بالا

      چقدر درک آدم بیشتر میشه

      باید پارو نزد وا داد…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      فروه قصابي گفته:
      مدت عضویت: 1250 روز

      درود برآقای عطارروشن عزیز

      چقدر خوشحال شدم که کامنت شما رو دیدم و چقدر لذت بردم از خوندن کامنت شما

      من هروقت که استاد فایل میذارن و میبینم اول از همه سرچ میکنم که ببینم شما کامنت گذاشتین که بخونم و کیف کنم واقعا آقا رضا لذت میبرم

      کل مصاحبه شما با استاد رو چند بار گوش کردم و الگو شدین برام و تمام حرفهاتون و راهکارهاتون رو به خاطر سپردم و حک کردم در ذهنم

      بخدا اینقدر که از موفقییت شما شاد و خوشحال شدم شاید برای خودم اینقدر خوشحال نباشم یعنی فقط کیف کردم که اراده آهنین داشتین و زندگیتون رو تغییر دادین

      خیلی تحسینتون میکنم

      الهی همیشه موفق باشین

      منم با دیدن کامنتهاتون و خوندنش قلبم باز میشه

      در پناه خدا باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 2070 روز

      سلام استاد عطارروشن عزیز و دوست داشتنی

      صبح زیباتون بخیر و شادی باشه

      خیلی خوشحالم تونستم کامنت زیباتون رو بخونم و کلی ازش درس بگیرم و لذت ببرم

      کامنت هاتون رو خیلی ساده و خودمونی و با جزئیات مینویسین و ادم از خواندنش سیر نمیشه

      ویدیویی که برای استاد فرستادین و گذشته خودتون رو توضیح دادین فوق‌العاده بود

      مسیری که طی کردین و نتایجی که کسب کردین ، بی نظیر بود

      جمله به جملش برایم درس داشت

      همیشه، هم گفته های شما ناخوداگاه توی ذهنم پخش میشه و دائم شما رو تحسین میکنم ، و هم چهره شاد و بشاش و دوستداشتنی شما برام تصویر میشه و ناخوداگاه من هم از درون انرژی مثبت شما رو دریافت میکنم

      شما الگوی مناسبی برامون هستین

      واقعا شجاعت شما و ایمانتون و کارایی که کردین تحسین برانگیزه

      از زمانی که مغازه داشتین و شروع به تغییر گرفتین

      از پر کردن اون سر رسیدها از فایل های استاد

      یا اینکه تو هر شرایطی حال خودتون رو خوب نگه میداشتین

      عملی کردن ایده هایی که خداوند بهتون الهام می‌کرد

      خرید و فروشتون به صورت نقدی

      پاره کردن دسته چک هاتون، که این یکی واقعا جرات زیادی می‌خواست و کلی کارای دیگه ای که شما قاطعانه عمل کردین و به مسیر الهامی خودتون ادامه دادین

      از داستان زندگیتون درس تلاش و پشتکار میگیرم

      درس استمرار و ادامه دادن با امید و احساس خوب

      خیلی خوشحالم هم ویدیو هاتون میتونم ببینم و کلی ازش درس بیگیرم و انگیزه پیدا کنم و هم کامنتتون که خیلی زیبا و خودمونی هست رو میتونم بخونم و کلی انرژی مثبت ازشون بگیرم

      از اینکه تو این سایت هستم، و از اموزشهای استاد استفاده می‌کنم و دوستان خوب و عزیزی مثل شما دارم ، بسیار خوشحالم و خدا رو بینهایت سپاسگزارم

      همیشه شاد خندان ، قدرتمند و ثروتمند باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      رویا محمدیان گفته:
      مدت عضویت: 1102 روز

      سلام جناب عطار روشن

      نمیدونم چطور شد که هدایت شدم به این فایل و این کامنت شما ولی این همون چیزی بود که الان باید میخوندم

      وقتی یاد زمانهایی که همیشه ارامش داشتم همیشه قلبم سبک بود و نزدیک خدا بودم میفتم میبینم به این خاطر بوده که همه چیز رو سپرده بودم دست خودش اصلا تقلا نمیکردم اصلا نگران نبودم و میدونستم هر اتفاقی که بیفته به نفع منه چه ظاهرش خوب باشه چه نباشه

      ولی امروز یه حس سنگینی و دوری از منبع رو داشتم بخاطر اینکه تقلا داشتم نگران بودم یادم رفته بود که هرررر اتفاقی که میفته به نفع منه چه ظاهرش خوب باشه چه نباشه و ذهنم درگیر بود و میگفت پس کی؟ چرا فلانی اره تو نه؟

      نمیدونم اصلا روزی میرسه که این نجواها نباشه و ما یادمون بره؟

      من خودم هر وقت قلبم اینطوری سنگین میشه و از هر راهی که وارد میشم و نتیجه نمیگیرم همش میگم حیف چقد فلان موقع قلبم باز تر بود چقد به خدا نزدیک بودم چقدر راضی و خوشبخت تر بودم و میام خودمو با قبلم مقایسه میکنم و باعث ناامیدیم میشه

      ولی الان همین کامنت شما کافی بود تا این اگاهی برام یاد اوری بشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      سحر الوندی گفته:
      مدت عضویت: 664 روز

      سلام به خدای مهربونم

      سلام استاد عباسمنش عزیز

      و سلام به آقای عطارروشن

      امروز در بن بست زندگیم که از نظر کاری انگار به ته خط رسیدم بعد از عید و نمیدونم کدوم راهو برم سرگردون مونده بودم که سایتو باز کردم و این فایل توحیدی رو گوش کردم

      و بعد با خوندن کامنتها چقد برام باز شد که هی تو افکارم درگیر انجام دادن کاری هستم.

