روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 5 - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

476 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1719 روز

    سلام استاد عزیزم.

    خداروشکر میکنم در ابتدای فصل پنجم این روزشمار من در کنار شما هستم.

    خداروشکر من دوباره در مسیر این فایل بینظیر قرار گرفتم. مسیری که واقعا برام‌ بی نظیر بود. پر از درس بود، پر از نشانه بود.

    مسیری که بهم میگفت علیرضا طاهرزاده کنترل ذهن و عزت نفس دو عاملی هست که باعث میشه تو به آنچه میخواهی فکر کنی و تمرکز کنی و تجسم کنی در موردش. بجای اینکه همچون برگی باشی در باد، بادی از جنس شبکه های اجتماعی و موج افکار منفی.

    افکاری که به راحتی انسان ها را به هر جهتی می‌خواهد سوق می‌دهد.

    من فهمیدم من اینو نمیخواهم. من می‌خواهم مسیر خودم را پیش بروم. همیشه تا 32 سالگی بدنبال این بودم که دنباله روی دیگران باشم. حتی با ورود به سایت عباسمنش هم همین درخواست را داشتم از خدای خودم. که یه الگو یا کسی باشه به من بگه چیکار کن و من اون کارو انجام بدهم؛ الان اما دارم راه خودم را پیش میروم. از تغییر نمی ترسم. اینکه بقیه دنباله روی من باشند باهاش مشکلی ندارم. مشکلات و مسائل احتمالی را به راحت ترین روش ممکن من حل میکنم.

    با همه چیز و همه کس تصمیم گرفتم در صلح یادم و به بقیه اجازه بدهم مسیر خودشون را طی کنند.

    من میدونم که باید رسالت خودم را داشته باشم و طی کنم و پا بگذارم در مسیری که عاشقش هستم.

    من عاشق نقاشی کردن هستم.

    من عاشق استفاده از ابزار و هوش مصنوعی توی کار هستم.

    من عاشق ساختمان سازی به روش پیش ساخته هستم.

    من عاشق ارتباط جدید برقرار کردن با افراد هستم. ارتباطی سازنده.

    من عاشق صحبت کردن در مسیر خواسته هام هستم.

    من عاشق رسیدن به خواسته هام هستم.

    من عاشق نتیجه داشتن هستم. من عاشق بیان نظراتم هستم.

    من عاشق بودن در دل طبیعت هستم و لذت بردن از این همه فراوانی و زیبایی که خداوند در جهان قرار داده است.

    خیلی برام مهمه بدون اینکه فکر کنم کسی منو قضاوت کنه خودمو به افراد جدید مخصوصا خانم ها(پاشنه آشیل من هست این مورد) تبلیغ کنم.

    من دوست دارم یه نقاش باشم تا اینکه یه سازنده ساختمان. نمیدونم درسته یا غلط ولی واقعا عاشق این موضوع هستم. من دوست دارم یه نوازنده پیانو باشم.

    خیلی دوست دارم همیشه در سفر باشم. (الان بهم الهام شد که قدرت را در این مورد دادم به عوامل بیرونی.)

    خیلی نکات دیگه هست.

    میخوام بگم استاد بودن شما در این مسیر، ایمانتون و حرف هاتون خیلی بهم کمک کرد خودم را بشناسم. خودم را بهتر و بهتر و بهتر بشناسم. خیلی باعث شد عزت نفس من، احساس لیاقت و خود ارزشمندی من بالاتر برود.

    باعث شد من بتونم بگویم “من”

    من چی میخوام، من مهم هستم، من اولین زندگی خودم باشم. برای خودم ارزش قائل باشم. برای هیچ کسی پا روی ارزش هایم نگذارم.

    خیلی این خودشناسی بهم کمک کرد که حالم همیشه خوب بمونه و شاد باشم.

    عاشقتونم استاد عزیزم.

    بینهایت ازتون سپاسگزارم.

    خداروشکر توی این یکی دوساعتی که کامنتم را داشتم می‌نوشتم بارها باران رحمت الهی بارید و من بیشتر و بیشتر سپاسگزار شدم.(استاد باورتون میشه من حتی نمی‌توانستم از خدا باران بخواهم برای خودم؟ و الان واقعا از صمیم قلبم برای خودم میخواهم؟)

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
  2. -
    سید عظیم بساطیان گفته:
    مدت عضویت: 815 روز

    بنام فرمانروای کل کیهان ”

    سلام براستاد خوبان ”

    و سلامی دیگر ، بر رفقای جان ”

    سلامی پراز حس زندگی ”

    روزتون پراز خیر و برکت و

    و سرشار از لحظه های ناب ”

    بزرگترین راز موفقیت اینه که هر روز یه گام حتی کوچک، برای هدفت برداری؟

    قدرت و توانایی انسان رو هیچ چیزی نمی تواند محدود کند ”

    تنها کافیست ایمان داشته باشیم ”

    و اراده کنیم ”

    نحوه ی ساختن باورهای قدرتمند کننده ”

    باید آنها رو تکرار کنیم که ذهن به شنیدنشان عادت کند .

    دقیقا مثل یاد گیری یک زبان جدید میمونه ”

    فقط باید متعهد شوید و به شکل باورهای جدید رفتار کنید ”

    شکر گزاری کنید ”

    و به دوستان خود محبت کنید ”

    تا قفل اون قلبت بازشه ”

    .

    سالها پیش کشور آلمان به دو بخش تقسیم شده بود ”

    آلمان شرقی و آلمان غربی ”

    و دیواری شهر برلین رو به قسمت برلین شرقی و برلین غربی تقسیم کرده بود ”

    یک روز افرادی از برلین شرقی کامیونی پراز زباله و خوراکی های متعفن و گندیده ”

    رو سمت غربی دیوار یعنی برلین غربی ریختند ”

    مردم برلین به سادگی می توانستند تلافی و انتقام جویی کنند ”

    ولی اینکار رو انجام ندادند،

    ولی به جای آن کامیونی پراز کنسروهای خوراکی، بسته های نان و شیر ، و دیگر مایهتاج خوراکی تازه ، رو سمت شرقی دیوار یعنی برلین شرقی ، با نظم چیدند ”

    و گذاشتند”

    و بر روی بسته ها ی تابلویی نهادند ”

    که نوشته بود ”

    هر کس از آنچه دارد ، رو به دیگران می دهد .

    چه حقیقت زیبایی،

    ما تنها از آن چه هستیم به دیگران می دهیم ”

    ما باید خودمون رو پراز کنیم از توحید ”

    از افکار مثبت، از زیبایی ”

    از هر آنچه احساس خوب به ما میده ”

    .

    .

    مهم نیست چقدر عقبی” شاید برگ برندت همون باشه ”

    مهمه اینکه شروع کنی ”

    وجود همه تون از عشق به خدا ”

    روزگارتون پراز امید ”

    عشق هاتون پراز پاکی ”

    زندگی تون پراز آرامش “

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      مصطفی پوری گفته:
      مدت عضویت: 1935 روز

      به نام خداوند مهربان و مالک وصاحب قدرت جهانیان

      سلام دوست عزیزم سید عظیم بساطیان

      من کامنتت را خوندم و ذخیره کردم و چقه داستان زیبایی گفتیدوچه مفهومی رساندی که سرشار بشیم از توحید و دیگران از برخورد با ما توحید رادرک وخدادوست شوند

      لذت بردم از کامنتت

      تشکر ویژه از استاد و مریم شایسته عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سید عظیم بساطیان گفته:
        مدت عضویت: 815 روز

        بنام الله مهربان ”

        سلام و درود فراوان خدمت مصطفی جان”

        آقا انرژی رو روانه ی ما کردید. وقتی نقطه ی آبی رو از سمت شما دیدم بسیار خوشحال شدم ”

        گل پسر؟

        و نزدیک بود پر بکشم سمت تون ”

        به بنده لطف دارید”

        ما هم شما رو دوست داریم ”

        همیشه باش ”

        زندگی تون مملو از آرامش”

        دلتون شاد ”

        وجود گلُت پراز عشق به خدا “

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          مصطفی پوری گفته:
          مدت عضویت: 1935 روز

          سید جان سلام تشکربابت این نوشتن بینهایت زیبات

          1. من تازه بهتر دارم میفهمم که نوشتن کامنت ودرگیر سایت بودن چقدر میتونه کمک کنه ،،البته تجربش کرده بودم ولی فراموشش کردم

          دقیقا دوسال پیش من با هیچ تومان عروسی گرفتم ،،مغازه ام را به بهترین جای شهر بردم ، وکلی کارهای خوشکل دیگه ،، جهان برای خلق آنچه می‌خواهیم فقط به انرژی همسو وهم راستا نیاز داره و هیچ هیچ هیچ محدودیتی برای خواسته هامون نیست فقط باید جسارت خواستن از رب العالمین را داشت و من همیشه خواسته هامو مینویسم و میدونید که همه تیک میخورن البته اونایی که باورشون دارم ….

          خدایا بینهایت با هدایت هات مسیرهایی برام بازکردی و ساده کردی که اصلا دیگه گفتم من هیچ نیستم و تو همه کاره هستی ، و درست شد البته تسلیم بودن که خودتون میدونید یعنی احساس آرامش چون فرمون دست برترین نیروی جهانِ ،،پس آرومم

          از استاد عباس منش واقعا ممنونم که قرآن را برامون دوست داشتنی تر و لذت‌بخش تر کرده ،،،

          خدایا شکرگزارم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    شینا زرگوشی گفته:
    مدت عضویت: 604 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد عباس منش عزیز من می خواهم یک داستان براتون تعریف کنم. در ایتالیا پسری به نام بیلی بکسن در شهر ناپل با خانواده اش زندگی می کرد او در دانشگاه فلو رانس درس می خواند یک روز استاد دانشگاه به دانش آموز ها گفت امتحان ها شروع می شوند و من فردا امتحان ریا ضی می گیرم بیلی برای امتحان ها اماده شده بود و حسابی درس خوانده بود او امتحان ها را داد و استادش نمره هارا وارد کرد یک روز استادش از بیلی خاست تا یک پروژه ای را تکمیل کند و برای انجام آن کار باید با یک هم گروه آن پروژه را تکمیل می کرد ولی بیلی نخواست و گفت ممنون من نیازی به هم گروه ندارم هم گروه جلو ی دست و پای من را می‌گیرد او نمی دا نست که این هدیه ای از طرف خداوند مهربا ن است او هم گروه خود را ناراحت کرد ولی وقتی آن پروژه را شروع کرد سر در آن در نمی آورد او یک روز خسته شده یود همه ی دانش آموز ها داشتن پروژه را تمام می کردند بیلی خسته شد و رفت سراغ هم گروهی اش اما هم گروهی ا ش گفت که چرا آمدی تو؟ اول که گفتی خودت از پس همه ی کار ها بر می آیی پس دیگر به کمک من چه احتیاجی داری بیلی گفت معذرت می خواهم من از پس بعضی کار ها برنمی آیم من را ببخش هم گروه دلش به رحم آمد و گفت بیا کار را شروع کنیم آنها آن پروژه را تمام کردند و نفر اول شدند در دانشگاه.

    استاد عزیز در آن فایل من به این نکته توجه کردم و گفتم موضوع خوبی برای کامنتم است حالا من می خواهم برایتان کار مثبتم را بخوانم: 1- در مدرسه کاردستی انار برای شب یلدا درست کردیم

    2- خداوند مرا به یک انیمیشن که زیر نویس هم داشت و در کشور آمریکا ساخته شده بود را دیدم که راجب باور بود که اگر چیزی را باور کنی هر چیزی ممکن است

    3- یک پیکسل درست کردم برای شب یلدا و عکس شامی یا هندوانه

    4- دیروز آزمون تعیین سطح زبان انگلیسی دادم و دو سطح با لا تر رفتم

    5-نقاشی و انشا در باره ی امام زمان نوشتیم

    6- و در شنا معلمم به من گفت آفرین پیشرفت کرده ای

    و من الان شب یلدا را به شما تبریک می گویم تشکر می کنم از کسانی که به من روحیه دادن تاکامنت های بهتر و جزاب تری را بنویسم و ممنونم از خاله ژیلا خاله یگانه عمو اصغر خاله فهیمه خاله پری_ عمو هاش، و خاله شیما باز هم شب یلدا یتان مبارک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1945 روز

      سلام شینای عزیزم

      نمیدونی چقدر از خواندن کامنت هات لذت میبرم و مثل الان اشک شوق بر چشمانم جمع میشم چقدر من میتونم از شما فرشته های کوچولو درس زندگی کردن رو یاد بگیرم

      کاش من هم مثل تو بودم آفرین شینا جان

      یلدای تو هم مبارک باشه

      ممنونم که داستان زیبایی رو تعریف کردی شینا جان

      برات بهترین ها رو از خدای خوبم آرزو میکنم شاد و تندرست باشی عزیز دلم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2973 روز

      بنام ویاد الله مهربان

      سلام ودرود فراوان به شینای عزیز وارزشمندعزیزدردانه

      خدا شینا جان امروز صبح که به سایت آمدم چند تا از کامنت دوستان خواندم بیرون رفتم

      بعد نشسته بودم ناخودآگاه به یادت افتادم گفتم حتما که شینا جانم موفقیت‌های این هفته اش را هم نوشته همان لحظه به خداوند گفتم مرا هدایت کند تا کامنتت را بخوانم ولذت ببرم

      احسنت به تو خاله جان

      هزار آفرین به این اراده وپشتکارت

      تحسینت میکنم خاله جان که هر هفته به تعهدت پایبندی ومیای از موفقیتهات برامون مینویسی

      چقدر عالی یاد گرفتی که تمرکزت برنکات مثبت زندگی ات باشه وچه زیبا آموختی که با تکرار موفقیتهات وتحسین خودت میتونی از این جنس اتفاقات را بیشتر تجربه کنی

      بهت تبریک میگم بابت تمام موفقیت‌های این هفته ات

      صورت چون ماهت را میبوسم

      خیلی زیاد دوست دارم

      بهترینها سهم قلب مهربان وروح پاکت

      مواظب قشنگی ات وروح لطیفت باش

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    زهرا صادقی گفته:
    مدت عضویت: 1899 روز

    سلام

    استاد عزیزم امیدوارم حالتون ب اندازه ی حال الان من خوب باشه چرا میگم ب اندازه ی حال من چون حاال من بسیار خوشه

    استاد عزیز تو تموم این سال هایی ک عضو سایت شما بودم هرگز حتی یکبار هم نشده ک من بخوام اموزه های شمارو کنار بذارم هرگز نبوده و ان شاءالله نخواهد بود

    طول کشید خیلی طول کشید تا یاد بگیرم

    بفهمم حرفاتون رو درک کنم بپذیرم

    تبدیل ب باور کنم

    میدونستم ک درسته تمام حرفاتون اصله و درست

    هیچ مقاومتی نداشتم

    اما طول کشید تا برسم ب این نقطه

    طول کشید تا برسم ب توحید

    برسم ب آرامش عمیقی ک با هیچ چیزی در دنیا معاوضه نمیکنم

    طول کشید تا برسم ب صلح درونی ای ک شما ازش حرف میزنید

    طول کشید تا برسم ب خودشناسی و خوددوستی

    صد نشدم و هرگز هم نخواهم شد اما این رشد پله ب پله و دائمی و همیشگی شخصیتم باورهام

    واقعا زیباست خیلی حال الانم بینظیره

    استاد هنوز مونده هنوز تعدادی از خواسته هایی ک از روز اول ک عضو سایت شدم میخواستم بهش برسم مونده چندتایی شد و چندتایی هنوز نیومده

    اما اصلا ن اون اومده ها حالم رو خوب کرد

    ن اون نیومده ها حالم رو بد میکنه

    من ب چیزی رسیدم ک اصلا نمیدونستم وجود داره

    ب آرامش و حضور در لحظه

    ب خدا

    ب خودم

    و هزاران هزار احساس خوب درونی

    واقعا چه چیزی با این حس درونی و احساس خوشبختی عمیق درونی من قابل مقایسه اس

    استاد خیلی زمان برد تا یاد بگیرم

    اما ب قول شما درسته یادگیری من طول کشیده

    ب نسبت ی سری از افراد دیگ

    اما پایداره اما ادامه داره

    من هرروز ک میگذره مصمم تر میشم ب ادامه دادن این راه اسفالته و جنگلی زیبا

    سوت زنان دارم کیف میکنم از زندگیم

    درسته هنوز اون رقم وارد زندگیم نشده

    مهاجرت هنوز اتفاق نیفتاده و و و

    اما من ب اصل رسیدم

    دنبال رسیدن ب عامل بیرونی بودم تا احساس خوشبختی کنم اما قانون خیلی ساده تره

    راه رسیدن ب خواسته ها خیلی ساده تره

    من هدایت شدم ب احساس عمیق خوشبختی

    و حالم خوبه خوبه پس دیگ تقلا کردن نیاز نیست نعمت ها یکی پس از دیگری در پس این ارامش ب سراغم میان

    زندگی کردن رو دوست دارم استاد

    این برام مهم ترین دستاورده

    وقتی چکاپ فرکانسی مو میخونم ب خودم میگم

    من راضی ام از خودم

    من راضی ام از خداوند

    من راضی ام از استاد

    من راضی ام از زندگیم

    چه چیزی ارزشمند تر از رضایت درونی

    از شما سپاسگزارم استاد

    شما از من یک انسان صبور و محکم و قوی و موحد ساختید

    با کلام شما دنیای من عوض شد

    خیلی خواسته ها هست ک باید تجربه شون کنم

    اما اینجای کار قشنگه ک دیگ تلاش من همراه با نگرانی ترس باور کمبود و کابوس نیست

    نمیگم اصلا نیست ولی اونقدری کم شده ک حالم خوبه وخوشحالم

    ب پاس سپاسگزاری و قدردانی مجدد از شما بعد از مدتی نسبتا طولانی خواستم براتون کامنت بذارم

    میخواستم از تغییرات و دستاورد و چندین عامل بیرونی بگم اما دستم ب نوشتن شون نرفت

    اونقدر این حال درونی برام ارزشمنده ک استاد اگ بخدا قسم میلیارد میلیارد پول هم میومد تو حسابم من باز از قلبی ک آرام شده مینوشتم

    از یاد خدا ک وجودم رو لطیف کرد

    از خدایی ک منو بی نیاز کرده از احساس خوشبختی درونی ک تمام سالهای عمرم محروم بودم از داشتنش

    خیلی زمان برد استاد چون ذهنم نمیخواست بپذیره میگف اول برو دنبال چیزایی ک الویت دارن برای خوشبختی ات بعد اخر کار بیا سراغ خدا خدا همیشه هست همیشه وقت داری توبه کنی و بنده اش باشی

    اما اما

    خوشحالم ک همه چیز رو ریختم دور

    اومدم با بنده گی خدا دارم خونه مو میسازم

    با نام و توکل بر خدا شروع کردم

    و امید دارم ب رسیدن روزهای خوشتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2161 روز

      سلام به شما دوست ارزشمندم

      سلام به شما زهرا صادقی عزیز

      ازت سپاسگزارم از خودت و حال قشنگ و توحیدی شده ات از خودت برامون ردپا گذاشتی.

      ازت سپاسگزارم که تو مسیر آسفالته داری سوت زنان با عشق و لذت میری.

      واقعا برای این ساختن ها و تلاش هات تحسینت میکنم و از صمیم قلبم حال خوب و اون احساس نابت رو با عشق و جانانه دست میزنم و به افتخارت اومدم تا بگم دمت گرم دست دختر…

      چقدر خوشحالم که کامنتت رو دیدم و حال قشنگ خودمو مضاعف تر کرد واقعا سپاسگزارم که نوشتی.

      ارادتمندت فهیمه پژوهنده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مرتضی آستاد گفته:
      مدت عضویت: 941 روز

      سلام دوست عزیز

      تبریک میگم به خاطر حال خوبی که پیدا کردی و تحسین میکنم شما رو به خاطر این استمرار توی مسیر

      واقعا همه چی حال خوبه

      حال خوبه که باعث میشه من به اهدافم و خواسته هام برسم

      نه اینکه اول به خواسته هام برسم بعدش بگم آخیش راحت شدم رسیدم بالاخره و شاید یه مدت کوتاه حالم رو خوب کنه ولی چون اون حال خوب وابسته به عوامل بیرونیه گذرا هست و میره

      از کامنتت استفاده کردم و باید همیشه به خودم یادآوری کنم که قانون اینه :

      احساس خوب =اتفاقات خوب

      واقعن اینقدر ساده است که آدم فراموش میکنه و دنبال تکنیک های خاصی میگرده که به خاسته اش برسه

      وقتی استاد توی بعضی فایلاش میگه که توی بندر عباس. چه حالی داشتن الان تازه دارم درک میکنم

      خاستم چند کلمه بنویسم ولی وقتی شروع کردم واسه خودش اومد این کلمات

      در پناه الله یکتا شاد سالم و سرشار از حال خوب باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    Sorur Yaghubi گفته:
    مدت عضویت: 2024 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان

    من فکر کنم کمتر کسی دیرتر از من وجود داشته باشه که اسم اون شخص کشته شده پارسال رو شنیده باشه

    … من بیشتر از دو هفته گذشته بود که اسمش رو شنیدم و سر کار یه چیزایی شنیدم

    دقیقا توی همین همون بازه زمانی من دوره «اصول کسب و کار شخصی» و دوره دوست داشتنی «جهان بینی توحیدی» رو تهیه کردم و خیلی متمرکز روی خودم بودم

    اتفاقا همون جریانات من رو مصمم تر کرد که در اینستاگرام فالوهام رو انفالو ریموو کنم و حتی پیج رو دیکتیو کنم اکثر مواقع .. فیسبوک هم همینطور و یوتیوب که کلا اینجور کلیپ ها برام نمیاد

    همیشه فایل های کنترل ذهن رو من برای خودم مرور‌ میکنم که بهم کمک کنه «متعهد» باقی بمونم

    نمیگم همیشه تونستم که قطعا همون پارسال هم گاهی وسوسه شدم بشنوم چه خبره ، ولی 90 درصد مواقع خودم رو نسبت به اون جریانات ایزوله کردم

    حتی مسیر برگشت من از سر کار به خونه که پیاده میرفتم، مسیر تظاهرات بود و 99درصد‌ خلاف من حرکت میکردن و تقریبا یه درصد شاید کمتر خلاف اونها در جریان بود ولی من راه میرفتم و یا فایل گوش میدادم و یا پادکست

    یعنی خیلی تلاش کردم که ذهنم نره به سمت خلاف قانون

    چرا که ما اینجا یاد میگیریم که :

    « خودمون خالق زندگیمون هستیم و هر کس هر شرایطی رو تجربه میکنه بازتاب باورهای خودشه ، چه اکاهانه و چه نااگاهانه»

    و اینکه «هیچ کس نمیتونه روی زندگی من تاثیر بذاره وقتی که من میدونم خودم زندگیم رو خلق میکنم»

    و این جمله شما همیشه یادم بود که «واکنش گرا نباشیم»

    اتفاقا برای من چقدر اون دوران خوب بود، چون بهترین اتفاق زندگیم رو جذب کردم تقریبا یک ماه و نیم بعد از شروع اون حادثه

    و خواسته «مهاجرت» برای من شفاف تر شد.. قبلا میگفتم خوبه و باید اینکار رو انجام بدم، ولی این جریانات من رو مصمم کرد که به جایی برم که با خواسته های درونی من هماهنگی بیشتری داره ، پس من بجای این واکنش های خلاف قانون، روی خودم کار کنم که هدایت شم به فضایی که دوست دارم و نیازهام‌رو رفع میکنه ، من مجبور نیستم که تحمل کنم شرایط‌ رو و یا تمرکز کنم روی ناخواسته ها، خواسته رو می‌سازم و به سمتش حرکت میکنم ، همین .

    این کل کارهای من بود که نیاز به «تلاش ذهنی بالایی» هم داشت و به نظرم تا 90 درصد تونستم اعراض کنم از اون جریانات و اتفاقا خیلی هم برای من خوب پیش رفت

    *پس باز هم ایمان به قانون میشه تقویت شه که به هر چیزی توجه کنی از همون جنس بیشتر وارد زندگیت میشه

    و وقتی «ذهن» رو کنترل کنی و «تربیت» کنی که «متعهدانه» تمرکز کنه روی نکات مثبت و زیبایی ها ، نتایجت قطعا متمایز از آحاد مردم خواهد بود

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 1149 روز

      سلام سرور عزیز دوست همفرکانسی من ، امیدوارم همه چیز همیشه برات راحت و لذت بخش پیش بره ،کامنتاتو خوندم و منم واقعا به این باور و ایمان رسیدم ،چند روزی هست تمرین ستاره قطبی رو شروع کردم اتفاقاتی که مینویسم رخ میده و من فقط مات و مبهوت میشم اصلا نمیدونم که چطوری میتونم سپاس گذار پروردگار جهانیان باشم ،و هی به خودم میگم فاطمه ببین همه چیز چقدررر راحته ،چقدررر لذت بخشه ، این تویی که خالق زندگیتی ،به همین سادگی تو فقط بنویس و به چگونگی اش فکر نکن چگونگی کار پروردگار جهانیانه ،فقط ایمان داشته باش و سپاس گذار باش و اعتماد کن به خداوند که اون تورو غرق در سپاس گذاری بیشتر میکنه ، از وقتی ستاره قطبی رو شروع کردم اتفاقاتی افتاده که هرکی بهم میرسه میگه مبارک باشه! و من نمیدونم در مورد کدوم اتفاق تبریک میگن 3 تا اتفاق فوق العاده قشنگ برام افتاده که دو سال بود منتظرشون بودم!!!….واقعا فقط به اسمون نگاه میکنم و میگم خدایا دمت گررررم هیچی نمیتونم بگم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2470 روز

    به نام رب یکتا…

    با سلام خدمت استاد عزیز و مریم بانو و تمام اعضای خانواده صمیمی عباس منش، امیدوارم که حالتون خوب و لبتون خندون باشه، سپاس گذار خداوندم که دوباره این فرصت داد تا بیام و یه کامنت دیگه توی این فضای روحانی بزارم،

    در مورد موضع این فایل که چه زمان هایی تغییر نکردم و جهان منو با چک و لگداش وادار به حرکت کرده و چه زمان هایی قبل از اینکه کار یه چک لگد کشیده بشه من خودم شروع کردم به تغییر،

    یاد قبل از آشنایی با قانون میوفتم، یادمه من بدون دوستام هیچ جا نمی‌رفتم و هیچ کاری نمیکردم، اینقدر این خلع در من زیاد بود که به تنهایی قادر به انجام هیچ کاری نبودم، هویت خودم رو با اونا به دست میاوردم و بدون اونا احساس خیلی بدی داشتم، همین خلع من سبب شده بود تا حد مرزی برای خودم نداشته باشم و اجازه ورود بیش از حد به افراد میدادم، شوخی های بیجا و فوش و ناسزا گفتن رو صمیمیت میدونستم و هم خودم اینکار انجام میدادم و هم اونا، بخاطر نداشتن هویت از خودم اجازه هر جور تحقیری رو به اونا میدادم و حواسم نبود که دارم چه ظلمی به خودم میکنم، البته که اونا هم آگاهانه این کارو نمی‌کردن و فکر میکردن این نوع دوستی بالاترین نوع دوستی هست که افراد با هم تا این حد قاطی بشن…

    تمام اون تحقیر ها و فوش ناسزا ها رفته بود توی ضمیر ناخودآگاه من و باور هایی در من شکل داده بود که نتیجش منو راضی نمیکرد، من از همون کودکی یادمه هر موقع یه چیزی منو راضی نمی‌کرد و احساس خوبی بهش نداشتم سریع مشغول اون چیزی میشدم که بهم احساس خوبی میداد، دیدم این روند هر روز داره بدتر میشه و خبری از احساس خوب هم توش نیست(البته همیه اینهارو ناخودآگاه انجام میدادم) تصمیم گرفتم که دیگه مثل قبلاً نباشم، و شروع کردم روی خودم کار کردن و کنترل کردن زبونم، دوستان اول مقاومت داشتم و منو مسخره میکردن ولی بعد…

    یادمه که نقطه عطف زندگی من هم از همون روزها بود و همونجا هااااا بود که بیخدا شده بودم و سر تسلیم فرود آوردم و خداوند منو گرفت توی آغوشش و منو به سایت عباسمنش هدایت کرد،

    الان بعد گذشت 5 سال، من ربطی به اون علیرضا قبلی ندارم و دقیقا از یکسال پیش تغییرات من خیلی محسوس تر شده و نتایج بزرگتر، خیلی جالب 4 سال اول بعد از آشنایی من با قانون که گذشت یه احساسی رو تجربه کردم که در هیچ مرحله از زندگیم تجربه نکردم یه احساس توحی بودن از درون انگار درونم خالی شده بود و نیاز به ساخت یه بنای جدید بود، انگار یه دولت نوپا که تازه شکل گرفته و هنوز به خوبی از پس مدیریت اون کشور بر نمیاد…

    اما ادامه دادم مدیریتش کردم اولش احساس تنهایی و ترس داشتم، ولی دل خوش به خدا بودم پشتم بهش گرم بود، یه جاهایی صدای نجواها خیلی زیاد میشد و خیلی کنترلشون سخت بود و فکرای عجیبی میزد به سرم ولی هیچ تصمیمی نمیگرفتم و فقط روی هدفم که مربوط به شغلم بود فوکوس کرده بودم، خدا راه بهم نوش داد و گفت تو در درسترین جای دنیا قرار داری اگه به ربوبیت من اعتقاد داری، فقط میخواد که تو از درون تغییر کنی نه چیزی بیرون از تو، فقط کافیه تو یه شخصیت قوی بسازی از خودت، فقط کافی تو بشی مثل نوح که با وجود تمام اون سختی ها و مسخره شدن ها کشتی شو ساخت، و یا ابراهیم بعد از شکستن بت ها آتش بر او سرد شد، و یا علی که با تمام اون علم آگاهی و قدرت شده بود خاک و خاکسار در پیشگاه خداوند…

    آره من وقتی فشار بهم وارد شد و از احساس خوب خبری نبود شروع کردم به تغییر کردم، راستی الان یادم اومد دقیقا یک سال پیش هم بود که سیگار رو ترک کردم بعد از حدود 20 سال مصرفش، اواخر مصرفم به این نتیجه رسیده بودم که چرا وقتی چیزی که لذت بخش نیست مصرف می‌کنی، و به این نتیجه رسیده بودم که آرامش در درون منه و من نیازی به هیچ عامل بیرونی برای بهبودم ندارم،

    یکی دیگه از چیزهایی که به من انگیزه داد فوت یکی از اقوام بود که به واسطه مصرف زیاد سیگار از دنیا رفت، گفتم علیرضا اگه میخوای عمر با عزت بکنی از همین لحظه بزارش کنار و تا الان که حدود کمتر از 13 ماه شده من لب به سیگار نزدم و از خداوند تقاضا میکنم تا من توی این مسیر زیبا ثابت قدم نگه داره…

    من تو بیشتر مسائل نه خیلی زود تغییر کردم و نه خیلی دیر که کار بخواد به جاهای باریک بکشه، هر موقع یه نیازی در من به وجود میومد اجابتش میکردم و توی اون موضوع خودم رو ارضاع میکردم مثل غذا خوردن حالا چه آگاهانه و چه ناآگاهانه کردم،

    الان بعد از گذشت چند سال که من از درون آرامش رو پیدا کردم و از خودم هویت دارم، سگ وجودم رو تربیت کردم برای پاسبانی از حد و مرزهام و دارایی هام، برای خودم و دیگران قوانین وضع کردم، بهشون نگفتم و جوری رفتار کردم که خودشون تا حد زیادی فهمیدن، همون رفقایی که منو مسخره میکردن الان تحسینم میکنن و عاشق اینن که با من وقت بگزرونن، وقتی منو میبینن اینقدر با احترام با من رفتار میکنن که باورم نمیشه البته که این در مورد برخورد غریبه ها با من هم صدق میکنه…

    موتور آرزوهام رو هم با همین سرمایه های درونیم با همین کشتی که ساختم به دست آوردم، با صداقت و مهربونی، با عشق و درستکاری، با تعهد و خوش قولی، با تخصص و مهارتم، با صبوری و ایمان به غیب،

    خدارو سپاس گذارم بخاطر اینهمه تغییر که کردم، من به تنهایی هیچی نیستم و هنوز اول راهم، من هرچی دارم از خداوند و به هر خیری از اون به من برسه فقیرم…

    امیدوارم مفید بوده باشه برای خودم که خیلی مفید بود، خداوند باعث شد کلی تغییرات زندگیم رو بیاد بیارم… از رب یکتا بهترین هارو برای هممون آرزو میکنم و عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
    • -
      مرجان گفته:
      مدت عضویت: 1205 روز

      سلام ودرود من راازشهر زیبای یزد با مردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید

      خیلی ازکامنتتون لذت بردم والبته چقدر بهم انرژی وانگیزه داد

      دوست خوبم از اینکه مسیر الهی خودتون راپیداکردید خیلی خوشحال هستم وتحسینتون میکنم افرین براین اراده وپشتکار.

      سیمان هایی که ماخودمون با باورهای چندین ساله درست کردیم نیاز به استمرار داره.وقتی بدونی الله مهربان کنارته وکمکت میکنه میتونی ادامه بدهی.

      ممنون که نوشتید. لذت بردم. براتون بهترین ها راارزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2941 روز

    سلام به استاد عزیزم و همراه مهربانش خانم شایسته عزیز

    عید امسال طی سفری که داشتیم به دریاچه هم رفتیم‌ همون منطقه 22 تهران . و من یادمم رفته بود که شما توضیحات این فایل را در مورد این منطقه داده بودید و الان که دوباره گوش کردم یادم اومد عید که اونجا رفته بودیم چقدر خودم تعجب کرده بودم . حالا حال و هوای جذاب دریاچه و قایق های جورواجوری که اونجا بودند و فضای رویاییش بماند ، من از دیدن خانم ها و تیپ و چهره هاشون هنگ کرده بودم . هرچی بیشتر نگاه میکردیم از دیدن خانم‌ها بیشتر تعجب میکردیم . روسری که کلا نداشتند . لباسها کاملا آزاد و شکم و ناف و ساق پاها کاملا پیدا . و دقیقا قدم به قدم پلیس ایستاده بود و هییییچ کاری به حجاب نداشتند یعنی وقتی اون افراد با اون تیپ و طرز لباس پوشیدن از جلوی پلیس رد می‌شدند من ناخودآگاه خودمو سفت میگرفتم و وقتی کامل رد می‌شدند خودمو آزاد میکردم یعنی من جای اونها استرس میگرفتم که البته چند دقیقه بعدش برام عادی شد و دیگه فقط از اونهمه تنوع و مدل و موهای رنگارنگ لذت می‌بردم . و به عینه دیدم که چقدر مردم آزاد بودند . حتی بعضی ها لباس های سکسی پوشیده بودند و فقط یه حریر نازک روش انداخته بودند.

    خب استاد عزیزم من واقعا درک نمیکنم که چرا یک سری ها میاند چنین توقعاتی را از شخص شما درخواست می‌کنند. مگه نمیدونند که شما رسالتت چیه . مگه نمی دونند شما در مورد قوانین جهان هستی تحقیق میکنی و تمام محصولات و فایل هات حول این محور تولید میشه . مثل این میمونه که بیاییم دبیر فارسی را بازخواستش کنیم که تو چرا ریاضی درس نمیدی و بهش بگیم خیلی از دستت ناراحتیم که به ما ریاضی درس نمیدی . خب خیلی واضح و روشنه . اون معلم میگه آخه من که معلم ریاضی نیستم . من معلم‌ فارسی هستم چرا باید ریاضی درس بدم ….. یعنی برای خود من تا این حد این قضیه بدیهی و واضحه که چرا شخصی مثل استاد عباس منش باید بیاد در مورد اعتراضات مردمی صحبت کنه . اتفاقا اگر چنین کاری بکنه جای تعجبه . من نه تنها چنین توقعی از استاد ندارم بلکه اگر روزی استاد خودشو قاطی این حواشی بکنه بهش شک میکنم . آخه مگه میشه کسی که ما را با خدا آشنا کرد یا بهتر بگم ما را با خدا آشتی داد با هر تق و توقی موضعش تغییر کنه و بره قاطی مردم و عوام بشه …. بابااااا …. استاد خیلی بزرگه خیلی بلده تو را خدا اگه میخواهید این مرد را به چالش بکشید در مورد قانون ازش بپرسید نه تظاهرات خیابونی و جنگهای داخلی …. هرچند که استاد انقدر استاده که تمام حرفهاش پر از درس و حکمته و من از هرچی که صحبت کنه درس ها میگیرم حتی اگر در جواب به افرادی صحبت کنه که سؤالات عادی و عامی میپرسند ولی واقعا بیاییم و از این پیامبر زمان استفاده های بهتر کنیم …. بازهم میگم استاد تمام حرفهاش خوبند مثلا فایل ما بی انتها هستیم که در خصوص آتش سوزی ساختمان پلاسکو صحبت کردند یا فایل رسالت من که روی سایت نیست و من از جای دیگری دیدم ، واقعا نگاه من را نسبت به موضوع مرگ ( فایل ما بی انتها هستیم ) و نسبت به موضوع شرک در فایل رسالت‌ من تغییر داد … یا فایلی که در مورد سقوط هواپیما صحبت کردند که چقدر نگاهشون متفاوت بود و تنها کسی بودند استاد که نگاه منعطفی نسبت به کسی که با فشار یک دکمه هواپیما را هدف قرار داد و گفتند اشتباه برای هرکسی ممکنه پیش بیاد از حذف اشتباهی فایل های کامپیوتر تا زدن دکمه ای که منجر به فوت صد ها نفر میشه . من همون موقع قلبم آروم گرفت و همون موقع گفتم چقدر شهامت میخواد که عقیده ت را بیان کنی حتی اگر کل انسان ها نظر مخالفت را داشته باشند ….. حالا که فکرشو میکنم استاد همیشه حرف بزن حتی در پاسخ به توقعات بیجایی که از تو دارند چون باعث میشی ما رشد کنیم . یاد فایل توحید عملی 7 افتادم که اون فایلم در پاسخ به یک جمله نادرست از یکی از دوستان متولد شد و روی سایت قرار گرفت و چقدر بازخورد مثبت داشت …. مرسی استاد عزیزم مرسی واقعا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
  8. -
    سید عظیم بساطیان گفته:
    مدت عضویت: 815 روز

    بنام فرمانروایی کل کیهان”

    سلام بر استاد خوبان ”

    سلام بر رفقای جان ”

    چند وقتی هست که روی باورهای توحیدیم کار میکنم دوستان ”

    هر آنچه رو که خداوند بهت داده برای رسالت تو کافیه؟

    اگر هر آنچه که به تو داده از ثروت،

    زندگی ،

    سلامتی ،

    زیبایی، خونه و ماشین به همون اندازه آزمایش میشی؟ توسط ایگو هاش؟

    مثلا اگر زیبایی داری قراره به یک ُبعد بالا برسی ؟

    و همون قشنگی می تونه تو رو به بُعد پایین تری بکشه؟

    همگی برای خداست ”

    به هر آنچه که بچسبی محدود میشی؟

    به نامت ”

    به مقامت ”

    به نگاهت ”

    نچسب، در هر چیزی درنوع آزادی نگاه توست ”

    باید نچسبی به اون چیزی هایی که محدودت میکنه؟

    البته به این منظور نیست نری ماشین و خونه، بگیری و ثروتمند شی ؟

    اوج اقتدار تو زمانی که پولدار بشی؟

    من میخام در مورد عشق صحبت کنم ”

    وقتی در مرحله اول میگیری و لذت میبری ” مرحله ی طلب هستش ”

    یک عروسک رو چقدر می تونی قشنگ کنی ؟

    اگر میخای به مرحله ی عشق برسی ”

    باید از همه چیز بگذری ؟

    ابراهیم خلیل الله از بچه ش گذشت ”

    وقتی ازهمه چیز بگذری وارد مرحله جدیدی به نام عشق میشی؟

    یادمه استاد توی فایلی گفتن من از تجربه ی ثروت گذشتم ”

    دوستان از نامها فاصله بگیرید”

    تو دکتر نیستی

    تو دانشمند نیستی ”

    هر زمانی گفتی من دانشمندم تو همون ُبعد می مونی ؟

    به همون اندازه هرچیزی برات مقدسه محدودمیشی؟

    زمانی که یک در خواستی داری و بهش میرسی، به پوچیش میرسی ؟

    همین بود ماشین

    همین بود خونه ”

    همین بود موتور ”

    تازه وقتی که ُپر میشی، میفهمی پوچ شدی ؟

    ابراهیم خلیل الله میگفت خداوندا، خودم رو از خودم بگیر ”

    در مرحله طلب ایمان تو مشخصه میشه ”

    وقتی رسیدی تازه به مرحله عشق میرسی ؟

    تازه تو ، اون مرحله احساس فقر و فنا میکنی؟

    وای انگار هیچی ندارم ”

    اعتبار

    مال

    ثروت ”

    تو ی مراحل بالاتر اسباب بازی های زمینی تو رو خوشحال نمی کنه ”

    چون تو مراحل بالاتر باید چیزهایی بهت بده که راضی بشی ؟

    اون زمان هستش که نوع نگاهت فرق میکنه؟

    اون زمانی که رسیدی قفل قلب باز میشه وبه اوج معرفت میرسی؟

    به چه اندازه ثروت داری ”

    به اندازه ایی که بی نیازی ”

    معنای ثروت، داشتن ها نیست ”

    معنای ثروت اون چیزی که من احساس میکنم ”

    اون زمانی که معنی رفت و مفهوم اومد”

    آنچه که درون توست ثروته”

    وقتی گفتی من هیچم ”

    ولی همه چیز درون من است ”

    اون زمان به

    مقام

    اعتبار

    و نام

    و شکل و رنگ

    و بو ” محدود نیستی ”

    وقتی گفتی

    من دکترم ”

    دانشمندم ”

    هوشیارم ”

    وقتی گفتی من اینم ”

    تو همون من می مونی ”

    از نام ها فاصله بگیر” و خود رو معرفت و شعور الهی بنام ”

    .

    .

    عشق هاتون پراز پاکی

    روزتون زیبا و در پناه خدا “

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
    • -
      زری گفته:
      مدت عضویت: 755 روز

      سلام دوست عزیزم

      مدت زیادیه درسایت کامنتی ننوشتم

      این روزهای من پر از کامنتهای نوشته شده و ارسال نشدس و دلیلیشم احساسمه که پا به پای من نمیاد تا بنویسم منم بهش میگم چشم

      ولی امشب ساعت 00:00 اومدم توی سایت و کامنت شمارو دیدم

      خیلی فوق العاده نوشته بودی

      نتونستم برات ننویسم و ازت تشکر نکنم که این درک زیباتو برامون نوشتی

      اولش خیلی سنگین بود درکش نکردم شاید هنوزم نمیتونم کامل درک کنم که چی نوشتی اما چیزی گفتی که واقعا آرومم کرد و کاملا حق بود

      اونجایی که گفتی به پوچی میرسی واقعا همینه و من همیشه دنبال اینم که اصل چیه دلم میخواد به اصل برسم من از لحاظ مادی خیلی رشد کردم هرچی که اراده کنم به فاصله چند روز یا حتی چند دقیقه عین آب خوردن میخرمش ولی احساسم اونجوری که باید خوب نیست دقیقا به همون پوچی میرسم

      عه پس چیشد اونهمه دست و پا زدن واسه به دست آوردنش همین بود؟

      اره همین بود

      چون تو خودتو گره زدی به عوامل بیرونی و باید کنده بشی

      و وصل بشی به اصل

      به اون چیزی که بی قید و شرط حالتو خوب نگه داره فارغ از هر اتفاق بیرونی

      هممون فکر میکنیم اگه اون خونه رو داشته باشیم اون ماشین

      اگه اون دختره زنم بشه اگه فلانی تحویلم بگیره

      اگه فلان لباسو واسه فلان روز داشته باشم

      اگه فلان مدرکو بگیرم

      دیگه من شاخ غول شکستمو حالم اونقدر عالیه که دیگه خراب نمیشه

      ولی حال خوبی که این چیزا بهمون میده از یه چشم بهم زدنم کوتاه تره

      چون خلایی که ما در درونمون داریم با این چیزا پر نمیشه

      البته ما خلایی نداریم

      خودمون ایجادش کردیم

      خودمونو از اصلمون و از ذاتمون دور کردیم

      باید به اون اصلی برسیم که تطمئن القلوب باشه

      مارو مثل یه دریایی بکنه که همه چیز مثل یه سنگ ریزه ای باشه که شاید چند ثانیه یه موجی ایجاد کنه و تمااام

      اون آب اونقدر آروم میشه که انگار هیچوقت هیچ سنگریزه و موجی نبوده

      ما باید بشیم اون اقیانوسی که هر موجی رو تو خودش حل میکنه

      تمام این چیزها اسباب بازی هایی هستن که فقط شکل و رنگش هربار عوض میشه اما تغییری در نتیجه نداره به قول استاد اگه سیب بدی به آبمیوه گیری بهت آب سیب میده هویج که نمیده

      تا وقتی با همون باورها و با همون نگاه قبلی به دنبال خواسته هات باشی باید در احساس پوچی و به دردنخور بودن دست و پا بزنی

      اصل بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است

      تربیت نا اهلان چون گردکان بر گنبد است

      نتیجه زمانی تغییر میکنه که نیت قلبی تو تغییر کنه و بتونی اصل و فرع رو تشخیص بدی

      وقتی که بتونی عروسک خیمه شب بازی این دنیا نباشی

      همیشه به خودم میگم پول یه درخت نداره که یه جایی در بیرون سبز بشه تو بری بچینیش

      بلکه جوونه اون درخت در درون توعه تویی که ثروتو میسازی تویی که ایجادش میکنی

      هرجا باشی ثروت همونجاست چون ثروت در درون توعه

      هرجا بری ثروت به دنبالت میاد چون تو خودت منبعی از ثروت هستی

      (به چه اندازه ثروت داری

      به اندازه ای که بی نیازی)

      خیلی حرف توشه این جمله خیلی زیااادد

      حتی درکش نمیتونم بکنم که بخوام بهش جامه عمل بپوشونم

      همه چیز به تکامل نیاز داره

      و من هرچقدر بیشتر این مسیرو ادامه میدم انگار تشنه تر میشم انگار بیشتر هیچی نمیدونم

      مثل یه سطلی که هرچی توش آب بریزی خالی تر بشه

      ازت ممنونم دوست عزیزم که در این نیمه شبی که وسط امروز و فرداست حالمو عالی کردی با این کامنت زیبات

      عاشقتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        سید عظیم بساطیان گفته:
        مدت عضویت: 815 روز

        بنام فروانروایی کل کیهان ”

        سلام و درود فراوان بر خواهر و جواهر ارزشمند ”

        امیدوارم حالتون عالی باشه ”

        قبل از هر چیز خداوند رو شاکرم برای وجود شما ”

        کامنت تون بسیار زیبا و دلنشین بود ، و ساعت ها بنده رو به فکر فرو برد ”

        وقتی به ثروت رسیدی و از مرحله طلب وارد مرحله ی عشق میشی. و از دو بُعد میشه، اینو بررسی کرد . اگر نگرانی از دستش بدی .

        نکنه اینو از دست بدم

        وای نکنه زنم بره ، و حال دلت خوب نیست، چون فقر و فنا داری ”

        و لی وقتی باورهایی توحیدی رو با قلب و فرکانس های مغز هم ساز و هم سان میکنی و با مرشد هدایت گر خودت فرا حس ها رو تولید میکنی. آدمهایی به زندگیت دعوت میشن که معرفت خدا گونه دارن.

        معنای ثروت I have ها نیست (داشتن ها )

        معنای ثروت I amهاست (من دارم ).

        معنی خوشبختی داشتن ها و دیدن ها نیست ”

        معنای خوشبختی آنچه من احساس میکنم .(Ifieelهاست )

        وقتی میگی من ،خدا میگه اوکی OK. توی همون من بمون .باشه ”

        ولی وقتی گفتی من هیچم ” و همه چیز درون من است .

        اون لحظه به مقام ، اعتبار ،

        و نام و شکل و رنگ و بو و احساسات زمینی محدود نیستی . و تهی میشی ”

        و فرصت میده در همه چیز باشی ”

        اون لحظه ست که میگی کن فیکون ”

        و مقام خدا به درونت نازل میشه ”

        و اون لحظه خدا بودن رو تجربه میکنی ”

        وقتی باورهات رفت بالا و گفتی من مقام نیستم ”

        من جایگاه نیستم و من هیچم ”

        و همه چیز درون من است ”

        اون وقته تو به مقام و شهرت و احساسات زمینی محدود نیستی ”

        واون وقته که میگی جان رو چه کنم .مال رو چه کنم ”

        تو برای خدا شدن اومدی ” دوست من…

        بیا خودتو پیدا کن .و منیت ها رو حذف کن .

        ( من نمایشی داریم .من قشنگم ”

        من ِ ذهنی داریم کاش من این بودم ، این مقام رو داشتم ” )

        تو زمانی هدایت شده ای که من فراسویی باشی .آن چه که هست .و اون من هیچه ؟

        و درون خالیه وهمه چیز درون من جا میشه ”

        از نام ها فاصله بگیر،

        از نژادها، من لرم. من کوردم. من ترکم”

        به اندازه ایی که نام ها برات مقدسه تو همون بُعد می مونی …

        چی برات مقدسه؟!

        هر آنچه که به تو داده، برای رسالتت کافیه ”

        من یک تضاد مالی برام پیش اومد، و چند سال پیش با استاد خوبان ” آشنا شدم ولی ترس داشتم. و میگفتم ازکجا معلوم به ثروت برسم واز دستش ندم مجدد … پس من هنوز خدا رو باور نکرده بودم … تو باید بی نیاز بشی و به ثروت برسی…

        این در حالی بود که من اهل نماز و روزه بودم .ولی

        من اونو هنوز نشناخته بودم …انشاءالله در قسمت داستان هدایتم می نویسم …

        .

        .

        مرسی که برام نوشتی ”

        من بیشتر عاشق شمام و دوست دارم ”

        حس و حالت عالی ”

        در پناه الله مهربان باشید .

        بی نیاز بشی و لبریز از عشق خداوند ”

        ..

        در آخرم استاد خوبان و خانم شایسته ”

        فرا رسیدن ”

        سال 2024 میلادی رو بهتون تبریک میگم “

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        سید عظیم بساطیان گفته:
        مدت عضویت: 815 روز

        بنام خدای علیم و حکیم ”

        رحیم وبسیط و شریف ونعیم ”

        سلام مجدد دارم خدمت خواهر و جواهر ارزشمندم ”

        حالتون عالی و متعالی ”

        یه حسی گفت براتون بنویسم ”

        داستان هدایت شما روخوندم و تحسین کردم شما رو ، آفرین برشما دختر ”

        برای رسیدن به خواسته هات عزم و اراده ی خودته ”

        باور داشته باش خودتو”

        بازنده کسی ست که منتظره معجزه می مونه ”

        محدودیت های ذهنی تو کنار بذار ”

        باورهای صحیح رو در خودت تقویت کن”

        و به سوی موفقیت گام بردار”

        تو برای هدفی خلق شدی ”

        خداوند برای شما کافیست، هر الان که داری نفس میکشی خودش معجزه ست”

        خیلی ها نقشه کشیده بودن برای امروز ”

        ولی انگار خداوند از دست اونا ناامید شده بود ”

        بهانه بی بهانه؟

        روی خدا حساب باز کن ”

        اون به تو روزی میده به شرط ایمان بی قیدو شرط ”

        یه رعدوبرق کوچیک میزنه

        تا دو روز کنج خونه تب و لرز میکنیم ”

        یه بارون و تگرگ میاد همه میگن وای چی شد ، نگران میشن؟

        همه هراسان میشن؟

        فقط از خدا بخواه اون همه چیز بهت میده.

        اون بی نیازت میکنه،

        به جایی اینکه دنبال لایک گرفتن باشیم بذار خداوند مارو لایک کنه؟

        به جای اینکه روی سلفی هامون کار کنیم روی خودمون کار کنیم ”

        به جای اینکه دنبال تایید دیگران باشیم کاری کنیم خدا تاییدمون کنه ”

        همچو نامت بدرخشی ”

        معمار زندگیت باشی دوست بی نظیرم ”

        ما آمده ایم ازخود یک انسان زیبایی دگر بسازیم ”

        ما راه جدیدی در زندگی پیدا کردیم ”

        راه تحول ، راه رشد، راه پیشرفت، راه موفقیت، راه سعادت و خوشبختی ”

        هر روز تو با روز قبل فرق داره، و هر روز موفقیت جدیدی رو می آفرینی ”

        شما یک پارچه عشق شده ایی، و زندگی خوبی رو آغاز کرده ایی؟

        زندگیتون مملو از آرامش ”

        در پناه جان، جانان باشی ”

        خیلی خوشحالم در یک مسیریم ”

        تا می تونید روی باورهای توحیدی کار کنید ”

        به اصطلاح خودمون ما سر طناب رو پیدا کردیم ”

        انشاءالله بیای واز نتایج بزرگتون برامون بنویسید و ما رو خوشحال و خندان کنی ”

        دوست دارم و عاشقتم “

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مصطفی پوری گفته:
      مدت عضویت: 1935 روز

      سلام بر تو و بایادخدا شروع میکنم

      دمتون گرم عجب کامنتی چقدر پر مغز و کوتاه ..مولانا می‌فرماید

      مغزجوی،از پوست دارد صد ملال

      مغز نغزان را حلال آمد حلال

      وقتی درک کنیم که انسان در عینی قدرتمندِ و توانا اما هیچ قدرتی ندارد در مقابل عظمت پروردگارش اونجا اوج روح و بزرگی وجودِ

      منم منم کردن آخرش چیه ،، خداییش اگه خداوند بارهای با. دستمو نگرفته بود نیم من هم نبودم ،، همیشه میگم خدایا من دربرابر عظمت تو هیچم،، من ضعیفم ،،ناتوانم تو قدرتمند و صاحب همه چیزی تو کارهام را انجام بده،، اما دیگه سعی میکنم 100٪حالم راخوب نگه دارم، ،اونموقل همه چی درست میشه..

      از کامنت خوبی که نوشتی لذت بردم و دوست دارم بیشتر بنویسی خوب خدا

      تشکر ویژه از استاد الهی و بزرگم و بانوی سایت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        سید عظیم بساطیان گفته:
        مدت عضویت: 815 روز

        بنام خداوند جان ”

        سلام بر شما آقا مصطفی ”

        حالتون عالی و متعالی ”

        مرسی که برام نوشتی ”

        و خداوند رو شاکرم برای وجود نازنین شما ”

        شما خودتون عالی هستی ” کامنت تون پر بود از یاد خدا ”

        پر بود از آرامش ”

        وقتی میگی من هیچم ”

        اون وقتِه قفل قلبت باز میشه .

        و تهی میشی ”

        از جا و مقام ، جایگاه

        و اعتبار و حساب بانکی

        و به هیچ چیز محدود نمیشی ”

        مثل یک لیوان که خالیه و می تونی آب اضافه کنی .نوشابه اضافه کنی و …

        برای رسیدن به خدا باید تهی بود ، تا هی بری بالا ..

        راه رستگاری ما باورهای توحیدی و معنویست.

        بعضی مواقع اینقدر درگیر ماهرت میشیم که یادمون میره ” باید هی تکرار کرد که من هیچم… که من هیچم….

        انشاءالله تهی شیم وقدرت رو به خدا بدیم.

        خیلی دوست دارم .آقا مصطفی عزیز ”

        وجود نازنینت پراز عشق خدا “

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          مصطفی پوری گفته:
          مدت عضویت: 1935 روز

          سلام عزیز دردانه خدا

          پروردگارم سلامت میکنم بابت این هماهنگی و احساس عالی که اکنون دارم

          باید تهی بود :یعنی تسلیم، یعنی خدایا من دیگه چیزی نیستم تو همه چیزی ،،صاحب قدرتی ،،من خالق زندگیم هستم اما اینم از لطف اونه ،من قدرت دارم اما اینم از رحمت اونه،، خدایا به هرخیری از تو محتاجم

          دوست دارم آقا عظیم

          باید هیچ بشیم در این مسیر تا همه بشیم

          خدایا هیچم در برابر تو و سرتعظیم فرود میارم تا تو منو به اوج ببری ،، محتاجیم به تو در کوچکترین کارها

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سهیلا مقدمی گفته:
    مدت عضویت: 1012 روز

    الهی شکرت

    رب من پادشاه و فرمانروای عالمیان دوستت دارم و شاکرم

    تو در منی تو با منی و به من نزدیک تر از رگ گردنمی

    سلام استاد جانم

    سلام مریم بانو جانم

    سلام دوست همفرکانسیم که در حال خواندن کامنتم هستی

    خیلی خوشحالم خیلی شاکرم خیلی احساس نابی را تجربه میکنم و خواستم این احساس لطیفم را با شما به اشتراک بگذارم

    من هم مثله اکثر دوستان که کامنتهایشان را می خواندم

    این روزها دچار تضاد هایی شده بودم

    نگم براتون که چقدر خود را سردرگم و در بند و حصار ذهنم همچون پرنده ای در قفس در حال تقلا برای آزادی میدیم

    گاهی احساس ضعف میکردم

    گاهی احساس عجز و سرگشتگی

    و گاهی دلم می سوخت برای اسارت خودم

    خوب من خیلی روی خودم کار کردم سالیان سال با مفاهیم کنترل ذهن ،فرکانس ،جذب ،ناخواسته،خواسته،…آشنا بودم

    ولی در این مدتی که عضو سایت شدم و افتخار همفرکانسی با این مکتب و استادان و دوستان نازنین را داشتم با توحید و برکاتش آشنا شدم

    این روزها وقت امتحان بود

    سهیلا بیا جواب بده این تو و این برگه امتحان در دستت

    مگه یکساله نمیگی ایاک نعبد و ایاک نستعین؟؟؟!!

    تنهاو تنها تو را میپرستم

    تنها و تنها از تو یاری میجویم

    الان وقت ثابت کردنه الان وقته نمره قبولی گرفتنه

    آیا میتونی توی دل ماجراها دل بسپری به رب

    آیا می تونی مشرک نباشی

    بگی تنها وتنها چشمم به تو هستش خدای من

    آدم‌ها ،شوهر،پدر،مادر،رییس،مشتری،،،

    اینا همش قصه هستن

    آدم‌ها فقط عروسک های قصه

    من و تو واقعیت زندگی و تضادهام و خواسته هام هستیم

    فقط من و تو

    من و خدای من

    من و رب من

    من و وجود الهی من

    من و من

    @@@@@@@

    من این روزها اینو فهمیدم ایمان و توحید و توکل و باور ینی اینکه بفهمم من مجهزم به نیرویی از جنس ابر خوشه های کیهانی

    و این مرا کافیست تا برنده این کشاکش بین من و ذهنم باشم چون قلب من جایگاه عشق است نور است خدا است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
  10. -
    پاکیزه بارکزی گفته:
    مدت عضویت: 835 روز

    به نام خدای بزرگ و مهربان

    به نام خدای عشق و نور

    به نام خدای که عشق مطلق هست

    به نام خدای که اغوشش همیشه باز هست

    به نام خدای که فکر کردن به او باعث ارامش قلب ها میشود

    به نام خدای که من را آفرید و وارد این جهان زیبا کرد

    خدایاااااااااااااااا شکرت شکرت شکرت شکرت

    خدایاااااا شکرت شکرت شکرت شکرت

    خدایا شکرت که وارد این جهان زیبا شدم

    خدایا شکرت که تورا پیدا کردم و آغوشت را حس میکنم

    خدایا شکرت که انگشت های سالم دارم

    خدایا شکرت که می‌توانم نفس بکشم

    خدایاا شکرت که می‌توانم به راحتی راه برم

    خدایا شکرت که هدایتم میکنی

    خدایا شکرت که خانواده دارم

    خدایا شکرت که پاکیزه هستم خدایا شکرت

    خدایا شکرت برای همین لحظه برای همین شرایط زنده گیم خدایاااااااااااااا کرورررر کروررر شکرت

    خدایاااا شکرت کرورررر کرور شکرت برای هزار ها نعمت هایت

    خدا جانم شکرت برای حضورت در زنده گیم

    خدایا شکرت که برایم اجازه دیدن زیبای ها را میدهی

    خدایا شکرت برای آگاهی های زیبا

    خدایا شکرت برای صدای عزیزانم

    خدایااا ، عزیز دلم ، رفیق مهربانم پروردگارم ، دلبر جانم عشق جانم خودم فدایت میشوم خودم غلام درگاهت هستم خودم سپاسگذار تک تک نعمت هایت هستم خدایااااااااااااا میخوایم فریاد بزنم که من چقدرررررررررر دوستتتت دارم خدایاااا من عاشقانه دوستتتت دارم ربم خدایاااا بیا خودت عاشقانه بغلم کن هیچ وقت من را از آغوش زیبایت جدا نکن رب زیبایم

    یکی از نام های خدا متواضح هست تواضح خدا به این معنی هست که با اون عظمت بزرگی خودش را میارورد همنشین ما میکند از این رفاقت زیباتر در جهان هست؟

    از خدا زیباتر رفیق پیدا میشود ؟

    چقدررر ما خوشبخت هستیم که همنشین ما خدا ست

    چقدرررر ما خوش شانسیم که تجربه میکنیم این دنیا را

    چقدررر این زنده گی زیبا و فوق العاده هست

    چقدررر ما خوشبختیم که خدای واقعی را پیدا کردیم

    چقدررررررررررررررر ما بزرگ و با عظمت هستیم

    چقدرررر زیباست که خدا از پرده چشم ما به جهان زیبایش نگاه میکند

    چقدررر عشق داشتن به خدا زیباست

    خدایاااا شکرت شکرت شکرت

    خدایا شکرت برای این احساس عالی که دارم

    سلام استاد عزیزم سلام استاد مهربانم استاد میدانی بعضی فایل هایتان را که ظبط میکنین باز میایید میگویید بچه ها احساسم خیلی عالی هست خواستم با شما هم این احساس خوبم را شریک بسازم استاد امروز از اون حال منم دارم خواستم با شما شریک بسازم واقعا وقتی هماهنگ با روح زیبایت باشی وقتی احساست خیلی عالی باشد دوست داری با همه قسمتش کنی دوست داری فریاد بزنی که به خدا این جهان خیلیی زیباست این خدا خیلییییییییی زیبایت

    استاد ازت با جان و دلم تشکری میکنم شما برایم پدر زیبایم هستین شما نه به تشکری من نیاز دارین نه به تحسین من

    من تمام اینا را بخاطر خودم میکنم تا بتوانم گوشه از لطف مهربانی شما را جبران کنم

    میبینی استاد عزیزم خداوند چقدررر بزرگ هست چقدررر وعده هایش حق هست هر وعده که به شما داده بود تک تک شان را برای شما انجام داد امروز عزت و عشق که به شما داده چی زیباست من و هزاران کاربر این سایت عاشقانه دوستان دارد تمامش کار خداست

    خدا به منم خیلییی وعده های قشنگ داده ایمان دارم تک تک شان را محقق میسازد ایمان دارم

    نزدیک یکسال شد حضورم در این سایت زیبا

    تولد یکساله گی من مبارک باشد در این سایت

    به خودم تبریک میگویم به خودم افتخار میکنم به خودم کف میزنم به خودم ایستاده کف میزنم فقط خودم میدانم و درک میکنم که چقدررر تغییر کردیم پاکیزه یکسال پیش نیستم پاکیزه هر روز بهتر از دیروز میشود شاید دیگران نداند مهم هم نیست

    همین که خدا را شناختم و عاشقانه احساسش میکنم برای من بزرگ‌ترین موفقیت هست

    زمانی که موفقیت دیکران را میبینم خداوند در گوشم عاشقانه میگوید پاکیزه عزیزم تحسین شان کن تو هم به دست میاوری من در حال قوی کردن ریشه هایت هستم ریشه هایت درست شود همه چیز درست میشود

    میدانم خداوند روی من خیلیی حساب میکند به فرشته هایش میگوید من بالای این دختر افتخار میکنم ایمان دارم تغییر بزرگ در جهان ایجاد میکند ایمان دارم رسالت خود را به بهترین شکل ممکن انجام میدهد ایمان دارم موفقیت های عالی کسب میکنم و تک تک شان اینجا میایم با جان و دل ثبت میکنم

    همین که احساس عالی دارم برایم بزرگ‌ترین ثروت هست خدایاااا شکرت

    چند روز گذشته این موضوع را با جان و دل درک کردم تا احساست از درون خوب نباشدبا هیچ چیز خوب نمیشود نه با پول نه با لباس شیک یعنی با هیچ چیز بیرونی احساست خوب نمیشود باید از درون خوب شود همان احساس که استاد همیشه میگوید که با روح مان هماهنگ باشیم باید از هر لحظه زنده گی ما لذت ببریم این دنیا بازی هست تمام چیز های خوب را به دست میاوریم

    خودمان را مقایسه نکنیم رقابت نکنیم مسابقه نیست هر کس در حال بازی کردن و تجربه کردن خودش هست

    دنیا خدا جهان فراوانی هست ما سر سفره خدا هستیم خدایااا شکرت

    احساس لیاقت ، خود باوری ، دوست داشتن خود ، خود ارزشمندی را که کسب کردیم خیلیییی به خودم افتخار میکنم و از شما تشکری میکنم

    احساس خوب همه چیز هست

    چقدررررر داشتن احساس خوب نعمت بزرگ هست خدایاااا شکرت شکرت

    آگاهی های شما عالی هست چقدررر باید خدا را سپاسگذار باشیم برای این آگاهی ها

    این آگاهی ها باشد ثروت خودش میاید عشق میاید ثروت میاید عظمت میاید خدایااا شکرت

    خدایاااااا عاشقانه تو را سپاس میگویم برای تک تک نعمت هایت بدان که خیلییی دوستتت دارم

    و عاشق تمام عالم هستم که چون همه جهان خودت تو هستی

    خدایا شکرت

    عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای: