https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/12/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-12-06 04:51:242023-12-06 05:26:44قدم اصلی تحوّل زندگی
648نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام خدایی که از رگ گردن به ما نزدیک تر است و درخواست درخواست کنندگان را اجابت می کند
سلام به استاد و مریم بانوی عزیزم و دوستان توحیدی ایم در این سایت الهی
سوال: چه عاملی باعث این همه نتیجه گرفتن شد؟
استاد شما در این فایل و فایل های دیگه علت قبول این قوانین رو و استفاده از آنها را دیدن نتایجی عنوان کردید که من به شخصه هم دیدم، کلی چیزها نوشتم که شد، کلی خواسته داشتم در عین ناباوری برآورده شد. ولی شما یه چیز دیگه ا ید و یه جور دیگه به این قوانین نگاه می کنید. شما مثل کسی که اول بار آتش رو دیده و دست در آتش کرده و حرارت اش رو لمس کرده هستید ولی من فقط توصیف اون رو شنیدیم و حس خاصی نسبت به اون ندارم.
شما میگید ما خالق زندگی مون هستیم و چنان با شور و شوق این مسیر رو ادامه میدید ولی خود من همین الان اگه به تمام خواسته هام برسم، باز فردا ناراحت و گرفته هستم. شما مثل نیوتن که از افتادن سیب قانون اش رو یافت، شما هم از اتفاقات ساده و بدیهی این قانون رو با جان و دل یافتید و همچنان با اون شور و حرارت ادامه میدهید.
کاش سوال بعدی شما ای باشه که:
چه عاملی باعث شعلهور ماندن این شور و اشتیاق و شعف این راه است؟
( قسمت بالایی رو تازه نوشتم، بعد از اینکه چندین بار فایل رو گوش دادم و برایم سوال بود چطور استاد این همه انگیزه پایان ناپذیر داره؟
و آنچه در ادامه است رو صبح نوشتم ولی احساس کردم یک نکته ای در فایل هست که هنوز متوجه آن نشدم و در آخر به این شور و شوق استاد رسیدیم و این آیه قرآن که میگه اگر
واگر اعراض آنها بر تو سنگین است، چنانچه بتوانی نقبی در زمین بزنی، یا نردبانی به آسمان بگذاری (و اعماق زمین و آسمانها را جستجو کنی، چنین کن) تا آیه (و نشانه دیگری) برای آنها بیاوری! (ولی بدان که این لجوجان، ایمان نمیآورند!) امّا اگر خدا بخواهد، آنها را (به اجبار) بر هدایت جمع خواهد کرد. (ولی هدایت اجباری، چه سودی دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش!
این آیه وصف حال کسانی که نمی خواهند هدایت شوند حتی با بزرگترین معجزات و شامل حال منم میشود برای پذیرش با جان و دل است. یعنی من هنوز با جان و دلم این موضوع رو نپذیرفتم و هنوز بین مذهبی نما بودن و این نگرش جدید داشتن گیر کرده ام و تکلیفم رو درست مشخص نکرده ام)
وقتی این فایل رو برای بار اول گوش دادم، تصمیم گرفتم که بیام و چند تا از خواسته هام رو اینجا بنویسم. که ان شاءالله در آینده ای نزدیک که تحقق پیدا کردن به این کامنت ارجاع بدم و با خودم قوانین رو مرور کنم.
کلی درگیر این بودم که واقعا من اصلا از زندگی چی رو میخوام.
تنها جوابی که داشتم این بود که نزدیکی به خداوند.
و این بزرگترین مانع من برای درخواست های مادی هست و هر چه روی آن کار می کنم باز نسبت به محکم بودن این باور کم میارم و آخر سر تسلیم میشم که من اگه از این دنیا برم چی میخوام با خودم ببرم، هیچ و فقط اون حس و حال درونی رو با خودم میبرم.
خب پس شد حس و حال خوب.
باز در این مورد کاملا سینوسی هستم یه روز عالی
دو روز مثل مو مو اخمو در کتاب داستان بچهها، اخم کرده و هر کاری میکنم از اون حس قهر و اون حس بد بیام بیرون نمیشه و علت بیشترش هم نداشتن نتایج مالی پایدار هستش.
خب دوباره برگشتم سر خونه اول، پس پول لازمه ولی باورها داغون هستن و مطمئن ام به این راحتی اون استقلال مالی نمیاد، چرا که به قول استاد، تا باور تغییر نکنه نتایج هم تغییری نخواهند کرد.
خب تنها راه مانده این است که آرزو کنم شور و شوق و انگیزه زندگی ام و احساس خوبم روز به روز بیشتر و بیشتر شود و از حالت سینوسی به حالت صعودی دربیاد.
و هیچ ایده ای برای اون نداشتم چون تا حالا خیلی سعی کردم ولی موفق نبودم که با صبح ها با شور و شوق بیدار شم.
خلاصه گفتم من که این را بعنوان اولین درخواست می نویسم،
هنوز شروع به نوشتن نکردم که ایده اومد که صبح وقتی از خواب بیدار شدی فرض کن امروز اولین روزی است که داری جهان رو میبینی. در واقع چشم های نابینایت بینا شده. چه حسی داری؟
گوش هایت اولین صداها را میشنود، چه حسی داری؟
دست هایت را میتوانی تکان دهی، چه حسی داری؟
میتوانی سر پاهایت وایسی و راه بروی، چه حسی داری؟
همسر نداشتی و الان در کنارت است، چه حسی داشتی؟
بچه دار نمیشدی و الان بچه داری، چه حسی داشتی؟
خانه ای نداشتی و الان در خانه خودت هستی؟
پوست بدنت، آسیب دیدگی داشت و الان سالم است، چه حسی داشتی؟
مو نداشتی و الان موهایت رشد کرده،خوشکل شده، چه حسی داشتی؟
نمی توانستی راحت بخوابی و دیشب راحت خوابیدی، چه حسی داشتی؟
بعد از یه عمر پدر و مادر و خواهر و برادرهایت رو پیدا کردی، چه حسی داری؟
خانه ای نداشتی و الان در خانه خودت هستی؟
یخچال ،ماشین لباسشویی، جارو برقی ،سرخ کن، چرخ گوشت ،لباس گرم و پتو و غذا و قدرت خواندن و نوشتن و حرف زدن و و و و و ………..
هزاران نعمتی که من جمعه بگرده نوروز یادم باشه تشکر قلبی بکنم و چقدر نادیده گرفتن نعمت ها ساده و بدیهی اتفاق میفته که اصلا متوجه نمیشم تا وقتی ببینم حالم خوب نیست، و متوجه میشم یه جای کار ایراد داره و خداوند بهم لطف میکنه و اصل شکرگزاری رو بیادم میاره.
خدایا شکررررررررت
خدایا ما را در این راه سعادت و خوشبختی ثابت قدم بگردان.
خب میخوام چندتا از خواسته هایم رو بنویسم که خدای مهربان مرا برای دریافت آنها آماده بگرداند.
چرا که خواسته ام از قبل آماده شده، این منم که باید آماده دریافت باشم.
خدایا مرا برای دریافت دوره قانون سلامتی و عمل به آن آماده کن.
خدایا مرا برای جهانگرد شدن آماده کن.
خدایا مرا برای دریافت ماشین مخصوص جهانگردی آماده کن.
چقدر کامنتت ساده و صادق بود و به دلم نشست! این سردرگمی رو همه ی ما کم یا زیاد فکر می کنم داریم یا حداقل یه زمان هایی به سراغمون اومده. اینکه اصلاً چی میخوایم؟ چی باید بخوایم؟ چقدر ایمان داریم به اجابت خواسته هامون؟ چقدر واقعاً باور داریم به این جمله که من خالق زندگی خودم هستم؟
چقدر عالی بود اون سوال هایی که گفتین، که صبح تصور کنیم نعمت هایی که الان داریم را تا دیشب نداشتیم و امروز به ما داده شدن، اون وقت چقدر سپاسگزار هستیم؟؟
…
امیدوارم که خداوند ما رو در این مسیر ثابت قدم نگه داره و هر روز شور و شوق بیشتری برای این مسیر داشته باشیم!
در پناه خدا بهترین ها رو برات آرزو می کنم رضوان جان (قلب)
سلام یاسمن عزیزم بانوی زیبا و توحیدی و ثروتمند و مومن و خداجویم.
مررررسی عزیزم بخاطر این نگاه زیبایت به کامنتم. مررررسی که حس و حال مرا متوجه شدی، مررررسی که برایم نوشتی.
چقدر سخت است که بخوایی از اون آشفتگی های درونی ات حرف بزنی، ولی چقدر خوبه که یه نفر پیدا بشه بگه من میفهمم ات و منم بعضی وقتها این طوری هستم.
میدونی من هنوز اون کار یا علاقه ام رو نتونستم پیدا کنم، و این ناخواسته حسم رو بد میکنه.انگار گمشده ای دارم و هنوز نتونستم اون رو پیدا کنم. گرچند آگاهانه سعی میکنم آگاهانه حسم رو خوب کنم ولی فایده نداره، باز اون حس قوی تره.
مررررسی یاسمن جان که انرژی مثبتت رو به سویم روانه کردی، ان شاءالله هزاران برابرش به سمت خودت برگرده.
عادت باعث میشه یادم بره قبلا نداشتم، الان دارم، و عادی شده دیگه…
نوشتی بچه دار نمیشدی و الان بچه داری، چه حسی داشتی؟
اینو خوب حس میکنم:
تقریبا بعد از دو سال نی نی اومد، نی نی که این اواخر دیگه خیلی دلم میخواست بیاد و معجزه وار اومد و انقلابی به پا کرد تو دلِ من…
هر وقت میخوابم بلند میشم یادم میاد نی نی تو دلمه، غرقِ خوشحالی میشم، قربون صدقه اش میرم، سپاس گزاری میکنم…
خب من که برای رسیدن به یکی از خواسته هام، انقدر به وجد اومدم چطوریه که تو رسیدن به خواسته های دیگه ام، یادم میره؟
خونه نداشتیم، مستاجر بودیم 3 سالِ اولِ زندگیِ مشترک و در مرحله بعدی خداوندِ ارحم الراحمین ما رو فرستاد خونه مستقلِ خودمون، یعنی خدا اصلا نذاشت ما اسباب کشی های خونه رو ببینیم، اولین اسباب کشی مستقیم ما رو آورد خونه ی شخصیِ خودمون…
این خیلی بزرگه…
ازدواج: تو 31 سالگی با همسرم آشنا شدیم، تو 32 سالگی ازدواج کردیم.
زمانی بود که نمیدونستم چه سنی ازدواج خواهم کرد و مشغولِ کار و زندگیم شدم و ازدواج اومد تو مسیرم…
خب، اتفاقِ فرخنده ای هست برام، قبلش خوش میگذشت، بعد ازدواج هم همچنان خوشحالم…
به قول شما قبلا همسری نبوده، الان هست، زندگیِ مشترک شکل گرفته و به فضل خدا خوبه…
عجب چیزی نوشتی رضوان جان، باعث شدی بکشم بیرون از ذهنم داشته هامو که نداشتم و حالا دارم و یادم بیاد که آیا هنوزم سپاس گزارشون هستم یا نه؟
یادمه برای دانشگاه هم همینطور بود، سال 85 کاردانی الکترونیک گرفتم، تا سال 90 که کارشناسی گرافیک قبول شدم…
تا کارشناسی نرفته بودم، دلم ادامه تحصیل میخواست، چون کاردانی کم بود برام، رفتم کارشناسی و 92 کارشناسی مو گرفتم.
خوش گذشت خیلی، دنیای جدیدی وارد شدم و کلی کیف کردم.
نداشتم و حالا دارم.
حسم چیه؟
حقیقت اینه همین یادآوری ها باعث میشن یادم بیاد چقدر تو این مواردی که نداشتم و حالا دارم بهم خوش گذشته.
من ناامید نیستم به خودم، این یادآوری ها از قصد میان که یادم بندازن الان روحت نیاز به سپاس گزاری داره سمانه تا فرکانس هات میزون بشن.
یه جمله از استاد یاد گرفتم و تو قسمت محبوب و ستاره دارِ یادداشت موبایلم نوشتم که جلوی چشمم باشه:
الان چی داری سمانه؟
اینو برای یادآوری به خودم که دلایل سپاس گزاری ام چی میتونه باشه نوشتم.
یه عنوان هست که همون لحظه موتور تشکرهامو روشن میکنه.
با سلامتیم شروع میکنم، حال خوبم، کاری که اون لحظه دارم انجام میدم، چیزی که اون لحظه دستمه و ….
دقیقا منو میاره تو لحظه ی حال، و میگه چی داری همین الان؟
چقدر سپاس گزاری درجه و الویتش بالاست…
یه لحظه غفلت باعث میشه فرکانس آدم بیاد پایین.
مرسی از این یادآوری های جذابت رضوان جان.
قسمت اول کامنتت برام خیلی جالب بود:
اینکه چقدر باور دارم خالق زندگیم هستم.
مرسی که انقدر شفاف نوشتی.
چون منم هنوز درکی نسبت بهش پیدا نکردم.
تو تمرین کردن هستم الان.
ستاره قطبی مینویسم، میشه، تیک میخوره خوشحال میشم.
زبانی درخواست میدم خدا، میشه، خوشحال میشم.
واسه تمرین این اواخر گفتم ببین دختر خوب، بیا و عملیاتی کن خواسته تو…
شواهد نشون میده یه چیزی گیر داره، بیا و تو باور نکن، اتفاقا مثبت و خیر نگاه کن و از خدا بخواه که گیر حل شه، انگار از اول نبوده، بیا و تمرین کن که خودت خلق کنی.
مگه استاد بهت نگفته خالقِ زندگیتی؟
پس همونو بخواه که میخوای.
بیا و باور نکن چیزی رو که میبینی یا میشنوی رو.
بیا خودت بسازش اونطور که خودت میخوای.
شروع کردم تو ذهنم اصلاح کردن افکارم…
شد، مسیر عوض شد…
خلق شد، همونی که من دلم میخواست بشه از فضلِ خدا…
مفهومش چیه؟
خدا میگه تو بخواه، تو شکل خواسته تو، توی ذهنت بساز و فرم بده، بفرست، من انجامش میدم.
حالا چرا من انقدر سختمه اینکار؟
که فرم بدم به خواسته ام تو ذهنم، بعد باورش کنم، تا بشه؟
چون قسمت باورم ترمز و دافعه داره اجازه نمیده به سادگی باور کنم که میشه، که شدنیه…
ادعونی استجب لکم…
بخواهید تا داده شود.
همینه.
خلق یعنی همین.
شاخ و دُم نداره که.
چرا استاد میگن ما خالق خواسته هامون هستیم؟
چون ما در مرحله اول باید شجاعت کنیم و بگیم به خودمون اون خواسته رو فارغ از قضاوت دیگران.
باید باور کنیم که میشه.
بعد خدا میده.
درسته که خالق و اجابت کننده اصلی خداست، اما تا من نگم، اون خواسته رو تو وجودم خلق نکنم، خدا چیو باید برای من اجابت کنه؟
خدا میدونه، نیازی نداره من بگم بهش…
ولی میگه انسان جان تو بگو، تا خودِ انسان بفهمه و درک کنه، حس کنه، باور کنه چی میخواد.
وقتی باور قلبی دارم نسبت به خواسته ام، دریافت شده حسش میکنم، میرسم بهش…
من هنوز به درجه ی درک نرسیدم، چون درجه ی درک باعثِ انقلاب میشه تو هر زمینه ای تو زندگیِ آدم….
اینایی که نوشتم هم خدا بهم یاد داد، واسم شفاف کرد، واضح کرد، هدایت کرد، که بتونم بهتر درک کنم که چرا باید مفهومِ خالقِ خواسته های خود بودن رو، درک کنم.
برای اینکه خواسته های منو اجابت کنه.
ممنونم رضوان جانم برای کامنتت که به من انگیزه داد و اینچنین با خودمم گپ زدم.
تولدت هم مبارک باشه عزیزم، عکس پروفایل جدیدت هم زیباست.
و خوشحالم که فاصله ی درست کردن عکس فتوشاپی کنار اسب، تا محقق شدن خواسته ات انقدر کوتاه و نزدیک بوده.
این یعنی درجه ی باورت داره بیشتر میشه.
شاد باشی و سلامت.
خدایا شکرت برای سلامتی، حالِ خوب، ارامش و نعماتِ الانم.
بانو جان چشم ات روشن، قدم نو رسیده مبارک، این معجزه الهی گواری وجودت، و نهایت لذتش رو ببری عزیزم.
هر روز به جای من یه بوسه آبدار بر اون لپ خوشمزه این نی نی نازنین بزن گرچند که هنوز اون رو ندیده ام اما دلم ضعف میره براش.
خونه تون هم مبارک باشه عزیزم همه لحظاتی که در اون هستید به خوشحالی و شادی و سلامتی بگذره عزیزم و بعدش به یکجای بهتر و خونه ای بزرگتر هدایت بشید، ان شاءالله
مررررسی عزیزم که نوشته ات اینقدر زیبا و گیرا است و حس و حال خوبت رو با ما به اشتراک گذاشتی و از اون ایده قشنگ سپاس گذاریت گفتی. واقعا من این رو تجربه کرده ام که هر وقت حالم خوب نیست کافیه یکم تمرکز کنم روی سپاس گذاری بخاطر داشته هایم و یک لحظه فکر کنم میتوانستند این ها نباشند و چقدر حس و حالم عالی میشه.
سمانه جانم سپاس گذارم بخاطر تبریک تولدم، امسال برای اولین بار، تبریک از بهترین دوستانم دریافت کردم، دوستانم در این سایت الهی این بهترین هدیه تولد امسالم است.
سمانه جان خیلی دوست دارم و روی قشنگت رو میبوسم و دست اون نی نی خوشکلت رو هم یه عالمه بوووس می کنم.
ان شاءالله در پناه خدا روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر و سعادتمند تر باشی مهربان بانو قشنگم
پس چون سختى و ضررى به انسان رسد ما را مى خواند، سپس همین که از جانب خود نعمتى به او عطا کنیم گوید: «بر اساس علم و تدبیرم نعمت ها به من داده شده» (چنین نیست) بلکه آن نعمت وسیله ى آزمایش است، ولى بیشتر مردم نمى دانند.
ابتدا جمله خودت:
گوش هایت اولین صداها را میشنود، چه حسی داری؟
دست هایت را میتوانی تکان دهی، چه حسی داری؟
میتوانی سر پاهایت وایسی و راه بروی، چه حسی داری؟
همسر نداشتی و الان در کنارت است، چه حسی داشتی
حالا جملات خودم؛
الله: سلام علیرضا جان خوبی؟
علیرضا : سلام ، مگه شما هم به ما سلام میدین؟
الله: بله من به همه بندگانم سلام میدم چون همه آنها رادوست دارم حتی گناهکاران.
علیرضا: من نمیدونستم
الله : امشب می خوام یک قانون را که کلا فراموش کردی ، یادت بیارم.
علیرضا: بفرمایید من سرپا گوشم.
الله : قانون سپاسگذاری
علیرضا: ولی من هرموقع یادم بیاد سپاسگذاری می کنم و از این بابت خیلی هم به خودم می نازم که سپاسگذارم.
الله : نه ؛ کافی نیست چون فراموش کار هستی هروقت که کامنتت بچه های سایت را میخونی و می بینی آنها سپاسگذاری می کنند تو هم تو دلت می گی خدایا شکرت بعدش هم کلا فراموش می کنی.
الله : یادت هست روستای چکنه نیشابور دیپلم گرفتی بعد بلافاصله قبول شدی دانشگاه زاهدان که روزنامه قدس مشهد عکست را چاپ کرده بود ، من کمکت کردم.
علیرضا: بله یادمه ولی من فکر می کردم تلاش خودم بوده که قبول شدم.
الله : یادته خوابگاه برات ردیف کردم همون روز اول
علیرضا : بله یادمه ولی خوابگاه یک آشنا داشتم اون ردیف کرد
الله: اشتباه هت همینه کار من بود ولی اصلا تشکر نکردی؛
علیرضا: ببخشید نمیدونستم که باید از شما هم تشکر کنم.
الله : یادته دوران سربازی اهواز ، هویزه افتادی
علیرضا: بله یادمه چقدر سخت گذشت ، چقدر بلا سرم آمد یکسره در کشمکش بودم حتی 14 روز از پادگان لشکر 92 زرهی اهواز فرار کردم رفتم تهران و حالم خراب بود کارم به روانپزشک کشید.
الله : این بلاها هم کار من بود،
علیرضا: کار شما بود ، من خیلی عذاب کشیدم ، من خیال می کردم کمک می کنی ولی کلی بلا وسختی سرم آوردی.
الله : بله ، من سر راهت مشکلات سخت آوردم آنهم نزدیک مرز اهواز در آن هوای داغ سوسنگرد که از ته دل گربه کنی و مرا بخوانی آنهم در شرایطی که هیچ کس نبود بهت کمک کنه حتی پدر و مادرت هم خبردار نشدن.
علیرضا: بله یادمه خیلی به من سخت گذشت ، آخه چرا من ، من که درسها م توی دانشگاه خوب بود تابستان همیشه در روستا به پدرم در کار کشاورزی کمک می کردم همه از من خیلی راضی بودن کل روستا منو می شناسن من جوون کاری و تلاشگر بودم . با همه مهربون بودم.
الله : بله اونها همه درست ، ولی اهل نماز نبودی کاهل بودی و سپاسگذار من نبودی.
علیرضا: پس دروان سربازی آنهمه مشکلات بخاطر نماز و سپاسگذاری بود ؟
الله : بله، چون از ته دل سپاسگذاری نمی کردی و نماز هم هر چند یکماه می خوندی .
علیرضا : الله اکبر یعنی سپاسگذاری اینقدر مهم هست که تو صبر کردی من دیپلم بگیرم، 5 سال دانشگاه برم بعد منو دوران سربازی بندازی لب مرز عراق وسط بیابان و گرمای شدید تا من سپاسگذاری کنم
الله : بله درسته ، من صبرم زیاده ، یادته یک شب که اهواز 4 تا سرباز خونه اجاره کرده بودین چه کمک بزرگی کردم ولی اصلا سپاسگذاری نکردی؛
علیرضا: بله دقیقا یادمه ، من چون لیسانس وظیفه یودم یخونه مجردی داشتیم بعدازظهر ها می آمدیم خانه اما
یک شب یک پسری آمد گفت دوست داری بریم خانه فساد که کلی دختر وپسر قاطی هستن و رابطه می خوای با دختر داشته باشی ، من هم چون جوان بودم خیلی شور و هیجان داشتم قبول کردم و راه افتادیم و می رفتیم که ناگهان وسط راه من ترسیدم و فرار کردم و تا بعد از رودخانه کارون دویدم تا که رسیدم به یک باشگاه بدنسازی سازی و واردش شدم و با وجود اینکه لباس بدنسازی نداشتم به شدت ورزش کردم و پیاده آمدم خانه و خوابم گرفت .
الله : اون من بودم که دلت ترس انداختم تا عفت و پاکدامنی ات خراب نشه و توهم ترسیدی و فرار کردی.
علیرضا: بله یادمه ولی چرا اون پسرا ودختران اونجا بودن و کار ناپسند انجام می دادن
.الله : جواب آیه ای هست که رضوان خانم بالا ذکر کرد ،
علیرضا: پس هزاران بار خدایا شکرت می کنم که مرا نجات دادی و کمک کردی تا پاکدامن بمونم.
الله : بله ، اگر کمک و لطف من نبود الان از گمراهان بودی، بتو کمک کردیم پاکدامن باقی ماندی و من هم همسر مهربان و زیبا و پاکدامن به تو اعطا کردم که الان که داری این کامنت را می نویسی کنارت با چهره معصوم خوابیده و همزمان هم داره به نوزادی که به اعطا کردم شیر میده به چهره معصوم آنها نگاه کن و سپاسگذاری مرا بجا بیاور.
علیرضا: الله اکبر، داری درست می گویی ، من کلا فراموش کرده بودم ای خدا منو ببخش.
الله : از رضوان خانم هم تشکر کن که با کامنت زیبای او متوجه سپاسگذاری شدی.
علیرضا: بله حتما ، ولی چطوری از ایشان تشکر کنم من ایشان را زیاد نمی شناسنم
الله : هم از ایشان تشکر کن و هم از من.
علیرضا: باشه
علیرضا: چون دیدم تولد رضوان خانم هست بهش تبریک می گم و بخاطر کامنت قشنگش از ایشان تشکر می کنم و بعنوان هدیه تولد یک دعا براش می کنم،
ای خدای مهربان دل رضوان خانم را پر از نور و عشق و رحمتت خودت بکن و در مسیر هدایت و توحید ثابت قدم نگه دار.
سلام به علیرضا عزیز و مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم
علیرضا عزیز نوشته الهی شما مرا منقلب کرد و کلی با اون گریه کردم وقتی نوشته ات را میخواندم زندگی خودم مثل فیلم جلویم نمایان شد، آنهمه لطف و محبت خدا شامل حال من شده بود و ندیده بودم و اصلا فراموش کردم. میخوام فقط یکشون رو بگم که به خودم یادآوری کنم که اگر فقط بخاطر همون موضوع تا آخر عمر لحظه به لحظه سپاسگزاری کنم باز هم کمه.
یک روز که مثل همیشه پسرم علی که یک سال و نیم بیشتر نداشت دم در ایستاده بود و منتظر باباش بود که از مدرسه بیاد منم تو حیاط داشتم لباس میشستم که یکدفعه دیدیم یه چیز سیاهی دست یه خانمی بود وارد شد. نگو پسرم افتاده بود داخل راه آبی که دم در خونه و کلی هم عمیق بود. و از سرتاپاش لجنی شده بود.
اون خانم گفت: من همین که رسیدم سر کوچه دیدیم پسرت افتاد تو جوب.
یعنی اگه اون لحظه اون خانم سر نمی رسید، عمرا اگر متوجه افتادن این طفل به آب میشدم و خدا پسرم رو از مرگ حتمی نجات داد و مرا از یه عمر بیچارگی .
این یکی از ده ها الطاف بزرگ خدای مهربان ام بود که موقع خواندن کامنت تان یادم اومد.
واقعا لقب انسان ( از ریشه نسی یعنی فراموشی گرفته شده)به آدمیزاد به جاست، چقدر ما فراموش کار هستیم، صبح که از خواب بیدار میشم، از خدا طلبکارم که چرا زندگی ام اینطوری و اون طوری نیست. از همسرم، از در و دیوار که چرا اونها این طوری هستند و این طوری نیستند.
علیرضا عزیز یه عالمه سپاس که دستی شدی از دستان خدای مهربان ام که پیغامش رو بصورت واضح به من رساندی. ان شاءالله این حس و حال خوبی که اول صبح گرفتم این انرژی مثبتی که فرستادی این محبت و مهربانی این لطف و عنایت، هزاران هزار برابر بشه و بصورت حس و حال خوب و نعمت و ثروت و سلامتی و شادی و سعادت در دنیا و آخرت به شما برگرده با قدرتی عظیم.
علیرضا عزیز از خواندن سرگذشت زندگی تان خیلی لذت بردم و برایم کلی درس داشت و جای بسی تحسین و تشکر، مخصوصا رهای از اون مهمونی گناه.
قدم نو رسید تون رو تبریک میگم،( من عاشق بچه کوچک هستم، همین الان میتونم بو و اون لطافت اش رو احساس کنم و اگه بگم دهنم آب میفته برای بچه کوچیک بهم نخندی آ)
تا میتونی صبح ها که نی نی از خواب بیدار میشه با اون بازی کنی اون موقع اوج شادی و لذت رو داره و چقدر اقو، اقو میکنه و میخنده.
ان شاءالله بچه ی توحیدی باشه و سعادتمند در دنیا و آخرت.
یه دنیا سپاس بخاطر تبریک تولدم، این بهترین و خاص ترین تبریک تولدم بود، چون یه جور خاص بود با یه تم جدید. تا حالا همچنین تبریک تولدی نداشتم که خدای مهربان دستورش رو بده و بهم بگه رضوان جانم، عشقم، اول از همه سلام ات میکنم و عاشقانه دوست دارم و در کنارت هستم ودرخواست هایت رو اجابت می کنم، پس نعماتی رو که بهت دادم را فراموش نکن و بخاطر داشته هایت سپاس گذار باش، تا به یه درک کوچکی از عشق خودم به خودت برسی.
خدایا این علیرضا عزیز، بچه های سایت، استاد عزیزمان، خانم شایسته مهربان و رضوان جان رو در پناه خودت لحظه به لحظه به خودت نزدیک تر و توحیدی تر و شادتر و موفق تر و ثروتمند تر و سعادتمند تر بگردان.
الهی آمین یا رب العالمین
( این کامنت به لطف الله در بهترین زمان در بهترین شرایط به دستم رسید که تونستم همون موقع پاسخ بدم. خدایا شکررررررررت)
الان جایی هستم که کامنتت رو خوندم اشکام داره جاری میشه اما راستشو بخوای اینجایی که هستم ترجیح میدم اشک نریزم و فقط با لبخندی لطیف برات بنویسم:))
من یعنی عاشق هدایت خدا شدم داشتم..
من دقیقا همین حسی که شما میگین رو تجربه کردم همین امروز و واقعا کلی از خدا کمک خواستم و میگفتم خداجون منو هدایت کن یک جای کار میلنگه من نباید حسم بد باشه
و اومدم نوشتم توی بخش دفترچه گوشیم جایی که تمرین انجام میدم و خلاصه کلی چیزی مینویسم بعد در حین نوشتن گفتگو با خدا و درخواست کردن بودم ولی ته ذهنم فقط این خواسته بود که خدایا هدایتم کن من چرا اینطوری شدم امروز بعد خیلی یهویی گفت برو کامنت بخون
بخدا قسم همینکه سایت رو باز کردم انگار دیگه از اونجا به بعد من نبودم اصلا نمیدونم از کجا از چه پروفایل هایی همینطوری گذر کردم تا به شما رسیدم هیچی یادم نیست واقعا با اینکه همین چنددقیقه پیش بود و من درحین خوندن کامنتتون وقتی به اون قسمت ایده ات اون رسیدم اصلا ناخودآگاه اشک از چشمام جاری شد نمیدونم چی شد چه انقلابی درون من رخ داد باعث این شد ولی انگار قشنگ این انرژی داره کار خودشو میکنه:)
اونجایی که گفتین هنوز ننوشتم این خواسته رو و ایده اش اومد دقیقااا مثل همین الان من بود یعنی اومدم بنویسم که خدایا این احساسم رو خوب کن و یهو بهم گفته شد که بیام کامنت هارو بخونم و اینجوری هدایت شدم
واقعا وقتی ما همچین نزدیکی رو به خدا داریم که بلافاصله جواب میده چرا تمام تمرکزمون رو نزاریم روی درخواست کردن؟ درخواست کردن میتونه با کنترل کانون توجه باشه با جهت دهی گفتگو های ذهنی باشه با نوشتن باشخ با صحبت با خود خدا باشه کنترل ذهن و… همه اینها و وقتی استاد میگن اگاهانه
یعنی ما درک کردیم همچین قدرتی داریم و حالا میخوایم استفاده کنیم
یعنی واقعا اصلا فکرشو نمیکردم به کامنتی هدایت بشم که اینقدرررررر هماهنگ هست با من
منم دقیقا بارها شده یک چیزایی خلق کردم که هییچچ منطقی نمیشده بیاری که بخوای بگی نه این بر اساس قانون خلق نشده و حتما شانس و اینا بوده اما باز ذهن یادش میره باز اون شور و شوق اولیه رو یادش میره باز توجهش رو از روی خلق کنندگیش بر میداره و میزاره روی جبر و شانس و این مسائل
خدایاشکرت بخاطر این فراوانی که اینقدر اگاهی و کامنت های فراوان در این سایت هست که جواب تمام سوال هامون از هزاران راه به ما داده میشه
این ایدتون واقعا فوق العاده بود
فکر کن صبح بیدار میشی فکر کنی روز اولیه که این قوانین رپ کشف کردی واقعا چقدر ذوق دارم استفاده کنم از قانون؟ اینطوری هرروز میتونیم ذوق و شوق هرروزمون رو برای استفاده از قانون استفاده کنیم
حتی توی تمرین ها توی استفاده از دوره ها توی شغلمون
فقط میمونه مهارت ما در استفاده از این تمرین و این ایده فوق العاده
من برای اینکه یک تمرینی رو در خودم ایجاد کنم بارها و بارها برای خودن مثال میزنم و الانم سعی میکنم همینکار رو بکنم
فکر کن اولین روزی هست که خوندن یادگرفتی و میتونی چیزی بخونی و یادبگیری چقدر انگیزه داری که کتاب بخونی کامنت بخونی
الان میشنوی قبلا نمیشنیدی چقدر فقط مطالب قشنگ به خودت هدیه میدی
اتفاقا امروز سفربه دور امریکا قسمت دو رو داشتم میدیدم خانم شایسته میگفتن که بدن بینظیری که خدا به ما داده رو واقعا باید نهایت استفاده رو ازش ببریم چیزایی که دوست داریم رو بیینیم چیزایی که میخوایم رو پشنویم با پاهامون جاهایی که دوست داریم قدم بزنیم و خلاصه کلی چیز
الاااان تازه فهمیدم وقتی میگن تو به هر هدفی برسی باز برات تکراری میشه شاید قبلا درک نمیکردم و میگفتم نه اگر من به فلان مقدار پول برسم به فلان قدر سلامتی و.. برسم دیگه همیشه خوشحالم اما میبینمم من همین الانش کلی نعمت دارم که فکر میکردم همیشه منو خوشحال میکنه..
یک مثالی بزنم من مثلا دوره کشف قوانین و میخواستم داشته باشم به شدت ذوق و شوق داشتم و از خدا درخواستش میکردم اینقدررر وقتی اولین باز این استعاره گاز و ترمز و که شنیدم حال کرده بودم و بهم شور و شوق داده بود که گفتم خدایا فقط به من پولش و بده من عاشق این دوره شدم بعد پولش اون موقع ها تو حسابم نبود اما هرروز تقریبا توی دفترم مینوشتم باز مثلا منطق میاوردم که اره خذای ما خدای فراوانی هاست و هزارتا راه داره بهم دوره رو بده و پولش رو بیاره تو حسابم خلاصه من تونستم دوره فوق العاده کشف قوانین رو بخرم اما به طرز عجیبی بعد یکی دو روز اصلا دیدم هیچ خبری از اون انگیزه و ذوق و شوق برای انجام تمرین نیست
میدونی ما برای همیشه انگیزه داشتن توی هرکاری یا استفاده از فایل ها باید توجهمون رو همیشه اگاهانه هدایت کنیم به فرصت هایی که به ما میده، چیزایی که قراره یاد بگیریم تغییراتی که در ما ایجاد میکنه این میشه اهرم لذت
اما از یک جا به بعد ما انگار توجهمون میره رو یکسری چیزای دیگه مثلا من اوایل یادمه وقتی قضیه باور هارو شنیدم و به یک درک کوچولو ایی رسیدم چقدرررر انگیزه داشتم ازش استفاده کنم و باور هام رو تغییر بدم اما بعد که گذشت توجهک از روی فرصت ها و آسون بودن زندگی با تغییر باور ها برداشته شد و روی اینکه چقدر باور سازی سخته و فلان و اینا گذاشته شد درصورتی که اون موقع که توجهم روی نکات موبت باور سازی بود اصلا سختی مسیر برام آسان میشد
همه چی کانون توجه ماست
وقتی صبح از خواب بیدار بشیم بگیم خدایاا شکرتت که چشم دارممم چقدرر کارهای خفنی میتونم با چشمم انجام بدم چقدر میتونم زیبایی ببینم میتونم صورت زیبای خانواده رو ببینم
میدونی درواقع کسی که تا دیروز چشماش نمیدیده اما امروز میبینه این گفتگو ها فقط تپی ذهنش مرور میشه
درواقع ما برای اینکه بتونیم این ایده رو اجرایی کنیم که همه چیز برامون تازگی داشته باشه باید این گفتگو ها و این کانون توجه رو ایجاد کنیم
مثلا من میخوام تصور کنم که امروز روز اولی هست که من شاغل شدم شغل دارم
خب اینکه بگم به خودم تصور کن که امروز روز اولیه که شغل داری و تا قبلش نداشتی تاثیر داره اما بنظرم اینکه اون کانون توجه و اون گفتگو های ذهنی فردی که روز اول شغلش هست رو ایجاد کنم خیلی عالییی تر میتونم انجامش بدم
خدایا شکرت اول که کامنتتون رو خوندم با خودم گفتم خب چطوری میتونم فکر کنم امروز مثلا اولین روزی هست که یکسری چیزا رو دارم چطوری این ذوق و شوق رو ایجاد کنم و خودم جواب خودم رو دادم
چقدررر یادمه این الگو رو که من یک فایلی رو مثلا میدیدم دفعه اول بعد اینقدر منو به وجد میاورد که از ذوق اشک میریختم و انچنان انرژی بهم میداد که کلی عشق میکردم چون اولین بار جملاتش رو شنیده بودم بعد بلافاصله به این فکر میکردم وااوو چقدرر میشه با این اصل با این جمله با این کلید زندگیمون تغییر کنه چقدر قشنگ میشه همه چی و.. اما انگار برای بار دوم و اینا که گوش میدادم چون قبلا فکر کرده بودم به فرصت هاش و اینا توجهم دیگه نمیرفت اون سمتی و چون اگاهانه کنترلش نمیکردم هر سمتی دوست داشت میرفت اما بالا هم گفتم اگاهانه ما اومدیم این همه مدت توی این سایت تا همینو یاد بگیرین اگر من قرار بوده باشه این همه وقت روی خودم کار کرده باشم و اینهمه وقت عضو سایت بوده باشم اما بازم اگاهانه جهت دهی ندم کانون توجهم رو و مثل قبل که این قوانین رو هم نمیدونستم عمل کنم وقت خودمو این همه مدت هدر دادم پس!
ما باید مهارت کسب کنیم توی اگاهانه استفاده کردن وقتی استاد میگن تغییر شخصیت یعنی همین دیگه من نسبت به قبل خودم نگاه میکنم میبینم با اینکه اینهمه روی خودم کار کردم اما شاید فقط 20 درصد نسبت به قبل دارم اگاهانه کانون توجهم رو کنترل میکنم
من قبلا که این چیزارو نمیدونستم فقط روزای اول انگیزه و شور و شوق داشتم توی هرکاری چون ناخوداگاه کانون توجهم میرفت رو فرصت ها و بعدش کانون توجه خود سر حرکت میکرد
الان که اینهمه به حساب خودم روی خودم کار کردم اینهمه وقت میزارم هم اگر قرار باشه مثل همون دفعه باشه پس این اگاهانه جهت دهی دادن به چه درد من خورده؟ چه تغییری باهاش ایجاد کردم؟ چه استفاده ایی ازش کردم…
باید بارها و بارها به اعتقاد من از جاهایی که میتونیم از این قدرت استفاده کنیم مثال بزنیم تا بره توی وجودمون
منم حالا فرصت گیر اوردم با اجازتون مثال زدن رو ادامه میدم(اینو از اصل بهبودگرایی یاد گرفتم که از هرفرصتی برای رشد استفاده کنم)
مثلا من قبل از اینکه کنترل کانون توجه رو یاد بگیرم وقتی کاری رو انجام میدادم توجهم میرفت روی قسمت هاایی که دارم اونو اشتباه انجام میدم خب الان که یادگرفتم باید اگاهانه بتونم توجه ام رو ببرم فقط روی قسمت هایی که دارم عالی انجام میدم و حال خودم رو خوب کنم
منی که دارم روی خودم کار میکنم و انتخاب کردم به این سبک زندگی کنم و قانون سبک زندگی من رو در بر بگیره
باید وقتی دارم کامنت مینویسم به قشنگی ها و کلمات زیبایی که نوشتم توجه کنم تا اینکه بگم بابا اینقدر طولانی ننویس بسه اه و فلان و اینا خببب این گفتگو ها که مال همون سینای قبلیه مال همون رضوان قبلیههه پسسس چیکار داری میکنی دقیقا توی سایت سینا جان:) چه تغییری کردی
من باید شب قبل خواب تمام توجهم رو ببرم روی پیشرفت هایی که کردم روی بهبود هایی که انجام دادم بجای اینکه بگم ای بابا فلان کار موند نتونستم انجامش بدم
باید بتونم توجهم رو روی اهدافی که تا الان بهشون رسیدم بزارم بجای اهدافی که نتونستم برسم باید بتونم توجه ام رو بزارم روی خواسته هایی که صبح برام اتفاق افتاده و با این توجه حسابی به خودم درست بودن قانون رو تاکید کنم تا اینکه با توجه کردن اشتباه به خواسته هایی که رخ نداده بخوام قانون رو زیر سوال ببرم و بجاش توجهم رو ببرم روی بهبودهایی که میتونم فردا بدم تا کدهای بهتری بنویسم برای روزم(به قول دوره کشف قوانین)
من اگر سینا ایی بودم که قبلا همش به نازیبایی های افراد دور و ورم توجه میکردم الان باید فقط به زیبایی هاشون توجه کنم حالا این تغییرات فقط و فقط مال یک اصل کنترل اگاهانه توجه هست ها!! که اینقدر میشه گسترشش داد
من باید بتونم به جاهایی که حافظم خوب عمل کرده توجه کنم تا وقت هایی که چیزی رو فراموش میکنم
من باید به وقتایی ک اموزه های استاد رو خیلی خوب درک کردم توجه کنم تا اماده بشم برای درک بیشتر و همینطورییی هزارتا مثال میتونم بزنمم
حالا این تغییرات رو توی هرفایل از استاد شما تصور کن باید در ما ایجاد بشه
حتی نه فایل بلکه همین کامنت اگر من این کامنت رو نوشته باشم اما این تمرینی که گفتم رو و این ایده ایی که شما گفتی رو هیچوقت اجرایی نکنم پس دقیقا هدف کامنتم چی بوده؟ چرا تایمم رو گذاشتم و وقت گذاشتم که یک همچین چیزایی بنویسم.
یعنی میخوان بگم چرا من باید مقاومت داشته باشم که بعد از همین کامنت به تنهایی کلی تغییر مثبت و فوق العاده در خودم ایجاد کنم و یک ادم دیگه بشم اصلا..
چرا باید برای تغییر کردنم منتظر یکسری چیز خاص و دیدن کلی از فایل ها و… باشم.
اینم از استاد عباسمنش یاد گرفتم که میگفتن من با هر یک جمله و هر یک ایه که میخوندم فکر میکردم چطوری میتونم اینو توی شخصیتم ایجاد کنم و براش پلن میریختم و خلاصه تغییر میکردم
شاید بگم خب با یکی دو بار نوشتن که شخصیت تغییر نمیکنه اما میتونم که گفتگو های ذهنیم رو اونقدر جهت بدم و اینقدر به خودم یاداوری کنم که باید تغییر کنی تا بلاخره این اتفاق بیفته
دوست عزیزم بینهایت ازت سپاسگزارم که نوشتی و کامنتت عالی بود
از خدای عزیزم هم سپاسگزارم که اینقدر قشنگ هدایم کرد به این صفحه و اینقدر میخوام اصلا همین هدایت خدا رو توی ذهنم بهش توجه کنم و بزرکش کنم تا بازم ظرفم برای هدایت های بیشتر بزرگ بشه و اینم خودش عمل به استفاده از کانون توجه و چیزای هست که میدونم
چون من عاشق عمل کردن به چیزایی هستم که میدونم و یاد گرفتم از قانون حتی تو ریز ترین جزئیات (اینطوری هم دارم شخصیت ام رو کدنویسی میکنم که واقعا بیشتر عاشق عمل کردن بشه)
واقعا اگر یکم خلاقیت به خرج بدیم برای استفاده از اصل و بیس هایی که از قانون یادگرفتیم زندگی ما بهشت میشه
منم که ماشالا حسابی خلاق:))
و لایق بهترین نتیجه رو گرفتن از قانون
کامنتم رو همینجا تموم میکنم
تا خودم بارها و بارها بخونمش کامنت شما رو هم بارها و بارها دوباره میخونم و دوستانی که بهتون پاسخ دادن
باورت میشه من الان بعد تعهدم به نوشتن کامنت روی “روزشمار تحول زندگی من” یک حسی گفت برو یکم کامنت بخون. گیج خواب بودما. یکم بالا و پایین رفتم هیچی نمیفهمیدم. نمیتونستم متمرکز بشم. تا یکهو گفتم راستی از رضوان چه خبر. برو پروفایلش رو پیدا کن. آخرین بار دیده بودم که شما هم جز شاگردهای دوره ارزشمند “احساس لیاقت” هستی. گفتم نکنه رضوان جان هم تمرکزی روی جلسه 13 احساس لیاقت داره کار میکنه و احتمالا کمتر تو فایل های هدیه کامنت بزاره. خلاصه هی یکی میگفت بیخیال. یکی میگفت برو حالا پروفایلش رو چک کن و روی یکی از کامنت هاش برو و بخون و براش بنویس.
واوووو عکس پروفایل جدید(معلوم نیست این چند وقت که ندیدمت چقدر خلاقیت به خرج دادی دختر.هر وقت دیدمت یکجا همه ی عکس هایی که درست کردی رو باید بهم نشون بدی.)
واوووو تولدتـه…بگو چرا باید میومدم پروفایلت.
خداروشکر که اومدم و کامنتت رو هم خوندم و عجب ترمزی این ترمز…معنوی ترین کار دنیا ثروتمند شدنه. پول معنویه. خلاصه پول ما رو بخدا نزدیک میکنه.این جمله آخری رو اصلا مغزم اِرور داد. خیلی ترمز دارم خیلی…اما یک چیزی بگم؟! اینکه اصلا عجله نکن دوست قشنگم ار داشته هات لذت ببر، به علاقه مندی هات بپرداز، به مهارت هات اضافه کن و بازهم لذت ببر. بزار تکامل کار خودشو بکنه. باید ما به تکامل ارتعاشی برسیم باید یاد بگیریم پامون رو از ترمزها برداریم. باید کمال گرایی هامون رو بشناسیم و بریم تو دل کارای کوچیک.خلاصه فقط استمرار و حرکت اونم با احساس خوب
خلاصه که خیلی تحسینت میکنم که دانشجوی دوره احساس لیاقت هستی و خیلی بهت تبریک میگم برای اینکه اونجایی…
و حسابی که تولدت رو بهت تبریک میگم دوست قشنگم
خوشحالم که دیدمت و کامنتت رو خوندم.
…
دوست ارزشمندم تولدت خیلی مبارک مون باشه.برات آرزوهایی از جنس ثروت و سلامتی و عشق و شادی و فراوانی های بی حساب دارم….بوووووووس
دخترررررررررررر تو چقدر فوق العاده ای، چقدر دوست دارم و هر وقت اسم قشنگ رو میبینم، میگم آخ جون فهمیه جان هم هست و کلی خوشحال میشم.
اومدم تهران دوست داشتم بیام خیابان انقلاب شاید فرجی بشه ببینمت، ولی اون روز راهپیمایی بود و معلوم بود که هنوز موقع دیدار نرسیده و به وقتش همه چی جور میشه و در بهترین مکان و زمان همدیگر رو خواهیم دید.
مررررسی فهمیه جان با این همه خستگی برایم نوشتی، مررررسی که به الهام قلبی ات گوش دادی و مرا خوشحال کردی.
مررررسی بابت تبریک تولدم.
مررررسی بابت این تذکر به جا:
اینکه اصلا عجله نکن دوست قشنگم ار داشته هات لذت ببر، به علاقه مندی هات بپرداز، به مهارت هات اضافه کن و بازهم لذت ببر. بزار تکامل کار خودشو بکنه. باید ما به تکامل ارتعاشی برسیم باید یاد بگیریم پامون رو از ترمزها برداریم. باید کمال گرایی هامون رو بشناسیم و بریم تو دل کارای کوچیک.خلاصه فقط استمرار و حرکت اونم با احساس خوب
یه کامنت نوشتم در دوره احساس لیاقت که اینجا کپی می کنم جریان اومدن به کرج و تهران است.
(به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام بر بندگان خاص خدا سلام بر استاد و دوستان توحیدی ام در این سایت الهی و این سفینه نجات
میکس دوره احساس لیاقت و سفرنامه، برایم سفری رو رقم زد که اولین بارهای زیادی به همراه داشت. سفر یکهفته ای به کرج منزل برادر همسرم که بعد از چهارسال که به کرج آمده بودند برای اولین بار بود که رفتم خونشون و کلی بهم خوش گذشت)
سفر هوایی برای اولین بار و انجام تمرین درخواست در این سفر.
(وقتی هواپیما اوج گرفت دچار افت فشار شدم و یکم حالم بد شد با این حال بد فقط تو فکر این بودم چطور درخواست بدم و خدا را شکر با اینکه زیاد اوکی نبودم درخواست خودم رو دادم و بسته دوم که برای پذیرایی آماده کرده بودند گرفتم)
اولین بار دوچرخه سواری رو در یک پارک شلوغ تجربه کردم، قبلا فقط در حیات خونه در این حد فقط بتونم دوچرخه رو کنترل کنم اون هم تقریبا یکسال پیش بود که باز برای اولین بار خواستم دوچرخه سواری رو یاد بگیریم و فقط در حد کنترل دوچرخه یاد گرفتم.
اولین بار سوار مترو تهران کرج شدم و کل مسیرها که شامل کرج به تهران رفتن به بازار بزرگ رفتن به میدان هفت تیر، حقانی برای تماشای پل طبیعت و برگشت به کرج بود. اون هم به تنهایی و اولین بار رفتن به تهران.
اولین بار تنهایی رفتن به رستوران در میدان هفت تیر و انجام تمرین درخواست و پاسخ رد به درخواستم، گفتند که ما بال تکی نمیدیم و باید سیخ کامل باشه.
موقعه ای برای بازدید از کاخ گلستان رفتم، در محوطه یه درخت تنومند دیدیم دوست داشتم یه عکس با اون داشته باشم، چرا که مرا به یاد درختان تنومند سفر به دور آمریکا می انداخت. برای همین باید از یه نفر درخواست می کردم که از من عکس بگیره، با خودم گفتم باید الان تمرین درخواستم رو به کسی که آدم
بسیار متشخص و معلوم باشه عجله دار انجام بدم. از قضا یک آدم کت و شلواری با سامسونت و مشخص بود در این کاخ کاره ای است و از طرز راه رفتنش مشخص بود عجله داره، رفتم جلو و از اون درخواست کردم که از من عکس بگیرید و ایشون با روی گشاده قبول کرد و علاوه بر کنار درخت، موقعیت دیگه ای برای عکس پیشنهاد داد و محترمانه و با لبخند بعد از عکس گرفتن گوشی رو بهم داد.
برای اولین بار پیاده روی چند ساعته داشتم. روز اول 2 ساعت بعد 2و نیم روز بعد 3و نیم ساعت بعد حدود 6 تا 7 ساعت پیاده روی داشتم.
و این یکی از خواسته هایم با دیدن سفر به دور آمریکا بود وقتی استاد میگفت 4 ساعت پیاده روی کردیم دوست داشتم تجربه کنم و چه تجربه شیرینی بود.
موقعه ای که رفتم از مهماندار قطار آب جوش برای قهوه بگیریم، مهماندار لیوان آب جوش رو تا درب کوپه رساند مبادا دستم بسوزد.
برای پاسخ به این سوال باید بگم توانایی ها و ویژگی های مثبت زیادی دارم که باید با حوصله و تمرکز آنها را بنویسم گرچند قبلا نوشته بودم ولی این دفعه با ورژن جدید میخوام بنویسم.
مررررررررررررررررسی از استاد عزیزم که با تعهد و پشتکار و استقامت در این راه ما را به تجربه های شیرین زندگی دعوت کردند.
ماندن در احساس خوب بزرگ ترین نعمت است.
در پناه حق همه ما در همه حال در بهترین احساس خوب باشیم.)
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان شایسته و دوستان مهربانم در سایت بی نظیر عباس منش
چی بگم از لطف خداوند که انقدر بزرگ و مهربونه
خداروشکر که من رو خالق آفریدی
خداروشکر که به من قدرت دادی با افکارم ، با کانون توجهم زندگیم را خلق کنم
خداروشکر که به من قدرت دادی با احساسم مسیر درست یا اشتباهم را بفهمم
امروز یا بهتر بگم از دیشب یکسری نجواهای نا دلخواه ذهنم رو فرا گرفته بود که یه احساس منفی تو وجودم فرا گرفته و واقعا دیگه سر ظهر که از محل کارم اومدم بسمت خونه تسلیم رو اعلام کردم
و به خودم استراحت دادم ، خوابیدم.
بعد از بیدار شدنم از خدای مهربانم درخواست یک هدایت و نشانه از سایت استاد خواستم و تا وارد سایت شدم دیدم که این فایل روی بنر سایته
تا شروع شد و موضوع رو فهمیدم بی نهایت خوشحال شدم یه تلنگر بزرگ توی این فایل بود یه آرامش خاص به وجودم هدیه کرد
دلیلی سر درگمیم رو فهمیدم و یک تجربه بی نظیر برام شد
این دلیل چیزی نبود جزء فراموش کردن قانون ، فراموش کردن قدرتی که ما تو برنامه ریزی زندگیمون داریم
و و و بی نهایت از استاد سپاس گزارم که دقیقا مثل یک پیام آور الهی ما رو از گمراهی خارج میکنه
سر بزنگا به کمک و حمایت ما میرسه.
خدای مهربانم بی نهایت بابت این لطفی که برای من و زندگیم داری شکرت
همگی عزیزان در پناه الله یکتا شاد ، سلامت ، ثروتمند و در مسیر هدایت الهی باشید.
سلام و خدا قوت به بانو شایسته،فرشته ای که فرکانس انس و الفت و دوستی و درصلح بودنش با جهان را نه از بعد زمان و مکان بلکه از بعد کوانتوم و فرکانس میشود حس کرد
خدایا با وضو گرفتن وارد این سایت شدم و حضورم را در این محفل نورانی بزرگترین نعمت و ثروت میدانم.
الهی هزاران مرتبه شکر برای وجود و حضور تک تک شما بندگان توحیدی و در مسیر توحید
استاد عزیزم نمیدانم چه بگویم بعد از 5 سال تلاش ذهنی و آمدن در مسیر و دلسرد شدن در مسیر و رها کردن و بعد از تقریبا دوسال به صورت مستمر و جدی در مسیر بودن و خواسته هایی که خلق کردم و با قدرتی که خدای مهربانم نصیبم کرده
این روزها جالب است که مدام مانند دانشمندی که فرمول رسیدن به اکسیر جوانی را کشف کرده مدام به بالا و پایین
پریدن مشغول هستم با خودم میگویم یافتم ،یافتم
منی که شاید سال پیش هم به خودم گفته بودم که درست است قانون را متوجه شدم
ولی این روزها حس میکنم درونی تر و توحیدیتر شدم و این قدرت خلق را بیشتر درک کردم و هر وقت در این یک هفته اخیر به قدرتی که الله یکتا در وجود هر کدام از ما قرار داده فکر میکنم ناخودآگاه اشک از چشمانم سرازیر میشود
در محل کارم مدام در حال راه رفتن هستم و اشک شوقی که نمیتوانم جلوی آن را بگیرم
و همکارانی که سراغ من میآیند و میگویند جناب خانکی مشکلی پیش آمده کمکی از دست ما ساخته است این همه راه میروی …
من هم پاسخ میدهم حالم عالی است و بهتر از همیشه هستم
استاد انگار به هر میزان که الله را در دل و در منزلگاه این جسم، حی و حاضر میبینم و اینکه با هر قدمی که من بر میدارم ،او مرا همراهی میکندو پاسخ میدهد
استاد عزیزم این روزها بیشتر مصداق این شعر را درک میکنم و البته به اندازه ظرفم
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم
استاد عزیزم از همون روزهای اول که فایلهای دانلودی شما را گوش میدادم یه حسی از درونم میگفت این صحبتها این نورها از یه عالم دیگه هست که بر استادم جاری شده اینها کلام الله است که از زبان شیوای شما داره برای ما گفته میشه و یه حس درونی اینها را تایید میکرد
اما از اونجا که این ذهن آدمی فراموشکاره و وقتی در این روزمرگی وارد میشه به قول آقای قمشه ای هزار تیکه میشه کانون توجه ما و اگر لحظه ای غفلت کنی میبینی تو در و دیوار رفتی ،تمرکز کافی را نداشتم.
درست یادمه یکی در میون فایل هاتون را گوش میدادم و خیلی مستمر نبود
یه روز اومدم دیدن روی همه فایلها نوشته شده این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده هست
دیدن همین جمله کافی بود که من بهایی را بدم برای دیدن این فایلها
اون زمان بهاش بسته اینترنت و وقت و انرژی بود که یادمه گذاشتم و تقریبا همه فایلهاتون را دانلود کردم و خیلی جدیتر گوش میدادم
و دیگه با اتفاقهای کوچی و بزرگ داشت برام باور پذیر شد که ما خودمون خالق زندگیمون هستیم
و به صورت خیلی هدایتی من و همسر عزیزم وارد دوره مقدس 12 قدم شدیم
دوره ای انسان ساز ،دوره ای توحیدی ،دوره ای که اگه تا آخر عمرم برای این آگاهی ها از الله یکتا و شما استاد بزرگوار تشکر و قدردانی گنم حق مطلب را نمیتونم ادا کنم .
با ورود به دوره و گوش دادن فایلها
و همزمان با گوش دادن به فایلهای دانلودی (که در حکمگنج هستند ؛اگر باورش کنی )
دوست عزیزم که داری این کامنت را میخونی
فایلهای مصاحبه با استاد در حکم گنج و بهترین دوره محسوب میشه ، و اگه خوب گوشت را به این فایلها بسپاری خیلی راحت خیلی ساده ،خیلی هدایتی وارد دوره های استاد میشی،
فایلهای توحید عملی واقعا در حکم گنج هستند که باید هر روز خودت را مهمون گوش دادن به این فایلها کنی.
در قدم دوم 12 قدم بود که رسول نتیجه هاش داشت وارد زندگیش میشد و زندگیش دیگه رنگ و بوی خدایی گرفته بود
خواسته ای که خلق شد
من که بعد ازدواجم ماشینم را فروخته بودم و یه 10 سالی بود به خاطر باورهای محدود و شرک نتونستم ماشین داشته باشم
از خداوند درخواست داشتن ماشین را کردم
که قبلش خیلی خواسته های ریز و کوچیک را بهش رسیده بودم و حالا میخواستم ماشین داشته باشم ،منم شروع به خلق خواستم کردم هر روز هر دقیقه داشتم خودما تصور میکردم تو ماشینم نشستم و همسرم و فرزندانم کنارم هستند و یه مسیری را که خیلی برام خاطره داشت و قبلا رفته بودم بارها و بارها ،هزاران بار تصور کردم و تجسم و لذت بردم و حال خوب را تجربه کردم
یادمه منم به خاطر باورهای شرک آلود وارد بورس شدم و فکر میکردم بورس میتونه من را به همه جا برسونه و زندگیم را زیر و رو کنه (باور شرک الود)
پولهایی که تو بورس گذاشته بودم به جایی رسید که راحت میتونستم یه ماشین صفر خوب بخرم ولی این باورها نمیزاشت من به خواستم برسم و طمع باعث شد تقریبا نصب پولم را از دست بدم
اون روزها خیلی خیلی فایلهای توحید عملی استاد را گوش میدادم و یه روز اومدم خونه و به همسرم گفتم به خدا قسم میخورم که ما مشرک هستیم و قدرت را به عوامل بیرونی دادیم(بورس)و فکر میکنیم بورس میتونه زندگیمون را متحول که
و به همسرم گفتم بیا از همین جا کات کنیم و سهم هامون را بفروشیم.
و جواب همسرم جالب بود که ایشون گفت ما تا دوتا خونه از این بورس نکشیم بیرون از بورس نمیآیم بیرون
منم که مخالفت ایشون را شنیدم ،گفتم به خودش میسپارم و خدا خودش هدایتمون کنه
دقیقا فردای اون روز بود که همسرم زنگ زد به من که سر کار بودم و گفت همه سهم هارا فروختم و حق با شما بود
اون روزها به پول فروش سهم و یه مقدار پولی که داشتم ،ماشین در سایت سایپا ثبت نام کردیم و این در حالی بود که هیچ پولی نداشتیم و تا 5 ماه دیگه که ماشین را تحویل میخواستن بدن من نمیتونستم پول ماشین را جور کنم ولی گفتم توکل یعنی اینکه نداشته باشی و بهش ایمان داشته باشی
نمیدونم اون روزها خیلی به دلم بود که پولم نقد جور میشه و من با توجه به تعهدی که داده بودم اصلا دنبال وام گرفتن نرفتم
خلاصه زمان به سرعت گذشت و یه ماه مونده بود به تاریخ تحویل و ما باید حداقل 100 میلیون جور میکردیم
فاطمه جان که دید زمان تحویل نزدیکه به من گفت برو شما دنبال وام همین ماشین هم از دستمون میره (باور کمبود و عجله)
منم به ایشون گفتم من هرگز دنبال وام نمیرم
خلاصه اینقدر اصرار کردن به من که بر خلاف میل باطنیم رفتم دنبال وام که از روی سند خونم وام جعاله از بانک بگیرم که یادمه یکی از کارمندها منا کشید کنار گفت پسرم چرا آخه این کارا کنی مگه مجبوری
به خدا که انگاری خود خدا داشت باهام صحبت میکرد
خلاصه با این نشونه من برگشتم خونه و گفتم اصلا به هیچ عنوان من وام بر نمیدارم
بعد فوت پدر بزرگوارم و آپارتمانی که به اسم ایشون بود و هیچ تصمیمی برای فروشش نداشتیم
دستهای خدا وارد عمل شدن (برادهای عزیزم)و فروش این آپارتمان را کلید زدن
این در حالی بود که من دوسال پیشش چند باری رفتم پیش برادر بزرگترم و درخواست کردم این واحد را بفروشیم و غافل از اینکه وقتی قدرت را میده به بقیه کل زندگیت بهم میریزه و نتیجه ای حاصل نمیشه .
وقتی قدرت خلق را به خودم و خدای خودم دادم جهان هم شروع به کار کردن برای من کرد
آپارتمان در بهترین زمان ،یعنی درست در زمان تحویل ماشین فروش رفت و من خیلی راحت به خواستم رسیدم
این در حالی بود که واقعا و واقعا من اصلا نگران پرداخت وجه ماشین نبودم و از درونم مطمئن بودم که قدرت خداست و پول ماشین نقد جور میشه.
و خیلی شیک و مجلسی ما به ماشین رسیدیم .
استاد واقعا من این خواسته را به کمک خودم و دستان پر قدرت خدا خلق کردم.
این خواسته در قدم دوم خلق شد و در قدم سوم تونستم عزت نفسم بالاببرم و سبک زندگی شخصی داشته باشم
در قدمهای دیگه تجسم کردن و هدایت خدا وتسلیم شدن ها و دیدن تغییرات و نشانه ها و توانایی نه گفتن به دیگران را دروجودم نهادینه کردم و چقدر شخصیتم رشد کرد استاد و روزبه روز آگاهی های دوره را بیشتر می فهمیدم ، این دوره با اکانت فاطمه جان خریداری شده وما استفاده کردیم ، دوره ی مقدسی که ساعتها ما مینشینیم واز تغییرات مون صحبت میکنیم .
استاد خوشحالم که الان دوره لیاقت را دارم ، الان وقتی دوره ی مقدس 12قدم را میرم وگوش میکنم بخدا هربار انگار چیز تازه ای میشنوم و لذت میبرم از تعهد وعمل گرایی خودم ، ازاینکه دوره ی لیاقت باعث شده بی قید وشرط خودمو دوست بدارم و توحیدی تر عمل کنم و
با احساس لیاقت خواسته هامو خلق کنم .
چه جلسه های قرآنی بی نظیری این دوره ی مقدس داره ، فاطمه جان اسم این دوره را همیشه مقدس یاد میکنه استاد چون خیلی باور توحیدی تو جلسات قرآنی به ما یاد دادین ، جلسه های قرآنی که با قلبم با تموم وجودم
گوش میدم و همیشه آگاهی هاش برام معجزه الهی هست و نشانه های هدایت الهی .
استاد عزیزم بینهایت ازتون تشکر میکنم که دستی از دستان پر قدرت خدا شدید و با توحید عملی و باور به خودتون و الله یکتا زندگی خودتون و هزاران نفر را متحول کردید و هر لحطه دارید جهان را گسترش و زیبا میکنید.
سلام به استاد عزیزم خانم شایسته مهربان و تمام دوستهای فوق العادهای که توی این سایت هستند
الان حدوداً یکی دو ماهی هست که تمرکزی سریال سفر به دور امریکا زندگی در بهشت رو میبینم
در صفحه فایل حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی تعهد دادم که هر روز یک قسمت از سریال زندگی در بهشت یا سفر به دور آمریکا رو ببینم و برای اون یه کامنت بنویسم
خوب از اونجایی که قانون تکامل رو رعایت نکردم میخواستم از جایی که هفتهای یه کامنت هم نمینوشتم برسم به جایی که 80 روز پشت سر هم هر روز کامنت بنویسم، اتفاقی که افتاد این بود که اون تعهد رو رها کردم اما انصافاً تا جایی که تونستم روی زیباییها تمرکز کردم و مخصوصاً شب ها موقع خواب سریالها رو میدیدم و میخوابیدم
اتفاق فوق العادهای که افتاده اینه که به طرز عجیبی پدر و مادرم شادتر شدن حالشون بهتره انرژیشون مثبتتره این کاملاً مشهوده
حتی شبای برنامهای از تلویزیون پخش میشه که فکر کنم اسمش خودمونی هستش
پدرم طرفدار پروپاقص این برنامه است بارها شنیدم صداشو که چقدر بلند بلند میخنده
و خدا را شاکرم که انقدر قانون دقیق عمل میکنه
این یه تغییر ملموس بود که در راستای موضوع این فایل بود که من خودم خالق زندگیم هستم
استاد عزیزم این فایل رو توی این چند روزه فکر میکنم حدود 30 بار گوش دادم و دیدم ولی جا داره که صدها بار دیگه هم ببینم
خیلی ممنونم و برای شما از خداوند مهربون بهترینها رو خواستارم
خدایی که قدرت خلق کنندگی خودش را در وجودم قرار داد
ای خدای مهربان ازتو سپاسگزارم که بمن فرصت دادی که زیر این فایل بینظیر یک کامنت عالی بنویسم
.
سلام به روی ماهت استاد گلم خانوم شایسته نازنین
دوستای هم فرکانسی و خانواده بینظیرم سلام به تک تک شما و عاشق همه شما هستم .
.
استاد من اصلا قصد نوشتن نداشتم دیروز گفتم نمینویسم اما امروز همین الان دلم گفت بنویس و منم گفتم چشم
میخاستم این کامنتم رو زیره فایل قدم 1 جلسه 4 بنویسم و بگم استاد من امروز 5تا مشتری داشتم
حدود 10روز میشه ک هرلحظه احساس فوق العاده دارم و قلبم از شدت هیجان میزنه بیرون
اون باورهایی ک استاد شما گفتید رو 10روزه مثل نفس کشیدن درحال تکرارشم حتی وقتی یدونه هم مشتری نداشتم ولی گفتم خدا مشتری هارو میاره
گفته بودم من باید هرروز 5تا مشتری داشته باشم و امروز با افتخار بعداز 10روز به گفته ام رسیدم و باید اینقدر 5تا مشتری داشته باشم که برای ذهنممنطقی بشه و بعدش بریم سراغ 8تا و 10تا مشتری
ولی بخدا اینقدر همین لحظه درحال نوشتن ذوق دارم که نمیدونم از کجا بگم از چی بنویسم
امروز ساعت 3 سالن رو بستم و گفتم برم یکم قدم بزنم
تو بویین زهرا امروز هوا اینقدر بهشتی بود که خوده خدا بهم گفت فرشته بهشتو اوردم تو بویین زهرا عاشقشم
راه افتادم به سمت خیابون
بعد یهو یادم افتاد حدود 11ماهِ قبل من تمامتجسمم شده بود که تو یک خیابونی که بسیار درازه زیره هوای بارونی راه برم تنها باشم و باخدا حرف بزنم
امروز این اتفاق افتاد هرچند من خیلی وقته به آزادیی رسیدم ولی امروز که دارم روی خودم و ذهنم و باورهام کار میکنم این بسیار منطق قویی بمن به ذهنم داد که اصلااااااا ببین فرشتهههههه هرچیزی بخایی میشود
تمام دنیا امروز تو دستم بود انگار
بعدش رفتم سالن
تا شب تو سالن بودم چیزی ک بازم قبلا تجسمش کرده بودم
موقع برگشت داشتم باخدا حرف میزدم سپاسگزاری میکردم کلی ذوق داشتم رفتم و رفتم که یهو ی +dena سفید برام واستاد و گفت کجا میری گفتم … گفت بشین
واییییییییییییی
دنا+همون ماشینیه که من دوست دارم همسرم داشته باشه
خیلییی احساس خوبی دارم
تو ماشین چشمام رو بستم و همسرم رو کنارم حس کردم دستاش رو موهاش رو ریش و سبیل و هیکلش رو حس کردم داره باهام حرف میزنه باهم حرفای قشنگ میزنیم تو یک جاده زیبا که دو طرفش درخته درحال رفتن هستیم و همش تحسین میکنیم
بعد یهو قلبم اروم گفت
(فرشته تو توی رابطه عاطفی خیلیی به خودت ستم کردی و روزهای وحشتناکی رو داشتی که اون روزها باعث شد قویتر بشی ولی خدا درمورد رابطه عاطفی راضیت میکنه)
وقتی کلمه راضیت میکنه رو گفت تمام وجودم لرزید
حس کردم چقدر زندگیم قشنگ شده
چقدر خاسته هام راحت وارد زندگیم میشه
چقدر خوبِ همه چی
و فقط تلاشم رو میکنم که این موضوعات و این نشونه هارو ببلعم سعی میکنم این اتفاقات رو هرلحظه به خودمبگم
سعی میکنم اصلا به نداشته هام فکر نکنم
سعی میکنم فقط به خوبی ها به خاسته هام فکر کنمنجواها رو در نطفه خفه میکنم دیگه نمیزارمدیگه تموم شد
همین امروز که داشتم تو خیابون قدممیزدم داشتم تجسممیکردم خاسته های بعدیم رو داشتمتجسم میکردم آزادیم رو هوای قشنگشمال رو که دارم تو ساحل راه میرم سالن خفنی ک شنیونکارشم و و و و و و
قشنگیه زندگیم اینه که احساسم رو به اونا وصل نکردم
اتفاقن دیشب نوشتم تو دفترم که چجور دختری باید بشم؟ ی صفحه پر شد ولی تهه همشون این بود که ی ادم علی بی غم و خوش خیال باشم و احساسم رو بدون واسطه خوب کنم
نمیدونم نمیدونم کامنتم چجوری شد نمیخام برم ادیتش کنم میخام هرچی اومده و نوشته همون باشه
محمنیست چقدر میگذره که به خاسته هام برسم
محم اینه ک فرشته الان داره خاسته های پارسالش رو زندگی میکنه و خدا میدونه تا سال بعد چه اتفاقات قشنگتر و چه خاسته هایی از من براورده شده
و محم تر از همه خدا میدونه چقدر درکماز خداوند و قوانینش بیشتر شده که تمام دستاوردهام بخاطر درک قوانین خداونده
خدایا شکرت
ممنونم که کامنتم رو خوندید
خیلییییی دوستتون دارم
به امید دیدار دوستای خوبم درکنار بهترین استاد دنیا
به نام خالق هدایتگر سلام به فرشتهی عزیزم دوست زیبا و دوست داشتنیم
قشنگم کامنت زیبای تو امروز نشانه من از طرف خداجون برای بودن در مدار رسیدن به درآمد مستقل از خانوادم الان ساعت 2و نیم شبه و آنقدر قشنگ به سمت کامنت زیبات هدایت شدم
عزیزم بهت تبریک میگم برای احساس خوبت در کسب و کار برای شوق و ذوقی که داری بهت تبریک میگم برای رسیدن به تک تک خواسته هات تا این لحظه بهت تبریک میگم برای مشتری هایی که اومدن و باورهای خوبی که ساختی و درحال ساختنش هستی بهت تبریک میگم و به شدت تحسین میکنم ت برای تعهدی که نسبت به خودت و عمل به قانون داری . خوش حالم برای این که کامنت زیبات رو خوندم هرجا هستی شاد و ثروتمند و سلامت و لیاقتمند در دنیا و آخرت باشی انشالله
منتظر شنیدن خبرهای خوب و شگفت انگیز از زندگیت هستم و روی ماهتو میبوسم فرشته جان
من سید محمود موسوی مهر هستم که حدود یک ساله با اکانت خودم وارد سایت شدم
قبلا با اکانت همسرم تو سایت فایلهای رایگان رو گوش میکردم
چه خوب استاد توضیح دادن که باید هر چند وقت یه بار مرور کنیم که کجا بودیم وبا رعایت این قوانین به کجا رسیدیم
یادش بخیر برای اولین بار شمارو تو یه فایل رایگان که تیشرت نارنجی پوشیده بودید و در کنار یه ساحل زیبا داشتید درباره این قوانین صحبت میکردید دیدمتون وهمسرم فایل شمارو تو فلش ضبط کرده بود و به تلویزیون وصل کرده بود وبه فایلهای شما گوش میکرد و به من گفت این عباسمنشه که یه راننده تاکسی بود تو بندرعباس الان با عمل کردن به قوانین و تغییر باورهاش تو بهترین ایالت آمریکا چندتا خونه و ماشین داره و خیلی حرفاش درسته و خیللی درباره خدا درست میگه و این حرفا
و دوست داشت منم گوش بدم ولی دریغ که من اصلا تو اون مدار و فرکانس نیستم(اینم داخل پرانتز بگم مدار و فرکانسو بعد از آشنایی با استاد یاد گرفتم قبلا اصلا نمیدونستم مدار چیه فرکانس چیه) و اصلا حرفهای استادو نمیشنیدم چه برسه که درک کنم چی میگه به قول قران ما در در قلبهایمان مهر نهادیم
و تو دلم به همسرم میخندیدم که چقدر سادس یه آدم با تیشرت و شلوارک رفته اونور عشق و حال میکنه معلوم نیست چجوری رفته ارث و میراث رسیده بهش
معلوم نیست چی داره میگه تازه به منم میگه گوش کن (وااای که چقدر بی خبر و دوور بودم از قوانین)
تو دلم میگفتم همسرم تو حرفهای این آدم چی گیرش میاد اخه به منم پیشنهاد میده گوش بدم اینم بگم که من وهمسرم تازه یه سال و خورده ایی بود بچه دار شده بودیم اونم 2قلو و همسرم اصلا حال و هوای خوبی نداشت ولی با گوش کردن به فایلهای استاد که اونم از طریق دوستش پیشنهاد داده شدخیللی حالش خوب شده بود تقریبا آرامتر شده بود
به همین خاطر وقتی من میدیدم حال همسرم بهتره از قبل وقتی فایلهای استادو گوش میده منم کم و بیش گوش میکردم ولی اصلا تو اون مدار نبودم که درک کنم ولی الان میفهمم که اون موقع داشتم تکاملی میومدم جلوتر یعنی تو اینستاگرام که بعضی از این کانالها که تیکه ایی از فایلهای استاد میزارن صحبتهای استادو گوش میدام(البته الان اینو میدونم که این کانالها بدون اینکه استاد بخاد واسش تبلیغ میکنن و اینجاست که استاد میگه خداوند واسم تبلیغ میکنه)
و دیگه داشتم آماده میشدم که حرفهای استاد و بشنوم و بفهمم همین که آماده شدم از طریق اکانت همسرم وارد سایت شدم و دائم فایلهای رایگان استاد و گوش میدام و چقدر آرامتر و خوشحالتر شدم اخلاقم بهتر شد به توصیه استاد کتاب معجزه شکرگزاری رو هم 2 بار خواندم و تمریناتشو انجام دادم و تازه فهمیدم زندگی یعنی چه قوانین یعنی چی باور یعنی چی (اینم داخل پرانتز بگم که من وقتی با اکانت همسرم تو سایت بودم تو یه کانال عضو بودم که با صدای عبدالباسط همیشه قران هم گوش میکردم با ترجمه یعنی یه چیزایی با ترجمه قرآن با صحبتهای استاد هماهنگ میدیدم)
تا اینکه تصمیم گرفتم خودم تو سایت بیام وثبت نام کردم و خیللی هم خوشحال
خب:
من قبل از آشنایی با این سایت و این قوانین
1 داشتن روابط نا سالم با دوستان ناسالم
2معتاد به قرصهای ترک اعتیاد
3 روزی 2 پاکت سیگار میکشیدم
4اصلا برنامه ریزی برای زندگی نداشتم
5 اخلاق تندی داشتم
6 کارگر بودم تو یه شرکت و برای کسی دیگه کار میکردم
7 دائم پیگیر اخبارهای بی بی سی و صدای آمریکا و چند کانال خبری دیگه بودم تا کل اخبار و گوش نمیدام نمیخابیدم
8 همش مریض بودم و لاغر و خیلی از لحاظ فیزیکی به قول استاد درب و داغون
و مثل یه برگ توی رودخونه زندگیم باری به هر جهت بود
حالا من بعد از آشنایی با این سایت و استاد و قوانین
1 همه روابطم درست و حسابی
2مصرف اون قرصهارو کنار گذاشتم به لطف خداوند
3 سیگار کاملا تعطیل
4 ورزش از برنامه های زندگیم
5 نزدیک 2 سال میشه تلویزیون تعطیل یعنی کاملا تعطیل
6 اصلا به هیچ اخباری وصل نیستم کاملا از اخبار دور شدم
7 اصلا مریض نیستم حالم عالی به لطف خداوند
8 خیلی فرم بدنم خوب شده صورتم جوونتر شده هر کس که منو میبینه میگه جوون شدی
9 کسب و کار خودمو دارم یعنی مغازه زدم ویه کارگر هم دارم
10عاشق خانواده ام هستم و عاشقانه با همسر و فرزندانم مسیر زندگیرو طی میکنیم به لطف الله یکتا
خیللی آرومتر و خوشحال تر از گذشته هام هستم
البته اینم بگم من وقتی خودم وارد سایت شدم 2 تا محصول عزت نفس و کتاب چگونه فکر خداوند را بخوانیم رو خریداری کردم که خیللی عالی و بی نظیر بود
من سپاسگزار خداوندم برای وجود انسانهایی مانند استاد عباسمنش عزیز که مشعل دار قوانین الهی هستند و با نور خودشان مارو هدایت میکنن و دستی از دستان خداوند هستند برای بیدار کردن و آگاه کردن ما
خدایا از تو میخاهم که قلب مارو باز کنی اگاهیمان را افزایش بدی که قدرت از آن توست ولاغیر
و در آخر اینم بگم که هنوز هر روز باید رو خودم کار کنم که دوباره اون علفهای هرز رشد نکنن
من از همه بچه های سایت ممنونم که با کامنتهای عالیشون به ما آگاهی میدن
از همسر عزیزم ممنونم که جرقه این مسیرو واسم زد تا کاملا شعله ور شدم و با استاد و این سایت و هزاران نفر همفرکانسیم آشنا شدم
الهی میلیارد میلیارد شکرت برای اولین کامنتم که بالاخره تونستم بنویسم و چقد سبک و خوشحال شدم
از خانم شایسته گرامی هم کمال تشکر را دارم برای زحمتهایی که برای این سایت کشیدند
در پناه ایزد یکتا همیشه شاد و خوشحال و تندرست باشید
سپاسگزارم که اومدید نوشتید ومسیررشد وپیشرفتتون رو با ما به اشتراک گذاشتین
خوشحالم از این بابت که اولین کامنتتون رو نوشتین واینقدر رشد کردین ودراین مسیر الهی قرارگرفتین تبریک آقای موسوی مهر
ازخانم گلتون هم بسیار سپاسگزارم بخاطر صبر وبردباریشون وباعمل کردن به قانون همچنین نتیجه ی عالی گرفتن وچی بهتر از اینکه شریک زندگیت درتمام مسائل هم پا وهم مسیرت باشه
سپاسگزارم آقای موسوی مهر برای تصمیمی که گرفتین وعمل به قانون وبه این حداز رشد وپیشرفت رسیدین جداًکه قابل تحسین هستین
با خوندن کامنتتون حالم عالی شد وکلی هم درس گرفتم از عمل کردتون
تکامل را واقعا خوب توضیح دادی و انگار که فیلمی از روندت برامون گذاشتی ،،
درود بر تو که متعهدانه آشغالهایی که بوی بدشون زندگی را متعفن میکنه را برداشتی و گذاشتی توی سطل آشغال و یک دوش خوب گرفتی با قوانین و الان بوی خدا میدی ،و خداگونه شدی ،، بهت تبریک میگم منم واقعا خوشحالم
تشکر میکنم که روندت را برامون نوشتی تا ایمان به خدا و قوانینش بیشتر بشه،،
سلام به دوست عزیزم خدارو شکر برای نتایج عالیتون واقعا کیف کردم و شما با کامنتی که گذاشتین باور من رو هم قوی تر کردین چون من دارم روی خودم کار میکنم و ایمان دارم جهان بقیه کارهارو انجام میده در مورد همسرم و خانوادم که خانوادم خیلی تغییر کردن همراه من و کامنت شما و همراهی شما با همسرتون مهر تایید شد بر باورهای جدید من و خودمم نتایج عالی تا الان گرفتم شاد و ثروتمند باشین و خوشبخت در کنار همسر گلتون و دوقلوهای عزیزتون
به نام خدا هدایتگر و اجابت کننده و حمایتگر هر لحظه و بی وقفه من که از رگ گردن به من نزدیکتره
سلام به استاد و مریم جانم و دوستان عزیزم
استاد جان من از زمانی که وارد این سایت الهی شدم با دیدن زندگی شما تازه در وجودم خواسته ایجاد شد ثروت و روابط عالی و ازادی و ازامش معنویت و سلامتی رو خواستم
بعد از مشخص شدن خواسته هام با اگاهی های شما درک کردم من خالق صددرصد زندگیم هستم با فرکانسهام با افکار و باورهام و کانون توجهم با درک کردن خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتره و بی وقفه و همواره منو هدایت مکنه اجابت میکنه به شرط ایمانم به خداوند با باورهای توحیدیم با توکل کردنم و تکامل طی کردن
تونستم با باورهام در این مسیر روابط مناسبی با خودم و خدای خودم خلق کنم افراد نا مناسب از فرکانس من خارج شدند با بودن در این مسیر که تو کنترل ورودیهای ذهنم و جسمم عالی کار کردم سلامتی رو هم خیلی راحت با دوره سلامتی کسب کردم
استاد زیباترین و بارزترین ویژگی شما عمل به دانسته هاتون هست و نتیجه گرفتن از اگاهیها و بعد انتشارش هست این فرکانس صداقت و درستی مسیر با نتایج شما کاملا واضح و شفاف هست که منو راغب کرده با ایمان به این مسیر ادامه بدم خوندن ایات قران که منطبق با اموزه های شماست ذهن منطقی منو مجاب کرده
تو مسیر ثروت هم به میزانی که کنترل کردم ورودیهام رو باورهای درست رو ساختم و تکرار کردم و باور فراوانی و لیاقت که خیلی تو این مسیر برای من کمک کننده هست نتایج خوبی رو ایجاد کرد و شرایط بهتر شده در حال حاظر با اگاهی های دوره لیاقت دارم به درک بهتری میرسم که من با باورهای ریشه دار و عمیق لیاقت درونی که درکش دنیایی از ارامش رو برام داره به زودی دروازه ای از نعمتهای بی انتهای خدا رو لاجرم تو زندگیم جاری میکنه به چطور و چگونگیش هم کاملا رها و تسلیمم تا به سادگی و اسونی هدایت بشم
تا اینجای کار با طی کردن تکاملم به میزانی که باور کردم ایمان و یقین صددرصدی داشتم که تنها و تنها خودم هستم که با باورهام و فرکانسهام خالق زندگیمم و سعی در بهبود افکارم و ورودیهام داشتم که نشانه اش تو ارامش درونی و احساس خوبم بوده نتایج اومدند هدایت شدم به اموزش بیشتر با دوره های شما و تمرکزی تر رو ذهنم کار کردم تمریناتم رو با تعهد انجام دادم و تمرکز رو روی خودم و افکارم گذاشتم ارامش بیشتر احساس خوب بیشتری دارم که این دروازه ورود نعمتها و ثروتهای جاری خداوند هست
استاد جان شما با این رشد عالی و مستمر در زمینه مالی روابط عالی سلامتی و معنویت ازادی و ارامش پایدار و عمیق درونی الگویی شدید که خواسته در من ایجاد کردید اگاهی ها رو دادید و الگو شدید که میشود اگر مثل استاد درک و عمل کنم که تنها و تنها خودم هستم که خالق زندگیم هستم با باورها و فرکانسهام با نشانه ارامش و احساس خوب درونی و دارم سعی مییکنم تو این مسیر مستمر و ادامه دار روی خودم کار کنم تا همه چی در دنیای من جهان من بهتر و بهتر بشه استاد این اگاهی ها و عمل بهش تنها راه خوشبختی و سعادت من در دنیا و اخرته
دنیای من کاملا جدا از دنیای نود و نه در صد جامعه هست و کافیه ادامه بدم استقامت بورزم تا درهای رحمت خداوند به روی من گشوده بشه من سعی میکنم قدر این که متفلوت از اکثریت فکر و عمل مبکنم بدونم و هرگز فراموش نکنم که من خالق زندگیمم
سلام استاد عباس منش من می خواهم یک داستانی را تعریف کنم این داستان از خلاقیت خودم است در پاریس دختری به نام ماریس بود که پدرو مادرش شیرینی فروشی داشتند .ماریس اعتماد به نفس نداشت چون به شهر جدیدی سفر کرده بودند و ماریس با محیط آشنا نشده بود. پدر و مادرش او را به یک کلاس نقاشی بردند که معلم آن کلاس بسیار سخت گیر ولی با اعتماد بنفس بود ماریس خیلی ناراحت بود چون از نقاشی خوشش نمی آمد و معلم هم با او مهربان نبود یک روز از ماریس خواستند تا در باره ی یک خرگوش که با یک شیر دوست میشود یک داستان بنویسد ودرباره ی آن داستان نقاشی هم بکشد او خیلی بدش آمد و گفت چقدر مسخره، خرگوشی که با یک شیر دوست میشود اگر یک شیر خرگوش ببینند آن را می خورد پس چطور ممکن است با او دوست شود ولی چاره ای نبود باید می نوشت.ماریس وقتی این داستان را نوشت خیلی تغییر کرده بود او اعتماد به نفس داشت و مهم تر از آن او به خدای خودش هم ایمان داشت که هر چیزی ممکن است .
ماریس به کلاس های دیگر هم رفت و چیز های زیادی هم آموخت هر کلاس از آن یکی سخت تر بود ولی او چون از معلم قبلی یاد گرفته بود که نگو نمی شه امکان نداره، اصلا ممکن نیست .توانست از هر کلاس چیز جدید و یه مهارت یاد بگیرد
استاد عباس منش ، مادر و پدرم همیشه به من میگو یند که فرق کسایی که موفق به انجام هر کاری میشوند این است که آن ها به خود اطمینان دارند برای انجام هرکاری اعتماد به نفس دارند آنها به خود نمی گویند که من نمی توانم ممکن نیست یا من لایق این کار نیستم آنها به حرف شیطان گوش نمی دهند آن ها به حرف دلشان گوش می دهند.
نکات مثبت خود را می خواهم بگویم
1-کلاس زبان خیلی جالب بود یاد گرفتم به تیچر بگویم که چه میوه ای را دوست داری و او گفت که من میوه ی شاه توت را دوست دارم
2- انشا در باره ی خداوند مهربان نوشتم که چه نعمت هایی در زندگی من ایجاد کرده.
3- نمایش در باره ی امام موسی کاظم داشتیم که چه ویژگی هایی داشته اند. نمایش را اجرا کردیم بین کل مدرسه و من نقش یار امام را داشتم و من چیز های زیادی از امام موسی کاظم یاد گرفتم. مثلا او از اشتباهات دیگران چشم پوشی میکرده و مشکل خود را با داد وفریاد حل نمیکرده بلکه با آرامش گفت و گو حل می کرده
4- و در کتاب هدیه ها درس ما در باره ی این بود که وقتی شیطان وسوسه یمان میکنه چکار کنیم
5- نقاشی که موضوع آن را خودم انتخاب کردم را رنگ کردم.
6.امتحان زبانم رو به خوبی تمام کردم.و به ترم بالاتر رفتم
7.بخاطر درس ریاضی از معلمم هدیه گرفتم که خیلی خوشحال شدم خودکار میوه ای چن رنگ.
ممنوم از خاله رضوان خاله رویا خاله مریم خاله سپیده عمو رسول خاله فهیمه خاله فرشته عمو سینا که شبیه اسم منه و چند بار اسم منو سینا صدا زدن عمو مجید خاله ام البنین و خاله ارمغان
خیلی دختر خوبی هستی و چقدر هر بار ذوق می کنم وقتی نتایج قشنگت رو می بینم یا می بینم چقدر قشنگ و مودبانه از خدای مهربون تشکر می کنی
من از شما یاد گرفتم که اولاً با خودم خیلی مهربون تر باشم
دوماً با خدای خودم رفیق باشم و هر موقع دلم می خواهد باهاش حرف بزنم ازش تشکر کنم
سوماً چیزی که ذر این کامنتت خیلی نظرم رو جلب کرد و هم شما هم پدر و مادر مهربونت رو خیلی تحسین کردم این بود که…
آدم هایی که خیلی موفق هستند اعتماد به نفس انجام هر کار جدیدی رو دارند ، میگن میشه، من از پسش بر میام ، خدای من حمایتم می کنه خدای من هدایتم می کنه و با احساس اینکه من لایقش هستم میرند برای انجام اون کار جدید
این هم خیلی درس قشنگی بود
شینا جان من دو تا خواهر زاده دارم
که 12 و 4 سالشونه ، هر دو هم دختر هستند
من اعتقادم به این که بچه ها خیلی دانا هستند ، یعنی خیلی چیزها بلدن که من می توانم با نگاه کردن بهشون و الگو برداری کردن ازشون یاد بگیرم
مثلاً بارها شده رفتم توی پارک اون قسمتی که بچه ها میان تاب و سرسره و الا کلنگ سوار میشن
بچه ها رو می بینم که چقدرررر خوشحالن چقدر آزاد و رها هستند چقدر خوشحالن و خوش می گذرانند
بعد تحسینشون می کنم کلی خوشحال میشم و به خودم میگم ببین محمد حسین، تو هم باید مثل این بچه ها عمل کنی :)
خیلی دوستتون دارم
میگم دوستتون دارم چون من از پدر و مادرتون هم خیلی چیزها یاد گرفتم و شما ها رو واقعاً مثل دوستای خانوادگیمون می دونم
من نمیدونم شما چندسالته ولی با تمام وجودم برای حضورت توی این سایت الهی خیلی خوشحالم و بهت تبریک میگم
کامنتت خیلی قشنگ بود و وقتی از ممکن شدن کارها با ایمان به خدا گفتی، واقعا لذت بردم
برات بهترین تجربه هارو ارزو میکنم و مطمئنم اگه با این سایت فوق العاده و استاد عباسمنش عزیز پیش بری، توی سن کمت به فرکانس های بالایی هدایت میشی و تجربه های نابی رو خواهی داشت.
معلوم که قرار شاگرد اول مکتب استاد عباس منش بشی همه ما رو تو یه چشم بهم زدن ناک اوت کنی دختر عزیزم
وقتی داشتم داستانتو میخوندم و لذت میبردم اولین چیزی که ذهنم رسید این بود این کامنت زیباتو سیو کنم و برای پسرم که چند روز دیگه میبنمش تعریف کنم که مثل شما اعتماد بنفس یاد بگیره
پسر من عین خودته ولی یکم سر به هوا .اما هر وقت از قوانیین براش صحبت میکنم میبینم که قبل از پایان حرفام قوانیین مثل بلبل از حفظ میگه و اونجاست که خدا رو سپاسگزاری میکنم و برای بودنش شاکرم
من شک ندارم پدر و مادر شما از داشتن همچین دختر گلی حسابس شادن و یکی از مهمترین دلایل سپاسگزاریشون از خدا هستی
بخدا میسپارمت و منتظر کامنتهای زیبات اینجا هستم که بخونمشون یاد بگیرم ازش
به نام خالق زیبایی ها سلام به شینای دوست داشتنی دختر هنرمند و توانا
عزیزم اول از همه بهت تبریک میگم برای این که تو این سن در این سایت هستی و با قوانین کیهانی آشنا شدی و به این خوبی داری بهش عمل میکنی. با تمام وجودم تحسینت میکنم و ورودت رو خوش آمد میگم شینای نازنین.
داستانت برام آموزده و جالب بود و خیلی خوب موفقیت هات رو دیدی و با ما به اشتراک گذاشتی که ازت متشکرم
چقدر عالی که مامان بابات همچین دختر نازنینی دارند و آنقدر قشنگ توحید رو بهت یادمیدن
عزیزم هرجا هستی در کنار خانواده ارزشمندت به هرچی دلت میخواهد از نوع بهترینش بررسی و روز به روز در مسیر رشد و پیشرفت باشی انشالله.
و سلام و صد سلام به پری مهربان قصه ما به بنده توحیدی خدا به بنده عملگرا و توحیدی
پری جان خیلی از کامنتت لذت بردم خیلی زیبا با محتوای بسیار عالی خیلی خلاصه و مفید واو به واو سخنان استاد و به تحریر قلم توانا درآوردی با سواد نوشتاری عالی
خیلی کامنتتو دوست داشتم و تحسینت میکنم که اینقدر خوب درک کردی و خوب نوشتی و انتشار دادی تمام قصه همینه همین که شما گفتید از زبان استاد و استاد از زبان خداوند و همین یه کامنت عالی شما کلی درس داره و میتونه یه کتابچه کوچک عمل به قانون باشه آفرین پری جان آفرین
اینقدر کامنتت کامل و مفید بود که من لینکشو واسه خواهرهام فرستادم و گفتم اول به خودم بعد به خواهرهام که هر روز این کامنتو بخونن که فراموش نکنیم قانون و فراموش نکنیم حال خوب اتفاقات خوب فراموش نکنیم نتایج کوچک که شروع نتایج بزرگه با قانون تکامل فراموش نکنیم که استادمون از کجا به کجا رسیده و میلیونها نفر که از سایت استاد بهرهمند شدن چه نتایجی گرفتن ازآقای رضا عطار پگاه مرجانی لیلا بشارتی سید علی خوشدل ارشیا آقا هادی و ووو خیلی از دوستان دیگه
دچار روزمرگی نشیم کنترل ذهن کنترل ورودیها حال خوب شکر گزاری و دیدن نکات مثبت افراد تحسین افراد و هر روز بهتر از دیروز خودمان باشیم و مقایسه نکنیم و هدف مشخص داشته باشیم ومتمرکز و رشد نقاط قوتمون نه نقاط ضعفمون
خدایا شکرت که در این سایت حضور دارم خدارو شکرت که لایق استفاده از این آگاهیهای ناب هستم خدایا به خودم افتخار میکنم هر کسی به این آگاهیها هدایت نمیشه من عزیز کرده خدا هستم که الان در حال نوشتن این کامنتم و هدایت شدم به این کامنت زیبای پری جان
من به خودم میبالم که خدا درخواست منو پاسخ داد اون روزی که ازش خواستم هدایتم کنه و منو درست در زمان مناسب در مکان مناسب با شرایط مناسب با استاد آشنا کرد
درسته هنوز دستاورد زیاری ندارم ولی با تمرین تکرار و کنترل ذهن و در کل عمل کردن با ایمان به قانون آرام آرام رشد میکنم
من اوایل که وارد سایت شدم دوست داشتم این آگاهیهارو ترویج بدم و بعد دیدم نه هر کسی لایق دریافت این آگاهیها نیست و اینجا بود که فهمیدم من لایق دریافت بودم چرا به دیگران میگفتم مسخره میکردن و قبول نداشتن چون هر کسی لایق دریافت نیست
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
من روح پاک خدا هستم من ذره ای از وجود بی نهایت خدا هستم و هر روز دارم پیشرفت میکنم منتها با تکامل و ارام آرام و این آرام بودن نباید منو ناامید کنه چرا که هیچ کس یه شبه به موفقیت نرسیده به ثروت نرسیده حتی خداوند هم این جهان و یه شبه نیافریده پس فقط امید استمرار و حال خوب و ایمان با عمل منو به پیشرفت در همه زمینههای زندگیم میرسونه من باید از مسیر رسیدن لذت ببرم و رها باشم در عین تلاش و در راحتی
و یه موضوع مهم اونم یادآوری کنم اول برای خودم که وقتی استاد میگه الگوهای مناسب و پیدا کنیم و باور کنیم که هست و میشود نا خودآگاه این پیدا کردن الگوها حس مقایسه کرون بهمون دست نده که از مسیر خارجمون کنه و امیدمون کمرنگ کنه
انشالله با رشد تصاعدی به زودی میام و از نتایج مالی عاطفی و سلامتی بیشتر خودم میگم
به شرط ایمان به شرط عمل به شرط حال خوب
در پناه آلله یکتا شاد و سربلند و پیروز و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
عزیزدلم واقعا من با چه واژهای و با چه جملاتی میتونم به این همه لطف و محبت شما جواب بدم؟
دیشب که کامنتت رو دریافت کردم نمیدونی چقدر ذوقزده شدم. گفتم واقعا این کامنت برای منه؟ یعنی این همه تشکر بخاطر کامنت منه؟ اصلا باورم نمیشد اونقدر که ازذوقم خوابم نمیبرد گفتم حالا فردا جواب میدم ولی الان بخوابم که فردا خواب نمونم و سرکلاس خواب آلود نباشم. بالاخره موفق شدم بخوابم و خداروصدهزار مرتبه شکر به لطف خدای مهربان و بخاطر انرژی که از کامنت شما دریافت کرده بودم با اینکه 3ساعت بیشتر نخوابیده بودم سرحال و پرانرژی پاشدم و خداروشکر روز خیلی عالی داشتم. همش تحسین دانشآموزا و همکاران رو دریافت میکردم. حتی ظهر که خواستیم برگردیم یکی از همکاران اداری رو دیدم گفت یادم باشه که به اداره اطلاع بدم کسی مثل شما که کلاس جبرانی واسه بچهها میذاره مبلغی به حسابشون واریز کنیم.. این درصورتی بود که من اون مدرسه رو به دلایلی که انشالله در کامنت دیگهای میگم یک ماه غیبت داشتم و درواقع این کلاسهای جبرانی بخاطر این بود که درس خودم رو برسونم ولی خب وقتی خدا به آدم لطف داشته باشه این لطف و برکت و رحمت رو به وسیله دستانش به تو نشون میده. نمیخوام بگم اون مبلغ خیلی زیاده یا تحسین اون همکارمون خییییلی مهمه بلکه من از این نتایجی که بخاطر فقط مقدار کمی کار کردن روی خودم دارم میگیرم ذوق زده شدم. خدایا شکرت
خیلی خوشحالم که از کامنت من خوشتون اومده و تحسین شما رو برانگیخته. حالا دارم متوجه میشم که اون دو روزی که من زمان صرف کردم و این فایل بینظیر استاد رو گوش میدادم و بهش فکر میکردم بینتیجه نبوده. واقعا چه نتیجهای بالاتر از دریافت این همه عشق و محبت از جانب شما انسان بزرگوار و سایر دوستان میتونه وجود داشته باشه. بخدا این همش ثروت و برکته که داره به زندگی من جاری میشه. ثروت عشق؛ ثروتی که به من عشق و امید میده و به من انگیزه خیلی خیلی زیادی میده که در این مسیر ثابت قدمتر حرکت کنم. به من آرامش بینهایتی میده چیزی خیلی خیلی برام مهمه و در همه کارهام بهش فکر میکنم. شاید اگه روز سهشنبه گذشته (که بخاطر مسئلهای آزرده خاطر شدم) یه نفر به من میگفت که چند روز دیگه یکی از بهترین بندگان خدا میخواد چنین حجمی از تحسین و زیبایی رو بهت ابراز کنه اصلا باور نمیکردم.
واقعا من چطور از استادم تشکر کنم که در این چند روز حتی یک مسئله هم پیش نیومده که موجب ناراحتی من باشه این چند روز من از سایت، از همکاران، از شاگردام و از محیط اطرافم فقط عشق دریافت کردم. واقعا خدا خیلی مهربونه. و من چقدر شرمنده میشم که گاهی گله و شکایت میکنم از شرایطم. این چند روز اولین خواستهای که در دفترم مینوشتم این بود که من رو در مسیر خودت قرار بده.
نسرین عزیزم نمیدونی چقدر خوشحالم که با وجود شما دوستان موفقم و البته استاد بزرگوارم حتی خواستههام هم بزرگ شده. خداروصدهزار مرتبه شکر.
چقدر به نکات کلیدی عالی اشاره کردی: دچار روزمرگی نشدن و کنترل ذهن هر روزه، شکرگزاری و توجه به نکات مثبت، الگو گرفتن از افراد موفق؛ تحسین خود به خاطر تغییرات هرچند کوچک، رعایت قانون تکامل و عجله نکردن، مقایسه نکردن خود با دیگران و احساس خود ارزشمندی، ونتیجه همه اینها داشتن آرامش و در نتیجه دریافت هدایت الهی.
واقعا به قول استاد جهان ساده ست. قوانین ساده است. به شرطی که ما سختش نکنیم و از همین قوانین ساده به نفع خودمون استفاده کنیم.
نسرین جانم تصویر پروفایلت رو چندین بار نگاه کردم و ازش عشق و انرژی گرفتم چون نگاهت سرشار از عشق و انرژی مثبته و مشخصه رابطه عاشقانهای داری. بهت تبریک میگم عزیزم
بازم با تمام وجودم ازت سپاسگزاری میکنم و منتظر کامنتهای عالیت که خبر سلامتی و ثروت و برکت و عشق و زیبایی رو برامون داشته باشه هستم.
خیلی خیلی مشتاق دیدارتم. به امید خدای مهربان
در پناه خدا شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند باشی دوست عزیزم
استاد عزیزم ، در ابتدا میخوام تحسین کنم شما رو برای اندام بی نظیر و تیپ عالیتون. خدا رو شکر برای اینکه هر روز زیباتر و جوان تر و دلنشین تر می شوید . از این منظر هم الگوی فوق العاده هستید برای من که میشه هر روز زیباتر جوان تر و سرحال تر شد.
سپاسگزارم از شما ، که تمام گفتگوها و تمرکز و توجهات اخیرم رو در این فایل ، برام تایید کردید و خداوند مهر دیگری بر قلبم زد که مسیرم درسته.
سپاسگزارم از خدای مهربان که من رو در فرکانس شاگردی شما قرار داد.
جهان می تونست من رو با یک استاد دیگه آشنا کنه، ولی از اونجا که جهان کبوتر با کبوتر باز با باز رو هر لحظه انجام میده ، بر اساس فرکانس ها و باورها و خواسته هام ، من رو با شما استاد عزیز هم مدار کرد.
و برای این هم مداری و این موهبت سعی می کنیم هر روز شکرگزار خدای خودم باشم.
وقتی شاگرد آماده باشد ، استاد هم از راه می رسد …
همون لحظه که تصمیم بگیریم تغییر کنیم ، خداوند قدرتی به ما می دهد که از ترس و تردیدهای گذشته خودمون رها بشیم ، و ما رو در مسیر تحول به وسیله بی نهایت دستانش ، یاری می کند ، و من از خدای خودم برای این مسیر و این دست خودش که شما استاد عزیزم باشید ، راضی هستم و شاکر.
من آماده شدم که خداوند من را در مسیر شما قرار داد. شما در مسیر من قرار نگرفتید ، بلکه شما در یک مسیر کاملا درست در حال حرکت و تحول بودید ، و هر کسی که هم فرکانس با شما شد ، در مسیر شما قرار گرفت .
و هدایت شد به مسیر راست ، مسیر کسانی که به آنها نعمت عطا شد نه کسانی که به آنها غضب شد و نه گمراهان.
ای فرمانروای ما ! ما صدای منادی (تو) را شنیدیم که به ایمان دعوت میکرد که: «به فرمانروای خود، ایمان بیاورید!» و ما ایمان آوردیم؛ ای فرمانروای ما ! گناهان ما را ببخش! و بدیهای ما را بپوشان! و ما را با نیکان (و در مسیر آنها) بمیران!
و شما هم از زمانی که تصمیم به تحول گرفتید ، هدایت شدید به همین راه …
این راه و این مسیر وجود داشته ، دارد و خواهد داشت
این ما هستیم که با درک صحیح خدا و قوانین او ، و با درک خالق بودن خودمان درخواست می کنیم و هدایت می شویم.
هر وقت مسیر را درست درک کنیم ، عالم هستی ما را بالا می برد .
اگر مسیر رو درک نکنیم ، هیچ جاده ای ما رو به مقصد نمی رسونه.
استاد مدتی است که با دوره احساس لیاقت و دوره کشف قوانین ، عجین شدم و میکس این دوره ها با مرور سایر فایل ها ، کم کم من رو به این درک رسوند که استادم درست میگه ،
من خدایی هستم در این کیهان که می گویم باش و می شود.
و این کلمه می شود ، کاملا منطبق با ظرف من و باورهای من و شدت ترمزهای من هست.
چیزهایی برای من به وجود میاد که هماهنگی بسیار دقیق با افکار و باورها و احساسات من داره.
.
.
.
دیشب تصمیم گرفتم که 6:30 صبح بیدار بشم و تمرین جلسه 12 احساس لیاقت رو با تمرکز انجام بدم ، و آلارم رو روی 6:30 گذاشتم.
اما، ساعت 5 صبح یک حسی من رو بیدار کرد ، وضو گرفتم برای وارد شدن به این سایت مقدس ، و برای انجام تمرین جلسه 12 احساس لیاقت، اما وقتی چشمم به این فایل و عنوان اون خورد ، همون ندا که من رو بیدار کرد ، هدایتم کرد به دیدن این فایل!
و همین اینجای کامنت دقیقا ساعت 6:30 دقیقه شد و آلارم گوشی به صدا در آمد و قطع کردم و دارم ادامه کامنت رو می نویسم .
از هدایت خدای خودم خوشحال و راضی و شاکر هستم.
اون بهتر از من می دونه برای این لحظه من چی برام خوبه ، مسیر رو اون بهتر از من می دونه ، چون اون میلیارد ها سال هست که خدایی می کنه، ولی من سر جمع 45 سال هست که بندگی می کنم ، تازه از این 45 سال هم میشه گفت فقط 1323 روز هست که دارم سعی می کنم درست بندگی کنم.
.
.
مدتی هست که هر روز صبح بعد از تمرین هام ، بارها و بارها در طول روز ، جلسه اول تا چهارم دوره بی نظیر کشف قوانین رو که میکس و ادیت کردم رو مرور می کنم ، و امروز با این فایل ، پازل ذهنم رو تکمیل کردید.
و خداوند بر قلبم مهر مجددی زد که دقیقا در مسیر درست هستم.
باید و باید هر روز تکرار کنم که :
من خالق تمام شرایط و اتفاقات زندگیم هستن
من تمام انرژی های اطرافم رو شکل میدم.
من هستم که ثروت رو وارد زندگیم می کنیم یا فقر رو.
من هستم که سلامتی رو وارد زندگیم می کنم یا مریضی رو
من هستم که احساس ارزشمندی رو در خودم خلق می کنم یا احساس بی ارزشی رو
این من هستن که روابطم رو با همسرم بهبود می دم یا تخریب می کنم.
این من هستم که جهان اطراف خودم رو شکل میدم.
من با نوع نگاهم و با افکارم باعث به وجود آمدن احساساتی می شم که تمام شرایط یک لحظه بعد من کاملا از جنس همین افکار و باورها و احساسات هست.
استاد ، خواسته ها و رویاها دقیقا از زمانی در وجودم شکل گرفتند و زمانی ایمان پیدا کردم که رویاها ، رویا نیستند ، که درک کردم من خالق هستم.
ابتدای کار این جمله رو شرک می دونستم ، و فقط خدا رو خالق می دونستم ، ولی با نگاه زیبای شما به قرآن و دور شدن من از عقاید غلط مذهبی ، به درک بهتری از این جمله رسیدم و هر روز بهتر و بهتر این جمله رو درک می کنم.
چون به قول شما دقیقا عدل خداوند ، با این جمله در وجودم تثبیت شد . خدا هیچ چیزی رو برای ما رقم نمی زنه بلکه از قدرت خلق خودش به ما قدرت هایی عطا کرده که فقط و فقط زندگی شخص خودمون رو خلق کنیم.این بهترین منطق و باور هست که خداوند بدون هیچ دخالتی اختیار کامل به ما داده که هر جور که دوست داریم زندگی خودمون رو خلق کنیم .
با درک آگاهی های این موضوع در طول این مدت ، تونستم خرافات و مزخرفات و انحرافات مذهبی از چشم زخم و دعا نویسی و غیره رو برای همیشه از وجودم پاک کنم.
به قول شما خداوند مثل یک معلم هست که راه رو نشون میده و برای همه ما خیر و خوبی میخواد ، ولی مابقی داستان به ما بر میگرده که چقدر باور کنیم و به چه اندازه تلاش کنیم.
استاد عزیز، نتیجه استفاده از آموزشهای ناب و خالص و الهی شما ، تغییرات و بهبودهای عالی در زندگیم بوده و گل سرسبد تمام این بهبود ها ، که خواسته و ابهام خیلی از دوستان و اطرافیانم هست ، قرار گرفتن در مسیر علاقه و عشق درونی و خالق ارزش بودن هست که کاملا منطبق با استعدادهای درونی خودم هست وبرای این موهبت بی نظیر الهی از شما استاد عزیزم با تمام وجود سپاسگزارم.
پیدا کردن مسیر علایق و قرار گرفتن در مسیر خلق ارزش که کاملا با خواسته ها و استعدادها و توانایی هام و همچنین منطبق با ، بازخوردهای سالیان سال اطرافیان و جهان به من بوده ، یکی از بزرگترین و با ارزش ترین موهبت ها و معجزات خداوند در زندگیم بوده.
مسیر خلق ارزش ، یک مسیری که نمیشه وصف اش کرد ، احساس امید و شور و علاقه و انگیزه ای که در من به وجود آمده، مثل یک جوون 20 ساله و بلکه بیشتر از یک جوون 20 ساله است که با شور و انگیزه به دنبال کار مورد علاقه اش هست .
و اتفاقات و معجزات و هدایت ها و کمک خداوند برای من در این مسیر ، برای خودش کتابی هست.
شب ها با همین شور و اشتیاق می خوابم و صبح ها با عشقِ بهتر شدن در مسیرم و ادامه و حرکت بهتر بیدار، میشم.
واقعا احساس خوشبختی واقعی همین احساس می تونه باشه.
احساس رشد ، بهبود ، پیشرفت ، تقویت توانمندی ها و مهارت داشتن و تمرکز بر بهتر کردن مهارت ها ، احساس بی نظیر و وصف ناپذیری رو در من به وجود آورده.
استاد تحقق تمام این دستاوردها و بهبود های زندگی از روابط عالی با همسرم و خریدن ماشین دوم و پرداخت بدهی هام ، همه و همه از زمانی رخ داد که من انگشت اتهام رو از همسرم و اعضای خانواده ام و مذهب و دولت برداشتم، و چرخوندم به سمت خودم!!!
با این نگاه که من خالق زندگیم هستم ، کم کم درها باز شدند ، بهبود شخصیتم بهتر و بهتر شد ، ایده ها و هدایت ها بیشتر شدند و این مسیر ادامه داره.
نتیجه درک بهتر این که من خالق زندگی خودم هستم باعث شده که مثل برعکس همکاران در اداره به جای اینکه از صبح سرم تو مزخرفات فضای مجازی و اخبار باشه ، از همون صبح مثل تشنه ای در دل کویر، به دنبال عشق وعلاقه و خلق ارزش و تحول باشم و از کوچکترین فرصت های روزانه برای بهبود خودم استفاده کنم.
واقعا نمیشه با یک کامنت از معجزاتِ درک این که من خالق زندگی خودم هستم توضیح داد. اصلا جنس الهامات و هدایت ها از زمانی که این اصل رو درک کردم ، تفاوت کرده.
درک بهتر این موضوع ، باعث شد بفهمم که برای تحول ، نیاز به یک سفردرونی دارم و تا زمانی که به این سفر نرم ، سفر بیرونی و تحولات بزرگ اتفاق نخواهد افتاد.
درک بهتر این که من خالق زندگی خودم هستم باعث شده که تمرکز خودم روی بهبود شخصیتم بذارم و سعی کنم دیگه مثل گذشته غبیت نکنم ، تهمت نزنم و دیگران رو تمسخر نکنم .
باعث شده زیپ دهانم رو ببندم و دل به دل اطرافیان ندم.
باعث شده درمورد چیزهایی که هیچ کمکی به من نمی کنه حرف نزنم.
باعث شد انسانهای منفی به راحتی از زندگیم حذف بشوند . از برادر و داماد و ….
باعث شد دیگه سنگ صبور بقیه نباشم
باعث شد به زیبایی های بهتر هدایت بشم
باعث شد از طوفان سهمگین و وحشتناکِ روابط سمی و غیرقابل بیان با همسرم ، به یک آرامش و عشق و شادی برسم که در اون زمان هیچ وقت خودم هم باورم نمی شد که به این ساحل آرامش برسم.
باعث شد هزینه ها و خسارت ها و ناخواسته های زندگیم مثل یک معجزه ، بسیار بسیار کمتر و کمتر بشه
باعث شده که فقط دهانم رو برای بیان زیبایی ها و نکات مثبت بقیه باز کنم ، حتی اگر صد در صد اطرافیان در مورد انسانی بدگویی کنند ، من آگاهانه سعی می کنم برعکس اونا از زیبایی های اون فرد بگم و این نکته بسیار بسیار در بهبود شخصیتم کمکم کرده.
این معجزات برای من ، در حد شکافته شدن نیل برای موسی و گلستان شدن آتش برای ابراهیم هست.
تا زمانی که این درک در من وجود نداشت که من خالق زندگی خودم هستم ، رفتارهای غلط من ادامه داشت و دلیلی برای زیبا بین شدن و اعراض از بدی ها نمی دیدم! فکر می کردم که خواسته های من به ارسال شدند و قطعا محقق خواهند شد و من لازم نیست دیگه کار خاصی انجام بدم .
ابتدای مسیر وقتی شنیدنم که خداوند اجابت کننده خواسته هاست و من هم که خواسته هام رو نوشتم و بارها و بارها تکرار کردم و فقط باید منتظر تحقق اونا باشم !!! ولی غافل از اینکه تا زمانی که من تغییر نکنم وشخصیت ام بهبود پیدا نکنه ، هیچ اتفاق خاصی در زندگیم رخ نخواهد داد و لازمه تحول و بهبود شخصیت اینِ که درک کنم من خالق زندگی خودم هستم.
خب گفتم که اگر واقعا من خالق زندگیم هستم ، پس اولین کاری که باید انجام بدم ، خلق یک شخصیت ارزشمند و خوب و توحیدی هست . چون داشتن شخصیت خوب و بینش درست ، لازمه موفقیت در تمام جنبه های زندگیم هست . انصافا هیچ وقت اصلا و ابدا به خلق شخصیت خوب و ارزشمند و والا ، فکر هم نکرده بودم و اصلا فکر نمی کردم که برای خلق ثروت و داشتن زندگی هدفمند ، چنین چیزی لازم باشه ، ولی این آگاهی هم با درک این موضوع که من خالق زندگی خودم هستم در وجودم شکل گرفت.
استاد واقعا اصلی ترین تحول زندگی درک بهتر و بهتر همین اصل هست . ذهن من در همین چند ماه پیش در ابتدای دوره کشف قوانین با این موضوع کاملا مقاومت داشت و این مقاومت ریشه در باورهای پوچ و غلط مذهبی وگذشتگان و جامعه داشت.
ولی به لطف خدا این مقاومت رو با بمباران کردن خودم با دوره های شما ، شکستم و تونستم این واقعیت رو بپذریم ، و تا زمانی که نپذیرفته بودم ، به هیچ وجه به توانایی خلق ارزش و خلق ثروت ، حتی فکر نمی کردم و اگر ایده این کار می اومد ، بخدا قسم جرات و شهامت پذیرش رو هم نداشتم ، چه برسه بخوام قدم از قدم بر دارم!
رابطه بسیار شدیدی بین درک این موضوع که من خالق زندگی خودم هستم و داشتن رویا و خواسته ها وجود داره. زمانی می تونم رویا داشته باشم که درک کنم ، می تونم اون رویا خلق کنم.
خانه رویا ، در ذهنی آرام و قلبی پاک ساخته میشه. قلبی که آرام هست و ذهنی که می دونه خالقِ.
وگرنه رویا ، رویا باقی می مونه. ولی من از آموزشها شما فهمیدم که رویا ، رویا نیست . رویا همون خواسته های ماست که بر اساس تضاد شکل می گیره و با درک این موضوع که من خالق زندگی خودم هستم ، در مسیری قرار می گیرم که با عمل به ایده ها و الهامات و وارد شدن در دل ترس ها ، می تونم تک تک اون خواسته ها رو خلق کنم .
درک تفاوت بین رویا و خواسته ، دقیقا درک بهتر خالق بودن هست.
(همین الان خداوند از زبان دخترم که تازه بیدار شد ، برای قدم بعدی هدایتم کرد و تصمیم گرفتم امروز رو مرخصی بگیرم و ادامه کامنت رو با آرامش بنویسم و امروز در منزل بمونم کلی از کارهام و مطالعاتم رو انجام بدم . الهی شکرت حتما این برام بهترِ. من تسلیم هستم.)
درمورد روابطم ، وقتی درک کردم که من خالق زندگی خودم هستم ، فهمیدم که روابط بسیار بد من با همسرم ، توسط من خلق شده . اگر من خالق باشم می تونم در این موضوع هم شرایط رو خلق کنم . و اومدم طبق آموزشهای شما فرکانس هایی رو به جهان ارسال کردم که مطابق با خواسته های من در مورد روابط با همسرم باشه ، نه مطابق با ناخواسته هام !
و به لطف الله مهربان ، این خواسته رو هم خلق کردم و روابطم با همسرم از دعوای بین خانواده ها و جنگ و فحاشی و بی حرمتی و مطرح شدن هر ماهه طلاق و تهدید ها و (به بیراهه رفتن من و ارتباط به یک خانم دیگه و فجایع بعد از اون!) …. رسید به احساس خوشبختی و آرامش و احترام دو طرفه و تجربه خوشبختی واقعی و تجربه یک زندگی و یک رابطه بسیار زیبا و لذت بخش.
به همین دلیل عرض می کنم که این معجزات برای من ، در حد شکافته شدن نیل برای موسی و گلستان شدن آتش برای ابراهیم هست.
درمورد پرداخت بدهی های سنگین خودم ، بازهم وقتی که درک کردم من خالق زندگی خودم هستم ، تجسم کردم زمانی رو که تک تک بدهی هام رو پرداخت کردم و در حال تجربه احساس رهایی و آرامش بعد از اون هستم. خودم رو در همون مکان و زمان تجسم می کردم و سعی می کردم همون احساسی رو که در زمان پرداخت بدهی هام دارم ، در خودم به وجود بیارم. مخصوصا زیر دوش ، این تمرین رو بارها و بارها تکرار کردم و به لطف خدای مهربان صد در صد بدهی هام پرداخت شد.
در مورد هدایت شدنم به مسیر خلق ارزش ، در اردیبهشت امسال ، وقتی خودم رو از مسیر غلط گذشته (مجددا با بمباران کردن فایل های شما در مورد نتایج هادی عزیز و آقای رضا عطاروشن) بیرون آوردم و تسلیم شدم ، نشانه ها یک به یک آمدند.
3 سال بود که تو زمینه بازارهای مالی و ارز دیجیتال درگیر بودم و فکر می کردم راه خلق ثروت همینه! بارها تو کامنت های دوره عزت نفس با دیدگاه شما در مورد ارزهای دیجیتال مخالفت کرده بودم. اما وقتی ظرف خودم رو از تجارب و شنیده ها و عقل ناقص خودم خالی کردم ، و از خدای خودم کمک و یاری و مدد خواستم ، به من الهام شد که سرمایه رو بیرون بیارم ! و به الله قسم از زمانی که با کلی نجواهای سنگین به این ایده عمل کردم ، معجزات یک به یک رقم خوردند و مسیر من ، مثل روز برام روشن شد ، روشن تر از نور خورشید ! و من با بمباران مجددِ سنگین ذهنم با فایل های شما در مورد سرمایه اصلی و خلق ارزش در کنار دوره عزت نفس و کشف قوانین و 12 قدم و احساس لیاقت ، تونستم تو این مسیر رویایی و بی نظیر قرار بگیرم و هر روز مقداری بهتر از قبل به حرکت و رشد خودم ادامه بدم.
.
استاد عزیزم ، بابت این فایل بی نظیر و به موقع از شما بی نهایت سپاسگزارم.
هدایت و الهامات شما از طرف خداوند در مورد تهیه فایل هاتون واقعا بی نظیر و منحصر بفرد هست. و همه این هدایت ها و نتایج بی نظیر شما ، نتیجه تسلیم بودن و دل سپردن شما به جریان هدایت هست.
همون جریان طبیعی جهان هستی. همون جریانی که به ما کمک می کنه تا در این مسیر بر شک ها و تردیدهای درونی و دشواری و مشکلات بیرونی غلبه کنیم.
همون جریانی که در تمام راه زندگی با ما خواهد بود.
نه آغازی داره و نه پایانی
همون جریانی که روند جاریِ عالم هستی هست
باید با این جریان همگام بشیم و تسلیم اون باشیم
باید زندگی خودمون رو با این جریان هم سو کنیم
و سوار بر این جریان از مسیر لذت ببریم
و اگر از این جریان فاصله بگیریم و روی عقل خودمون حساب کنیم ، عملا از تجربه زندگی هدفمند و لذت بخش محروم خواهیم شد.
این جریان ، دریای بی کران حکمت است که مانند عالم هستی بی انتهاست
این جریان ، بوده ، هست و خواهد بود
این ما هستیم که برای تجربه خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت باید ، تسلیم این جریان باشم ، چون این جریان اجباری ندارد .
این جریان ، برای کسانی که درک کنند خالق زندگی خود هستند ، دریایی از هدایت و معجزات و موهبت ها را به همراه دارد ، و با درک بهتر این اصل ، می توانند تحول عظیم در خود ایجاد کنند و با متصل شدن به این جریانِ بدون خطا ، از داشتن زندگی هدفمند و زیبا ، لذت ببرند .
.
.
استاد عزیزم بابت تمام بهبودها و تغییرات مثبت و دستاوردهام ، با تمام قلبم از شما تشکر می کنم.
برای آموختن این جریان و هم سو شدن با آن ، از شما استاد عزیزم سپاسگزارم.
برای شما و تمام عزیزانتون و تک تک دوستانم سلامتی و تندرستی و ثروت و موفقیت رو از خالق مهربان خواستارم.
سلام و درود و صلوات خداوند بر آقا جواد عزیز، دوست و هم خانواده موحدم در این خانواده توحیدی
وای که چقدر عالی هستی و چقدر عالی نوشتی از خودت!
با تمام وجودم تحسینت میکنم دوست بینظیرم
کامنتت، یک یادآوری و مرور و حتی میتونم بگم یک دوره خلاصه شده از دوره های بینظیر استاد عزیزمون بود که سرفصل و اصل تمام اونها رو بارها و بارها توی کامنتت به زیبایی هرچه تمامتر تکرار کردی: ” من خالق زندگی خودم هستم ”
و چه زیبا و شیوا و روان از خودت و زندگیت و مسیرت برای ذهن خودت و ما ، منطق های زیبا و محکم آوردی که بله ” من خالق زندگی خودم هستم ”
با خوندن کامنتت که خودش یک کتاب کامل بود از درس های توحیدی ِ استاد عزیزمون، بارها و بارها اشک ریختم،
با کلمه به کلمه اش تحسینت کردم، شوق و ذوق کردم،
و سپاسگزاری کردم از خدای مهربانی که مرا خالق زندگی خودم آفریده، و باز هم اشک شوق و شکر به درگاهش ریختم …
خیلی وقت بود کامنتی نگذاشته بودم، ولی نتونستم جوابی به این کامنت و بهتره بگم کتاب ِ توحیدی و زیبای شما ندم و تحسینت نکنم آقا جواد عزیز!
واقعا با تمام وجودم شخصیت ِ توحیدی ات رو تحسین میکنم و آفرین میگم که در مسیر درست و راه راست، راه کسانی که مشمول نعمت خدای مهربانم قرار میگیرند، هستی …
بینهایت لذت بردم از آگاهی هایی که از وجودت جاری شد و بر روی این فایل بینظیر قرارش دادی و ازت بینهایت سپاسگزارم که از خودت با عشق و صداقت نوشتی و مسیر و راه مستقیم رو که با آگاهی های دوره های استاد آموختی و عمل کردی به زیبایی و شفافیت برامون مرور کردی!
بینهایت تحسینت میکنم! بینهایت ازت سپاسگزارم!
و همینجا درود میفرستم بر استاد عزیزم که چنین شاگردان موحدی تربیت کردن با کلام الهی و خداگونه شان
و سپاسگزار وجود استاد عزیزم هستم
و برای بودنشون در این زمانی که من هم زندگی میکنم، خدا را هزاران بار شاکرم
سلام و عرض ادب خدمت دوست ارزشمندم مهدیه خانم عزیز و مهربان
از اعماق قلب پاکتون صحبت کردید ، قلبی که چنین انرژی و محبت و عشق خالصانه ای از اون جاری میشه ، فقط و فقط مملو از حضور الله رحمن و رحیم هست.
با خوندن کامنت شما اشک هام جاری شد و احساس کردم خدای مهربان در حال صحبت کردن با من هست!
مهدیه خانم عزیز ، با تمام قلبم از لطف و محبت و مهر و انرژی بسیار خالصانه و الهی شما تشکر می کنم.
با تمام وجودم خدای مهربان رو شکرگزارم برای روح عظیم شما که چنین خالصانه تحسین می کنه .
به الله قسم شدت اشک های من امروز صبح با خوندن کامنت شما به قدری زیاد شد که دستمال لازم شدم !!
شاید من کم ظرفیت هستم که در زمانی که خدا از زبان بندگان صالح خودش با من صحبت می کنه و از شدت این لذت و انرژیِ روحانی ، من توانایی سد کردن راه اشک هام رو ندارم.
در حالی که در حالت عادی بسیار زیاد احساسات خودم رو کنترل می کنم ، ولی در این مورد واقعا اصلا دست خودم نیست! کلام الله که از زبان استاد یا دوستان بهشتی چون شما جاری میشه ، قلب رو منقلب می کنه.
سپاسگزارم خداوندی هستم که خالق ماست و از لطف و فضل و عنایت خودش ما رو گرد هم آورده .
لابه لای کلمات شما عشق خدایی جاری هست!
قدرت و توانایی تحسین و شما و همچنین قلب پاک و روح بزرگتون واقعا بی نظیر هست.
با تمام وجودم از کامنت 100 درصد خالصانه و الهی شما ، سپاسگزارم.
با تمام وجودم بهترین ها رو براتون آرزو می کنم.
مهدیه عزیز ، حال دلم رو خدایی کردید انشاالله هر روز حال دلتون خدایی تر باشه.
با آرزوی زندگی سرشار از نعمت و برکت و موفقیت و تندرستی برای شما دوست عزیزم.
در پناه الله مهربان سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشید.
امشبم به لطف الله یکتا به کامنتت هدایت شدم و از نتایج زیبات با اون بیان بسیار نافذت با اون شیوایی و رسایی صحبت کردی و کلی لذت بردم
تحسینت میکنم برای نتایجت برادر عزیزم و خیلی خوشحال شدم
باور کن نتونستم کامنت برات ننویسم .
خیلی از دوستان از نتایجشون گفتن ب لطف امنه اما حسی که از کامنت شما گرفتم فرق داشت بخاطر این ب لطف تشکر کامنت نوشتم برات
و کلی درس از صحبتهات گرفتم و انقد قشنگ از این مسیر صحبت کردی انگار خدا داشت با من صحبت میکرد ار زبان استاد و شما ک منم با این باور قوی بتونم زندگیمو خلق کنم
از کامنتت کپی کردم ک نکات مهمشو داشته باشم
بازم ازت سپاسگزارم به خاطر کامننت و نتایج با ارزشت
کامنت شما بسیار بامفهوم و پراز آگاهی بود و لذت بردم از کامنت شما و حسم گفت که بنویسم و تشکر کنم و یادآور بشم به خودم ،
تحسین میکنم اراده ی شمارو برای تغییر و خلق این نتایج در تمام ابعاد موقعی که مشکلات نوشته شده از روابط شمارو خوندم حتی با خوندن اون کلمه هایی که نوشته بودید تصورشم هم برام فاجعه بود و میشد به عمق فاجعه پی ببری و تحسین کردم شمارو که از این جهنم یک بهشت واقعی ساختید و ایمانم بیشتر شد که میشود حتی از این درجه هم شروع کرد زمانی که کل دنیا میگن کاره تو تموم شدس یا این رابطه تموم شدس و کل شواهد همینو میگن شما نشون دادی که نه قانون وقتی میگه خالق منم ،خالق منم بدون هیچ تبصره و بدون هیچ تاثیری از عاملی دیگه ،ماشالله و آفرین به شما و از کامنت شما یه نشونه هم گرفتم ،و سوالی داشتم از خداوند و دوصفحه کامنت خوندم و رسیدم به کامنت شما و سوالم این بود در حوزه کسب و کارم در مسیر درستی هستم ؟؟؟
توی دوتا از کامنت های قبلی که خوندم یکی نوشته بود در مسیر درستی هستم و کامنت بعدی نوشته بود که آره کل کاره ما ساختن باورهای توحیدیه و حرکت در جریان هدایت و وقتی تو کامنت شما خوندم این جمله رو : وخداوند بر قلبم مهر مجددی زد که دقیقا در مسیر درست هستم ،الله اکبر همونجا با قلبم با من حرف زد و تکیه داده بودم و کمی خواب آلو بودم و خوابمو پروند این جمله و مثل برق سه فاز منو گرفت ،انگار این جمله برای من نوشته شده بود ،واره خداوند از طریق نشانه ها با ما صحبت میکنه انقدر دقیق وما لایقیم لایق دریافت الهامات و هدایت ها لایق تجربه ی تمام خواسته ها و لایق هم صحبتی با خالقمون .
آقا جواد عزیز کامنتت پر از آگاهی ناب و پراز صداقت و درستی بود و لذت بردم از مراحل ساخته شدن این شخصیت توحیدی که در کامنت انقد زیبا بیان کردی .
دوست عزیزم از خداوند میخوام که هرروز بیشتر و بهتر در مسیر علایقت حرکت کنی و همواره روبه رشد باشی و خلق ارزش ،
الهی که خداوند به هر آن شکلی که میخواهی وارد زندگی زیبات بشه وخداوند و برای تک تک لحظاتت آرزو میکنم .
خدا رو شکر چقدر تغییر کردید چه کامنت خوبی نوشتید چقدر خوشحال شدم و لذت بردم
خدا رو هزاااراان بار سپاسگزارم که با خواندن کامنت موفقیت های دوستان هم احساس شور و شوق وصف ناپذیر بمن هم دست میده هم خیلی راحت و منطقی میتونم بپذیرم که راه درسته من خالق صد در صد زندگی ام هستم فقط و فقط باید از درون تغییر کنم باید بهبود شخصیت بدم باید افکارم عوض بشه باید تهی بشم از گذشته تا جا برای الهامات باز بشه باید آرام باشم تا پیام خداوند رو بشنوم و واقعا عمل کردن به این آگاهی ها برای من سخته اینجاست که ایمان میاد وسط هرچقدر که ایمان داشته باشم به همون اندازه روی عمل صالحم تاثیر میزاره پس مشخصه که ایمانم ضعیفه
من که همیشه دلم میخواست بنده ی مومن و با ایمانی باشم و فکر میکردم با شرایط مالی بد همسرم دارم میسازم دزدی که نمیکنم و… پس آدم خوبی ام و اگه این دنیا شرایطم همه جوره بده اون دنیا میرم بهشت خخخخخخ
خدایا توبه خدایا ببخش
الان که برای پونصدمین بار شنیدم و فهمیدم که این من هستم که شرایط حال خودم رو رقم زدم من و فقط من نه هیچ کس دیگه خودم اینجوری فکر کردم و زندگیم اینجوری شد پس افهم قبل از اینکه تو گوشت بگن افهم إفهم
خدارو شکر میکنم که واقعیت جهان رو به من نشون داد خدارو شکر که مسیر راه مستقیم رو نشون داد حالا اگر مرد عملی بفرما
چشششم ای فرمانروای کل هستی
از شما دوست عزیز هم سپاسگزارم که باعث شدید یه تلنگر دیگه بخودم بزنم
برای شما و خانواده عزیزتون بهترینها رو آرزو میکنم انشالله آرزوهاتون رو زندگی کنید.
بنام خالقی که قدرت خلق کنندگی به همه بنده هاش هدیه داده
سلام جناب بایرامی
اول تبریک میگم بهتون بابت نهادینه کردن باور خالق بودن خودمون و یه تبریک ویژه بابت دستاوردهای بی نظیرتون واقعا لذت بردم از خوندن این کامنت پرمحتوا چقدر ایده خلق شخصیت جدید برام جذاب و اون تمرین تجسم زیر دوش
سپاسگزار خداوندی هستم که منو در این مسیر و سایت الهی قرار داد تا با خوندن کامنت های شما دوستان از تجربیاتتون کمال استفاده را ببرم.
بنام خالقی که قدرت خلق کنندگی به همه بنده هاش هدیه داده
سلام جناب بایرامی
اول تبریک میگم بهتون بابت نهادینه کردن باور خالق بودن خودمون و یه تبریک ویژه بابت دستاوردهای بی نظیرتون واقعا لذت بردم از خوندن این کامنت پرمحتوا چقدر ایده خلق شخصیت جدید برام جذاب و اون تمرین تجسم زیر دوش
سپاسگزار خداوندی هستم که منو در این مسیر و سایت الهی قرار داد تا با خوندن کامنت های شما دوستان از تجربیاتتون کمال استفاده را ببرم.
اول تبریک میگم بهتون بابت نهادینه کردن باور خالق بودن خودمون و یه تبریک ویژه بابت دستاوردهای بی نظیرتون واقعا لذت بردم از خوندن این کامنت پرمحتوا چقدر ایده خلق شخصیت جدید برام جذاب و اون تمرین تجسم زیر دوش
سپاسگزار خداوندی هستم که منو در این مسیر و سایت الهی قرار داد تا با خوندن کامنت های شما دوستان از تجربیاتتون کمال استفاده را ببرم.
به نام خدایی که از رگ گردن به ما نزدیک تر است و درخواست درخواست کنندگان را اجابت می کند
سلام به استاد و مریم بانوی عزیزم و دوستان توحیدی ایم در این سایت الهی
سوال: چه عاملی باعث این همه نتیجه گرفتن شد؟
استاد شما در این فایل و فایل های دیگه علت قبول این قوانین رو و استفاده از آنها را دیدن نتایجی عنوان کردید که من به شخصه هم دیدم، کلی چیزها نوشتم که شد، کلی خواسته داشتم در عین ناباوری برآورده شد. ولی شما یه چیز دیگه ا ید و یه جور دیگه به این قوانین نگاه می کنید. شما مثل کسی که اول بار آتش رو دیده و دست در آتش کرده و حرارت اش رو لمس کرده هستید ولی من فقط توصیف اون رو شنیدیم و حس خاصی نسبت به اون ندارم.
شما میگید ما خالق زندگی مون هستیم و چنان با شور و شوق این مسیر رو ادامه میدید ولی خود من همین الان اگه به تمام خواسته هام برسم، باز فردا ناراحت و گرفته هستم. شما مثل نیوتن که از افتادن سیب قانون اش رو یافت، شما هم از اتفاقات ساده و بدیهی این قانون رو با جان و دل یافتید و همچنان با اون شور و حرارت ادامه میدهید.
کاش سوال بعدی شما ای باشه که:
چه عاملی باعث شعلهور ماندن این شور و اشتیاق و شعف این راه است؟
( قسمت بالایی رو تازه نوشتم، بعد از اینکه چندین بار فایل رو گوش دادم و برایم سوال بود چطور استاد این همه انگیزه پایان ناپذیر داره؟
و آنچه در ادامه است رو صبح نوشتم ولی احساس کردم یک نکته ای در فایل هست که هنوز متوجه آن نشدم و در آخر به این شور و شوق استاد رسیدیم و این آیه قرآن که میگه اگر
واگر اعراض آنها بر تو سنگین است، چنانچه بتوانی نقبی در زمین بزنی، یا نردبانی به آسمان بگذاری (و اعماق زمین و آسمانها را جستجو کنی، چنین کن) تا آیه (و نشانه دیگری) برای آنها بیاوری! (ولی بدان که این لجوجان، ایمان نمیآورند!) امّا اگر خدا بخواهد، آنها را (به اجبار) بر هدایت جمع خواهد کرد. (ولی هدایت اجباری، چه سودی دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش!
این آیه وصف حال کسانی که نمی خواهند هدایت شوند حتی با بزرگترین معجزات و شامل حال منم میشود برای پذیرش با جان و دل است. یعنی من هنوز با جان و دلم این موضوع رو نپذیرفتم و هنوز بین مذهبی نما بودن و این نگرش جدید داشتن گیر کرده ام و تکلیفم رو درست مشخص نکرده ام)
وقتی این فایل رو برای بار اول گوش دادم، تصمیم گرفتم که بیام و چند تا از خواسته هام رو اینجا بنویسم. که ان شاءالله در آینده ای نزدیک که تحقق پیدا کردن به این کامنت ارجاع بدم و با خودم قوانین رو مرور کنم.
کلی درگیر این بودم که واقعا من اصلا از زندگی چی رو میخوام.
تنها جوابی که داشتم این بود که نزدیکی به خداوند.
و این بزرگترین مانع من برای درخواست های مادی هست و هر چه روی آن کار می کنم باز نسبت به محکم بودن این باور کم میارم و آخر سر تسلیم میشم که من اگه از این دنیا برم چی میخوام با خودم ببرم، هیچ و فقط اون حس و حال درونی رو با خودم میبرم.
خب پس شد حس و حال خوب.
باز در این مورد کاملا سینوسی هستم یه روز عالی
دو روز مثل مو مو اخمو در کتاب داستان بچهها، اخم کرده و هر کاری میکنم از اون حس قهر و اون حس بد بیام بیرون نمیشه و علت بیشترش هم نداشتن نتایج مالی پایدار هستش.
خب دوباره برگشتم سر خونه اول، پس پول لازمه ولی باورها داغون هستن و مطمئن ام به این راحتی اون استقلال مالی نمیاد، چرا که به قول استاد، تا باور تغییر نکنه نتایج هم تغییری نخواهند کرد.
خب تنها راه مانده این است که آرزو کنم شور و شوق و انگیزه زندگی ام و احساس خوبم روز به روز بیشتر و بیشتر شود و از حالت سینوسی به حالت صعودی دربیاد.
و هیچ ایده ای برای اون نداشتم چون تا حالا خیلی سعی کردم ولی موفق نبودم که با صبح ها با شور و شوق بیدار شم.
خلاصه گفتم من که این را بعنوان اولین درخواست می نویسم،
هنوز شروع به نوشتن نکردم که ایده اومد که صبح وقتی از خواب بیدار شدی فرض کن امروز اولین روزی است که داری جهان رو میبینی. در واقع چشم های نابینایت بینا شده. چه حسی داری؟
گوش هایت اولین صداها را میشنود، چه حسی داری؟
دست هایت را میتوانی تکان دهی، چه حسی داری؟
میتوانی سر پاهایت وایسی و راه بروی، چه حسی داری؟
همسر نداشتی و الان در کنارت است، چه حسی داشتی؟
بچه دار نمیشدی و الان بچه داری، چه حسی داشتی؟
خانه ای نداشتی و الان در خانه خودت هستی؟
پوست بدنت، آسیب دیدگی داشت و الان سالم است، چه حسی داشتی؟
مو نداشتی و الان موهایت رشد کرده،خوشکل شده، چه حسی داشتی؟
نمی توانستی راحت بخوابی و دیشب راحت خوابیدی، چه حسی داشتی؟
بعد از یه عمر پدر و مادر و خواهر و برادرهایت رو پیدا کردی، چه حسی داری؟
خانه ای نداشتی و الان در خانه خودت هستی؟
یخچال ،ماشین لباسشویی، جارو برقی ،سرخ کن، چرخ گوشت ،لباس گرم و پتو و غذا و قدرت خواندن و نوشتن و حرف زدن و و و و و ………..
هزاران نعمتی که من جمعه بگرده نوروز یادم باشه تشکر قلبی بکنم و چقدر نادیده گرفتن نعمت ها ساده و بدیهی اتفاق میفته که اصلا متوجه نمیشم تا وقتی ببینم حالم خوب نیست، و متوجه میشم یه جای کار ایراد داره و خداوند بهم لطف میکنه و اصل شکرگزاری رو بیادم میاره.
خدایا شکررررررررت
خدایا ما را در این راه سعادت و خوشبختی ثابت قدم بگردان.
خب میخوام چندتا از خواسته هایم رو بنویسم که خدای مهربان مرا برای دریافت آنها آماده بگرداند.
چرا که خواسته ام از قبل آماده شده، این منم که باید آماده دریافت باشم.
خدایا مرا برای دریافت دوره قانون سلامتی و عمل به آن آماده کن.
خدایا مرا برای جهانگرد شدن آماده کن.
خدایا مرا برای دریافت ماشین مخصوص جهانگردی آماده کن.
سلام به رضوان عزیز،
چقدر کامنتت ساده و صادق بود و به دلم نشست! این سردرگمی رو همه ی ما کم یا زیاد فکر می کنم داریم یا حداقل یه زمان هایی به سراغمون اومده. اینکه اصلاً چی میخوایم؟ چی باید بخوایم؟ چقدر ایمان داریم به اجابت خواسته هامون؟ چقدر واقعاً باور داریم به این جمله که من خالق زندگی خودم هستم؟
چقدر عالی بود اون سوال هایی که گفتین، که صبح تصور کنیم نعمت هایی که الان داریم را تا دیشب نداشتیم و امروز به ما داده شدن، اون وقت چقدر سپاسگزار هستیم؟؟
…
امیدوارم که خداوند ما رو در این مسیر ثابت قدم نگه داره و هر روز شور و شوق بیشتری برای این مسیر داشته باشیم!
در پناه خدا بهترین ها رو برات آرزو می کنم رضوان جان (قلب)
به نام خدای بخشنده ی مهربان
سلام یاسمن عزیزم بانوی زیبا و توحیدی و ثروتمند و مومن و خداجویم.
مررررسی عزیزم بخاطر این نگاه زیبایت به کامنتم. مررررسی که حس و حال مرا متوجه شدی، مررررسی که برایم نوشتی.
چقدر سخت است که بخوایی از اون آشفتگی های درونی ات حرف بزنی، ولی چقدر خوبه که یه نفر پیدا بشه بگه من میفهمم ات و منم بعضی وقتها این طوری هستم.
میدونی من هنوز اون کار یا علاقه ام رو نتونستم پیدا کنم، و این ناخواسته حسم رو بد میکنه.انگار گمشده ای دارم و هنوز نتونستم اون رو پیدا کنم. گرچند آگاهانه سعی میکنم آگاهانه حسم رو خوب کنم ولی فایده نداره، باز اون حس قوی تره.
مررررسی یاسمن جان که انرژی مثبتت رو به سویم روانه کردی، ان شاءالله هزاران برابرش به سمت خودت برگرده.
سلام به رضوان جان و بقیه دوستان.
فکر کن … رو نداشتی، الان داری. چه حسی داری؟
عجب چیزی نوشتی.
عادت باعث میشه یادم بره قبلا نداشتم، الان دارم، و عادی شده دیگه…
نوشتی بچه دار نمیشدی و الان بچه داری، چه حسی داشتی؟
اینو خوب حس میکنم:
تقریبا بعد از دو سال نی نی اومد، نی نی که این اواخر دیگه خیلی دلم میخواست بیاد و معجزه وار اومد و انقلابی به پا کرد تو دلِ من…
هر وقت میخوابم بلند میشم یادم میاد نی نی تو دلمه، غرقِ خوشحالی میشم، قربون صدقه اش میرم، سپاس گزاری میکنم…
خب من که برای رسیدن به یکی از خواسته هام، انقدر به وجد اومدم چطوریه که تو رسیدن به خواسته های دیگه ام، یادم میره؟
خونه نداشتیم، مستاجر بودیم 3 سالِ اولِ زندگیِ مشترک و در مرحله بعدی خداوندِ ارحم الراحمین ما رو فرستاد خونه مستقلِ خودمون، یعنی خدا اصلا نذاشت ما اسباب کشی های خونه رو ببینیم، اولین اسباب کشی مستقیم ما رو آورد خونه ی شخصیِ خودمون…
این خیلی بزرگه…
ازدواج: تو 31 سالگی با همسرم آشنا شدیم، تو 32 سالگی ازدواج کردیم.
زمانی بود که نمیدونستم چه سنی ازدواج خواهم کرد و مشغولِ کار و زندگیم شدم و ازدواج اومد تو مسیرم…
خب، اتفاقِ فرخنده ای هست برام، قبلش خوش میگذشت، بعد ازدواج هم همچنان خوشحالم…
به قول شما قبلا همسری نبوده، الان هست، زندگیِ مشترک شکل گرفته و به فضل خدا خوبه…
عجب چیزی نوشتی رضوان جان، باعث شدی بکشم بیرون از ذهنم داشته هامو که نداشتم و حالا دارم و یادم بیاد که آیا هنوزم سپاس گزارشون هستم یا نه؟
یادمه برای دانشگاه هم همینطور بود، سال 85 کاردانی الکترونیک گرفتم، تا سال 90 که کارشناسی گرافیک قبول شدم…
تا کارشناسی نرفته بودم، دلم ادامه تحصیل میخواست، چون کاردانی کم بود برام، رفتم کارشناسی و 92 کارشناسی مو گرفتم.
خوش گذشت خیلی، دنیای جدیدی وارد شدم و کلی کیف کردم.
نداشتم و حالا دارم.
حسم چیه؟
حقیقت اینه همین یادآوری ها باعث میشن یادم بیاد چقدر تو این مواردی که نداشتم و حالا دارم بهم خوش گذشته.
من ناامید نیستم به خودم، این یادآوری ها از قصد میان که یادم بندازن الان روحت نیاز به سپاس گزاری داره سمانه تا فرکانس هات میزون بشن.
یه جمله از استاد یاد گرفتم و تو قسمت محبوب و ستاره دارِ یادداشت موبایلم نوشتم که جلوی چشمم باشه:
الان چی داری سمانه؟
اینو برای یادآوری به خودم که دلایل سپاس گزاری ام چی میتونه باشه نوشتم.
یه عنوان هست که همون لحظه موتور تشکرهامو روشن میکنه.
با سلامتیم شروع میکنم، حال خوبم، کاری که اون لحظه دارم انجام میدم، چیزی که اون لحظه دستمه و ….
دقیقا منو میاره تو لحظه ی حال، و میگه چی داری همین الان؟
چقدر سپاس گزاری درجه و الویتش بالاست…
یه لحظه غفلت باعث میشه فرکانس آدم بیاد پایین.
مرسی از این یادآوری های جذابت رضوان جان.
قسمت اول کامنتت برام خیلی جالب بود:
اینکه چقدر باور دارم خالق زندگیم هستم.
مرسی که انقدر شفاف نوشتی.
چون منم هنوز درکی نسبت بهش پیدا نکردم.
تو تمرین کردن هستم الان.
ستاره قطبی مینویسم، میشه، تیک میخوره خوشحال میشم.
زبانی درخواست میدم خدا، میشه، خوشحال میشم.
واسه تمرین این اواخر گفتم ببین دختر خوب، بیا و عملیاتی کن خواسته تو…
شواهد نشون میده یه چیزی گیر داره، بیا و تو باور نکن، اتفاقا مثبت و خیر نگاه کن و از خدا بخواه که گیر حل شه، انگار از اول نبوده، بیا و تمرین کن که خودت خلق کنی.
مگه استاد بهت نگفته خالقِ زندگیتی؟
پس همونو بخواه که میخوای.
بیا و باور نکن چیزی رو که میبینی یا میشنوی رو.
بیا خودت بسازش اونطور که خودت میخوای.
شروع کردم تو ذهنم اصلاح کردن افکارم…
شد، مسیر عوض شد…
خلق شد، همونی که من دلم میخواست بشه از فضلِ خدا…
مفهومش چیه؟
خدا میگه تو بخواه، تو شکل خواسته تو، توی ذهنت بساز و فرم بده، بفرست، من انجامش میدم.
حالا چرا من انقدر سختمه اینکار؟
که فرم بدم به خواسته ام تو ذهنم، بعد باورش کنم، تا بشه؟
چون قسمت باورم ترمز و دافعه داره اجازه نمیده به سادگی باور کنم که میشه، که شدنیه…
ادعونی استجب لکم…
بخواهید تا داده شود.
همینه.
خلق یعنی همین.
شاخ و دُم نداره که.
چرا استاد میگن ما خالق خواسته هامون هستیم؟
چون ما در مرحله اول باید شجاعت کنیم و بگیم به خودمون اون خواسته رو فارغ از قضاوت دیگران.
باید باور کنیم که میشه.
بعد خدا میده.
درسته که خالق و اجابت کننده اصلی خداست، اما تا من نگم، اون خواسته رو تو وجودم خلق نکنم، خدا چیو باید برای من اجابت کنه؟
خدا میدونه، نیازی نداره من بگم بهش…
ولی میگه انسان جان تو بگو، تا خودِ انسان بفهمه و درک کنه، حس کنه، باور کنه چی میخواد.
وقتی باور قلبی دارم نسبت به خواسته ام، دریافت شده حسش میکنم، میرسم بهش…
من هنوز به درجه ی درک نرسیدم، چون درجه ی درک باعثِ انقلاب میشه تو هر زمینه ای تو زندگیِ آدم….
اینایی که نوشتم هم خدا بهم یاد داد، واسم شفاف کرد، واضح کرد، هدایت کرد، که بتونم بهتر درک کنم که چرا باید مفهومِ خالقِ خواسته های خود بودن رو، درک کنم.
برای اینکه خواسته های منو اجابت کنه.
ممنونم رضوان جانم برای کامنتت که به من انگیزه داد و اینچنین با خودمم گپ زدم.
تولدت هم مبارک باشه عزیزم، عکس پروفایل جدیدت هم زیباست.
و خوشحالم که فاصله ی درست کردن عکس فتوشاپی کنار اسب، تا محقق شدن خواسته ات انقدر کوتاه و نزدیک بوده.
این یعنی درجه ی باورت داره بیشتر میشه.
شاد باشی و سلامت.
خدایا شکرت برای سلامتی، حالِ خوب، ارامش و نعماتِ الانم.
به نام خدای بخشنده ی مهربان و رزاق و وهابم
سلام سمانه جان، دوست قشنگ و نازنین و توحیدی ام
بانو جان چشم ات روشن، قدم نو رسیده مبارک، این معجزه الهی گواری وجودت، و نهایت لذتش رو ببری عزیزم.
هر روز به جای من یه بوسه آبدار بر اون لپ خوشمزه این نی نی نازنین بزن گرچند که هنوز اون رو ندیده ام اما دلم ضعف میره براش.
خونه تون هم مبارک باشه عزیزم همه لحظاتی که در اون هستید به خوشحالی و شادی و سلامتی بگذره عزیزم و بعدش به یکجای بهتر و خونه ای بزرگتر هدایت بشید، ان شاءالله
مررررسی عزیزم که نوشته ات اینقدر زیبا و گیرا است و حس و حال خوبت رو با ما به اشتراک گذاشتی و از اون ایده قشنگ سپاس گذاریت گفتی. واقعا من این رو تجربه کرده ام که هر وقت حالم خوب نیست کافیه یکم تمرکز کنم روی سپاس گذاری بخاطر داشته هایم و یک لحظه فکر کنم میتوانستند این ها نباشند و چقدر حس و حالم عالی میشه.
سمانه جانم سپاس گذارم بخاطر تبریک تولدم، امسال برای اولین بار، تبریک از بهترین دوستانم دریافت کردم، دوستانم در این سایت الهی این بهترین هدیه تولد امسالم است.
سمانه جان خیلی دوست دارم و روی قشنگت رو میبوسم و دست اون نی نی خوشکلت رو هم یه عالمه بوووس می کنم.
ان شاءالله در پناه خدا روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر و سعادتمند تر باشی مهربان بانو قشنگم
سلام به رضوانِ عزیزم.
بی نهایت شادی و آرامش، نصیبِ قلبِ مهربان و بخشنده ات.
خوشحالم کردی با کامنتت، تبریک هات، آرزوهای خوبت.
من و نی نی ازت ممنونیم که بهمون عشق دادی.
ماچ و قلب و عشق فراوان از سمانه جان برای رضوانِ عزیز و مهربانم.
خدایا شکرت برای داشتنِ دوستانی هم مدار و هم فرکانس، در این سایتِ ارزشمند.
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته مهربان
سلام به همه دوستان ثروتمندم
سلام به رضوان عزیز
فَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَهً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَی عِلْمٍ بَلْ هِیَ فِتْنَهٌ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ (49)
پس چون سختى و ضررى به انسان رسد ما را مى خواند، سپس همین که از جانب خود نعمتى به او عطا کنیم گوید: «بر اساس علم و تدبیرم نعمت ها به من داده شده» (چنین نیست) بلکه آن نعمت وسیله ى آزمایش است، ولى بیشتر مردم نمى دانند.
ابتدا جمله خودت:
گوش هایت اولین صداها را میشنود، چه حسی داری؟
دست هایت را میتوانی تکان دهی، چه حسی داری؟
میتوانی سر پاهایت وایسی و راه بروی، چه حسی داری؟
همسر نداشتی و الان در کنارت است، چه حسی داشتی
حالا جملات خودم؛
الله: سلام علیرضا جان خوبی؟
علیرضا : سلام ، مگه شما هم به ما سلام میدین؟
الله: بله من به همه بندگانم سلام میدم چون همه آنها رادوست دارم حتی گناهکاران.
علیرضا: من نمیدونستم
الله : امشب می خوام یک قانون را که کلا فراموش کردی ، یادت بیارم.
علیرضا: بفرمایید من سرپا گوشم.
الله : قانون سپاسگذاری
علیرضا: ولی من هرموقع یادم بیاد سپاسگذاری می کنم و از این بابت خیلی هم به خودم می نازم که سپاسگذارم.
الله : نه ؛ کافی نیست چون فراموش کار هستی هروقت که کامنتت بچه های سایت را میخونی و می بینی آنها سپاسگذاری می کنند تو هم تو دلت می گی خدایا شکرت بعدش هم کلا فراموش می کنی.
الله : یادت هست روستای چکنه نیشابور دیپلم گرفتی بعد بلافاصله قبول شدی دانشگاه زاهدان که روزنامه قدس مشهد عکست را چاپ کرده بود ، من کمکت کردم.
علیرضا: بله یادمه ولی من فکر می کردم تلاش خودم بوده که قبول شدم.
الله : یادته خوابگاه برات ردیف کردم همون روز اول
علیرضا : بله یادمه ولی خوابگاه یک آشنا داشتم اون ردیف کرد
الله: اشتباه هت همینه کار من بود ولی اصلا تشکر نکردی؛
علیرضا: ببخشید نمیدونستم که باید از شما هم تشکر کنم.
الله : یادته دوران سربازی اهواز ، هویزه افتادی
علیرضا: بله یادمه چقدر سخت گذشت ، چقدر بلا سرم آمد یکسره در کشمکش بودم حتی 14 روز از پادگان لشکر 92 زرهی اهواز فرار کردم رفتم تهران و حالم خراب بود کارم به روانپزشک کشید.
الله : این بلاها هم کار من بود،
علیرضا: کار شما بود ، من خیلی عذاب کشیدم ، من خیال می کردم کمک می کنی ولی کلی بلا وسختی سرم آوردی.
الله : بله ، من سر راهت مشکلات سخت آوردم آنهم نزدیک مرز اهواز در آن هوای داغ سوسنگرد که از ته دل گربه کنی و مرا بخوانی آنهم در شرایطی که هیچ کس نبود بهت کمک کنه حتی پدر و مادرت هم خبردار نشدن.
علیرضا: بله یادمه خیلی به من سخت گذشت ، آخه چرا من ، من که درسها م توی دانشگاه خوب بود تابستان همیشه در روستا به پدرم در کار کشاورزی کمک می کردم همه از من خیلی راضی بودن کل روستا منو می شناسن من جوون کاری و تلاشگر بودم . با همه مهربون بودم.
الله : بله اونها همه درست ، ولی اهل نماز نبودی کاهل بودی و سپاسگذار من نبودی.
علیرضا: پس دروان سربازی آنهمه مشکلات بخاطر نماز و سپاسگذاری بود ؟
الله : بله، چون از ته دل سپاسگذاری نمی کردی و نماز هم هر چند یکماه می خوندی .
علیرضا : الله اکبر یعنی سپاسگذاری اینقدر مهم هست که تو صبر کردی من دیپلم بگیرم، 5 سال دانشگاه برم بعد منو دوران سربازی بندازی لب مرز عراق وسط بیابان و گرمای شدید تا من سپاسگذاری کنم
الله : بله درسته ، من صبرم زیاده ، یادته یک شب که اهواز 4 تا سرباز خونه اجاره کرده بودین چه کمک بزرگی کردم ولی اصلا سپاسگذاری نکردی؛
علیرضا: بله دقیقا یادمه ، من چون لیسانس وظیفه یودم یخونه مجردی داشتیم بعدازظهر ها می آمدیم خانه اما
یک شب یک پسری آمد گفت دوست داری بریم خانه فساد که کلی دختر وپسر قاطی هستن و رابطه می خوای با دختر داشته باشی ، من هم چون جوان بودم خیلی شور و هیجان داشتم قبول کردم و راه افتادیم و می رفتیم که ناگهان وسط راه من ترسیدم و فرار کردم و تا بعد از رودخانه کارون دویدم تا که رسیدم به یک باشگاه بدنسازی سازی و واردش شدم و با وجود اینکه لباس بدنسازی نداشتم به شدت ورزش کردم و پیاده آمدم خانه و خوابم گرفت .
الله : اون من بودم که دلت ترس انداختم تا عفت و پاکدامنی ات خراب نشه و توهم ترسیدی و فرار کردی.
علیرضا: بله یادمه ولی چرا اون پسرا ودختران اونجا بودن و کار ناپسند انجام می دادن
.الله : جواب آیه ای هست که رضوان خانم بالا ذکر کرد ،
علیرضا: پس هزاران بار خدایا شکرت می کنم که مرا نجات دادی و کمک کردی تا پاکدامن بمونم.
الله : بله ، اگر کمک و لطف من نبود الان از گمراهان بودی، بتو کمک کردیم پاکدامن باقی ماندی و من هم همسر مهربان و زیبا و پاکدامن به تو اعطا کردم که الان که داری این کامنت را می نویسی کنارت با چهره معصوم خوابیده و همزمان هم داره به نوزادی که به اعطا کردم شیر میده به چهره معصوم آنها نگاه کن و سپاسگذاری مرا بجا بیاور.
علیرضا: الله اکبر، داری درست می گویی ، من کلا فراموش کرده بودم ای خدا منو ببخش.
الله : از رضوان خانم هم تشکر کن که با کامنت زیبای او متوجه سپاسگذاری شدی.
علیرضا: بله حتما ، ولی چطوری از ایشان تشکر کنم من ایشان را زیاد نمی شناسنم
الله : هم از ایشان تشکر کن و هم از من.
علیرضا: باشه
علیرضا: چون دیدم تولد رضوان خانم هست بهش تبریک می گم و بخاطر کامنت قشنگش از ایشان تشکر می کنم و بعنوان هدیه تولد یک دعا براش می کنم،
ای خدای مهربان دل رضوان خانم را پر از نور و عشق و رحمتت خودت بکن و در مسیر هدایت و توحید ثابت قدم نگه دار.
برای همه بچه سایت هم همین دعا را می کنم.
الله : دعایت مستجاب شد.
الله
به نام خدای بخشنده ی مهربانِ رزاقِ وهاب
سلام به علیرضا عزیز و مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم
علیرضا عزیز نوشته الهی شما مرا منقلب کرد و کلی با اون گریه کردم وقتی نوشته ات را میخواندم زندگی خودم مثل فیلم جلویم نمایان شد، آنهمه لطف و محبت خدا شامل حال من شده بود و ندیده بودم و اصلا فراموش کردم. میخوام فقط یکشون رو بگم که به خودم یادآوری کنم که اگر فقط بخاطر همون موضوع تا آخر عمر لحظه به لحظه سپاسگزاری کنم باز هم کمه.
یک روز که مثل همیشه پسرم علی که یک سال و نیم بیشتر نداشت دم در ایستاده بود و منتظر باباش بود که از مدرسه بیاد منم تو حیاط داشتم لباس میشستم که یکدفعه دیدیم یه چیز سیاهی دست یه خانمی بود وارد شد. نگو پسرم افتاده بود داخل راه آبی که دم در خونه و کلی هم عمیق بود. و از سرتاپاش لجنی شده بود.
اون خانم گفت: من همین که رسیدم سر کوچه دیدیم پسرت افتاد تو جوب.
یعنی اگه اون لحظه اون خانم سر نمی رسید، عمرا اگر متوجه افتادن این طفل به آب میشدم و خدا پسرم رو از مرگ حتمی نجات داد و مرا از یه عمر بیچارگی .
این یکی از ده ها الطاف بزرگ خدای مهربان ام بود که موقع خواندن کامنت تان یادم اومد.
واقعا لقب انسان ( از ریشه نسی یعنی فراموشی گرفته شده)به آدمیزاد به جاست، چقدر ما فراموش کار هستیم، صبح که از خواب بیدار میشم، از خدا طلبکارم که چرا زندگی ام اینطوری و اون طوری نیست. از همسرم، از در و دیوار که چرا اونها این طوری هستند و این طوری نیستند.
علیرضا عزیز یه عالمه سپاس که دستی شدی از دستان خدای مهربان ام که پیغامش رو بصورت واضح به من رساندی. ان شاءالله این حس و حال خوبی که اول صبح گرفتم این انرژی مثبتی که فرستادی این محبت و مهربانی این لطف و عنایت، هزاران هزار برابر بشه و بصورت حس و حال خوب و نعمت و ثروت و سلامتی و شادی و سعادت در دنیا و آخرت به شما برگرده با قدرتی عظیم.
علیرضا عزیز از خواندن سرگذشت زندگی تان خیلی لذت بردم و برایم کلی درس داشت و جای بسی تحسین و تشکر، مخصوصا رهای از اون مهمونی گناه.
قدم نو رسید تون رو تبریک میگم،( من عاشق بچه کوچک هستم، همین الان میتونم بو و اون لطافت اش رو احساس کنم و اگه بگم دهنم آب میفته برای بچه کوچیک بهم نخندی آ)
تا میتونی صبح ها که نی نی از خواب بیدار میشه با اون بازی کنی اون موقع اوج شادی و لذت رو داره و چقدر اقو، اقو میکنه و میخنده.
ان شاءالله بچه ی توحیدی باشه و سعادتمند در دنیا و آخرت.
یه دنیا سپاس بخاطر تبریک تولدم، این بهترین و خاص ترین تبریک تولدم بود، چون یه جور خاص بود با یه تم جدید. تا حالا همچنین تبریک تولدی نداشتم که خدای مهربان دستورش رو بده و بهم بگه رضوان جانم، عشقم، اول از همه سلام ات میکنم و عاشقانه دوست دارم و در کنارت هستم ودرخواست هایت رو اجابت می کنم، پس نعماتی رو که بهت دادم را فراموش نکن و بخاطر داشته هایت سپاس گذار باش، تا به یه درک کوچکی از عشق خودم به خودت برسی.
خدایا این علیرضا عزیز، بچه های سایت، استاد عزیزمان، خانم شایسته مهربان و رضوان جان رو در پناه خودت لحظه به لحظه به خودت نزدیک تر و توحیدی تر و شادتر و موفق تر و ثروتمند تر و سعادتمند تر بگردان.
الهی آمین یا رب العالمین
( این کامنت به لطف الله در بهترین زمان در بهترین شرایط به دستم رسید که تونستم همون موقع پاسخ بدم. خدایا شکررررررررت)
سلااام سلااام رضوانن عزیزممم
خدایا بینهایت سپاسگزارم
الان جایی هستم که کامنتت رو خوندم اشکام داره جاری میشه اما راستشو بخوای اینجایی که هستم ترجیح میدم اشک نریزم و فقط با لبخندی لطیف برات بنویسم:))
من یعنی عاشق هدایت خدا شدم داشتم..
من دقیقا همین حسی که شما میگین رو تجربه کردم همین امروز و واقعا کلی از خدا کمک خواستم و میگفتم خداجون منو هدایت کن یک جای کار میلنگه من نباید حسم بد باشه
و اومدم نوشتم توی بخش دفترچه گوشیم جایی که تمرین انجام میدم و خلاصه کلی چیزی مینویسم بعد در حین نوشتن گفتگو با خدا و درخواست کردن بودم ولی ته ذهنم فقط این خواسته بود که خدایا هدایتم کن من چرا اینطوری شدم امروز بعد خیلی یهویی گفت برو کامنت بخون
بخدا قسم همینکه سایت رو باز کردم انگار دیگه از اونجا به بعد من نبودم اصلا نمیدونم از کجا از چه پروفایل هایی همینطوری گذر کردم تا به شما رسیدم هیچی یادم نیست واقعا با اینکه همین چنددقیقه پیش بود و من درحین خوندن کامنتتون وقتی به اون قسمت ایده ات اون رسیدم اصلا ناخودآگاه اشک از چشمام جاری شد نمیدونم چی شد چه انقلابی درون من رخ داد باعث این شد ولی انگار قشنگ این انرژی داره کار خودشو میکنه:)
اونجایی که گفتین هنوز ننوشتم این خواسته رو و ایده اش اومد دقیقااا مثل همین الان من بود یعنی اومدم بنویسم که خدایا این احساسم رو خوب کن و یهو بهم گفته شد که بیام کامنت هارو بخونم و اینجوری هدایت شدم
واقعا وقتی ما همچین نزدیکی رو به خدا داریم که بلافاصله جواب میده چرا تمام تمرکزمون رو نزاریم روی درخواست کردن؟ درخواست کردن میتونه با کنترل کانون توجه باشه با جهت دهی گفتگو های ذهنی باشه با نوشتن باشخ با صحبت با خود خدا باشه کنترل ذهن و… همه اینها و وقتی استاد میگن اگاهانه
یعنی ما درک کردیم همچین قدرتی داریم و حالا میخوایم استفاده کنیم
یعنی واقعا اصلا فکرشو نمیکردم به کامنتی هدایت بشم که اینقدرررررر هماهنگ هست با من
منم دقیقا بارها شده یک چیزایی خلق کردم که هییچچ منطقی نمیشده بیاری که بخوای بگی نه این بر اساس قانون خلق نشده و حتما شانس و اینا بوده اما باز ذهن یادش میره باز اون شور و شوق اولیه رو یادش میره باز توجهش رو از روی خلق کنندگیش بر میداره و میزاره روی جبر و شانس و این مسائل
خدایاشکرت بخاطر این فراوانی که اینقدر اگاهی و کامنت های فراوان در این سایت هست که جواب تمام سوال هامون از هزاران راه به ما داده میشه
این ایدتون واقعا فوق العاده بود
فکر کن صبح بیدار میشی فکر کنی روز اولیه که این قوانین رپ کشف کردی واقعا چقدر ذوق دارم استفاده کنم از قانون؟ اینطوری هرروز میتونیم ذوق و شوق هرروزمون رو برای استفاده از قانون استفاده کنیم
حتی توی تمرین ها توی استفاده از دوره ها توی شغلمون
فقط میمونه مهارت ما در استفاده از این تمرین و این ایده فوق العاده
من برای اینکه یک تمرینی رو در خودم ایجاد کنم بارها و بارها برای خودن مثال میزنم و الانم سعی میکنم همینکار رو بکنم
فکر کن اولین روزی هست که خوندن یادگرفتی و میتونی چیزی بخونی و یادبگیری چقدر انگیزه داری که کتاب بخونی کامنت بخونی
الان میشنوی قبلا نمیشنیدی چقدر فقط مطالب قشنگ به خودت هدیه میدی
اتفاقا امروز سفربه دور امریکا قسمت دو رو داشتم میدیدم خانم شایسته میگفتن که بدن بینظیری که خدا به ما داده رو واقعا باید نهایت استفاده رو ازش ببریم چیزایی که دوست داریم رو بیینیم چیزایی که میخوایم رو پشنویم با پاهامون جاهایی که دوست داریم قدم بزنیم و خلاصه کلی چیز
الاااان تازه فهمیدم وقتی میگن تو به هر هدفی برسی باز برات تکراری میشه شاید قبلا درک نمیکردم و میگفتم نه اگر من به فلان مقدار پول برسم به فلان قدر سلامتی و.. برسم دیگه همیشه خوشحالم اما میبینمم من همین الانش کلی نعمت دارم که فکر میکردم همیشه منو خوشحال میکنه..
یک مثالی بزنم من مثلا دوره کشف قوانین و میخواستم داشته باشم به شدت ذوق و شوق داشتم و از خدا درخواستش میکردم اینقدررر وقتی اولین باز این استعاره گاز و ترمز و که شنیدم حال کرده بودم و بهم شور و شوق داده بود که گفتم خدایا فقط به من پولش و بده من عاشق این دوره شدم بعد پولش اون موقع ها تو حسابم نبود اما هرروز تقریبا توی دفترم مینوشتم باز مثلا منطق میاوردم که اره خذای ما خدای فراوانی هاست و هزارتا راه داره بهم دوره رو بده و پولش رو بیاره تو حسابم خلاصه من تونستم دوره فوق العاده کشف قوانین رو بخرم اما به طرز عجیبی بعد یکی دو روز اصلا دیدم هیچ خبری از اون انگیزه و ذوق و شوق برای انجام تمرین نیست
میدونی ما برای همیشه انگیزه داشتن توی هرکاری یا استفاده از فایل ها باید توجهمون رو همیشه اگاهانه هدایت کنیم به فرصت هایی که به ما میده، چیزایی که قراره یاد بگیریم تغییراتی که در ما ایجاد میکنه این میشه اهرم لذت
اما از یک جا به بعد ما انگار توجهمون میره رو یکسری چیزای دیگه مثلا من اوایل یادمه وقتی قضیه باور هارو شنیدم و به یک درک کوچولو ایی رسیدم چقدرررر انگیزه داشتم ازش استفاده کنم و باور هام رو تغییر بدم اما بعد که گذشت توجهک از روی فرصت ها و آسون بودن زندگی با تغییر باور ها برداشته شد و روی اینکه چقدر باور سازی سخته و فلان و اینا گذاشته شد درصورتی که اون موقع که توجهم روی نکات موبت باور سازی بود اصلا سختی مسیر برام آسان میشد
همه چی کانون توجه ماست
وقتی صبح از خواب بیدار بشیم بگیم خدایاا شکرتت که چشم دارممم چقدرر کارهای خفنی میتونم با چشمم انجام بدم چقدر میتونم زیبایی ببینم میتونم صورت زیبای خانواده رو ببینم
میدونی درواقع کسی که تا دیروز چشماش نمیدیده اما امروز میبینه این گفتگو ها فقط تپی ذهنش مرور میشه
درواقع ما برای اینکه بتونیم این ایده رو اجرایی کنیم که همه چیز برامون تازگی داشته باشه باید این گفتگو ها و این کانون توجه رو ایجاد کنیم
مثلا من میخوام تصور کنم که امروز روز اولی هست که من شاغل شدم شغل دارم
خب اینکه بگم به خودم تصور کن که امروز روز اولیه که شغل داری و تا قبلش نداشتی تاثیر داره اما بنظرم اینکه اون کانون توجه و اون گفتگو های ذهنی فردی که روز اول شغلش هست رو ایجاد کنم خیلی عالییی تر میتونم انجامش بدم
خدایا شکرت اول که کامنتتون رو خوندم با خودم گفتم خب چطوری میتونم فکر کنم امروز مثلا اولین روزی هست که یکسری چیزا رو دارم چطوری این ذوق و شوق رو ایجاد کنم و خودم جواب خودم رو دادم
چقدررر یادمه این الگو رو که من یک فایلی رو مثلا میدیدم دفعه اول بعد اینقدر منو به وجد میاورد که از ذوق اشک میریختم و انچنان انرژی بهم میداد که کلی عشق میکردم چون اولین بار جملاتش رو شنیده بودم بعد بلافاصله به این فکر میکردم وااوو چقدرر میشه با این اصل با این جمله با این کلید زندگیمون تغییر کنه چقدر قشنگ میشه همه چی و.. اما انگار برای بار دوم و اینا که گوش میدادم چون قبلا فکر کرده بودم به فرصت هاش و اینا توجهم دیگه نمیرفت اون سمتی و چون اگاهانه کنترلش نمیکردم هر سمتی دوست داشت میرفت اما بالا هم گفتم اگاهانه ما اومدیم این همه مدت توی این سایت تا همینو یاد بگیرین اگر من قرار بوده باشه این همه وقت روی خودم کار کرده باشم و اینهمه وقت عضو سایت بوده باشم اما بازم اگاهانه جهت دهی ندم کانون توجهم رو و مثل قبل که این قوانین رو هم نمیدونستم عمل کنم وقت خودمو این همه مدت هدر دادم پس!
ما باید مهارت کسب کنیم توی اگاهانه استفاده کردن وقتی استاد میگن تغییر شخصیت یعنی همین دیگه من نسبت به قبل خودم نگاه میکنم میبینم با اینکه اینهمه روی خودم کار کردم اما شاید فقط 20 درصد نسبت به قبل دارم اگاهانه کانون توجهم رو کنترل میکنم
من قبلا که این چیزارو نمیدونستم فقط روزای اول انگیزه و شور و شوق داشتم توی هرکاری چون ناخوداگاه کانون توجهم میرفت رو فرصت ها و بعدش کانون توجه خود سر حرکت میکرد
الان که اینهمه به حساب خودم روی خودم کار کردم اینهمه وقت میزارم هم اگر قرار باشه مثل همون دفعه باشه پس این اگاهانه جهت دهی دادن به چه درد من خورده؟ چه تغییری باهاش ایجاد کردم؟ چه استفاده ایی ازش کردم…
باید بارها و بارها به اعتقاد من از جاهایی که میتونیم از این قدرت استفاده کنیم مثال بزنیم تا بره توی وجودمون
منم حالا فرصت گیر اوردم با اجازتون مثال زدن رو ادامه میدم(اینو از اصل بهبودگرایی یاد گرفتم که از هرفرصتی برای رشد استفاده کنم)
مثلا من قبل از اینکه کنترل کانون توجه رو یاد بگیرم وقتی کاری رو انجام میدادم توجهم میرفت روی قسمت هاایی که دارم اونو اشتباه انجام میدم خب الان که یادگرفتم باید اگاهانه بتونم توجه ام رو ببرم فقط روی قسمت هایی که دارم عالی انجام میدم و حال خودم رو خوب کنم
منی که دارم روی خودم کار میکنم و انتخاب کردم به این سبک زندگی کنم و قانون سبک زندگی من رو در بر بگیره
باید وقتی دارم کامنت مینویسم به قشنگی ها و کلمات زیبایی که نوشتم توجه کنم تا اینکه بگم بابا اینقدر طولانی ننویس بسه اه و فلان و اینا خببب این گفتگو ها که مال همون سینای قبلیه مال همون رضوان قبلیههه پسسس چیکار داری میکنی دقیقا توی سایت سینا جان:) چه تغییری کردی
من باید شب قبل خواب تمام توجهم رو ببرم روی پیشرفت هایی که کردم روی بهبود هایی که انجام دادم بجای اینکه بگم ای بابا فلان کار موند نتونستم انجامش بدم
باید بتونم توجهم رو روی اهدافی که تا الان بهشون رسیدم بزارم بجای اهدافی که نتونستم برسم باید بتونم توجه ام رو بزارم روی خواسته هایی که صبح برام اتفاق افتاده و با این توجه حسابی به خودم درست بودن قانون رو تاکید کنم تا اینکه با توجه کردن اشتباه به خواسته هایی که رخ نداده بخوام قانون رو زیر سوال ببرم و بجاش توجهم رو ببرم روی بهبودهایی که میتونم فردا بدم تا کدهای بهتری بنویسم برای روزم(به قول دوره کشف قوانین)
من اگر سینا ایی بودم که قبلا همش به نازیبایی های افراد دور و ورم توجه میکردم الان باید فقط به زیبایی هاشون توجه کنم حالا این تغییرات فقط و فقط مال یک اصل کنترل اگاهانه توجه هست ها!! که اینقدر میشه گسترشش داد
من باید بتونم به جاهایی که حافظم خوب عمل کرده توجه کنم تا وقت هایی که چیزی رو فراموش میکنم
من باید به وقتایی ک اموزه های استاد رو خیلی خوب درک کردم توجه کنم تا اماده بشم برای درک بیشتر و همینطورییی هزارتا مثال میتونم بزنمم
حالا این تغییرات رو توی هرفایل از استاد شما تصور کن باید در ما ایجاد بشه
حتی نه فایل بلکه همین کامنت اگر من این کامنت رو نوشته باشم اما این تمرینی که گفتم رو و این ایده ایی که شما گفتی رو هیچوقت اجرایی نکنم پس دقیقا هدف کامنتم چی بوده؟ چرا تایمم رو گذاشتم و وقت گذاشتم که یک همچین چیزایی بنویسم.
یعنی میخوان بگم چرا من باید مقاومت داشته باشم که بعد از همین کامنت به تنهایی کلی تغییر مثبت و فوق العاده در خودم ایجاد کنم و یک ادم دیگه بشم اصلا..
چرا باید برای تغییر کردنم منتظر یکسری چیز خاص و دیدن کلی از فایل ها و… باشم.
اینم از استاد عباسمنش یاد گرفتم که میگفتن من با هر یک جمله و هر یک ایه که میخوندم فکر میکردم چطوری میتونم اینو توی شخصیتم ایجاد کنم و براش پلن میریختم و خلاصه تغییر میکردم
شاید بگم خب با یکی دو بار نوشتن که شخصیت تغییر نمیکنه اما میتونم که گفتگو های ذهنیم رو اونقدر جهت بدم و اینقدر به خودم یاداوری کنم که باید تغییر کنی تا بلاخره این اتفاق بیفته
دوست عزیزم بینهایت ازت سپاسگزارم که نوشتی و کامنتت عالی بود
از خدای عزیزم هم سپاسگزارم که اینقدر قشنگ هدایم کرد به این صفحه و اینقدر میخوام اصلا همین هدایت خدا رو توی ذهنم بهش توجه کنم و بزرکش کنم تا بازم ظرفم برای هدایت های بیشتر بزرگ بشه و اینم خودش عمل به استفاده از کانون توجه و چیزای هست که میدونم
چون من عاشق عمل کردن به چیزایی هستم که میدونم و یاد گرفتم از قانون حتی تو ریز ترین جزئیات (اینطوری هم دارم شخصیت ام رو کدنویسی میکنم که واقعا بیشتر عاشق عمل کردن بشه)
واقعا اگر یکم خلاقیت به خرج بدیم برای استفاده از اصل و بیس هایی که از قانون یادگرفتیم زندگی ما بهشت میشه
منم که ماشالا حسابی خلاق:))
و لایق بهترین نتیجه رو گرفتن از قانون
کامنتم رو همینجا تموم میکنم
تا خودم بارها و بارها بخونمش کامنت شما رو هم بارها و بارها دوباره میخونم و دوستانی که بهتون پاسخ دادن
خداوند یار و نگهدار و هدایتگرهممون:)
سلام به دوست قشنگ و الهی ام
سلام رضوان قشنگم
باورت میشه من الان بعد تعهدم به نوشتن کامنت روی “روزشمار تحول زندگی من” یک حسی گفت برو یکم کامنت بخون. گیج خواب بودما. یکم بالا و پایین رفتم هیچی نمیفهمیدم. نمیتونستم متمرکز بشم. تا یکهو گفتم راستی از رضوان چه خبر. برو پروفایلش رو پیدا کن. آخرین بار دیده بودم که شما هم جز شاگردهای دوره ارزشمند “احساس لیاقت” هستی. گفتم نکنه رضوان جان هم تمرکزی روی جلسه 13 احساس لیاقت داره کار میکنه و احتمالا کمتر تو فایل های هدیه کامنت بزاره. خلاصه هی یکی میگفت بیخیال. یکی میگفت برو حالا پروفایلش رو چک کن و روی یکی از کامنت هاش برو و بخون و براش بنویس.
واوووو عکس پروفایل جدید(معلوم نیست این چند وقت که ندیدمت چقدر خلاقیت به خرج دادی دختر.هر وقت دیدمت یکجا همه ی عکس هایی که درست کردی رو باید بهم نشون بدی.)
واوووو تولدتـه…بگو چرا باید میومدم پروفایلت.
خداروشکر که اومدم و کامنتت رو هم خوندم و عجب ترمزی این ترمز…معنوی ترین کار دنیا ثروتمند شدنه. پول معنویه. خلاصه پول ما رو بخدا نزدیک میکنه.این جمله آخری رو اصلا مغزم اِرور داد. خیلی ترمز دارم خیلی…اما یک چیزی بگم؟! اینکه اصلا عجله نکن دوست قشنگم ار داشته هات لذت ببر، به علاقه مندی هات بپرداز، به مهارت هات اضافه کن و بازهم لذت ببر. بزار تکامل کار خودشو بکنه. باید ما به تکامل ارتعاشی برسیم باید یاد بگیریم پامون رو از ترمزها برداریم. باید کمال گرایی هامون رو بشناسیم و بریم تو دل کارای کوچیک.خلاصه فقط استمرار و حرکت اونم با احساس خوب
خلاصه که خیلی تحسینت میکنم که دانشجوی دوره احساس لیاقت هستی و خیلی بهت تبریک میگم برای اینکه اونجایی…
و حسابی که تولدت رو بهت تبریک میگم دوست قشنگم
خوشحالم که دیدمت و کامنتت رو خوندم.
…
دوست ارزشمندم تولدت خیلی مبارک مون باشه.برات آرزوهایی از جنس ثروت و سلامتی و عشق و شادی و فراوانی های بی حساب دارم….بوووووووس
ارادتمندت فهیمه
به نام خدای مهربانی ها
سلام فهیمه جانم دوست قشنگ و بهشتی الهی ام
دخترررررررررررر تو چقدر فوق العاده ای، چقدر دوست دارم و هر وقت اسم قشنگ رو میبینم، میگم آخ جون فهمیه جان هم هست و کلی خوشحال میشم.
اومدم تهران دوست داشتم بیام خیابان انقلاب شاید فرجی بشه ببینمت، ولی اون روز راهپیمایی بود و معلوم بود که هنوز موقع دیدار نرسیده و به وقتش همه چی جور میشه و در بهترین مکان و زمان همدیگر رو خواهیم دید.
مررررسی فهمیه جان با این همه خستگی برایم نوشتی، مررررسی که به الهام قلبی ات گوش دادی و مرا خوشحال کردی.
مررررسی بابت تبریک تولدم.
مررررسی بابت این تذکر به جا:
اینکه اصلا عجله نکن دوست قشنگم ار داشته هات لذت ببر، به علاقه مندی هات بپرداز، به مهارت هات اضافه کن و بازهم لذت ببر. بزار تکامل کار خودشو بکنه. باید ما به تکامل ارتعاشی برسیم باید یاد بگیریم پامون رو از ترمزها برداریم. باید کمال گرایی هامون رو بشناسیم و بریم تو دل کارای کوچیک.خلاصه فقط استمرار و حرکت اونم با احساس خوب
یه کامنت نوشتم در دوره احساس لیاقت که اینجا کپی می کنم جریان اومدن به کرج و تهران است.
(به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام بر بندگان خاص خدا سلام بر استاد و دوستان توحیدی ام در این سایت الهی و این سفینه نجات
میکس دوره احساس لیاقت و سفرنامه، برایم سفری رو رقم زد که اولین بارهای زیادی به همراه داشت. سفر یکهفته ای به کرج منزل برادر همسرم که بعد از چهارسال که به کرج آمده بودند برای اولین بار بود که رفتم خونشون و کلی بهم خوش گذشت)
سفر هوایی برای اولین بار و انجام تمرین درخواست در این سفر.
(وقتی هواپیما اوج گرفت دچار افت فشار شدم و یکم حالم بد شد با این حال بد فقط تو فکر این بودم چطور درخواست بدم و خدا را شکر با اینکه زیاد اوکی نبودم درخواست خودم رو دادم و بسته دوم که برای پذیرایی آماده کرده بودند گرفتم)
اولین بار دوچرخه سواری رو در یک پارک شلوغ تجربه کردم، قبلا فقط در حیات خونه در این حد فقط بتونم دوچرخه رو کنترل کنم اون هم تقریبا یکسال پیش بود که باز برای اولین بار خواستم دوچرخه سواری رو یاد بگیریم و فقط در حد کنترل دوچرخه یاد گرفتم.
اولین بار سوار مترو تهران کرج شدم و کل مسیرها که شامل کرج به تهران رفتن به بازار بزرگ رفتن به میدان هفت تیر، حقانی برای تماشای پل طبیعت و برگشت به کرج بود. اون هم به تنهایی و اولین بار رفتن به تهران.
اولین بار تنهایی رفتن به رستوران در میدان هفت تیر و انجام تمرین درخواست و پاسخ رد به درخواستم، گفتند که ما بال تکی نمیدیم و باید سیخ کامل باشه.
موقعه ای برای بازدید از کاخ گلستان رفتم، در محوطه یه درخت تنومند دیدیم دوست داشتم یه عکس با اون داشته باشم، چرا که مرا به یاد درختان تنومند سفر به دور آمریکا می انداخت. برای همین باید از یه نفر درخواست می کردم که از من عکس بگیره، با خودم گفتم باید الان تمرین درخواستم رو به کسی که آدم
بسیار متشخص و معلوم باشه عجله دار انجام بدم. از قضا یک آدم کت و شلواری با سامسونت و مشخص بود در این کاخ کاره ای است و از طرز راه رفتنش مشخص بود عجله داره، رفتم جلو و از اون درخواست کردم که از من عکس بگیرید و ایشون با روی گشاده قبول کرد و علاوه بر کنار درخت، موقعیت دیگه ای برای عکس پیشنهاد داد و محترمانه و با لبخند بعد از عکس گرفتن گوشی رو بهم داد.
برای اولین بار پیاده روی چند ساعته داشتم. روز اول 2 ساعت بعد 2و نیم روز بعد 3و نیم ساعت بعد حدود 6 تا 7 ساعت پیاده روی داشتم.
و این یکی از خواسته هایم با دیدن سفر به دور آمریکا بود وقتی استاد میگفت 4 ساعت پیاده روی کردیم دوست داشتم تجربه کنم و چه تجربه شیرینی بود.
موقعه ای که رفتم از مهماندار قطار آب جوش برای قهوه بگیریم، مهماندار لیوان آب جوش رو تا درب کوپه رساند مبادا دستم بسوزد.
برای پاسخ به این سوال باید بگم توانایی ها و ویژگی های مثبت زیادی دارم که باید با حوصله و تمرکز آنها را بنویسم گرچند قبلا نوشته بودم ولی این دفعه با ورژن جدید میخوام بنویسم.
مررررررررررررررررسی از استاد عزیزم که با تعهد و پشتکار و استقامت در این راه ما را به تجربه های شیرین زندگی دعوت کردند.
ماندن در احساس خوب بزرگ ترین نعمت است.
در پناه حق همه ما در همه حال در بهترین احساس خوب باشیم.)
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان شایسته و دوستان مهربانم در سایت بی نظیر عباس منش
چی بگم از لطف خداوند که انقدر بزرگ و مهربونه
خداروشکر که من رو خالق آفریدی
خداروشکر که به من قدرت دادی با افکارم ، با کانون توجهم زندگیم را خلق کنم
خداروشکر که به من قدرت دادی با احساسم مسیر درست یا اشتباهم را بفهمم
امروز یا بهتر بگم از دیشب یکسری نجواهای نا دلخواه ذهنم رو فرا گرفته بود که یه احساس منفی تو وجودم فرا گرفته و واقعا دیگه سر ظهر که از محل کارم اومدم بسمت خونه تسلیم رو اعلام کردم
و به خودم استراحت دادم ، خوابیدم.
بعد از بیدار شدنم از خدای مهربانم درخواست یک هدایت و نشانه از سایت استاد خواستم و تا وارد سایت شدم دیدم که این فایل روی بنر سایته
تا شروع شد و موضوع رو فهمیدم بی نهایت خوشحال شدم یه تلنگر بزرگ توی این فایل بود یه آرامش خاص به وجودم هدیه کرد
دلیلی سر درگمیم رو فهمیدم و یک تجربه بی نظیر برام شد
این دلیل چیزی نبود جزء فراموش کردن قانون ، فراموش کردن قدرتی که ما تو برنامه ریزی زندگیمون داریم
و و و بی نهایت از استاد سپاس گزارم که دقیقا مثل یک پیام آور الهی ما رو از گمراهی خارج میکنه
سر بزنگا به کمک و حمایت ما میرسه.
خدای مهربانم بی نهایت بابت این لطفی که برای من و زندگیم داری شکرت
همگی عزیزان در پناه الله یکتا شاد ، سلامت ، ثروتمند و در مسیر هدایت الهی باشید.
سلام به آقای ترکمان و بقیه بچه ها و استاد عزیز ،
منم ی چیزی مث جریان شما شد،
من کارم گوشی موبایل و لوازم جانبیشه،تنهاهم کارمیکنم شاگرداین چیزام ندارم،
شماوقتی فروشنده باشی کم پیش میاد از اونطرف ویترین،یعنی سمت مشتری به مغازه خودت و اجناس دقت کنیو و نگاشون کنی!!!!
امشب اتفاقی رفتم نشستم رو صندلی مشتری،
روبروی اجناس و ویترین،
یهویی چشمم خورد به تعداد جنسا،نظمشون،فراوونی که تو رگالام بود،توویترینام بود،
پرازجنس،چیده شده،
بخودم گفتم بنده خدا ببیین چقدرجنس داری که حتی چندوقته فراموش کردی خودتو تحسین کنی،ازاین زاویه نگاشون کنی،
باورتو روی خودت قوی ترکنی که اینارو تو ساختی،
تویی ک قبلا کل مغازه8متربوده،الان شده30مترمغازه پرازجنس،
خلاصه یه دل سیر نشستم نگاشون کردمو خدارم شکرکردم،
و ی انرژی خفنی منو گرفت که باید دخلمم پس خیلی خفن تربشه حالاکه همه چی اینقدر بزرگ به چشمم اومده،
بعدشم هدایتی اومدم توسایت دوربزنم دیدم این فایل کاور شده،
و منم الان دارم کامنت میخونمو جواب میدم،
دمشگرم استادکه گفت؛
««شاگرد هروقت حاظرباشه استاد ازراه میرسه،»»
خلاصه اینو فهمیدم امشب که نباید خودمونو،وباوره اینکه خودمون ساختیم،هرچقدرهم اندازش کوچیک باشه،امانسبت به قبل بزرگترشده ،فراموش کنیم
دمتون گرم اینم بود دیده امشب من و هدایتم به فایل امشب
انشاا… همگی بتونیم باورامونو قوی ترکنیم نسبت به اینکه ما میتوانیم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به خوش خلق ترین ،زیباترین،توحیدیترین،
سخاوتمندان ترین استاد دنیا
سلام و خدا قوت به بانو شایسته،فرشته ای که فرکانس انس و الفت و دوستی و درصلح بودنش با جهان را نه از بعد زمان و مکان بلکه از بعد کوانتوم و فرکانس میشود حس کرد
خدایا با وضو گرفتن وارد این سایت شدم و حضورم را در این محفل نورانی بزرگترین نعمت و ثروت میدانم.
الهی هزاران مرتبه شکر برای وجود و حضور تک تک شما بندگان توحیدی و در مسیر توحید
استاد عزیزم نمیدانم چه بگویم بعد از 5 سال تلاش ذهنی و آمدن در مسیر و دلسرد شدن در مسیر و رها کردن و بعد از تقریبا دوسال به صورت مستمر و جدی در مسیر بودن و خواسته هایی که خلق کردم و با قدرتی که خدای مهربانم نصیبم کرده
این روزها جالب است که مدام مانند دانشمندی که فرمول رسیدن به اکسیر جوانی را کشف کرده مدام به بالا و پایین
پریدن مشغول هستم با خودم میگویم یافتم ،یافتم
منی که شاید سال پیش هم به خودم گفته بودم که درست است قانون را متوجه شدم
ولی این روزها حس میکنم درونی تر و توحیدیتر شدم و این قدرت خلق را بیشتر درک کردم و هر وقت در این یک هفته اخیر به قدرتی که الله یکتا در وجود هر کدام از ما قرار داده فکر میکنم ناخودآگاه اشک از چشمانم سرازیر میشود
در محل کارم مدام در حال راه رفتن هستم و اشک شوقی که نمیتوانم جلوی آن را بگیرم
و همکارانی که سراغ من میآیند و میگویند جناب خانکی مشکلی پیش آمده کمکی از دست ما ساخته است این همه راه میروی …
من هم پاسخ میدهم حالم عالی است و بهتر از همیشه هستم
استاد انگار به هر میزان که الله را در دل و در منزلگاه این جسم، حی و حاضر میبینم و اینکه با هر قدمی که من بر میدارم ،او مرا همراهی میکندو پاسخ میدهد
استاد عزیزم این روزها بیشتر مصداق این شعر را درک میکنم و البته به اندازه ظرفم
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم
استاد عزیزم از همون روزهای اول که فایلهای دانلودی شما را گوش میدادم یه حسی از درونم میگفت این صحبتها این نورها از یه عالم دیگه هست که بر استادم جاری شده اینها کلام الله است که از زبان شیوای شما داره برای ما گفته میشه و یه حس درونی اینها را تایید میکرد
اما از اونجا که این ذهن آدمی فراموشکاره و وقتی در این روزمرگی وارد میشه به قول آقای قمشه ای هزار تیکه میشه کانون توجه ما و اگر لحظه ای غفلت کنی میبینی تو در و دیوار رفتی ،تمرکز کافی را نداشتم.
درست یادمه یکی در میون فایل هاتون را گوش میدادم و خیلی مستمر نبود
یه روز اومدم دیدن روی همه فایلها نوشته شده این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده هست
دیدن همین جمله کافی بود که من بهایی را بدم برای دیدن این فایلها
اون زمان بهاش بسته اینترنت و وقت و انرژی بود که یادمه گذاشتم و تقریبا همه فایلهاتون را دانلود کردم و خیلی جدیتر گوش میدادم
و دیگه با اتفاقهای کوچی و بزرگ داشت برام باور پذیر شد که ما خودمون خالق زندگیمون هستیم
و به صورت خیلی هدایتی من و همسر عزیزم وارد دوره مقدس 12 قدم شدیم
دوره ای انسان ساز ،دوره ای توحیدی ،دوره ای که اگه تا آخر عمرم برای این آگاهی ها از الله یکتا و شما استاد بزرگوار تشکر و قدردانی گنم حق مطلب را نمیتونم ادا کنم .
با ورود به دوره و گوش دادن فایلها
و همزمان با گوش دادن به فایلهای دانلودی (که در حکمگنج هستند ؛اگر باورش کنی )
دوست عزیزم که داری این کامنت را میخونی
فایلهای مصاحبه با استاد در حکم گنج و بهترین دوره محسوب میشه ، و اگه خوب گوشت را به این فایلها بسپاری خیلی راحت خیلی ساده ،خیلی هدایتی وارد دوره های استاد میشی،
فایلهای توحید عملی واقعا در حکم گنج هستند که باید هر روز خودت را مهمون گوش دادن به این فایلها کنی.
در قدم دوم 12 قدم بود که رسول نتیجه هاش داشت وارد زندگیش میشد و زندگیش دیگه رنگ و بوی خدایی گرفته بود
خواسته ای که خلق شد
من که بعد ازدواجم ماشینم را فروخته بودم و یه 10 سالی بود به خاطر باورهای محدود و شرک نتونستم ماشین داشته باشم
از خداوند درخواست داشتن ماشین را کردم
که قبلش خیلی خواسته های ریز و کوچیک را بهش رسیده بودم و حالا میخواستم ماشین داشته باشم ،منم شروع به خلق خواستم کردم هر روز هر دقیقه داشتم خودما تصور میکردم تو ماشینم نشستم و همسرم و فرزندانم کنارم هستند و یه مسیری را که خیلی برام خاطره داشت و قبلا رفته بودم بارها و بارها ،هزاران بار تصور کردم و تجسم و لذت بردم و حال خوب را تجربه کردم
یادمه منم به خاطر باورهای شرک آلود وارد بورس شدم و فکر میکردم بورس میتونه من را به همه جا برسونه و زندگیم را زیر و رو کنه (باور شرک الود)
پولهایی که تو بورس گذاشته بودم به جایی رسید که راحت میتونستم یه ماشین صفر خوب بخرم ولی این باورها نمیزاشت من به خواستم برسم و طمع باعث شد تقریبا نصب پولم را از دست بدم
اون روزها خیلی خیلی فایلهای توحید عملی استاد را گوش میدادم و یه روز اومدم خونه و به همسرم گفتم به خدا قسم میخورم که ما مشرک هستیم و قدرت را به عوامل بیرونی دادیم(بورس)و فکر میکنیم بورس میتونه زندگیمون را متحول که
و به همسرم گفتم بیا از همین جا کات کنیم و سهم هامون را بفروشیم.
و جواب همسرم جالب بود که ایشون گفت ما تا دوتا خونه از این بورس نکشیم بیرون از بورس نمیآیم بیرون
منم که مخالفت ایشون را شنیدم ،گفتم به خودش میسپارم و خدا خودش هدایتمون کنه
دقیقا فردای اون روز بود که همسرم زنگ زد به من که سر کار بودم و گفت همه سهم هارا فروختم و حق با شما بود
اون روزها به پول فروش سهم و یه مقدار پولی که داشتم ،ماشین در سایت سایپا ثبت نام کردیم و این در حالی بود که هیچ پولی نداشتیم و تا 5 ماه دیگه که ماشین را تحویل میخواستن بدن من نمیتونستم پول ماشین را جور کنم ولی گفتم توکل یعنی اینکه نداشته باشی و بهش ایمان داشته باشی
نمیدونم اون روزها خیلی به دلم بود که پولم نقد جور میشه و من با توجه به تعهدی که داده بودم اصلا دنبال وام گرفتن نرفتم
خلاصه زمان به سرعت گذشت و یه ماه مونده بود به تاریخ تحویل و ما باید حداقل 100 میلیون جور میکردیم
فاطمه جان که دید زمان تحویل نزدیکه به من گفت برو شما دنبال وام همین ماشین هم از دستمون میره (باور کمبود و عجله)
منم به ایشون گفتم من هرگز دنبال وام نمیرم
خلاصه اینقدر اصرار کردن به من که بر خلاف میل باطنیم رفتم دنبال وام که از روی سند خونم وام جعاله از بانک بگیرم که یادمه یکی از کارمندها منا کشید کنار گفت پسرم چرا آخه این کارا کنی مگه مجبوری
به خدا که انگاری خود خدا داشت باهام صحبت میکرد
خلاصه با این نشونه من برگشتم خونه و گفتم اصلا به هیچ عنوان من وام بر نمیدارم
بعد فوت پدر بزرگوارم و آپارتمانی که به اسم ایشون بود و هیچ تصمیمی برای فروشش نداشتیم
دستهای خدا وارد عمل شدن (برادهای عزیزم)و فروش این آپارتمان را کلید زدن
این در حالی بود که من دوسال پیشش چند باری رفتم پیش برادر بزرگترم و درخواست کردم این واحد را بفروشیم و غافل از اینکه وقتی قدرت را میده به بقیه کل زندگیت بهم میریزه و نتیجه ای حاصل نمیشه .
وقتی قدرت خلق را به خودم و خدای خودم دادم جهان هم شروع به کار کردن برای من کرد
آپارتمان در بهترین زمان ،یعنی درست در زمان تحویل ماشین فروش رفت و من خیلی راحت به خواستم رسیدم
این در حالی بود که واقعا و واقعا من اصلا نگران پرداخت وجه ماشین نبودم و از درونم مطمئن بودم که قدرت خداست و پول ماشین نقد جور میشه.
و خیلی شیک و مجلسی ما به ماشین رسیدیم .
استاد واقعا من این خواسته را به کمک خودم و دستان پر قدرت خدا خلق کردم.
این خواسته در قدم دوم خلق شد و در قدم سوم تونستم عزت نفسم بالاببرم و سبک زندگی شخصی داشته باشم
در قدمهای دیگه تجسم کردن و هدایت خدا وتسلیم شدن ها و دیدن تغییرات و نشانه ها و توانایی نه گفتن به دیگران را دروجودم نهادینه کردم و چقدر شخصیتم رشد کرد استاد و روزبه روز آگاهی های دوره را بیشتر می فهمیدم ، این دوره با اکانت فاطمه جان خریداری شده وما استفاده کردیم ، دوره ی مقدسی که ساعتها ما مینشینیم واز تغییرات مون صحبت میکنیم .
استاد خوشحالم که الان دوره لیاقت را دارم ، الان وقتی دوره ی مقدس 12قدم را میرم وگوش میکنم بخدا هربار انگار چیز تازه ای میشنوم و لذت میبرم از تعهد وعمل گرایی خودم ، ازاینکه دوره ی لیاقت باعث شده بی قید وشرط خودمو دوست بدارم و توحیدی تر عمل کنم و
با احساس لیاقت خواسته هامو خلق کنم .
چه جلسه های قرآنی بی نظیری این دوره ی مقدس داره ، فاطمه جان اسم این دوره را همیشه مقدس یاد میکنه استاد چون خیلی باور توحیدی تو جلسات قرآنی به ما یاد دادین ، جلسه های قرآنی که با قلبم با تموم وجودم
گوش میدم و همیشه آگاهی هاش برام معجزه الهی هست و نشانه های هدایت الهی .
استاد عزیزم بینهایت ازتون تشکر میکنم که دستی از دستان پر قدرت خدا شدید و با توحید عملی و باور به خودتون و الله یکتا زندگی خودتون و هزاران نفر را متحول کردید و هر لحطه دارید جهان را گسترش و زیبا میکنید.
قدردان شما و استاد شایسته هستم.
حق نگهدارتون
به نام خداوند مهربانیها
سلام به استاد عزیزم خانم شایسته مهربان و تمام دوستهای فوق العادهای که توی این سایت هستند
الان حدوداً یکی دو ماهی هست که تمرکزی سریال سفر به دور امریکا زندگی در بهشت رو میبینم
در صفحه فایل حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی تعهد دادم که هر روز یک قسمت از سریال زندگی در بهشت یا سفر به دور آمریکا رو ببینم و برای اون یه کامنت بنویسم
خوب از اونجایی که قانون تکامل رو رعایت نکردم میخواستم از جایی که هفتهای یه کامنت هم نمینوشتم برسم به جایی که 80 روز پشت سر هم هر روز کامنت بنویسم، اتفاقی که افتاد این بود که اون تعهد رو رها کردم اما انصافاً تا جایی که تونستم روی زیباییها تمرکز کردم و مخصوصاً شب ها موقع خواب سریالها رو میدیدم و میخوابیدم
اتفاق فوق العادهای که افتاده اینه که به طرز عجیبی پدر و مادرم شادتر شدن حالشون بهتره انرژیشون مثبتتره این کاملاً مشهوده
حتی شبای برنامهای از تلویزیون پخش میشه که فکر کنم اسمش خودمونی هستش
پدرم طرفدار پروپاقص این برنامه است بارها شنیدم صداشو که چقدر بلند بلند میخنده
و خدا را شاکرم که انقدر قانون دقیق عمل میکنه
این یه تغییر ملموس بود که در راستای موضوع این فایل بود که من خودم خالق زندگیم هستم
استاد عزیزم این فایل رو توی این چند روزه فکر میکنم حدود 30 بار گوش دادم و دیدم ولی جا داره که صدها بار دیگه هم ببینم
خیلی ممنونم و برای شما از خداوند مهربون بهترینها رو خواستارم
بنام خدایی که وعده اش همیشه حق است
خدایی که قدرت خلق کنندگی خودش را در وجودم قرار داد
ای خدای مهربان ازتو سپاسگزارم که بمن فرصت دادی که زیر این فایل بینظیر یک کامنت عالی بنویسم
.
سلام به روی ماهت استاد گلم خانوم شایسته نازنین
دوستای هم فرکانسی و خانواده بینظیرم سلام به تک تک شما و عاشق همه شما هستم .
.
استاد من اصلا قصد نوشتن نداشتم دیروز گفتم نمینویسم اما امروز همین الان دلم گفت بنویس و منم گفتم چشم
میخاستم این کامنتم رو زیره فایل قدم 1 جلسه 4 بنویسم و بگم استاد من امروز 5تا مشتری داشتم
حدود 10روز میشه ک هرلحظه احساس فوق العاده دارم و قلبم از شدت هیجان میزنه بیرون
اون باورهایی ک استاد شما گفتید رو 10روزه مثل نفس کشیدن درحال تکرارشم حتی وقتی یدونه هم مشتری نداشتم ولی گفتم خدا مشتری هارو میاره
گفته بودم من باید هرروز 5تا مشتری داشته باشم و امروز با افتخار بعداز 10روز به گفته ام رسیدم و باید اینقدر 5تا مشتری داشته باشم که برای ذهنممنطقی بشه و بعدش بریم سراغ 8تا و 10تا مشتری
امروز متوجه ی چیزی شدم و نمیدونید چقدر احساس خوبی داشتم حالا درادامه میگم
ولی بخدا اینقدر همین لحظه درحال نوشتن ذوق دارم که نمیدونم از کجا بگم از چی بنویسم
امروز ساعت 3 سالن رو بستم و گفتم برم یکم قدم بزنم
تو بویین زهرا امروز هوا اینقدر بهشتی بود که خوده خدا بهم گفت فرشته بهشتو اوردم تو بویین زهرا عاشقشم
راه افتادم به سمت خیابون
بعد یهو یادم افتاد حدود 11ماهِ قبل من تمامتجسمم شده بود که تو یک خیابونی که بسیار درازه زیره هوای بارونی راه برم تنها باشم و باخدا حرف بزنم
امروز این اتفاق افتاد هرچند من خیلی وقته به آزادیی رسیدم ولی امروز که دارم روی خودم و ذهنم و باورهام کار میکنم این بسیار منطق قویی بمن به ذهنم داد که اصلااااااا ببین فرشتهههههه هرچیزی بخایی میشود
تمام دنیا امروز تو دستم بود انگار
بعدش رفتم سالن
تا شب تو سالن بودم چیزی ک بازم قبلا تجسمش کرده بودم
موقع برگشت داشتم باخدا حرف میزدم سپاسگزاری میکردم کلی ذوق داشتم رفتم و رفتم که یهو ی +dena سفید برام واستاد و گفت کجا میری گفتم … گفت بشین
واییییییییییییی
دنا+همون ماشینیه که من دوست دارم همسرم داشته باشه
خیلییی احساس خوبی دارم
تو ماشین چشمام رو بستم و همسرم رو کنارم حس کردم دستاش رو موهاش رو ریش و سبیل و هیکلش رو حس کردم داره باهام حرف میزنه باهم حرفای قشنگ میزنیم تو یک جاده زیبا که دو طرفش درخته درحال رفتن هستیم و همش تحسین میکنیم
بعد یهو قلبم اروم گفت
(فرشته تو توی رابطه عاطفی خیلیی به خودت ستم کردی و روزهای وحشتناکی رو داشتی که اون روزها باعث شد قویتر بشی ولی خدا درمورد رابطه عاطفی راضیت میکنه)
وقتی کلمه راضیت میکنه رو گفت تمام وجودم لرزید
حس کردم چقدر زندگیم قشنگ شده
چقدر خاسته هام راحت وارد زندگیم میشه
چقدر خوبِ همه چی
و فقط تلاشم رو میکنم که این موضوعات و این نشونه هارو ببلعم سعی میکنم این اتفاقات رو هرلحظه به خودمبگم
سعی میکنم اصلا به نداشته هام فکر نکنم
سعی میکنم فقط به خوبی ها به خاسته هام فکر کنمنجواها رو در نطفه خفه میکنم دیگه نمیزارمدیگه تموم شد
همین امروز که داشتم تو خیابون قدممیزدم داشتم تجسممیکردم خاسته های بعدیم رو داشتمتجسم میکردم آزادیم رو هوای قشنگشمال رو که دارم تو ساحل راه میرم سالن خفنی ک شنیونکارشم و و و و و و
قشنگیه زندگیم اینه که احساسم رو به اونا وصل نکردم
اتفاقن دیشب نوشتم تو دفترم که چجور دختری باید بشم؟ ی صفحه پر شد ولی تهه همشون این بود که ی ادم علی بی غم و خوش خیال باشم و احساسم رو بدون واسطه خوب کنم
نمیدونم نمیدونم کامنتم چجوری شد نمیخام برم ادیتش کنم میخام هرچی اومده و نوشته همون باشه
محمنیست چقدر میگذره که به خاسته هام برسم
محم اینه ک فرشته الان داره خاسته های پارسالش رو زندگی میکنه و خدا میدونه تا سال بعد چه اتفاقات قشنگتر و چه خاسته هایی از من براورده شده
و محم تر از همه خدا میدونه چقدر درکماز خداوند و قوانینش بیشتر شده که تمام دستاوردهام بخاطر درک قوانین خداونده
خدایا شکرت
ممنونم که کامنتم رو خوندید
خیلییییی دوستتون دارم
به امید دیدار دوستای خوبم درکنار بهترین استاد دنیا
به اینکه شاگرد استاد عباسمنش هستم افتخار میکنم
بنام تنها فرمانروای جهان
سلام به روی ماهت فرشته جونم
دختر زیبا و خدایی
با کامنتت اینقدر اشک ریختم و لذت بردم و تحسینت کردم که روی شونه های خدای مهربان نشستی و خدا داره برات انجام میده هر چی که تو دستور میدی
فرشته جونم ، خداوند تو رو اجابت کرده
قشنگم با آغوشی باز و چشمهایی خیس از اشک شوق آماده دریافت تک تک خواسته هات باش
خدا طوری بهت میده که حتی فکرشم نمیکردی
چنان غرق در نعمتت میکنه ، بیش از آنچه خودت خواسته بودی
قربون اون قلب پر احساس و مهربونت بشم عزیزم ، مبارکت باشه تک تک نعمتهای خداوند
روی ماهت و می بوسم
دوستت دارم
سلام سارای مهربونم
برای پاسخ زیبا و احساس زیبایی که بهم دادی سپاسگزاری میکنم
وقتی چشام روازخاب باز کردم گفتم:امروز یک روزه زیباتر از دیروزه
اخ جون
و اولین قشنگیه امروز این بود که کامنت قشنگ شما رو خوندم
برای آرزوهای قشنگت ممنونم و منم از خدا میخام ک شما هم به تک تک خاسته هات برسی
دوستت دارمسارای مهربونم
فعلا
سلام فرشته عزیزم
کامنتت پراز انرژی و احساس خوب بود
چقدر لذت بردم که گفتی زیربارون با خدا حرف میزدم و سپاسگذاری میکردم
چقدررر قشنگ در مورد احساس خوبت گفتی که من با خوندن کامنتت تونستم احساست رودرک کنم
خداروشکر که اینقدر حالت خوبه و از لحظه هات لذت میبری
ممنون که با کامنتت انرژی دادی
برات بهترین هارو از ارزو دارم عزیزم
بنام خداوند باران ”
سلام بر فرشته ی گل ” فرشته عزیز و دوست داشتنی ”
سلام به عشق و به عاشق سلام ”
سلام بر دختر بهشتی و توحیدی ”
حالتون عالی و متعالی ”
نقطه ی آبی شما رو دریافت کردم ”
دختر به این خوبی مگه داریم ”
مگه هست ”
چقدر خوب احساس تو نوشتی ”
چقدر لطیف ”
چقدر انرژی مثبت دادی بهمون ”
با این سن کم، شما بی نظیری ”
قطعا آینده از آن شماست ”
در جواب کامنت قبلی ”
باید بگم ”
مرسی که برام نوشتی ” دختر بهشتی ”
منم شما رو دوست دارم ”
شما خود بهترینی ”
من همیشه سعی کردم در بهترین احساسم برای دوستان بنویسم ”
و وقتی برای بچه ها می نویسم همه بهم میگن ”
چقدر زیبا نوشتی ”
اندازه ی اون حس قشنگ توی کامنت تتون دوست دارم و عاشقتم ”
یک حس قشنگ ”
یک شادی بی دلیل ”
یک نفس عطر خدا ”
دنیا دنیا آرزوی خوب ”
و آرامش رو
براتون خواستارم ”
وجود گلت پراز عشق ”
و همیشه باش ”
انشاءالله استاد و تمام دوستان
در ورزشگاه آزادی ” همدیگر رو در بهترین احساس
و در بهترین زمان ملاقات کنیم “
به نام خالق هدایتگر سلام به فرشتهی عزیزم دوست زیبا و دوست داشتنیم
قشنگم کامنت زیبای تو امروز نشانه من از طرف خداجون برای بودن در مدار رسیدن به درآمد مستقل از خانوادم الان ساعت 2و نیم شبه و آنقدر قشنگ به سمت کامنت زیبات هدایت شدم
عزیزم بهت تبریک میگم برای احساس خوبت در کسب و کار برای شوق و ذوقی که داری بهت تبریک میگم برای رسیدن به تک تک خواسته هات تا این لحظه بهت تبریک میگم برای مشتری هایی که اومدن و باورهای خوبی که ساختی و درحال ساختنش هستی بهت تبریک میگم و به شدت تحسین میکنم ت برای تعهدی که نسبت به خودت و عمل به قانون داری . خوش حالم برای این که کامنت زیبات رو خوندم هرجا هستی شاد و ثروتمند و سلامت و لیاقتمند در دنیا و آخرت باشی انشالله
منتظر شنیدن خبرهای خوب و شگفت انگیز از زندگیت هستم و روی ماهتو میبوسم فرشته جان
سلام مریم زیبا
خاهره قشنگ من ازت ممنونم که برام کامنت زیبا نوشتی
وقتی درآمدی داری که نتیجه دسترنج خودته و میبینی که داری ارزش خلق میکنی احساس لیاقتت ده برابر میشه
خیلی ممنونم عزیزم
انشالله همیشه در پناه هدایت الله یکتا باشی
دوستت دارم گلم
به نام خداوند رزاق رب العالمین
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شاسته گرامی
وسلام به تمام دوستان هم فرکانسیم
من سید محمود موسوی مهر هستم که حدود یک ساله با اکانت خودم وارد سایت شدم
قبلا با اکانت همسرم تو سایت فایلهای رایگان رو گوش میکردم
چه خوب استاد توضیح دادن که باید هر چند وقت یه بار مرور کنیم که کجا بودیم وبا رعایت این قوانین به کجا رسیدیم
یادش بخیر برای اولین بار شمارو تو یه فایل رایگان که تیشرت نارنجی پوشیده بودید و در کنار یه ساحل زیبا داشتید درباره این قوانین صحبت میکردید دیدمتون وهمسرم فایل شمارو تو فلش ضبط کرده بود و به تلویزیون وصل کرده بود وبه فایلهای شما گوش میکرد و به من گفت این عباسمنشه که یه راننده تاکسی بود تو بندرعباس الان با عمل کردن به قوانین و تغییر باورهاش تو بهترین ایالت آمریکا چندتا خونه و ماشین داره و خیلی حرفاش درسته و خیللی درباره خدا درست میگه و این حرفا
و دوست داشت منم گوش بدم ولی دریغ که من اصلا تو اون مدار و فرکانس نیستم(اینم داخل پرانتز بگم مدار و فرکانسو بعد از آشنایی با استاد یاد گرفتم قبلا اصلا نمیدونستم مدار چیه فرکانس چیه) و اصلا حرفهای استادو نمیشنیدم چه برسه که درک کنم چی میگه به قول قران ما در در قلبهایمان مهر نهادیم
و تو دلم به همسرم میخندیدم که چقدر سادس یه آدم با تیشرت و شلوارک رفته اونور عشق و حال میکنه معلوم نیست چجوری رفته ارث و میراث رسیده بهش
معلوم نیست چی داره میگه تازه به منم میگه گوش کن (وااای که چقدر بی خبر و دوور بودم از قوانین)
تو دلم میگفتم همسرم تو حرفهای این آدم چی گیرش میاد اخه به منم پیشنهاد میده گوش بدم اینم بگم که من وهمسرم تازه یه سال و خورده ایی بود بچه دار شده بودیم اونم 2قلو و همسرم اصلا حال و هوای خوبی نداشت ولی با گوش کردن به فایلهای استاد که اونم از طریق دوستش پیشنهاد داده شدخیللی حالش خوب شده بود تقریبا آرامتر شده بود
به همین خاطر وقتی من میدیدم حال همسرم بهتره از قبل وقتی فایلهای استادو گوش میده منم کم و بیش گوش میکردم ولی اصلا تو اون مدار نبودم که درک کنم ولی الان میفهمم که اون موقع داشتم تکاملی میومدم جلوتر یعنی تو اینستاگرام که بعضی از این کانالها که تیکه ایی از فایلهای استاد میزارن صحبتهای استادو گوش میدام(البته الان اینو میدونم که این کانالها بدون اینکه استاد بخاد واسش تبلیغ میکنن و اینجاست که استاد میگه خداوند واسم تبلیغ میکنه)
و دیگه داشتم آماده میشدم که حرفهای استاد و بشنوم و بفهمم همین که آماده شدم از طریق اکانت همسرم وارد سایت شدم و دائم فایلهای رایگان استاد و گوش میدام و چقدر آرامتر و خوشحالتر شدم اخلاقم بهتر شد به توصیه استاد کتاب معجزه شکرگزاری رو هم 2 بار خواندم و تمریناتشو انجام دادم و تازه فهمیدم زندگی یعنی چه قوانین یعنی چی باور یعنی چی (اینم داخل پرانتز بگم که من وقتی با اکانت همسرم تو سایت بودم تو یه کانال عضو بودم که با صدای عبدالباسط همیشه قران هم گوش میکردم با ترجمه یعنی یه چیزایی با ترجمه قرآن با صحبتهای استاد هماهنگ میدیدم)
تا اینکه تصمیم گرفتم خودم تو سایت بیام وثبت نام کردم و خیللی هم خوشحال
خب:
من قبل از آشنایی با این سایت و این قوانین
1 داشتن روابط نا سالم با دوستان ناسالم
2معتاد به قرصهای ترک اعتیاد
3 روزی 2 پاکت سیگار میکشیدم
4اصلا برنامه ریزی برای زندگی نداشتم
5 اخلاق تندی داشتم
6 کارگر بودم تو یه شرکت و برای کسی دیگه کار میکردم
7 دائم پیگیر اخبارهای بی بی سی و صدای آمریکا و چند کانال خبری دیگه بودم تا کل اخبار و گوش نمیدام نمیخابیدم
8 همش مریض بودم و لاغر و خیلی از لحاظ فیزیکی به قول استاد درب و داغون
و مثل یه برگ توی رودخونه زندگیم باری به هر جهت بود
حالا من بعد از آشنایی با این سایت و استاد و قوانین
1 همه روابطم درست و حسابی
2مصرف اون قرصهارو کنار گذاشتم به لطف خداوند
3 سیگار کاملا تعطیل
4 ورزش از برنامه های زندگیم
5 نزدیک 2 سال میشه تلویزیون تعطیل یعنی کاملا تعطیل
6 اصلا به هیچ اخباری وصل نیستم کاملا از اخبار دور شدم
7 اصلا مریض نیستم حالم عالی به لطف خداوند
8 خیلی فرم بدنم خوب شده صورتم جوونتر شده هر کس که منو میبینه میگه جوون شدی
9 کسب و کار خودمو دارم یعنی مغازه زدم ویه کارگر هم دارم
10عاشق خانواده ام هستم و عاشقانه با همسر و فرزندانم مسیر زندگیرو طی میکنیم به لطف الله یکتا
خیللی آرومتر و خوشحال تر از گذشته هام هستم
البته اینم بگم من وقتی خودم وارد سایت شدم 2 تا محصول عزت نفس و کتاب چگونه فکر خداوند را بخوانیم رو خریداری کردم که خیللی عالی و بی نظیر بود
من سپاسگزار خداوندم برای وجود انسانهایی مانند استاد عباسمنش عزیز که مشعل دار قوانین الهی هستند و با نور خودشان مارو هدایت میکنن و دستی از دستان خداوند هستند برای بیدار کردن و آگاه کردن ما
خدایا از تو میخاهم که قلب مارو باز کنی اگاهیمان را افزایش بدی که قدرت از آن توست ولاغیر
و در آخر اینم بگم که هنوز هر روز باید رو خودم کار کنم که دوباره اون علفهای هرز رشد نکنن
من از همه بچه های سایت ممنونم که با کامنتهای عالیشون به ما آگاهی میدن
از همسر عزیزم ممنونم که جرقه این مسیرو واسم زد تا کاملا شعله ور شدم و با استاد و این سایت و هزاران نفر همفرکانسیم آشنا شدم
الهی میلیارد میلیارد شکرت برای اولین کامنتم که بالاخره تونستم بنویسم و چقد سبک و خوشحال شدم
از خانم شایسته گرامی هم کمال تشکر را دارم برای زحمتهایی که برای این سایت کشیدند
در پناه ایزد یکتا همیشه شاد و خوشحال و تندرست باشید
سلام آقای موسوی مهر
سپاسگزارم که اومدید نوشتید ومسیررشد وپیشرفتتون رو با ما به اشتراک گذاشتین
خوشحالم از این بابت که اولین کامنتتون رو نوشتین واینقدر رشد کردین ودراین مسیر الهی قرارگرفتین تبریک آقای موسوی مهر
ازخانم گلتون هم بسیار سپاسگزارم بخاطر صبر وبردباریشون وباعمل کردن به قانون همچنین نتیجه ی عالی گرفتن وچی بهتر از اینکه شریک زندگیت درتمام مسائل هم پا وهم مسیرت باشه
سپاسگزارم آقای موسوی مهر برای تصمیمی که گرفتین وعمل به قانون وبه این حداز رشد وپیشرفت رسیدین جداًکه قابل تحسین هستین
با خوندن کامنتتون حالم عالی شد وکلی هم درس گرفتم از عمل کردتون
انشاالله درپناه حق درکنار همسر عزیزتون ودو فرشته ی نازنینتون شاد وسالم وثروتمند وسعادتمند دردنیا وآخرت باشید
سلام سید جان
کامنتی که نوشتی ب جانم نشست و لذت بردم
تکامل را واقعا خوب توضیح دادی و انگار که فیلمی از روندت برامون گذاشتی ،،
درود بر تو که متعهدانه آشغالهایی که بوی بدشون زندگی را متعفن میکنه را برداشتی و گذاشتی توی سطل آشغال و یک دوش خوب گرفتی با قوانین و الان بوی خدا میدی ،و خداگونه شدی ،، بهت تبریک میگم منم واقعا خوشحالم
تشکر میکنم که روندت را برامون نوشتی تا ایمان به خدا و قوانینش بیشتر بشه،،
استاد و مریم خانوم بینهایت ممنون
سلام به دوست عزیزم خدارو شکر برای نتایج عالیتون واقعا کیف کردم و شما با کامنتی که گذاشتین باور من رو هم قوی تر کردین چون من دارم روی خودم کار میکنم و ایمان دارم جهان بقیه کارهارو انجام میده در مورد همسرم و خانوادم که خانوادم خیلی تغییر کردن همراه من و کامنت شما و همراهی شما با همسرتون مهر تایید شد بر باورهای جدید من و خودمم نتایج عالی تا الان گرفتم شاد و ثروتمند باشین و خوشبخت در کنار همسر گلتون و دوقلوهای عزیزتون
به نام خدا هدایتگر و اجابت کننده و حمایتگر هر لحظه و بی وقفه من که از رگ گردن به من نزدیکتره
سلام به استاد و مریم جانم و دوستان عزیزم
استاد جان من از زمانی که وارد این سایت الهی شدم با دیدن زندگی شما تازه در وجودم خواسته ایجاد شد ثروت و روابط عالی و ازادی و ازامش معنویت و سلامتی رو خواستم
بعد از مشخص شدن خواسته هام با اگاهی های شما درک کردم من خالق صددرصد زندگیم هستم با فرکانسهام با افکار و باورهام و کانون توجهم با درک کردن خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتره و بی وقفه و همواره منو هدایت مکنه اجابت میکنه به شرط ایمانم به خداوند با باورهای توحیدیم با توکل کردنم و تکامل طی کردن
تونستم با باورهام در این مسیر روابط مناسبی با خودم و خدای خودم خلق کنم افراد نا مناسب از فرکانس من خارج شدند با بودن در این مسیر که تو کنترل ورودیهای ذهنم و جسمم عالی کار کردم سلامتی رو هم خیلی راحت با دوره سلامتی کسب کردم
استاد زیباترین و بارزترین ویژگی شما عمل به دانسته هاتون هست و نتیجه گرفتن از اگاهیها و بعد انتشارش هست این فرکانس صداقت و درستی مسیر با نتایج شما کاملا واضح و شفاف هست که منو راغب کرده با ایمان به این مسیر ادامه بدم خوندن ایات قران که منطبق با اموزه های شماست ذهن منطقی منو مجاب کرده
تو مسیر ثروت هم به میزانی که کنترل کردم ورودیهام رو باورهای درست رو ساختم و تکرار کردم و باور فراوانی و لیاقت که خیلی تو این مسیر برای من کمک کننده هست نتایج خوبی رو ایجاد کرد و شرایط بهتر شده در حال حاظر با اگاهی های دوره لیاقت دارم به درک بهتری میرسم که من با باورهای ریشه دار و عمیق لیاقت درونی که درکش دنیایی از ارامش رو برام داره به زودی دروازه ای از نعمتهای بی انتهای خدا رو لاجرم تو زندگیم جاری میکنه به چطور و چگونگیش هم کاملا رها و تسلیمم تا به سادگی و اسونی هدایت بشم
تا اینجای کار با طی کردن تکاملم به میزانی که باور کردم ایمان و یقین صددرصدی داشتم که تنها و تنها خودم هستم که با باورهام و فرکانسهام خالق زندگیمم و سعی در بهبود افکارم و ورودیهام داشتم که نشانه اش تو ارامش درونی و احساس خوبم بوده نتایج اومدند هدایت شدم به اموزش بیشتر با دوره های شما و تمرکزی تر رو ذهنم کار کردم تمریناتم رو با تعهد انجام دادم و تمرکز رو روی خودم و افکارم گذاشتم ارامش بیشتر احساس خوب بیشتری دارم که این دروازه ورود نعمتها و ثروتهای جاری خداوند هست
استاد جان شما با این رشد عالی و مستمر در زمینه مالی روابط عالی سلامتی و معنویت ازادی و ارامش پایدار و عمیق درونی الگویی شدید که خواسته در من ایجاد کردید اگاهی ها رو دادید و الگو شدید که میشود اگر مثل استاد درک و عمل کنم که تنها و تنها خودم هستم که خالق زندگیم هستم با باورها و فرکانسهام با نشانه ارامش و احساس خوب درونی و دارم سعی مییکنم تو این مسیر مستمر و ادامه دار روی خودم کار کنم تا همه چی در دنیای من جهان من بهتر و بهتر بشه استاد این اگاهی ها و عمل بهش تنها راه خوشبختی و سعادت من در دنیا و اخرته
دنیای من کاملا جدا از دنیای نود و نه در صد جامعه هست و کافیه ادامه بدم استقامت بورزم تا درهای رحمت خداوند به روی من گشوده بشه من سعی میکنم قدر این که متفلوت از اکثریت فکر و عمل مبکنم بدونم و هرگز فراموش نکنم که من خالق زندگیمم
عااااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی
البقره
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻦ ﺑﭙﺮﺳﻨﺪ ، [ ﺑﮕﻮ : ] ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﻦ ﻧﺰﺩﻳﻜﻢ ، ﺩﻋﺎﻱ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ ; ﭘﺲ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﻋﻮﺗﻢ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﻳﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﻧﺪ ، ﺗﺎ [ ﺑﻪ ﺣﻖّ ﻭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ] ﺭﺍﻩ ﻳﺎﺑﻨﺪ [ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﺍﻋﻠﻲ ﺑﺮﺳﻨﺪ ] .(١٨۶)
سلام و درود بر استاد سید حسین عباسمنش چراغ روشنگر وهدایتگر حال حاضر زندگیم
وسلام بر بانو مریم شایسته همراه شایسته استاد
وسلام به همه دوستای عزیزم در مکتب استادعباسمنش
من خالق زندگیم هستم، من خالق بی چون وچرای زندگیم هستم.
خدایا شکرت که منو به این آگاهی ناب رسوندی
خدایا شکرت منو به مسیر استاد عباسمنش هدایت کردی.
خدایا شکرت منو درمسیر یادگیری قرار دادی،
خدایا شکرت فهمیدم من و تنها من خالق زندگیم هستم،
یعنی تا همین الان هرچی هستم رو خودم نااگاهانه خلق کردم بوجوداوردم،
پس از الان به بعد هم میتونم اون زندگی که دوس دارم رو ایندفعه آگاهانه خلق کنم،
چطوری میتونم خلق کنم؟
با مراقبت از کانون توجه ام
با سپاسگزاری بابت داشته های همین الآنم
با اغراض از ناخواسته ها
با کنترل افکارم
با صحبت کردن درمورد خواسته هام
هیچ چیز نیست در زندگیم جزخودم،فرکانس هام وخدایی که به فرکانس هام پاسخ میده همین وتمااااام.
خدایا شکرت به همچین آگاهی رسیدم و کمکم کن این آگاهی خالص رو در وجودم نهادینه کنم و نگاهم وامبدم رو از جهان پیرامون قطع کنم.
خدایا تو منو ورژن کوچیکتری از خودت خلق کردی
تو منو خلق کردی ومن هم زندگیم رو خلق میکنم برای همین از من به عنوان اشرف مخلوقاتت نام بردی.
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا بی نهایت شکرت
خدا نگهدار این سایت استاد ومریم جان وهمه دوستانم در این سایت باشه
دوستان در پناه خدا موفق ترین باشین فعلن خدانگهدار
8:33دقیقه صب
1591402
سلام
واقعا ازتون ممنون بابت این متن زیباتون
جمله ای که گفتین کسی نیست تو زندگیم …
واقعا زیبا بود و دلنشین
چند روزی بود نجواهای شیطانی اذیتم میکرد
جملتون آرومم کرد
واقعا از ته دلم میگم
ممنونم ازتون
در پناه هدایت های لحظه ای
خداوند
به نام خدا
سلام استاد عباس منش من می خواهم یک داستانی را تعریف کنم این داستان از خلاقیت خودم است در پاریس دختری به نام ماریس بود که پدرو مادرش شیرینی فروشی داشتند .ماریس اعتماد به نفس نداشت چون به شهر جدیدی سفر کرده بودند و ماریس با محیط آشنا نشده بود. پدر و مادرش او را به یک کلاس نقاشی بردند که معلم آن کلاس بسیار سخت گیر ولی با اعتماد بنفس بود ماریس خیلی ناراحت بود چون از نقاشی خوشش نمی آمد و معلم هم با او مهربان نبود یک روز از ماریس خواستند تا در باره ی یک خرگوش که با یک شیر دوست میشود یک داستان بنویسد ودرباره ی آن داستان نقاشی هم بکشد او خیلی بدش آمد و گفت چقدر مسخره، خرگوشی که با یک شیر دوست میشود اگر یک شیر خرگوش ببینند آن را می خورد پس چطور ممکن است با او دوست شود ولی چاره ای نبود باید می نوشت.ماریس وقتی این داستان را نوشت خیلی تغییر کرده بود او اعتماد به نفس داشت و مهم تر از آن او به خدای خودش هم ایمان داشت که هر چیزی ممکن است .
ماریس به کلاس های دیگر هم رفت و چیز های زیادی هم آموخت هر کلاس از آن یکی سخت تر بود ولی او چون از معلم قبلی یاد گرفته بود که نگو نمی شه امکان نداره، اصلا ممکن نیست .توانست از هر کلاس چیز جدید و یه مهارت یاد بگیرد
استاد عباس منش ، مادر و پدرم همیشه به من میگو یند که فرق کسایی که موفق به انجام هر کاری میشوند این است که آن ها به خود اطمینان دارند برای انجام هرکاری اعتماد به نفس دارند آنها به خود نمی گویند که من نمی توانم ممکن نیست یا من لایق این کار نیستم آنها به حرف شیطان گوش نمی دهند آن ها به حرف دلشان گوش می دهند.
نکات مثبت خود را می خواهم بگویم
1-کلاس زبان خیلی جالب بود یاد گرفتم به تیچر بگویم که چه میوه ای را دوست داری و او گفت که من میوه ی شاه توت را دوست دارم
2- انشا در باره ی خداوند مهربان نوشتم که چه نعمت هایی در زندگی من ایجاد کرده.
3- نمایش در باره ی امام موسی کاظم داشتیم که چه ویژگی هایی داشته اند. نمایش را اجرا کردیم بین کل مدرسه و من نقش یار امام را داشتم و من چیز های زیادی از امام موسی کاظم یاد گرفتم. مثلا او از اشتباهات دیگران چشم پوشی میکرده و مشکل خود را با داد وفریاد حل نمیکرده بلکه با آرامش گفت و گو حل می کرده
4- و در کتاب هدیه ها درس ما در باره ی این بود که وقتی شیطان وسوسه یمان میکنه چکار کنیم
5- نقاشی که موضوع آن را خودم انتخاب کردم را رنگ کردم.
6.امتحان زبانم رو به خوبی تمام کردم.و به ترم بالاتر رفتم
7.بخاطر درس ریاضی از معلمم هدیه گرفتم که خیلی خوشحال شدم خودکار میوه ای چن رنگ.
ممنوم از خاله رضوان خاله رویا خاله مریم خاله سپیده عمو رسول خاله فهیمه خاله فرشته عمو سینا که شبیه اسم منه و چند بار اسم منو سینا صدا زدن عمو مجید خاله ام البنین و خاله ارمغان
خداحافظ
به نام خداوند مهربانی ها
سلام شینا خانم عزیز
من چندین بار دیگه هم دیدگاه های شما رو خواندم
شما خیلی قلب پاکی داری
خیلی دختر خوبی هستی و چقدر هر بار ذوق می کنم وقتی نتایج قشنگت رو می بینم یا می بینم چقدر قشنگ و مودبانه از خدای مهربون تشکر می کنی
من از شما یاد گرفتم که اولاً با خودم خیلی مهربون تر باشم
دوماً با خدای خودم رفیق باشم و هر موقع دلم می خواهد باهاش حرف بزنم ازش تشکر کنم
سوماً چیزی که ذر این کامنتت خیلی نظرم رو جلب کرد و هم شما هم پدر و مادر مهربونت رو خیلی تحسین کردم این بود که…
آدم هایی که خیلی موفق هستند اعتماد به نفس انجام هر کار جدیدی رو دارند ، میگن میشه، من از پسش بر میام ، خدای من حمایتم می کنه خدای من هدایتم می کنه و با احساس اینکه من لایقش هستم میرند برای انجام اون کار جدید
این هم خیلی درس قشنگی بود
شینا جان من دو تا خواهر زاده دارم
که 12 و 4 سالشونه ، هر دو هم دختر هستند
من اعتقادم به این که بچه ها خیلی دانا هستند ، یعنی خیلی چیزها بلدن که من می توانم با نگاه کردن بهشون و الگو برداری کردن ازشون یاد بگیرم
مثلاً بارها شده رفتم توی پارک اون قسمتی که بچه ها میان تاب و سرسره و الا کلنگ سوار میشن
بچه ها رو می بینم که چقدرررر خوشحالن چقدر آزاد و رها هستند چقدر خوشحالن و خوش می گذرانند
بعد تحسینشون می کنم کلی خوشحال میشم و به خودم میگم ببین محمد حسین، تو هم باید مثل این بچه ها عمل کنی :)
خیلی دوستتون دارم
میگم دوستتون دارم چون من از پدر و مادرتون هم خیلی چیزها یاد گرفتم و شما ها رو واقعاً مثل دوستای خانوادگیمون می دونم
کانون خانودتون گرم :)
خدا یار و نگهدار و هدایتگرتون باشه
بنام الله
سلام به روی ماه وقلب پاکت
شینای عزیزم
خداراهزاران هزاربار شاکر
وسپاسگزارم که شب بخیر امشب مزین شد به کامنت بی نظیرت احسنت وهزار آفرین به تو چقدر از داستانت لذت بردم
بهت تبریک میگم عزیز دلم بخاطر موفقیتهای این هفته ات
هدیه ای که از خانم معلم گرفتی مبارکت باشه
شینا جان هر موقعه کامنتت رو میخونم این حس را پیدا میکنم که کنارمی وبا آن چشمانی که از شادی وخوشحالی برق میزنه برام اتفاقات را تعریف میکنی
احسنت به اسداله عزیز ومادرجانت زینب نازنین
چه سعادتی وچه نعمت ارزشمندی خداوند در زندگی اشان قرار داده
روی چون ماهت رو میبوسم
خیلی دوستت دارم
مواظب قلب مهربونت باش
یاحق
سلام دختر قشنگم
وقتت بخیر،امیدوارم حالت عالی باشه،همچنین حال بابا اسدلله و مامان محترمت.
چقدر عالی که شما هم اینجا تو این سایت خدایی و بهشتی هستی و با نوشتن هایت حالمان را بهتر میکنی!!!
دختر نازنین با تلاش و ممارست جوایز بیشتری کسب خواهی کرد و همچون الان که با کسب جایزه خوشحالمان کردی،بیشتر شادمان خواهیم شد!!!
پس سعی کن همیشه کوشا و زرنگ بمانی!!!
برای شما و خانوادهی گرامی شادی سلامتی خوشبختی،ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم و به خدای مهربان میسپارمت.خدانگهدار
سلام شینا جان
من نمیدونم شما چندسالته ولی با تمام وجودم برای حضورت توی این سایت الهی خیلی خوشحالم و بهت تبریک میگم
کامنتت خیلی قشنگ بود و وقتی از ممکن شدن کارها با ایمان به خدا گفتی، واقعا لذت بردم
برات بهترین تجربه هارو ارزو میکنم و مطمئنم اگه با این سایت فوق العاده و استاد عباسمنش عزیز پیش بری، توی سن کمت به فرکانس های بالایی هدایت میشی و تجربه های نابی رو خواهی داشت.
در پناه خدا
سلام شینا عزیز و شیرین زبون
معلوم که قرار شاگرد اول مکتب استاد عباس منش بشی همه ما رو تو یه چشم بهم زدن ناک اوت کنی دختر عزیزم
وقتی داشتم داستانتو میخوندم و لذت میبردم اولین چیزی که ذهنم رسید این بود این کامنت زیباتو سیو کنم و برای پسرم که چند روز دیگه میبنمش تعریف کنم که مثل شما اعتماد بنفس یاد بگیره
پسر من عین خودته ولی یکم سر به هوا .اما هر وقت از قوانیین براش صحبت میکنم میبینم که قبل از پایان حرفام قوانیین مثل بلبل از حفظ میگه و اونجاست که خدا رو سپاسگزاری میکنم و برای بودنش شاکرم
من شک ندارم پدر و مادر شما از داشتن همچین دختر گلی حسابس شادن و یکی از مهمترین دلایل سپاسگزاریشون از خدا هستی
بخدا میسپارمت و منتظر کامنتهای زیبات اینجا هستم که بخونمشون یاد بگیرم ازش
دوستدارم عزیزم
به نام خالق زیبایی ها سلام به شینای دوست داشتنی دختر هنرمند و توانا
عزیزم اول از همه بهت تبریک میگم برای این که تو این سن در این سایت هستی و با قوانین کیهانی آشنا شدی و به این خوبی داری بهش عمل میکنی. با تمام وجودم تحسینت میکنم و ورودت رو خوش آمد میگم شینای نازنین.
داستانت برام آموزده و جالب بود و خیلی خوب موفقیت هات رو دیدی و با ما به اشتراک گذاشتی که ازت متشکرم
چقدر عالی که مامان بابات همچین دختر نازنینی دارند و آنقدر قشنگ توحید رو بهت یادمیدن
عزیزم هرجا هستی در کنار خانواده ارزشمندت به هرچی دلت میخواهد از نوع بهترینش بررسی و روز به روز در مسیر رشد و پیشرفت باشی انشالله.
روی ماهتو رو میبوسم.
دست خدا به همراهت
سلام به شینای عزیزم
چقققدر لذت بردم از کامنتت. مشخصه قلب بزرگی داری.
چقققدر داستانت قشنگ و آموزنده بود امیدوارم روزی شاهد ترجمه کتابهات در سراسر جهان باشم
احسنت به تو که اینقدر فعال و موفق هستی. آفرین
تو بینظیری
ممنون که کمکم کردی حس و حالم عالیتر بشه.
منتظر کامنتهای بعدیت هستم. بوس به روی ماهت
بنام خداونده بخشنده و هدایتگر در هر لحظه
سلام به استاد عزیزو مریم بانوی بهشتی
سلام به هم فرکانسیهای عزیز در این سایت الهی
و سلام و صد سلام به پری مهربان قصه ما به بنده توحیدی خدا به بنده عملگرا و توحیدی
پری جان خیلی از کامنتت لذت بردم خیلی زیبا با محتوای بسیار عالی خیلی خلاصه و مفید واو به واو سخنان استاد و به تحریر قلم توانا درآوردی با سواد نوشتاری عالی
خیلی کامنتتو دوست داشتم و تحسینت میکنم که اینقدر خوب درک کردی و خوب نوشتی و انتشار دادی تمام قصه همینه همین که شما گفتید از زبان استاد و استاد از زبان خداوند و همین یه کامنت عالی شما کلی درس داره و میتونه یه کتابچه کوچک عمل به قانون باشه آفرین پری جان آفرین
اینقدر کامنتت کامل و مفید بود که من لینکشو واسه خواهرهام فرستادم و گفتم اول به خودم بعد به خواهرهام که هر روز این کامنتو بخونن که فراموش نکنیم قانون و فراموش نکنیم حال خوب اتفاقات خوب فراموش نکنیم نتایج کوچک که شروع نتایج بزرگه با قانون تکامل فراموش نکنیم که استادمون از کجا به کجا رسیده و میلیونها نفر که از سایت استاد بهرهمند شدن چه نتایجی گرفتن ازآقای رضا عطار پگاه مرجانی لیلا بشارتی سید علی خوشدل ارشیا آقا هادی و ووو خیلی از دوستان دیگه
دچار روزمرگی نشیم کنترل ذهن کنترل ورودیها حال خوب شکر گزاری و دیدن نکات مثبت افراد تحسین افراد و هر روز بهتر از دیروز خودمان باشیم و مقایسه نکنیم و هدف مشخص داشته باشیم ومتمرکز و رشد نقاط قوتمون نه نقاط ضعفمون
خدایا شکرت که در این سایت حضور دارم خدارو شکرت که لایق استفاده از این آگاهیهای ناب هستم خدایا به خودم افتخار میکنم هر کسی به این آگاهیها هدایت نمیشه من عزیز کرده خدا هستم که الان در حال نوشتن این کامنتم و هدایت شدم به این کامنت زیبای پری جان
من به خودم میبالم که خدا درخواست منو پاسخ داد اون روزی که ازش خواستم هدایتم کنه و منو درست در زمان مناسب در مکان مناسب با شرایط مناسب با استاد آشنا کرد
درسته هنوز دستاورد زیاری ندارم ولی با تمرین تکرار و کنترل ذهن و در کل عمل کردن با ایمان به قانون آرام آرام رشد میکنم
من اوایل که وارد سایت شدم دوست داشتم این آگاهیهارو ترویج بدم و بعد دیدم نه هر کسی لایق دریافت این آگاهیها نیست و اینجا بود که فهمیدم من لایق دریافت بودم چرا به دیگران میگفتم مسخره میکردن و قبول نداشتن چون هر کسی لایق دریافت نیست
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
من روح پاک خدا هستم من ذره ای از وجود بی نهایت خدا هستم و هر روز دارم پیشرفت میکنم منتها با تکامل و ارام آرام و این آرام بودن نباید منو ناامید کنه چرا که هیچ کس یه شبه به موفقیت نرسیده به ثروت نرسیده حتی خداوند هم این جهان و یه شبه نیافریده پس فقط امید استمرار و حال خوب و ایمان با عمل منو به پیشرفت در همه زمینههای زندگیم میرسونه من باید از مسیر رسیدن لذت ببرم و رها باشم در عین تلاش و در راحتی
و یه موضوع مهم اونم یادآوری کنم اول برای خودم که وقتی استاد میگه الگوهای مناسب و پیدا کنیم و باور کنیم که هست و میشود نا خودآگاه این پیدا کردن الگوها حس مقایسه کرون بهمون دست نده که از مسیر خارجمون کنه و امیدمون کمرنگ کنه
انشالله با رشد تصاعدی به زودی میام و از نتایج مالی عاطفی و سلامتی بیشتر خودم میگم
به شرط ایمان به شرط عمل به شرط حال خوب
در پناه آلله یکتا شاد و سربلند و پیروز و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
پری مهربون قصه عشق
سلام و صد بدرود به نسرین خانم عزیزم
عزیزدلم واقعا من با چه واژهای و با چه جملاتی میتونم به این همه لطف و محبت شما جواب بدم؟
دیشب که کامنتت رو دریافت کردم نمیدونی چقدر ذوقزده شدم. گفتم واقعا این کامنت برای منه؟ یعنی این همه تشکر بخاطر کامنت منه؟ اصلا باورم نمیشد اونقدر که ازذوقم خوابم نمیبرد گفتم حالا فردا جواب میدم ولی الان بخوابم که فردا خواب نمونم و سرکلاس خواب آلود نباشم. بالاخره موفق شدم بخوابم و خداروصدهزار مرتبه شکر به لطف خدای مهربان و بخاطر انرژی که از کامنت شما دریافت کرده بودم با اینکه 3ساعت بیشتر نخوابیده بودم سرحال و پرانرژی پاشدم و خداروشکر روز خیلی عالی داشتم. همش تحسین دانشآموزا و همکاران رو دریافت میکردم. حتی ظهر که خواستیم برگردیم یکی از همکاران اداری رو دیدم گفت یادم باشه که به اداره اطلاع بدم کسی مثل شما که کلاس جبرانی واسه بچهها میذاره مبلغی به حسابشون واریز کنیم.. این درصورتی بود که من اون مدرسه رو به دلایلی که انشالله در کامنت دیگهای میگم یک ماه غیبت داشتم و درواقع این کلاسهای جبرانی بخاطر این بود که درس خودم رو برسونم ولی خب وقتی خدا به آدم لطف داشته باشه این لطف و برکت و رحمت رو به وسیله دستانش به تو نشون میده. نمیخوام بگم اون مبلغ خیلی زیاده یا تحسین اون همکارمون خییییلی مهمه بلکه من از این نتایجی که بخاطر فقط مقدار کمی کار کردن روی خودم دارم میگیرم ذوق زده شدم. خدایا شکرت
خیلی خوشحالم که از کامنت من خوشتون اومده و تحسین شما رو برانگیخته. حالا دارم متوجه میشم که اون دو روزی که من زمان صرف کردم و این فایل بینظیر استاد رو گوش میدادم و بهش فکر میکردم بینتیجه نبوده. واقعا چه نتیجهای بالاتر از دریافت این همه عشق و محبت از جانب شما انسان بزرگوار و سایر دوستان میتونه وجود داشته باشه. بخدا این همش ثروت و برکته که داره به زندگی من جاری میشه. ثروت عشق؛ ثروتی که به من عشق و امید میده و به من انگیزه خیلی خیلی زیادی میده که در این مسیر ثابت قدمتر حرکت کنم. به من آرامش بینهایتی میده چیزی خیلی خیلی برام مهمه و در همه کارهام بهش فکر میکنم. شاید اگه روز سهشنبه گذشته (که بخاطر مسئلهای آزرده خاطر شدم) یه نفر به من میگفت که چند روز دیگه یکی از بهترین بندگان خدا میخواد چنین حجمی از تحسین و زیبایی رو بهت ابراز کنه اصلا باور نمیکردم.
واقعا من چطور از استادم تشکر کنم که در این چند روز حتی یک مسئله هم پیش نیومده که موجب ناراحتی من باشه این چند روز من از سایت، از همکاران، از شاگردام و از محیط اطرافم فقط عشق دریافت کردم. واقعا خدا خیلی مهربونه. و من چقدر شرمنده میشم که گاهی گله و شکایت میکنم از شرایطم. این چند روز اولین خواستهای که در دفترم مینوشتم این بود که من رو در مسیر خودت قرار بده.
نسرین عزیزم نمیدونی چقدر خوشحالم که با وجود شما دوستان موفقم و البته استاد بزرگوارم حتی خواستههام هم بزرگ شده. خداروصدهزار مرتبه شکر.
چقدر به نکات کلیدی عالی اشاره کردی: دچار روزمرگی نشدن و کنترل ذهن هر روزه، شکرگزاری و توجه به نکات مثبت، الگو گرفتن از افراد موفق؛ تحسین خود به خاطر تغییرات هرچند کوچک، رعایت قانون تکامل و عجله نکردن، مقایسه نکردن خود با دیگران و احساس خود ارزشمندی، ونتیجه همه اینها داشتن آرامش و در نتیجه دریافت هدایت الهی.
واقعا به قول استاد جهان ساده ست. قوانین ساده است. به شرطی که ما سختش نکنیم و از همین قوانین ساده به نفع خودمون استفاده کنیم.
نسرین جانم تصویر پروفایلت رو چندین بار نگاه کردم و ازش عشق و انرژی گرفتم چون نگاهت سرشار از عشق و انرژی مثبته و مشخصه رابطه عاشقانهای داری. بهت تبریک میگم عزیزم
بازم با تمام وجودم ازت سپاسگزاری میکنم و منتظر کامنتهای عالیت که خبر سلامتی و ثروت و برکت و عشق و زیبایی رو برامون داشته باشه هستم.
خیلی خیلی مشتاق دیدارتم. به امید خدای مهربان
در پناه خدا شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند باشی دوست عزیزم
شینای عزیزم سلام
میدونستی هم اسم بسیار زیبایی داری هم چهره ی بسیار زیباتر
نمیدونی چقدر برات ذوق کردم و خوشحال شدم که تو سن کم به این مسیر توحیدی هدایت شدی.
اولین باره دارم کامنتتو میخونم و چقدر از دلنوشته هات لذت بردم.
برات بهترین ها رو آرزومندم
بازم برامون بنویس
بی صبرانه منتظر خوندن نوشته های لذت بخشت هستم.
کوچولوی دوست داشتنی در پناه خدا باشی……
سلام شینا عزیز
دختر زیبا و مهربان
چه داستان قشنگ و آموزنده اى ، آفرین به تو دختر با اعتماد بنفس.
تبریک بهت میگم عزیزم چقدر خوب در زبان انگلیسى پیشرفت کردى ، آفرین دختر گل .
آفرین به تو که اینقدر اعتماد بنفس دارى ، آفرین به نگاه زیبابینت، چقدر قشنگ نکات مثبت رو گفتى عزیزم .
مى بوسمت دختر نازنین.
به نام خداوند بزرگ و مهربان
سلام و درود خدمت استاد عزیزم
استاد عزیزم ، در ابتدا میخوام تحسین کنم شما رو برای اندام بی نظیر و تیپ عالیتون. خدا رو شکر برای اینکه هر روز زیباتر و جوان تر و دلنشین تر می شوید . از این منظر هم الگوی فوق العاده هستید برای من که میشه هر روز زیباتر جوان تر و سرحال تر شد.
سپاسگزارم از شما ، که تمام گفتگوها و تمرکز و توجهات اخیرم رو در این فایل ، برام تایید کردید و خداوند مهر دیگری بر قلبم زد که مسیرم درسته.
سپاسگزارم از خدای مهربان که من رو در فرکانس شاگردی شما قرار داد.
جهان می تونست من رو با یک استاد دیگه آشنا کنه، ولی از اونجا که جهان کبوتر با کبوتر باز با باز رو هر لحظه انجام میده ، بر اساس فرکانس ها و باورها و خواسته هام ، من رو با شما استاد عزیز هم مدار کرد.
و برای این هم مداری و این موهبت سعی می کنیم هر روز شکرگزار خدای خودم باشم.
وقتی شاگرد آماده باشد ، استاد هم از راه می رسد …
همون لحظه که تصمیم بگیریم تغییر کنیم ، خداوند قدرتی به ما می دهد که از ترس و تردیدهای گذشته خودمون رها بشیم ، و ما رو در مسیر تحول به وسیله بی نهایت دستانش ، یاری می کند ، و من از خدای خودم برای این مسیر و این دست خودش که شما استاد عزیزم باشید ، راضی هستم و شاکر.
من آماده شدم که خداوند من را در مسیر شما قرار داد. شما در مسیر من قرار نگرفتید ، بلکه شما در یک مسیر کاملا درست در حال حرکت و تحول بودید ، و هر کسی که هم فرکانس با شما شد ، در مسیر شما قرار گرفت .
و هدایت شد به مسیر راست ، مسیر کسانی که به آنها نعمت عطا شد نه کسانی که به آنها غضب شد و نه گمراهان.
رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ
ای فرمانروای ما ! ما صدای منادی (تو) را شنیدیم که به ایمان دعوت میکرد که: «به فرمانروای خود، ایمان بیاورید!» و ما ایمان آوردیم؛ ای فرمانروای ما ! گناهان ما را ببخش! و بدیهای ما را بپوشان! و ما را با نیکان (و در مسیر آنها) بمیران!
و شما هم از زمانی که تصمیم به تحول گرفتید ، هدایت شدید به همین راه …
این راه و این مسیر وجود داشته ، دارد و خواهد داشت
این ما هستیم که با درک صحیح خدا و قوانین او ، و با درک خالق بودن خودمان درخواست می کنیم و هدایت می شویم.
هر وقت مسیر را درست درک کنیم ، عالم هستی ما را بالا می برد .
اگر مسیر رو درک نکنیم ، هیچ جاده ای ما رو به مقصد نمی رسونه.
استاد مدتی است که با دوره احساس لیاقت و دوره کشف قوانین ، عجین شدم و میکس این دوره ها با مرور سایر فایل ها ، کم کم من رو به این درک رسوند که استادم درست میگه ،
من خدایی هستم در این کیهان که می گویم باش و می شود.
و این کلمه می شود ، کاملا منطبق با ظرف من و باورهای من و شدت ترمزهای من هست.
چیزهایی برای من به وجود میاد که هماهنگی بسیار دقیق با افکار و باورها و احساسات من داره.
.
.
.
دیشب تصمیم گرفتم که 6:30 صبح بیدار بشم و تمرین جلسه 12 احساس لیاقت رو با تمرکز انجام بدم ، و آلارم رو روی 6:30 گذاشتم.
اما، ساعت 5 صبح یک حسی من رو بیدار کرد ، وضو گرفتم برای وارد شدن به این سایت مقدس ، و برای انجام تمرین جلسه 12 احساس لیاقت، اما وقتی چشمم به این فایل و عنوان اون خورد ، همون ندا که من رو بیدار کرد ، هدایتم کرد به دیدن این فایل!
و همین اینجای کامنت دقیقا ساعت 6:30 دقیقه شد و آلارم گوشی به صدا در آمد و قطع کردم و دارم ادامه کامنت رو می نویسم .
از هدایت خدای خودم خوشحال و راضی و شاکر هستم.
اون بهتر از من می دونه برای این لحظه من چی برام خوبه ، مسیر رو اون بهتر از من می دونه ، چون اون میلیارد ها سال هست که خدایی می کنه، ولی من سر جمع 45 سال هست که بندگی می کنم ، تازه از این 45 سال هم میشه گفت فقط 1323 روز هست که دارم سعی می کنم درست بندگی کنم.
.
.
مدتی هست که هر روز صبح بعد از تمرین هام ، بارها و بارها در طول روز ، جلسه اول تا چهارم دوره بی نظیر کشف قوانین رو که میکس و ادیت کردم رو مرور می کنم ، و امروز با این فایل ، پازل ذهنم رو تکمیل کردید.
و خداوند بر قلبم مهر مجددی زد که دقیقا در مسیر درست هستم.
باید و باید هر روز تکرار کنم که :
من خالق تمام شرایط و اتفاقات زندگیم هستن
من تمام انرژی های اطرافم رو شکل میدم.
من هستم که ثروت رو وارد زندگیم می کنیم یا فقر رو.
من هستم که سلامتی رو وارد زندگیم می کنم یا مریضی رو
من هستم که احساس ارزشمندی رو در خودم خلق می کنم یا احساس بی ارزشی رو
این من هستن که روابطم رو با همسرم بهبود می دم یا تخریب می کنم.
این من هستم که جهان اطراف خودم رو شکل میدم.
من با نوع نگاهم و با افکارم باعث به وجود آمدن احساساتی می شم که تمام شرایط یک لحظه بعد من کاملا از جنس همین افکار و باورها و احساسات هست.
استاد ، خواسته ها و رویاها دقیقا از زمانی در وجودم شکل گرفتند و زمانی ایمان پیدا کردم که رویاها ، رویا نیستند ، که درک کردم من خالق هستم.
ابتدای کار این جمله رو شرک می دونستم ، و فقط خدا رو خالق می دونستم ، ولی با نگاه زیبای شما به قرآن و دور شدن من از عقاید غلط مذهبی ، به درک بهتری از این جمله رسیدم و هر روز بهتر و بهتر این جمله رو درک می کنم.
چون به قول شما دقیقا عدل خداوند ، با این جمله در وجودم تثبیت شد . خدا هیچ چیزی رو برای ما رقم نمی زنه بلکه از قدرت خلق خودش به ما قدرت هایی عطا کرده که فقط و فقط زندگی شخص خودمون رو خلق کنیم.این بهترین منطق و باور هست که خداوند بدون هیچ دخالتی اختیار کامل به ما داده که هر جور که دوست داریم زندگی خودمون رو خلق کنیم .
با درک آگاهی های این موضوع در طول این مدت ، تونستم خرافات و مزخرفات و انحرافات مذهبی از چشم زخم و دعا نویسی و غیره رو برای همیشه از وجودم پاک کنم.
به قول شما خداوند مثل یک معلم هست که راه رو نشون میده و برای همه ما خیر و خوبی میخواد ، ولی مابقی داستان به ما بر میگرده که چقدر باور کنیم و به چه اندازه تلاش کنیم.
استاد عزیز، نتیجه استفاده از آموزشهای ناب و خالص و الهی شما ، تغییرات و بهبودهای عالی در زندگیم بوده و گل سرسبد تمام این بهبود ها ، که خواسته و ابهام خیلی از دوستان و اطرافیانم هست ، قرار گرفتن در مسیر علاقه و عشق درونی و خالق ارزش بودن هست که کاملا منطبق با استعدادهای درونی خودم هست وبرای این موهبت بی نظیر الهی از شما استاد عزیزم با تمام وجود سپاسگزارم.
پیدا کردن مسیر علایق و قرار گرفتن در مسیر خلق ارزش که کاملا با خواسته ها و استعدادها و توانایی هام و همچنین منطبق با ، بازخوردهای سالیان سال اطرافیان و جهان به من بوده ، یکی از بزرگترین و با ارزش ترین موهبت ها و معجزات خداوند در زندگیم بوده.
مسیر خلق ارزش ، یک مسیری که نمیشه وصف اش کرد ، احساس امید و شور و علاقه و انگیزه ای که در من به وجود آمده، مثل یک جوون 20 ساله و بلکه بیشتر از یک جوون 20 ساله است که با شور و انگیزه به دنبال کار مورد علاقه اش هست .
و اتفاقات و معجزات و هدایت ها و کمک خداوند برای من در این مسیر ، برای خودش کتابی هست.
شب ها با همین شور و اشتیاق می خوابم و صبح ها با عشقِ بهتر شدن در مسیرم و ادامه و حرکت بهتر بیدار، میشم.
واقعا احساس خوشبختی واقعی همین احساس می تونه باشه.
احساس رشد ، بهبود ، پیشرفت ، تقویت توانمندی ها و مهارت داشتن و تمرکز بر بهتر کردن مهارت ها ، احساس بی نظیر و وصف ناپذیری رو در من به وجود آورده.
استاد تحقق تمام این دستاوردها و بهبود های زندگی از روابط عالی با همسرم و خریدن ماشین دوم و پرداخت بدهی هام ، همه و همه از زمانی رخ داد که من انگشت اتهام رو از همسرم و اعضای خانواده ام و مذهب و دولت برداشتم، و چرخوندم به سمت خودم!!!
با این نگاه که من خالق زندگیم هستم ، کم کم درها باز شدند ، بهبود شخصیتم بهتر و بهتر شد ، ایده ها و هدایت ها بیشتر شدند و این مسیر ادامه داره.
نتیجه درک بهتر این که من خالق زندگی خودم هستم باعث شده که مثل برعکس همکاران در اداره به جای اینکه از صبح سرم تو مزخرفات فضای مجازی و اخبار باشه ، از همون صبح مثل تشنه ای در دل کویر، به دنبال عشق وعلاقه و خلق ارزش و تحول باشم و از کوچکترین فرصت های روزانه برای بهبود خودم استفاده کنم.
واقعا نمیشه با یک کامنت از معجزاتِ درک این که من خالق زندگی خودم هستم توضیح داد. اصلا جنس الهامات و هدایت ها از زمانی که این اصل رو درک کردم ، تفاوت کرده.
درک بهتر این موضوع ، باعث شد بفهمم که برای تحول ، نیاز به یک سفردرونی دارم و تا زمانی که به این سفر نرم ، سفر بیرونی و تحولات بزرگ اتفاق نخواهد افتاد.
درک بهتر این که من خالق زندگی خودم هستم باعث شده که تمرکز خودم روی بهبود شخصیتم بذارم و سعی کنم دیگه مثل گذشته غبیت نکنم ، تهمت نزنم و دیگران رو تمسخر نکنم .
باعث شده زیپ دهانم رو ببندم و دل به دل اطرافیان ندم.
باعث شده درمورد چیزهایی که هیچ کمکی به من نمی کنه حرف نزنم.
باعث شد انسانهای منفی به راحتی از زندگیم حذف بشوند . از برادر و داماد و ….
باعث شد دیگه سنگ صبور بقیه نباشم
باعث شد به زیبایی های بهتر هدایت بشم
باعث شد از طوفان سهمگین و وحشتناکِ روابط سمی و غیرقابل بیان با همسرم ، به یک آرامش و عشق و شادی برسم که در اون زمان هیچ وقت خودم هم باورم نمی شد که به این ساحل آرامش برسم.
باعث شد هزینه ها و خسارت ها و ناخواسته های زندگیم مثل یک معجزه ، بسیار بسیار کمتر و کمتر بشه
باعث شده که فقط دهانم رو برای بیان زیبایی ها و نکات مثبت بقیه باز کنم ، حتی اگر صد در صد اطرافیان در مورد انسانی بدگویی کنند ، من آگاهانه سعی می کنم برعکس اونا از زیبایی های اون فرد بگم و این نکته بسیار بسیار در بهبود شخصیتم کمکم کرده.
این معجزات برای من ، در حد شکافته شدن نیل برای موسی و گلستان شدن آتش برای ابراهیم هست.
تا زمانی که این درک در من وجود نداشت که من خالق زندگی خودم هستم ، رفتارهای غلط من ادامه داشت و دلیلی برای زیبا بین شدن و اعراض از بدی ها نمی دیدم! فکر می کردم که خواسته های من به ارسال شدند و قطعا محقق خواهند شد و من لازم نیست دیگه کار خاصی انجام بدم .
ابتدای مسیر وقتی شنیدنم که خداوند اجابت کننده خواسته هاست و من هم که خواسته هام رو نوشتم و بارها و بارها تکرار کردم و فقط باید منتظر تحقق اونا باشم !!! ولی غافل از اینکه تا زمانی که من تغییر نکنم وشخصیت ام بهبود پیدا نکنه ، هیچ اتفاق خاصی در زندگیم رخ نخواهد داد و لازمه تحول و بهبود شخصیت اینِ که درک کنم من خالق زندگی خودم هستم.
خب گفتم که اگر واقعا من خالق زندگیم هستم ، پس اولین کاری که باید انجام بدم ، خلق یک شخصیت ارزشمند و خوب و توحیدی هست . چون داشتن شخصیت خوب و بینش درست ، لازمه موفقیت در تمام جنبه های زندگیم هست . انصافا هیچ وقت اصلا و ابدا به خلق شخصیت خوب و ارزشمند و والا ، فکر هم نکرده بودم و اصلا فکر نمی کردم که برای خلق ثروت و داشتن زندگی هدفمند ، چنین چیزی لازم باشه ، ولی این آگاهی هم با درک این موضوع که من خالق زندگی خودم هستم در وجودم شکل گرفت.
استاد واقعا اصلی ترین تحول زندگی درک بهتر و بهتر همین اصل هست . ذهن من در همین چند ماه پیش در ابتدای دوره کشف قوانین با این موضوع کاملا مقاومت داشت و این مقاومت ریشه در باورهای پوچ و غلط مذهبی وگذشتگان و جامعه داشت.
ولی به لطف خدا این مقاومت رو با بمباران کردن خودم با دوره های شما ، شکستم و تونستم این واقعیت رو بپذریم ، و تا زمانی که نپذیرفته بودم ، به هیچ وجه به توانایی خلق ارزش و خلق ثروت ، حتی فکر نمی کردم و اگر ایده این کار می اومد ، بخدا قسم جرات و شهامت پذیرش رو هم نداشتم ، چه برسه بخوام قدم از قدم بر دارم!
رابطه بسیار شدیدی بین درک این موضوع که من خالق زندگی خودم هستم و داشتن رویا و خواسته ها وجود داره. زمانی می تونم رویا داشته باشم که درک کنم ، می تونم اون رویا خلق کنم.
خانه رویا ، در ذهنی آرام و قلبی پاک ساخته میشه. قلبی که آرام هست و ذهنی که می دونه خالقِ.
وگرنه رویا ، رویا باقی می مونه. ولی من از آموزشها شما فهمیدم که رویا ، رویا نیست . رویا همون خواسته های ماست که بر اساس تضاد شکل می گیره و با درک این موضوع که من خالق زندگی خودم هستم ، در مسیری قرار می گیرم که با عمل به ایده ها و الهامات و وارد شدن در دل ترس ها ، می تونم تک تک اون خواسته ها رو خلق کنم .
درک تفاوت بین رویا و خواسته ، دقیقا درک بهتر خالق بودن هست.
(همین الان خداوند از زبان دخترم که تازه بیدار شد ، برای قدم بعدی هدایتم کرد و تصمیم گرفتم امروز رو مرخصی بگیرم و ادامه کامنت رو با آرامش بنویسم و امروز در منزل بمونم کلی از کارهام و مطالعاتم رو انجام بدم . الهی شکرت حتما این برام بهترِ. من تسلیم هستم.)
درمورد روابطم ، وقتی درک کردم که من خالق زندگی خودم هستم ، فهمیدم که روابط بسیار بد من با همسرم ، توسط من خلق شده . اگر من خالق باشم می تونم در این موضوع هم شرایط رو خلق کنم . و اومدم طبق آموزشهای شما فرکانس هایی رو به جهان ارسال کردم که مطابق با خواسته های من در مورد روابط با همسرم باشه ، نه مطابق با ناخواسته هام !
و به لطف الله مهربان ، این خواسته رو هم خلق کردم و روابطم با همسرم از دعوای بین خانواده ها و جنگ و فحاشی و بی حرمتی و مطرح شدن هر ماهه طلاق و تهدید ها و (به بیراهه رفتن من و ارتباط به یک خانم دیگه و فجایع بعد از اون!) …. رسید به احساس خوشبختی و آرامش و احترام دو طرفه و تجربه خوشبختی واقعی و تجربه یک زندگی و یک رابطه بسیار زیبا و لذت بخش.
به همین دلیل عرض می کنم که این معجزات برای من ، در حد شکافته شدن نیل برای موسی و گلستان شدن آتش برای ابراهیم هست.
درمورد پرداخت بدهی های سنگین خودم ، بازهم وقتی که درک کردم من خالق زندگی خودم هستم ، تجسم کردم زمانی رو که تک تک بدهی هام رو پرداخت کردم و در حال تجربه احساس رهایی و آرامش بعد از اون هستم. خودم رو در همون مکان و زمان تجسم می کردم و سعی می کردم همون احساسی رو که در زمان پرداخت بدهی هام دارم ، در خودم به وجود بیارم. مخصوصا زیر دوش ، این تمرین رو بارها و بارها تکرار کردم و به لطف خدای مهربان صد در صد بدهی هام پرداخت شد.
در مورد هدایت شدنم به مسیر خلق ارزش ، در اردیبهشت امسال ، وقتی خودم رو از مسیر غلط گذشته (مجددا با بمباران کردن فایل های شما در مورد نتایج هادی عزیز و آقای رضا عطاروشن) بیرون آوردم و تسلیم شدم ، نشانه ها یک به یک آمدند.
3 سال بود که تو زمینه بازارهای مالی و ارز دیجیتال درگیر بودم و فکر می کردم راه خلق ثروت همینه! بارها تو کامنت های دوره عزت نفس با دیدگاه شما در مورد ارزهای دیجیتال مخالفت کرده بودم. اما وقتی ظرف خودم رو از تجارب و شنیده ها و عقل ناقص خودم خالی کردم ، و از خدای خودم کمک و یاری و مدد خواستم ، به من الهام شد که سرمایه رو بیرون بیارم ! و به الله قسم از زمانی که با کلی نجواهای سنگین به این ایده عمل کردم ، معجزات یک به یک رقم خوردند و مسیر من ، مثل روز برام روشن شد ، روشن تر از نور خورشید ! و من با بمباران مجددِ سنگین ذهنم با فایل های شما در مورد سرمایه اصلی و خلق ارزش در کنار دوره عزت نفس و کشف قوانین و 12 قدم و احساس لیاقت ، تونستم تو این مسیر رویایی و بی نظیر قرار بگیرم و هر روز مقداری بهتر از قبل به حرکت و رشد خودم ادامه بدم.
.
استاد عزیزم ، بابت این فایل بی نظیر و به موقع از شما بی نهایت سپاسگزارم.
هدایت و الهامات شما از طرف خداوند در مورد تهیه فایل هاتون واقعا بی نظیر و منحصر بفرد هست. و همه این هدایت ها و نتایج بی نظیر شما ، نتیجه تسلیم بودن و دل سپردن شما به جریان هدایت هست.
همون جریان طبیعی جهان هستی. همون جریانی که به ما کمک می کنه تا در این مسیر بر شک ها و تردیدهای درونی و دشواری و مشکلات بیرونی غلبه کنیم.
همون جریانی که در تمام راه زندگی با ما خواهد بود.
نه آغازی داره و نه پایانی
همون جریانی که روند جاریِ عالم هستی هست
باید با این جریان همگام بشیم و تسلیم اون باشیم
باید زندگی خودمون رو با این جریان هم سو کنیم
و سوار بر این جریان از مسیر لذت ببریم
و اگر از این جریان فاصله بگیریم و روی عقل خودمون حساب کنیم ، عملا از تجربه زندگی هدفمند و لذت بخش محروم خواهیم شد.
این جریان ، دریای بی کران حکمت است که مانند عالم هستی بی انتهاست
این جریان ، بوده ، هست و خواهد بود
این ما هستیم که برای تجربه خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت باید ، تسلیم این جریان باشم ، چون این جریان اجباری ندارد .
این جریان ، برای کسانی که درک کنند خالق زندگی خود هستند ، دریایی از هدایت و معجزات و موهبت ها را به همراه دارد ، و با درک بهتر این اصل ، می توانند تحول عظیم در خود ایجاد کنند و با متصل شدن به این جریانِ بدون خطا ، از داشتن زندگی هدفمند و زیبا ، لذت ببرند .
.
.
استاد عزیزم بابت تمام بهبودها و تغییرات مثبت و دستاوردهام ، با تمام قلبم از شما تشکر می کنم.
برای آموختن این جریان و هم سو شدن با آن ، از شما استاد عزیزم سپاسگزارم.
برای شما و تمام عزیزانتون و تک تک دوستانم سلامتی و تندرستی و ثروت و موفقیت رو از خالق مهربان خواستارم.
شاد و خوشبخت و سعادتمند باشید.
سلام و درود و صلوات خداوند بر آقا جواد عزیز، دوست و هم خانواده موحدم در این خانواده توحیدی
وای که چقدر عالی هستی و چقدر عالی نوشتی از خودت!
با تمام وجودم تحسینت میکنم دوست بینظیرم
کامنتت، یک یادآوری و مرور و حتی میتونم بگم یک دوره خلاصه شده از دوره های بینظیر استاد عزیزمون بود که سرفصل و اصل تمام اونها رو بارها و بارها توی کامنتت به زیبایی هرچه تمامتر تکرار کردی: ” من خالق زندگی خودم هستم ”
و چه زیبا و شیوا و روان از خودت و زندگیت و مسیرت برای ذهن خودت و ما ، منطق های زیبا و محکم آوردی که بله ” من خالق زندگی خودم هستم ”
با خوندن کامنتت که خودش یک کتاب کامل بود از درس های توحیدی ِ استاد عزیزمون، بارها و بارها اشک ریختم،
با کلمه به کلمه اش تحسینت کردم، شوق و ذوق کردم،
و سپاسگزاری کردم از خدای مهربانی که مرا خالق زندگی خودم آفریده، و باز هم اشک شوق و شکر به درگاهش ریختم …
خیلی وقت بود کامنتی نگذاشته بودم، ولی نتونستم جوابی به این کامنت و بهتره بگم کتاب ِ توحیدی و زیبای شما ندم و تحسینت نکنم آقا جواد عزیز!
واقعا با تمام وجودم شخصیت ِ توحیدی ات رو تحسین میکنم و آفرین میگم که در مسیر درست و راه راست، راه کسانی که مشمول نعمت خدای مهربانم قرار میگیرند، هستی …
بینهایت لذت بردم از آگاهی هایی که از وجودت جاری شد و بر روی این فایل بینظیر قرارش دادی و ازت بینهایت سپاسگزارم که از خودت با عشق و صداقت نوشتی و مسیر و راه مستقیم رو که با آگاهی های دوره های استاد آموختی و عمل کردی به زیبایی و شفافیت برامون مرور کردی!
بینهایت تحسینت میکنم! بینهایت ازت سپاسگزارم!
و همینجا درود میفرستم بر استاد عزیزم که چنین شاگردان موحدی تربیت کردن با کلام الهی و خداگونه شان
و سپاسگزار وجود استاد عزیزم هستم
و برای بودنشون در این زمانی که من هم زندگی میکنم، خدا را هزاران بار شاکرم
خدایا تنها تو را می پرستیم
و تنها از تو یاری می خواهیم
ما را به راه راست هدایت کن
راه کسانی که به آنان نعمت بخشیدی
نه کسانی که بر آنان خشم گرفتی
و نه گمراهان
خدایا شکرت خدایا صدهزار مرتبه شکرت
به نام خالق مهربان
سلام و عرض ادب خدمت دوست ارزشمندم مهدیه خانم عزیز و مهربان
از اعماق قلب پاکتون صحبت کردید ، قلبی که چنین انرژی و محبت و عشق خالصانه ای از اون جاری میشه ، فقط و فقط مملو از حضور الله رحمن و رحیم هست.
با خوندن کامنت شما اشک هام جاری شد و احساس کردم خدای مهربان در حال صحبت کردن با من هست!
مهدیه خانم عزیز ، با تمام قلبم از لطف و محبت و مهر و انرژی بسیار خالصانه و الهی شما تشکر می کنم.
با تمام وجودم خدای مهربان رو شکرگزارم برای روح عظیم شما که چنین خالصانه تحسین می کنه .
به الله قسم شدت اشک های من امروز صبح با خوندن کامنت شما به قدری زیاد شد که دستمال لازم شدم !!
شاید من کم ظرفیت هستم که در زمانی که خدا از زبان بندگان صالح خودش با من صحبت می کنه و از شدت این لذت و انرژیِ روحانی ، من توانایی سد کردن راه اشک هام رو ندارم.
در حالی که در حالت عادی بسیار زیاد احساسات خودم رو کنترل می کنم ، ولی در این مورد واقعا اصلا دست خودم نیست! کلام الله که از زبان استاد یا دوستان بهشتی چون شما جاری میشه ، قلب رو منقلب می کنه.
سپاسگزارم خداوندی هستم که خالق ماست و از لطف و فضل و عنایت خودش ما رو گرد هم آورده .
لابه لای کلمات شما عشق خدایی جاری هست!
قدرت و توانایی تحسین و شما و همچنین قلب پاک و روح بزرگتون واقعا بی نظیر هست.
با تمام وجودم از کامنت 100 درصد خالصانه و الهی شما ، سپاسگزارم.
با تمام وجودم بهترین ها رو براتون آرزو می کنم.
مهدیه عزیز ، حال دلم رو خدایی کردید انشاالله هر روز حال دلتون خدایی تر باشه.
با آرزوی زندگی سرشار از نعمت و برکت و موفقیت و تندرستی برای شما دوست عزیزم.
در پناه الله مهربان سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشید.
سلام ب برادر عزیزم اقا جواد گل
همیشه کامنتهای پر محتواتو میخونم و تحسینت میکنم
امشبم به لطف الله یکتا به کامنتت هدایت شدم و از نتایج زیبات با اون بیان بسیار نافذت با اون شیوایی و رسایی صحبت کردی و کلی لذت بردم
تحسینت میکنم برای نتایجت برادر عزیزم و خیلی خوشحال شدم
باور کن نتونستم کامنت برات ننویسم .
خیلی از دوستان از نتایجشون گفتن ب لطف امنه اما حسی که از کامنت شما گرفتم فرق داشت بخاطر این ب لطف تشکر کامنت نوشتم برات
و کلی درس از صحبتهات گرفتم و انقد قشنگ از این مسیر صحبت کردی انگار خدا داشت با من صحبت میکرد ار زبان استاد و شما ک منم با این باور قوی بتونم زندگیمو خلق کنم
از کامنتت کپی کردم ک نکات مهمشو داشته باشم
بازم ازت سپاسگزارم به خاطر کامننت و نتایج با ارزشت
در پناه الله یکتا باشی برادر عزیزم
به نام خالق هستی
سلام به آزاده عزیز و مهربان
مهربانی شما صفتی است از صفات خداوند هست
با تمام قلبم از ابراز لطف و مهر و محبت خالصانه و الهی شما سپاسگزارم.
با خوندن کامنت شما احساس روحانی و عالی رو تجربه کردم. و برای این احساس بسیار ارزشمند از شما دوست ارزشمندم کمال تشکر و قدردانی رو دارم.
خدای بزرگ رو شکرگزارم که حرفهای قلبم برای شما دوست عزیز مفید واقع شده.
این جمله رو با تمام ایمانم عرض میکنم ، در کامنت شما هم خدا حضور داشت.
تحسین کردن یعنی خدایی بودن
عشق و محبت ورزیدن یعنی خدایی کردن
دیدن زیبایی ها و بیان اونها یعنی شبیه خدا بودند.
و شما هم برای من زبان الله مهربان شدید و قلبم با خوندن کامنت شما احساس آرامش کرد.
برای شما دوست عزیزم بهترین ها رو ازخداوند سبحان خواستارم.
شاد ، موفق ، ثروتمند و تندرست باشید
ب نام خداوند مهربان و رزاق
سلام دوست عزیز دل اقا جواد گل
چ کامنت بی نظیری و ردپای فوق العاده گزاشتی از خودت اقا جواد گل
سپاسگزار خداوند هستم بابت وجود شما دوستان گل در این سایت الهی
کاملا از کامنتت مشخصه چقد خوب تمرکزی روی دوره ی احساس لیاقت کار کردی
تحسین میکنم شما رو اقا جواد
خیلی خوشحال شدم کامنتتو دیدم
خیلی خوشحالم ک داری روی خودت کار میکنی و کاملا مشخصه شخصیتت چقدر تغییر کرده
سپاسگزارم ک کامنت گزاشتی و برای ما تازه واردها الگویی هستی
هرجا هستی درپناه الله باشید
شما بی نظیری داداش
سلام و عرض ادب خدمت احسان عزیزم
سپاسگزارم از شما دوست ارزشمندم برای ابراز لطف و مهر و محبت قلبی تون.
شما دوست عزیزم رو با تمام وجود تحسین می کنم
اول برای داشتن قلبی نازنین و سرشار از عشق خداوند
دوم برای روح بزرگتون که این چنین زیبا از سر عشق و صمیمیت ، تحسین می کنید
و سوم برای تعهد و حرکت و رشد و تلاش آگاهانه تون که این چنین دقیق کامنت های دوستان رو دنبال می کنید.
من هم برای وجود نازنین شما دوست بهشتی ام شکرگزارم .
برای شما دوست با معرفت و با اخلاق ، آرزوی رشد و بهبود و کسب موفقیتهای بزرگ رو از خدای مهربان خواستارم
حالت دلتون خدایی .
هادی عزیزم سلام
سپاسگزارم از کامنت بی نظیر و پر از آگاهی تون
که اونو تو علاقه مندیهام ذخیره کردم که بتونم باز هم بهش مراجعه کنم و از آگاهی های توحیدی اش بهره ببرم
در دوره احساس لیاقت هم کامنت های زیباتون را میخونم و ازش می آموزم
موفق و شاد و پر از آرامش با خانواده محترم خوشبخت و سعادتمند باشید
سلام آقا جواد عزیز
کامنت شما بسیار بامفهوم و پراز آگاهی بود و لذت بردم از کامنت شما و حسم گفت که بنویسم و تشکر کنم و یادآور بشم به خودم ،
تحسین میکنم اراده ی شمارو برای تغییر و خلق این نتایج در تمام ابعاد موقعی که مشکلات نوشته شده از روابط شمارو خوندم حتی با خوندن اون کلمه هایی که نوشته بودید تصورشم هم برام فاجعه بود و میشد به عمق فاجعه پی ببری و تحسین کردم شمارو که از این جهنم یک بهشت واقعی ساختید و ایمانم بیشتر شد که میشود حتی از این درجه هم شروع کرد زمانی که کل دنیا میگن کاره تو تموم شدس یا این رابطه تموم شدس و کل شواهد همینو میگن شما نشون دادی که نه قانون وقتی میگه خالق منم ،خالق منم بدون هیچ تبصره و بدون هیچ تاثیری از عاملی دیگه ،ماشالله و آفرین به شما و از کامنت شما یه نشونه هم گرفتم ،و سوالی داشتم از خداوند و دوصفحه کامنت خوندم و رسیدم به کامنت شما و سوالم این بود در حوزه کسب و کارم در مسیر درستی هستم ؟؟؟
توی دوتا از کامنت های قبلی که خوندم یکی نوشته بود در مسیر درستی هستم و کامنت بعدی نوشته بود که آره کل کاره ما ساختن باورهای توحیدیه و حرکت در جریان هدایت و وقتی تو کامنت شما خوندم این جمله رو : وخداوند بر قلبم مهر مجددی زد که دقیقا در مسیر درست هستم ،الله اکبر همونجا با قلبم با من حرف زد و تکیه داده بودم و کمی خواب آلو بودم و خوابمو پروند این جمله و مثل برق سه فاز منو گرفت ،انگار این جمله برای من نوشته شده بود ،واره خداوند از طریق نشانه ها با ما صحبت میکنه انقدر دقیق وما لایقیم لایق دریافت الهامات و هدایت ها لایق تجربه ی تمام خواسته ها و لایق هم صحبتی با خالقمون .
آقا جواد عزیز کامنتت پر از آگاهی ناب و پراز صداقت و درستی بود و لذت بردم از مراحل ساخته شدن این شخصیت توحیدی که در کامنت انقد زیبا بیان کردی .
دوست عزیزم از خداوند میخوام که هرروز بیشتر و بهتر در مسیر علایقت حرکت کنی و همواره روبه رشد باشی و خلق ارزش ،
الهی که خداوند به هر آن شکلی که میخواهی وارد زندگی زیبات بشه وخداوند و برای تک تک لحظاتت آرزو میکنم .
در پناه رب قدرتمند کیهان .
سلام به برادر عزیزم آقاجواد
خدا رو شکر چقدر تغییر کردید چه کامنت خوبی نوشتید چقدر خوشحال شدم و لذت بردم
خدا رو هزاااراان بار سپاسگزارم که با خواندن کامنت موفقیت های دوستان هم احساس شور و شوق وصف ناپذیر بمن هم دست میده هم خیلی راحت و منطقی میتونم بپذیرم که راه درسته من خالق صد در صد زندگی ام هستم فقط و فقط باید از درون تغییر کنم باید بهبود شخصیت بدم باید افکارم عوض بشه باید تهی بشم از گذشته تا جا برای الهامات باز بشه باید آرام باشم تا پیام خداوند رو بشنوم و واقعا عمل کردن به این آگاهی ها برای من سخته اینجاست که ایمان میاد وسط هرچقدر که ایمان داشته باشم به همون اندازه روی عمل صالحم تاثیر میزاره پس مشخصه که ایمانم ضعیفه
من که همیشه دلم میخواست بنده ی مومن و با ایمانی باشم و فکر میکردم با شرایط مالی بد همسرم دارم میسازم دزدی که نمیکنم و… پس آدم خوبی ام و اگه این دنیا شرایطم همه جوره بده اون دنیا میرم بهشت خخخخخخ
خدایا توبه خدایا ببخش
الان که برای پونصدمین بار شنیدم و فهمیدم که این من هستم که شرایط حال خودم رو رقم زدم من و فقط من نه هیچ کس دیگه خودم اینجوری فکر کردم و زندگیم اینجوری شد پس افهم قبل از اینکه تو گوشت بگن افهم إفهم
خدارو شکر میکنم که واقعیت جهان رو به من نشون داد خدارو شکر که مسیر راه مستقیم رو نشون داد حالا اگر مرد عملی بفرما
چشششم ای فرمانروای کل هستی
از شما دوست عزیز هم سپاسگزارم که باعث شدید یه تلنگر دیگه بخودم بزنم
برای شما و خانواده عزیزتون بهترینها رو آرزو میکنم انشالله آرزوهاتون رو زندگی کنید.
بنام خالقی که قدرت خلق کنندگی به همه بنده هاش هدیه داده
سلام جناب بایرامی
اول تبریک میگم بهتون بابت نهادینه کردن باور خالق بودن خودمون و یه تبریک ویژه بابت دستاوردهای بی نظیرتون واقعا لذت بردم از خوندن این کامنت پرمحتوا چقدر ایده خلق شخصیت جدید برام جذاب و اون تمرین تجسم زیر دوش
سپاسگزار خداوندی هستم که منو در این مسیر و سایت الهی قرار داد تا با خوندن کامنت های شما دوستان از تجربیاتتون کمال استفاده را ببرم.
بنام خالقی که قدرت خلق کنندگی به همه بنده هاش هدیه داده
سلام جناب بایرامی
اول تبریک میگم بهتون بابت نهادینه کردن باور خالق بودن خودمون و یه تبریک ویژه بابت دستاوردهای بی نظیرتون واقعا لذت بردم از خوندن این کامنت پرمحتوا چقدر ایده خلق شخصیت جدید برام جذاب و اون تمرین تجسم زیر دوش
سپاسگزار خداوندی هستم که منو در این مسیر و سایت الهی قرار داد تا با خوندن کامنت های شما دوستان از تجربیاتتون کمال استفاده را ببرم.
در پناه رب مقتدر موفق باشید
سلام جناب بایرامی
اول تبریک میگم بهتون بابت نهادینه کردن باور خالق بودن خودمون و یه تبریک ویژه بابت دستاوردهای بی نظیرتون واقعا لذت بردم از خوندن این کامنت پرمحتوا چقدر ایده خلق شخصیت جدید برام جذاب و اون تمرین تجسم زیر دوش
سپاسگزار خداوندی هستم که منو در این مسیر و سایت الهی قرار داد تا با خوندن کامنت های شما دوستان از تجربیاتتون کمال استفاده را ببرم.
در پناه رب مقتدر موفق باشید