      و هی میخوام از بیرون شرایطو تغییر بدم.

      یادم رفته بود که از خدا هدایت بخوام

      مستاصل و آشفته

      الان که دارم مینویسم به پهنای صورت اشک میریزم

      یادم رفته بود که روز 26فروردین از خدا هدایت خواستم و خودش منو هدایت کرد

      خیلی اتفاقی

      برای خوردن ناهارم دنبال یه طبیعت بودم

      و دقیقا اون لحظه بی اختیار ماشینو کنار یه پارک، پارک کردم و رفتم داخل یه پارک تو خیابون ستارخان

      رو صندلی نشسته بودم که دیدم غذام سرده و برام لذت بخش نبود گذاشتمش کنارو یه دفعه سرمو یه نفر بلند کرد و یه تابلو روبروم بود

      که یه شعر از حافظ بود که دقیقا شرح حال من بود

      سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی

      خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی

      دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است

      بدین راه و روش می‌رو که با دلدار پیوندی

      قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز

      ورای حد تقریر است شرح آرزومندی

      الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور

      پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی

      جهان پیر رعنا را ترحم در جبلت نیست

      ز مهر او چه می‌پرسی در او همت چه می‌بندی

      همایی چون تو عالی قدر حرص استخوان تا کی

      دریغ آن سایه همت که بر نااهل افکندی

      در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است

      خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی

      به شعر حافظ شیراز می‌رقصند و می‌نازند

      سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندیی

      و من همه ایناا رو انگار یادم رفته بود. این شعر دقیقا شرح حال منه و بهم یادآوری کرد که من هستم همه کاره ی زندگیت ، تو چرا داری دست و پا میزنی.

      مرسی آقای روشن شماهم امروز به من یادآوری کردین که وقتی روی خودم حساب باز کنم رنج در پی رنج آید.

      ایام به کام

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 960 روز

      سلام و درود بر داش رضای گل

      خیلی وقت منتظر کامنت نابت بودم که امروز بصورت هدایتی اومدم اینجا زدم رو ص اول دیدم کامنت شما هست موندم و کیف کردم که اینجام و چقد خاطراتت آموزنده بود زدم رو پروفایلت داستانتم خوندم خیلیییئی دلم گرم شد از رشدت از رسیدنت به نور از دل اون تاریکی دمتگررررررم شیرمرد دمتگررررررم که چیجوری ایمانتو نشون دادی و دم خدا هم گرم جیجوری بر وعده اش ایستاده و یکی یکی بندگانش و رشد میده دم این خدا گرررررررم الهی شکرت برای ملک الحق المبین بودنت سپاااااس

      داش رضا از اون جای کامنتت که گفتین با انجام کارهای کوچک به کارهای بزرگ رسیدی یا کارهای بزرگ انجامش راحتتر میشه خیلی حال کردم چون خودم چندین سال مشروبات و مخدرات و چندین وقته سیگارو برای همیشه گذاشتم کنار سیگار و تک و توک میکشیدم ولی الان با خوندن کامنتت قصد کردم دیگهههههه نکشم و خداروشکرررر رر اصلا وسوسه کشیدنش و مصرف هیچی مواد مخدر ووالکلی رو ندارم و الان فهمیدم که چه کار مهمی انجام دادم و قدرشو ندانستم و بی توجه بودم بهش بایدخودمو تحسین کنم بخاطر سرمایه های مهم درونم تا گسترش پیدا کنم امروز با گوش دادن به این فایل بی نظیر استاد جان و مطالعه کامنت شما داش رضای گل خیلییییی دلم گرم شد که بایددددد هر لحظه برای انجام هرکاری از خدا هدایت بخوام آیه سوره حمد باید ورد زبونم بشه تا حک بشه در تابلوی وجودم تا الگو صراط المستقیم در من کشیده بشه تا مورد لطف خدا باشم مورد توجه خدا و هرگز از این توجه دست نکشم با ذکر لحظه به لحظه و رویکرد به خدا و بهبودگرایی

      الهی شکرت برای وجود این فایل هایی که این دوستان گل سرسبد و به حرف میندازه تا برای ما تازه واردها چراغ راه شوند برای عبور از تاریکی داش رضا بی نهایت از داستان زیبای رشدت و آگاهی های این کامنتت سپاسگزارم ازت لذت بردم و حتما بهر خواهم برد.بیدارم کردی ممنونم

      روی ماهت را

      میبوسمت از مازندران بابل

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 960 روز

      سلام و درود بر رضای عزیز و دوست داشتنی

      رضا جون عکس پروفایلت خیلییی انرژی مثبته چون عشقی داداش عشق

      اولین بار ماه قبل کامنتتو اینجا خوندم سوپرایز شدم چون خیلی دنبالت میگشتم هم بصورت هدایتی اینجا به شما رسیده بودم هم در روز نشانه ام که در زیر معرفی دوره روانشناسی ثروت فایل تصویری داستان موفقیتت و دیدم کلی ذوق کردم چون چندین ماه بود دنبال این فایل بودم نمیدونستم کجاست چیجوری باید سرجش کنم ولی درمدارش قرار گرفتم خودش خودشو بهم نشون داد فکر کنم خواسته ها همینجوری میرسن به آدم اگه تقلا نکنیم و همه چی و بسپاریم به خدا

      و امروز دوباره از فایل شناسایی ترمزها گفتم بیام اینجا چون منم تشنه فایلهای توحیدی هستم یعنی برخلاف عموم مردم شب و روز درباره توحید عملی بشنوم خسته نمیشم اصلااااا واسه همین اومدم اینجا تا انرزی بگیرم که دوباره اومدم رو کامنت بی نظیر و زیبای شماااااا که چقدددد آگاهیی داشت که اگه موفق شدیم رشد کردیم هر اتفاقی در اطراف میوفته که نگران کننده هست ما نباید نگران بشیم و دست بکار بشیم باید مستقیم بریم نزد خدا و ازاو کسب تکلیف کنیم و اون براحتی مارو از هر چیزی که باعث آزارمون میشه مارو عبور میده امروز چیز دیگه ای از کامنتتون آموختم که فکر کردن به اون اول برام نگران کننده بود که خوب من اگه پولدار بشم یوقتی یجا درجا بزنم چیکار باید بکنم ویا چیجوری درآمدمو زیادتر کنم نگو که این کار اصلا سخت نیست فقط کافیه خاشع و سپاسگزار باشیم و فقط از او هدایت بخوایم همین و خودمونو از منبع انرژی که اینجا هست دور نکنیم

      رضا جان با خوندن کامنتت دیگه نگران هیچی نخواهم شد هر وقت نگران شدم میام اینجا فایل استادو گوش میدم و کامنت شمارو میخونم ودیگر دوستاتی که یاداوری بسیار زیبایی دارند

      داش رضای گل بازم ممنونم کا با رشدت نور شدی برای ما پژوهندگان نور سپااااااس

      خداروبرای این فایل آموزشی توحیدی عالییییی و کامنت زیبای شما که پراز آگاهی هست شکر میکنم الهی سپاااااااااااااااااسگزارم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مسعود تربتی نژاد گفته:
      مدت عضویت: 1686 روز

      وااای واای وای اقا رضا عاشقتم بخدا این کامنت زیبات در وصف همین امروز و شرایط من بود سیمانهای مغزم یکم

      ترک خورد ممنون سپاسگزارم ازت بخاطر این کامنت زیبات که بدونم کجای زندگیم هستم از همین دور دست شما و استاد عزیزم را میبوسم خدارو صدهزار مرتبه شکر میکنم

      بخاطر بودنتون بخدا اینا همش لطف خداونده که ما با یه کامنت با یه پس گردنی سری میایم تو مسیر توحیدی

      خدایا کمکم کن دستمو ول نکن که من بی تو هیچم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    مهرداد غنچه گفته:
    مدت عضویت: 3057 روز

    به نام رب هستی

    اسما ابوتراب هستم

    وای استاد من عاااااشقتم چقدر دلم تنگ شده بود ک بنر سایت عکس شما باشه

    امروز تو ستاره قطبیم نوستم خدایا ازت میخوام اخبار و اتفاقات خوب بشنوم بعد رفتم تو سایت با پروفایل خودم و یه حسی بم گفت ک بیام تو پروفایل مهرداد وقتی اومدم دیدم بهبه توحید عملی 11 چه فایلیییییییی هنوز گوش نکرده اومدم کامنت بذارم براتون اخه مورد بعدی از خدا تو ستاره قطبیم نوشته بودم خدایا ازت میخوام امروز باهم تنها باشیم و حرف بزنیم

    و خدا دومین خواسته من رو هم همین الان تیک زد

    چند روز پیش شهر طوفانی شد و باد شدیدی میومد اینقدر شدید که نرده های ساختمان و شیشه های حیاط میلرزید.من نشسته بودم فقط غرق تماشای تکون خوردنشون میشدم و هی خدا باهام حرف میزد میگفت اسما این قدرت منه ها این تازه یه بخشیشه بعد تو خیال میکنی من توانایی انجام هدف های تو رو ندارم؟ تو در مقابل جهان هستی من از ناچیز هم ناچیز تری نه تنها تو بلکه کل سیاره زمین ، منظومه شمسی یا حتی کهکشان راه شیری . بعد یادم به اون فایل توحید عملی افتاد که گفتی بهم زنگ زدن و در مورد ترامپ حرف زدن و براشون مهم بوده ک تصمیم ترامپ چیه انگار ترامپه ک زندگی اونا رو مشخص میکنه بعد خدا گفت من قدرتی دارم ک ترامپ یا هر فرد دیگ ای که تو ذهن تو بزرگه رو در عرض چند ثانیه از این دنیا ببرم حالا کی قدرتمنده کی قادره؟ اینجاها دیگ گریم گرفته بود یاد داستان مهاجرت شما افتادم ک گفتید اون خانومه فارسی بلد بود و شما ویزا گرفتید یک روز قبل یا یک روز بعد رفتن ب سفارت جواب نمیداد…

    در این حین رفتم یه کلیپ در مورد جهان هستی دیدم که چقدر بزرگه و بیشتر به ضعف خودم پی بردم

    استاد من تو شرکت ک کار میکردم مدیری داشتیم ک ادم جدی بود و من تو ذهنم به اون فرد خیلیییی قدرت داده بودم ،خودم هم این موضوع رو میدونستم و برام سخت بود ک بتونم حرف بزنم ولی این اواخر دیگ تصمیم خودم رو گرفتم به خودم گفتم تو برو بگو ک میخوای استعفا بدی چون قلبم هر روز میگفت.واقعا برام سخت بود ولی انجامش دادم و گقتم با اینکه رفتار خوبی اولش باهام نشد ولی اون روز از اینکه تونستم پا رو ترسام بذارم و حرف خدارو بالا تر از ترس از اون فرد ببرم خیلییی احساس خوبی داشتم .

    عاشقتونم ممنونم از شما و استاد شایسته عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 108 رای:
  4. -
    زینب سلمان زاده گفته:
    مدت عضویت: 2434 روز

    بنام خدایی که بشدت کافیست

    ســــــــلام

    وای خدای من، همین دیروز بود که دیدم یه کامنتی از یکی از دوستان ارزشمندم واسم اومده وقتی بازش کردم دیدم مربوط به کامنتم زیر یکی از همین قسمت های توحید عملی بود و چـــــــــقدر خوشحال شدم که باعث شد برگردم اون کامنتم رو بخونم و اهمیت بی نهایت موضوع توحید در عمل رو واسه خودم مرور کنم و چه احساس عجیبی در وجودم شکل گرفت که چی میشه اگر یه جلسه جدید از توحید بیاد روی سایت و الان که سر کار هستم که چند تا کامنتت بخونم دیدم اِ یه جلسه جدید از توحید روی سایت اومده و چه ذوقی کردم من، خدایا شــــــــکرت که اینقدر این جهان فرکانسی رو دقیقِ دقیقِ دقیــــــق خلق کردی

    من هنوز نوش جان نکردم این جلسه رو ولی دوست دارم قبلش هم بنویسم و همین نوشتن چــــــقدر بیشتر بهم کمک میکنه از بس که فرکانس بـــــــــــی نهایت نابی داره، خدایا شکرت که در مدار نوشتن هستم، خدایا شـکرت برای در مدار سپاسگذاری قرار گرفتنم

    درمورد سوال این جلسه از توحید، اگر بخوام درمورد آخرین اتفاقی که افتاد و نحوه بازخورد من دررابطه با اون بگم مربوط به همین هفته و همزمان با زایمان خواهرم بود که خودم همراهی اش کردم و برای اولین بار تو عمرم یه بچه یک روزه رو تو بغل گرفتم که وقتی به خودم دقت کردم هم درخصوص نجواهای ذهنی خودم و هم وقتی دیگران سوال میکردن میگفتم، این کار من نیست من اصلا تو عمرم هـــــــــیچ وقت فکرشو نمی کردم بتونم بچه یک روزه رو بتونم تو بغل بگیرم، این کار خداست

    و اما درمورد تجربیات دیگه ام، به لطف خداوند و این مسیری که هستم و کار کردن روی خودم از یه جایی به بعد هر دستاوردی کسب میکردم در هر سطحی به طور ناآگاهانه ای، این صحبت در وجودم طنین انداز میشد که خدایا این کار تو هست، من که بدون تو هـــــــــــیچ قدرتی ندارم؛ من که به هر خیری که از طرف تو بهم برسه، فقیرم

    در مجموع بخوام بگم، خـــــیلی خوشحالم و خداروشکر میکنم که تواضعم در برابر الله یکتا، به مرور بیشتر و بیشتر شد،

    مثلا یکی دیگه از تجربیاتم درخصوص عکاسی ام هست که کاملا هدایتی به سمتش رفتم و الان که بهش فکر میکنم یاد اون صحبت های استاد در سمینارهاشون که خیلی راحت به شرکت کننده ها میگفت من هیچ مدرکی تو حوزه روانشناسی ندارم؛ درمرود عکاسی ام حدود دو سال پیش به اداره ای که الان مشغول به کار هستم وقتی اضافه شدم تصمیم گرفته شد دوربینی خریداری بشه که همون موقع من به مدیر بخشی که هستم گفتم من عکاس نیستم و هیچ دوره ای نرفتم و اون گفت باشه و خریداری شد و در اختیار من قرار داده شد، به اندازه ای من سررشته نداشتم که حتی نحوه روش و خاموش کردنش رو بلد نبودم اصلا هیـــــــچی، ولی براحتی در اختیارم قرار گرفته شد و شروع کردم عکاسی کردن تو برنامه های مختلف ورزشی استان و یکی از برنامه هایی که عکس گرفتم، بعد برنامه رئیس اون هیأت ورزشی استان که از قهرمانان پاراالمپیک جهان هست بهم گفت راستش رو بخواید من اصلا فکر نمی کردم شما چنین عکس های قشنگی بگیری، یا مثلا همون دوربین رو من خیلی وقتها با خودم میبردم خونمون درحالی که یه بار یکی از همکارانم وقتی دوربین رو دید گفت فلان نعاون سازمان یه خودکار بخوای ببری بیرون اداره باید امضا بهش بدی چطوری تو دوربین رو با خودت میبری و وقتی به خودم مراجعه میکردم دقت میکردم که اعتبار همه این ها (توانمندی هایی که کسب کردم، رفتار جهان و آدما با من و ….) رو به خداوند می دادم

    خدایا شــــــــــکرت

    استاد عزیزم و مریم بانو جان بی نهایت از شما عزیزان دلم برای تهیه و بارگذاری یک فایل ارزشمند دیگه سپاسگذارم

    دوسِتون دارم

    هر لحظه مون توحیدی تر و ثروتمندتر در پناه رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 117 رای:
  5. -
    هدا پویان گفته:
    مدت عضویت: 2512 روز

    یا هادی

    سلام به همه دوستای خوبم

    مرتضی‌ام پویان

    پویان یعنی جوینده

    منم خیلی جویندم و همیشه خواستم سر از خیلی چیزا در بیارم

    یکیش خدا بوده

    و به لطف خودش هدایت شدم به بهترین بنده‌ای که میتونست به زبان خودم خیلی ساده و خالص به من آدرس رو بده تا پیداش کنم.

    سپاسگزارم استاد عزیزم.

    چثدر دلم براتون تنگ شده بود

    خداروشکر که امروزم هستم و میبینمت.

    و خداروشکر که تونستم با راهنماییهای شما اون ندا رو صداشو منم بشنوم و خیلی وقته باهام درسخنه.

    در مورد این مثال رانندگی که زدید چون گفتگویی منم داشتم با خدای خودم دوست داشتم صحبتی داشته باشم.

    اصن من ته رانندگی اونی که داره با دقت صدم ثانیهتو فرکانس درست همه چیزو تنظیم میکنه که باهم برخورد نکنیم کیه پس

    اونی که تنظیم میکنه تو فرکانس پایین برخورد کنیم کیه پس

    اره یکی این وسط داره همه چیزو هدایت میکنه و منم مثل شما خیلی وقتا سپردم به خودش که ببرتم چون از یه جایی به بعد فهمیدم که اگر اون خدایت نکنه کاری که توش خیلیم ماهری چنان زجر آور میشه که نگو.

    من یه نجارم و تو کارمم به این نتیجه رسیدم و اکثر اوقات ازش میخوام اون بگه اون خلق کنه اون راه حل بده چون به ناتوانی عقل خودم رسیدم.

    تو عرفان این مرحله خیلی بالایی هست که از عقلم دیگه مدد نگیری و بری سراق اون که عقل رو ساخته.

    اون که عالم کله بهترین مشاور و راهنماس.

    اینو از خیلی از آدمهای با تجربه شنیدم:

    اونی که خیلی داناس همیشه میگه من نمیدونم

    چقدر شما قشنگ دریافت کردید

    اره اگر خدا نباشه زندگی یه زجر بی انتهاس در تمام ابعاد.

    ازش میخوام هممون رو به راه راست هدایت کنه.

    بازم ازتون سپاسگزارم سلام‌به مریم‌جان برسونید.بهترین حال رو تجربه کنید کنار هم

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 72 رای:
  6. -
    فریبا گفته:
    مدت عضویت: 1264 روز

    سلام به همه، به استاد عزیز و دوستداشتنی و همه دوستان

    نمیدونم در مورد کدوم بخش از زندگیم بگم در مورد شغلی که اصرار کردم که همین شغل برام درست شه چون فکر میکردم خودم بهتر میدونم یا ازدواجی که اصرار کردم همین بشه و نتیجش هم کاملا برام مشخصه.

    ولی میخام در مورد تجربم بعد از آشنایی با قانون بگم که چقدر از خدا هدایت میخاستم که کار مورد علاقم رو بهم نشون بده. ماه ها ازش نشونه میخاستم ولی اینا توی حرف بود، توی ذهنم چسبیده بودم به موضوعی که قبلا دوسش داشتم و توش موفق بودم. میگفتم خدایا بهم نشونه بده ولی ته ذهنم میگفتم خدا کنه از همون موضوع نشونه بیاد. هر فایلی که میدیدم هر اتفاقی که میافتاد رو ربط میدادم به همون موضوع. چون به دانسته های قبلیم چسبیدم، چون میگفتم من توی همون موفق بودم پس همون هم رسالتمه عشقمه. میدیدم دارم با زجر تحملش میکنم ولی بازم چسبیده بودم، ولش نکردم.

    تا اینکه چند وقت پیش فایل نقش عشق و اشتیاق رو بعد از مدت ها دوباره دیدم و نمیدونم چند بار ولی در طول یک روز همینجور پشت هم میدیدم و تونستم رها کنم به خدا میگفتم من واقعا خودمو زجر دادم، من محدودم، من در دسترس ترین چیز رو میبینم ولی تو به من آگاهتری. تو میدونی، تو نامحدودی تو عالم بی نهایتی. همش تکرار میکردم تا رها کنم. تا از ته قلبم تسلیمش شدم و گفتم خودت هدایتم کن و بعد از یکی دو روز من یک مسیری رو اشتباه پیاده شدم و چقدر زیبا هدایت شدم به کاری که دوسش دارم. چیزی که همیشه جلوی چشمم بود، همیشه با عشق در موردش حرف میزدم. چیزیه که آرزوی نوجوونیم بود. ولی چقدر محدودم که نمیفهمیدم. چقدر محدودم که به یاد نیاورده بودم.

    تو همیشه آماده ای که پاسخ بدی من باید آماده باشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 70 رای:
    • -
      زیبا قاسمی گفته:
      مدت عضویت: 591 روز

      سلام دوست عزیز

      واقعا سپاسگزارم برای کامنتی که نوشتی

      دقیقا منم تو این مرحله ام که دنبال علاقم میگردم و چسبیدم به چیزی که تو ذهنمه و خدا یه مدته ازم گرفته

      و مدام از خدا میخوام کمکم کنه ولی ول کن علاقه ی قبلی نیستم

      انگار خدا از زبان شما به من گوشزد کرد که همه چیو با تمام وجود بسپارم بهش و رها کنم

      اخه مگه تسلیم شدن این قدر سخته که من نتونستم بنده ای باشم که با تمام وجود تسلیمه و جالبه مدام میگم چرا جواب نمیگیریم

      فریبا جان واقعا سپاسگزارم

      برات ارزوی بهترین ها رو دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    نجمه باغبانی ترشیزی گفته:
    مدت عضویت: 1113 روز

    سلام استاد عزیز و مریم جان مهربان…

    و تمام دوستان این خانواده صمیمی…

    این فایل نشانه هدایت امروز من بود …جبرِ زندگیِ قبل از اشنایی با استاد عزیز بارها بمن اموخت غرور و تکبر نتیجه ای جز از دست دادن هر انچه داری برات نداره… هر زمان که از خدا هدایت خواستم در مسیر درست قرار گرفتم و هر وقت که گمان میکردم سکان زندگی در دست خودمه و فراموش کردم چطور بدست اومده همه چیو از دست دادم و نتیجه ای که داشت از بین رفتن زندگی و تمام داراییم بود ..استاد عزیز من با اموزه های شما مسیر زندگیمو تغییر دادم و هر روز صبح درابتدا وارد سایت شما میشم و به نشانه ام هدایت میشم وفایل امروز هدایت من بود که برای شروع کار جدیدم فقط هدایت پروردگارو طلب کنم واز اون بخوام که چراغ راهم بشه و منو به مسیر درست هدایت کنه که البته بارها و بارها من هم صدای هدایتش رو به گوش شنیدم و البته که باز هم خواهم شنید ….

    متشکرم از انرژی خوبی که به امروز من دادید….

    موفق و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
  8. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 656 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    به نام رب العالمین

    سلامی از جنس نور و عشق بر محضر استاد عزیزم و خانم شایسته و تمامی عزیزان مسیر توحید؛ کسانی که با کار کردن روی خودشون، روی شخصیتشون دارن بهترین خدمت رو به این جهان میکنن

    استاد فایل اشک منو در میاره وقتی می‌بینم کجاها مغرور و فراموشکارم….

    در کل زمانی که داشتم فایل رو گوش می‌دادم یاد جمله‌ای افتادم که خانم شایسته در فایل درس‌هایی از انیمیشن گربه‌ چکمه‌پوش گفتن: وقتی روی عقل و هوش و توانایی‌های خودمون حساب می‌کنیم دکمه هدایت خاموش میشه

    واقعا همینه ،،، وقتی دکمه منم منم خاموش میشه، من از پشت فرمون زندگیم میرم و خدا میاد پشت فرمون زندگی من

    وقتی این ( من‌ِ همه چیز دانِ مُتِوَهِم زده ) بره کنار خدا میتونه بیاد چیزهایی رو نشونم بده که تا قبل از این نمی‌دیدم!

    مثالش مثال یه بچه لجبازه که میخواد یه کاری رو انجام بده؛ مامان باباش میخوان کمکش کنن بعد بچه هی دست مامان باباشو هُل میده میگه نه خودم خودم و بعد خرابکاری میکنه

    استاد خدا خیرت بده چه امیدی در دل ما کاشتی وقتی گفتی : این تسلیم بودنه، این عجز و ناتوانی در برابر خدا، یه عضله‌ست توی مغز هر چی بیشتر تمرین کنی بیشتر تقویت میشه

    آدم باهوش اجازه میده خدا کار ها رو انجام بده

    ———————————————————————————

    سپاسگزار خدای هدایتگرم هستم که امروز زنده هستم و توفیق بودن در مسیر توحید را دارم

    استاد عزیزم از اینکه پیام خدا رو به من رسوندید بی نهااااایت سپاسگزارم، از قلب پاک و مهربان و خدایی‌تون سپاسگزارم

    الحمدالله رب العالمین

    ———————————————————————-

    استاد من برای دانشگاه اومدنم یعنی همین تابستون 1402 داشتم با تمام توانم زور می‌زدم که پشت کنکور بمونم چون روی عقلم حساب می‌کردم و فکر می‌کردم رشته‌ای که قبول شدم خوب نیست!!!! ولی خداوند منت بر سرم گذاشت…. غرور من رو که باعث می‌شد نشانه‌هاشو ندید بگیرم بخشید و حالیم کرد که باید بری ،،، اولش که اعلام نتایج اومد و دیدم چی قبول شدم نجواها انقدر زیااااد شد که کاری جز عجز و ناتوانی نتونستم انجام بدم همینکه گفتم خدایا من تسلیمممم, حالا من میرم کاری به بعدا ندارم؛ چون تمااااام نجواهام در مورد نگرانی از آینده و غم گذشته بود ،،، استاد بعد اینکه اومدم دانشگاه اتفاقاتی برای خونواده‌ام افتاد که خونه‌ی ما دیگه جای درس خوندن نبود! یعنی اگه می‌موندم کنکور کنسل بود! نمیگم دیگه راهی نبود ولی میدونم خداوند به بهترین راه ممکن هدایتم کرد …. هر وقت یادم میوفته اشک سپاسگزاری توی چشم‌هام حلقه میزنه و میگم خدایا هزاران بار شکرت که آنچه تو میخواستی شد نه آنچه که من میخواستم….

    ——————————————————————-

    پرده پرده، آنقَدَر از هم دریدم خویش را

    تا که تصویری وَرای خویش دیدم خویش را

    خویشِ خویشِ من هم اینک از درِ صلح آمده است

    بسکه گوش از خلق بستم تا شنیدم خویش را

    خویشِ خویشِ من مرا و هر چه من ها بود سوخت

    کشتم آن خویش وُ زِ خاکش پروریدم خویش را

    معنی این خویش را از خویشِ خویشِ خود بپرس

    خویش بینی را گَزیدم تا گُزیدم خویش را

    مِی شدم، ساقی شدم، ساغَر شدم، مستی شدم

    تا زِ تاکستان هستی خوشه چیدم خویش را

    سردی کاشانه را با آه گرمی داده ام

    راه را بر خورشید بستم تا دمیدم خویش را

    برده داران زمانها چوب حراجم زدند

    دست اول تا برآمد، خود خریدم خویش را

    بَزم سازان جهان مِی از سَبوی پُر خورند

    من تُهی پیمانه بودم سَر کشیدم خویش را

    اشک و من با یک ترازو قدر هم بشناختیم

    ارزش من بین که با گوهر کشیدم خویش را

    شمعم و با سوختن تا آخرین دَم زنده ام

    قطره قطره سوختم تا آفریدم خویش را

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 153 رای:
    • -
      مجید کدخدایی گفته:
      مدت عضویت: 1966 روز

      سلام زهرای عزیز

      واقعاً زمانیکه روی توانایی محدود خودمان حساب میکنیم و قدرت الله یکتا رو فراموش میکنیم همه چی خراب میشه و بر خلاف آنچه که می‌خواستیم رقم میخوره.

      بدون شک تسلیم خدا بودن و خود را به اون سپردن بهترین گزینه برای همه لحظه ها و همه موقعیت ها است .

      فقط کافیست اظهار ناتوانی کنیم و خود را به دستان پر مهر او بسپاریم ،معجزه ها از راه خواهند آمد و نتایج شگفت انگیز میشود و رزق و روزی حالا هر چیزی که باشد از جایی سراغمان میاد که خود فکرش را نمی‌کنیم .

      لذت بردم از نوشته زیباتون ،چقدر زیبا خودتون رو تسلیم الله یکتا کردید و چه توکل عالی داشتید و در نهایت تصمیمی گرفتید که سراسر خیر و برکت بوده است ،مثال زیبایی بود تا بیشتر و بهتر بتوانم مفهوم تسلیم شدن در برابر الله را درک کنم و از آن استفاده بکنم

      به امید موفقیت روزافزون شما خانواده عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مهربان گفته:
    مدت عضویت: 986 روز

    سلام و سپاس فراوان از خدای بزرگ ک همیشه در هر حالت در حال هدایت کردن بنده هاشه و این ماییم ک اکثر اوقات فراموش میکنیم و تکیه میکنیم ب غیر از خدا ولی از یه جای ب بعد ک ب ناتوانی می‌رسی و میبینی هیچ کاری از دست هیچکس برنمیاد و فقط خداست ک همه چیو درست می‌کنه ب بهترین شکل اگ بهش توکل کنی و قدرت آدما رو تو ذهنت از همه ی آدما بگیری

    سلام استاد عزیزم و دوستانم

    من یه مدتی هست ک ب یه تضادی خوردم این تضاد چندین ساله ک تو زندگیم هست ک همیشه خودمو رو قربانی میدونستم در این موضوع

    این تضاد جوریه ک من رو انگار فلج میکنه از خورد خوراک میوفتم منی ک انقد خوش خوراکم

    یه ترس عجیبی رو درونم خودم پرورش دادم

    یه قدرت خیلی زیادی رو به یک شخصی دادم ک اون هم فهمیده و درحال سواستفاده کردن منه

    منم ک جز خدا هیچکسو ندارم ک ب معنای واقعی ازم محافظت کنه

    من هنوز این فایل رو گوش ندادم

    در حال حاضر باشگاه هستم و سر تمرین سایت رو باز کردم و اولین فایل رو زدم روش یه حسی بهم گفت ک کامنت بزار

    نمی‌دونسم چی بنویسم ولی می‌دونم توی این فایل جوابم رو میگیرم

    این منم ک میتونم زندگی خودم رو اونجوری ک میخام بسازم

    اون آدمی ک باهاش مشکل دارم یک آدم پیله هست آدم وایب منفی منفی ک هیچ ارتباط خوبی نتونستم باهاش برقرار کنم ولی یه خصوصیتی ک داره با تمام بدی هاش ب هرچی ک خاسته رسیده همیشه در حال پول درآوردن زیاده اگر حتی دنبال یه آدمی بگرده ک هیچ نشونی ازش نداره انقد میگرده تا بلاخره واقعا پیداش میکنه

    با خودم گفتم خدای اون با خدای من یکیه فرقی ندارد خدا ب اون هرچی میخواد میده هر چند چون یه باور خیلی خیلی. قوی داره ک ب هر چی ک میخاد میرسه و واقعا خودم ب چشم دیدم ک رسیده

    پس چرا من نرسم

    من اندازه. اون خدا رو باور نکردم من این ریشه رو تو ذهنم دارم ک آخرین مرحله خدا رو در نظر گرفتم همیشه ب آدمای کله گنده و بزرگ تر از خودم قدرت دادم و با اینکه دارم روی خودم کار میکنم ولی همچنان خدا رو قبول نکردم

    اونجور ک باید قبول کنم این چند روز ک باز درگیر این تضاد شدم خودم رو رها کردم تو بغل خدا و اونه کدمیتونه همه چیو درست کنه و محافظ قوی منه .قدرت بیکران این جهان بزرگه

    قربونش برم همیشه حواسش ب من هست ولی من ناشکری کردم

    خدایا هدایتمون کن

    لحظه ای مرا ب حال خودم وامگذار …….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  10. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1001 روز

    بنام خدای هدایتگر ،سلام بهترین معلم ،بهترین ها رو براتون ارزو دارم ،خداروشکر برای این آگاهی های ناب ،استاد مثال زیبا وتاثیرگذار شما راجب رانندگی ،من به تازگی با تلاش وفرازوفرود شدید گواهی نامه گرفتم ،وتازه دارم اگاهانه مسیر تکاملمو طی میکنم واوایل خیلی دوست داشتم به همه بگم که من یاد گرفتم ،ولی سلامت عقلی که از کارکرد قدمها بدست اوردم دارم کم کم جلو میرم،راجب کمک خواستن برای هدایت از خدا باید بگم خیلی اوقات فراموش میکنم که هدایت بخام هرچقدر جلو میرم احساس بی نیازی میکنم وامروز استاد تلنگر خوبی بهم زد تواگه خیلی هم بدونی هیچی نمیدونی ،متواضع بودن سخته وقتی فکر میکنی چیزی شدی کسی هستی ،خدایا بامن باش ،بامن کن وازمن ساز آنچه خوداراده کنی،وقتی الان حس خوب رهابودن دارم باید ازخودم بپرسم این ازکجا اومده ؟؟بله ازوجود هدایت الله ،ومن تومسیر زندگی عین رانندگی یهو سرعتو زیاد میکنم ومیرم جلو ولی بااین حرفهای تاثیرگذار استاد دارم درک میکنم که همون لحظات خدا منو هدایت کرده ،توحید عملی وهدایت الله عین هماهنگی وهمکاری ووصل شدن به اون کل،خدایا مارو به راه خودت هدایت کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای: